eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
اصبغ مى گوید: عرض کردم، خاک مؤمن را فهمیدم چیست؟ اما مزاحمت آنها چه معنى دارد؟ فرمود: یَا بْنَ نَب
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۹۹ و ۱۰۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۶ ـ ترسیمى از عالم برزخ اگر از شاخ و برگ ها صرف نظر کنیم، در میان علماى اسلام، در مورد مسأله برزخ، عذاب و نعمت در این عالم اتفاق نظر وجود دارد، و علماى شیعه و اهل سنت در این امر متفقند، جز اندکى که قابل ملاحظه نیستند. دلیل این اتفاق نظر نیز روشن است; زیرا وجود جهان برزخ و نعمت و عذاب آن همان گونه که گفتیم صریحاً در آیات قرآن مجید آمده است. در مورد شهیدان قرآن با صراحت مى گوید: نباید تصور کرد که آنها مردگانند آنها زنده اند و نزد پروردگارشان نعمت و روزى مى گیرند و از آنچه خدا به آنها داده است خوشحالند و حتى به بازماندگان بشارت مى دهند که آنها غم و اندوهى ندارند. نه تنها این دسته از نیکوکاران متنعمند، که گروهى از بدترین طاغیان و مجرمان نیز در عذابند چنان که درباره معذب بودن آل فرعون بعد از مرگ و قبل از قیام قیامت، قبلاً اشاره کردیم. و روایات نیز چنان که دانستیم در منابع اسلامى در حدّ تواتر است. بنابراین، اصل وجود عالم برزخ جاى بحث نیست، مهم آن است که: بدانیم زندگى برزخى چگونه است؟ که در اینجا تصویرهاى مختلفى ذکر شده است که روشن ترین آنها آن است که: روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان، در اجساد لطیفى قرار مى گیرد که از بسیارى از عوارضِ این ماده کثیف بر کنار است، و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن قالب مثالى یا بدن مثالى مى گویند که نه، به کلى مجرد است، و نه مادى محض، بلکه داراى یک نوع تجرد برزخى است. بعضى از محققان آن را تشبیه به وضع روح در حالت خواب کرده اند که: در آن حال، ممکن است با مشاهده نعمت هائى به راستى لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متألم شود آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى شود، و به هنگام دیدن خواب هاى هولناک، فریاد مى کشد، نعره مى زند، پیچ و تاب مى خورد، بدن او غرق عرق مى شود. حتى بعضى معتقدند: در حال خواب، به راستى روح با قالب مثالى فعالیت مى کند، و حتى بالاتر از آن معتقدند: روح قوى در حال بیدارى نیز مى تواند همان تجرد برزخى را پیدا کند، یعنى از جسم جدا شده و با همین قالب مثالى به میل خود، و یا از طریق خواب هاى مغناطیسى در جهان سیر کند و از مسائلى با خبر گردد. بلکه بعضى تصریح مى کنند: قالب مثالى در باطن بدن هر انسانى هست، منتها به هنگام مرگ و آغاز زندگى برزخى، جدا مى شود و گاه در همین زندگى مادى دنیا نیز امکان جدائى ـ چنان که گفتیم ـ براى او حاصل مى شود. حال اگر تمام این مشخصات را براى قالب مثالى نپذیریم، اصل مطلب را نمى توان انکار کرد; چرا که در روایات بسیارى به آن اشاره شده و از نظر دلیل عقل نیز هیچگونه مانعى ندارد. ضمناً، از آنچه گفتیم، پاسخ این ایراد روشن شد که بعضى مى گویند: اعتقاد به جسد مثالى مستلزم اعتقاد به مسأله تناسخ است; چرا که تناسخ چیزى جز این نیست که روح واحد منتقل به جسم هاى متعدد گردد. جواب این ایراد را مرحوم شیخ بهائى به طرز روشنى بیان کرده است، او مى گوید: تناسخى که همه مسلمانان اتفاق بر بطلان آن دارند، این است که: روح بعد از ویرانى این بدن، به بدن دیگرى در همین عالم بازگردد، اما تعلق روح به بدن مثالى در جهان برزخ تا قیام قیامت که باز به بدن هاى نخستین به فرمان خدا بر مى گردد، هیچگونه ارتباطى به تناسخ ندارد، و اگر مى بینید ما تناسخ را شدیداً انکار کرده و معتقدان آن را تکفیر مى کنیم، به خاطر آن است که: آنها قائل به ازلى بودن ارواح و انتقال دائمى آنها از بدنى به بدن دیگرند، و معاد جسمانى را در جهان دیگر به کلى منکرند. و اگر همانطور که بعضى گفته اند: قالب مثالى در باطن همین بدن مادى باشد، پاسخ مسأله تناسخ روشن تر مى شود; زیرا روح از قالب خود به قالب دیگرى منتقل نشده، بلکه بعضى از قالب هاى خود را رها ساخته و با دیگرى ادامه حیات برزخى داده است. * * * سؤال دیگر که در اینجا باقى مى ماند این است که: از بعضى آیات قرآن استفاده مى شود، گروهى از مردم داراى عالم برزخ نیستند، چنان که در آیات ۵۵ و ۵۶ سوره روم مى خوانیم: گروهى از مجرمان بعد از بر پا شدن قیامت سوگند یاد مى کنند که ساعتى بیشتر در جهان برزخ نبودند، ولى به زودى مؤمنان آگاه به آنها مى گویند: شما به فرمان خدا مدتى طولانى تا روز قیامت، مکث کرده اید و هم اکنون روز قیامت است . پاسخ این ایراد، در روایات متعددى چنین داده شده است: مردم سه گروهند: گروهى مؤمنان خالص، گروهى کافران خالص، و گروهى متوسط و مستضعفند. جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است، اما گروه سوم در یک نوع حالت بى خبرى، عالم برزخ را طى مى کنند (براى اطلاع بیشتر از این روایات به جلد ۶ بحار الانوار بحث احوال برزخ و قبر مراجعه شود). ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۲۲۴: عوامل بزرگی و سروری ✅ هفت فضيلت مهم اخلاقى: امام(عليه السلام) در اين گفتار
📝 شرح و تفسیر حکمت ۲۲۴: عوامل بزرگی و سروری ↩️ در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاْنْصافِ; برترین ثواب الهى ثواب انصاف است».(7) نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «الاْنْصافُ یَرْفَعُ الْخِلافَ وَیُوجِبُ الاْئْتِلافَ; انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود».(8) بالاخره در حدیثى دیگرى مى فرماید: «عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ; با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار».(9) از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن مى شود; انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم و ایثار آن است که دیگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماریم. از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر مى شود. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان مى کند، مى فرماید: «وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیَّةَ; یکى دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است».(10) گاه بعضى تصور مى کنند که اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین مى آید در حالى که قضیه عکس است. امام باقر(علیه السلام) در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «ألا إنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً; کسى که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او مى افزاید».(11) در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ). «افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است هر کمکى که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهاى سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است. در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است مى خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ; کسى که در احسان کوتاهى کند ذلیل مى شود و کسى که جود و بخشش پیشه کند بزرگ مى شود».(12) شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او مى شوند و سیل محبت مردم به سوى او سرازیر مى گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان مى شود. همان گونه که در حدیثى در غررالحکم مى خوانیم: «بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ; به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان مى شوند».(13) حتى اگر چنین شخصى داراى عیوبى باشد، احسان و بخشش مى تواند پرده بر عیب او بیفکند، چنان که در حدیث غررالحکم آمده است: «بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیُوبُ». سپس در چهارمین نکته مى فرماید: «با تواضع نعمت (الهى) کامل مى گردد»; (وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ). رابطه تواضع با اتمام نعمت از اینجاست که هم خداى متعال کسانى را که از نعمت هایش برخوردار مى شوند و گرفتار کبر و غرور نمى گردند، بلکه در برابر خلایق تواضع بیشترى مى کنند مشمول لطف و رحمت خاصش مى گرداند و بر نعمتش مى افزاید و هم بندگان خدا وقتى چنین حالتى را در او ببینند که کثرت نعمت باعث فزونى تواضع او شده او را لایق سربلندى و سرپرستى و پیشوایى جامعه مى بینند و عظمت او در چشم مردم بیشتر مى شود. ✍ پی نوشت: (7). غررالحکم، ح 9106 . (8). همان، ح 9116 . (9). همان، ح 9109 . (10). کافى، ج 1، ص 21 . (11). همان، ج 2، ص 114 . (12). بحارالانوار، ج 74، ص 278، ح 1. (13). غررالحکم، ح 8561 . ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام صادق عليه‌السلام: إنَّ أفضَلَ ما دَعَوتُمُ اللّهَ بِالأَسحارِ، قالَ اللّهُ تَعالى: «وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» 🤲 بهترين زمانى كه در آن به درگاه خدا دعا مى‌كنيد، سحرگاهان است، خداوند متعال فرموده است: «و در سحرگاهان طلبِ آمرزش مى‌كردند» 📚 بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۶۵ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
VID_20241219_144811_405_320kbps.mp3
10.76M
☀️ لطافت امام حسین علیه‌السلام 💚 صلی الله علیک یا اباعبدالله 🎙استاد کاشانی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و هشت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺣﺪﻳﺚ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺍﺷﺒﺎ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و نه 🔷 ↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 24 " ﺭﺷﻔﻪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻱ " ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺷﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﺩ: ﻭ ﻟﻤﺎ ﺭﺍﻳﺖ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻗﺪ ﺫﻫﺒﺖ ﺑﻬﻢ ﻣﺬﺍﻫﺒﻬﻢ ﻓﻲ ﺍﺑﺤﺮ ﺍﻟﻐﻲ ﻭ ﺍﻟﺠﻬﻞ ﺭﻛﺒﺖ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻲ ﺳﻔﻦ ﺍﻟﻨﺠﺎ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﻲ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﺮﺳﻞ ﻭ ﺍﻣﺴﻜﺖ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻫﻮ ﻭﻟﺎﻭﻫﻢ ﻛﻤﺎ ﻗﺪ ﺍﻣﺮﻧﺎ ﺑﺎﻟﺘﻤﺴﻚ ﺑﺎﻟﺤﺒﻞ " ﭼﻮﻥ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎﻱ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻣﻲ‌ﻛﺸﺪ، [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 178] ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﻛﺸﺘﻴﻬﺎﻱ ﻧﺠﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﺎﺗﻢ ﭘﻴﻤﺒﺮﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺍﺳﺖ، ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﻜﻢ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻭﻟﺎﺀ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻴﻢ، ﭼﺴﺒﻴﺪﻡ ". ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ: ﻟﺎ ﻳﻘﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻌﺒﺪ ﻋﻤﻠﺎ ﺣﺘﻲ ﻳﻮﺍﻟﻴﻬﻢ ﺑﺎﺧﻠﺎﺹ ﺍﻟﻮﻟﺎ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﻴﻦ ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺻﻴﺎﻡ ﺑﺎﻳﺴﺘﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺍﺧﻞ ﺩﻭﺯﺥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﺣﺎﻛﻢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 149 ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﻟﻤﺴﺘﺪﺭﻙ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ " ﺫﻫﺒﻲ " ﻫﻢ ﺩﺭ " ﺗﻠﺨﻴﺼﺶ " ﺁﻥ ﺭﺍ ﺻﺤﻴﺢ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ " ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ " ﺩﺭ " ﺍﻟﺎﻭﺳﻂ " ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻟﻴﻠﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺒﻂ ﺷﻬﻴﺪ (ﻉ) ﺍﺯ ﺟﺪﺵ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻮﺩﺕ ﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ، ﺭﻫﺎ ﻣﻜﻨﻴﺪ، ﭼﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺮﻭﺩ ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺎﺭﻑ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ. " ﻫﻴﺜﻤﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 172 ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ " ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ " ﺩﺭ " ﺍﻟﺼﻮﺍﻋﻖ " ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺩﺭ ﺻﺤﻔﻪ 8 ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻋﺠﺐ ﻣﺎ ﺭﺍﻳﺖ " ﻭ ﻧﺒﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 69 " ﺍﻟﺸﺮﻑ ﺍﻟﻤﻮﺑﺪ " ﻭ ﺣﻀﺮﻣﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 43 " ﺭﺷﻔﻪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻱ " ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. " ﺣﺎﻓﻆ ﺳﻤﺎﻥ " ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺣﻖ ﻭ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭﻱ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻣﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ↩️ ادامه دارد.. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : نهم 📝 م
4_5965400366563464198.mp3
28.16M
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : دهم 📝 محور سخنرانی: * سوریه؛ عبرتی از اعتماد به وعده‌های پوشالی یهود و نصاری [6:28] * یحیی السنوار یا بشار اسد؟ قضاوت با تاریخ است [12:37] * قاعده قرآنی: در ولایت کفار، نه صلحی است نه آرامشی [15:12] 📌 محور اول بحث: فتنه‌های آخرالزمان؛ آزمونی برای اهل ایمان [13:33] * سفیانی در سوریه، خیرِ تلخ؛ در عراق، شرِ آشنا [15:12] * فتنه‌‌ها؛ از خاک سوریه تا قلب مومن، سوءظن، تیغ دو لبه شیطان [22:53] * از صفوف نماز تا صفوف دشمنی؛ مومنانی که یکدیگر را می‌رانند [26:27] * صبح مومن، شب کافر؛ تندباد حوادث آخرالزمان [40:55] * از ارتداد تا طلوع؛ مسیر ظهور از دل شک و یأس می‌گذرد [49:47] * آزمون‌های سخت، سربازان ماندگار؛ کسانی که امام زمان (علیه‌السلام) به آن‌ها اعتماد دارد [54:36] * ناخالصان در آتش فتنه؛ امتحانی برای ارتقای مومنان [1:01:00] * در تاریکی فتنه‌ها، "تقوا" تنها راه خروج است [1:05:38] @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ و هنگامى که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهاى خویشاوندى در آن روز میان آنها نخواهد بود. و از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند (چون کارى از کسى ساخته نیست). (مؤمنون/101) * فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ کسانى که کفه ترازوهاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند. (مؤمنون/102) * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ و آنان که کفه ترازوهاى (عمل) آنها سبک باشد، کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند. (مؤمنون/103) *** تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ شعله هاى سوزان آتش (همچون شمشیر) به صورتهایشان نواخته مى شود. و در دوزخ چهره اى زشت و عبوس دارند. (مؤمنون/104) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۹۹ و ۱۰۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۶ ـ ترسیمى از ع
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ♨️ گوشه اى از مجازات بدکاران در آیات گذشته، چنان که دیدیم سخن از جهان برزخ در میان بود، و به دنبال آن در آیات مورد بحث، سخن از قیامت و قسمتى از حالات مجرمان در آن جهان است. نخست چنین مى گوید: هنگامى که در صور دمیده شود هیچگونه نسبى در میان آنها نخواهد بود و از یکدیگر سؤال نمى کنند (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذ وَ لا یَتَساءَلُونَ). مى دانیم طبق آیات قرآن دو بار نفخ صور مى شود: یک بار به هنگام پایان گرفتن این جهان، و پس از نفخ صور، تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند مى میرند، و مرگ سراسر عالم را فرا خواهد گرفت، پس از نفخ دوم، رستاخیز مردگان آغاز مى گردد و انسان ها به حیات نوین باز مى گردند، و آماده حساب و جزا مى شوند. نفخ صور به معنى دمیدن در شیپور است، ولى این تعبیر، تفسیر و مفهوم خاصى دارد که به خواست خدا شرح آن را در ذیل آیه ۶۸ سوره زمر ، بیان خواهیم کرد. به هر حال، در آیه فوق، به دو قسمت از پدیده هاى قیامت اشاره شده: یکى از کار افتادن نسب ها است; زیرا رابطه خویشاوندى و قبیله اى که حاکم بر نظام زندگى مردم این جهان است، سبب مى شود افراد مجرم از بسیارى از مجازات ها فرار کنند، و یا در حل مشکلاتشان از خویشاوندان کمک گیرند، اما در قیامت انسان است و اعمالش، و هیچ کس نمى تواند حتى از برادر، فرزند و پدرش دفاع کند و یا مجازات او را به جان بخرد. دیگر این که: آنها چنان در وحشت فرو مى روند که از شدت ترس حساب و کیفر الهى، از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمى کنند، آن روز، روزى است که مادر از کودک شیرخوارش غافل مى شود، و برادر، برادر خود را فراموش مى کند مردم همچون مستان به نظر مى رسند، ولى مست نیستند، عذاب خدا شدید است! چنان که در آغاز سوره حج خواندیم: یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى وَ لکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِیدٌ . این احتمال در تفسیر جمله وَ لا یَتَسائَلُونَ نیز وجود دارد که: منظور این است از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند; زیرا مى دانند این تقاضا به هیچ وجه مفید و مؤثر نیست. بعضى از مفسران نیز گفته اند: منظور از نفى سؤال، آن است که از نسب هم نمى پرسند، و تأکیدى است بر جمله فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُم . البته تفسیر اول، از همه روشن تر به نظر مى رسد، هر چند منافاتى در میان آنها وجود ندارد، و ممکن است جمله فوق، اشاره به همه این معانى باشد. در اینجا سؤال معروفى در کلمات مفسران مطرح شده، و آن این که: از پاره اى از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود در روز قیامت، مردم از یکدیگر سؤال مى کنند، مانند آیه ۲۷ سوره صافات که در مورد مجرمان به هنگامى که در آستانه دوزخ قرار مى گیرند مى گوید: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یَتَساءَلُونَ: آنها رو به یکدیگر نموده و سؤال هاى (سرزنش آمیز) از یکدیگر مى کنند . و در همان سوره، آیه ۵٠ از بهشتیان سخن مى گوید که به هنگام استقرار در بهشت، رو به سوى یکدیگر مى کنند و از هم (درباره یارانى که در دنیا داشتند و بر اثر انحراف از جاده حق به دوزخ رفتند) سؤال مى کنند (وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یَتَساءَلُونَ). نظیر این معنى در آیه ۲۵ سوره طور نیز آمده. اکنون سؤال این است: این آیات چگونه با آیه مورد بحث که مى گوید: در قیامت از یکدیگر سؤال نمى کنند، سازگار مى باشد؟. ولى کمى دقت در مضمون آیات فوق که نقل کردیم، پاسخ این سؤال را روشن مى سازد; زیرا آیات مربوط به اثبات سؤال از یکدیگر، بعد از استقرار در بهشت یا در آستانه جهنم است. در حالى که نفى سؤال از یکدیگر، مربوط به مراحل نخستین رستاخیز است که هول و اضطراب و وحشت آن قدر آنها را پریشان مى کند که یکدیگر را به کلى فراموش مى کنند. و به تعبیر دیگر، قیامت مواقفى دارد و در هر موقف برنامه اى است و گاه عدم توجه به تعدد مواقف، منشأ سؤالاتى از قبیل آنچه در بالا گذشت مى گردد. * * * ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
23.Mumenoon.101-104.mp3
2.72M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴سوره مبارکه مومنون 📝 مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۷ ✅ تشویق مبارزان "من ازشما چنين عقب نشينى را انتظار نداشتم و برازنده و شايست
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش اول 📝 صفات خداوند 🔭 خطبه در يك نگاه: اين خطبه از بخش هايى تشكيل يافته: در نخستين بخش، مانند بسيارى از خطبه ها، سخن از حمد و ثناى الهى و اوصاف جلال و جمال او و دلايل اثبات وجود مقدس اوست. در دومين بخش، -مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر- سخن از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و فضايل و كمالات اوست. در سومين بخش، از يك طبيب سيّار روحانى كه به دنبال بيمارانش مى گردد و تمام وسايل درمان را فراهم كرده، سخن به ميان آورده، كه بسيارى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به خود حضرت مى دانند و بعضى آن را ناظر به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دانسته اند. در بخش چهارم، به سرزنش ياران سست و بى تحرّك خود پرداخته و به آنها گوشزد مى كند كه اين سستى و پراكندگى و بى تفاوتى عاقبت دردناكى دارد؛ دشمنان بر شما مسلّط مى شوند و چنان شما را در هم مى كوبند كه چيز قابل توجّهى باقى نمى ماند. و در پنجمين بخش، كه قسمت مهمّى از خطبه را تشكيل مى دهد، به نصيحت و اندرز آنها مى پردازد و در ششمين و آخرين بخش، حوادث سخت آينده را پيشگويى مى كند كه بركات زمين و آسمان از مردم قطع مى شود؛ زشتى ها پديدار مى گردد؛ معروف، منكر و منكر، معروف، و حقايق اسلام تحريف مى شود. تجلّى خدا بر بندگان: امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذکر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى کوتاه و زيبا و دلنشين، به مهمترين دلايل توحيد اشاره مى کند. نخست مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که با آفرينش خود، بر انسان ها تجلى کرده است!». (الْحَمْدُللهِِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ). و اين، در واقع اشاره به «برهان نظم» است که در جاى جاى قرآن مجيد آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و کهکشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى کشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهان حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است و اين داستان عجيب و طولانى دارد که هرگز تمام نمى شود. از يک سو، هر قدر در عظمت عالم آفرينش بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در اسرار خلقت آنها و نظم حاکم بر آنها. از تفسير بالا روشن شد که خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يکى خاص، و ديگرى عام است. سپس در ادامه اين سخن، اشاره به «برهان فطرت» مى کند و مى فرمايد: «خداوندى که با حجّت و دليل خود، بر قلب بندگان آشکار شده است!» (وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ). چه حجّتى از اين بالاتر که وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انکار ذات پاکش بکوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش کنند، هنگامى که فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى کنار رفت، فطرت توحيدى تجلّى مى کند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد. در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى کند که مى توان آن را «برهان ابداع» نام نهاد. مى فرمايد: «آفريده ها را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد; چرا که انديشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!» (خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّة، إِذْ کَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلاَّ بِذوِي الضَّمَائِرِ(1)، وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِير فِي نَفْسِهِ). مى دانيم تمام مصنوعات انسانى بازگشت به تفکّر و برنامه ريزى و نقشه کشى هاى قبلى مى کند و اين تفکّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. يعنى هر چه انسان مى سازد، شبيه و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده; و گاه اشکال مخلوقات گوناگون را به هم ترکيب مى کند و از آن چيزى درست مى کند; صنعت کشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، ومراکب ديگر را از مراکب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در مصنوعات خود نياز به انديشه و تفکّر دارد و ثانياً نياز به پيروى و تقليد و الگو گرفتن از موجودات اطراف خويش. آن کس که تمام افعالش ابداع است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها خداست. ✍ پی نوشت: 1. «ضمائر» جمع «ضمير» از مادّه «ضمور» (بر وزن قبول) گرفته شده، که در اصل به معناى لاغر و باريک شدن است و از آنجا که اسرار درون انسان نيز باريک و دقيق است، واژه ضمير به باطن انسان اطلاق شده است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امیرالمومنین امام على عليه‌السلام: أَفْضَلُ اَلذِّكْرِ اَلْقُرْآنُ بِهِ تُشْرَحُ اَلصُّدُورُ وَ تَسْتَنِيرُ اَلسَّرَائِرُ. ✅ بهترين ذكر(سخن) قرآن است؛ با قرآن است كه سينه‌ها فراخ مى‌شود و درون‌ها نورانى مى‌گردد. 📚 غررالحکم، ج۱، ص۲۰۹ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و نه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و سی 🔷 " ﻗﺮﺷﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 39 " ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ " ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 179] ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﺪﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺎﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻮﻩ ﺍﺣﺪ ﻃﻠﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﻭ ﻋﻤﺮﺵ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺩﺭﺍﺯ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﻭﻩ ﻭ ﺻﻔﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺗﺮﺍ، ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻮﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﻧﮕﺮﺩﺩ. ﻭ ﺍﺯ‌ﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ‌ﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺁﻳﺎ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻨﺎﺳﻲ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﺭﻱ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺸﻨﻮ ﻭ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺘﺮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺧﺪﺍﻱ ﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﻭﺩ، ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺩﺭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. " ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻨﺠﻲ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ " ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻓﻀﻞ ﺳﻠﺎﻣﻲ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻘﻞ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﮔﻮﮊ ﭘﺸﺖ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﻮﻥ ﺯﻩ ﻛﻤﺎﻥ ﻟﺎﻏﺮ ﺷﻮﺩ، ﻭﺗﺮﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﺗﺸﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ " ﮔﻨﺠﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 179 " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻐﺎﺯﻟﻲ ﻓﻘﻴﻪ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻗﺮﺷﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 33 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﺋﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﻭﻝ " ﺍﻟﻔﺮﺍﺋﺪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺀ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2