eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
، علی🌷 (۱۳۵۶_۱۳۱۲ه.ش) بیدارگر و اندیشمند اسلامی ✅ در روستای مزینان از توابع به دنیا آمد. پدرش ، که شخصیتی و فعال در امور دینی و سیاسی بود، او را با خود به برد. ✅ در این شهر به رفت و پس از دبیرستان با ورود به دانش سرای مقدماتی، شد. ، جدا از هرگونه تحصیل رسمی، و جوششِ داشت که سبب شد بعدها به یکی از شخصیت های در پیدایشِ تبدیل شود. ✅ او پس از گرفتن در مشهد، با استفاده از بورس تحصیلی به رفت و در در رشته ی تحصیل کرد؛ ✅ او با ی بسیار و آشنایی با چهره های برجسته ی جهانِ علم و و نیز مرتبط شدن با مبارزانی از و دیگر کشورهای ، تجربه های تازه ای کسب کرد و به بازگشت. امّا به محض ورود، به خاطر سابقه ی مبارزاتش در خارج، و زندانی شد. ✅ پس از چندی معلّم مدارس مشهد گردید ولی به زودی استاد دانشکده ی ادبیات مشهد شد و خیلی زود در مقامِ ، برجسته و آگاه به مسائلِ و فکری، مورد استقبال قرار گرفت. ✅ به دعوت ، به آمد و در حسینیه ی ، که پایگاه وعظ و تبلیغ و بود، به سخنرانی و فعالیت پرداخت. این دوره، اوج فعالیت هایِ فکری بود تاثیر بسیار زیادی بر جامعه ی ایران گذاشت. ✅ به طوری که بعد از چند سال را کرد و شریعتی و پدرش را به انداخت. شریعتی ۱۸ ماه در زندان بود و پس از آزادی، در سال ۱۳۵۶ به طورِ ایران را کرد و به رفت اما به مرگِ در گذشت. ✅ پیکر او را به بردند و در گورستانی در کنارِ به خاک سپردند. از آثار اوست: انسان و اسلام، امت و امامت، شهادت، حج، فاطمه،فاطمه است، علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر، ابوذر، کویر، هبوط، پدر مادر ما متهمیم، بازگشت به خویشتن‌. یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد‌‌‌... 📚فرهنگ نامه ی نام آوران ( آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 💠 و برای اطلاعات عمومی باید اضافه کنیم که نماز میت بر پیکر دکتر شریعتی توسط اقامه شد. و در پایان دکتر شریعتی در مورد حقیقت، اینگونه می فرمایند: من که تمام عمر شاهد قربانی شدن حقیقت ها به وسیله ی انسانهای مصلحت پرست بوده ام در مورد مصلحت پیدا کرده ام و اعتقاد یافته ام که هیچ چیز غیر از خودِ ، مصلحت نیست. @zarrhbin
‍ 🔴آخرین روز قبل از واقعه ... ⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی پنج‌شنبه(98/10/12) ساعت 7 صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. . ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. . ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. . گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... . ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! . ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... . ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. (راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون) @zarrhbin
📌زندگی ایرانی وسط جنگ اوکراین! ✍️ احسان محمدی ◾️آدم عاقل روز جمعه لش می‌کند، عین گربه بدنش را توی رختخواب کش می‌دهد، بعد بلند می‌شود اُملتی به بدن می‌زند، با پیژامه گُل‌گُلی روی مبل ولو می‌شود، شاید هم با دوستانش قرار بگذارد و برود چرخی بزند. کوهی، قُل‌قُلی با قلیان، قر دادنی با «روم زوم کنی؛ بوم بوم کنه قلبم… مثلا هی لج کنی! راه کج کنی از من!»، دور هم جمع شدنی، خنده‌های رها ... زندگی معمولی همین است. ◾️اما ما در جغرافیای ناامن زاده شده‌ایم. یکی توئیت کرده بود: «آوارگی» توی خون ماست. زیر بمباران از آواره شدیم، بعد از جنگ بودیم، صدام حمله کرد آواره شدیم، الان پسرم هست و اونجا آواره شده! ما کریه بودن دندان‌های سیاه جنگ را می‌فهمیم. با استخوان‌هایمان. ◼️چند سال پیش وقتی دوستانی از جامعه جهانی می‌خواستند به داد ما برسد نوشتم «هیچ‌کس را جز خودمان نداریم، مطلقاً هیچ‌کس!» گفتند پس حقوق بشر و سازمان ملل و اینا چیه؟ ماجرای و حالا اوکراین نشان داد که در این جهان شلوغ هر کس به «منافع» خودش نگاه می‌کند، خیلی دیگر ناراحت بشوند یک «ابراز نگرانی» از خودشان در می‌کنند و می‌گویند «ما کنار مردم اوکراین هستیم». خسته نشید کدخداهای جهان! ◾️وقتی منافعی وجود نداشته باشد کسی دیوانه نیست با خرس روسی گلاویز بشود. اسم حمله هم می‌شود «عملیات ویژه» یا دعوای خانوادگی بین تعدادی ولادیمیر، ایوان، ماکسیم و الکساندر توی برف‌ها و آخرش روی هم را می‌بوسند که «بیا ودکا بزن رفیق! فراموش کن» ◾️اوکراین را با دو فوتبالیست یعنی آقا و آندری یارملنکو می‌شناختم و (قهرمان پرش با نیزه) و دو تیم دیناموکیف و شاختار دونتسک. سرچ کردم دیدم کلی بوکسور معروف دارند، سیاستمدارانی مثل برژنف و تروتسکی، موزیسین، خواننده و حتی بازیگر فیلم‌های خاکبرسری. ◾️یک کشور ۴۵میلیونی که بعد از متلاشی شدن شوروی، دو دستی تسلیحات هسته‌ایش را تقدیم روسیه کرد. من هم دوست دارم مثل کتاب‌های شعر، بزرگترین جنگ بشر، جنگ «لب و دندان» باشد و آدم‌ها با «بوسه» از هم انتقام بگیرند و «اسیر» آغوش هم بشوند اما تحولات دنیا نشان می‌دهد که بدون قدرت نظامی هر لحظه ممکن است خورده شوید. تضمینی هست که همین روسیه که ادای رفیق‌ها را در می‌آورد هوس حمله به ایران نکند؟ ◾️به عنوان کسی که زندگی خودش و خانواده‌اش در جنگ متلاشی شده از هر جنگی در هر کجای دنیا بیزارم، از و و گرفته تا و و و ... تحت هیچ عنوانی مدافع تجاوز نشویم، خط‌کشی نکنیم، اجازه ندهیم اعتقادات سیاسی توجیه‌گر خشونت جنگ شود. ◾️گرچه برای این اعتراض‌ها تَره خرد نمی‌کند ولی دلم می‌خواهد برای دلِ خراب خودمان هم شده یک تظاهرات «مردمی» -بدون بلندگوهای رسمی- شکل می‌دادیم، به خیابان می‌رفتیم و علیه جنگ فریاد می‌زدیم. نسل‌های بعد حتی باور نمی‌کنند راهپیمایی برای هم بدون مجوز دولتی آزاد نبود. @zarrhbin