😭🤦🏻 شعری سپید تقدیم به #حضرت_علیاصغر (ع)
سپیدنشان
..............
گلوی تو سپید بود
گلوی تو شعر سپید بود
گلوی تو سپیدترین شعر تاریخ بود
گلوی تو نشان شد
گلوی تو نشانه شد
گلوی تو به مویی بند بود وقتی با سه شعبه، شانه شد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#یا_بابالحوائج
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 پیشکش به #حضرت_علیاصغر (ع)
#علی
..............
#علی، بزرگ ترین نام در جهان باشد
#علی، قشنگ ترین قسمت اذان باشد
غزل سرود #حسین و چه شاهبیتی بود -
#علیِاصغر او! او که آنِ آن باشد
#حسین باب نجات است اگر، دلیلش اوست
که گاه فرزندی، باب امتحان باشد
دل #رباب گرفته، چرا!؟ نمی داند...!
#حسین بر سر گهواره، روضهخوان باشد
#حسین گفت پسرهای من فدای #علی
رباب! روی لبت نام او عیان باشد
رباب، خوب تماشا کن #اصغرت را که
زیاد قصد ندارد در این جهان باشد!
بگیر در بغل #اردیبهشتِ سبزت را
که #مهر می رسد و سهم او خزان باشد
هنوز در پر #قنداقه بود و شد راهی
به سرزمین خدایی که لامکان باشد
طوافِ #خانهی_حق کرد و قصد #کربوبلا
که با تمامیِ سعیاش، صفای جان باشد
برو به #کربوبلا هرچه شد همانجا شد
جلوتر از تو خودِ #صاحبالزّمان باشد
چه دید #مهدیِ_موعود در عطشباران!؟
#غدیر را... که دوباره #علی همان باشد
دوباره دستِ #علی بوسه زد به عرش برین
دوباره چشم جهانی بر آسمان باشد
چه قصه ای! چه شروع و چه انتهایی داشت
#سهشعبه آمد و می خواست قهرمان باشد
تو فکر کن که پسر #تیر را به جان بخرد
تو فکر کن که پدر قدّ یک #کمان باشد
تو فکر کن سری از پوست باشد آویزان
تو فکر کن که نگاه زنی به آن باشد
تو فکر کن سر #عباس زیر پا باشد
تو فکر کن سر #سجاد آنچنان باشد
تو فکر کن برود کاروان به #بازار و
نگاه #حرملهها بر زنی جوان باشد
چه بود پاسخ دشمن به آیه های #حسین!؟
تو فکر کن به لب شاه، #خیزران باشد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 شعری سپید پیشکش به #بابالحوائج_علیاصغر (ع)
#سهشعله
...............
رباب، فاطمه ای بود که آب شد
زهرایی که آتش گرفت
مادری که
محسنش، شش ماه فرصت نفس کشیدن داشت
محسنی که
آتشی سهشعله را چشید
بی آنکه بداند چرا...
درست مثل قرآنی که هزارسال بعد،
بنزین
آیات بهشتی اش را به آتش کشید!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از کانال اشعار هیئت الشعرا (شعر های مشترک شاعران قم)
🔹🔸به مولای آسمان و زمین حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام🔹🔸
خوش دولتیست، سائل نانِ علی شدن
مست از ضریح تاکنشانِ علی شدن
پا از کجی کشیدن و دست از هرآنچه هست
از راستی، نشانِ کمان علی شدن
دست از خودم کشیده و عمری دویدهام
در جستجوی ردّ و نشان علی شدن
در بندگی خداست که میخوانمش خدای
در هیچ بنده نیست، توان علی شدن
نور قِدَم دوید عدم را و بانگ زد
دیگر رسیده است زمان علی شدن
از ردّ پای بوذر و عمّار یافتم
مقصد کجاست؟ ریگِ روان علی شدن
دریا فقط به رود اماننامه میدهد
مرداب نیست در جَرَیان علی شدن
مهتاب قد خمیده و خورشید سربلند
در آرزوی تیر و کمان علی شدن
چرخ و فلک به رقص، به ساز سَلونی است
اینگونه است مست بیان علی شدن
از ذرّههای خاک نجف میرسد به عرش
فخرِ غبارِ راهِ سگان علی شدن
از آنچه گفت، درکِ زبان قطرهای چشید
در واژه نیست، فهمِ دهان علی شدن
بالای دار میثم تمّار از آن سرود
راحت نبود و نیست از آن علی شدن
مالک کشید دَردِ علی را که مرد شد
مردانگی ست، دُردکشانِ علی شدن
از شربت عسل به لب آورد خونِ دل
بیرنج نیست وِرد زبان علی شدن
ای کاش سر به شانهی او میگذاشتم!
رزقم نبود کیسهی نان علی شدن
شبهای بیقراری قدر است رزق ما
تا نیمههای شب نگران علی شدن
حق دارد افتخار کند سائل نجف
سلطانی است، لایقِ خوان علی شدن
زهرا که بود؟ همنفس و همدم علی
در شأن اوست همضربان علی شدن
کُفوَش نبود غیرِ زنی از تبار نور
کار کِه بود جان و جهان علی شدن؟
در روضهی حسین، همه عمرمان گذشت
ما را خوش است پیرِ جوان علی شدن
تنها شکستِ او غم بازوی فاطمهست
سخت است بعد غسل شبانه، علی شدن!
باید به زندگیِّ علیوار خو کنیم
هر چند مشکل است به سان علی شدن!
✨گروه هیئت الشعرا✨
🌷سروده ی جمعی از شاعران قم🌷
https://eitaa.com/heiatoshoara
🔹در نشر معارف اهل بیت سهیم باشیم🔹
#مدح_مولا
#حیدر_كرار
#امام_علی_عليه_السلام