eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 میدون توت.....⁉️ 🍃 روستای از توابع بخش اردکان در فاصله ی ۶۰ کیلومتری شمال شرق شهر قرار دارد. این روستا در افواه به میدان توت معروف است از طرف جنوب و شرق با روستای انجیرآوند، شرق و شمال شرقی به روستای پتکستان، گزستان و کپو و از طرف غرب به حاشیه ی کویر متصل می گردد. 🍃 "موقعیت جغرافیایی آن عبارت است از: ۵۴ درجه و ۲۵ دقیقه طول و ۳۲ درجه و ۳۲ دقیقه عرض جغرافیایی ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۱۰ متر می باشد" [ تاریخ اردکان، ج۲، ص۲۴۹] 🍃 وجه تسمیه ی نام روستای ، به درخت مقدسی باز می گردد که قرن هاست برای آن داستان ها نقل می کنند... نگارنده در منابع و شفاهی نامی جز نیافته و به احتمال نام روستا، برگرفته شده از همان درخت کهنسال قدیمی یا درختان توت دیگر است 🍃 اگر پیدایش و رونق را به عصر نسبت می دهیم بیراهه نرفته ایم چرا که قدیمی ترین ی حسینیه به سال ۱۱۷۸ شمسی باز می گردد. اما به راستی پیش از صفویه نام روستا توت بوده یا نام دیگری، جای تامل و بیشتری نیاز دارد. 🍃 در منابع مکتوب به جز چند موقوفه حسینیه، سندی دال بر چگونگی عزاداری و رونق آن تا سال ۱۳۱۷ شمسی وجود ندارد. 🍃 در دوره ی اول و پس از جریان ، حکومت وقت به شدت با سالار شهیدان و روضه خوانی برخورد می کند بنابراین در همان مقطع از زمان، بخشدار خرانق گزارشی به فرمانداری یزد ارسال می کند و توضیح می دهد که در روستای توت و روضه خوانی رونق دارد و در صورت نیاز برای جلوگیری از مراسم اقدامی انجام دهیم. 🍃 او در این نامه چنین می نویسد: "اداره ی فرمانداری یزد؛ گزارش به عرض می رساند که در محل توت ۸ فرسخی حسینیه ای می باشد که از طرف جمعیت زیادی می آیند به عنوان اگر باید شود دستور دهید تا اقدام شود.بخشدار رباطات ۱۳۱۷/۱/۲۴"[ مجموعه اسناد و مکتوبات اردکان،ج۱،ص۹۹] 🍃 در سال ۱۳۳۵ شمسی نیز رئیس انجمن وقت ده توت نامه ای به فرماندار اردکان می نگارد و در خصوص رونق این آیین و زیاد مردم اشاره و در این خصوص از اظهار نگرانی می کند. 🍃 گویا همواره مردم به در دوره های مختلف تاریخی توجه داشته اند و حتی نظر حضرت آیت الله بهجتی(ره) در خصوص حسینیه ی توت برای نگارنده جالب بود؛ حضرت آیت الله بهجتی(ره) در سال ۱۳۷۹ نامه ای به استاندار وقت جهت مساعدت به بنای جدید حسینیه می نویسد و حسینیه ی توت را نظر کرده می خواند و می نویسد: " در تاریخ فوق بازدیدی از حسینیه ی روستای توت معروف به میدان توت داشتم...بسیار دلگشا و مورد توجه مردم اردکان و اطراف است که البته ساختمان قدیمی داشته که کوچک بوده است و به خاطر توجه بسیار مردم و داشتن بسیار فراوان در ایام دهه ماه صفر در حال بازسازی و توسعه است این حسینیه حوائج بسیاری از گرفتاران را برطرف کرده و می کند و لذا در مناطق ما زبانزد است."[ مجموعه ی اسناد و مکتوبات اردکان، ج۱،ص۹۹] 🍃 قدیمی ترین که فعلاََ در خصوص هیئت امنای حسینیه ی روستای توت و جود دارد مربوط به تاریخ ۱۳۳۶/۱۱/۱۵ شمسی است که از طرف اداره ی اوقاف اردکان، آقایان حسین رحمانی، حسین قانعی، نوروزعلی کریمی زاده، حاج علی طالبی، حسین طاقداری، حسین راستی فیروزآبادی و حسن قطب زاده جهت هیئت امنای روستای توت به اردکان معرفی شده اند اما پس از آن در آرشیو اداره ی اوقاف اردکان و فرمانداری اردکان تا تاریخ ۱۳۴۹/۲/۱۴ سندی در خصوص مراسم حسینیه ی توت و یا هیئت امنای روستا وجود ندارد. 🍃 اردیبهشت ۱۳۴۹ فرمانداری وقت اردکان برای بازدید به روستای توت می رود و شاهد مراسم اواخر ماه صفر بوده، او پس از مشاهده حجم نذورات و ارادت مردم به حسینیه دستور به تشکیل هیئت امنای حسینیه جهت ساماندهی نذورات می دهد و پس از انتخاب ۵ نفر از معتمدین دستور به باز کردن حساب پس انداز مشخص جهت حسینیه ی توت صادر می کند آنگونه که از منابع بر می آید، روستای توت قرنهاست که مورد توجه اردکانی هاست و هر ساله گروههای زیادی برای حضور در مراسم توت با پای پیاده و چهارپا، خود را به روستای توت می رساندند؛ @zarrhbin 👇👇👇👇
🔴🔴؟🔴 مانظرمیدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و......🔴🔴 این پرسشی است که ممکن است برای هر صاحب اندیشه یا دست‌کم علاقمند به صاحب اندیشه یا عقیده بودن پیش بیاید!ممکن است بر این باور باشید که زمانی که عقیده یا نظر در زمینه باشد آنرا بتوان برابر دانست، باوری که از قضا محتاج و نیست.حال آنکه در زمینه ؛ نظر و عقیده؛ نوعی است.حتما قبول دارید که بیشتر اوقات؛ ما بسرعت و درباره خیلی چیزها و رویدادها میدهیم.این نظریات نتیجه ماومتاثر از همیشگی ماست. ؛نظر و عقیده در حرکت می کنند.این نظریات در ما ریشه داشته و بلافاصله با جبرمحیط اجتماعی و حالات و گفتارهای روزمره ما، درهم آمیخته و بیان می شود. در این ؛ نیست زیرا با و و و همراه نیست. آیا نظری که بیان می کنیم؛ نتیجه ماست یا از در و و بیرون آمده است؟ البته نظر؛ میتواند به اندیشه تبدیل شود ولی این امر به یا وابسته است.بگذارید تعارف را کنار بگذاریم؛ ما نظر میدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و از می گریزیم و و و و ما؛ ما هستند.قطعا در زندگی روزمره به کرات تجربه داشته اید که ما سریع و بلافاصله می دهیم، ولی نظردهی ما با روند و و همراه نیست و به تبدیل نشده است و در اغلب موارد اگر با پرسش متضاد از سوی مخاطب روبرو شویم برآشفته می‌شویم.به عبارت روشن تر؛ ؛ نمی کند.ببینید؛ ما؛ اغلب؛ ؛ هستند و بطور کلی از و ؛ بدور می باشند. متاسفانه در فرهنگ تاریخی ما ایرانیان؛ نظر و عقیده زیاد است ولی و و ؛ می باشد.در جامعه به شدت سنتی ما، و و یا حتی ؛ بسیار است ولی کتاب و کار ناچیز است.اغلب تحقیقات در باره تاریخ هخامنشیان و زرتشت و تاریخ اسلام و رابطه دین با جامعه،؛ توسط و به اعتبار و با نگاشته شده است؛ و همین چند روز پیش بود که استاد شفیعی کدکنی به این موضوع اشاره ای کردند.براستی ریشه این رفتار ذهنی ما در چیست؟محیط ، ، ، و فقدان تربیت و ، و ما را آماده کرده است.البته ناگفته پیداست که این پدیده نظردهی فقط متعلق به ایرانیان نیست بلکه با ریشه های متفاوت در جهان موجود است.نمونه بارز آن؛ پدیده پستوریته یا است که در کمتر از دو سال گذشته؛ با توجه به رفتار ریاست جمهوری آمریکا، ، به تبدیل شد.می توان با مبارزه علیه ؛ یک نظر و موضع را به کاملا قابل قبول برای عوام تبدیل نمود،حقیقتی تازه که همچون یک ؛ با شکوه تمام جلوه گری می کند.بنابراین به تبدیل می شود. بگذارید برای روشن تر شدن این فرضیه سخت فهم؛ به چند مثال در عالم سیاست و اقتصاد رو بیاوریم. بناگاه بعد از اینکه صبحانه مفصلی خورده بود در محوطه کاخ سفید و زیر آفتاب دلپذیر واشنگتن حاضر شد و دست در جیبش کرد و سپس به زبانش اشاره کرد و بدون هیچگونه دانش و اشرافی گفت:؛ و توسط ساخته شده است و بدنبال آن بسیاری از آمریکایی ها این نظر را یا گفته بود همچون هستند و توده آلمانی که ؛ طبیعی است یا ؛ خود را و بورژوازی معرفی کرد و آنها را به سیبری فرستاد و میلیونها کمونیست آنرا کردندو..در این زمان درست در بیخ گوش ما دابسمش های دشمن دشمن کردن در همین ردیف هستند به قسمی که بسیاری از توده های احساسی و سطحی نگر مردم به آن ایمان راسخ آورده‌اند.بهر حال این نوشتار را به اینجا ختم میکنیم که و در سراسر دنیا؛ دارای و قربانیان آنها افرادی هستند که متاسفانه بر پایه و ، قابل می باشند و همچون ؛ عمل می کنند. و ما اغلب ناشی از و است زیرا از رفتن به عرصه هستیم؛ گرچه ژرفای اندیشه هم ممکن است آزادی اندیشه و سبکسری ذهنی را محدود کند و این منتهی شود به غیر جاودانگی اندیشه!!.... ✍️ ا.مروتی بیست و ششم دیماه ۱۳۹۷ @zarrhbin
تقدیم به اهالی محترم و کسانی که نقشی در تعلیم و تربیت دارند.💐 📨 نامه به مدیر مدرسه‌ی پسرم جناب آقای حسن محمدی، مدیر خوش‌فکر دبیرستانِ "علم سلیم-مدرسه زندگی" با سلام، از ما خواسته‌اید تا پیش از شروع سال تحصیلی را از مدرسه‌ بیان کنیم. دوست‌تر داشتم بجای پر کردن آن فرم، خواسته‌هایم را در نامه‌ای برایتان بنویسم: از پسرم کار بخواهید. چون او را هتل نمی‌آورم، به اولین سال دبیرستان می‌فرستم. اجازه دهید بریده‌های کاغذ و تراشه‌های چوب را زمین بریزد اما خودش هم جمع کند. به بابای مدرسه بگویید مدیون من است اگر بجای پسرم چیزی را جارو کند. کاش ماهی یکبار از بچه‌ها بخواهید شیشه‌ها را تمیز کنند، خاک‌ نیمکت‌های کلاسشان را بگیرند. به پسرم نوبت دهید تا درخت‌ها و گلدان‌های مدرسه را آب دهد و برگ‌های زردشان را بگیرد. کاش صبحانه را در مدرسه بخورند و از پسرم بخواهید سفره پهن کند، چای دم کند، نان‌ خرد کند و آخرش هم به همراه بچه‌های دیگر جمع کنند و بشویند. ای کاش همین اول سال قلمو و رنگ و اسپری دهید تا کلاسشان را خودشان رنگ‌آمیزی کنند. روی دیوارهایش به سلیقه‌ی روزآمدشان چیزهایی بنویسند، خط‌هایی بیندازند. شاید نشانی از فیلم‌ها، انیمیشن‌ها، فوتبالیست‌ها و ترانه‌هایی که دوست دارند بر دیوار بیفتد و دیوار کلاس، پنجره رهایی‌ باشد. بیشترِ سرویس‌های بهداشتی عمومی کشور ما بهداشتی نیستند! هر کاری لازم است بکنید تا پسرم و همه‌ی بچه‌ها سرویس‌های مدرسه را مثل سرویس خانه‌هایشان نگه دارند. از پسرم بخواهید شما را نقد کند، رفتار و برنامه‌های دبیران و مشاوران و معاونان را. نترسد از گفتن. توبیخ نشود از فکر کردن. از او بخواهید برای حرف‌هایش دلیل بیاورد و تا قانع نشد دست نکشد. از مدرسه شما توقع دارم سکه‌ی رایج باشد. رفتارهای پسرم را هم ارزیابی کنید و بخواهید در فضای امن گفت‌وگوی همکلاسی‌ها از دوستانش راه حل‌های کارآمد بگیرد. این کار موثرتر از تذکر و توبیخ دبیران است. لطفا به دبیران مدرسه بگویید جواب سوال‌های پسرم را ندهند. هر وقت سوال پرسید، کمکش کنند تا خودش دنبال پاسخ بگردد. بعد از صبحگاه و قبل از شروع اولین زنگ، پنج دقیقه را اختصاص دهید تا هر کسی در مدرسه است بخواند. از خود شما گرفته تا تک به تک عوامل اجرایی و دبیران و دانش‌آموزان، کسی با کسی صحبت نکند و هر کس کتابی که دوست دارد بخواند. مدرسه بشود یک کتابخانه بزرگ. کتاب‌های درسی نشوند همه دنیایش. دنیایش را بزرگ کنید. آقای محمدی عزیز، از پسرم بخواهید داستان بنویسد، شعر بگوید، مقاله بنویسد. بخواهید برای پژوهش فیلم بسازد، عکس بیندازد. برود در آزمایشگاه خطر کند. به او بگویید فقط در کتابخانه نیست. برود وسطِ جستجو کند، سوال بتراشد. از پسرم بخواهید در کارگاه با چوب و فلز و چکش و اره وسیله بسازد، اختراع کند. از آنها بخواهید اپلیکیشن بازی طراحی کنند، انیمیشن تولید کنند. در بوفه‌ی مدرسه پسرم را دخالت دهید تا در کنار مسئول بزرگسال بوفه شیوه‌ی کاسبی را یاد بگیرد، حساب و کتاب و طرز برخورد با مشتری را، بگذارید خوراکی‌ها را در قفسه بچیند. بار خالی کند و بعد کارتون‌ها و مقواها را در سطل مخصوص بازیافتی‌ها بیندازد. هنگام مراسم نماز یا صبحگاه فضایی شکل نگیرد که به زور و با خواب‌آلودگی، پسر 13 ساله با خدا مناجات کند. لحظاتی را شکل دهید که وقتی پسرم با خلوت می‌کند بداند که خدا نزدیک‌ترین است و ارتباط قلبی او با خدا برای خودش تعالی می‌آورد نه اینکه دل مدیر و مربی پرورشی را راضی کند و کارت امتیاز بگیرد. به او و بچه‌های دیگر اجازه دهید نیایش‌هایی را که به زبان خودشان نوشته‌اند بخوانند. نیایش‌های ساده که خواسته‌های واقعی خودشا‌ن‌اند و با صداقت هستند. از معلم‌هایتان بخواهید قوانین کلاس‌ها را تنهایی وضع نکنند. از بچه‌ها کمک بگیرند و "قانون" بگذارند. چون این قوانین را بچه‌ها باید اجرا کنند. به پسرم حالی کنید بجای آنکه از ضعف و نمره‌ی کمِ همکلاسی‌هایش خوشحال شود، احساس بد کند. کاری کنید تا به جای احساس کمبود از نمره پایینِ خودش از کمک نکردن به دوستانش شرمنده باشد. از پسرم نخواهید در همه‌ی درس‌ها و مهارت‌ها نفر اول باشد. راستش او هم مثل بقیه بچه‌ها در خیلی کارها کم‌‌استعداد است. به او بگویید همه آدم‌ها برای همه‌ی کارها ساخته نشده‌اند، راه خودت را پیدا کن.مدیر محترم، به پسرم اجازه دهید اشتباه کند، خراب کند، گَند بزند. بگذارید بارها ویران کند و بسازد. اشتباه کردن را امتیاز بدهید. بگویید فقط یک اشتباه نابخشودنی وجود دارد و آن هم هیچ کاری نکردن و بالتبع اشتباه نکردن است. آقای محمدی نازنین، چون از پیش می‌دانستم مدرسه زندگی ساخته‌اید پیشنهادهای بعضاً عجیبم را نوشتم؛ حرف‌های تکراری‌ام را ببخشید! با آرزوی خوبی و زیبایی ۳۱ شهریور ۹۸ @zarrhbin