قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و پنج 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺭ ﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻮﻳﻨﺪ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و سی و شش
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺨﻠﺎﻑ، ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﻜﺎﺭﻡ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻭﻱ ﻛﺮﺩ. ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻨﻬﺎﻱ ﻣﻜﻪ ﺑﺎ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻪ ﺗﺮ ﺷﺮﻭﺭﻱ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﻨﺪ. ﻫﺸﺎﻡ ﻛﻪ ﺗﻜﻴﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﺍﺳﺖ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﻫﺸﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻪ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻣﻲﺑﻴﻨﻲ ﺑﺮ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻣﻦ ﺑﻴﻔﺰﺍ ﻭ ﺧﺎﻟﺪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻣﺪﻩ، ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻥ 40 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ 30 ﺟﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻪﻫﺎﻱ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﻴﺰ ﻧﻮﺷﺖ ﻛﻪ ﺯﻥ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﺪ ﻭ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ 30 ﺟﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺧﺎﻟﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ.
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 48]
ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺟﻠﺪ 15 ﺻﻔﺤﻪ 119 - 115، ﻋﻘﺪ ﺍﻟﻔﺮﻳﺪ ﺟﻠﺪ 1 ﺻﻔﺤﻪ 189 ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﺩﻝ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ
ﺻﺪﻭﻓﺶ " ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ. ﻭﻱ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﻱ ﺍﻳﻦ ﻛﻨﻴﺰ ﺭﺍ، ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺧﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﺨﻦ ﻧﻜﻨﺪ. ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺮ ﻫﺸﺎﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻳﺎﻓﺖ. ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﭼﺮﺍ ﻏﻤﻨﺎﻛﻲ؟ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻨﺖ ﻧﻜﻨﺎﺩ. ﻫﺸﺎﻡ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﮔﻮ ﻛﺮﺩ، ﻛﻤﻴﺖ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺳﺎﻛﺖ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﺮﻭﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ: ﺗﻮ " ﺻﺪﻭﻑ " ﺭﺍ ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻱ ﻳﺎ ﺍﻭ ﺗﺮﺍ؟ ﻭ ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺋﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺳﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯﻱ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻨﺸﻴﻦ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻣﻬﺮ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﻱ. ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﺭﻭﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﻲ ﺗﺤﻤﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻲ، ﭘﺲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺭﻭﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺻﺪﻭﻑ ﺭﻓﺖ. ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﻫﺸﺎﻡ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻤﻴﺖ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺸﺎﻡ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﻭ ﺻﺪﻭﻑ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزئیات نخستین ماهگرفتگی سال ۱۴۰۳ در ایران
🔹ساعت ۵:۴۲ بامداد امروز چهارشنبه ۲۸ شهریور نخستین ماهگرفتگی قابل مشاهده سال در ایران رخ میدهد.
🔹این ماهگرفتگی جزئی، که تنها بخش کوچکی از ماه را در سایه زمین قرار میدهد به دلیل نزدیکی به طلوع خورشید فرصت محدودی برای مشاهده خواهد داشت.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۱ الی ۱۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 آنها که بر لب پ
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۱ الی ۱۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ باز مطلب را از این فراتر برده، مى گوید: او کسى را مى خواند که زیانش از نفعش نزدیک تر است ! (یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ).
چرا که این معبودهاى ساختگى در دنیا، فکر آنها را به انحطاط، پستى و خرافات سوق مى دهند، و در آخرت آتش سوزان را براى آنها به ارمغان مى آورند بلکه، آن گونه که در آیه ۹۸ سوره انبیاء خواندیم: این بت ها خود آتشگیره ها و هیزم جهنم اند ! (إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ).
و در پایان آیه، اضافه مى کند: چه بد مولا و یاورى هستند این بت ها، و چه بد مونس و معاشرى (لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ).
در اینجا این سؤال پیش مى آید که: در آیه قبل، هر گونه سود و زیان بت ها را نفى مى کند، اما در این آیه مى گوید: زیانش از نفعش نزدیک تر است آیا این دو با یکدیگر سازگار است؟
در پاسخ باید گفت: در گفتگوها معمول است، گاه در یک مرحله موجودى را بى خاصیت مى شمرند، پس از آن ترقى کرده آن را منشأ زیان مى دانند، درست مثل این که مى گوئیم: با فلان شخص معاشرت نکن که نه به درد دین تو مى خورد نه به درد دنیا، و بعد ترقى مى کنیم و مى گوئیم: بلکه مایه بدبختى و رسوائى تو است، به علاوه زیانى که نفى شده، زیان به دشمنان آنهاست; زیرا آنها قادر نیستند ضررى به مخالفان بزنند، اما زیانى که اثبات شده، یک زیان قهرى است که دامان عابدان آنها را مى گیرد.
ضمناً، صیغه افعل تفضیل (کلمه اقرب) چنان که در جاى دیگر هم گفته ایم: الزاماً به معنى وجود صفتى در طرفین مورد مقایسه نیست، و اى بسا طرف ضعیف تر اصلاً فاقد آن باشد، مثلاً مى گوئیم:
یک ساعت صبر و شکیبائى در برابر گناه بهتر از آتش دوزخ است (هرگز مفهوم این سخن آن نیست که آتش دوزخ خوب است ولى صبر و شکیبائى از آن بهتر است، بلکه آتش دوزخ اصلاً فاقد هر گونه خوبى است).
این تفسیر را جمعى از مفسران بزرگ مانند شیخ طوسى در تبیان و طبرسى در مجمع البیان انتخاب کرده اند.
در حالى که، بعضى دیگر همچون فخر رازى این احتمال را نیز در تفسیر آیه داده اند که: هر یک از این دو آیه، اشاره به گروهى از بت ها است، آیه نخست، بت هاى سنگى و چوبى بى جان را مى گوید، و آیه دوم، طاغوت ها و انسان هاى بت گونه، گروه اول نه سودى دارند و نه زیانى، بلکه کاملاً بى خاصیتند، ولى گروه دوم، یعنى ائمه ضلال زیان دارند و خیرى در آنها نیست، و به فرض که خیر اندکى داشته باشند زیانشان به مراتب بیشتر است (جمله لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ را نیز گواه این معنى گرفته اند) و به این ترتیب تضادى باقى نمى ماند.(۳)
* * *
و از آنجا که، روش قرآن این است: مسائل نیک و بد را در مقایسه با هم بیان کند، تا نتیجه گیرى آن کامل تر و روشن تر باشد، در آخرین آیه مورد بحث، مى فرماید: خداوند کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که نهرها زیر درختانش جارى است (إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ).
برنامه آنها روشن، خط فکرى و عملى آنها مشخص، مولاى آنها خدا، و همدم و مونسشان انبیاء، شهداء، صالحان و فرشتگان خواهند بود. آرى خدا هر چه را اراده کند انجام مى دهد (إِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ).
این پاداش هاى بزرگ براى او سهل و آسان است، همان گونه که مجازات مشرکان لجوج و رهبران گمراهشان براى او ساده است.
در این مقایسه، در حقیقت گروهى که تنها ایمان بر زبانشان قرار دارد در کناره دین قرار گرفته اند، و با جزئى وسوسه منحرف مى شوند و عمل صالحى نیز ندارند، اما مؤمنان صالح در متن اسلامند و سخت ترین طوفان ها تکانشان نمى دهد، درخت ایمانشان ریشه دار، و میوه اعمال صالح بر شاخسار آن آشکار است، این از یکسو.
از سوى دیگر، معبودهاى گروه اول، بى خاصیت اند بلکه زیانشان بیشتر است، اما مولا و سرپرست گروه دوم بر همه چیز قدرت دارد و برترین نعمت ها را براى آنها فراهم ساخته است.
* * *
✍ پی نوشت:
۳ ـ بعضى از مفسران مانند مؤلف محترم المیزان جمله یَدْعُوا را به معنى یَقُول گرفته اند که از ظاهر آیه بعید است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش سوم 🔺خبر از وقوع فتنه 🔴 فتنه حاکمان شام و سرانجام دردناکشان: ↩️ اشاره
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش چهارم
🔹 نشانه هاى آخر الزّمان:
در اين بخش - که آخرين بخش اين خطبه است - امام(عليه السلام) به وضع آخرالزّمان و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى که قبل از قيام حضرت مهدى(عليه السلام) فرا مى رسد اشاره کرده، گاه ويژگى هاى مؤمنان را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع اسلام و احکام و قوانين اسلامى را.(1)
مى فرمايد: «آن (زمان) زمانى است که هيچ کس از فتنه نجات نمى يابد، مگر مؤمنى که بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، کسى سراغ او را نمى گيرد!» (وَذلِکَ زَمَانٌ لاَ يَنْجُو فِيهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ).
درست است که «نُوَمَه» از مادّه «نَوْم» به معناى شخص پر خواب است; ولى روشن است که در اينجا کنايه از افراد گمنام و ناشناخته است; به خصوص اينکه امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد همين توضيح را درباره آنها بيان فرموده است.
بديهى است در زمان هايى که فساد جامعه را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند. افراد مؤمن و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند جبّاران آنها را رها نمى کنند; يا بايد تسليمشان شوند و در رديف کارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمى دارند. بنابراين، صلاح کار افراد مؤمن و با شخصيّت در اين است که گمنام و دور از شهرت زندگى کنند، تا کسى به سراغ آنها نيايد.
در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى کاهد و نقش معنوى خود را در جامعه خواهند داشت; از اين رو امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى افزايد: «آنها چراغ هاى هدايت و نشانه هايى براى حرکت در شب هاى تاريک رهروان راه حقّ اند». (أُولَئِکَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلاَمُ السُّرَى).(2)
گر چه خاموشند، ولى راه و رسم آنها براى افراد آگاه و بيدار سرمشق بزرگى است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند که در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريک راه را گم نکنند و بى راهه نروند.
✍ پی نوشت:
1. عدم پيوند معنوى اين بخش، با بخش قبل، به خوبى نشان مى دهد که مرحوم «سيّد رضى» قسمت هايى از اين خطبه را که در ميان اين دو بخش بوده، حذف کرده است و تعبير به «منها» نيز شاهد صدق اين مدّعاست.
2. «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔸 همچون خانهای ويران!
☀️امام باقر علیه السلام :
✓ «دلى كه در آن چيزى از دانش نباشد، مانند خانه ويرانهاى است كه آباد كنندهاى ندارد».
⁙ «إنَّ قَلبا لَيسَ فيهِ شَيءٌ مِنَ العِلمِ كالبَيتِ الخَرابِ الَّذي لا عامِرَ لَهُ».
📚 أمالی طوسی: ص۵۴۳ ح۱۱۶۵
@Nahjolbalaghe2