◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
❥با یک آیه قرآن صبحی دیگر را آغاز میکنیم❥
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند نگاهبانان آن از ايشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد .
✨ملک: ۸✨
امروز در👇
بیستودوفروردینسالهزاروچهارصدویک
«۱۴۰۱/۰۱/۲۲»
نه رمضانسالهزاروچهارصدوچهلوسه.
«۱۴۴۳/۹/۹»
یازده آوریلسالدوهزاروبیستودو.
«2022/4/11»
{ ☜هستیم.}
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #تاریخنار
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
روزه آن نیست که یک وعده غذا کم بشود
روزه آن است که ایمان تو محکم بشود
#لاادری
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #شعر
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
♡••
زندگۍرانفسۍ
ارزشِغَمـخوردننیسٺ...
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
4_5947146515037292718.mp3
15.94M
مولاےَیامولاے..🍃
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #حال_خوب
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸
🌸🌿
🌸
؛﷽؛
#تو_دل_میبری💕
#پرده_120⚡️
#سراب_م✍🏻
صبا بغ کرده برگشت و گفت:
- خب بابا دعوا نکن!
استاد درسش را شروع کرده بود و اجازه صحبت و دلجویی به نورا را نداد. کلاس تمام شد و استاد با خسته نباشید از کلاس بیرون رفت. صبا به سرعت وسایلش را جمع کرد و خواست بلند شود که نورا دستش را کشید:
- الان مثلا قهری؟
- نیستم...
لبخندی زد و گفت:
- پس چرا داری می ری؟
صبا بغ کرده گفت:
- ازت ناراحتم...
دستش را فشرد و گفت:
- عزیزم... ناراحت نباش... منظوری نداشتم که!
صبا شانه بالا انداخت روحیه حساس و بسیار ظریفی داشت. نورا در این مدت فهمیده بود که او اصلا بی توجهی و پریدن وسط صحبتش را دوست ندارد.
- ببخش عزیزم... می خوای الان تعریف کنی؟
صبا بند کیفش را فشرد. صندلی ها خالی شده بود و جز او و نورا کسی داخل کلاس نبود.
- من دوست دارم برم... دوستم رفته بود کلی آزمایش انجام داده بود... خب دوست دارم برم!
نورا مشتاق شد:
- دوستت کجاست الان؟
نورا انگار کمی آشفته شد. لبش را جوید موهایش را زیر مقنعه اش هل داد.
- اون دیگه نیست!
نورا گردنش را کج کرد و گفت:
- کجاست؟ رفته شهر دیگه؟ انصراف داده یا اخراج شده؟
صبا کمی صدایش لرزید و گفت:
- مرده نورا... تو این دنیا نیست!
نفس لرزانی کشید و دست صندلی اش را بلند کرد.
- من می رم... بعدا برات تعریف می کنم خب؟ حالم خوب نیست! از تو هم دیگه ناراحت نیستم خداحافظ!
این را گفت و مانند باد از کلاس بیرون زد. نورا ماند و سوال هایش درباره دخترکی که دیگر نبود.
🚫کپے مطلقا ممنوع🚫
پرده اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/ANARASHEGH/1307
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
╭─┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺#رمان
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
❥با یک آیه قرآن صبحی دیگر را آغاز میکنیم❥
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند نگاهبانان آن از ايشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد .
✨ملک: ۸✨
امروز در👇
بیستوسهفروردینسالهزاروچهارصدویک
«۱۴۰۱/۰۱/۲۳»
دهرمضانسالهزاروچهارصدوچهلوسه.
«۱۴۴۳/۹/۱۰»
دوازدهآوریلسالدوهزاروبیستودو.
«2022/4/12»
{ ☜هستیم.}
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
مناسبت ها
¹-وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
(سه سال قبل از هجرت)
²-روز دندان پزشکی
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #تاریخنار
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
دعای عهد.mp3
1.21M
هر صبح:
#دعای_عهد 🤲🏻📿
#دانه_اول
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #دهمین_انار_بهشتی
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
چشم بر هم زدیم و روز دهم شد .. شبیه آن بیابان تاریکی شده که ساربان فریاد زد اگر از ریگهای زیر پایتان بردارید صبح پشیمان میشوید و اگر بر ندارید پشیمان میشوید!
عده ای برداشتند و عده ای هم برنداشتند و به راه ادامه دادند ...
صبح شد و هوا روشن .. آنها که برداشته بودند دیدند همه ریگ ها سیم و زر و طلا بوده و پشیمان شدند چرا بیشتر برنداشتند ...
آنهایی که برنداشته بودند وقتی چشمشان به سیم و زر دیگران افتاد پشیمان تر از پشیمان شدند و افسوس خوردند.
خیلی پشیمانیم که این ایام فیض الهی مفت مفت از دستمان میرود و از مطاعش کم برداشته ایم ...
و بیچاره آنهایی که اصلا سر سفره خدا مهمان نشدند.
این پشیمانی و پشیمانتر شدن ها را خیلی زود میبینیم . دنیا یک چشم بر هم زدن است.
خدایا دستمان به دامنت از رمضانت بی نصیبمان نکن
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #تلنگر
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
خدیجه سلام الله.....
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #مناسبتی
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────