هدایت شده از کانال اشعار هیئت الشعرا (شعر های مشترک شاعران قم)
🔹🔸تقدیم به امام جواد علیه السلام🔸🔹
عطر یوسف را ز مصر باستان آوردهاند
یا ملائک از خراسان زعفران آوردهاند؟
خاک، امروز از قدوم یار افلاکی شدهست
یا برایش تُربت از باغ جنان آوردهاند؟
کاروانی از فرشته طاقهای از نور را
کهکشان در کهکشان در کهکشان آوردهاند
تا پرستوهای قُدسی، مأمنی پیدا کنند
از مقام عرش، بر فرش آشیان آوردهاند
باز در گوش صدف باید سرود عشق خواند
ای سروش آواز کن! دُرّ گران آوردهاند
تا طنینش گنبد هفتآسمان را پر کند
هاتفان گلدسته میجویند، اذان آوردهاند
سفرهی احسان و بخشایش به شوق آمد که دید
آبروی جود را از لامکان آوردهاند
کشتیِ اهل وِلا خالی نماند از ناخدا
از حریرِ ماهتابش، بادبان آوردهاند
یک غزل دارد ولایت، چارده بیتالغزل
آسمانیها برای شعر، «آن» آوردهاند
مشهد و بابُ الجواد و گنبد برفی... ببین!
ابرها نقل و نبات از آسمان آوردهاند
عطر فروردین میآید از خراسانِ رضا
دستهگل از دامن این بوستان آوردهاند
یا رضا! از روضهی رضوان به یُمن نوگُلت
صد گلستان را برایت ارمغان آوردهاند
ای غزالان! در به در دنبال صیّادید اگر
در مدینه دلبری ابرو کمان آوردهاند
به! چه مولودی! دهان یاوهگویان بسته شد
شیعیان را مرهم زخم زبان آوردهاند
کاروان نور حیران بود بعد از شاه توس
کاروان! برخیز از جا! ساربان آوردهاند
شیعه مولودی از این مولا مبارکتر ندید
در تن اسلام، گویی باز جان آوردهاند
از تبار شیر حق، بخشندهای دیگر رسید
ای یتیمان سفره بگشایید! نان آوردهاند
نام تو نور است روی چشم سرد طاقچه
با تو آیینه برای شمعدان آوردهاند
از تو میگویند شببوها به گوش رازقی
سروها نام تو را روی زبان آوردهاند
این زمان باید که حرزت را به بازو داشتن
فتنهها بر ما هجومی بیامان آوردهاند
تا ثریّا رفته علمت، خوشخیالی را ببین!
عالمان دهر، پیشت نردبان آوردهاند
وای من! در جامِ درمانِ جهان، سم ریختند
نوشدارو را به بزم شوکران آوردهاند
چشمهی جود و کرم! در خانهات لبتشنهای!
در مقاتل روضههای خونفشان آوردهاند
آه از آن غربت که باشد قاتلت همخانهات!
پشت درب حجرهات آوازهخوان آوردهاند
در تسلّای عزای تو کبوترها سه روز
بالهاشان را برایت سایهبان آوردهاند
آه! از آن خورشید بیسر که سرش بیسایه بود
بر سرِ آن تن، چهها شمر و سنان آوردهاند؟!
کِی لب حق بسته گردد؟ اهل باطل را ببین!
در مصاف صوت قرآن، خیزران آوردهاند
مثل اکبر، غربتت را روضهخوانان خواندهاند
هر زمان تابوتی از سروی جوان آوردهاند
✨گروه هیئت الشعرا✨
🌷سروده ی جمعی از شاعران قم🌷
https://eitaa.com/heiatoshoara
🔸در نشر معارف اهل بیت سهیم باشیم🔸
#امام_جواد_علیه_السلام
#جوان_الائمه_علیه_السلام
#باب_المراد
#امام_جود
هدایت شده از کانال اشعار هیئت الشعرا (شعر های مشترک شاعران قم)
🔹🔸تقدیم به باب الحوایج علی اصغر علیه السلام🔸🔹
باز در برکه مگر صورت ماه افتاده؟
مرحبا! از سر افلاک، کلاه افتاده
چشم خورشید به دریای نگاهش روشن
نقشِ فیروزه به انگشتر شاه افتاده
ریسهبندانِ ستارهست، افق تا به افق
نظرِ مهر به آیینهی ماه افتاده
مُژه بر هم زدنش، مژدهی پیک سحر است
شب در این منظره بر پای پگاه افتاده
به امیدی که به یک نیمنگاهش برسند
قافله قافله حاجات به راه افتاده
سورهی عشق بخوان! صوت مؤذّن جاریست
که از اینجا به دلم آیهی آه افتاده
بعدِ شش بیت، غزل رفت به ششماهگیاش
وحشت و ولوله در جان سپاه افتاده
نوهی کوچک زهرا چه قیامی کرده!
نوهی هند از آن حشمت و جاه افتاده
چارهای نیست پدر رو به عدو خواهد زد
گوشهی علقمه وقتی که پناه افتاده
هدفِ تیر سهشعبه نه فقط حنجره است
که به جانِ شَرَف و خیر و صلاح افتاده
تیر از تیر شدن سخت پشیمان شده بود
که چه کرده است که حالا به گناه افتاده؟!
باد ای کاش کمی راه مرا کج میکرد!
چه کنم با حرماللهِ به آه افتاده؟!
تیر با غنچهی این باغ چه کردهست؟ که سر
گاه مهمان شده بر ساقه و گاه افتاده!
غنچهی کوچک من! خونِ دلِ آل علی،
از تَرَکهای لب خشک تو راه افتاده
با تو ای قصّهی کوتاه چه گویم؟! که سرت
از تن کاغذیات چون پر کاه افتاده
✨گروه هیئت الشعرا✨
🌷سروده ی جمعی از شاعران قم🌷
https://eitaa.com/heiatoshoara
🔸در نشر معارف اهل بیت سهیم باشیم🔸
#حضرت_ششماه_علیه_السلام
#علی_شیرخواره_علیه_السلام
#باب_الحوایج
#علی_اصغرعلیه_السلام
😭🤦🏻 شعری سپید تقدیم به #حضرت_علیاصغر (ع)
سپیدنشان
..............
گلوی تو سپید بود
گلوی تو شعر سپید بود
گلوی تو سپیدترین شعر تاریخ بود
گلوی تو نشان شد
گلوی تو نشانه شد
گلوی تو به مویی بند بود وقتی با سه شعبه، شانه شد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#یا_بابالحوائج
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 پیشکش به #حضرت_علیاصغر (ع)
#علی
..............
#علی، بزرگ ترین نام در جهان باشد
#علی، قشنگ ترین قسمت اذان باشد
غزل سرود #حسین و چه شاهبیتی بود -
#علیِاصغر او! او که آنِ آن باشد
#حسین باب نجات است اگر، دلیلش اوست
که گاه فرزندی، باب امتحان باشد
دل #رباب گرفته، چرا!؟ نمی داند...!
#حسین بر سر گهواره، روضهخوان باشد
#حسین گفت پسرهای من فدای #علی
رباب! روی لبت نام او عیان باشد
رباب، خوب تماشا کن #اصغرت را که
زیاد قصد ندارد در این جهان باشد!
بگیر در بغل #اردیبهشتِ سبزت را
که #مهر می رسد و سهم او خزان باشد
هنوز در پر #قنداقه بود و شد راهی
به سرزمین خدایی که لامکان باشد
طوافِ #خانهی_حق کرد و قصد #کربوبلا
که با تمامیِ سعیاش، صفای جان باشد
برو به #کربوبلا هرچه شد همانجا شد
جلوتر از تو خودِ #صاحبالزّمان باشد
چه دید #مهدیِ_موعود در عطشباران!؟
#غدیر را... که دوباره #علی همان باشد
دوباره دستِ #علی بوسه زد به عرش برین
دوباره چشم جهانی بر آسمان باشد
چه قصه ای! چه شروع و چه انتهایی داشت
#سهشعبه آمد و می خواست قهرمان باشد
تو فکر کن که پسر #تیر را به جان بخرد
تو فکر کن که پدر قدّ یک #کمان باشد
تو فکر کن سری از پوست باشد آویزان
تو فکر کن که نگاه زنی به آن باشد
تو فکر کن سر #عباس زیر پا باشد
تو فکر کن سر #سجاد آنچنان باشد
تو فکر کن برود کاروان به #بازار و
نگاه #حرملهها بر زنی جوان باشد
چه بود پاسخ دشمن به آیه های #حسین!؟
تو فکر کن به لب شاه، #خیزران باشد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15