VID_20241219_144811_405_320kbps.mp3
10.76M
#موعظه
☀️ لطافت امام حسین علیهالسلام
💚 صلی الله علیک یا اباعبدالله
🎙استاد کاشانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺣﺪﻳﺚ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺍﺷﺒﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و بیست و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 24 " ﺭﺷﻔﻪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻱ " ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺷﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﺩ: ﻭ ﻟﻤﺎ ﺭﺍﻳﺖ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻗﺪ ﺫﻫﺒﺖ ﺑﻬﻢ ﻣﺬﺍﻫﺒﻬﻢ ﻓﻲ ﺍﺑﺤﺮ ﺍﻟﻐﻲ ﻭ ﺍﻟﺠﻬﻞ ﺭﻛﺒﺖ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻲ ﺳﻔﻦ ﺍﻟﻨﺠﺎ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﻲ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﺮﺳﻞ ﻭ ﺍﻣﺴﻜﺖ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻫﻮ ﻭﻟﺎﻭﻫﻢ ﻛﻤﺎ ﻗﺪ ﺍﻣﺮﻧﺎ ﺑﺎﻟﺘﻤﺴﻚ ﺑﺎﻟﺤﺒﻞ " ﭼﻮﻥ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎﻱ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻣﻲﻛﺸﺪ،
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 178]
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﻛﺸﺘﻴﻬﺎﻱ ﻧﺠﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﺎﺗﻢ ﭘﻴﻤﺒﺮﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺍﺳﺖ، ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﻜﻢ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻭﻟﺎﺀ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻴﻢ، ﭼﺴﺒﻴﺪﻡ ". ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ: ﻟﺎ ﻳﻘﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻌﺒﺪ ﻋﻤﻠﺎ
ﺣﺘﻲ ﻳﻮﺍﻟﻴﻬﻢ ﺑﺎﺧﻠﺎﺹ ﺍﻟﻮﻟﺎ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﻴﻦ ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺻﻴﺎﻡ ﺑﺎﻳﺴﺘﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺍﺧﻞ ﺩﻭﺯﺥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﺣﺎﻛﻢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 149 ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﻟﻤﺴﺘﺪﺭﻙ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ " ﺫﻫﺒﻲ " ﻫﻢ ﺩﺭ " ﺗﻠﺨﻴﺼﺶ " ﺁﻥ ﺭﺍ ﺻﺤﻴﺢ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ " ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ " ﺩﺭ " ﺍﻟﺎﻭﺳﻂ " ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻟﻴﻠﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺒﻂ ﺷﻬﻴﺪ (ﻉ) ﺍﺯ ﺟﺪﺵ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻮﺩﺕ ﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ، ﺭﻫﺎ ﻣﻜﻨﻴﺪ، ﭼﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺮﻭﺩ ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺎﺭﻑ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ. " ﻫﻴﺜﻤﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 172 ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ " ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ " ﺩﺭ " ﺍﻟﺼﻮﺍﻋﻖ " ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺩﺭ ﺻﺤﻔﻪ 8 ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻋﺠﺐ ﻣﺎ ﺭﺍﻳﺖ " ﻭ ﻧﺒﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 69 " ﺍﻟﺸﺮﻑ ﺍﻟﻤﻮﺑﺪ " ﻭ ﺣﻀﺮﻣﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 43 " ﺭﺷﻔﻪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻱ " ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. " ﺣﺎﻓﻆ ﺳﻤﺎﻥ " ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ
(ﺹ) ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺣﻖ ﻭ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭﻱ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻣﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : نهم 📝 م
4_5965400366563464198.mp3
28.16M
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه:
🔴 به وقت شام
🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان
🔹 جلسه : دهم
📝 محور سخنرانی:
* سوریه؛ عبرتی از اعتماد به وعدههای پوشالی یهود و نصاری [6:28]
* یحیی السنوار یا بشار اسد؟ قضاوت با تاریخ است [12:37]
* قاعده قرآنی: در ولایت کفار، نه صلحی است نه آرامشی [15:12]
📌 محور اول بحث: فتنههای آخرالزمان؛ آزمونی برای اهل ایمان [13:33]
* سفیانی در سوریه، خیرِ تلخ؛ در عراق، شرِ آشنا [15:12]
* فتنهها؛ از خاک سوریه تا قلب مومن، سوءظن، تیغ دو لبه شیطان [22:53]
* از صفوف نماز تا صفوف دشمنی؛ مومنانی که یکدیگر را میرانند [26:27]
* صبح مومن، شب کافر؛ تندباد حوادث آخرالزمان [40:55]
* از ارتداد تا طلوع؛ مسیر ظهور از دل شک و یأس میگذرد [49:47]
* آزمونهای سخت، سربازان ماندگار؛ کسانی که امام زمان (علیهالسلام) به آنها اعتماد دارد [54:36]
* ناخالصان در آتش فتنه؛ امتحانی برای ارتقای مومنان [1:01:00]
* در تاریکی فتنهها، "تقوا" تنها راه خروج است [1:05:38]
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ
و هنگامى که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهاى خویشاوندى در آن روز میان آنها نخواهد بود.
و از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند (چون کارى از کسى ساخته نیست).
(مؤمنون/101)
*
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
کسانى که کفه ترازوهاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند.
(مؤمنون/102)
*
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ
و آنان که کفه ترازوهاى (عمل) آنها سبک باشد، کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند.
(مؤمنون/103)
***
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ
شعله هاى سوزان آتش (همچون شمشیر) به صورتهایشان نواخته مى شود. و در دوزخ چهره اى زشت و عبوس دارند.
(مؤمنون/104)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۹۹ و ۱۰۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۶ ـ ترسیمى از ع
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
♨️ گوشه اى از مجازات بدکاران
در آیات گذشته، چنان که دیدیم سخن از جهان برزخ در میان بود، و به دنبال آن در آیات مورد بحث، سخن از قیامت و قسمتى از حالات مجرمان در آن جهان است.
نخست چنین مى گوید: هنگامى که در صور دمیده شود هیچگونه نسبى در میان آنها نخواهد بود و از یکدیگر سؤال نمى کنند (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذ وَ لا یَتَساءَلُونَ).
مى دانیم طبق آیات قرآن دو بار نفخ صور مى شود: یک بار به هنگام پایان گرفتن این جهان، و پس از نفخ صور، تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند مى میرند، و مرگ سراسر عالم را فرا خواهد گرفت، پس از نفخ دوم، رستاخیز مردگان آغاز مى گردد و انسان ها به حیات نوین باز مى گردند، و آماده حساب و جزا مى شوند.
نفخ صور به معنى دمیدن در شیپور است، ولى این تعبیر، تفسیر و مفهوم خاصى دارد که به خواست خدا شرح آن را در ذیل آیه ۶۸ سوره زمر ، بیان خواهیم کرد.
به هر حال، در آیه فوق، به دو قسمت از پدیده هاى قیامت اشاره شده:
یکى از کار افتادن نسب ها است; زیرا رابطه خویشاوندى و قبیله اى که حاکم بر نظام زندگى مردم این جهان است، سبب مى شود افراد مجرم از بسیارى از مجازات ها فرار کنند، و یا در حل مشکلاتشان از خویشاوندان کمک گیرند، اما در قیامت انسان است و اعمالش، و هیچ کس نمى تواند حتى از برادر، فرزند و پدرش دفاع کند و یا مجازات او را به جان بخرد.
دیگر این که: آنها چنان در وحشت فرو مى روند که از شدت ترس حساب و کیفر الهى، از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمى کنند، آن روز، روزى است که مادر از کودک شیرخوارش غافل مى شود، و برادر، برادر خود را فراموش مى کند مردم همچون مستان به نظر مى رسند، ولى مست نیستند، عذاب خدا شدید است!
چنان که در آغاز سوره حج خواندیم: یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى وَ لکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِیدٌ .
این احتمال در تفسیر جمله وَ لا یَتَسائَلُونَ نیز وجود دارد که: منظور این است از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند; زیرا مى دانند این تقاضا به هیچ وجه مفید و مؤثر نیست.
بعضى از مفسران نیز گفته اند: منظور از نفى سؤال، آن است که از نسب هم نمى پرسند، و تأکیدى است بر جمله فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُم .
البته تفسیر اول، از همه روشن تر به نظر مى رسد، هر چند منافاتى در میان آنها وجود ندارد، و ممکن است جمله فوق، اشاره به همه این معانى باشد.
در اینجا سؤال معروفى در کلمات مفسران مطرح شده، و آن این که: از پاره اى از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود در روز قیامت، مردم از یکدیگر سؤال مى کنند، مانند آیه ۲۷ سوره صافات که در مورد مجرمان به هنگامى که در آستانه دوزخ قرار مى گیرند مى گوید: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یَتَساءَلُونَ: آنها رو به یکدیگر نموده و سؤال هاى (سرزنش آمیز) از یکدیگر مى کنند .
و در همان سوره، آیه ۵٠ از بهشتیان سخن مى گوید که به هنگام استقرار در بهشت، رو به سوى یکدیگر مى کنند و از هم (درباره یارانى که در دنیا داشتند و بر اثر انحراف از جاده حق به دوزخ رفتند) سؤال مى کنند (وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یَتَساءَلُونَ).
نظیر این معنى در آیه ۲۵ سوره طور نیز آمده.
اکنون سؤال این است: این آیات چگونه با آیه مورد بحث که مى گوید: در قیامت از یکدیگر سؤال نمى کنند، سازگار مى باشد؟.
ولى کمى دقت در مضمون آیات فوق که نقل کردیم، پاسخ این سؤال را روشن مى سازد; زیرا آیات مربوط به اثبات سؤال از یکدیگر، بعد از استقرار در بهشت یا در آستانه جهنم است.
در حالى که نفى سؤال از یکدیگر، مربوط به مراحل نخستین رستاخیز است که هول و اضطراب و وحشت آن قدر آنها را پریشان مى کند که یکدیگر را به کلى فراموش مى کنند.
و به تعبیر دیگر، قیامت مواقفى دارد و در هر موقف برنامه اى است و گاه عدم توجه به تعدد مواقف، منشأ سؤالاتى از قبیل آنچه در بالا گذشت مى گردد.
* * *
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
23.Mumenoon.101-104.mp3
2.72M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴سوره مبارکه مومنون
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۷ ✅ تشویق مبارزان "من ازشما چنين عقب نشينى را انتظار نداشتم و برازنده و شايست
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش اول
📝 صفات خداوند
🔭 خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از بخش هايى تشكيل يافته: در نخستين بخش، مانند بسيارى از خطبه ها، سخن از حمد و ثناى الهى و اوصاف جلال و جمال او و دلايل اثبات وجود مقدس اوست. در دومين بخش، -مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر- سخن از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و فضايل و كمالات اوست.
در سومين بخش، از يك طبيب سيّار روحانى كه به دنبال بيمارانش مى گردد و تمام وسايل درمان را فراهم كرده، سخن به ميان آورده، كه بسيارى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به خود حضرت مى دانند و بعضى آن را ناظر به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دانسته اند.
در بخش چهارم، به سرزنش ياران سست و بى تحرّك خود پرداخته و به آنها گوشزد مى كند كه اين سستى و پراكندگى و بى تفاوتى عاقبت دردناكى دارد؛ دشمنان بر شما مسلّط مى شوند و چنان شما را در هم مى كوبند كه چيز قابل توجّهى باقى نمى ماند.
و در پنجمين بخش، كه قسمت مهمّى از خطبه را تشكيل مى دهد، به نصيحت و اندرز آنها مى پردازد و در ششمين و آخرين بخش، حوادث سخت آينده را پيشگويى مى كند كه بركات زمين و آسمان از مردم قطع مى شود؛ زشتى ها پديدار مى گردد؛ معروف، منكر و منكر، معروف، و حقايق اسلام تحريف مى شود.
تجلّى خدا بر بندگان:
امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذکر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى کوتاه و زيبا و دلنشين، به مهمترين دلايل توحيد اشاره مى کند. نخست مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که با آفرينش خود، بر انسان ها تجلى کرده است!». (الْحَمْدُللهِِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ).
و اين، در واقع اشاره به «برهان نظم» است که در جاى جاى قرآن مجيد آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و کهکشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى کشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهان حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است و اين داستان عجيب و طولانى دارد که هرگز تمام نمى شود. از يک سو، هر قدر در عظمت عالم آفرينش بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در اسرار خلقت آنها و نظم حاکم بر آنها.
از تفسير بالا روشن شد که خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يکى خاص، و ديگرى عام است.
سپس در ادامه اين سخن، اشاره به «برهان فطرت» مى کند و مى فرمايد: «خداوندى که با حجّت و دليل خود، بر قلب بندگان آشکار شده است!» (وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ).
چه حجّتى از اين بالاتر که وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انکار ذات پاکش بکوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش کنند، هنگامى که فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى کنار رفت، فطرت توحيدى تجلّى مى کند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد.
در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى کند که مى توان آن را «برهان ابداع» نام نهاد. مى فرمايد: «آفريده ها را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد; چرا که انديشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!» (خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّة، إِذْ کَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلاَّ بِذوِي الضَّمَائِرِ(1)، وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِير فِي نَفْسِهِ).
مى دانيم تمام مصنوعات انسانى بازگشت به تفکّر و برنامه ريزى و نقشه کشى هاى قبلى مى کند و اين تفکّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. يعنى هر چه انسان مى سازد، شبيه و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده; و گاه اشکال مخلوقات گوناگون را به هم ترکيب مى کند و از آن چيزى درست مى کند; صنعت کشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، ومراکب ديگر را از مراکب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در مصنوعات خود نياز به انديشه و تفکّر دارد و ثانياً نياز به پيروى و تقليد و الگو گرفتن از موجودات اطراف خويش. آن کس که تمام افعالش ابداع است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها خداست.
✍ پی نوشت:
1. «ضمائر» جمع «ضمير» از مادّه «ضمور» (بر وزن قبول) گرفته شده، که در اصل به معناى لاغر و باريک شدن است و از آنجا که اسرار درون انسان نيز باريک و دقيق است، واژه ضمير به باطن انسان اطلاق شده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمومنین امام على عليهالسلام:
أَفْضَلُ اَلذِّكْرِ اَلْقُرْآنُ بِهِ تُشْرَحُ اَلصُّدُورُ وَ تَسْتَنِيرُ اَلسَّرَائِرُ.
✅ بهترين ذكر(سخن) قرآن است؛ با قرآن است كه سينهها فراخ مىشود و درونها نورانى مىگردد.
📚 غررالحکم، ج۱، ص۲۰۹
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ اهمیت به نماز علامه طباطبایی
🎥 استاد قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و سی
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
" ﻗﺮﺷﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 39 " ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ " ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 179]
ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﺪﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺎﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻮﻩ ﺍﺣﺪ ﻃﻠﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﻭ ﻋﻤﺮﺵ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺩﺭﺍﺯ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﻭﻩ ﻭ ﺻﻔﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺗﺮﺍ، ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻮﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﻧﮕﺮﺩﺩ. ﻭ ﺍﺯﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺁﻳﺎ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻲ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﺭﻱ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺸﻨﻮ ﻭ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ
ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺘﺮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺧﺪﺍﻱ ﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﻭﺩ، ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺩﺭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. " ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻨﺠﻲ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ " ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻓﻀﻞ ﺳﻠﺎﻣﻲ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻘﻞ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﮔﻮﮊ ﭘﺸﺖ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﻮﻥ ﺯﻩ ﻛﻤﺎﻥ ﻟﺎﻏﺮ ﺷﻮﺩ، ﻭﺗﺮﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﺗﺸﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ " ﮔﻨﺠﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 179 " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻐﺎﺯﻟﻲ ﻓﻘﻴﻪ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻗﺮﺷﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 33 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﺋﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﻭﻝ " ﺍﻟﻔﺮﺍﺋﺪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺀ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : دهم 📝 مح
4_5967652166377151046.mp3
24.03M
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه:
🔴 به وقت شام
🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان
🔹 جلسه : یازدهم
📝 محور سخنرانی:
📌 محور دوم: محک در فتنهها؛ چگونه عبور کنیم و چه بر سرمان خواهد آمد؟
* محبت امام زمان (علیهالسلام)، جادهای پر از گردنههای امتحان [1:40]
* راستیِ بینقاب؛ در مسلخ صداقت چه کسی تاب میآورد؟ [5:11]
* مرگ، آینه صدق ایمان؛ آیا آماده رفتن هستیم؟ [7:21]
* اصحاب امام زمان (علیهالسلام)؛ فراتر از فتنهها، پرواز در افق شهادت [12:13]
* آنگاه که منبع حقیقت را به بهانه حقالناس تنها گذاشتند [15:59]
* بهشتِ دیگران، جهنمِ خود؛ حکایت علمای آخرالزمان [19:57]
* قائم ما؛ تولدی چون موسی، غیبتی چون عیسی، صبری چون نوح (علیهمالسلام) [34:48]
* از صبر نوح تا انتظار قائم؛ فرجی که درختانش دیر به بار مینشینند [39:57]
* صبر نوح و میوههای آزمون؛ تنها خالصترینها نجات یافتند [44:10]
* فرج، ثمرهای برای دلهای خالص، نه همراهان ظاهری [48:46]
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ♨️ گوشه اى از م
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ بعد از قیام قیامت، نخستین مسأله، مسأله سنجش اعمال است، با میزان مخصوصى که در آن روز براى این کار تعیین شده، گروهى اعمال پروزنى دارند که ترازوى اعمال را سنگین مى کند، درباره این گروه مى فرماید: کسانى که ترازوهایشان سنگین است آنها رستگارانند (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
موازین جمع میزان به معنى وسیله سنجش وزن است، و چنان که قبلاً به طور مشروح گفته ایم، منظور از میزان سنجش اعمال یک ترازوى ظاهرى دو کفه و مانند آن که براى سنجش وزن اجسام به کار مى رود نیست.
بلکه منظور، وسیله مناسبى است که ارزش اعمال آدمى را با آن مى سنجند، و به تعبیر دیگر، میزان مفهوم وسیعى دارد که همه وسائل سنجش را شامل مى شود، و به طورى که از روایات مختلف برمى آید، میزان سنجش اعمال انسان ها و حتى خود انسان ها در آن روز، پیشوایان بزرگ و انسان هاى نمونه اند.
در حدیثى مى خوانیم: اِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّهَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ هُمُ الْمَوازِیْنُ: امیر مؤمنان على(علیه السلام) و امامان از دودمان او میزان هاى سنجش اعمالند .(۱)
بنابراین، انسان ها و اعمالشان را با پیامبران بزرگ و اوصیاى آنها مقایسه مى کنند، و در این مقایسه روشن مى شود تا چه اندازه با آنها شباهت دارند.
از همین طریق، افراد و اعمال وزین، از بى وزن و سنگین، از تو خالى و با ارزش، از بى ارزش، و پرمایه ها از بى مایه، تشخیص داده مى شوند.
ضمناً، سرّ ذکر موازین به صورت جمع، نیز روشن مى گردد; چرا که پیشوایان بزرگى که میزان سنجش هستند، متعددند.
این احتمال، نیز وجود دارد که هر یک از پیامبران و امامان، و بندگان خاص خدا به حکم شرائط زندگیشان در یک یا چند جهت الگو بودند و هر کدام در جنبه اى به طور آشکارترى مى درخشیدند، و به این ترتیب، هر یک میزان سنجشى در آن قسمت خواهند بود.
* * *
اما آنها که بر اثر نداشتن ایمان و عمل صالح، میزان اعمالشان سبک (یا بى وزن) است کسانى هستند که: سرمایه وجود خود را از دست داده و زیان کردند و در جهنم جاودانه خواهند بود (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ).
تعبیر، به خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ: جان و سرمایه وجودشان را زیان کردند اشاره لطیفى است به این واقعیت که آنها بزرگترین سرمایه، یعنى هستى خویش را در این بازار تجارت دنیا از دست دادند، بى آن که در برابر آن چیز ارزشمندى به دست آورند.
* * *
آیه بعد، بخشى از عذاب هاى دردناک آنها را چنین شرح مى دهد: شعله هاى گرم و سوزان آتش، همچون شمشیر به صورت هاى آنها نواخته مى شود (تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ).
و آنها از شدت ناراحتى و عذاب، در دوزخ، چهره اى عبوس و در هم کشیده دارند (وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ). تَلْفَحُ از ماده لفح (بر وزن فتح) در اصل، به معنى ضربه شمشیر است و از آنجا که شعله هاى آتش، یا نور شدید آفتاب، و باد سموم، همچون شمشیر بر صورت انسان نواخته مى شود، به طور کنایه در این معنى به کار مى رود.
کالح از ماده کلوح (بر وزن غروب) به معنى عبوس شدن و در هم کشیدن صورت است، و بسیارى از مفسران آن را چنین تفسیر کرده اند که: بر اثر شعله هاى آتش پوست صورت آنها در هم کشیده مى شود، به طورى که لب ها از هم باز مى ماند.(۲)
* * *
نکته ها:
۱ ـ آن روز که نسب ها از اثر مى افتد
مفاهیمى که در این جهان در محدوده زندگى مادى انسان ها حکم فرما است غالباً در جهان دیگر، دگرگون مى شود، از جمله، مسأله ارتباطات قبیله اى و فامیلى است که در زندگى این دنیا غالباً کارگشا است، و گاهى خود نظامى را تشکیل مى دهد که بر سایر نظامات جامعه حاکم مى گردد.
اما با توجه به این که ارزش هاى زندگى در جهان دیگر هماهنگ با ایمان و عمل صالح است، مسأله انتساب به فلان شخص، یا طایفه و قبیله، جائى نمى تواند داشته باشد در اینجا اعضاى یک خاندان به هم کمک مى کنند و یکدیگر را از گرفتارى ها نجات مى دهند، ولى در قیامت چنین نیست آنجا نه از اموال سرشار خبرى است، و نه از فرزندان کارى ساخته است: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْب سَلِیم: روزى که نه مال سودى مى بخشد و نه فرزندان * تنها نجات از آن کسى است که داراى قلب سلیم باشد .(۳)
✍ پی نوشت:
۱ ـ بحار الانوار ، جلد ۷، صفحه ۲۵۱ (طبع جدید).
۲ ـ تفسیر قرطبى ـ تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۱۲۳ ـ تفسیر مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۱۱۹ و تفسیر المیزان ، ذیل آیات مورد بحث.
۳ ـ شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2