eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁🍂 دوست دارم گهگاه گم شوم مثل پرنده‌های پاییز می‌خواهم میهنی تازه بیابم غیر قابل دسترس و خدایی که مرا تعقیب نکند و سرزمینی که دشمنم نباشد! می‌خواهم از پوستم بیرون بزنم از صدایم و از زبانم و مثل عطر مزرعه‌ها سیال شوم! می‌خواهم از سایه‌ام فرار کنم و از عنوان‌هایم می‌خواهم از مارها و خرافه‌ها بگریزم، از دست خلفا و حاکمان و وزیران! می‌خواهم مثل پرندگان، دوست داشته باشم ای شرق ِ دشنه‌ها و چوبه‌های دار! می‌خواهم مثل پرندگانِ پاییز عشق بورزم! نزار_قبانى 🍁🍂🍁🍂🍁 درود و سلام دوستان مهربان عصرتان فرحبخش و دلنواز بختتان سپيد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نی نام بودم از ازل و نی نشان مرا عشق تو بی‌نشان‌تر و بی‌نام‌تر نمود https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه‌ام ابری ست یکسره روی زمین ابری‌ست با آن. از فراز گردنه خرد و خراب و مست باد میپیچد. یکسره دنیا خراب از اوست و حواس من! آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟ خانه‌ام ابری‌ست اما ابر بارانش گرفته ست. در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم، من به روی آفتابم می‌برم در ساحت دریا نظاره. و همه دنیا خراب و خرد از باد است و به ره ، نی زن که دائم می‌نوازد نی، در این دنیای ابراندود راه خود را دارد اندر پیش. . https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هوالمحبوب" سلسله موی دوست حلقه ی دام‌بلاست هرکه‌درین‌حلقه‌نیست فارغ‌ازین ماجراست گربزنندم ‌به‌تیغ، درنظرش بیدریغ دیدنِ اویکنظر صدچومنش خونبهاست گر برود جان ما در طلبِ وصلِ دوست حیف‌نباشدکه‌دوست‌دوستترازجانِ ماست شعر: https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر انسانی دارای یک طرح الهی است. درست همانگونه که تصویر کامل درخت بلوط در تخم آن وجود دارد. الگوی الهی حیات آدمی نیزدر هوشیاری برتر خود او نقش بسته است. در طرح الهی محدودیت وجود ندارد آنچه هست وحدت کامل و ثروت کامل و محبت کامل است، این تنها خودِ انسان‌ است که بوسیله‌ی ذهن‌اش برای خود محدودیت خلق می‌کند.! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وگر به خشم رَوی ،صد هزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم... 🍃😌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر" ابوسعید ابوالخیر در میان انبوه عارفان ایرانی، در فرهنگ سرزمین ما مقامی ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر ایرانی آمیختگی عمیقی یافته است.  «حالات و سخنان ابوسعید»، تا آنجا که اطلاع داریم، قدیم‌ترین زندگینامهٔ مستقلی است که از ابوسعید ابوالخیر باقی مانده است و در زبان فارسی شاید قدیم‌ترین زندگینامهٔ مستقل بازمانده از مشایخ تصوف باشد. گذشته از این جنبه، به لحاظ اطلاعات تاریخی و عرفانی و زبانی و ادبی موجود در آن، این کتاب از اهم کتب موجود در زبان فارسی به حساب می‌آید. از لحاظ اعتبار تاریخی، این کتاب به مراتب از اسرارالتوحید قابل اعتمادتر است. به عنوان مثال محل دیدار ابوسعید و ابن سینا به روایت مؤلف این کتاب در میهنه بوده است و به روایت صاحب اسرار‌التوحید در نیشابور و اسناد تاریخی نشان می‌دهد که ابن سینا هرگز به نیشابور وارد نشده است. "حکایت" گفتند روزی شیخ ابوسعید در بازار نشابور می‌رفت. نزدیک نخاس‌خانه رسید و آواز چنگ بشنید. بنگریست. کنیزک ترک مطربه چنگ می‌زد و این بیت می‌گفت، بیت: امروز درین شهر چو من یاری نی آورده به بازار و خریداری نی آن کس که خریدار بدو رایم نی و آن کس که بدو رای خریدارم نی. شیخ همانجا سجاده بیفکند و بنشست و فرمود که این کنیزک را بیاریت. در حال آوردند، فرمود: بیت بازگوی. باز گفت، شیخ فرمود که خصم کنیزک کجاست؟ گفتند حاضرست. آواز دادند، آمد. فرمود به چند می‌فروشی؟ گفت: یک هزار دینار. فرمود که خریدم. خصم گفت که فروختم. کنیزک را فرمود :که رایت به کیست؟ گفت: به فلان. فرمود که حاضر کنیت. حاضر کردند کنیزک را آزاد کرد و به زنی بدان خصم داد. فروشنده فریاد برآورد که بهای کنیزک.؟ فرمود که برسانم. از مریدان یکی می‌گذشت، شیخ آواز داد و فرمود که هزار دینار از واجبات بدین خصم کنیزک ده. قبول کرد و در ساعت برفت. *خصم: در این داستان کلمهٔ خصم در معنی مالک و نیز شوهر یا عاشق به کار رفته. چیزی در حدود آنچه امروز می‌گوییم طَرَف. منبع حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، جمال‌الدین ابوروح لطف‌الله بن ابی سعید بن ابی سعد، مقدمه و تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، چاپ هفتم، ۱۳۸۶. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کدام خانه؟ کدام آشیانه؟  صد افسوس که بی تو شهر پر از آیه های تنهایی است سپهر شب زده اینجا - ستاره باران است غروب غمزده‌ی شهر، داغداران است بیا، بیا و بیاموز به ما نسیم شدن به ما پرنده شدن به ما گذشتن از من، بیا، بیا و بیاموز به ما شجاعت مردن - دل شهید شدن و بیم  بیم پذیرفتن است و تن دادن خلاف خواسته گردن به هر رسن دادن و در مراسم اعدام دوست خندیدن و مرگ شیرزنان را و - شیر مردان را به چشم خود دیدن کجایی؟ ای که تو وقتی عبور می کردی حصار هیبت هر آستانه‌ای می‌ریخت  تویی که در تو توانایی نواختن است که در تو قدرت از ما دوباره ساختن است همیشه خاطره خوب تو گرامی باد!  و نام خوب تو آن نام خوب، - نامی باد! مصدق - یادش گرامی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درجهانی ، چنین پرآشوب . . . . پاهای ظریف ِگنجشکان! 😍
... باید که پرواز کنیم ، چون دو خط موازی با هم ، که نه به هم نمی پیوندند و نه دور می شوند. عشق ؛ همین است ... عشق ؛ دو خط موازی تا ابد السمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من نشستم زطلب،وین دلِ پیچان ننشست همه رفتندونشستند و دَمی جان ننشست هر که تشویش سر زلفِ پریشان تو دید تا ابد از دل او فکرِ پریشان ننشست هرکه درخواب ،خیالِ لب خندان تو دید خواب ازاو رفت وخیالِ لب خندان ننشست هرکه را بوی گلستان وصال تو رسید همچنین رقص کنان تا به گلستان ننشست 🌹🌹 / ابیاتی از غزل شماره ۴۱۳ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روح انسانی همانند "آیینه ای" است که چون به صیقل عقل نظری صیقل خورد و از آن پرده و حجاب های طبیعت و زنگار معصیت برطرف شد در ان هنگام نور معرفت و ایمان که نزد پیشوایان حکمت به نام "عقل بالفعل" نامیده می شود در ان تابان و نمایان می گردد و به واسطه ی این نور ،حقایق ملکوتی و نهانی جبروت کشف و اشکار می گردد هم چنان که صورت های مثالی (برزخی) در آیینه های صاف نمایان می گردد البته اگر "براقی و جلای" ان به واسطه طبیعت و زنگار "تباه" نگردیده باشد... # ملاصدرا تفسیر سوره واقعه https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"حکایت بِشر حافی" نقل است که يکی با بِشر مشاورت کرد که دوهزار درم دارم، حلال،می‌خواهم که به حج شوم. -- گفت: تو به تماشا می‌روی. اگر برای رضای خدای می‌روی برو وام کسی بگزار، يا بده به يتيم و يا به مردی مُقِل حال، که آن راحت که به دل مسلمانی رسد از صد حج اسلام پسنديده‌تر. -- گفت: رغبت حج بيشتر می‌بينم. -- گفت: از آنکه اين مال‌ها نه از وجه نيکو به دست آورده‌ای، تا به ناوجوه خرج نکنی قرار نگيری. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوه‌ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت: چه نشینی که نه جای خفتن است؟ گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟! گفت: این نشنیدی که صاحبدلان گفته‌اند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن. ای که مشتاق منزلی مشتاب پند من کار بند و صبر آموز اسب تازی دو تگ رود به شتاب و اشتر آهسته می‌رود شب و روز 📖 گلستان ✍🏻 سعدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠خاصیت آینگی : آينه جان نيست الا روی يار روی آن ياری كه باشد زان ديار گفتم ای دل آينه كلی بجو رو به دريا نه، كار برنايد به جو ديده تو چون دلم را ديده شد اين دل ناديده غرق ديده شد آينه كلی تو را ديدم ابد ديدم اندر چشم تو من نقش خود (، ) 💠می‌گوید : آینه‌ی جان، روی یار است. یاری که نه از جنس جهان که از تبارِ جان است. می‌گوید دیده‌ی تو دیده‌ی دل من شد. انگار با چشم تو و در چشم تو، دل خود را تماشا می‌کنم. تو را آینه یافتم و نقش خود را در چشم تو دیدم. مولانا می‌گوید نه تنها معشوق، آینه‌ی جان توست، که جهان، سرتاسر آینه‌ای است برای تماشای نقش و رنگ خویشتنت: «عالم همچون آينه است، نقش خود را در او می‌بينی» () عارفان می‌گفتند در خدا، در قرآن، و در دیگران، در پی شناسایی خود باشید. آنها را چون آینه بینگارید. می‌ گوید : شعر نیز چون آینه‌ است و هر کس در آن شاهد احوال خویش است: «جوانمردا! این شعرها را چون آینه می‌دان؛ آخر دانی که آینه را نیست صورتی در خود. اما هر که نگر کند، صورت خود تواند دیدن. همچنین می‌دان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست. اما هر کسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.» (نامه‌های ، جلد یک) می‌ گوید : «یار آیینه»‌ است و برای اینکه به دیدار آینه بروید، لازم است شما هم آینه باشید: «هر که نه چون آینه گشتست ندید آینه را» آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نه‌ام دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا