eitaa logo
کلاس مجازی آموزش عقاید
77 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(غربال وسیله ای دستی بود که کشاورزان برای تمیز نمودن غلات و حبوبات از کلوخ و خاشاک آن را استفاده میکردند کلوخ ، شن ،خاشاک و دانه های ریز و لوسیده ان محصول از سوراخ های غربال خارخ میشد و فقط دانه های مرغوب باقی می ماند) در حدیثی ابی بصیر از امام صادق علیه‌السلام امده که از زمان قیام امام مهدی عج از حضرت صادق پرسش شد امام فرمود : ... لابد للناس من ان یمحصوا و یمیزوا و یغربلوا و سیخرج من الغربال خلق کثیر یعنی ( قبل از قیام )باید مردم خالص شوند و جدا سازی شوند و غربال شوند و جمعیت زیادی از غربال بیرون ریخته خواهند شد! فرض بگیریم زمان ظهور نزدیک باشد در این صورت باید ببینیم کجا هستیم! آیا مانند دانه های استاندارد نخود و لوبیا و... هستیم و داخل غربال ( همراه یاران مهدی عج) باقی می مانیم یا به جهت استاندارد نبودن یا کاملا بی فایده بودن، مانند کلوخ از غربال میریزیم؟ خدا مختار آفریده 🌹سر نوشت ما دست ماست🌹 سید عباس طباطبایی فر
گفتگوی معاویه با عمر و عاص: معاویه: قوی‌تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟ عمروعاص: آری، جهل مردم! نمونه هائی از حماقت یاران معاویه! «مسعودی» در «مروج الذهب» می نویسد: پس از جنگ صفین مردی از اهل کوفه در حالی که سوار بر شتر خود بود وارد دمشق شد، یکی از مردمان شام به او چسبید و گفت: این ناقه از من است که تو در صفین از من گرفته ای! ولی مرد منکر شد، تا اینکه نزاع را به نزد معاویه بردند و مرد شامی پنجاه شاهد بر ادعای خود اقامه کرد که همگی گفتند این ناقه از مرد شامی است. معاویه نیز بر طبق همان ادعای مرد شامی و سخن گواهان به نفع مرد شامی حکم کرد و شخص کوفی را ملزم کرد که شتر را به آن مرد شامی بدهد. مرد کوفی گفت: «خدایت اصلاح کند اصلا این شتر جمل است و ناقه نیست؟»]«ناقه» در لغت عرب به شتر ماده می‏گویند چنانچه «جمل» به شتر نر گفته می‏شود.[ معاویه گفت: «حکمی است که گذشته است و باید اجرا شود!». و پس از این ماجرا و پراکنده شدن مردم از نزد او، مرد کوفی را به طور خصوصی نزد خود طلبید و قیمت شتر او را پرسید و دو برابر قیمت آن شتر را به او داد و او را راضی کرد و به او گفت: «أبلغ علیا أنی أقابله بمأه ألف ما فیهم من یفرق بین الناقه و الجمل» یعنی؛ این خبر را به علی برسان که من با صد هزار نفر به جنگ او می روم که یک نفر میان آنها نیست که میان ناقه و جمل را فرق بگذارد. )و آن دو را از یکدیگر تشخیص دهد( «مسعودی» پس از نقل این داستان می گوید: کار اطاعت بی چون و چرای (فرمانبرداری کور و کر) مردم از «معاویه» به جایی رسیده بود که وقتی می خواست آنها را به صفین ببرد نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند )و نفس کسی درنیامد که اعتراض کند( یا در مورد دیگری نقل کرده است که: «پیکی از طرف امیرالمؤمنین، نامه ای را برای معاویه به شام آورد. معاویه در حضور او گفت که به مردم بگوئید که بیایند تا نماز جمعه بخوانیم. مردم همه آمدند و نماز جمعه خواندند. در حالی که آن روز چهارشنبه بود! معاویه به پیک امیرالمؤمنین گفت: برو به علی بگو، من در شام هزاران نفر نیرو دارم که تشخیص نمی دهند که نماز جمعه را باید در روز جمعه بخوانند و امروز روز چهارشنبه بود. و هیچ کس هم نیامد اعتراض کند که امروز چهارشنبه بود، و نماز جمعه را نمی شود در روز چهار خواند ! نکته : مقام معظم رهبری که بر بصیرت مردم تاکید داشتند الان را میدیدند بی بصیرتی این که جلو دشمنی مثل انگلیس، سرود کشور خودشان را نمی خوانند طرفدارشون تو تهران برا پیروزی انگلیس که دشمن خونی کشور است شادی می کنند راست را از دروغ تشخیص نمی دهند به حقوق نجومی اعتراض می کنند و به مسببان حقوق نجومی رای می دهند 🏠شاید خانه ندارند ولی به کسانی که افتخار می کنند در دولت شون خانه نساختند رای می دهند و ... طباطبایی
پرسیده شده در تسبیحات حضرت زهرا سبحان الله مقدم است یا الحمدلله ؟ اگر الحمدلله مقدم است چرا در زیارت فاطمه معصومه سلام الله علیها سبحان الله مقدم است؟ پاسخ ۱- در تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الحمدلله مقدم است. ۲- تسبیحات فاطمه زهرا پاداش هزار رکعت نماز دارد. ۳-در همه جا تسبیح مقدم بر الحمدلله است جز تسبیحات زهراء ۴- علت ان اختصاص است اینگونه تسبیح که الحمدلله مقدم بر سبحان الله باشد مخصوص مادر امامان زهرای مرضیه است و مخصوص مقام او به این گونه صادر شده تا مجزا باشد . ۵-زیارتنامه فاطمه معصومه از معصوم رسیده و در ان سبحان الله مقدم است . ۶- ان ذکری که در ابتدای زیارتنامه حضرت معصومه گفته می شود تسبیح فاطمه زهرا نیست. و گفته نشده قبل از شروع زیارت تسبیح حضرت زهرا س بگویید. پس تسبیح مستقلی است. و در ان سبحان الله مقدم است. و پاداش هزار رکعت نماز ندارد. پس در مورد باید به دستور خاص خودش عمل شود. خداوندا! از پاداش این متن روح شهید مبشر کاشانی را شاد بگردان.
چرا #علی-بعد از ص برای در اختیار گرفتن -خود با #نجنگید؟ پاسخ ,, ✳️در کتاب اثباه الهداه ,, حدیث ۵۸۱ از امام باقر ع خطاب به جابر: ... یا جابر إنما مثل الامام مثل الکعبه إذ تؤتی ولا تأتی . ای جابر امام شبیه کعبه است که مردم باید نزد او بروند (فرمان بخواهند و فرمانبری کنند) و ان را طواف نمایند . سپس جهت شباهت را امام صریح بیان داشته است فرمود:مردم نزد کعبه می روند کعبه نزد انان نمی رود ,, پس مردم باید نزد امام بروند و از او پذیرش حاکمیت را بخواهند نه این که امام نزد مردم رود . ✳️به داستان زیر توجه کنید: بعد از رحلت پیامبر خدا ص و جریاناتی که برای علی و زهرا به وجود امد و بعد از شکایت از گریه های زهرا ,, فاطمه س به احد و زیارت قبور شهدای احد و عمویش حمزه می رفت و گریه می کرد شخصی به نام محمد بن اسید در ان هنگام نزد فاطمه س رفتم ,,مطالبی می پرسد,, .... پرسیدم :چرا علی در مورد حق خود در خانه نشست(و مطالبه نکرد) فاطمه س پاسخ داد :رسول خدا ص به علی گفت:مثل الامام مثل الکعبه إذ تؤتی و لاتأتی . یعنی پیامبر به علی سفارش نمود صبر کن تا مردم به سراغ تو آیند . ✳️نکته : علی ع غدیر را یاد اوری کرد ولی وقتی دید مهاجرین و انصار یاری اش نکردند با در خانه نشستن اعتراض و احقاق حق کرد. ✳️ فاطمه با سخنرانی خود و حمایت هایش اعتراض و دفاع از حق علی کرد. ✳️ حسن و حسین در مسجد هنگام سخنرانی ابوبکر بلند شدند و به او گفتند از منبر جد ما پایین بیا. ✳️ جمعی از یاران علی ( حدود دوازده نفر ) مانند سلمان و ابوذر و... در مسجد هنگام سخنرانی ابوبکر بلند شدند و به او اعتراض نمودند و سخن پیامبر ص و حق علی را گوشزد نمودند . اینها همه اقدام های عملی است که انجام شد اما بیش از این , و دست به شمشیر شدن صلاح نبوده است. ✳️ یقینا امام علی ع عاقلترین , شجاع ترین , عالم ترین, سیاسی ترین و دلسوزترین شخص پس از پیامبر خدا نسبت به اسلام بود پس در کار خود کوتاهی نکرد. ✳️شرایط زمان هم خطر ناک بوداز شمال از جانب امپراطوری روم و از شرق از جانب ایران و از جنوب مدعیان نبوت و از درون خطر منافقان وجود داشت. ✳️سخن اخر ,, همه در حضور پیامبر در غدیر با علی ع بیعت کرده بودند ,,نیاز به بیعت دو باره نبود,, ولی بیعت خود را شکستند.
از وهابیت می گوید شیعیان کربلا را از کعبه بالاتر می دانند و پیاده به زیارت حسین می روند آیا جهالتی از این بالاتر است که خانه مخلوق از خالق برتر باشد ❕ پاسخ ۱-سخن وهابیان غلط است هر کدام جایگاه خود را دارند و مکه هم پیاده می رفتند امامان ما با همراه داشتن مرکب با پای پیاده از مدینه تا مکه می رفتند ۲- در رفتن مکه شیعیان سواره هم امنیت ندارند تهدید می شوند تحقیر می شوند. ازاد نیستند. ۳- حسین بن علی ع مخلوق است اما کدام مخلوق؟ مخلوقی که پیامبر خاتم او را سرور جوانان اهل بهشت نامیده است پس خانه و قبر او احترام دارد 🌹
مگر امام حسین از اعمال و احوال ما مطلع نیست و سخن ما را نمی شنود ؟ پس دیگر چه نیازی است که به زیارت قبرش برویم و با او سخن بگوییم ❕ پاسخ فرض میگیریم مطلع است اما : ۱- امام نیازی ندارد ما به زیارتش برویم و با او سخن بگوییم ۲- ما نیاز به شفاعت امام داریم نیاز به کسب پاداش داریم و زیارت رفتن امام سبب کسب پاداش و آمرزش گناهان است. ۳- کسی که از خانه اش برای زیارت امام حرکت می کند و به محل قبر امام می رود یا پیاده می رود میزان ارادت و محبت خود به امام را نشان می دهد یعنی من حاضرم از وقت ام ، از مالم بگذرم به خود سختی بدهم تا شما را زیارت نموده باشم ، و گرنه از خانه خودش هم بگوید السلام علیک یا ابا عبدالله ، زیارت کرده و قبول است.
های ع اموری که مخصوص علی علیه السلام است و هیچکس در ان شریک نیست. 🌻ولادت در کعبه 🌹پیامبر خاتم ص از او حضانت کرده 🌺اولین کسی که اسلام را پذیرفت 🌼تنها کسی که عقد برادری با پیامبر داشت 🌷تنها کسی که پیامبر او را روی کتف خود گذاشت تا بت های روی کعبه را بشکند 🍀ذریة و نسل پیامبر از نسل اوست 🌸بزاق انداختن پیامبر در خیبر در چشم علی و شفا 🌹کسی که بر اساس روایات شیعه و غیر شیعه٬ دوستی او نشان ایمان و بغض نسبت به او نشانه نفاق است 🍃 در مباهله پیامبر فقط علی و همسر و دو پسر علی را برد 🌻 تبلیغ سوره برائت طبق فرمان خدا 🌺 در غدیر پیامبر فقط او را مخصوص ولایت کرد 🌸 تنها گوینده : «سلونی قبل ان تفقدونی» اوست 🌷تنها کسی که به امر نبی پیامبر را غسل داد کفن کرد و نماز خواند 💐 پیروان همه ادیان او را بزرگترین مردی می دانند که تاریخ شناخته 🍃تنها کسی که همسرش «فاطمه» را خدا برایش انتخاب نمود و به عقد علی در اورد 🌼تنها کسی که در بین انبیا و امامان دارنده لقب « امیرالمؤمنین » است حقیقتا . 🌺کسی که در قیامت به دستور پیامبر ص کنار حوض کوثر و تقسیم کننده بهشت و دوزخ است 🌸 کسی که در خانه خدا متولد شد و در خانه خدا «مسجد» و در حال بهترین رابطه باخدا « حالت سجده» و در ماه خدا «رمضان» و بهترین شب های ماه خدا «قدر » ضربت خورد و شهید شد. 🌹پیامبر خدا درب خانه های همه اصحاب به سوی مسجد النبی را به امر خدا بست غیر از درب خانه علی (ع) و ... @SAT110
#پدر س میپرسند آیا پدر حضرت ابراهیم ع بت پرست و مشرک نبود؟ پاسخ خیر دلیل ۱- نام پدر حضرت ابراهیم «تارخ بن ناحور»بود. پدر حضرت ابراهیم ع فوت کرد ابراهیم یتیم شد و عمویش «آزر» با مادر ابراهیم ازدواج نمود. حضرت ابراهیم ع در دامن عمویش آزر بزرگ شد به همین جهت ازر را پدر ابراهیم ع و ابراهیم را پسر آزر می خواندند. و آزر مشرک بود. ۲- عرب عمو را پدر می نامد . در قران نیز آیه ۱۳۳ بقره از قول یعقوب می فرماید به فرزندانش فرمود بعد از من چه کسی را پرستش می کنید : گفتند : الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق الها واحدا. ما خدای تو و پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدای واحد است می پرستیم. دقت کنید : اسحاق پدر و ابراهیم س پدر بزرگ یعقوب بود و اسماعیل س عموی یعقوب بود اما در ایه جزء اباء امده است. ۳- دلایل دیگری از قران و حدیث نیز هست که پدران انبیا همه موحد بوده اند ۴- در زیارت پیامبر ص و امام حسین ع هست که تو در صلب های شامخ و‌رحم های پاک بوده ای و الوده به ناپاکی شرک نشده ای . اگر آزر پدر ابراهیم س باشد ( که مشرک بود) با این عبارات متعدد در زیارت ها سازش ندارد.
چرا بعد از رحلت پیامبر ص برای در اختیار گرفتن حق خود با ؟ پاسخ ,, ✳️در کتاب اثباه الهداه ,, حدیث ۵۸۱ از امام باقر ع خطاب به جابر: ... یا جابر إنما مثل الامام مثل الکعبه إذ تؤتی ولا تأتی . ای جابر امام شبیه کعبه است که مردم باید نزد او بروند (فرمان بخواهند و فرمانبری کنند) و ان را طواف نمایند . سپس جهت شباهت را امام صریح بیان داشته است فرمود:مردم نزد کعبه می روند کعبه نزد انان نمی رود ,, پس مردم باید نزد امام بروند و از او پذیرش حاکمیت را بخواهند نه این که امام نزد مردم رود . ✳️به داستان زیر توجه کنید: بعد از رحلت پیامبر خدا ص و جریاناتی که برای علی و زهرا به وجود امد و بعد از شکایت از گریه های زهرا ,, فاطمه س به احد و زیارت قبور شهدای احد و عمویش حمزه می رفت و گریه می کرد شخصی به نام محمد بن اسید در ان هنگام نزد فاطمه س رفتم ,,مطالبی می پرسد,, .... پرسیدم :چرا علی در مورد حق خود در خانه نشست(و مطالبه نکرد) فاطمه س پاسخ داد :رسول خدا ص به علی گفت:مثل الامام مثل الکعبه إذ تؤتی و لاتأتی . یعنی پیامبر به علی سفارش نمود صبر کن تا مردم به سراغ تو آیند . ✳️نکته : علی ع غدیر را یاد اوری کرد ولی وقتی دید مهاجرین و انصار یاری اش نکردند با در خانه نشستن اعتراض و احقاق حق کرد. ✳️ فاطمه با سخنرانی خود و حمایت هایش اعتراض و دفاع از حق علی کرد. ✳️ حسن و حسین در مسجد هنگام سخنرانی ابوبکر بلند شدند و به او گفتند از منبر جد ما پایین بیا. ✳️ جمعی از یاران علی ( حدود دوازده نفر ) مانند سلمان و ابوذر و... در مسجد هنگام سخنرانی ابوبکر بلند شدند و به او اعتراض نمودند و سخن پیامبر ص و حق علی را گوشزد نمودند . اینها همه اقدام های عملی است که انجام شد اما بیش از این , و دست به شمشیر شدن صلاح نبوده است. ✳️ یقینا امام علی ع عاقلترین , شجاع ترین , عالم ترین, سیاسی ترین و دلسوزترین شخص پس از پیامبر خدا نسبت به اسلام بود پس در کار خود کوتاهی نکرد. ✳️شرایط زمان هم خطر ناک بوداز شمال از جانب امپراطوری روم و از شرق از جانب ایران و از جنوب مدعیان نبوت و از درون خطر منافقان وجود داشت. ✳️سخن اخر ,, همه در حضور پیامبر در غدیر با علی ع بیعت کرده بودند ,,نیاز به بیعت دو باره نبود,, ولی بیعت خود را شکستند.
[Forwarded from گفتگو بین مذاهب] . آیه مودة «قل لا اسألکم علیه أجرا الا المودة فی القربی » ۲۳ شوری ۱- قربی ، یعنی خویش ان نزدیک و در ایه مقصود علی ، فاطمه ، حسن و حسین و کسانی که از نسل حسین در علم و حلم و ایمان در رتبه امام حسین هستند. زیرا کسانی که از خویشان پیامبر بودند ولی دشمن حضرت بودند یا حضرت را یاری نمی دادند معقول نیست دوستی انان واجب باشد. ۱/*- این مطلب در روایاتی هم وارد شده . اصحاب از رسول خدا پرسیدند که این ذی القربی که محبتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ چنان که از ابن عباس نقل شده که بعد از نزول آیه پرسیدم این قرابت شما که واجب شده مودتشان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندش و سه مرتبه حضرت این جمله را تکرار کرد ( بحار ج ۲۳ ص۲۴۱ بدایه المعارف ج۲). ۲- مودت همان محبت و دوست داشتن است. ۳-در این آیه شریفه خداوند محبت به ذی القربی پیامبر را واجب نموده است. لذا به جز ناصبی ها جمیع مسلمین خود را موظف به دوستی اهل بیت می دانند. ۴-باید توجه داشت که مودت اگر لفظی و لقلقه زبان باشد مودت نیست دروغ و نیرنگ است اثر محبت پیروی و در خط ذی القربی بودن است. ۵-اگر کسی به هر یک از ما با زبان اظهار مودت کند و چرب زبانی کند اما فرض کاری یا چیزی که کاملا در توان اوست بخواهیم انجام ندهد یا در برابر دشمن هیچ دفاعی از ما نکند آیا ما او را دوست خود می دانیم ؟ یقینا خیر. این مطلب یکی از نشانه های تشخیص محبت حقیقی از غیر حقیقی است. ۶-نشانه دیگر مودت و محبت حقیقی این است که اگر حقیقتا کسی اهل بیت پیامبر که همان ذی القربی هستند را دوست داشته باشد پس باید دشمنانشان را دوست نداشته باشد بلکه با دشمنان اهل بیت دشمن باشد امکان ندارد کسی هم دوستی اهل بیت را در دل داشته باشد و هم با کسانی که با اهل بیت جنگیدند دوست باشد. ۷- قران هم در سوره مجادلة آیه ۲۲ می فرماید: لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله . یعنی قومی را نمی یابی که ایمان به خدا و قیامت داشته باشد ولی کسی را که با خدا و رسول دشمن است را دوست داشته باشد.
ع یا ؟ ⁉️سوال ❎ می گویند اگر پیامبر (ص) از جانب خدا (در غدیر خم) علی را به عنوان جانشین خود نصب کرده بود پس چرا علی (ع) بعد از رحلت پیامبر برای در اختیار گرفتن حق خود با غاصبان نجنگید؟! ✅ پاسخ این سوال در کلام سه نفر از معصومین آمده است: پیامبر خدا (ص) فاطمه (س) و امام باقر علیهم السلام ، فرمودند : ⚜️مثَلُ الامام مثل الکعبة إذ تؤتی و لا تأتی⚜️ یعنی: امام (حجت خدا) شبیه کعبه است که مردم باید نزد کعبه بروند و آن را طواف کنند کعبه نزد مردم نمی رود. ⭕️توجه:دقت در این سخن معصومین پاسخ بسیاری از شبهات مخالفان علی(ع) را می دهد... تفاوت حکومت و حاکم اسلامی با حاکم و حکومت غیر اسلامی نیز از این کلام روشن می شود و آن این که مردم وظیفه شرعی دارند که از امام و حکومت اسلامی حمایت کنند نه این که حاکم , معصوم یا فقیه سیاسی عادل با سر نیزه حق خود را بگیرد.
سلام مطالب متفاوت و خوبی در این کانال هست امید وارم اگر مناسب دیدید در گروه ها و کانالهایتان نشر دهید طباطبایی فر
پاسخ به چندشبهه فاطمی.pdf
566.3K
📚 کتاب «پاسخ به چند شبهه فاطمی» ✍ استاد نجم‌الدین طبسی 🆔 @balagh_ir
ایا ماده می تواند واجب الوجود باشد؟ دائمی باشد ؟ چون در علم تجربی گفته شده ماده و انرژی تبدیل به یکدیگر می شوند اما از بین نمیروند.😳 پاسخ 🌱💐 ۱- خیر . جمعی از فلاسفه قدیم که حس گرا بودند جهان ماده را ازلی می دانستند اما طبق کشف های علوم تجربی جهان ماده ازلی و ابدی نیست. ازلی یا واجب الوجود بودن جهان ماده یک تفکر قدیمی و غیر علمی است.🌿 ۲- در علم تجربی می گویند مدت عمر ماده ( اتم ، الکترون و نوترون ) معلوم است سیزده میلیارد و پانصد هزار سال قبل این جهان ماده به وجود آمده است پس ازلی نیست. 🌺 ۳-از طرفی ثابت شده است که هر روز چند میلیون تن از وزن خورشید کم می شود و مواد ان تبدیل به انرژی می شود یعنی رو به نقصان است پس روزی خاموش می شود در نتیجه ابدی هم نیست. 🌻 ✅ پس علم تجربی نیز عقیده معتقدان به خدا را در حادث بودن ماده تأیید می کند نه منکران را. 👍 ۴- در دانش تجربی گفته شده ماده و انرژی از بین نمی رود بلکه تبدیل به یکدیگر می شوند از طرفی در قانون انتروپی گفته شده گر چه ماده و انرژی از بین نمی روند اما پیر می شود . پیر شدن انرژی یعنی پرت شدن ، یعنی بی اثر شدن ، یعنی رکود. پس ماده رو به افول است . 🌹 نتیجه همچنان تحقق جهان ماده که وابسته است و بی علت نمی تواند شکل بگیرد ، بدون موجودی غیر مادی ازلی ابدی عالم مختار که ما خدا یا الله می نامیم توجیه پذیر نیست. سبحان الله ، الحمد لله ، لا اله الا الله ، الله اکبر .🌻 برگ درختان سبز در نظر هوشیار🌱 ،، هر ورق اش دفتری است از معرفت کردگار 🌺 @SAT110
می گویند : این امامزاده ها را قبول نداریم ، صندوق گذاشتند پول بگیرند ، شفا و حاجت دهی دروغ است. پاسخ باید دید چه چیزی را قبول ندارید؟ بقعه هایی که به نام امامزادگان درست شده مختلف هستند. بعضی به جهت نسب ناشناخته و مجهول هستند بعضی تقریبا با ظن قوی معلوم اند و بعضی کاملا روشن و معلومند. دسته سوم و دوم به لحاظ نسب مشکلی نیست اما حاجت دهی باید دید حاجت دهی اتفاق افتاده یا نه . اما دسته اول که نا شناخته اند بعضی ممکن است به این جهت که شاید واقعی باشند زیارت کنند و بعضی زیارت انان نروند‌. نکته: بقعه های دسته اول ممکن است برای افرادی جلیل القدر باشد اما نام و نسب حقیقی انها برای ما روشن نباشد. ۲- می گویند صندوق گذاشته اند پول بگیرند! پاسخ کسی که به زیارت امامزادگان رفته باشد می داند که برا امامزادگان ورودی نمی گیرند. بعضی پارک ها ، تفریح گاه ها ورودی دارد اما امامزادگان چنین نیست. اگر مردم در ضریح پول می ریزند به اختیار خودشان این کار را می کنند. پس برای پول گرفتن نیست. راست یا دروغ بودن شفا دهی : می توانید راستی آزمایی کنید. بروید کنار ضریح امام رضا یا حضرت معصومه یا عبدالعظیم یا‌... کسانی که پول توی ضریح می اندازند را ببینید از انها بپرسید چرا پول انداختی ؟ بعضی می گویند برای این که حاجت ام روا شود و بعضی می گویند بنا گذاشته بودم یا نذر کرده بودم اگر خدا بیمارم را شفا داد یا حاجتم روا شد فلان مقدار برای این امامزاده بدهم ، حاجتم روا شد حالا نذر ام را ادا کردم . در چنین جایگاهی کسی انگیزه ای برا دروغ گفتتن ندارد پول دادن بدون روا شدن حاجت بی عقلی است. @SAT110
پرسیده اند:از کجا بدانیم قران درسته , یعنی از طرف خداست و پیامبر سخن خود را به خدا نسبت نداده است؟ پاسخ ,, ۱- هر گاه انسانی سابقه دروغگویی نداشته و راستگو و درستکار باشد انسان های عاقل به سخن او اعتماد می کنند. محمد بن عبدالله کسی بوده که در همان وقت که مشرکین در جریان اوردن دین جدید با او دشمن بودند و بنای کشتن او را داشتند او را امین می دانستند! مشرکین که دشمن حضرت بودند حضرت را راستگو می دانستند.🌻 ۲-محمد بن عبدالله ص نزد کسی درس نخواند هیچ کتابی نخواند و خط ننوشت ,,امی,, بود 🌺 ۳- محمد ص در منطقه ای رشد نمود که دانشمندی در انجا وجود نداشت و با سوادی نبود , که محمد از او اموخته باشد چنین شخصی قران را اورده است 🌷 ۴- نظرات و کتابهای بشری اشکالات زیاد دارد, ارسطو فیلسوفی است از سیصد سال قبل میلاد او را معلم اول دانستند اما نوشته های او بعضی صد درصد باطل شده است اما قران چنین نیست. 🌴 ۵- قران را فردی که نزد دانشمندان رفت و امد نداشته و درس نخوانده اورده است در حالی که دانشمندانی امروز ان را به دیده احترام می نگرند و در برابر ان خاشع هستند ایا چنین چیزی می تواند از جانب غیر خدا باشد؟ 🍀 ۶- ریاضی دانی مانند پرفسور حسابی قران می خواند و با قران انشتین را تحت تاثیر قرار می دهد , ایا چنین کتابی می تواند از غیر خدا باشد؟🌹 ۷-همین مطلب در زمان پیامبر مطرح بود قران گفت اگر باور ندارید که از جانب خداست مثل ان را بیاورید در جای دیگر گفت ده سوره مثل ان بیاورید بار دیگر گفت یک سوره بیاورید اما تا به حال نیاورده اند. ایا می توان چنین چیزی را کار بشر دانست؟🌼 ۸- وحی و قران اوردن چیزی غیر متعارف است و محسوس بشر نیست انبیا برای اثبات درستی گفتارشان معجزه می اوردند. مکرر مشرکین و.اهل کتاب از پیامبر خاتم درخواست معجزه نمودند و حضرت معجزه اورد مثل شق القمر, حرکت و دو نیم شدن درخت , زنده شدن مرده , شفای بیمار و... 🌻 ۹- در قران وجوه مختلف اعجاز وجود دارد یکی از انها اعجاز علمی است مطالبی مثل زوجیت عمومی مثل نیروی جاذبه مثل کرویت زمین یا گردش و حرکت تمام کرات اسمانی , یا مثل اتمام عمر کرات و... اگر این مطالب از خدا نیست چگونه در ان منطقه از زبان یک شخص درس ناخوانده صادر شد؟ و.... 🌴 @SAT110
⁉️دلیل اثبات خداوند یا الله چیست؟ ✔️پاسخ باید چند چیز را توجه داشت تا به علم به وجود خدا رسید: 1️⃣ هر انسانی از درون خود به «علم شهودی» که بی واسطه و یقینی است می یابد که خودش خود را به وجود نیاورده است. و حتی در به وجود آمدن قسمتی از خود هم نقش نداشته و شریک نبوده است. پس موجودی دیگر او را ایجاد کرده است. 2️⃣ با بررسی عقلی هم هر انسانی به این نتیجه می رسد که خودش خود را به وجود نیاورده است. و یک موجود وابسته است. اگر من به وجود آورنده خود بودم وقتی چشمم ضعیف شد یک جفت چشم بهتر برای خود ایجاد می کردم وقتی گوشم سنگین شد یک جفت گوش قوی تر از قبل برای خود می ساختم و... اینها همه نشان می دهد من موجودی کاملا وابسته ام و به ذات خود «هیچ» ام . پدر و مادر من هم زمینه ساز بوده اند اما ایجاد کننده من نیستند اگر آنها مرا ساخته بودند هنگام بیماری مرا نزد پزشک نمی بردند خودشان مشکل و بیماری مرا بهتر از اول بر طرف می کردند . 3️⃣ انسانهای دیگر هم عقلاً مثل من هستند پس آنها هم ایجاد کننده خود نیستند. آنها هم کاملا موجودی وابسته اند، یعنی به ذات خود «هیچ» اند. 4️⃣ با بررسی عقلی حیوانات اعم از بزرگ یا کوچک دریایی یا زمینی یا پرنده یعنی جمیع جانداران هم مثل من هستند. در ذات خود «هیچ»اند . این وابستگی در جمادات نیز هست پس انها نیز چنین اند. 5️⃣ با دقت عقلی هر گاه موجودی مستقل (غیر وابسته) که وجودش از خودش باشد ( وجودش را مثل من از بیرون نگرفته باشد) وجود نداشته باشد تا پدیدآورنده موجودات وابسته (مثل من و دیگر جانداران و گیاهان و جمادات) باشد، هیچ موجود وابسته ای وجود پیدا نمی کند. و وجود هیچ موجود وابسته ای قابل توجیه نیست. ✳️ تصادف یعنی این که موجود زنده ای خود به خود به وجود اید, عقلا محال است. هیچ عاقلی ان را نمی پذیرد مگر این که معنای خود به خود به وجود امدن را نفهمیده باشد که این هم جهل است نه علم. 6️⃣ من گر چه در ذات خود «هیچ» ام، وابسته ام ولی الان من هیچ نیستم الان «من» هستم انسان ام و یا دیگر انسانها و جانداران و موجودات همه موجود اند نمی توان آنها را «هیچ» نامید. پس موجود ذاتا «مستقل» که وجودش از ذات خویش است و به گفته فیلسوفان : «واجب الوجود» ، موجود بوده است که من و دیگر موجودات وابسته را لباس وجود پوشانده است, و گر نه من و هیچ موجود وابسته دیگری وجود نداشت. 7️⃣ این موجود مستقل ماده یا انرژی نیست زیرا ماده یا انرژی علم ، قدرت ، و اراده و اختیار ندارد. ماده (اتم) بر اساس جبر فیزیکی و نا آگاهانه عمل می کند در حالی که در ایجاد من و دیگر موجودات وابسته، علم و قدرت و اراده و اختیار نقش داشته است. پس خالق من ، جهان ماده و اتم و انرژی بی اراده و علم نیست. 8️⃣ ان موجود مستقل, که وجود و هستی اش را از دیگری نگرفته است, و عالم , قدرتمند, با اراده و اختیار است. تفکر در مخلوقاتش نشان می دهد او حکیم مهربان, بی نیاز و تک است و ... چنین موجود مهربان و حکیم و ... را ما خدا ,,الله,, می نامیم. 9️⃣ بعضی گمان دارند که از فراوانی موجودات وابسته می توان استقلال ایجاد نمود اما این حرف خطاست. مثال : در ریاضی صفر «عدد» نیست. مفهوم صفر یعنی «هیچ» ده تا و صد تا صفر هم یعنی هیچ هزار تا و هزاران صفر هم هیچ است. اما «یک» عدد است حال اگر صفر که هیچ بود را در جلوی عدد یــک بگذارید ده، صد، هزار، ده هزار و... می شود. یعنی دیگر صفر ها «هیچ» نیستند مثال خدا, همان یــک و مخلوقات, همان مجموعه صفرها هستند که گر چه الان عددند اما بدون آن یــک عدد نیستند همه هیچ اند. پس عدد شدن صفر به دلیل عدد صحیحی است که در پشت ان قرار گرفته , وجود ما هم که موجود محتاج و وابسته ایم , به دلیل وجود الله است که وجود از خودش است. دقت کنید. 🔟 «تئوری داروین» و یا «بیگ بنگ» نیز نمی تواند توجیه گر جهان هستی بدون خدا باشد, سخن داروین بر این استوار است که موجودات با تصاعد هندسی تکثیر می شوند و غذا کم می آید پس بر سر غذا به نزاع می پردازند. در این نزاع قوی تر ها باقی می مانند و سبب تکامل می شود... اما سخن بر سر این است که موجودات زیاد از کجا به وجود امدند ؟ خودشان خود را ایجاد کردند ؟ که ممکن نیست. و حتی آن اولین موجود چگونه به وجود آمد؟ خودش خودش را به وجود اورد (که خلاف عقل است) یا خدا ، یعنی موجود مستقل عالم و قادر و حکیم و... پس داروین هم نتوانست خدا را نفی کند. بیگ بنگ هم یک انفجار مادی است فیزیکی است تابع جبر فیزیک است اراده ندارد, نظم ایجاد نمی کند, مگر این که ان انفجار بزرگ را خالق که عالم و قادر و مختار است مدیریت کرده باشد ‼️ توجه شود در کشف های علوم تجربی بشر فقط کاشف نظام و قوانین و خواص و.. حاکم بر طبیعت است نه به وجود آورنده طبیعت‼️ ✳️ تا کنون منکران خدا هیچ دلیل عقل پذیری برای نبود خدا نیاورده اند. و خدا شناسان دلایل متعدد اورده اند
سخن و های ! 🇮🇷🇮🇷 در قرون گذشته انسانها در مورد پیدایش جهان دو گروه بودند الف : معتقدان به خدا که می گفتند جهان وابسته و ممکن الوجود است به وجود آورنده ای می خواهد که خود وابسته نباشد. پس موجودی مستقل ، قدرتمند ،عالم و مختار به نام الله که ازلی و ابدی است جهان را ایجاد کرده است. ب: منکران خدا ، اینان وجود خدا را انکار می کردند معتقد بودند جهان ماده اتفاقی ، تصادفی یعنی خود به خود ، به وجود امده است چون تصادف عقل پذیر نبود راهی برای اثبات عقیده خود نداشتند. ذوق زدگی ها 😄😳 ۱- هنگامی که داروین تئوری تکامل انواع را مطرح کرد منکران خدا ذوق زده شده که توجیهی برای پیدایش جهان پیدا کرده اند. و هنوز بعضی روی ان مانور می دهند . اما این تئوری هنوز بگونه ای که بتواند نبودن خدا یعنی موجودی غیر مادی را توجیه کند ثابت نشده، زیرا این نظر هم مبتنی بر جهش ( نوعی تکامل تصادفی) است. و همچنان این سوال هست که اولین موجود به گفته شما تک سلولی چگونه ایجاد شد ؟ کدام عالم و قادر طرح ان را ریخت ؟ و. .... در باطل بودن تکامل انواع کتابهایی نوشته شده ، کتاب «تکامل یا تناقص » نوشته سید محمد رضا علوی سرشکی ، در چهارصد صفحه با استفاده از دانش های زیست شناسی ، ژنتیک ، فسیل شناسی باطل بودن تکامل انواع را استدلالی و علمی نموده. ۲- هنگامی که نیوتن نیروی جاذبه و گریز از مرکز را کشف کرد و گردش کرات و کهکشانها را با این دو نیرو دانست عده ای از کافران ذوق زده شدند که پس افلاک خالق ندارد! در حالی که خود نیوتن معتقد به وجود خالقی فوق ماده برای افلاک بود. یعنی منکران تصور می کردند خدا « علت چیزهایی است که علت شان برای ما روشن نیست » اما این فکر و تصور غلط بود ، خدا به وجود آورنده همه عالم است چه علت اش برای ما آشکار شده باشد و چه علت مجهول باشد. ۳- هنگامی که هیوم قانون علیت را پی در پی امدن پدیده ها و مخصوص جهان ماده دانست، منکران خدا ذوق زده شدند که پس امکان این که چیزی بی علت به وجود آید هست و علیت یک قانون و قاعده عقلی نیست. اما این حرف را هم ایمانوئل کانت جواب داد که علیت یک قاعده و قانون عقلی است نه فقط پی در پی در آمدن دو حادثه. ۴- در زمان ما نیز کافران دچار ذوق زدگی دیگری به نام بیگ بنگ شده اند که جهان از انفجار یک ذره ایجاد شده است و بعضی ان را به پیدایش جهان از هیچ تعبیر نمودند! اینجا هم چنین است ، این ذره که با انفجارش جهان به وجود امد چگونه پیدا شد و چگونه از ان انفجار نظم ایجاد شد ؟ در کشور ما هزاران متخصص و فوق تخصص چشم وجود دارد این عالمان می گویند نکات و ظرافت های زیادی در مورد چشم هست که نمی دانیم ، آیا این چشم شگفت انگیز با یک انفجار مدیریت نشده به وجود آمد یا مدیر و مدبری ان را برنامه ریزی نمود؟ ایا قلب و کلیه و کبد و... این همه اعضای پیچده پر از نظم هدفمند از انفجار یک ذره بی اختیار به وجود آمد؟ بر انفجار بزرگ اعتراضی نداریم بر این که این ذره خود به خود ایجاد شده باشد و این انفجار از جانب موجودی « الله» مدیریت نشده باشد و چنین نظم هدفمند و شگفتی خود به خود در سراسر عالم از کهکشانها تا بدن ما و اتم ها ایجاد شده باشد اعتراض داریم. برای عاقلان هر یک از این امور نشانه ای از وجود خداست. خداوند در قران مکرر می فرماید : کافران عقل ندارند. @SAT110
ولی فقیه و مصونیت از خطا آیا رهبر در تصمیم های خود خطا نمی کند؟ اگر ممکن است خطا کند پس چرا باید همه مطیع فرمان او باشند؟ پاسخ: ما انسانها هر چقدر هم که توان علمی بالایی داشته باشیم همه حقایق عالم را نمی دانیم و دانش ما محدود است اضافه می کنیم به کمی دانش این مطلب را که در آن قسمتی هم که می دانیم ممکن است در چینش مقدمات دلیل خود دچار خطا شویم. اما هر چه دانش انسان بیشتر باشد و دقت بیشتری بنماید و از خدا هم کمک بگیرد خطای انسان کمتر می شود. به اعتقاد ما شیعیان، فقط پیامبران و امامان خطا نمی کنند، آن هم به این دلیل که خداوند مانع خطای آنها می شود اگر آنها دچار خطا شوند غرض از بعثت آنها نقض می شود. تفصیل این بحث در علم کلام است. بر این اساس رهبر هم ممکن است خطا کند اما از آنجایی که رهبر از بین مجتهدین (فقیهان) سیاسی انتخاب می شود و از برترین فقیهان سیاسی است خطای او در امور سیاسی و اجتماعی نسبت به دیگران کمتر است اما این که چرا باید همه مطیع او باشند؟ ما یک خانواده پنج نفره هستیم برای نقاشی ساختمان خود نقاش آوردیم برای انتخاب رنگ از اعضای خانواده نظر سنجی کردم هر کس نظری غیر از دیگری داد و با دلیل دیگری قانع نشد بر آورده کردن خواست همه نیز ممکن نبود. اینجا نقش پیروی از رهبر و مدیر جامعه بیشتر برای من آشکار شد مسلما چنین صحنه ای برای خواننده هم به وجود آمده است. کارهای اجتماعی هم همین گونه است انتخاب بسیار سخت است و ممکن است گاهی بهترین انتخاب شود و گاهی نیز بهترین انتخاب نشود اما بالاخره خوب یا خوب تر انتخاب می شود. آنچه مهم است این است که کار اجتماعی به دلیل وجود سلیقه های مختلف بر زمین نماند و به علت وجود سلائق مختلف نظم جامعه بر هم نخورد لذا بعد از انتخاب یا اعلام نظر از طرف ولی فقیه همه باید تابع شوند تا امور اجتماعی بتواند روند خود را در جامعه طی کند و اختلال به وجود نیاید پس هر کس دلسوز کشور و مسائل اجتماعی باشد مصالح اجتماعی اقتضا میکند که بعد از اعلام نظر رهبر ساکت شود و اطاعت نماید مگر کسی که دنبال به هم زدن نظم اجتماع باشد پس لزوم اطاعت همگان به دلیل مصونیت از خطا نیست بلکه : الف : به دلیل تخصص بالاتر رهبر در مسائل اجتماعی خطای او بسیار کم است ب: حفظ نظم و مصالح اجتماعی اقتضا می کند که حتی در مورد خطا نیز (که معمولا فاحش نیست) همه مطیع باشند . @SAT110
تفاوت ولی فقیه با مرجع مسایل فقهی اسلام گسترده است به گونه ای که در این زمانها اگر بگوییم پیدا شدن کسی که در جمیع مباحث فقهی اعلم باشد و در سیاست و مدیریت و شجاعت نیز اعلم زمان باشد نادر است گزاف نگفته ایم . به همین سبب ولی فقیه ان مجتهدی است که در شناخت امور سیاسی و اجتماعی زمان خود از دیگر مجتهدان اعلم باشد و مدیریت قوی داشته و ضمنا شجاعت بیان نظر و مقابله با دشمن را نیز داشته باشد. در چنین شرایطی . 1- ولی فقیه اعلم در امور اجتماعی و سیاسی است و مرجع در این امور اعلم نیست 2- ولی فقیه مدیری قوی باید باشد ولی از مرجع انتظار مدیریت نیست. 3- چون ولی فقیه مجتهد اعلم در امور اجتماعی و سیاسی است در مسایل مرتبط با اجتماع و سیاسات فتوای ولی فقیه مقدم و عقلاً به واقع نزدیک تر است. 4- حکم ولی فقیه بر همه لازم الاجرا است از قوه مجریه و عموم مردم و حتی دیگر مجتهدان. 5- تعدد در مرجع اشکالی ندارد ولی تعدد ولی فقیه نادرست است. زیرا تعدد در مدیریت اکثرا مشکل زا ست . 6- تقلید از مرجع میت یا بقای بر میت جایز است اما بقای بر ولی فقیه میت بی معنی است. @SAT110
۲ ولایت مطلقه فقیه، یعنی سه گونه ولایت (ولایت در قضاوت ، ولایت حسبه یعنی اموری که شارع راضی به رها بودن آنها نیست مثل امنیت در جامعه ، ولایت سیاسی ) را که پیامبر و امام داشته اند، فقیه سیاسی هم دارد و چیزی از آن کم نمی شود. ولایت مطلقه به این معنی نیست که فقیه عادل سیاسی حق دارد هر آنچه را دوست دارد انجام دهد . بلکه ولایت فقیه عادل سیاسی نیز مقید به عمل نمودن به احکام اسلام و رعایت مصالح مسلمین است . فقیه عادل سیاسی ، تمام تلاش خود را در اجرای احکام دین بکار می برد و حق عدول از احکام شرع را ندارد. ولایت مطلقه فقیه ، در دایره حلال و حرام خداست. به عبارتی مطلقه در برابر مقیده است کسانی از فقها، بعضی از اختیارات حکومتی پیامبر و امام را برای فقیه لازم دانستند، نه همه را، یعنی ولایت فقیه را محدود و مقید نمودند. در برابر این دسته، فقهایی که معتقد به داشتن تمام اختیارات حکومتی پیامبر و امام برای فقیه هستند، قرار دارند که طرفداران ولایت مطلقه فقیه نامیده می شوند. @SAT110
۳ های با 1- چه پیامبران و چه امامان یا فقیهان عادل هر گاه شرایط ایجاد دولتی اسلامی فراهم باشد واجب است دولت دینی (اسلامی) تشکیل دهند چنان که پیامبر خاتم اقدام نمود و عیسی بن مریم نتوانست چنین کند 2- نصب قاضی برای رسیدگی به دعاوی مردم و بر گرداندن حق را به صاحب حق. 3- ایجاد تشکیلات انتظامی و سازمانهایی که نظم را در جامعه بر پا نماید و جلو بی بند و باری را بگیرد و امور عمومی را سامان دهد هم بر پیامبر و امام و هم بر فقیه لازم است ( البته برای هر سه دسته در صورت وجود شرایط). 4- تبلیغ و ترویج دین خدا و ایجاد شرایط مناسب برای بیان حق . @SAT110
۱ مفهوم ولایت فقیه در فقه شیعه گونه های مختلفی از ولایت وجود دارد ،مثل: ولایت بر کفن و دفن ونماز بر میت 2- ولایت بر انجام واجبات عبادی میت 3- ولایت بر برده گان 4- ولایت بر دارایی کودک نا بالغ 5- ولایت بر همسر 6- ولایت بر دوشیزه بالغه رشیده 7- ولایت قیومیت 8 – ولایت قصاص 9- ولایت بر کودکان سر راهی و... در بعضی از این موارد ذکر شده، ولایت و سر پرستی ولی، به دلیل ضعف و ناتوانی جسمی یا فکری یا غلبه عواطف، بر کسی است که از اداره امور خود نا توان است پس در مورد او اعمال ولایت می شود اگر چه در بعض موارد فوق نیز، فقیه ولایت دارد اما مقصود از «ولایت فقیه» هیچ یک از موارد نه گانه فوق نیست. علاوه بر امور نه گانه فوق ، سه مورد دیگر از « ولایت» است و ولایت فقیه که مطرح می شود در این سه محور است. 1- ولایت قضاوت 2- ولایت حسبه ( آن اموری که شارع مقدس در هیچ زمانی راضی به تعطیل شدن آن نمی شود مثل ایجاد امنیت در جامعه) 3- ولایت سیاسی . این سه قسم ولایت از اختیارات پیامبر و امام است. قضاوت و حسبه و مدیریت سیاسی جامعه، کار پیامبر و جانشینان معصوم او است و مبحث ولایت فقیه و مطلقه بودن یا مقیده بودن آن در همین سه مورد است بحث در این است که در زمان غیبت کبری و عدم حضور امام معصوم این سه مورد ازاختیارات پیامبر و امام را فقیه عادل سیاسی بر عهده بگیرد (ولایت مطلقه فقیه) یا این که اصلا این امور به حال خود رها شوند و یا افرادی که دین شناس (فقیه ومجتهد) نیستند و عادل نیستند این امور را سر پرستی نمایند؟ عقل کدام را انتخاب می کند؟ به یقین رها کردن این امور عاقلانه نیست و هیچ جای دنیا نیز این امور را رها نکرده اند و به یقین عقل سزاوار نمی داند افراد غیر عادل و غیر عالم به احکام خدا این امور را بر عهده بگیرند پس باقی می ماند ولایت فقیه عادل سیاسی. ولی بعضی ولایت در این سه امر را از ولایت بر صغیر و عقب افتاده گان ذهنی جدا نکرده اند یا بهتر است بگوییم نخواسته اند جدا کنند تا راهی را برای گل آلود نمودن اوضاع جامعه داشته باشند. لذا مغالطه کردند و نوشتند مگر مردم دیوانه یا عقب مانده ذهنی هستند که سر پرست بخواهند!! @SAT110
تفاوت ولی فقیه با مرجع مسایل فقهی اسلام گسترده است به گونه ای که در این زمانها اگر بگوییم پیدا شدن کسی که در جمیع مباحث فقهی اعلم باشد و در سیاست و مدیریت و شجاعت نیز اعلم زمان باشد نادر است گزاف نگفته ایم . به همین سبب ولی فقیه ان مجتهدی است که در شناخت امور سیاسی و اجتماعی زمان خود از دیگر مجتهدان اعلم باشد و مدیریت قوی داشته و ضمنا شجاعت بیان نظر و مقابله با دشمن را نیز داشته باشد. در چنین شرایطی . 1- ولی فقیه اعلم در امور اجتماعی و سیاسی است و مرجع در این امور اعلم نیست 2- ولی فقیه مدیری قوی باید باشد ولی از مرجع انتظار مدیریت نیست. 3- چون ولی فقیه مجتهد اعلم در امور اجتماعی و سیاسی است در مسایل مرتبط با اجتماع و سیاسات فتوای ولی فقیه مقدم و عقلاً به واقع نزدیک تر است. 4- حکم ولی فقیه بر همه لازم الاجرا است از قوه مجریه و عموم مردم و حتی دیگر مجتهدان. 5- تعدد در مرجع اشکالی ندارد ولی تعدد ولی فقیه نادرست است. زیرا تعدد در مدیریت اکثرا مشکل زا ست . 6- تقلید از مرجع میت یا بقای بر میت جایز است اما بقای بر ولی فقیه میت بی معنی است. سید عباس طباطبایی فر . متخصص ، محقق مدرس دکترای دانش کلام. @SAT110
آیا کسی برای مبارزه با قران اقدام نموده است؟ 🌺🌾 در کتاب توحید مفضل (شاگرد امام ششم )از هشام بن حكم كه گفت: «ابن ابى العوجاء» و «ابو شاكر ديصانى» و «عبد الملك بصرى» و «ابن مقفّع» ( اینها از متفکران و سران ضد دین آن عصر بودند) در خانه خدا جمع شدند و بنا كردند به استهزاء نمودن به حاجيان و طعن زدن بر قرآن، پس به ايشان گفت: ابن ابى العوجاء بيائيد ما چهار نفر سعى كنيم هر يك ربع قرآن را نقض و باطل كنيم كه همگى كل قرآن را باطل كرده باشيم. وعده‏گاه ما سال ديگر همين موقع همين جا باشد كه جمع شده و قرآن را نقض كرده‏ايم، و قرآن كه نقض شد نبوت محمّد كه آن را معجزه خود قرار داده نقض كرده‏ايم، و نبوتش كه نقض شد اسلام باطل شده، و اسلام كه باطل شد حرف ما كه عالم را صانعى نيست ثابت مى‏شود. اين قرار داد را با هم بستند و هر كدام به طرف وطن خود رفت. سال‏ آينده هر چهار نفر نزد خانه خدا جمع شدند كه هر يك بنا بود باطل كردن ربع قرآن را بياورد ولى اولى آنها ابن ابى العوجاء گفت: اما من از پارسال تا الآن تمام فكرم در اين آيه بود در مورد برادران يوسف كه وقتى كه يوسف در مصر به آن تدبير، برادر ابوينى خود يعنى «بنيامين» را از ايشان گرفت تمام همّ خود را صرف چاره كردن نمودند و آيه اين است. «فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا». (یوسف 80) گفت: هر چه فكر كردم كه مانند آن بياورم كه داراى آن فصاحت و جمع معانى باشد نتوانستم و فكر در اين يك آيه نگذاشته مرا فكر براى آيه ديگر بنمايم! دومى ايشان عبد الملك گفت: من هم از وقتى كه پارسال از نزد شما رفته‏ام همه فكرم در اين يك آيه بوده كه مى‏گويد: اى مردم! مثلى براى شما زده گوش دهيد اينها را كه شريك خدا قرار مى‏دهيد، اگر همه جمع شوند كه يك مگس بيافرينند نمى‏توانند! و آن آيه اين است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ‏». (حج 73) هر چه فكر مى‏كنم مى‏بينم نمى‏توانم مثل اين آيه درست كنم. سومى ايشان ابو شاكر ديصانى گفت من هم از وقتى كه از نزد شما رفته‏ام همه فكرم در اين بوده كه مى‏گويد اگر غير از خداى يگانه خدايان ديگر كه شما مى‏گوئيد بودند زمين و آسمان فاسد مى‏شدند و اين است آيه‏ «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا». (انبیاء 22) چهارمى ايشان ابن مقفّع گفت: رفيقان اين قرآن از جنس كلام بشر نيست من هم وقتى كه از نزد شما رفته‏ام تمام فكرم در اين آيه كه پس از طوفان نوح و هلاك مردمان به غرق گفته شد به زمين كه آب خود را بلع كن و به آسمان كه از آب ريختن دست نگهدار و آيه اين است. «وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي‏» (هود 44). هر چه فكر كرده‏ام گذشته از آن كه نمى‏توانم مثل آن بياورم تمام نكات و محسنات آن را نفهميده‏ام. هشام بن حكم راوى قصه مى‏گويد: در اين بين كه آنها با هم مشغول اين مذاكرات در امر قرآن بودند حضرت صادق عليه السّلام بر ايشان گذشت و اين آيه را براى ايشان خواند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» (اسراء 88). معناى آيه اين است: يعنى: بگو اگر جمع شوند همه انس و جن بر آن كه مثل اين قرآن بياورند نمى‏توانند اين كار را بكنند و لو آن كه پشتيبان همديگر باشند.👍 ايشان كه حضرت را ديدند و اين آيه را از او شنيدند نگاهى به‏ همديگر كرده و حالشان دگرگون شد و گفتند: اگر اسلام حقيقتى داشته باشد بايد جانشينى محمد پيغمبر امروز به اين شخص منتهى شود ما هيچ وقت نشده او را ببينيم كه بدنهاى ما از هيبتش به لرزه نيفتد! اين را گفتند و از نزد هم متفرق شدند و اعتراف كردند كه ما نمى‏توانيم مثل اين قرآن بياوريم.🌺