خبری خوب در آستانه مراسم روستای توت/ شروع عملیات آبرسانی به روستای توت طی روز های آینده از محل مجتمع انرژی اتمی شهید رضایی نژاد
🔹در جلسه ای با حضور نماینده مردم اردکان، مدیران کل و معاونین بنیاد مسکن، آب و فاضلاب، شرکت توزیع برق، راهداری و مخابرات استان؛ فرماندار و مدیران دستگاه های اجرایی شهرستان و مسئولان محلی بخش خرانق؛ درخصوص حل برخی از مشکلات و برپایی هر چه بهتر مراسم معنوی روستای توت در دهه آخر ماه صفر، بحث و تصمیم گیری شد
🔹در این جلسه درخصوص شروع عملیات آبرسانی به روستا، تکمیل روشنایی، بهبود آنتن دهی موبایل و اینترنت پرسرعت، بهسازی مسیر دسترسی، امنیت و ... تصمیم گیری شد
عصر پنج شنبه/ ۱۸ مهرماه ۹۸
دفتر نماینده مردم اردکان
@zarrhbin
4.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️سرعت ۱۴۰ کیلومتری پراید، موجب مرگ موتورسوار ۷۰ ساله یزدی شد!
🔹برخورد خودرو پراید با یک موتورسوار ۷۰ ساله در بلوار محمدتقی بافقی شهر یزد، منجر به فوت راکب موتورسیکلت شد، این خودرو در زمان تصادف ۱۴۰ کیلومتر سرعت داشت.
@zarrhbin
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴ذوالفقاری، رئیس ستاد مرکزی اربعین: جمعیت زوار در عراق بالا است و زیر ساخت ها و امکانات عراق پاسخگو نیست
♦️زائرانی که حرکت نکرده اند تامل کنند تا شرایط مرزها به حالت عادی برگردد.
@zarrhbin
525K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام امام زمانم
یک عمر به انتظار ماندیم همه
غمدیده و بیقرار ماندیم همه
بازا ڪه شڪست دل زیاد غم تو
بے روے تو بے بهار ماندیم همه
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
@zarrhbin
#مدنی، سیّد اسدالله 🌷
✅ در دهخوارقان تبریز، که امروز #آذرشهر نام دارد، متولد شد. در نوجوانی به مدرسهی #طالبیهیتبریز رفت و طلبه شد. سپس برای ادامهی تحصیل به #قم عزیمت کرد.
✅ در قم چهارسال نزدِ #امامخمینی، اخلاق و عرفان آموخت و به #نجف رفت، از محضر علمای بزرگ استفاده کرد، #مجتهد شد و خود استاد حوزهی نجف گردید.
✅ با آغاز #نهضت۱۵خرداد به یاران "امامخمینی" پیوست و در این راه بارها به شهرهای نورآباد مَمَسنی، گنبدکاووس و کنگان تبعید شد. چند سال در همدان و خرمآباد مردم را #ارشاد میکرد.
✅ پس از پیروزیِ #انقلاباسلامی، ابتدا #امامجمعهیهمدان شد و پس از شهادتِ آیتالله قاضی طباطبایی، به #امامتجمعهیتبریز منصوب گشت.
✅ او در روز جمعه ۲۰ شهریور سال ۱۳۶۰ پس از اقامهی #نمازجمعه، به دست یکی از #منافقین در مصلای تبریز به #شهادت رسید.
یاد و نامش گرامی و راهش سبز و پررهرو باد...🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذرماه ۱۳۹۲
📌 #شهید_آیتالله_مدنی در سال ۵۹ با گریهای دردناک در پشت تریبون اینگونه گفت:
"آقایان نکند در قیامت محمدرضا شاه جلو ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین شدید."
@zarrhbin
💢 اردکانم تو را چه شده است؟
🔹جواد سرکارگر
اردکان من تو را چه شده است؟
دیگر مجبور شده ام ازتو گلایه کنم
چقدر بی رمقی... بی حالی... افسرده ای
چرا مثل گذشته حرکت نمی کنی؟ فریاد نمی زنی؟
چرا نقاب به چهره زده ای؟
اردکانم چه شده است تورا؟
با تو چه کرده اند؟
چرا بدنت زخم برداشته است؟
به زنجیر کشیده اند تو را؟
راست بگو باتو چه کردند؟
تو دیگر آن اردکان من، اردکان دهه های پنجاه و شصت نیستی!
غبار غم سر و رویت را گرفته است
اردکانم!
تو بگو یا من بگویم
چرا چاه هایت، قنات هایت کم آب شده است؟
اردکانم می دانی با تو چه کرده اند؟
شرم آورست
می دانی تمام بدنت را زخم زخم کرده اند؟
این صنایع چگونه از خاک پاکت سر برآوردند؟
هرگاه موضعی عفونی و متورم شود می گویند سرطانی شده است
نکند این غده های چرکین و قارچ گونه بدنت را دچار سرطان کرده است؟
اردکان عزیز! اردکان سربلند!
چرا بی حس شده ای؟ چرا عکس العملی نشان نمی دهی؟
معادنت را تاراج کردند
نعمتهای گرانبهایت را همه بردند
دوست نداری برای مرحم زخم هایت از اغیار بخواهی ترمیمت کنند؟
دیگر باید یا تو بمانی یا ما
راه دیگری متصور نیست
احساس می کنم
به گریه افتادی!
دیگر ناگفته هایت را یاخود خواهی گفت یا من
اردکان من! چه شده است تو را؟
راستی دیگر سالهای سال است شبها درِ دروازهایت را نمیبندند
تعجب نکن!
شبها دزدها به کوچه هایت سر می زنند
برخی اغیار ولگرد دارند آبرویت را می برند
اردکانم!
اصلا شبها می توانی تنفس کنی؟
آلودگی هوا تورا آزار نمی دهد؟
چرا داری برهنه می شوی
کجا رفت ان آبهایت؟ آن درختان انبوه سبزت؟
بله درست می گویم
تورا به بیگاری برده اند
اما سکوت مرگباری هم تو را در بر گرفته است
و کم تحرک و خموده مینمایی
شفاف تر بگویمت
داری جامعه سیاه مرگ برتن می کنی
پس فریادت کجاست؟ دادت کجاست؟
اردکان! پاره تنم!
می دانی دارند آب خلیج فارس را برایت می آورند
کیلومترها بدنت را زخمی کرده اند
خود می دانی این آب برای مرحم نهادن بر زخمهای تو و همسایگانت در این خطه نیست
اهسته فقط دارند برای همان قارچهایی که به نام صنعت بر بدنتان روئیده وسرطانی شده، داروی حیات می آورند
تو وتو ای اردکان غریب،
غریب تر خواهی شد
مگر فکری به حال خود کنی!
باز هم از ناگفته هایت خواهم گفت!
@zarrhbin
🔻زائران امروز به مرز خسروی مراجعه نکنند
🔹معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه، از زائران خواست امروز ( جمعه ۱۹ مهر) به مرز خسروی برای اعزام به کربلای معلی مراجعه نکنند.
🔹هم اکنون جمعیت زیادی از زائران در مرز خسروی حضور داشته و منتظر اعزام به کربلای معلی هستند اما از سوی طرف عراقی آمادگی پذیرش این جمعیت وجود ندارد.
@zarrhbin
🔹 تجلیل نماینده مردم اردکان از خانواده مرحوم پورمداح اهدا کننده عضو در این شهرستان
نماینده مردم اردکان با حضور در منزل مرحوم محمد علی پورمداح که با اهدای اعضایش، نجات بخش جان بیماران شده بود؛ از ایثار این خانواده تجلیل کرد و برای آنمرحوم طلب سعادت و مغفرت نمود.
گفتنی است مرحوم محمد علی پورمداح چندی پیش بدلیل سانحه در منزل، دچار مرگ مغزی گردید که با رضایت خانواده، اعضای بدن وی به چهار بیمار نیازمندِ اهدای عضو، پیوند زده شد و بیست و نهمین ایثار ماندگار سالجاری در استان یزد رقم خورد.
@zarrhbin
🔘 دلگرمی دلهای یخزده
🍂 #شهربانو در خانهی آقارضا
📌 قصه به دکتر بردن شهربانو رسید، #باهم بخوانیم ادامهی ماجرا را...
▫️#آقارضا هر روز برای مادربزرگ کباببرگ یا کوبیده و یا جگر درست میکرد. به او روغن زرد گوسفندی و عسل میداد. عسل و ارده میداد. البته، در آن زمان با #حقوقپاسبانی میشد این کارها را کرد. حالا چطور؟ این را پاسبانها باید بگویند.
▪️#مهری یک روز به شوهرش گفت: "این غذاها شاید برایش خوب نباشد!" شوهرش گفت: "از سیری بمیرد بهتر است تا از گرسنگی." بعد از یک ماه #شهربانو سرحال شد. چشمانش فروغ پیدا کرد. روزها خودش را نگه میداشت، دیگر زیرش را خیس نمیکرد.
▫️یک روز به #مهری گفت: "باید با آقارضا بروید بقیهی کتابهای من را بیاورید." #شهربانو هر شب از داستانهای #شاهنامه برای آقارضا میخواند. یک روز آقارضا گفت: "من معنای شعرها را نمیفهمم." مادربزرگ گفت: "اگر بخواهی به تو شاهنامه درس میدهم." شهربانو چند جلد شاهنامه داشت. به مهری گفت: "برو جلد اول شاهنامه را بیاور." همیشه شعرها را از حفظ میخواند.
▪️آن روز #شاهنامه را باز کرد و دست آقارضا داد و گفت: "بخوان!" آقارضا اولین خط شاهنامه را خواند. مادربزرگ گفت: "حالا بگو یعنی چه. فردوسی چه میخواهد بگوید؟"
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
#آقارضا مِن مِن کرد و گفت: "مهری، تو شعر را معنی کن!" مهری چیزهایی گفت. شهربانو به مدت یک هفته هر شب چند ساعت دربارهی خرد و #اندیشه حرف زد. درباره تفسیرهای کلمه "یعقلون" و "تعقلون" در #قرآنکریم صحبت کرد. مثالها زد.
▫️دربارهی خِرد از شُعَرای دیگر شعر خواند. گاه #آقارضا دهانش باز میماند. گاه خوابش میگرفت. #شهربانو، آقارضا را وادار میکرد بعضی حرفهای او را تکرار کند.
▪️#شهربانو گفت: "عدهای با فردوسی و شاهنامه مخالف هستند. بهانهشان این است که فردوسی دربارهی شاهان حرف زده است. اما آنها به دلیل همین کلمهی خِرد با فردوسی مخالف هستند چون میدانند که اگر پای #عقل و خِرد به میان آید، بساط آنها برچیده میشود. آنها با عقل، خِرد، اندیشه، فکر و ابراز نظر، رای و ارائهی طریق بر مبنای عقل مخالف هستند. اگر خِرد به میان آید، خرافات از بین میرود. آنها که درآمدشان از خرافات و بیخِردی است، ضرر میکنند. پس آنها با شاهنامه و فردوسی مخالفند. آنها با هر کس که اهل خرد و عقل باشد، مخالفند."
▫️بیش از یکسالونیم در خانهی آقارضا بساطِ #شاهنامهخوانی بود. آقارضا یک پا شاهنامهخوان شده بود. یک شب مادربزرگ بیت:
که گفتت برو دست رستم ببند
مبندد مرا دست، چرخ بلند
را تفسیر میکرد. آخر شب، #آقارضا گفت: "این پاسبانی هم شغل نشد. ما همهاش دستمان بسته است."
▪️ یک روز #مادربزرگ به نوهاش گفت: "مادر همهی کتابهای مرا نیاوردی!" مهری به خانهی مادرش رفت. #رقیه گفت: "هر چه زودتر کتابهای این کافر را بردار و ببر. کتابهای این کافر هر کجا باشد، فرشتهها آنجا نخواهند بود. همین کتابها، این زنیکه را کافر کرده است. اگر تو هم این کتابها را بخوانی، کافر میشوی!" این #نظریه متعلق به رقیه نیست. در طول تاریخ وجود داشته است. به خصوص قدرتمندان، شاهان، دیکتاتورها با #کتابخواندنمردم مخالفند.
👇👇👇👇