eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 💠 یکی از راهها برای درک عظمت خداوند این است که هیچ چیز را در قلبمان بزرگ نکنیم، دنیا و غم و اندوه و هیچ چیزی بزرگتر از خدا نیست.✨ ✍🏻 حجت‌الاسلام پناهیان ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
حدیث💠⚜ ✨امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: 📜 هرڪس"سوره قدر" را قبل از افطار و قبل ازخوردن سحری بخواند، هنگام روز ثواب حکم ڪسی را دارد ڪه در راه خدا درخون غوطه‌ور باشد. 📗وسائل ج۱۰. ص۱۴۹ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
عکس‌نوشته✨ پشت دریچه‌های قلب هر کس، احساسی نهفته است که وقتی عزیزی را بعد از مدتی می‌بیند، پی می‌برد دلتنگی‌اش بیش‌ از آنی است که گمان می‌برده. ✍🏻 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠⚜💠 ✨سلام! من بلاگردان تو . . . 💠 🌤 💠 ♥️ 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠💠💠 گریه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند: 💔من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: ✨آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید: اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. 🌴مولا گریه می‌کردند و می‌فرمودند: به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠 💠 🌷شخصی به آیت‌الله بهاءالدینی گفت: آقاجان، دعا کنید من آدم شوم! فرمودند: « با دعا کسی آدم نمی شود» شده است بدون ریختن چای خشک در آب جوش، چایی بخوری ؟! شده است بدون مایه زدن به شیر ، پنیر درست شود؟! ‌ شده است بدون خوردن آب و غذا سیر شوی؟! شده است بدون الکتریسیته، لامپ روشن شود؟! ⚜بدون علم و عمل صالح نیز آدم شدن، محال است⚜ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🥀🥀⚜🥀🥀 این خبر را برسانید به عشّاق نجف بوی سجاده خونین کسی می‌آید . . . 🌴 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🍹 با دلـت حسـرت هم‌صحبـتـےام هست ولــے... سنــگ را با چـہ زبانــے بـہ سخـن وادارم؟؟؟ ✍🏻فاضل نظری ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠⚜💠 من زنده‌ام بہ عشق ٺو ٻا صاحب‌الزمان! سـلام‌حضرٺِ‌بارانـــــ🌦🌲 💠 🌤 💠 ♥️ 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠فردي نشسته بود و "ياربّ" مي‌گفت. 🔥شيطان بر او ظاهر شد و گفت: تا به حال اين همه ياربّ گفته‌ای فايده داشته‌است؟ 💔مرد دلش شکست. از دعا کردن منصرف شد و خوابيد. شب كسی به خواب او آمد و گفت: چرا ديگر "ياربّ" نمی‌گويی!؟ جواب داد: چون جوابی نمی‌شنوم و می‌ترسم از درگاه خدا مردود باشم، پس چرا دعا بكنم!؟ 💠✨گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين ياربّ گفتن‌هایت همان لبّيك و جواب ماست!🦋 يعنی اگر خداوند نخواهد صدای ما به درگاهش بلند شود، اصلاً نمی‌گذارد بگوييم! ✍🏻استاد فاطمی‌نیا ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
⚜وَمَنْ اَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِله... 💠و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده؟ ✨سوره نساء، آیه۱۲۵ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠💠💠💠💠💠⚜ شبنمے در حرمٺ طعنہ بہ‌ دریا زده اسٺ هرڪه آمد حرمٺ قید دو دنیا زده اسٺ حسیــــــن♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠🌷💠 از امام حسن(علیه‌السلا) پرسیدند: شخص با کرامت کیست؟ فرمود: کریم، شخصی است که قبل از این‌که از او درخواست شود،‌ می‌بخشد.✨ 📚تحف‌العقول۲۲۵ یاکریم‌اهل‌البیت ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿🌿 ✨رو به شش‌گوشه‌ترین قبله‌ی عالم، هر روز . . .بردن نام حسین‌ابن‌علی می‌چسبد؛ 💠السلام‌علی‌الحسین 💠و‌علی‌علی‌ابن‌الحسین 💠وعلی‌اولادالحسین 💠وعلی‌اصحاب‌الحسین ♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
27.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷✨🌷✨🌷✨ 💠دعای هفتم صحیفه سجادیه 💠توصیه مقام معظم رهبری 💠به امید رسیدن به روز بدون کرونا ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🌼 نمد آرا 🌼🌼🌼 تولید و فروش انواع کارهای نمدی انواع رومیزی🍃 پادری های خوشکل 🍃انواع کاور آیفون 🍃 تزیین پریز🍃 کوسن 🍃 تزئینات آشپز خانه🍃 عروسک های نمدی 🍃 آویز تخت🍃 آویز کودک🍃 ست آشپز خانه🍃 انواع استیکر تزیین دیوار🍃انواع گل های نمدی و کلی کارهای شیک نمدی 😍😍😍 ارسال به تمام نقاط کشور 🛫 لینک کانال وات ساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IMauBXxObvZ3Pjea8iJXQ5 لینک کانال ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1572208711C0cbcdc9929
به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨            ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میم‌مهاجر #برگ54 ک
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨            ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم دم غروب به خانه می‌رسد. سوئیچ و گوشی‌اش را روی میز می‌اندازد. روی مبل ولو می‌شود. چشم‌هایش را می‌بندد. حرف‌های حامد هنوز توی گوش‌هایش مانده. وعده‌ و وعیدهای او دلش را برای رفتن هوایی کرده. می‌ماند راضی کردن بشری که به نظر خودش کار سختی نیست. وقتی بشری پا به پای دل امیر راه می‌آید، می‌تواند برای تحصیل در انگلیس راضی‌اش کند. آرنجش را روی چشم‌هایش می‌گذارد. قید درس رو می‌زنم. فیزیک هسته‌ای به چه درد من می‌خوره! اگه ساسان سیریش نشده بود خودم‌و علاف دانشگاه نمی‌کردم. با صدای گوشی‌اش هوشیار می‌شود. چشم‌هایش را باز نمی‌کند. دست به دست می‌شود. صدای زنگ قطع می‌شود. با دوباره‌ شنیدن صدای تلفنش، می‌نشیند. به چشم‌هایش دست می‌کشد. خانه‌ی در تاریکی فرو رفته، چنگی به دلش نمی‌زند. نور ضعیفی از بیرون به داخل می‌تابد. سایه‌ای از لوازم خانه به چشمش می‌خورد. دست دراز می‌کند. قبل از قطع شدن دوباره‌ی تماس جواب می‌دهد. طبق معمول سلام بشری زودتر می‌رسد. _ســــلام امیرجان! کجایی ان‌قدر زنگ زدم؟! _خواب بودم. _چه وقته خوابه حالا! _خسته بودم. _خسته نباشی همسرجان! امروز بازار بودم. واسه‌ات سوغات خریدم. _دستت درد نکنه. حالا بیا من هم یه سورپرایز دارم برات. _میتونم حدس بزنم؟ _باید بیای این‌جا ببینی. _تا اون موقع که دل دلم‌و خورده! امیر با صدایی که از خواب‌آلودگی هنوز خش دارد می‌گوید: _پس زودتر بیا که دلتنگی من تموم شه. _خودم حالم بد هست. توام با این حرفات بدترم می‌کنی! _دور از جون. امیر گوشی را به دست دیگرش می‌دهد. _فکر می‌کردم داره بهت خوش می‌گذره. _باور کن این آخرین سفریه که بدون تو اومدم. خود تو هم مجبورم کنی، من بدون تو سفر برو نیستم. از تنهایی پکر شدم. رفتم نشستم لب باغچه گفتم پیشی بیا من‌و بخور. یک‌ریز حرف می‌زند. قهقهه‌ی امیر سکوت خانه را بهم می‌زند. بشری لبخند می‌زند. _عاشق خنده‌هاتم. امیر صدایش را صاف می‌کند. _دفعه‌ی بعدی در کار نیس. دیگه محاله بذارم از کنارم جم بخوری. _جان دلم! همین خوبه! من‌و محصور کن تو چاردیواری بغلت که امن‌ترین نقطه‌ی جهانه واسم. امیر آب دهانش را قورت می‌دهد. با حس غرور، لبخند می‌زند. بشری، آن سوی خط، توی دلش می‌گوید: من اگه تو رو دیوونه نکنم که بشری نیستم!     ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل  🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠 💠 إِلٰهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِّى أُحِبُّكَ✨ اگر آتشم زنی؛ با‌خبر می‌کنم اهل آتش را که من باز دوست‌تر می‌دارمتــــــــــــ♥️. 💠مناجات‌شعبانیه ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🍹 عاشقم؛ اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کـناری، که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا...؟ کوچه کجا...؟ پنجره باز کجا...؟ من کجا...؟ عشق کجا...؟ طاقت آغاز کجا...؟ تو به لبخند و نگاهی منِ دلداده به آهی بنشستیم تو در قلب و... منِ خسته به چاهی... گنه از کیست...؟ از آن پنجره ی باز؟ از آن لحظه ی آغاز؟ از آن چشم گنه کار؟ از آن لحظه دیدار؟ کاش می شد گنهِ پنجره و لحظه و چشمت، همه بر دوش بگیرم، جای آن یک شب مهتاب تو را تنگ در آغوش بگیرم. ✍🏻 رحمان‌ نصراصفهانی ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
عکس‌نوشته✨ ✍🏻مٻــم‌مـہاجـر ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨            ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میم‌مهاجر #برگ55 دم
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨           ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم سرفه‌ی زهراسادات نگاه بشری را به سمت او می‌کشاند. بلند می‌شود. بالای سر مادرش می‌رود. لحنش نگران است. _کاش موهات‌و سشوار کشیده بودی مامان. زهرا‌سادات چشم‌های قرمزش را باز می‌کند. _باد کولر سرما بهم داده. طهورا از دستشویی بیرون می‌آید. مسح پایش را می‌کشد. سرش را بلند می‌کند. _مگه نمی‌خوای بری بشری!؟ زهراسادات با چشم‌های باریک به ساعت نگاه می‌کند. _دیرت شده دختر؟ بشری لبه‌ی تخت مادرش می‌نشیند. _شما رو با این حال بذارم برم!؟ _برو مادر. قول دادی به دوستات. _لیلا و نازنین بدون من هم می‌تونند برن حرم. طهورا دست‌هایش را خشک می‌کند. پشت دستش را به پیشانی مادرش می‌گذارد. گرمای نه چندان شدیدی به پوست دستش سرایت می‌کند. با لبخند به بشری می‌گوید: _تب مامان اومده پایین. زهراسادات برای این‌که بشری از بهتر شدن حالش مطمئن شود، در جای خود می‌نشیند‌. _اون کتاب دعای من‌و بده طهورا. بشری زودتر کتاب مادرش را برمی‌دارد و به دستش می‌دهد. _برو دیگه دختر. این‌جا بشینی که چی؟ من حالم بهتره. بشری فقط با لبخند نگاهش می‌کند. زهراسادات کتابچه‌اش را باز می‌کند. _یه زیارتم به نیابت از بابات برو. بشری می‌خواهد صورت مادرش را ببوسد. زهراسادات اجازه نمی‌دهد. می‌گوید: _حالم بهتره ولی هنوز ویروسش‌و دارم. بشری دست مادرش را می‌بوسد. _قربونت برم. ببخشید. به طهورا می‌گوید: _تو حرم جایی می‌شینم که آنتن باشه. اگه خدای نکرده حال مامان موقع بد شد، حتما بهم زنگ بزن. _طوری نمیشه ان‌شاءالله. تو زیادی نگرانی! _مواظبش باش. _خیالت راحت باشه. من‌و هم ویژه دعا کن. بشری گردن کج می‌کند. _چشم. البته بعد از امیر. _بترکی تو. تا حالا دعاش نکردی مگه؟! زهراسادات آرام می‌خندد. _همون خوبه که به فکر شوهرش باشه. .. .. روی مبل جلوی آسانسور منتظر دوستانش می‌نشیند. با باز شدن در سوئیت دوستانش، سر بلند می‌کند. آن‌ها را در هاله‌ی چادر مشکی، مثل مرواریدی روشن می‌بیند. نازنین جلوتر راه می‌افتد. بشری می‌گوید: _ سلام دوست خوشگل خودم. چه ماهی شدی با این چادر! نازنین لبخند می‌زند. _سلام به روی ماه دوست چرب‌زبونم. _حقیقت‌و گفتم بانو. نازنین برای بشری پشت چشم نازک می‌کند. _در ماه بودن من که شکی نیست؛ بشری انگشت اشاره و شستش را به هم می‌چسباند. _صد البته! بعد لبخندش را میزبان لیلا می‌کند. _چادرت مبارک عزیزم! _مرسی. چیز خوبیه. فکر نمی‌کردم تو چادر راحت باشم! توی تاکسی می‌نشینند. خیابان امام رضا را طی می‌کنند. روبه‌روی‌شان گنبد طلا در سیاهی و سکوت شب، چشم‌نوازی و دل‌نوازی می‌کند. هنوز سلامی که بشری به امام می‌دهد تمام نشده، لرزش موبایلش را احساس می‌کند. پیام دریافتی از امیر لبخند به لبش می‌آورد. "عادت کردم به لالاییات. نخونی خوابم نمی‌بره." بشری بلافاصله می‌نویسد. "سلام جان و دل". و دوباره عاشقانه‌ای پاک، دورادور دور برمی‌دارد. ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿🌿 ✨رو به شش‌گوشه‌ترین قبله‌ی عالم، هر روز . . .بردن نام حسین‌ابن‌علی می‌چسبد؛ 💠السلام‌علی‌الحسین 💠و‌علی‌علی‌ابن‌الحسین 💠وعلی‌اولادالحسین 💠وعلی‌اصحاب‌الحسین ♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت دعای‌عهد قرار صبحگاهی به وقت بهشتی‌ها🦋 فقط هشت دقیقه وقت بذاریم🥀 ♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯