هدایت شده از شمس (ساقی)
سلام و درود جناب عابدی عزیز
یک سالگی نورچشمی مبارک باد.
❤️❤️❤️🌺🌺🌺
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عزیز دل، ایلیا عابدی)
ای نازنین پسر که تو را نام، ایلیاست
اردیبهشت ماه ز روی تو باصفاست
( 52 ) که نام قشنگت به ابجد است
معکوس آن، تولد فرخندهی شماست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/02/25
🥳🌷 برای کودکانگی های امام رضایی
خادم
..............
از کودکی در صحن ها دنبالْ بازی کرد
افتاد روی سنگ ها و صحنه سازی کرد
تا قطره ای از گونه اش بر مرمری لغزید
از دور آمد خادمی، مهمان نوازی کرد:
«شاید یتیم است آه... شاید کودک کار است!
باید کلاه خویش را هر روز، قاضی کرد»
حالا پس از سی سال، من آن خادم خامم
که در پناه شاه، حس سرفرازی کرد
ای کودکان بی خبر از لذت بازی
باید دوید و ترک دنیای مجازی کرد
باید کبوتر بود و آمین را به شوق آورد
با ربنا پرواز کرد و عشق بازی کرد
تو دانش آموز نگاهش هستی و... زیباست
در این حرم با هر توانی، یکه تازی کرد
در ساخت و طراحیِ هر صحن و هر ایوان
شیخ بهایی، کارهایی با ریاضی کرد!
القصه، هر کس دل به مولا داد آهو شد
با هر زیارتنامه، حس بی نیازی کرد
دیشب برای حضرت مهدی غزل خواندم
دیشب دل دیوانه ام راز و نیازی کرد!
ده بار باریدم توسل را... رضا آمد
باید رضا را از تمام خویش، راضی کرد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🙏💐 برای ثامن الحجج امام رضا (ع)
ما را ببخش ساقی
...............................
ما را ببخش ساقی، مست از سبو نبودیم
با چشمه های اشکت، در گفتگو نبودیم
دریاترین زمین...تو، خورشیدْ آفرین... تو
با آیه های نورت، ما روبرو نبودیم
گاهی سکوت کردیم، گاهی زدیم فریاد
دور از توایم اما بی آرزو نبودیم
ما داغدار خویشیم، ما را نده خجالت
در اوج روسیاهی! بی آبرو نبودیم
در روضه های چشمت، آتش زدیم دل را
رسوای عالمیم و رازی مگو نبودیم
غسل زیارتِ ما با اشک بود و باران
در آستانت ای جان، ما بی وضو نبودیم
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
❤️🌷 برای احمد بن موسی (ع) حضرت شاهچراغ
شاهچراغ
........................
چه شاهی که چراغ شهر شیراز است
چه کاخی که درش روی همه باز است
شکوهِ تخت جمشید از حرم پیداست
که این شهر، امن از ایمان سرباز است
نگو اینجا ندارد امنیت! ایران -
چهل سالی پر از این جور الفاظ است
که گفته... مردم از این خانه می ترسند!؟
که این محصولِ ذهنی قصه پرداز است
خبرهای دروغ از هر زبان جاری ست
جهان، بازیچه ی مُشتی برانداز است
حرم هست و حرم هست و حرم هست و...
حرم هست و... حرم، تکرار این ساز است
نگو که آسمان، هر جا همین رنگ است
حرم، آبی ترین رویای پرواز است
حرم، آنجا که دل، بی پرده می خواند
حرم، آنجا که عاشق، محرم راز است!
نبین این غرفه های ساده را... ساده
که این دنیای کوچک، مجتهدساز است
کبوتر باش در این سقف مینایی
که در این گنبدِ فیروزه، اعجاز است
قسم بر بیت بیتِ روی کاشی ها
که عمری حرف در این شکل ایجاز است
هزاران تکه کن خود را در آیینه
شکستن، بهترین تصویرِ آغاز است
تماشا کن خدا را در دل حوضش
لبی تر کن! زبان، ابزارِ ابراز است
قدم بگذار بیرون از حرم، از خویش
بده دل بر لبی که غرق آواز است
بخوان از سبزیِ آغوش انسان ها
بزن فالی که در هر حال، دمساز است
بپرس از خواجه و خواجو، بپرس از عشق
جواب این است: این... خاکی پر آوازه ست!
همان شهری که هر کس میهمانش شد
نمک گیر نگاهی دست و دلباز است
چه کم دارد مگر شیرازِ زیبامان
خدایا مرغ همسایه، چرا غاز است!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شاهچراغ
#برادر_امام_رضا_ع
#روز_بزرگداشت_احمد_بن_موسی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
«هوالرزاق»
🙏 سپاسگزارم باری تعالی را
که فرصتی داد تا دلنوشته ها و عرض ارادت های خودم رو نسبت به خالق، خلق برتر (چهارده نور پاک و ۱۲۴ هزار پیامبر) و زمان و مکان های مقدس به رشته تحریر درآورم و برخی از توجهات خود را به مسائل اخلاقی و تعلیمی با شما گرامیان به اشتراک بگذارم.
لینک کانال اشعار آیینی محمد عابدی 👇
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
👌پخش این لینک نیز سبب گسترش فرهنگ محمد و آل محمد (ص) است
تشکر میکنم اگر نکته و نقد و نظری در مورد اشعار هست حتما در خصوصی بفرمایید چون ما باید بهترین را برای بهترین عرضه کنیم 🌺
🆔 @Kara_holding
✅ از آنجایی که شعر خوب را تا حدود زیادی می شناسم حتما سعی میکنم از اشعار شاعران خوب نیز در این کانال استفاده کنم
امید است خوانش اشعار توسط شاعران و مادحان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام باقیات الصالحاتی برای بنده و شما باشد🌷
ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز
#کربلا و #اربعین را باید از #سلطان گرفت
هر که جامانده بگوید #یا_رضا و #یا_رضا
#کربلا را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤 تقدیم به ☀️خورشید اهل بیت و 🌙ماه بنی هاشم
آن
...................
نام او را گفت آدم، صورتِ انسان گرفت
نام او را گفت خاتم، معنیِ یزدان گرفت
ما مسلمانیم اما آنچنان تسلیم نه
درس ها باید که پای مکتب سلمان گرفت
تاک بر پای جهان پیچید و ساقی شد #علی
مرده از این باده خورد و تا همیشه جان گرفت
ای به قربان #حسن، آن سیّد بخشنده که
شهر با دستان پر مِهرش، کمی سامان گرفت
ای به قربان امامی که نشد حجش تمام
از طوافش باد اما... هیئت طوفان گرفت
ای به قربان نگاهی که دل از حر برد و رفت
لشکری آماده را با ابرو و مژگان گرفت
چشم او «آن» است و این آن را نباید ساده دید
باید از این آن، برای این و آن هم، آن گرفت
#عصر_عاشورا، #شب_قدر_حسین_بن_علی ست -
آن زمان که روی دست خسته اش #قرآن گرفت
لحظه ی گودال را تصویر کردن مشکل است
با صدای خس خسی، قلب جهان یک آن گرفت
از #علی هر کس که در دل کینه داشت آمد جلو
ابن ملجم شد به محراب، از پسر تاوان گرفت
ای به قربان تنی که شکل آن تغییر کرد
زیر پای اسب ها، امضا شد و پیمان گرفت
ای به قربان سری که شمعِ روی نیزه بود
قطره قطره آب شد تا عمر جاویدان گرفت
ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز
#کربلا و #اربعین را باید از #سلطان گرفت
هر که جامانده بگوید #یا_رضا و #یا_رضا
#کربلا را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت
#کربلا، میخانه ی عشاق آل مصطفاست
باید از این سرزمین، آرامش و ایمان گرفت
ازدحام #کربلا، وحدت در عین کثرت است
با بصیرت می توان از چشم ها عرفان گرفت
ای بنازم آن #علمدار غیوری را که گفت
مرگ را باید شبیه زندگی آسان گرفت
رخصت از #ساقی گرفتم تا که سقایی کنم
او که از دستش زمین و آسمان ها نان گرفت
آه از آن ساعت که دریای حرم را خشک دید
آه از آن ساعت که آمد اذن بر میدان گرفت
آه از آن ساعت که مشکش را پر از امّید کرد
آه از آن ساعت که راهش را به نخلستان، گرفت
آبِْ روی آب بود و آبرویش در خطر
دست هایش پر کشید و مشک بر دندان گرفت
تیرها در چله آمد تا به خاک افتاد ماه
ابر، پیراهن درید و بعد از آن، باران گرفت
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
👌🏻🤦🏻 برای زائر امام رضا (ع)
🙏🏻 برگرفته از شخصیت #غلامحسین_مشهدی_محمد (شاه غلام) از ملازمان مرحوم کافی بر اساس کتاب #از_سلاخ_خانه_تا_مهدیه
#نشر_بین_الملل
سلّاخ شهر
..............
پیرمردی از تبار خنجر و قدّاره ها
پیرمردی که گذر کرد از دل کاباره ها
سرخوش از دعوای کافه مثل فردین و وثوق
عاشق بوسیدن دوشیزه ها، بدکاره ها
او که روزی روزگاری، غرق خود بود و شراب
توبه کرد از مستی و شد چاره ی بیچاره ها
سرپناهِ کودکانِ کار شد سلّاخِ شهر
تا نیفتد زخم بر تنهاییِ آواره ها
با خودش، با صاحبش، با سرنوشتش لج نکرد
«مهدیه» راه نجات او شد و لجّاره ها
یک شب از شب های قدر، آغوش خود را باز کرد
گریه شد چون کودکی بی تاب در گهواره ها
خیره شد بر آسمان و ماه را خورشید کرد
پر کشید و رفت سمت نور، با طیّاره ها
رفت آن بالای بالا، خوشه چینِ نور شد
طعنه زد بر بی تفاوت بودن سیّاره ها
«با خدا باشی برایت کافی است» این حرف اوست
حرف آن کافر که شد مومن پس از کفاره ها -
می شود خشت طلا بر گنبد و ایوان شمس
بوده تا در دست او تقدیر آهن پاره ها
ساعتی در گرگ و میش صبح، اشک شوق ریخت
همصدا شد با بهارِ رویشِ نقاره ها
روی خاک افتاد در میدان آب و... شد زلال
از غرور خود گذشت و... رد شد از فواره ها
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#امام_زمان_عج
#مرحوم_کافی
#شاه_غلام
#دعای_ندبه_مهدیه_تهران
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌺🤦🏻 به پیشگاه امام زمان (عج)
رد می شود
...........
خورشید در شب می دمد، از خواب ها رد می شود
لبخند بر لب دارد و از قاب ها رد می شود
از پله ها بالا می آید می رود بر پشت بام
خلوت نشینِ خانه از سرداب ها رد می شود
تا خنده هایش گُل کند در سهله ی باران شده
از کوفه ی تنهایی و محراب ها رد می شود
یوسف ترین ها دستشان را می بُرند از دیدنش
وقتی که از بین همه جذاب ها رد می شود
چون پیچکی بر شانه ی دیوارها گُل می کند
از خانه های گرمِ دقّ الباب ها رد می شود
پا می گذارد از نگاهِ پنجره در کوچه و
از سایه ی طولانی مهتاب ها رد می شود
هیئت، خبر دارد که شب را دور می اندازد و
خورشید من، از روی اسطرلاب ها رد می شود
طوفان الاقصی می شود بر آسمانِ شبزده
چون کشتی نوح از دل گرداب ها رد می شود
دریا به چشم خویش خواهد دید در روز فرج
یک شاه ماهی از دل قلاب ها رد می شود
دل، کودک است و تا کند کوتاه، راه درس را
قرآن به لب می خواند و از آب ها رد می شود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#جمعه_انتظار
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از مریم جلال
💠 شعر زبان گفتگوی جهان است 💠
#انجمن_ادبی_پردیسان ،
محفلی صمیمی با شاعران ، اساتید ، نوسرایان و علاقمندان به شعر
خوانش اشعار ، نقد و بررسی نوسروده ها
📆شنبه ها
⏰۵تا۷عصر
🏢پردیسان ، بلوار ۲۲ بهمن ، خیابان شهیدان رضی ۱، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
🔰 موضوع این جلسه:
✴نگاه تخصصی به شعر رضوی ✴
باحضور ارزشمند دکتر محمد عابدی
به مناسبت دهه ی کرامت ،
به پنج شعر برتر با موضوع کبوتر🕊
جوایزی اهدا خواهد شد .
❇لینک دعوت باافتخار و امتنان :
https://eitaa.com/joinchat/4167041496Cbc50b4da4e
#شهر_پردیسان
#انجمن_ادبی_پردیسان
#قرارگاه_مردمی_کرامت
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان
اشعار آیینی محمد عابدی
💠 شعر زبان گفتگوی جهان است 💠 #انجمن_ادبی_پردیسان ، محفلی صمیمی با شاعران ، اساتید ، نوسرایان و علاق
آنچه در انجمن ادبی پردیسان در روز شنبه گذشت
💚 آغاز جلسه با قرائت قرآن جناب عابدی
🤍 خوانش شعر صائب تبریزی در مدح امام رضا (ع)
❤️ بیان مقدمه ای از ایشان در خصوص شعر آیینی
💜 شعرخوانی حاضرین در جلسه
💛 نقد و بررسی آثار
🤎بررسی شعر رضوی از «دیدگاه تاریخی»
💖 اهدای جوایز به برترین اشعار
🧡 بنا شد در برنامه ای دیگر، شعر رضوی از «دیدگاه تحلیلی» که نگاه مهمتری نیز هست مطرح شود البته که در طول جلسه به بخشی از آن اشاراتی شد اما به دلیل گذشت بیش از یک ساعت از اتمام جلسه، فرصت پرداختن به همه زوایا و مثال های آن نبود اما در ادامه آورده می شود تا مورد مطالعه دوستان قرار بگیرد
🔰 متن جناب عابدی
توفیق بود، شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در انجمن ادبی پردیسان قم، ساعتی با انسان های برتر جهان، گفتگویی آسمانی داشته باشیم
معمولا در جلسات خاص و خصوصی، حرف هایی زده می شود که در جلسات عمومی نه فرصت ایراد آنهاست نه حال جلسه ایجاب می کند که به این سمت و سو حرکت کنیم اما خدارو شکر دیروز، باب تازه ای در معرفت افزایی و شناخت بهتر من از خودم گشوده شد و حالم، احسن الحال شد.
با تشکر از اعضا و خانم جلال و جناب فرامرزی که عاشقانه چراغ این انجمن را روشن نگه داشته اند🌹🌹
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
👌🏻🤦🏻 قصیده صائب تبریزی در مدح امام رضا (ع)
این حریم کیست کز جوش ملایک روز بار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار؟
کیست یا رب شمع این فانوس کز نظاره اش
آ ب می گردد به گرد دیده ها پروانه وار؟
)این شبستان خوابگاهِ کیست کز موج صفا
دودِ شمعش می رباید دل چو زلفِ مُشکبار
یا رب این خاک گرامی مغرب خورشیدِ کیست
کز فروغش می شود چشم ملایک اشکبار؟
این مقام کیست کز هر بَیضه قِندیل او
سر بر آرد طایری چون جبرئیل نامدار
کیست یا رب در پس این پرده کز انفاسِ خوش
می بَرَد از چشمها ـ چون بوی پیراهن ـ غبار
این مزار کیست یا رب کز هجوم زایران
غنچه می گردد در او بال ملایک در مطار
جلوه گاه کیست یا رب این زمین مشک خیز
کز شمیمش می خورد خون ناف آهوی تتار
ساکنِ این مهد زرین کیست کز شوقِ لبش
شیر می جوشد ز پستانْ صبح را بی اختیار
این همایون بقعه یا رب از کدامین سرورست
کز شرافت می زند پهلو به عرش کردگار
سرور دنیا و دین سلطان علی موسی الرضا
آنکه دارد همچو دل در سینه عالم قرار
جدول بحر رسالت کز وجود فایضش
خاک پاک طوس شد از بحر رحمت مایه دار
گوهر بحر ولایت کز ضمیر انورش
هر چه در نه پرده پنهان بود گردید آشکار
آنکه گر اوراق فضلش را به روی هم نهند
چون لباس غنچه گردد چاک این نیلی حصار
آسمان از باغ قدرش غنچه نیلوفری است
یک گل رعناست از گلزار او لیل و نهار
مهره مومی است در سرپنجه او آسمان
می دهد او را به هر شکلی که می خواهد قرار
حاصل دریا و کان را گر به محتاجی دهد
شق شود از جوش گوهر آسمانها چون انار
می شود گوهر جواهر سرمه در جیب صدف
در دل دریا شکوه او نماید بر مدار
رازِ سرپوشیدگانِ غیب بر صحرا فُتَد
پرده بردارد اگر از روی خورشید اشتهار
آنچه تا روز جزا در پرده شب مختفی است
پیش علم او بود چون روز روشن آشکار
گر سپر از موم باشد در دیار حفظ او
تیغِ خورشید قیامت را کند دندانه دار
بوی گل در غنچه از خجلت حصاری گشته است
تا نسیم خلق او پیچیده در مغز بهار
تیغ او چون سر بر آرد از نیام مشکفام
می شود صبح قیامت از دل شب آشکار
آنکه تیغ کهکشان در قبضه فرمان اوست
چون تواند خصم با او تیغ شد در کارزار؟
تیغ جوهردار او را گو به چشم خود ببین
آنکه گوید برنمی خیزد نهنگ از چشمه سار
چون تواند خصمِ روبه باز با او پنجه زد؟
آنکه شیر پرده را فرمانش آرد در شکار
همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار
شکوه غربت غریبان را ز خاطر بار بست
در غریبی تا اقامت کرد آن کوهِ وقار
زهر در انگور تا دادند او را دشمنان
ماند چشم تاک تا روز قیامت اشکبار
تاک را چون مار هر جا سبز شد سر می زنند
تا شد از انگور، کام شکّرینش زهربار
وه چه گویم از صفای روضه پرنور او
کز فروغش کور روشن می شود بی اختیار
گوشوار خود به رشوت می دهد عرش برین
تا مگر یابد در او یک لحظه چون قِندیل بار
می توان خواند از صفای کاشی دیوار او
عکس خطّ سرنوشت خلق را شبهای تار
روضه پرنور او را زینتی در کار نیست
پنجه خورشید مستغنی است از نقش و نگار
خیره می شد دیده ها از دیدنش چون آفتاب
گر نمی شد قبه نورانی او زرنگار
می توان دیدن چو روی دلبران از زیر زلف
از محجرهای او خُلد برین را آشکار
همچو اوراق خزان بال ملایک ریخته است
هر کجا پا می نهی در روضه آن شهریار!
می توان رفتن به آسانی به بال قدسیان
از حریم روضه او تا به عرش کردگار
قُلزُمِ رحمت حبابی چند بیرون داده است
نیست قندیل اینکه می بینی به سقفش بی شمار!
زیر بال قدسیان چون بیضه پنهان گشته است
قبه نورانی آن سرور عرش اقتدار
از مُحجّرهای زرینش که دام رحمت است
می توان آمرزش جاوید را کردن شکار
تا غبار آستانش جلوه گر شد، حوریان
از عبیر خلد افشانند زلف مشکبار
هر شب از گردون ز شوق سجده خاک درش
قدسیان ریزند چون برگ خزان از شاخسار
کشتی نوح است صندوقش که از طوفان غم
هر که در وی دست زد آمد سلامت بر کنار
خادمان صندوق پوشِ مرقدش می ساختند
گر نمی بود اطلس گردون ز انجم داغدار
با کمال بی نیازی مرقد زرین او
می کند با دام سیمین مرغ دلها را شکار
اشک شمع روضه او را ز دست یکدگر
حور و غلمان می رباید از برای گوشوار
نقد می سازد بهشت نسیه را بر زایران
روضه جنت مثالش در دل شبهای تار
می توان خواند از جبین رحل مصحفهای او
رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار
ادامه 👇🏻
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15