eitaa logo
زوار العباس علیه السلام
190 دنبال‌کننده
459 عکس
240 ویدیو
6 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بفرجه
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش: اگر حدیث رفع القلم در نهم ربیع الاول ثابت باشد، رفع القلم به چه معنی است؟ آیا این برداشت که رفع القلم به معنای رفع مواخذه است، صحیح است ؟ پاسخ: مراد از آن قلمی که برداشته می شود قلم مواخذه است نه قلم تشریع، که این خود بحث مفصلی دارد که متکلمان و مفسران و فقهاء در عناوین ذیل به بحث از آن پرداخته اند؛ باب شهادات ذیل عنوان "رفع مواخذه از گناهان صغیره برای کسی که اجتناب از کبائر دارد" باب "نوشته نشدن گناهان قبل از هفت ساعت" بحث شفاعت ائمه علیهم السلام برای شیعیان و برداشته شدن عذاب جهنم ابدی البته عذاب تمحیص (عذاب پاک شدن) در دنیا و برزخ و رجعت ثابت است. و در فرق مواخذه بین کسی که معاند است و کسی که معاند نیست و در مغفرت گناهان گذشته با نمازهای یومیه نه گناهانی که هنوز مرتکب نشده است و در بخشیده شدن گناهان گذشته با انجام دادن حج نه گناهان آینده و در بخشیده شدن گناهان سابق با گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام نه گناهان آینده و در باب توبه که محو کننده گناهان سابق است نه لاحق و در بحث محو شدن سیئات به واسطه انجام حسنات و موارد فراوان دیگر خلاصه و نتیجه: این روایات رجاء و امید به عفو و بخشش را در دل انسان زنده می کند، امید در نهاد آدمی هدف و مسیر زندگی را شکل می دهد که این خود باعث استقامت می شود، به خلاف یاس و ناامیدی که موجب اصرار و استمرار در گناهان است. این مساله خود یکی از حکمتهای تساوی خوف و رجاء در قلب مومن است که نباید هیچ کدام بر دیگری غلبه داشته باشد و این همان محض ایمان است. با توجه به این مطالب برای معنای رفع القلم یکی از وجوه ذیل محتمل است: ۱. بخشیده شدن صغائر همانطور که ترک کبائر سبب بخشیده شدن صغائر است. ۲. تأخیر در نوشتن گناه، همانند مهلت هفت ساعته ای که خداوند به خاطر حضرت آدم به فرزندان آدم عطا کرد، اگر در این هفت ساعت توبه کنند چیزی نوشته نمی شود. ۳. برداشته شدن قلم از مواخذه آخرت ابدی است نه عذاب تمحیصی که در دنیا و برزخ و رجعت مسلم است. ۴. مراد رفع مواخذه از آن گناهانی است که بین بنده و پرودگار است – حق الله – که آن هم بدون عناد و لجاج باشد نه آن گناهان که مربوط به حق الناس است یا با عناد و لجاجت است. نکته مهم توجه به این مطلب است که بین قلم تکلیف و تشریع و قلم مواخذه در بسیاری از موارد تفاوت است مثلاً، معاند مواخذه اش بسیار بیشتر است از کسی که از روی لاابالی گری گناه می کند و یا مقصر نسبت به قاصر و عالم نسبت به جاهل، و یا کسی که گناه خود را کوچک می شمارد نسبت به کسی که چنین نیست و یاکسی که حجتهای فراوان دارد در مقایسه با کسی که حجتهای کمتری دارد، اینان هیچ کدام مواخذه شان یکسان نیست مثل اصحاب حضرت عیسی که مائده آسمانی برای آنها نازل شد و دیگر مواردی که دال بر این است که قلم مواخذه مساوی قلم تشریع نیست چرا که مواخذه نسبت به حالات مختلف کم و زیاد می شود. بنابراین سزاوار است که مکلف مجموعه اعمال و رفتار و عقائر خود را زیر ذره بین قرار دهد چرا که همه این ها بر قلم مواخده چه از حیث صعودی و چه نزولی تاثیرگذار هستند. و از جمله مواردی که مشهور به آن ملتزم شده اند که قلم تشریع با قلم مواخذه تفاوت دارد مساله حرمت ظهار است چرا که ظهار با این که حرام است اما بخشیده شده است مثل صغائر که با اجتناب کبائر بخشیده می شود. کانال تلگرامی آیت الله شیخ محمد سند
۴ مهر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ مهر ۱۴۰۲
شخصیت ابولولو - 1- ابولولو فيروز مقلب به بابا شجاع الدين نهاوندي الاصل: او از بزرگان مسلمين و مجاهدين بلكه از خالص ترين پيروان اميرالمومنين (عليه السلام) است . (رياض العلماء سفينه البحار ج 7 ص 561 ماده لؤلؤ). 2- ابو لولو به عمر( لعنت الله عليه) نوشت : جزاي كسي كه عصيان مولايش كند و ملك مولايش را غصب كند و خانم مولايش را بزند چيست ؟ پس عمر (لعنت الله عليه) نوشت : بدرستي كه قتل چنين كسي واجب است . وقتي ابولولو مواجه با او شد تا او را به هلاكت برساند به او فرمود: چرا عصيان مولا اميرالمومنين (عليه السلام) كردي. آنگاه ضربه هايي پي در پي به پيكر نحس عمر وارد مي كرد و او را لعن مي نمود و براي فضل حضرت ابولولو همين قدر كافي است كه نفرين حضرت زهرا (سلام الله عليها) به عمر (لعنت الله عليه) در موقعي كه ورقه فدك را پاره نمود و به دست ابولولو اجرا شد.(طريق الارشاد ص 456). 3- مولا اميرالمومنين(عليه السلام) به عمر(لعنت الله عليه) فرمود: سيقتلك ابولولو توفيقاً يدخل به و الله الجنان علي الرغم منك . خواهد كشت تو را ابولولو در حالي كه اين توفيق را خداوند تبارك و تعالي به او داده . به خدا قسم وارد بهشت خواهد شد بر خلاف ميل تو . (ارشاد القلوب ديلمي ج 2 ص 285). فقال اميرالمومنين (عليه السلام) : فيقتلك توفيقاً و يدخل بذلك الجنةعلي رغم منك . (مشارق الانوار ص 79). 4- احمد بن اسحاق قمي در فضيلت 9 ربيع الاول نقل كرد كه حذيفه گفت: پس خداوند تبارك و تعالي مستجاب فرمود دعاي مولاتي فاطمه (صلواة الله عليها) را بر آن منافق به دست قاتل او (رحمة الله عليه) . (بحار ج 31 ص122 به بعد). 5- در ميان شيعه معروف است كه ابولولو بعد از زخم زدن آن نابكار به خدمت اميرالمومنين (عليه السلام) آمده و قتل عمر را نقل نمود. آن حضرت به اعجاز او را به كاشان فرستاد و دختر قاضي كاشان را به او دادند و از او فرزندان صالحي به هم رسيد.(شاخه طوبي ص 107 از مرحوم محدث نوري صاحب مستدرك الوسائل استاد محدث قمي صاحب مفاتيح الجنان). 6- شيعه را اعتقاد اين است كه وقتي ابولولودومي را كشت به كاشان آمد و ابولولو از شيعيان اميرالمومنين (عليه السلام) بود تا از دنيا رفت . مردم كاشان او را در كنار راه فين دفن كردند. (مرحوم سپهر در ناسخ التواريخ تاريخ الخلفاء ج3 ص 49). 7- بدرستيكه اهل كاشان مي دانند ابولولو قاتل عمر است بعد از قتل وي به كاشان فرار كرد از ترس دشمنان اهل بيت و اهالي كاشان كه محب اهل البيت بودند او را تكريم نموده و در مقابل دشمنان از او محافظت كرده تا از دنيا رفت و مزار او در خارج كاشان است و عمر در نظر اهل كاشان مثل ابوبكر در نظر اهل سبزوار حقير و بي اعتبار است لذا ملا حيرتي گفته: خوارم اندر ولايت قزوين چون عمر در ولايت كاشان و مولوي گفته است: سبزوار است اين جهان كج مدار ما چو بوبكريم در وي خوار و زار (مجالس المومنين شهيد ثالث مرحوم قاضي نورا... شوشتري صاحب احقاق الحق ج 1 ص 87و88). 8- ابولولو به زعم اهل سنت (تسنن ) مجوسي يا نصراني بود و شيعه آنرا بابا شجاع الدين مي خواند و در سلك اهل اسلام منتظم داند و در كاشان وفات يافت . (حبيب السير ج 1 ص 489 چاپ تهران). 9- بعد از اينكه ابولولو رضوان الله تعالي عليه جهنم و درك عمر لعنت الله عليه واصل كرد خدمت مولا اميرالمومنين (عليه السلام) رسيد و آن حضرت بر درب خانه نشسته بود بر جاي ديگر نشست چون مردم به طلب ابولولو رفتند مولا (عليه السلام) فرمود تا من اينجا نشسته ام هيچ كس را نديده ام و آن شب ابولولو را بر دلدل (اسم مركب مخصوص اميرالمومنين عليه السلام) نشاند و فرمود آنجا دلدل بايستد به زمين فرود آي و دلدل ابولولو را به كاشان رساند. (كامل بهايي از عماد الدين طبري كه در سال 675 نوشته شده – ج 2 ص 105 و 111 ).
۴ مهر ۱۴۰۲
قدیمی‌ترین سندی که به عید بودن روز نهم ربیع‌الاول در کنار عید غدیر خم، عید مهرجان (مهرگان)، و عیدِ شبِ میلادِ یکی از انبیای گذشته، اشاره می‌کند. در صفحات قبل هم صحبت از عید نوروز به میان آمده. نسخه‌ای متاخر از کتابی متعلق به محمد بن نُصَیر نُمَیری از علمای قرن سوم هجری .
۴ مهر ۱۴۰۲
من هرجا تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم حدیث رفع القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و گناه هم واسشون نوشته نمیشه ... در رابطه با سند حدیث مذکور بیان کردیم که روایت مذکور را علمای بزرگ در کتب معتبر خود آورده اند و تصریح به صحت آن کرده اند و دیگران از علما مانند صاحب و صاحب (العروه مع تعلیقات ج1 ص371) تصریح به صحت و عمل به آن کرده‌اند و بر اساس آن داده‌اند ، شیعیان نیز همواره در گذر زمان به مضمون آن عمل کرده اند ، بنابراین تشکیک در صحت سند مذکور پسندیده نمی باشد ؛ آنچه مورد اشکال شده فرازی از روایت است که در روز نهم ربیع الاول قلم از بندگان برداشته می شود . در روایت آمده خداوند می فرماید: در روز نهم ربیع الاول « کرام الکاتبین را امر کرده‌ام تا سه روز قلم را از تمام خلق بردارد ، و چیزی از خطاهایشان را ننویسد ، و این به خاطر تکریم تو (پیامبر) و وصی تو می‌باشد» بحار الانوار ج31 ص125 امیرمؤمنان علیه السلام نیز از روز مذکور به عنوان روز رفع قلم یاد می کند ؛ همان مدرک ص127 آیا براستی قلم تکلیف از بندگان برداشته می شود و بندگان آزاد هستند که هر گناهی بکنند یا رفع قلم اشاره به مطلب دیگری است این که بگوییم قلم تکلیف از بندگان برداشته می‌شوند و آنان در گناه کردن آزاد هستند ، تفسیری است که هیچ محققی از حدیث مذکور نمی کند زیرا خلاف صریح آیات و روایات است . چگونه می‌توان چنین تفسیری را قبول کرد در حالی که در همان روایت ، از روز نهم ربیع الاول به عنوان روز و از گناهان کبیره و و و بازگشت به خدا و عبادت یاد شده است . همان مدرک تفسیر بهتر آن است که بگوییم بر اساس روایات ، خداوند به مومنین و شیعیان لطف کرده و در صورت گناه کردن ، گناه آنان را تا هفت ساعت در پرونده عمل آنان ثبت نمی‌کند تا اگر توبه کنند گناه آنان را بیامرزد بدون آنکه پرونده آنان سیاه شود ، اما اگر توبه نکنند ، پس از گذشته هفت ساعت گناه آنان را ثبت می کند . امام صادق علیه السلام فرمود : «بنده مومن زمانی که گناه می‌کند ، خداوند به او هفت ساعت فرصت می‌دهد ، اگر استغفار کند ، چیزی از گناه برای او نمی‌نویسد ، اما اگر ساعات مذکور بگذرد و استغفار نکند ، گناهش برایش ثبت می شود » الکافی ج2 ص437 بر اساس این روایت ، قلم از مومنین گناهکار به مدت هفت ساعت برداشته می شود و چیزی از گناهان آنها نوشته نمی شود تا توبه کنند . اما در روز نهم ربیع الاول به واسطه آن روز ، قلم تا سه روز از بندگان برداشته می شود و گناهان آنها نوشته نمی شود و آنان تا سه روز فرصت توبه و بازگشت دارند ، اگر توبه کردند ، چیزی در پرونده آنها ثبت نمی شود و اگر توبه نکردند ، گناهان آنها ثبت می شود . برداشته شدن قلم برای هفت ساعت اختصاص به مومنین دارد و مدت آن هم محدود به چند ساعت است ، اما برداشته شدن قلم به خاطر نهم ربیع برای همه بندگان است و مدت آن هم تا سه روز می باشد . کپی از کانال دکتر عصیری
۴ مهر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ مهر ۱۴۰۲
حدثنی خالد بن محمد الازدی قال: حدثنا شبابة بن سوار قال: سمعت رجلا من الرافضة یقول :رحم الله أبا لؤلؤة! فقلت: تترحم علی رجل مجوسی قتل عمر ابن الخطاب! فقال:کانت طعنته لعمر إسلامه. شبابة بن سوار نقل میکند که مردی از شیعیان را دیدم که میگفت رحمت خدای بر ابولولو باد. به او گفتم آیا بر مردی مجوسی که عمر بن الخطاب را کشت ترحم میفرستی ؟؟ وی پاسخ داد: همین ضربه ای که به عمر زد و او را کشت دلیل اسلام ابولولو می‌باشد. عیون الاخبار ابن قتیبه، جلد ۲، صفحه ۱۵۸ مولف متوفی ۲۷۶ هجری است. شبابه بن سوار در کتاب رواة التهذیبین از کتب رجالی آمده است که متوفی ۲۰۴ یا ۲۰۵ یا ۲۰۶ است و امام رضا علیه السلام متوفی ۲۰۳ هستند. یعنی ارادت و ترضی و رحمت فرستادن بر جناب ابولولو علیه السلام در زمان اهل البیت علیهم السلام بوده و ایشان شخصیتی بزرگ نزد شیعیان است. کپی شده
۴ مهر ۱۴۰۲
هدایت شده از اعتقادات اهل سقیفه
محمد بن أحمد بن عبد الرحمن أبي الحسين الملطي الشافعي از علمای سرشناس اهل خلاف متوفای سال 377 ه.ق در کتاب خود با نام التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع ، فرقه های شیعه را به زعم خود می شمارد . در مورد فرقه چهاردهم می نویسد : و الفرقة الرابعة عشرة من الإمامية: هم أهل قُم ... يجمعُونَ بَين الظّهْر وَالْعصر فِي أول الزَّوَال وَبَين الْمغرب وَالْعشَاء فِي جَوف اللَّيْل آخر وَقت الْمغرب عِنْدهم وَيصلونَ صَلَاة الْفجْر بَين طُلُوع الْفجْر الأول الَّذِي يُسمى ذَنْب السرحان ويمسحون فِي الْوضُوء بِالْمَاءِ على ظُهُور أَقْدَامهم وأسفلها فرقه چهاردهم از امامیه هستند ... [آنها] میان نماز ظهر و عصر در ابتدای زوال [آفتاب] جمع کرده و میان مغرب و عشا در آخر وقت مغرب جمع می کنند. در هنگام وضو بر پاهای خود مسح می کنند. در ادامه می نویسد : وَلَهُم طعن على السّلف وَشتم عَظِيم حَتَّى يبلغ الْوَاحِد مِنْهُم أَن يَأْخُذ شَيْئا أَو مِثَالا يحشوه تبنا أَو صُوفًا يُسَمِّيه أَبَا بكر وَعمر وَعُثْمَان رَضِي الله عَنْهُم ويضربه بالعصى حَتَّى يهريه ليشفي بذلك مَا فِي قلبه آنها بر سلف [صحابه] طعن می کنند و آنها را می دهند. تا به آن جا که یکی از آنها یا تمثالی ساخته و آن را از کاه و یا پشم پر کرده و آن را ابوبکر و عمر و عثمان می نامد. پس از آن، آن مترسک را آن قدر زده تا پاره شود و این کار را برای ارامش و تشفی قلب خود می کند التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع نویسنده : المَلَطي، أبو الحسين جلد : 1 صفحه : 32
۴ مهر ۱۴۰۲
سید نعمت الله جزایری قدس سره می‌نویسد: یکی از قضات وارد بغداد شد و شنید شیعیان هنگامی که بر یزید لعن می‌کنند، جمع دیگر می‌گویند بیش باد و کم مباد. قاضی به حاکم بغداد دستور ممنوعیت لعن یزید و مجازات داد. حاکم به قاضی گفت: مجازات چرا؟ لعن بر یزید است. قاضی توضیح داد که بیش در زبان ترکی به معنای پنج است و شیعه چون لعن بر یزید شنوند، گویند لعن بر پنج نفر است و از ان کم نمی کنم . دستور قاضی از این پس اجرا می شد. در این وقت شاعری ادیب که در بغداد بود و عزم زیارت عتبات داشت، شعری با این مطلع سرود: قاضی بغداد حکمی کرده می‌باید شنید تا که او باشد نباید کرد لعنت بر یزید زهر الربیع، تالیف مرحوم سید نعمت الله جزایری، صفحه ۴۰۳-۴۰۴، چاپ موسسه العالمیة للتجلید
۵ مهر ۱۴۰۲
: آسید علی گلپایگانی فرزند مرحوم آسید جمال گلپایگانی نقل می‌کرد: بعد از رحلت مرحوم والد شبی ایشان را در خواب دیدم و می‌دانستم که از دنیا رفته‌اند. انگشت ایشان را گرفتم تا به سوالات من جواب بدهند. به من گفتند: می‌دانم می‌خواهی سوالاتی بپرسی که من نمی‌توانم جواب بدهم. عرض کردم: نه، می‌خواهم بپرسم: بعد از وفات حال شما چطور است؟ فرمودند: بسیار خوب است. پرسیدم: جای شما کجاست: فرمودند: ما چهار نفریم که در آسمان هفتم هستیم و یکی از آنها محقق ثانی کرکی است. گفتم آیا شیخ مرتضی انصاری را هم می‌بینید؟ مرحوم والد فرمود: شیخ در آسمان اول است و دسترسی به ایشان بسیار آسان است. آسید علی گلپایگانی می‌گفت: برای من سوال شد که چه خصوصیت مشترکی بین محقق کرکی و مرحوم والد آسید جمال بود. بعد از تحقیق برای من روشن شد که وجه مشترک هر دو اهتمام به تبرّی از غاصبین خلافت بود. جرعه‌ای از دریا؛ ج۲، ص۵۵۹ 
۵ مهر ۱۴۰۲