eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
462 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🤦🏻 به پیشگاه (عج) در روز ایشان رد می شود ........... خورشید در شب می دمد، از خواب ها رد می شود لبخند بر لب دارد و از قاب ها رد می شود از پله ها بالا می آید می رود بر پشت بام خلوت نشینِ خانه از ها رد می شود تا خنده هایش گُل کند در ی باران شده از ی تنهایی و محراب ها رد می شود یوسف ترین ها دستشان را می بُرند از دیدنش وقتی که از بین همه جذاب ها رد می شود چون پیچکی بر شانه ی دیوارها گُل می کند از خانه های گرمِ دقّ الباب ها رد می شود پا می گذارد از نگاهِ پنجره در کوچه و از سایه ی طولانی مهتاب ها رد می شود ، خبر دارد که شب را دور می اندازد و خورشید من، از روی اسطرلاب ها رد می شود می شود بر آسمانِ شبزده چون کشتی نوح از دل گرداب ها رد می شود دریا به چشم خویش خواهد دید در روز یک شاه ماهی از دل قلاب ها رد می شود دل، کودک است و تا کند کوتاه، راه درس را به لب می خواند و از آب ها رد می شود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 🤦🏻 پیشکش به و ............... ای پای من دستی بجنبان، است دل را به دریایش بزن، ساحل همین است رفتم تا رخصت از بگیرم این عادتم در روزهایی اینچنین است با راهی شدم از شرق تا غرب بوی می‌آمد و این بهترین است با رمز «» از مرز دلتنگی گذشتم دارم هوایش را که آدم‌آفرین است را دیدم و گفتم به خود که مولای ما دست خدا در آستین است گویا دیگری برپاست اینجا این بار هم حق با است این با حسینند موکب به موکب کارشان است قربانیِ ذبح عظیمند این جماعت از جان گذشتن، منطق اهل یقین است یاران امروزِ آماده‌اند و لبیک‌شان پاسخ به آن «هل مِن معین» است دیگر جهان بازیچه‌ی نیست دیگر جهان سرمایه‌ی است ای حاجیان از سوی آیید در این سرزمین است دنیا ببین لطف و صفا را بین مردم این است هر کس که امروز از گفت فردای محشر با همنشین است به پای می‌ریزد آتش هرچند دلسرد است اما در کمین است حاجت بخواه از اینجا پر از ، ، است چشم دلت را خوب واکن تا ببینی جسم شهیدان همچنان روی زمین است ـ در برگرفته را هم در یسار و در یمین است ـ هم آبرو داده‌ست و هم آبی نداده‌ست در ماجرای ، دل‌ها حزین است ـ افتاده در آغوش بازش خود نیز زیر چکمه شمر لعین است ـ دشت است یک و ، اجساد رویش و زخم پیشانی، است در یک غروب سرخ، تکیه به اسبی داده و دستش به زین است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15