eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
486 عکس
148 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
نور ایمان امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است یوسفی رفته‌ست، آری وضع کنعان، روشن است گرچه در بزم حماسه، هیچ جای گریه نیست در هجوم شعله‌ها، تکلیف باران، روشن است باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز این شبستان کهن، با نور ایمان روشن است کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟ آسمان ما که با خون شهیدان، روشن است مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود مردهای مرد را آغاز و پایان، روشن است 🏷 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه حسین با ظلم بجنگ! حرف مظلوم این است راهی که حسین کرده معلوم این است از دوست هرآنچه می‌رسد زیبایی‌ست ای شیعه پیام ام کلثوم این است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
علامات ظهور علاماتِ ظهورِ کیست از سمتِ یمن پیدا؟ که می‌بینم به هر سو لالۀ خونین کفن پیدا سواران که‌اند اینان خدایا پشتِ دروازه؟ اُوِیسان‌اند هر سو بر افق‌های قَرَن پیدا در این بی‌تابیِ دریا، صدف‌های سراسیمه‌ست... شبیهِ ماهیانِ سرخ، یاقوتِ عدن پیدا... دلم را نذرِ چشمش کاش پی‌درپی بسوزاند که خواهد شد عیارِ این سپند از سوختن پیدا تمامِ لاله‌ها چون دعبلان دار بر دوش‌اند ببین صحرا به صحرا سربه‌دارانِ چمن پیدا به بت‌های جهان آیاتِ ابراهیم را بنویس تبر بر دوش آن سوها خلیلِ بت‌شکن پیدا شهادت‌نامه‌ام دارد ورق‌گردانی‌ای پنهان غبارِ ذوالجناحِ اوست از خاکِ یمن پیدا ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شروع ماجرا در آتش و خون ساحل سرخ عدن است این جنگ نبرد عشق با اهرمن است یک جَنبِیه* از نیام آمد بیرون این تازه شروع ماجرای یمن است! *جَنبِیه: خنجر یمنی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای شکافندهٔ دانش! ماه هر شب لب دیوار و خدا نزدیک است پشت این پنجره‌ها عطر شما نزدیک است «أَنتَ مِن شیعتِنا»، کاش به ما می‌فرمود این دل تیره به آن شیعه کجا نزدیک است؟ حال ما شیعهٔ پیمان‌شکنِ دنیادوست کِی به اصحاب وفادار شما نزدیک است؟ نه کُمیتیم و اَبانیم و ابوحمزه، ولی سر سوزن دلمان با صلحا نزدیک است فتنه‌ها از در و دیوار جهان می‌بارند مثل دوران شما فتنه به ما نزدیک است در حدیثی ز شما نقل شده، شیعهٔ ما به گرفتاری و انواع بلا نزدیک است.. لشکر شمر و یزیدان زمان صف بستند دل من! واقعهٔ کرب‌وبلا نزدیک است پُرم از جامعه «کُنتُم شُفعایی» آقا لحظهٔ بارش بارانِ دعا نزدیک است ای شکافندهٔ دانش! به تو رو آوردیم به اجابت نفس گرم شما نزدیک است ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
روایتِ فتح بوی خداست می‌وزد از جانبِ یمن از یُمنِ عشق رایحه‌اش می‌رسد به من از هم گسست سلسلۀ غربتِ نسیم پر شد مشامِ جانِ من از بوی پیرهن بیداری است روشنیِ چشمِ عاشقان آیید پیشواز که برگشته به وطن در جوی خون خویش بغلتید عاشقان! پاکیزه باد جامۀ جان از غبارِ تن خون نیست این که ریخته هر گوشه و کنار از آسمان بشارتِ سرخی‌ست بر چمن دارد بهار می‌رسد از راه، بنگرید! جنّاتِ عدن جلوه‌گری کرده در عَدَن گوشم خوشِ روایتِ فتحی دوباره است آیاتِ نصر می‌شنوم گوش کن به من دل خانۀ خداست نه جای نفاق و شرک فرخنده باد موسمِ از بت تهی شدن چون روز روشن است که نزدیک شد طلوع آمد زمانِ از پسِ ظلمت برآمدن آن‌گاه باز بانگِ أنا العشق می‌زند در آسمانِ شب‌زده خورشیدِ شب‌شکن إنّی أشَمُّ رائِحَةَ العشق، بشنوید! بوی خداست می‌وزد از جانبِ یمن ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه نجات عصر تو داغ بود تنور نفاق‌ها عصری که ماه رفت فرو در محاق‌ها تو با وجود آن‌همه مأمور، شیعه را بیرون کشیدی از همهٔ باتلاق‌ها در آن زمان که شبهه چنان موریانه‌ای روییده بود بر در و دیوار و طاق‌ها در آن زمان که فتنه چنان شعله می‌وزید در جان شیعه، مثل شرار اجاق‌ها تو خون گرم و تازه رساندی به جان دین در روزهای پرمخاطره و اختناق‌ها فرمایش شماست که ثابت‌قدم شویم راه شماست راه نجات از نفاق‌ها تأکیدتان متابعت از اهل‌بیت بود پرهیز از دو دَستگی و افتراق‌ها فرموده‌اید: قلب شما کور می‌شود در گرد و خاک تفرقه و انشقاق‌ها... :: روضه تمام می‌شود و باز می‌شود پایِ دل شکسته به شمع و چراغ‌ها ابری میان صحن حرم خیمه می‌زند در خلوت سکوت شب و اشتیاق‌ها عطر دعای جامعه و بغض زائران باران گرفته است میان رواق‌ها ✍🏻 🏷 علیه‌السلام | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نبرد خیبر از نعرهٔ ما گوش فلک کر باید در دل، ما را زَهرهٔ حیدر باید تا زهر به کام غاصب قدس کنیم یک بار دگر نبرد خیبر باید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قدرت خون شهیدان گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ‏ببینی وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی می‌رود تابوت روی دست مردم، چشم وا ‏کن تا که با چشم خودت فرش سلیمان را ‏ببینی پاشو از پای قمارت! روی دور باخت هستی پاشو! باید آخرین اخبار تهران را ببینی گوش کن! این بار حرف از مرگ شیطان ‏بزرگ است رو به خود آیینه‌ای بگذار شیطان را ببینی خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که ‏باید باز هم کابوس موشک‌های ایران را ببینی رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحیم است وعده‌ها داده خدا، باید که قرآن را ببینی قول دادیم انتقامی سخت می‌گیریم، ‏بنشین تا که فرق قول کافر با مسلمان را ببینی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فداییان اسلام قلم به دست و عمامه بر سر، عبای غربت به بر کشیدی به سجده رفتی و گریه کردی و انتظار سحر کشیدی سحر نیامد، سحر نیامد، کسی از آن‌سوی در نیامد دلت به درد آمد و چنین شد که ناگهان تیغ برکشیدی غم هزار و چهارصد سال خستگی را و تشنگی را شراب کردی و با رفیقان خویش لاجرعه سرکشیدی قرار این شد مسیر فرداییان نه غرب و نه شرق باشد طلوع را رنگ خون نوشتی، غروب را شعله‌ور کشیدی چه مرد و مردانه عهد بستی، چه مرد و مردانه صبر کردی چه مرد و مردانه ایستادی و مرد و مردانه پرکشیدی فدا شدن آخرین مناجات عاشقان است و پاک‌بازان فدا شدی تا کسی نگوید که زحمت بی‌ثمر کشیدی ✍🏻 🏷 | 🗓 ۲۷ دی‌ماه؛ سال‌روز شهادت نواب صفوی و یارانش [سال ۱۳۳۴] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خبرهای تازه بیا بشنو امشب خبرهای تازه خبر می‌دهند از سفرهای تازه بیا فکر کن بعد از این ای کبوتر! به پرواز با بال و پرهای تازه شنیدم که امشب برای تماشا به ما می‌گشایند درهای تازه بیا عاشقی کن همین لحظه‌ها را که معشوق دارد نظرهای تازه که امشب بگیرند حکم شکفتن در این باغ، خونین‌جگرهای تازه که یک روز بی‌سر شوند و درآرند از اسرار ناگفته سرهای تازه تو هم کربلایی شو ای دل! بیارای شبت را به شمس و قمرهای تازه از این کهنگی‌ها رها باش و در خود ببین بعد از امشب سحرهای تازه ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وعدۀ دیرین بعد از این طوفان سنگین، فصل باران‌های آهنگین می‌آید کاروان در کاروان گل، با صدای پای فروردین می‌آید روح صحراها گل‌افشان، جان مشرق‌ها و مغرب‌ها درخشان خاک لبریز از نیایش، از تمام دشت‌ها آمین می‌آید می‌تراود در فلسطین، می‌درخشد در بلندی‌های جولان در شبی سرشار حیرت، مثل ماه از آسمان پایین می‌آید پرشکوه این دشت‌ها را، اسب یال‌افشان او درمی‌نوردد زیر باران تجلی، با سوارانی زلال‌آیین می‌آید در ترنم‌های لیبی، در نواهای شبانگاهان لبنان با تغزل‌های موزون، با بشارت‌های آهنگین می‌آید مثل سروی سایه‌گستر، می‌چمد در ساحت میدان لؤلؤ شوق‌ها گل می‌دهد باز، عشق‌ها را لحظۀ تکوین می‌آید از پی صبحی نمایان، در میان حلقۀ شوق شهیدان از مسیر ارغوان‌ها، با سپاه لاله و نسرین می‌آید چون نسیمی آسمانی، می‌وزد در جمع یاران یمانی با شمیم آشنایی، با تبسم‌های عطرآگین می‌آید موج‌هایی پرتکاپو، از فرات افشانده تا نیل این هیاهو کشتی این جزر و مدها، عاقبت تا ساحل تسکین می‌آید آخر آن طاووس دل‌ها، کعبه را محو تجلی می‌نماید چشم در راهیم آری، موسم آن وعدۀ دیرین می‌آید سختی این سال‌ها را، می‌تکاند با سلامی سبز و آخر با تمام خارها گل، با تمام تلخ‌ها شیرین می‌آید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان خدا هرگز نه معطل پر پروازند نه چشم به راه فرصت اعجازند مردان خدا برای زیبارفتن هر بار، مسیر تازه‌ای می‌سازند! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید کاش اسم تو آخرین کلامم باشد پروانه شدن حُسن ختامم باشد مانند کبوتران در خون خفته عنوان «شهید» قبل نامم باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
علم الیقین اگر دینی‌ست باقی در جهان بی‌شبهه دین توست یداللهی که می‌گویند خود در آستین توست.. تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری که «نِعمَ القادِرُ اَلله» خود نقش نگین توست چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست اگر در جان ما عطری‌ست عطر یاسمین توست تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم اگرچه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست نه رسم معتصم ماند و نه تلخی‌های اُمُّ الفضل اگر شعری به جا مانده‌‌ست، شور دلنشین توست جوادُالحقِّ اِشفَعنی، تقی‌ُّالعشقِ ادرکنی اگر علم و یقینی هست از علم‌الیقین توست ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
از اشک ما بترس! از چشم دوربین شکاری رصد شدند با پخش در حقوق بشر مستند شدند.. دیشب هزار و نهصد و... این داغ چندم است؟ دردا که اسم‌های شهیدان عدد شدند! باران بمبِ دشمنمان خاکمان نکرد! دستان لامروّت یاران لحد شدند در غربِ دِه، رگِ عربی را زدند و بعد از قبر غزّه فاتحه ناخوانده رد شدند امّا هنوز ساکن، در خانه مانده‌ایم در سینه‌ها نفس‌ها حبس ابد شدند از اشک ما بترس! شبی بغض‌های ما قاصم شدند و راهی عین‌الأسد شدند با سیلِ نور عازم بيت المقدّسیم هرچند در مسیل مِه و صخره سد شدند ما را به هر طریق، فلسطین بخوان فقط! گیرم که نقشه‌های جهان نابلد شدند ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا علی جهان نگاه کودکی‌ست بی‌قرار، یا علی که غرق شد میان موج انفجار، یا علی جهان یتیم‌خانه‌ای‌ست تشنۀ نوازشی پدر ندیده است چون تو روزگار، یا علی جهان صدای مادری‌ست شیرزن که مانده است به رغم داغ، مثل کوه استوار، یا علی تو التیام شو برای آن پدر که می‌رسد کنار نعش دخترش امیدوار، یا علی نه لای‌لای مادران، که گوش شیرخواره‌ها به خون نشسته از صدای مرگبار، یا علی جهان چه بی‌وجود شد، به خواب رفت و دود شد جهان بی‌تو را نمانده اعتبار، یا علی جهان بی تو آه نه، تو هستی و کشانده‌ای حماسۀ حماس را به کارزار، یاعلی به بازوان مرحب‌افکنت مدد رسانده‌ای به جان این دلاوران داغدار، یا علی به وارثان خیبر از خروش حیدری بگو حواله‌شان بده به تیغ ذوالفقار، یا علی ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مثل علی باشیم دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم در این زمانۀ بی آغاز چه می‌شود ازلی باشیم؟ بیار غیرت مالک را ببین نزول ملائک را بیا اَلَستُ بِربِّک را جواب قالَ بلی باشیم دوباره کعبۀ جانت را امیر بت‌شکنی باید به جای حبّ علی، تا کی پر از بت هُبَلی باشیم؟ بسوز طلحۀ عصیان را بزن رگِ جملِ نان را در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟ در ازدحام خیابان‌ها و عصر قحطی انسان‌ها کمی شبیه علی باشیم کمی شبیه علی باشیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شرط زندگی خِرَد صغیرترین طفل وادی طلبش سخن فقیرترین پیر مکتب ادبش همیشه ساری و جاری‌ست، شرط زندگی است به آبشار، به خورشید می‌رسد نسبش هزار سال گذشته‌ست و گوشۀ دالان هنوز چشم به راه است کیسۀ رطبش ستم ز غرّش او مثل بید می‌لرزد دلاوری، اسدالله اگر شود لقبش شکوه و شوکت تاریخ هجری قمری‌ست شهادت رمضانش، ولادت رجبش.. ذغال سرخ به دستت اگر گذاشت، منال که مهربانی محض است آتش غضبش نیامد از غم و اندوه، خم به ابرویش به خون نشست اگر آفتاب نیمه‌شبش بلا به دور از این سرزمین، از این وادی که سرو نام علی رُسته در وجب وجبش هر آن‌که دست‌درازی کند به ساحت او حواله دار به تَبَّت یَدا اَبی لَهَبش جهان همیشه و هرجا به او بدهکار است به عدل و داد بگویید، چون علی طلبش ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهدِ شهود در چشم تو شهودِ شگفتی هست آن را به‌جز شهید نمی‌فهمد آیینه نیز قصد تماشا داشت وا کرد چشم و دید نمی‌فهمد از کوهسارِ معرفتت آری این سیلِ حکمت است شده جاری هر کس که دل نداد، نمی‌نوشد هر کس که دل برید، نمی‌فهمد عمری اگرچه غرق شد آن‌گونه در واژه‌های معجزه‌آمیزت دریای اشک‌های تو را حتّی ابنِ ابی‌الحدید نمی‌فهمد گفتی که تن به سجده نمی‌دادم معبود را اگر که نمی‌دیدم گفتی و قرن‌هاست که حرفت را عرفانِ بوسعید نمی‌فهمد شیرینیِ شروعِ تو را آری غیر از خدای کعبه نمی‌داند شهدِ شهودِ فُزتُ و ربّت را بی‌شک به‌جز شهید نمی‌فهمد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای گمشدۀ زن معاصر! در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! ✍🏻 🏷 علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
والصّبح... دمید گرد و غبار سپاهیان سحر گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد رها شدند از آن تیرگی هزار اختر سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش کشید پرده‌ای از نور روی قرص قمر به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر چه خلقتی‌ست؟ شگفتا! چه آیه‌ای؟ عظمی! به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود بزرگوار، شکوه‌آفرین، بلندنظر به هوش باش که برخاست محکمات علی بلند شد که قیامش به پا کند محشر بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر بلند شد، همه بت‌ها به لرزه افتادند مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟ کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز به گوش می‌رسد آیات سورۀ کوثر شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست تویی نوادۀ آن زن که می‌درید جگر رسیده کار به جایی که هم‌کلام توام منی که هم‌سخنم نیست از مَلَک کمتر کنیزهای تو در کاخ‌ها نشسته به تخت عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟ ندای روح الامین می‌رسد: فَلا تَقهر!» به پای خطبۀ غرّاء ذوالفقاری او سپاه شب‌زده انداخت بی‌اراده سپر هنوز می‌رسد از شام، برق خورشیدش اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر! مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ رسانده نامۀ خون را کبوتری بی‌سر من الغریب می‌آید، نمانده وقت خضاب حبیب‌های حرم را خبر کنید، خبر! مدافعان حرم بوده‌ایم نسل به نسل رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر اگر چه سر بدهد، قصّه‌اش به سر نرسد که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر چه می‌شود که علی جان! به ما سری بزنی شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر حکایت من و عشق تو همچنان باقی‌ست اگر چه باز به پایان رسید این دفتر ✍🏻 🏷 علیهاالسلام | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نوبت کیست؟ بمب اول… ستاره می‌لرزد ترکشی می‌خورد به صورت ماه بمب دوم… هجوم آتش و دود آسمان آب می‌رود ناگاه بمب سوم… مهیب، دیوانه بارش سرب در شبِ خانه بچه‌گنجشک مرده در لانه روضه‌ها باز، روضه‌ها جانکاه بمب پنجم… صدای لالایی… خواب گهواره‌‌ها به تنهایی… دفن کودک کنار بابایی… قبرشان می‌شود زیارتگاه بمب هفتم… نصیب تاک شده بال پروانه چاک‌چاک شده سرو، آن‌سوی باغ خاک شده چه کسی می‌دهد به غنچه پناه؟ بمب هشتم… ضیافت فسفر قایق آماده تا بگیرد گُر تورها از خیال ماهی پر بغض کرده غروب لنگرگاه.. بمب شصتم… کسی خبر دارد؟ نور خورشیدها اثر دارد؟ کهکشانی بدون سر دارد می‌دود در شبی عمیق و سیاه بمب هشتادوپنج… نوبت کیست؟ مدرسه؟ مسجد این‌طرف‌ها نیست؟ دست‌ها از کمک چرا خالی‌ست؟ لنز عکاس‌ها پر است از آه بمب بعدی… هزار و چندم بود؟ روح دریا پر از تلاطم بود شهر در انفجارها گم بود و جهان همچنان نگاه و نگاه… :: بمب‌ها... بمب‌ها… پر از اقرار: زندگی زنده مانده در آوار در شب تار روشن‌اند انگار ‌چشم و دل‌ها به نور «بسم الله» آه ای سرزمین زیتونم! ریشهٔ شاخه‌های هم‌خونم! صبر کن سختی زمستان را می‌رسد آن بهار سبز از راه ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زخم بی‌التیام دریغا دلی را بهاری نکرد کسی را به لبخند یاری نکرد زمانه به جز یک دقیقه سکوت برای بشر سوگواری نکرد فغان بود و خون بود و غم بود و مرگ ولی هیچ‌کس جان‌نثاری نکرد مگر می‌شود دید و از غم نسوخت؟ مگر می‌شود بی‌قراری نکرد؟ مگر می‌شود دید و ساکت نشست؟ مگر می‌شود دید و کاری نکرد؟ دریغا دریغا که دست کسی برای کمک پافشاری نکرد زمین بانگ «هَل مِن مُعین» برنداشت جهان نالۀ انتحاری نکرد مبادا بر این زخم بی‌التیام از این اشک‌ها سیل جاری نکرد مبادا اگر خشک شد اشک چشم به خونِ دلِ خویش زاری نکرد مبادا دعای فرج را نخواند شب و روز چشم‌انتظاری نکرد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن روز... آن روز چه‌قدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود ✍🏻 🏷 | قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab