حجت الاسلام فرحزاد 13-1-1402.mp3
18.93M
#موعظه
🎙 حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد
◼️موضوع: شهادت امیرالمومنین امام علی علیه السلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﺍﻭ ﺑﻤﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ (
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و هفتاد
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺨﻠﺎﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺷﺎﻡ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻤﻦ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻤﻦ ﺑﺴﭙﺎﺭﺩ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻜﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ، ﻣﻐﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺷﻌﺒﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺗﻮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻲ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺷﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﻭ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺗﻮ
ﻧﻴﺰ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺨﻠﺎﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺗﺎ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭﻧﻘﻲ ﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺑﺮ ﻭﻓﻖ ﻣﺮﺍﺩ ﮔﺮﺩﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺼﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻗﻲ ﮔﺬﺍﺭ، ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺩﺍﻧﺴﺘﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺶ ﺑﺮﻛﻨﺎﺭ ﻛﻦ. ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﺎﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻣﻐﻴﺮﻩ ﺁﻳﺎ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺗﺎ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 126]
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭﺑﺮﺍﻩ ﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻢ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﻮﺍﺧﺬﻩ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﺐ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺑﺮ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﺴﻠﻂ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ؟ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺭﺍﻳﺎﺭ ﻭ ﻣﺪﺩﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ، ﻟﻜﻦ ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﺪﻭ ﮔﺴﻴﻞ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﺣﻘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﺍﺩ، ﺍﻭ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﻓﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻫﺮ ﺣﻘﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺍﺭﺍ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ، ﻭﻟﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺟﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ. ﻣﻐﻴﺮﻩ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ
ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺍﺟﺮﺍ ﻛﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﺳﺮﻭﺩ: ﻧﺼﺤﺖ ﻋﻠﻴﺎ ﻓﻲ ﺍﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﻧﺼﻴﺤﻪ ﻓﺮﺩ ﻓﻤﺎ ﻣﻨﻲ ﻟﻪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﺮﺏ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺍﻭ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﺤﻴﺖ ﻛﻨﻢ. ﻭ ﻟﻢ ﻳﻘﺒﻞ ﺍﻟﻨﺼﺢ ﺍﻟﺬﻱ ﺟﺌﺘﻪ ﺑﻪ ﻭ ﻛﺎﻧﺖ ﻟﻪ ﺗﻠﻚ ﺍﻟﻨﺼﻴﺤﻪ ﻛﺎﻓﻴﻪ ﻧﺼﻴﺤﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛﺎﻓﻲ. ﻭ ﻗﺎﻟﻮﺍ ﻟﻪ: ﻣﺎ ﺍﺧﻠﺺ ﺍﻟﻨﺼﺢ ﻛﻠﻪ ﻓﻘﻠﺖ ﻟﻪ: ﺍﻥ ﺍﻟﻨﺼﻴﺤﻪ ﻏﺎﻟﺒﻪ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍﺯﺭﻭﻱ ﺍﺧﻠﺎﺹ ﻭ ﺻﻔﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻳﻦ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻭ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺎ ﻭ ﭘﺎﻛﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺍﺳﺖ. ﻗﻴﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﻱ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻣﻐﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺷﻌﺒﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺍﻭ ﻗﺪﻣﻲ ﺟﻠﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺎﺋﻲ ﻋﻘﺐ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ
ﺑﺪﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 127]
ﺷﻮﻱ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯﺵ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ ﺗﻮ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﻓﺘﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﺤﺴﺎﺏ ﺁﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ: ﻳﻜﺎﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺭﺳﻲ ﺑﺜﻴﺮﺍ ﻣﻜﺎﻧﻪ ﻣﻐﻴﺮﻩ ﻣﻦ ﻳﻘﻮﻱ ﻋﻠﻴﻚ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻛﻮﻩ ﺑﺜﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﻣﻐﻴﺮﻩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻴﺮﻩ ﺳﺎﺯﺩ. ﻭ ﻛﻨﺖ ﺑﺤﻤﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻴﻨﺎ ﻣﻮﻓﻘﺎ ﻭ ﺗﻠﻚ ﺍﻟﺘﻲ ﺍﺭﺍﻛﻬﺎ ﻏﻴﺮ ﻛﺎﻓﻴﻪ ﺗﻮ ﺑﺤﻤﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﻭ ﻣﻮﻳﺪ ﺑﻮﺩﻱ -ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺍﻳﻜﻪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻬﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ. ﻓﺴﺒﺤﺎﻥ ﻣﻦ ﻋﻠﺎ ﺍﻟﺴﻤﺎ ﻣﻜﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﺭﺿﺎ ﺩﺣﺎﻫﺎ ﻓﺎﺳﺘﻘﺮﺕ ﻛﻤﺎﻫﻴﻪ ﭘﺎﻙ ﻭ ﻣﻨﺰﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺗﻔﻊ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﻭ ﭘﺎ ﺑﺮﺟﺎ ﺷﺪ.
ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﻃﺎﻫﺮ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﺭﺍ ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺝ ﻭ ﭘﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺗﻴﺮﮔﻲ ﻭ ﻣﻬﺎﻟﻚ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩﻫﺎﻱ ﺭﻭﺣﻲ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﻱ ﺑﺪﻭﺭ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻴﻬﺎ ﻭ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
Joze22.mp3
4.31M
🔊 جزءخوانی قرآن کریم به #نیت_سلامتی_و_تعجیل_در_فرج امام زمان عليهالسّلام
📖 تلاوت جزء بیست و دوم قرآن کریم
🎙استاد: معتز آقایی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۶ الی ۵۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ نتیجه دورى از
ابراهیم(علیه السلام) به گفته خود وفا کرد و بر سر عقیده خویش با استقامت هر چه تمام تر باقى ماند، همواره منادى توحید بود، هر چند تمام اجتماع فاسد آن روز، بر ضد او قیام کردند، اما او سرانجام تنها نماند، پیروان فراوانى در تمام قرون و اعصار پیدا کرد، به طورى که همه خداپرستان جهان به وجودش افتخار مى کنند.
قرآن در این زمینه مى گوید: هنگامى که ابراهیم از آن بت پرستان و از آنچه غیر از اللّه مى پرستیدند، کناره گیرى کرد، اسحاق و بعد از اسحاق، فرزندش یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک از آنها را پیامبر بزرگى قرار دادیم (فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیّاً).
گر چه، مدت زیادى طول کشید که خداوند اسحاق و سپس یعقوب (فرزند اسحاق) را به ابراهیم(علیه السلام) داد ولى به هر حال این موهبت بزرگ، فرزندى همچون اسحاق و نوه اى همچون یعقوب که هر یک پیامبرى عالى مقام بودند، نتیجه آن استقامتى بود که ابراهیم(علیه السلام) در راه مبارزه با بت ها و کناره گیرى از آن آئین باطل از خود نشان داد.
* * *
علاوه بر این، ما به آنها از رحمت خود بخشیدیم (وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا).
رحمت خاصى که ویژه خالصین، مخلصین، مردان مجاهد و مبارز راه خدا است.
و سرانجام براى این پدر و فرزندانش، نام نیک، زبان خیر و مقام برجسته در میان همه امت ها قرار دادیم (وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْق عَلِیّاً).
این در حقیقت پاسخى است به تقاضاى ابراهیم(علیه السلام) که در سوره شعراء آیه ۸۴ آمده است: وَ اجْعَلْ لِى لِسانَ صِدْق فِى الاْ خِرِینَ: خدایا براى من لسان صدق در امت هاى آینده قرار ده .
در واقع آنها مى خواستند آن چنان ابراهیم(علیه السلام) و دودمانش از جامعه انسانى طرد شوند، که کمترین اثر و خبرى از آنان باقى نماند و براى همیشه فراموش شوند.
اما بر عکس، خداوند به خاطر ایثارها، فداکارى ها و استقامتشان در اداى رسالتى که بر عهده داشتند آن چنان آنها را بلند آوازه ساخت که همواره بر زبان هاى مردم جهان قرار داشته و دارند، و به عنوان اسوه و الگوئى از خداشناسى و جهاد و پاکى و تقوا و مبارزه و جهاد شناخته مى شوند.
لِسان در این گونه موارد، به معنى یادى است که از انسان در میان مردم مى شود و هنگامى که آن را اضافه به ِصْدق کنیم و لسان الصدق بگوئیم، معنى یاد خیر، نام نیک و خاطره خوب در میان مردم است.
و هنگامى که با کلمه عَلِیّاً که به معنى عالى و برجسته است ضمیمه شود، مفهومش این خواهد بود که: خاطره بسیار خوب از کسى در میان مردم بماند.
ناگفته پیدا است ابراهیم(علیه السلام) نمى خواهد با این تقاضا، خواهش دل خویش را برآورد، بلکه هدفش این است: دشمنان نتوانند تاریخ زندگى او را که فوق العاده انسان ساز بود، به بوته فراموشى بیفکنند، و او را که مى تواند الگوئى براى مردم جهان باشد، براى همیشه از خاطره ها محو کنند.
در روایتى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: لِسانُ الصِّدْقِ لِلْمَرْءِ یَجْعَلُهُ اللّهُ فِی النّاسِ خَیْرٌ مِنَ الْمالِ یَأْکُلُهُ وَ یُورثُهُ:
خاطره خوب و نام نیکى که خداوند براى کسى در میان مردم قرار دهد، از ثروت فراوانى که هم خودش بهره مى گیرد، و هم به ارث مى گذارد، بهتر و برتر است .
اصولاً، قطع نظر از جنبه هاى معنوى، گاهى حسن شهرت، در میان مردم، مى تواند براى انسان و فرزندانش سرمایه عظیمى گردد، که نمونه هاى آن را فراوان دیده ایم.
پاسخ به یک سؤال
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: چگونه در این آیه، موهبت وجود اسماعیل (علیه السلام)، نخستین فرزند بزرگوار ابراهیم(علیه السلام) اصلاً مطرح نشده، با این که نام یعقوب که نوه ابراهیم(علیه السلام) است صریحاً آمده است؟
و در جاى دیگر از قرآن وجود اسماعیل ، ضمن مواهب ابراهیم(علیه السلام) بیان شده آنجا که از زبان ابراهیم(علیه السلام) مى گوید: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ:
ستایش خدائى را که در پیرى اسماعیل و اسحاق را به من بخشید
پاسخ این سؤال چنین است: علاوه بر این که در دو سه آیه بعد، نام اسماعیل (علیه السلام) و بخشى از صفات برجسته او مستقلاً آمده است، منظور از آیه فوق آن است که ادامه و تسلسل نبوت را در دودمان ابراهیم(علیه السلام) بیان کند و نشان دهد، چگونه این حسن شهرت، نام نیک و تاریخ بزرگ او به وسیله پیامبرانى که از دودمان او یکى بعد از دیگرى به وجود آمدند، تحقق یافت، و مى دانیم: پیامبران بسیارى از دودمان اسحاق و یعقوب(علیهما السلام) در طول اعصار و قرون به وجود آمده اند، هر چند از دودمان اسماعیل(علیه السلام) نیز بزرگترین پیامبران، یعنى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) قدم به عرصه هستى گذارد، ولى تسلسل و تداوم در فرزندان اسحاق بود.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۹ 🔴 مهجوریت اسلام و قرآن ↩️ آيا آنچه امام(عليه السلام) از اين اوصاف براى مردم
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۷۰
✅ خلقت هدفدار انسان و برتری آخرت
✉️ يك پيام مستمر:
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى به سه نكته مهم اشاره مى فرمايد و جالب اين كه از آغاز اين نكته ها اشاره مى فرمود; (وَ رُوِى أَنَّهُ(عليه السلام) قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ).
در نخستين نكته به هدف آفرينش انسان به صورت سربسته اشاره كرده، مى فرمايد: «اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد. هيچ كس بيهوده و عبث آفريده نشده كه به لهو (و انواع سرگرمى ها) بپردازد و مهمل و بى هدف رها نگشته تا پيوسته به كارهاى لغو مشغول شود»; (أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُو، وَ لاَ تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُو).
«سدى» به معناى رها شده و بى هدف و بى برنامه است. به شترى كه ساربان، آن را در بيابان رها كند «ابل سدى» مى گويند. تفاوت «لهو» و «لغو» كه در كلام بالا آمد اين است كه «لهو» به معناى سرگرمى است و انواع بازى هاى سرگرم كننده را شامل مى شود اما «لغو» بيهوده كارى است حتى اگر هيچ سرگرمى اى در آن نباشد. هنگامى كه به اين جهان پهناور با اين همه نظامات و اين همه بدايع نگاه مى كنيم و سپس به مواهب زياد و نعمت هاى گوناگونى كه در وجود ما به وديعت نهاده شده مى نگريم يقين پيدا مى كنيم كه آفريننده آن دستگاه باعظمت و اين موجود عجيب هدف مهمى در نظر داشته است. هرگز نه اين عالم پهناور بيهوده آفريده شده است و نه خلقت اين اعجوبه جهان هستى كه نامش انسان است بى هدف مى باشد. بنابراين بايد آن هدف را پيدا كرد و در مسير آن گام برداشت و آن، چيزى نيست جز سير الى الله و پيمودن مسير تكامل و رسيدن به سعادت جاويدان كه همه پيامبران الهى به خصوص پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از آن خبر دادند.
جالب اين است كه هرگاه از يك فيلسوف مادى گرا سؤال كنيم كه اين چشم انسان براى چيست؟ تمام اهداف چشم را برمى شمارد، گوش براى چيست؟ اهداف آن را نيز ذكر مى كند و همچنين زبان و دست و پا و حتى ابروها و مژه ها، براى هركدام اهداف مهمى ذكر مى كند اما اگر از او سؤال كنيم: اين مجموعه كه جزء جزئش با هدف است براى چيست؟ در پاسخ آن فرو مى ماند و جوابى ندارد. اما فيلسوف الهى شفاف ترين جواب را كه در بالا اشاره شده و انبياى الهى و دليل عقل، پشتيبان آن هستند بيان مى كند. انسان به سرمايه دار عظيمى مى ماند كه بايد با اين سرمايه هاى الهى، گوهرهاى گران بهايى به دست آورد كه ارزش آن را داشته باشد نه اين كه سرمايه وجود خويش و شايستگى ها و لياقتش را به هدر دهد و با دست خالى چشم از جهان ببندد و راهى راه زيان كاران شود.
✍پی نوشت:
[1]. عنكبوت، آيه 38.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبر خــدا صلىاللهعليهوآله
تَصَدَّقُوا عَلَی فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ.
(در ماه رمضان) بر فقراء و مساکین خود صدقه دهید و بزرگان خود را احترام کنید و کوچکها را ترحم کنید و صله رحم به جا آورید،
و زبانها را نگاه دارید و از آنچه خدا دیدنش را حلال نکرده چشم بپوشید و آنچه را از شنیدنش حلال نکرده گوش ببندید.
📚 بحار الأنوار، ج۹۳، ص۳۵۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ عالی ترین تقدیر چیه؟ و چجوری بخوامش؟
🎥استاد شجاعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و هفتاد 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و هفتاد و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺗﺴﻠﻂ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻓﻨﻮﻥ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﻭ ﺟﻨﮕﻲ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﻭ ﻛﺎﻭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻟﺎﺑﻠﺎﻱ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﻓﺮﺍﺯﻫﺎﺋﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻭ ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭽﺸﻤﺸﺎﻥ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻤﺮﺍﺗﺐ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻭ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺍﻭ ﺑﺤﺜﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻓﻨﻮﻥ ﺳﭙﺎﻫﻴﮕﺮﻱ ﻭ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎﻱ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥﻫﺎﻱ ﭘﻴﻜﺎﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۱۲۸]
ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﻨﻮﻳﺴﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﻟﺎﻭﺭﻱ ﻛﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺛﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺷﻤﺸﻴﺮﺩﺍﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ (ﺩﺭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﻱ) ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺮﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺟﻨﮕﺠﻮﻱ ﭘﻴﻜﺎﺭﮔﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﺮﺍﻧﺘﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺻﻠﺎﺑﺖ ﻭ ﻫﻴﺒﺖ ﺍﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻋﺎﺩﻱ ﻭ ﺟﺒﻮﻥ ﻭ ﺗﺮﺳﻮ ﺭﺍ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺠﺎﻋﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﻴﺮﺍﻥ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﻴﻢ ﻭ ﻫﺮﺍﺱ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﺘﺮﺍﻛﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺻﻔﻮﻑ ﺩﺭﻫﻢ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﻳﻜﺼﺪ
ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮﻱ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻭ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭﺗﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺻﻔﻴﻦ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﻓﻴﻞ (ﺩﺭ ﻫﺠﻮﻡ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻓﻴﻞ) ﺟﻠﻮ ﻗﻴﺲ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﺩ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺟﻨﮓ ﻗﻴﺲ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ. ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺣﺴﺎﺱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﻭ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ. ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ، ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎﻱ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺪﺭ ﻭ ﻓﺘﺢ ﻭ ﺣﻨﻴﻦ ﻭ ﺍﺣﺪ ﻭ ﺧﻴﺒﺮ ﻭ ﻧﻀﻴﺮ ﻭ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﺧﺒﺎﺭﻭ ﺭﻭﻳﺪﺍﺩﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻮﺍﺭﻳﺦ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻴﻢ. ﺍﻭ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺠﺎﻧﻴﺪﻩ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻧﻨﺎ ﺍﻧﻨﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺍﺫﺍ ﺍﻟﻔﺘﺢ ﺷﻬﺪﻧﺎ ﻭ ﺧﻴﺒﺮﺍ ﻭ ﺣﻨﻴﻨﺎ ﻣﺎ، ﻣﺎ ﻫﻤﺎﻧﻬﺎﺋﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺘﺢ ﻣﻜﻪ - ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ ﻭ ﺣﻨﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﻢ. ﺑﻌﺪ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺗﻠﻚ ﻗﺎﺻﻤﻪ ﺍﻟﻈﻬﺮ ﻭﺍﺣﺪ ﻭ ﺑﺎﻟﻨﻀﻴﺮ ﺛﻨﻴﺎ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺁﻥ ﻛﻤﺮ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻜﺴﺖ - ﻭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﻟﻨﻀﻴﺮ ﻛﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﺁﻗﺎ ﻭ ﺳﻴﺪ ﻣﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺪﺭﺟﺎﺕ ﺍﻟﺮﻓﻴﻌﻪ " ﮔﻮﻳﺪ: ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺰﻭﻩﻫﺎ ﺩﺭ ﺭﻛﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﭘﺮﭼﻤﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﺵ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻓﺘﺢ ﻣﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﺳﻌﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻭ ﺩﺍﺩ. ﺧﻄﻴﺐ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺹ 177 ﮔﻮﻳﺪ: ﻗﻴﺲ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﺑﺪﻭﺵ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
Joze23.mp3
4.28M
🔊 جزءخوانی قرآن کریم به #نیت_سلامتی_و_تعجیل_در_فرج امام زمان عليهالسّلام
📖 تلاوت جزء بیست و سوم قرآن کریم
🎙استاد: معتز آقایی
⏰@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا
و در این کتاب از موسى یادکن، که او خالص شده و رسول و پیامبر (والامقامى) بود.
(مریم/۵۱)
*
وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا
ما او را از جانب راست (کوه) طور فرا خواندیم. و (همچون) نجوا کننده او را (به خود) نزدیک ساختیم.
(مریم/۵۲)
*
وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را ـ که پیامبر بود ـ به او بخشیدیم.
(مریم/۵۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ابراهیم(علیه السلام) به گفته خود وفا کرد و بر سر عقیده خویش با استقامت هر چه تمام تر باقى ماند، هموا
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۵۱ الی ۵۳
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅موسى(علیه السلام) پیامبرى مخلص و برگزیده
سه آیه فوق، اشاره کوتاهى به موسى(علیه السلام) دارد که فرزندى است از دودمان ابراهیم، و موهبتى است از مواهب آن بزرگمرد که خط او را تعقیب و تکمیل کرد نخست، روى سخن را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کرده مى گوید: از موسى در کتاب آسمانیت یاد کن (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى).
آنگاه پنج قسمت از مواهبى را که به این پیامبر بزرگ مرحمت فرمود بازگو مى کند:
۱ ـ او به خاطر اطاعت و بندگى خدا به جائى رسید که: پروردگار او را خالص و پاک ساخت (إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً).
و مسلماً کسى که به چنین مقامى برسد، از خطر انحراف و آلودگى مصون خواهد بود; چرا که شیطان با تمام اصرارى که براى منحرف ساختن بندگان خدا دارد، خودش اعتراف مى کند که قدرت بر گمراه کردن مخلصین ندارد.
قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاَ ُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ:
گفت سوگند به عزتت همه آنها را گمراه مى کنم * مگر بندگان مخلصت .(۱)
۲ ـ او پیامبر و رسول والامقامى بود (وَ کانَ رَسُولاً نَبِیّاً).
حقیقت رسالت آن است که: مأموریتى بر عهده کسى بگذارند و او موظف به تبلیغ و اداى آن مأموریت شود، و این مقامى است که همه پیامبرانى که مأمور دعوت بودند داشتند.
ذکر نَبِیّاً در اینجا اشاره به علو مقام و رفعت شأن این پیامبر بزرگ است; زیرا این واژه در اصل از نبوة (بر وزن نغمة) به معنى رفعت و بلندى مقام گرفته شده، البته ریشه دیگرى نیز دارد که از نبأ به معنى خبر است; زیرا پیامبر، خبر الهى را دریافت مى کند و به دیگران خبر مى دهد اما در اینجا مناسب تر همان معنى اول است.
* * *
۳ ـ آیه بعد، اشاره به آغاز رسالت موسى کرده، مى گوید: ما او را از طرف راست کوه طور فرا خواندیم (وَ نادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْ َیْمَنِ).
در آن شب تاریک و پر وحشتى که با همسرش از بیابان هاى مدین گذشته و به سوى مصر، در حرکت بود، به همسرش درد وضع حمل دست داد، و گرفتار سرماى شدیدى شد و به دنبال شعله آتشى در حرکت بود، ناگهان برقى از دور درخشید و ندائى برخاست و به موسى(علیه السلام) فرمان رسالت داده شد، و این بزرگترین افتخار و شیرین ترین لحظه عمر او بود.
۴ ـ علاوه بر این ما او را نزدیک ساختیم و با او سخن گفتیم (وَ قَرَّبْناهُ نَجِیّاً).(۲)
نداى الهى موهبتى بود و تکلم با او موهبت دیگر.
* * *
۵ ـ و سرانجام، از رحمت خود، برادرش هارون را که او نیز پیامبر بود به او بخشیدیم تا پشتیبان و یار و همکار او باشد (وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِیّاً).
* * *
نکته ها:
۱ ـ مخلَص چه کسى است؟
در آیات فوق، خواندیم: خداوند موسى(علیه السلام) را از بندگان مخلَص خود (به فتح لام) قرار داد، و این مقام همان گونه که اشاره کردیم، مقامى است بسیار با عظمت، مقامى است توأم با بیمه الهى از لغزش ها و انحراف ها، مقام نفوذناپذیرى در برابر شیطان که جز در سایه جهاد مداوم با نفس، و اطاعت مستمر و پى گیر از فرمان خدا به دست نمى آید.
بزرگان علم اخلاق این مقام را، مقامى بسیار بلند و عالى مى دانند و از آیات قرآن استفاده مى شود که: مخلَصین ویژگى ها و افتخارات خاصى دارند که در ذیل آیات مناسب به خواست خدا خواهد آمد.
✍ پی نوشت:
۱ ـ ص، آیات ۸۲ و ۸۳.
۲ ـ نَجِى به معنى مناجى ، کسى است که: با دیگرى نجوا (سخن در گوشى) دارد، در اینجا خداوند نخست، موسى(علیه السلام) را از فاصله دورى صدا زد و بعد که نزدیک شد با او به نجوا پرداخت (ناگفته پیداست که خداوند نه زبانى دارد و نه مکانى، بلکه ایجاد امواج صوتى در فضا مى کند و با بنده اى همچون موسى سخن مى گوید).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2