💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#انفرادی2⛓ #قسمت26🎬 - خیله خب گریه نکن، میام آبجی. دنیا بینیاش را بالا کشید. هقی از گلویش بیرون جه
#انفرادی2⛓
#قسمت27🎬
شب جمعه، بعد اذان مغرب بود که رسید خانه پدریاش. خانه توی غمی مبهم فرو رفته بود. پدر روی مبل لم داد. خط نگاهش به تلوزیون میرسید، اما ذهنش جای دیگری سیر میکرد.
مادر کنار سجادهاش نشسته، به دیوار تکیه داده و دنیا توی آغوشش بود.
وضو گرفت و روی سجاده مادر به نماز ایستاد. نماز مغربش را خواند و تسبیح سرخ مادر را برداشت و مشغول ذکر گفتن شد. دنیا داشت میگفت:
- مامان، راضیش کنید برگرده همین جا. خیلی تنها میمونی... من هر روز میام پیشت، ولی شب تو این خونه تنها بمونید اگه اتفاقی بیفته چی؟
دانههای تسبیح توی دستش لغزیدند، او که دیگر نمیتوانست برگردد، نمیخواست برگردد.
- چی بگم مامان جان، هر بار یکم دلم به بودنش گرم بشه، با بهرام میزنن تو پر هم، سینا هم میذاره میره. نمیدونم چرا باهم یه دقیقه هم کنار نمیان.
تسبیح را گذاشت روی زمین و ایستاد. نماز عشا را اقامه بست. قلبش محکم میکوبید. او قرار نبود برگردد. رکعت دوم، سلام داد و رفت به سجده. دنیا از آغوش مادر بیرون آمد.
- سینا مامان، دو رکعت خوندیا... نماز عشا بود.
سینا کمی گردنش را چرخاند. چشمش را بهم فشرد و لب زد:
- میدونم مامان، میخوام شنبه اول وقت برگردم قم. زیاد نمیمونم.
دنیا گفت:
- خب برگردی، اینجا که شهر خودته... چه ربطی داره؟
دست کشید به گردنش. نمیخواست ته دل آنها را خالی کند؛ ولی چارهای نداشت.
- اعراض وطن کردم...
مادر و دنیا، همزمان "چی" بلندی گفتند. پدر چرخید سمتشان.
- چی شده؟
سینا لب بهم فشرد و سجاده را جمع کرد. رو کرد به دنیا.
- چای میریزی؟ گز و سوهان آوردم بخوریم. شام زود بخوریم واسه فردا زود بیدار بشیم.
خواست بایستد که مادر آستینش را کشید:
- یعنی چیکار کردی سینا؟!
دوباره دست کشید به گردنش. پدر هم منتظر نگاهش کرد. صدایش را صاف کرد و گفت:
- وقتی دیگه قرار نیست برای زندگی دائمی برگردم اینجا، باید اعراض وطن میکردم. باید این بند رو پاره میکردم.
سجاده را از روی زمین برداشت و رفت توی اتاقش. تکیه داد به در. نفسش را آهسته بیرون فرستاد.
حس میکرد با گفتن این مسئله بار سنگینی را به زمین گذاشته. نباید آنها را امیدوار نگهمیداشت. باید میفهمیدند او برای همیشه رفته... برای همیشه شهر محل تولد را ترک کرده است.
به طرف تختش رفت. کولهاش را باز کرد. سه بسته گز و سوهان را از کیف بیرون کشید و دوباره برگشت توی پذیرایی. مادر کنار پدر نشسته بود و دنیا توی آشپزخانه مشغول بود. صورتهایشان بیشتر رفته بود توی هم. شاید فقط مناسبی نبود که بگوید: این رفت آمدها بازگشت دائمی به همراه ندارد.
#پایان_قسمت27✅
📆 #14040815
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
♨️ https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
منتظر نظرات شما در گروه باغ انار و همچنین لینک ناشناس داستان #انفرادی2 هستیم👇🌹🍃
🆔 https://eitaayar.ir/anonymous/GP6V.z28mv
🥰 ٠٠"٠٠ 🥰
#دعای_سلامتی_امام_زمان_(عج)
اَللّهُمَّ
کُنْ لِوَلِیِّکَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً
وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها
طَویلا..
#اݪهۍعَجللِۅَلیڪالْفࢪج
#ساعت صفر عاشقی
# ساعت ٠٠ : ٠٠
@Anarstory
Mohsen Farahmand Azad, Sayed Mustafa Al Musawi, Ali Fani63f0c9c1bb3ce6d2f07ffb09_-7085336328756683485.mp3
زمان:
حجم:
28.6M
📝دعای کمیل
🎤علی_فانی
#شب_جمعه
#دعای_کمیل
📌هر شب جمعه دعای کمیل به نیت فرج آقا امام_زمان عجل الله
اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#بیاد شهیدانمون
@Anarstory
سلام صبحتون بخیر دوستان
به نظرم بهترین مرجعی که کتاب صوتی بتونید گوش کنید ایرانصدا هست این برنامه رایگان هست و علاوه بر کتاب کلی چیزای دیگه هم توش هست
مثل پادکست ،موسیقی ،مداحی ،سخنرانی و کل شبکه های رادیویی از استانی بگیر تا..... حتی میتونی آرشیو برنامه های رادیو رو هم با ایرانصدا گوش کنید
و اما ...
اولین کتاب صوتی که میخوام معرفی کنم (خدایا بین اینهمه کتاب کدومو بگم 😍)
اولین کتاب خاطرات یه پزشک هست که در نوجوانی هیچی از درس نمیفهمید و حتی دو سال رفوزه شده بود
ولی به خاطر یه اتفاق خیلی کوچیک کل زندگیش تغییر میکنه و طوری میشه که انگار ذهنش باز میشه و همه چی رو عالی میفهمه دوسال رو جهشی میخونه ...
وارد ارتش میشه و بعد هم دکتر جراح میشه و بعد هم جنگ
در بخشی از کتاب یه مجروح میارن که یه بمب عمل نکرده در بدن یه مجروح جنگی گیر کرده بوده و ممکن بود با یه تکون کوچیک منفجر بشه و کل بیمارستان بره رو هوا و کسی حاضر نمیشه عملش کنه ولی دکتر داستان ما میره اتاق عمل و ....
دیگه لو ندم چی میشه خودتون بشنوید این کتاب صوتی رو که با اجرای زیبای آقای حامد عباسی آماده شده
این شما و این "به رنگ دماوند " با صدای حامد عباسی
https://player.iranseda.ir/book-player/?w=43&g=538161
https://eitaa.com/har_roz_angizeh
@Anarstory
19.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافیک "از رباخواران سنتی تا بانکداری مدرن"