💐👌تقدیم به #حضرت_شهربانو
#مادر_امام_سجاد (ع)
دلداده
...................
که دیده کاخ نشینی عفیفه و ساده!؟
که دیده دخترِ شاهی رفیع و افتاده!؟
«عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»
خدا به تو اینگونه، #حسین را داده
بگو #حسین که بود و چه کرد با قلبت
بگو چقدر شدی مست، مست از این باده!
#حسین، تسبیحِ رو به قبله ای خونین
تو جانمازی... #سجاد، مُهر سجاده
خدا زیاد کند هر که را #محمدی اَست
#حسین_زاده، #حسن_زاده و #علیزاده
چقدر مثل #سکینه غریبی و عاشق
چقدر مثل #ربابه، نجیب و دلداده
مسیر زندگی ات کم نداشت از یوسف
اسیر بودی اما چقدر آزاده!
اگر چه مقصدمان #کربلاست اما ما
هنوز اول راهیم و پای این جاده
خودت کمک کن #بانو که #شهر جان گیرد
برای #امرِ_فرج، #شیعه باشد آماده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهربانو_همسر_امام_حسین_ع
#مادر_امام_سجاد_ع
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🥀▪️🥀▪️
▪️🥀
🥀
🔰 هفت مصیبتِ شام از زبان #امام_سجاد_علیهالسلام
🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام !
🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین،الامام العارفین،زین العابدین..
📕برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🥀
💚😭 تقدیم به ساحت #سیدالساجدین، #زینالعابدین (ع) و #امام_زمان (عج)
سبز
...............
#زبور_آل_محمد، چکامه ای سبز است ۱
غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است
تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت
قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است
و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است
و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است ۲
نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست
نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است
بلند بالایی می رسد که مثل شماست
نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است
چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است
چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شب_شهادت_امام_سجاد_ع
.................................................
۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است.
۲. عطش اول: عطش روز عاشورا
عطش دوم: عطش حاصل از زهر
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌹🌹🌹 از زبان #سهساله_اباعبدالله_الحسین_رقیه_خاتون (س)
سفر
................
اگرچه روی لب، «یا نورُ یا قدوس» اغلب داشت
شب میلاد من بر لب، فقط «یا ربُّ یا رب» داشت
سه سالِ آخرِ عمرِ پدر با من چه زیبا شد
#حسین از آن همه شیرین زبانی، خنده بر لب داشت
سفر می خواستم، او هم مرا با خود به صحرا برد
چه صحرایی که بیش از هر زمان، سرباز و مَرکب داشت
در او خون #محمد (ص) بود و #زهرا (س) و #علی (ع) یعنی
اگر نیزه قلم می شد، به اندازه... مُرکّب داشت
اگر گوشی برای حرف های آسمانی بود
#حسین آن روز قدر یک جهان با خَلق، مطلب داشت
ولی هر بار آمد رازی از خلقت بگوید آه...
سه شعبه آمد و او را به یک شکلی معذب داشت
برایم بعدها تعریف کردند آن دم آخر
پس از ذبح تو شمر بی حیا، بادی به غبغب داشت
همینکه کاروان از قتلگاهِ آسمان رد شد
خودم دیدم از آن بالا که وضعی نامرتب داشت
من از سیلی نمی نالم، که از زخمِ زبان مُردم
زبان مردم شامات و کوفه، مار و عقرب داشت
خدا را شکر با این کاروان #یک_مرد می آمد
خدا را شکر در کرب و بلا #سجادمان تب داشت
نمی ماند از حرم چیزی و از اهل حرم، نامی
خدا را شکر که این قافله یک #عمه_زینب داشت!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#حضرت_رقیه_س
#شب_شهادت_برادر_رقیه_س
#امام_سجاد_ع
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 نثار #سردار_بیسر_حسین (ع)
سر بالا
................
ذوالجناح آمد «ولی» بر زین نبود
مرگ او پایانِ کار دین نبود
او تمام سعی خود را کرد، عشق!
روی نی رفت و سرش پایین نبود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
به ساحت #کشته_اشک_ها
#اباعبدالله_الحسین (ع) 😭
اشک ها
..................
نام شعرم را چه بگذارم!؟ کتاب اشک ها-
انقلاب قلب ها یا انقلاب اشک ها!؟
دل، گلی پژمرده بود و آبیاری شد به اشک
دل شکست و باغبان، مست از گلاب اشک ها
در طلوع روشن یک ربنای بی ریا
می درخشد گوشه ی چشم، آفتاب اشک ها
ساحل دل را زلالی می دهد جزر و مدش
کارِ دریا می کند موج حباب اشک ها
شاعران، با واژگان طی طریقت می کنند
ما به معنا می رسیم از پشت قاب اشک ها
اشک پرسید از خودش: من کیستم!؟ گفتم: #حسین (ع)
نام او زیباترین است و جواب اشک ها
او #حسین است و #حسین است و #حسین است و #حسین
او #حسین است و #حسین و فتح باب اشک ها
او #حسین است و #حسین است و #حسین است و #حسین
آه، نام دیگرش: «#عالیجناب_اشک ها»
نامه اعمال ما را پر کن از نام #حسین
ای خدایی که خودت هستی ثواب اشک ها
رشته حبل المتین یعنی همین تسبیح اشک
ما که در چاهیم و دلخوش بر طناب اشک ها
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
💔 به روح چاک چاک #اباعبدالله_الحسین (علیه السلام) 😭
سوگواره
...................
او یک غزل نبود! که یک چهارپاره بود
او چهارپاره هم نه... که صد سوگواره بود
روحش نه کهکشان که جهانی دوباره بود
جسمش نه آسمان که شبی پر ستاره بود
از گوشه ی لبش، غزل ناب می چکید
او عشق بود و عشق از او استعاره بود
در قتلگاه، #قرآن می شد ورق ورق
در کوفه...شیخ، منتظر استخاره بود
گودال دید هر چه که #زینب ندید را
نفْسِ #رسول هم... نفسش در شماره بود
هی می بُرید شمر و... کمی دست می کشید
#زینب رسید و باز...! گلو نیمه کاره بود
در حین دست و پا زدن، از خون وضو گرفت
چندی گذشت... نوبت چندین سواره بود
تصویر کن خیام حرم را...! #سکینه را...!
وقتی سپاه منتظر یک اشاره بود
در دشتِ لاله های سفر کرده، باغ دید
دعوا سر کشیدنِ یک گوشواره بود
از چادرِ نسوخته، معجر درست کرد
#زینب برای اهل حرم، راه چاره بود
#باقر اگرچه تشنه... عطش را بهانه کرد
در علقمه، پیِ بدنی پاره پاره بود
#اصغر شبیه #اکبر با نیزه قد کشید
بالاتر از همیشه سر شیرخواره بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15