eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
67هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن ضرب‌المثل شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس ابیات انتخابی این هفته را باهم بخوانیم... 🔹💠🔹 دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور 🔹💠🔹 که دوست عیب مرا همچو آئینه روبرو گوید نه که چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گوید 🔹💠🔹 من در این سن جوانی ز جهان سیر شدم صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم 🔹💠🔹 من موی را نه از آن می‌کنم سیاه تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه چون جامه را به وقت مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری کنم سیاه 🔹💠🔹 آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آئینه شکستن خطاست 🔹💠🔹 آب دریا را گر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن ضرب‌المثل شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس ابیات انتخابی این هفته را باهم بخوانیم... 🔹💠🔹 عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت 🔹💠🔹 ای خواجه چه جویی ز شبِ قدر نشانی هر شب، شبِ قدر است اگر بدانی 🔹💠🔹 هیزم سوخته شمع ره و منزل نشود باید افروخت چراغی که ضیائی دارد 🔹💠🔹 معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است 🔹💠🔹 گفت آن یار کزو گشت سرِ دارِ بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد 🔹💠🔹 از غافل مباش گندم از گندم بروید جو ز جو 🔹💠🔹 زمین شوره سنبل بر نیارد در او تخم و عمل ضایع مگردان 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن ضرب‌المثل شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس ابیات انتخابی این هفته را باهم بخوانیم... 🔹💠🔹 من نمی‌گویم سمندر باش یا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده‌ای باش 🔹💠🔹 آنکه دائم هوس سوختن ما می‌کرد کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد 🔹💠🔹 برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس تو پیش فرست 🔹💠🔹 دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند 🔹💠🔹 نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار 🔹💠🔹 شمع بزم محفلِ شاهان شدن ذوقی ندارد ای خوش آن که روشن می‌کند ویرانه‌ای را 🔹💠🔹 گرگ اجل یکایک از این گله می‌برد این گله را ببین که چه آسوده می‌چرد 🔹💠🔹 اسب تازی اگر ضعیف بود همچنان از طویله‌ای خر به 🔹💠🔹 سیاهی لشکر نیاید به کار یکی مرد جنگی به از صد هزار 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن ضرب‌المثل شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کَشت 🔹💠🔹 این آتش که بر جان من است سرد کن زان سان که کردی بر خلیل پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل 🔹💠🔹 بدان که روی جبینت چنین نوشته‌اند به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است 🔹💠🔹 کوه کندن فرهاد نه کاری عجب است عشق شیرین به سر هر که فِتد کوهکن است 🔹💠🔹 ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 🔹💠🔹 مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد 🔹💠🔹 چو بینی یتیمی سرافکنده پیش مزن بوسه بر روی اطفال خویش 🔹💠🔹 غم روزی مخور برهم مزن اوراق دفتر را که قبل از طفل ایزد پر کند پستان مادر را 🔹💠🔹 فکر شنبه تلخ دارد جمعه‌ی اطفال را لذت امروز بی اندیشه‌ی فردا خوش است 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیاتِ انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 ریشه‌ی نخل کهنسال از جوان افزون‌تر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را 🔹💠🔹 خدا کشتی آنجا که خواهد بَرد اگر ناخدا جامه از تن درَد 📌این بیت از هر دو طرف خوانده می‌شود یعنی می‌توانیم مصراع دوم را اول بخوانیم و بعد مصراع اول را و این جابجایی خللی در مفهوم آن ایجاد نمی‌کند و زیبایی خود را دارد. 🔹💠🔹 صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی 🔹💠🔹 زلیخا مُرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی چرا کند کاری که باز آرد پشیمانی 🔹💠🔹 زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن 🔹💠🔹 در بیابان‌ها اگر صدسال سرگردان شوی بهتر است اندر وطن محتاجِ شوی 🔹💠🔹 آنچه شیران را کُند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج 🔹💠🔹 یا مکن با پیل‌بانان دوستی یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل 🔹💠🔹 دوستان منع کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین چرایی 🔹💠🔹 مرنجان دلم را که این مرغ‌ وحشی ز بامی که برخواست مشکل نشیند 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست 🔹💠🔹 چون وا نمی‌کنی گرهی خود گره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست 🔹💠🔹 شمشیرِ عشق بر سر لوح مزار ماست ما عاشقیم، کشته شدن افتخار ماست 🔹💠🔹 در این دنیا اگر سودیست با درویش خرسندست منعمم گردان به درویشی و خرسندی 📌منعم شدن=توانگر شدن 🔹💠🔹 از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم مرحمت فرموده ما را مِس کنید 🔹💠🔹 آن‌ کس که بدم گفت بدی سیرت اوست و آن کس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست 🔹💠🔹 اُشتر به شعر عرب در حالت است و طرب گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری 🔹💠🔹 نداند به جز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار 🔹💠🔹 نه عجب گر فرو رود نفسش عندلیبی غراب هم قفسش 📌 عندلیب=بلبل 📌غراب=کلاغ 🔹💠🔹 خر عیسی گرش به مکّه بری چون بیاید هنوز خر باشد 🔹💠🔹 کتاب فضل تو را آبِ بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم 📌کتاب فضل خداوند ورق بسیار دارد و با آب دریاها اگر انگشت را تَر کنیم باز آب برای ورق زدن کتاب فضل خداوند کم می‌آوریم. (درس ) 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمجتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 ای سلیم آب ز سرچشمه ببند چونکه پر شد نتوان بستن جوی 🔹💠🔹 از دست‌بوس، میل به پا‌بوس کرده‌ای خاکت به سر ترقّی معکوس کرده‌ای   📌 : که عبارتِ رندانه و طنزآلودِ تنزل است، گویا از دوران صفویه به این سو رواج یافته است. وقتی می‌گویند فلانی ترقی معکوس کرده یعنی دستخوش ادبار (بدبختی، سیه‌روزی) و بازگشت شده و نه تنها از خود رشدی نشان نمی‌دهد، بلکه هر روز دچار پسرفت نیز می‌شود. همین اصطلاح در یک رباعی منسوب به ابوسعید ابوالخیر( متوفی ۴۴۰ ه ق) نیز آمده است: مشهود و خفی چو گنج دقیانوسم پیدا و نهان چو شمع در فانوسم القصه در این چمن چو بید مجنون می‌بالم و در ترقی معکوسم 🔹💠🔹 شاخِ گُل هر جا که روید هم گُلست خُمِ مُل هر جا که جوشد هم مُل است 📌خُم=خمره 📌مُل=شراب 🔹💠🔹 پیچید همه جا بوی خوشت ای تن بی‌سر چون شیشه‌ی عطری که درش گم شده باشد 📌 در وصفِ شهادتِ حضرتِ 🥀 🔹💠🔹 خنده بر هر درد بی‌ درمان دواست خنده آغاز خوش هر ماجراست یا خنده زیبا و قشنگ و دلرباست خنده بر هر درد بی درمان دواست 🔹💠🔹 خر چه داند قیمت قند و نبات کاه و جو می‌خواهد و کنج رباط 📌رباط=کاروانسرا 🔹💠🔹 کدام دانه فرو رفت در زمین که نَرُست چرا به دانه‌ی انسانیت این گمان باشد 📌در این میان برخی دیگر از شاعران و عارفان، به مقامی رسیده‌اند که نه‌ تنها از مرگ نمی‌هراسند، بلکه مرگ را برای وصال معبود شیرین می‌پندارند. ، عارف نامدار قرن ششم در این باب چنین می‌سراید: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ. یا در بیتی دیگر می‌گوید: مرگ چون موم نرم خواهد کرد تن ما گر ز سنگ و سندان است خواجه عبدالله انصاری از بزرگ‌ترین عارفان فارسی‌زبان که ید طولایی در نثر فارسی و سجع دارد، مرگ را خوش‌تر از همنشینی با انسان‌های دون می‌داند. او می‌گوید: با مردم نااهل مبادم صحبت از مرگ بتر، صحبت نااهل بوَد. اما اوج نگاه عرفانی به مرگ را در سروده‌های می‌توان یافت. او در یکی از زیبا‌ترین شعرهای فارسی می‌گوید: به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد نیز نگاهی اخلاق‌گرایانه به مقوله‌ی مرگ دارد او که استاد اخلاق است حتی از مرگ دشمنش نیز خوشحال نمی‌شود و می‌گوید: مرا به مرگ عدو جای شادمانی نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست 🔹💠🔹 ما قصه‌ی سکندر و دارا نخوانده‌ایم از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس 🔹💠🔹 را ز ماهی باید آموخت چو از آبش بگیری جان سپارد 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می‌ترسانی؟ ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم 📌به گفته‌ی برخی از مورخین و استناد به نوشته‌های تاریخی، این شعر درباره‌ی سیصد مبارز تبریزی دوران مشروطه به فرماندهی هوارد باسکرویل آمریکایی(شهید آمریکایی و معلم ۲۳ ساله که برای تدریس تاریخ به دعوت مدرسه مموریال تبریز به ایران دعوت شده بود) است که در درگیری شدید شکستن محاصره‌ی تبریز، کشته شدند و در سال ۱۳۰۲ شمسی به یاد آن‌ها، این شعر را سرود. 🔹💠🔹 روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است 📌این بیت، مطلع غزلی از است که در شهر قم نشو و نما یافت و به حرفه‌ی شاطری روی آورد. سپس از قم به تهران آمد و تا پایان عمر در این شهر زیست. او خواندن و نوشتن نمی‌دانسته اما از ذوق و استعدادی کافی بهره‌مند بوده و بنا بر قریحه‌ی ذاتی اشعاری زیبا و دلنشین سروده است. 🔹💠🔹 با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش 📌اگر زخم و ضربه‌ای خوردید شما باید ثابت قدم و با ایمان به راه خود ادامه دهید. 🔹💠🔹 افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است یا حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود عِرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد یا عالمی چون اشک بر مژگان ما دارد قدم این نیستان داشت پیش از بوریا افتادگی یا ما ضعیفان فارغیم از زحمت تحصیل جاه مسند ما خاکساری تخت ما افتادگی 🔹💠🔹 خنده‌ی تلخ من از گریه غم‌انگیزتر است کارم از گریه گذشته است به آن می‌خندم 🔹💠🔹 من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام گاهی گله ز دل بود و گه ز دیده‌ام 🔹💠🔹 ما و لیلی همسفر بودیم در میدانِ او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره‌ایم 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 دلا یاران سه قسمند ار بدانی زبانی‌اند و نانی‌اند و جانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یاران زبانی ولیکن یارِ را نگه دار به جانش جان بده تا می‌توانی 📌 جانی=خیلی صمیمی و دوست‌داشتنی 🔹💠🔹 درختی که تلخ است وی را سرشت اگر بر نشانی به باغ بهشت ور از جوی خلدش به هنگام آب به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب سرانجام گوهر به کار آورد! همان میوه‌ی بار آورد 📌بعضی معتقدند که ذات آدم‌ها عوض شدنی نیست. 🔹💠🔹 وقتی که تو آمدی به دنیا عریان جمعی به تو خندان و تو بودی گریان کاری بکن ای دوست به وقتِ رفتن جمعی به تو گریان و تو باشی خندان 🔹💠🔹 هر کسی را نقش خود بیند ز آب برزگر باران و گازُر آفتاب 📌برزگر= کشاورز 📌گازر=رنگ‌رَز 🔹💠🔹 دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ عشق است و است و باقی همه هیچ 🔹💠🔹 گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند برو ای خواجه که نبود پند پذیر 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 نردبان این جهان ما و منیست عاقبت این نردبان افتادنیست لاجرم آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت‌تر خواهد شکست 📌در نسخه‌ی سنگی نیکلسون این شعر اینگونه آمده است: نردبان خلق این ما و منیست عاقبت زین نردبان افتادنیست هر که بالاتر رود ابله‌ترست که استخوان او بتر خواهد شکست 🔹💠🔹 لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است سری که عشق ندارد کدوی بیمار است 📌این بیت در ستایش است. 🔹💠🔹 میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان 📌 اشاره به دو چیز ظاهراً مشابه که از نظر ارزش و منزلت تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند. 🔹💠🔹 فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد چه غم خورد که بمیرد چراغ پیرزنی 📌منظور از گفتن این بیت این است که احوال و روزگار ما انسان‌ها در گردش چرخ هستی هیچ تأثیری ندارد. 🔹💠🔹 دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد 📌و عکسِ بیت را "سارا کاظمی‌نسل" سروده است: دلا خو کن به تنهایی که صد رحمت به تنهایی که بی کس بهتر است از هر وجودِ پستِ دنیایی 🔹💠🔹 ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدمِ ماست 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 چه بخشنده خدای عاشقی دارم که می‌خواند مرا با آنکه می‌داند گنهکارم 🔹💠🔹 خمیر مایه‌ی دکّان شیشه‌گر سنگ است عدو شود سبب خیر اگر خواهد 🔹💠🔹 خرّم آن روز کزین مرحله بر بندم بار وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم 🔹💠🔹 همتّم بدرقه‌ی راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم 🔹💠🔹 من دیده‌ام از گرگ وحشی‌تر مرا از آدم و حیوان نترسانید من از دریای طوفانی گذر کردم مرا از نم‌نم باران نترسانید 🔹💠🔹 گویند خدا همیشه با ماست ای نکند خدا تو باشی؟ 🔹💠🔹 خنده بر لب می‌زنم تا کس نداند راز من ورنه این که ما دیدیم خندیدن نداشت 🔹💠🔹 دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم 📌 بر خلاف سعدی مسافرت‌های چندانی نداشته و یک‌بار که به یزد آمده، سریع به شیراز برگشته و این شعر را برای یزد و شرح احوالی که در آنجا تجربه کرده، سروده است. "زندان سکندر=یزد" و "ملک سلیمان=شیراز" (در شرح احوال سرودن این بیت می‌توانید به آثار دکتر متخلص به جلالی، شاعر و حافظ‌پژوه نیز مراجعه کنید.) 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin
⬅️ با سلام و عرض ارادت، در این پست و پست‌های بعدی بر آنیم تا اشعار و ابیاتی بیاوریم که بعضی از آنها، پند و و بعضی هم، تمام یا قسمتی از آن شده است و در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس باهم بخوانیم ابیات انتخابی این هفته را... 🔹💠🔹 هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما 🔹💠🔹 از حادثه لرزند همه کاخ نشینان ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم 🔹💠🔹 چون عاقبت کار جهان نیستی است اِنگار که نیستی چو هستی باش 🔹💠🔹 خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست 🔹💠🔹 ظالم آخر می‌فتد از آه مظلومان به بند ریسمان گرگ را دیدم ز پشم گوسفند 🔹💠🔹 می‌کنی بگذر ز عادت نگردد جمع عادت با عبادت 🔹💠🔹 گِردبادی را که می‌بینی در این دامانِ دشت روحِ مجنون است که می‌آید به استقبال ما 🔹💠🔹 یار بی‌ رحم و ستم پیشه، فَلک مظلوم کُش کَس نگیرد دست ما افتادگان را، وای وای 🔹💠🔹 من چو با قامت رخسار تو باشم شادم فارغ از سیر گل و یاسمن و شمشادم 📌یعنی سیما و رخسار یار را بر تماشای هر گل و گیاهی ترجیح می‌دهم. 🔹💠🔹 فریبِ مهربانی خوردم از گردون ندانستم که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم 📌مفهوم: یعنی گول مهربانی دنیار را نخور، زیرا خاری که از پایت بیرون می‌آورد در دلت فرو می‌کند. 🔹💠🔹 🍃 ادامه دارد.... 📚 📝 عبّاس خیرزاده اردکان @zarrhbin