eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
مهلا....❣ 🍃 مهلا هفت، هشت ماه بیشتر نداشت که پدر و مادرش به سفر مشرف شدند و مجبور شدند نوزادشان را به ، که پسری هم سن و سال مهلا داشت، بسپارند و آن زمان به گونه ای بود که هنوز وارد بازار ایران نشده بود و اگر هم بود پدیده ای بود و کودک را باید به می سپردند تا به او بدهد، بنابراین مهلا را به عمه و عمو سپردند. 🍂 از عمو و زن عموی مهلا نیز از داشتن محروم بودند، بنابراین سالهای سال بود که در حسرت داشتن بچّه می سوختند و هنگامی که پدر و مادر مهلا به مکّه رفتند، مهلا از سینه ی عمّه شیر می نوشید و در خانه ی عمو به سر می برد، عمّه گرفتار بچه های قد ونیم قد خود بود و نمی توانست زیاد به برادر زاده اش برسد تا جایی که مِهر مهلا در دل عمو و زن عمو نشست. 🍃 و اینگونه زمان سپری شد و بالاخره زمان پدر و مادر مهلا فرا رسید و یک هفته همگی درگیر مهمانی گرفتن و مهمانی دادن شدند تا جایی که مهلا به علّت دوری یک ماهه از و عدم شیر دادن به او دیگر قادر نبود به فرزندش بدهد و باز او را به دامان عمّه سپردند تا همچنان عمّه علاوه بر فرزند خود مهلا را نیز سیر کند؛ 🍂 عمو و زن عمو نیز که در این مدّت با مهلا اُخت شده بودند، را طاقت نیاورده و تصمیم گرفتند نزد پدر و مادر مهلا رفته و اِتمام حجّت کنند و مهلا را به عنوان ، از عمو رضا بخواهند. که این ابتدا با مخالفتِ مادر مهلا روبرو شد، زمانی که مادرِ خانم کوچولو اشکهایی را دید که بر گونه های برادر شوهر و جاریش، جاری شده به این رضایت داده و تازه برای مهلا رقم خورد! 🍃 و او باید خانه پدری و والدین و خواهر و برادرهایش را ترک کرده و وارد ی عمو شود، عمویی که هیچ کم و کسری در زندگی نداشت و عدم داشتن فرزند تنها نداشته ی زندگیشان بود که حالا با مهلا این کمبود نیز جبران می شد و هر روز مهلا جلوی چشمان آنها قد می کشید و بزرگ می شد و عمو و زن عمو که حالا پدر و مادر او نیز بودند و از خوشحالی سر از پا نمی شناختند، نمی گذاشتند آب در دل مهلا تکان بخورد و از "شیر مرغ تا جان آدمیزاد!" را در اختیارش می گذاشتند و هرگاه دلش می گرفت که چرا تک فرزند است؟ پدر و مادر او را به خانه ی عمو رضا می بردند تا تنهاییش را با بازی با بچه های عمو که خواهر و برادرهای واقعی او بودند، پُر شود. 📌 ادامه داستان در پست بعدی @zarrhbin 👇👇👇👇
ذره‌بین درشهر
بلاتکلیفی قهرمان آسیا برای حضور در لیگ برتر والیبال / امید های خاتم اردکان کمرنگ تر ازقبل/ایسنا @za
🔴 قابل توجّه.... 🏐 وقتی می گوییم هیچ امری در این شهر به صورت مداوم و ریشه ای تداوم پیدا نمی کند و همه ی امور و همه ی کارها به صورت مقطعی می باشد، عده ای از بزگواران به گوشه ی لباسشان بر می خورد، که اینچنین نیست!!! 🏐 ماشاءالله ما این همه در این شهر خراب شده داریم! یکی از آنها به خاطر رضای خدا، نه برای رضای ، که گردن این مردم در برابر آقایان و از مو هم باریکتر است، اسپانسری تیم را در لیگ برتر والیبال قبول کند حال هر چه که می خواهند نام این تیم بگذارند و فقط اجازه بدهند که پررنگ باشد و این تجربه ی شیرین و شادی مشروع شود و این را از نگیرید. 👈 ما گفتیم، نگید نگفتیم..... 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
✅ به بهانه ی حضور آقای سید حسین میرحسینی اردکانی در کسوت مدیریت جدید اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی 🍃 ▫️از این دسته عکس ها در فضای مجازی با زیرنویس یاد می شود؛ ولی ما از آنها تحت عنوان یاد خواهیم کرد. ▫️قبل از هر مقدّمه ای بر خود واجب می دانیم تا از زحمات سرکار خانم در اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی اردکان تشکر نموده و از خداوند متعال سلامتی و تندرستی ایشان را خواهانیم. و قابل ذکر است که در شب میلاد حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ، که حضور آقای سیدحسین ، در کسوت مدیریت جدید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اردکان را به اطلاع عموم رساند، به فال نیک گرفتیم؛ امیدواریم به یُمن وجود ایشان روزهای پُربار اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی دوباره تَکرار شود. ▫️و قابل توجّه شما مخاطب که آقای میرحسینی نه تنها یک فرهنگی فرهیخته و باتجربه هستند، بلکه در کارنامه ی کاری خود سابقه ی اجرایی در نهاد استانداری یزد را نیز به ثبت رسانده اند، خوشبختانه ما ایشان را به عنوان یک همکار پیشکسوت و فعال در عرصه ی رسانه و هم می شناسیم که در این وادی نامی دارند و آنهایی که دستی بر داشته و دارند آقای میرحسینی را با نشریه ، خوب می شناسند. ▫️و به حق که از بین بهترین ها، را انتخاب نمودند و به حُسن این انتخاب تبریک گفته و از خداوندمتعال، موفقیت و سربلندی ایشان را خواهانیم. 📸 و این عکس به یادماندنی در تاریخ دوم آبان سال ۱۳۶۹ در گرفته شد و به ثبت رسید و اما در مورد شخصیتهای حاضر در این ، قابل توجّه که که سرپرستی موسسه ی مطبوعاتی "کیهان" را برعهده داشت، در سال ۱۳۶۱ به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیِ ایران شد و تا سال ۱۳۷۰ (دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی) طولانی ترین در این را تجربه کردند؛ که جالب است بدانید، نوجوان در آن زمان از دست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتِ ایران، دریافت می کنند. ✍ سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🔴🔴؟🔴 مانظرمیدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و......🔴🔴 این پرسشی است که ممکن است برای هر صاحب اندیشه یا دست‌کم علاقمند به صاحب اندیشه یا عقیده بودن پیش بیاید!ممکن است بر این باور باشید که زمانی که عقیده یا نظر در زمینه باشد آنرا بتوان برابر دانست، باوری که از قضا محتاج و نیست.حال آنکه در زمینه ؛ نظر و عقیده؛ نوعی است.حتما قبول دارید که بیشتر اوقات؛ ما بسرعت و درباره خیلی چیزها و رویدادها میدهیم.این نظریات نتیجه ماومتاثر از همیشگی ماست. ؛نظر و عقیده در حرکت می کنند.این نظریات در ما ریشه داشته و بلافاصله با جبرمحیط اجتماعی و حالات و گفتارهای روزمره ما، درهم آمیخته و بیان می شود. در این ؛ نیست زیرا با و و و همراه نیست. آیا نظری که بیان می کنیم؛ نتیجه ماست یا از در و و بیرون آمده است؟ البته نظر؛ میتواند به اندیشه تبدیل شود ولی این امر به یا وابسته است.بگذارید تعارف را کنار بگذاریم؛ ما نظر میدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و از می گریزیم و و و و ما؛ ما هستند.قطعا در زندگی روزمره به کرات تجربه داشته اید که ما سریع و بلافاصله می دهیم، ولی نظردهی ما با روند و و همراه نیست و به تبدیل نشده است و در اغلب موارد اگر با پرسش متضاد از سوی مخاطب روبرو شویم برآشفته می‌شویم.به عبارت روشن تر؛ ؛ نمی کند.ببینید؛ ما؛ اغلب؛ ؛ هستند و بطور کلی از و ؛ بدور می باشند. متاسفانه در فرهنگ تاریخی ما ایرانیان؛ نظر و عقیده زیاد است ولی و و ؛ می باشد.در جامعه به شدت سنتی ما، و و یا حتی ؛ بسیار است ولی کتاب و کار ناچیز است.اغلب تحقیقات در باره تاریخ هخامنشیان و زرتشت و تاریخ اسلام و رابطه دین با جامعه،؛ توسط و به اعتبار و با نگاشته شده است؛ و همین چند روز پیش بود که استاد شفیعی کدکنی به این موضوع اشاره ای کردند.براستی ریشه این رفتار ذهنی ما در چیست؟محیط ، ، ، و فقدان تربیت و ، و ما را آماده کرده است.البته ناگفته پیداست که این پدیده نظردهی فقط متعلق به ایرانیان نیست بلکه با ریشه های متفاوت در جهان موجود است.نمونه بارز آن؛ پدیده پستوریته یا است که در کمتر از دو سال گذشته؛ با توجه به رفتار ریاست جمهوری آمریکا، ، به تبدیل شد.می توان با مبارزه علیه ؛ یک نظر و موضع را به کاملا قابل قبول برای عوام تبدیل نمود،حقیقتی تازه که همچون یک ؛ با شکوه تمام جلوه گری می کند.بنابراین به تبدیل می شود. بگذارید برای روشن تر شدن این فرضیه سخت فهم؛ به چند مثال در عالم سیاست و اقتصاد رو بیاوریم. بناگاه بعد از اینکه صبحانه مفصلی خورده بود در محوطه کاخ سفید و زیر آفتاب دلپذیر واشنگتن حاضر شد و دست در جیبش کرد و سپس به زبانش اشاره کرد و بدون هیچگونه دانش و اشرافی گفت:؛ و توسط ساخته شده است و بدنبال آن بسیاری از آمریکایی ها این نظر را یا گفته بود همچون هستند و توده آلمانی که ؛ طبیعی است یا ؛ خود را و بورژوازی معرفی کرد و آنها را به سیبری فرستاد و میلیونها کمونیست آنرا کردندو..در این زمان درست در بیخ گوش ما دابسمش های دشمن دشمن کردن در همین ردیف هستند به قسمی که بسیاری از توده های احساسی و سطحی نگر مردم به آن ایمان راسخ آورده‌اند.بهر حال این نوشتار را به اینجا ختم میکنیم که و در سراسر دنیا؛ دارای و قربانیان آنها افرادی هستند که متاسفانه بر پایه و ، قابل می باشند و همچون ؛ عمل می کنند. و ما اغلب ناشی از و است زیرا از رفتن به عرصه هستیم؛ گرچه ژرفای اندیشه هم ممکن است آزادی اندیشه و سبکسری ذهنی را محدود کند و این منتهی شود به غیر جاودانگی اندیشه!!.... ✍️ ا.مروتی بیست و ششم دیماه ۱۳۹۷ @zarrhbin
🍃 اما کار و کاسبیِ یزد هم او را می طلبید. بالاخره حاجی آقا دل به دریا زد و خانه ای در یزد تهیه کرد و زن جدید را از تهران به یزد آورد. هر روز به طرق مختلف به حاج نورسته خانم می رسید ولی او باور نمی کرد. بالاخره همسایه ی روبروی خانه ی جدید حاجی آقا اتاقی را در طبقه ی دوم در اختیار نورسته خانم گذاشت. آن به آنجا می رفت و از پنجره بالای خانه روبرو شاهد رفت و آمد شوهرش بود. بالاخره او کرد که شوهرش زن گرفته است؛ 🍂 ولی هر روز پیراهن شوهرش را اتو می زد و او را تر و تمیز می کرد تا حاجی آقا به خانه ی آن زن برود. حاج نورسته خانم می خورد و گاه آهسته می ریخت ولی می کرد. هر کس برای او دلسوزی می کرد، می گفت: این حرفها است و مرد او از این کارها نمی کند. حاج نورسته خانم سعی می کرد با ، التماس، درخواست و خواهش از حاجی آقا و با نذر و نیاز این را حل کند. 🍃 حاجی آقا روز به روز وضع مالی اش بهتر می شد ولی از خانه رخت بربسته بود. حاج آقا هم حرص و جوش می خورد. او هم به طرق مختلف سعی می کرد خود را از گرفتاری ها، حرف و حدیث ها، پیغام و پس پیغام ها برهاند. حاجی آقا ورزشکار بود ولی سالها بود ورزش را کنار گذاشته بود. در مراسمی بنا به در زورخانه میدان دار شد. فشارهای روحی و عصبی زمینه ی سکته را آماده کرده بود، حاجی آقا در سن ۵۴ سالگی وسط گود زورخانه کرد و سرعت عمل حاجی آقا را از نجات داد. با هواپیمای به تهران و بیمارستان آمریکایی ها (ساسان بعدی) منتقل شد. 🍂 حاجی خانم باید هم را می خورد و هم حضور هوو را در بیمارستان تحمل می کرد. آن زن باید روزی یک بار از اتاق بیمارستان می رفت تا هوو بیاید و حاجی آقا را کند. حاجی آقا یافت ولی برای همیشه نصف بدنش شد، حرف زدن و خواندن و نوشتن را هم کرد. بعد از مدتی حاجی را به یزد آوردند؛ دیگر نمی توانست به طورِ از خانه بیرون برود. قرار شد زن جوان طلاقش را بگیرد و آزاد شود. 🍃 حاج نورسته خانم ترتیب همه ی کارها را داد. او بعد از ۲۵ سال شوهرش را می کرد. حالا این شوهر نیمه فلجِ بی زبان مالِ خودش بود. من زن نیستم تا احساسات زن ها را بفهمم. دختری، ندیده همسر مرد می شود و بعد از ازدواج به شوهرش می ورزد و همیشه چشمش به در خانه است که کی شوهرش به خانه می آید. حالا بعد از ۲۵ سال شوهرش را، شوهر فلج و بی زبانش را تمام و کمال در داشت. من حالِ این زن و هیچ زن دیگری را نمی فهمم. ولی می دانم که حاجی نورسته خانم حالا احساس می کند که مردش مالِ خودش است. 🍂 حاجی نورسته خانم به کارهای بیرون می رسید او باید با ده ها مرد سر و کله می زد و حساب و کتاب ها را راست و ریس می کرد. به بیمه ی کارگران، مالیات و مسائل دیگر می پرداخت. پاسخ شکایت کارگرانش را می داد. شوهرش را برای ادامه ی معالجه به می برد. دخترها را عروس کرد. خانه ی قدیمی را فروخت و خانه ی جدید بزرگی ساخت. شوهر را به مسافرت های خارج و داخل به فرانسه به مکه، سوریه، دبی و ..‌. برد. 🍃 آن مرد که بعد از سالهای سال خانه نشین شده بود کم کم تسلیمِ شد. برای هر کاری و هر چیزی شکر خدا را می گوید. اما حاجی آقا در دردون خانه در ذهن خودش برنامه ی مخصوصی را برای خودش طرح ریزی کرده است. سر موقع باید غذا بخورد، سر موقع باید نماز بخواند، حمام کند. اگر کوچک ترین تغییری در برنامه اش پیدا شود، اعتراض می کند. عملاً برنامه هایش در حد است. سی و چند سال است حاج نورسته خانم از شوهر فلجش که مثل یک خودخواه شده است نگهداری می کند. 🍂 در این مدت حاجی آقا چندین عمل جراحی ( عمل کیسه صفرا، چشم و.‌..) داشته است. حاجی آقا در سال ۱۳۸۷ تقریباً هشتاد و هفت سال سن دارد. هنوز می تواند با نصفه ی سالم بدنش روزی یک ساعتی راه برود. پاهایش درد می کند ولی هنوز بدنش را می کشد. یک چشمش شده است اما چشم دیگرش او را یاری می دهد. 🍃 دوستان قدیمش گاه گاه به دیدن او می آمدند یکی یکی می میرند حاجی آقا همیشه چشم به راه است تا آشنای قدیمی از در وارد شود و با او از قدیم از دوره ی ، از دوره ی جوانی صحبت کند. هر مصیبت یا خوشی که به او و خانواده اش وارد شود را شکر می کند. حاج نورسته خانم این مرد مریض را مثل بچه تر و خشک می کند. حالا حاجی نورسته خانم خودش مریض تر از حاج آقاست، او هم هفتاد و چند سال دارد و سالی چند بار در بخش مراقبت های ویژه (CCU) بستری می شود، اما خوشحال است که شوهر ۸۷ ساله معلولش مال خودش است. همین او را سر پا نگاه داشته، شوهرش مال خودش است. ، یعنی همین. 📚 شازده حمام، جلد ۱، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🔸گلزار شهدا در سراسر کشور امروز غبار روبی و عطرافشانی می‌شود. پ‌ن: ان شالله که درشهرما هم،قبورشهدا با #گل‌و‌گلاب عطرافشانی شود نه فقط با #حضور😉 @zarrhbin
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 #حضور رنگ و لباس نمی شناسد . سرافراز باشی ایران من 🇮🇷✌️ ارسالی‌از؛#شهروند_خبرنگار @zarrhbin
✅ صدای درد مردم پلدختر را می شنوید؟! ✍حامد کمالی اردکانی امروز چه روزی بود! نمیدانم تا کسی #حضور نداشته باشد درک میکند خانه های شهری گِل گرفته باشد یعنی چه؟! حجم زیادی از #گلِ_چسبنده و سفتی (ارتفاع تا نزدیک زانو) که باید هم در آن به سختی قدم برداری و هم با بیل، خانه مردم را از آن خالی کنی! میدانید تا سقف خانه ات را آب گرفته باشد یعنی چه؟! میدانید وقتی تا یک متری و بعضا یک متر و نیمیِ خانه را گل گرفته باشد و تقریبا همه چیزت - واقعا همه چیزت- در #گل فرو رفته باشد چه حالی به اعضای آن خانه دست میدهد؟! آری! تا کسی #حضور نداشته باشد به #عمق_فاجعه پی نمی برد. نمیدانم چرا #صدا_و_سیما ی ما این صحنه ها را پخش نمی کند؟! مگر رسالت #رسانه چیست؟ درد مردم را گفتن و نشان دادنِ حضور #نیروهای_مردمیِ_جوان که از دور و نزدیک برای کمک به مردم آمده اند وظیفه رسانه است. آیا رسانه ای نیست که #صدای_درد این مردم را به گوش همه برساند؟! آیا رسانه ای نیست تا حرکت امیدبخش صدها #جوانِ_مؤمن را نشان دهد؟! اینجا #پلدختر است و ان شاء الله به کمک نیروهای مردمیِ جوانی که از همه جای کشور آمده اند و حقیقتا حضورشان #امیدبخش_مردم است آباد می شود. @zarrhbin
📨برسد به دست آقای کارگر ریاست آموزش و پرورش شهرستان با توجه به ایام پایانی سال تحصیلی و فصل امتحانات دانش‌آموزان متاسفانه خبرهای ناخوشایندی از عدم نظارت بر مدارس به گوش می‌رسد آقای کارگر ، تا چه حد بر مدارس و برگزاری کلاس‌ها و دانش‌آموزان برسر کلاس‌ها نظارت داشتید و خبر گرفتید ؟؟!! مستحضر هستید در یکی از مدارس شهر چون دانش‌آموز توان و گنجایش درس نداشته معلم گرامی هم به خانواده پیشنهاد ترک تحصیل و محکم کردن پایه به امید حضوری شدن کلاس ها را داده‌است ؟؟!!! چرا مدیر و معاون مدارس در این امر کوتاهی کردند و کسی ناظر بر کار آنها نبود ؟؟!! مگر حقوق نمی‌گیرند؟؟ مگر موظف نظارت بر کار معلم نیستند؟؟!! آقای کارگر خبر دارید در دبستانی دیگر دانش‌آموز در طول سال تحصیلی اصلا آنلاین نشده و از طرف دبیر و مدیر مدرسه هیچگونه پیگیری برای حضور این دانش‌آموز صورت نگرفته است ؟؟!! الان مگر فصل امتحانات نیست ؟؟!! مگر نباید پیگیری و اطلاع‌رسانی صورت بگیرد؟؟!! مگر تعداد این دانش‌آموزان خیلی زیاد است که از کنترل مدیر و معاون مدرسه خارج شده است ؟؟!! به خوبی مستحضر و واقفید که با این وضعیت کرونا و اوضاع سخت اقتصادی و درگیری خانواده‌ها به خاطر چند فرزند و عدم توانایی برای تهیه گوشی جدا و تهیه اینترنت و ... نمیتوان همه تقصیر را به گردن آنها انداخت این مدیریت ضعیف بعضی مدارس و عدم نظارت مجموعه آموزش و پرورش شهر بر مدارس را می‌رساند این دو ، نمونه ای از ده‌ها مورد دیگر است که در شهر خودمان و زیر گوش شما در مدارس اتفاق افتاده و آب از آب تکان نخورده است در آستانه ثبت‌نام کلاس اولی ها هم پاسکاری و ارجاع به معلم خصوصی و پیشنهاد مدارس غیرانتفاعی و مانور معلم خاص با هزینه‌های گزافشان هم بماند که بماند ... @zarrhbin
📌 امام‌جمعه اردکان در جلسه فوق‌العاده شورای اسلامی شهر عنوان کرد؛ ✅ همه ما مسئولین باید از فرصت به مردم استفاده کنیم و یقین داشته باشیم که خدمت ما در سرنوشت دنیا و آخرت ما تأثیر دارد. ✅ از برترین عبادت‌ها بعد از انجام فرایض، از کار مردم است. ✅ در شرایط کنونی در میان مردم مهم است. ✅ از حضور اعضای شورای شهر در مساجد و محلات مختلف تشکر و قدردانی می‌کنم و امیدوارم که این روند تداوم داشته باشد. ✅ بنده هم اعلام آمادگی می‌کنم که حاضرم در این جلسات شرکت کنم. ✅ تکلیف پروژه‌های عمرانی در شهر مشخص شود چراکه تعلل در اجرای طرح‌ها موجب ضرر به مردم می‌شود. ✅ حمایت شهرداری و شورای شهر از نهادهای خدماتی، فرهنگی، آموزشی و عام‌المنفعه تداوم داشته باشد. ✅ برخورد ما با صنایع باید به‌گونه‌ای باشد که استفاده از صنایع برای توسعه شهر از دست نرود. ✍در این جلسه فوق‌العاده از معضل اصلی این روزهای شهر یعنی ، گلایه مردم از با اخذ هزینه برای و معضل و پزشکان متخصص بدون صلاح و مشورت بحثی نشد ؟؟!! @zarrhbin
❌❌ ❌با دهن کجی استاندار انقلابی به مسئولین اردکان طرح ایجاد پهنه صنعتی خرانق تصویب شد !! 🦻شنیده شده کارگروه زیربنایی استان با حضور شخص استاندار و دعوت و هیچ یک از مقامات شهرستان اردکان برگزار و طرح ایجاد پهنه صنعتی خرانق علی رغم اعتراض محیط زیست و مسئولین شهرستان شد !! 👈بماند که تصویب این پهنه بدون چراغ سبز نماینده هرگز ممکن نبوده است ! 👈هیچ‌کس مخالف پیشرفت بخش خرانق شهرستان اردکان نیست ولی بدون صنعت هم میشد برای مردم این شهر آبادانی را به ارمغان آورد بدون برهم خوردن آثار و بناهای گردشگری و محیط زیست این بخش 👈امروز استارت به فنا رفتن خرانق به دست استاندارانقلابی رقم خورد و در تاریخ به یادگار خواهند نوشت از این میراث ماندگار و آن روز دیر نخواهد بود 👈 و این قباله استاندار در قبال دوبانده کردن ۳۰ کیلیومتر جاده بود !!!! باور کنیم‌ اردکان بدون تابش برای همیشه یتیم شد!! @zarrhbin
📸 در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست👌 مسئولین باید این را بدانند فارغ از دنیای سیاست برای لبیک به امر رهبر به پای صندوق آمدند @zarrhbin🕊