✋🏻🤦🏻👌🏻 پیشکش به مولایم #علی_علیهالسلام
در شگفت!
...................
#قوّه_قهریه دارد #ابروی_پیر_خمینش
در شگفتم از #علی، از #غزوه_بدر و #حُنینش
در #قضاوت سختگیر و در #رفاقت صاف و ساده
کافران و مشرکان در حیرتند از شور و شینش
#مرتضی، موسی و... باشد #ذوالفقارش اژدهایی
یک سرش #صلح_حسن، دیگر سرش #اخم_حسینش
تیغه اش، برق نگاه حضرت #امالبنین و
رعد آن، #زهرا... که باشد آسمان ها زیر دِینش
دسته اش یعنی #ابوالفضل، آن #علمدار رشیدی
که جهانی را شِفا بخشیده، #دست و #نور_عینش
خنجری شد #زینبش در #کربلا، زِین اَبش بود
زینِ اسبِ شامیان شد واژگون با نُطق زِینش
#اربعین، انگوری از #باغ_نجف بود و رسیدند
زائران از #کربلا و #سامرا و #کاظمینش
تا کجا تاریخ را می خواهی ای عالَِم بگردی!؟
قبل تو گشتند خیلی ها... نخواهد آمد عینش!
#ذکر_یاهو را نگیر از ما...! بگیر از ما خدایا
هرچه که دوری می اندازد میان ما و بینش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
غزوه حنین
نبردی است که در وادی حنین بین مسلمانان و قبایل هوازن به رهبری مالک بن عوف و ثقیف و نیز قبایل بنی هلال و نصر و جشم صورت گرفت. که در آن مسلمانان به پیروزی رسیدند. این جنگ پس از فتح مکه رخ داد. محمد به قصد جنگ با این قبایل که بتپرست بودند، به سمت حنین حرکت کرد و آنان که از این تصمیم آگاه شده بودند؛ تصمیم گرفتند در انتهای درهای که گذرگاهی به منطقه حنین بود، پشت صخرهها و شکاف کوهها کمین کنند و به محض ورود ارتش اسلام به این دره عمیق و طولانی، آنان را زیر رگبار تیر و سنگ بگیرند.
پیامبر نیز که متوجه دشمن شده بود، از صفوان بن امیه برای مسلمانان صد زره امانت گرفته بود، خودش نیز دو زره بر تن کرده و کلاهخود بر سر گذاشته بود، و سوار بر اسبی سفید در پشت سر ارتش اسلام حرکت میکرد. مسلمانان شب را در دهانه دره استراحت کردند و پیش از روشن شدن هوا وارد گذرگاه حنین شدند که مورد حمله ناگهانی دشمن واقع شدند. منافقان لشکر اسلام از این حمله به شدت خوشحال شدند؛ تا آنجا که ابوسفیان نتوانست جلو خودش را بگیرد و گفت: «مسلمانان تا دریا خواهند گریخت.»
سپاه مسلمین که به سختی مورد حمله واقع شده بود، از هم متفرق شدند و هر کس سراسیمه به سویی میدوید و فقط ده نفر از جمله ایمن، علی بن ابی طالب، عباس بن عبدالمطلب و هفت نفر دیگر از بنی هاشم در کنار محمد ماندند.
محمد به عمویش عباس گفت به مردم بگو: «ای انصار که پیامبر را یاری کردید و ای کسانی که با او بیعت کردید! به کجا میگریزید؟ رسول خدا اینجاست.» سپس دستش را به آسمان بلند کرد و اینگونه دعا کرد: «بار خدایا! حمد و سپاس از آن توست. هر شکایتی به پیشگاه توست و تو تنها کمککننده هستی.» آنگاه مشتی سنگریزه به سوی مشرکان پرتاب کرد و آنان را نفرین کرد. بعد سر به آسمان بلند کرد و گفت: «بار خدایا! اگر مسلمانان در این صحنه نابود شوند، تو دیگر پرستش نمیشوی.»
از طرف دیگر، وقتی انصار صدای عباس عموی محمد را شنیدند بازگشتند، شمشیرها را از غلاف بیرون کشیدند و لبیکگویان آماده نبرد شدند. محمد با دیدن این صحنه گفت: «اکنون جنگ شدت میگیرد و پیروزی از آسمان نازل میشود.» مسلمانان این بار کفار را شکست دادند و غنائم فراوانی به دست آنان رسید. دلیل شکست اولیه مسلمانان در این نبرد، غرور کاذبی بود که به لشکر ۱۲هزار نفری خود داشتند. از بینظیرترین صحنههای جنگ، دلاوری علی بن ابیطالب بود که با شمشیر دولبهٔ خود (ذوالفقار) تعداد زیادی از کفار را کشت. (از مسائل حاشیه ساز این نبرد تقسیم غنائم به دست محمد بوده است به نحوی که به اشراف قریش سهم بسیار زیاد و بیشتری نسبت به انصار مدینه بخشیده میشود بهویژه ابوسفیان و دیگر تازه مسلمانان قریش، که موجب طعنه زنی و نارضایتی انصار میگردد و محمد در خطابهایی از آنان دلجویی مینماید)
نام این جنگ در کتاب قرآن در سوره توبه، آیه ۲۵ آمدهاست
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻 برای #شهید_رجایی
خوف و رجا
...
سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس
دومین شخصیت اجرایی کشور، #رجایی
خنده رویی که تنش پر بود از زخم رفیقان
او که #مسلم بود و قربانیِ صلحی کربلایی
#پیرو_خط_امام خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی
او #سفیر_دوستی بود، از #حسین و از #حسن گفت
سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن
پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱
عارفی بی پرده که در او #خمینی جلوه ها داشت
پشت او گرم از قنوتِ تاروپود بندگی بود
عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان
کرسی اندیشه اش داغ از زغال زندگی بود
آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش
شهر بی احساس را یکباره جانی تازه بخشید
با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده
همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید
بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب
حالمان اینروزها #میدان_آزادی ست، خسته ست
از #رجایی مانده تنها، نام یک #زندان به جا و
از مرام و مسلک او دستمان خالی ست، بسته ست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل به کنفرانس مطبوعاتی وی برمیگردد که نخست وزیر فقید ایران در برابر دوربین رسانههای جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت: «من به مدت دو سال در زندانهای رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختیهایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاقهای کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی ست که ما با گروگانها در جاسوسخانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام، از اتفاقات کم سابقه در سازمان ملل بود.
🆔 @Abedi_Aaeini
✋🏻 به پیشگاه او که همه اوست👆🏻
نور
...........
چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور»
دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور»
ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین
چیست در فحوای لبخند تو جز #شعر و #شعور
ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب
دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور
از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه
گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور
«می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم
پا به پایت می دوم تا نفخه ی #صبح_ظهور
بانگ #جاءالحق خوش است از #گنبد_سبز_حسن
مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور!
با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟
می روم وقتی به دیدار همه... #اهل_قبور
#جمعه ها با #جمکران از #صبح می خوانم تو را
#ندبه های بی تو هر دم می شود در من مرور
انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم
ای به قربان صبوری هایت، ای #سنگ_صبور!
#محمد_عابدی
#اشعار_مهدوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به #اباعبداللهالحسین (ع)
و ممنون از #امام_رضا (ع)🌷
خواب و بیدار
........................
این شعرِْ پاره، نذر #امام_رئوف شد
آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد
#شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش
برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد
طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد
جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد
خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد
ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد
خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید
شاعر به هوش آمد و غرق #لهوف شد
همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس
از میمنه به میسره، مات صفوف شد
#پیراهنِ عزیزِ جهان در کشاکش و...
#یوسف، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد
#سعی_صفا و #مروه بماند برای بعد
#حاجی به #قتلگاه، دچار #وقوف شد
قربانِ #جمله ای که کِش آمد به دست #نی
آنقدرها کشیده که آخر، #حروف شد
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻 برای #جاماندگان_اربعین
🤲🏻😭 به پیشگاه #حضرت_حُر
که #پرچم_تؤبه را بلند کرد
منِ خود
............
هر که شد سربازِ نفسش، بی گمان سربار گردد
هرکه رفته بر سرِ دار، آن زمان سردار گردد
حاجی آن باشد که گِرد حق بگردد! حق، امام است
نه کسی که دور کعبه روز و شب، هر بار گردد
دل اگر آماده باشد روح اگر آزاده باشد
با تلنگر می تواند آدمی بیدار گردد
حر به ما آموخت آری، از منِ خود باش عاری
هرکه شیطان را نبیند، لایق دیدار گردد
خطبه ی خورشید تابید و شبِ حُر را سحر کرد
تا که مشمول نگاهِ حضرت ستّار گردد
خسته ام از خود، در آغوشم بکش، ای هستی من
پیش از آنکه بند پوتینم طنابِ دار گردد
تا به خود آمد خودش را دید در آغوش مولا
تؤبه یعنی سرورِ اشرار هم ابرار گردد
سینه ای که لمس کرده سینه اربابِ خود را
آسمان در آسمان گنجینه ی اسرار گردد
هرکه شد آیینه دارِ جلوه ی تامِ امامش
در نگاهش، جایگاه و پست، بی مقدار گردد
آنکه از #کرب_و_بلا جا مانده باید #حُر شود #حُر
تا پس از چندی #سلیمان گردد و #مختار گردد ۱
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.............................................
۱. سلیمان بن صُرَد بن الجون خُزاعی (درگذشته ۶۵ قمری) ملقّب به «ابومطرف» بزرگ طایفه «بنی خُزاعه» در کوفه بود. بعضی او را صحابی و بعضی از بزرگان تابعان دانستهاند. او از اصحاب علی (ع)، حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) بود و از چهرههای برجسته و سران شیعه در کوفه و رهبر نهضت توابین در خونخواهی حسین بود. ابن صرد زمان پیامبر اسلام را درک کرده و در صحاح اهل سنت احادیثی بدون واسطه از پیامبر اسلام نقل کردهاست.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15