eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت که خیلی بهت سخت گذشت و ناامید شدی مدام به خودت بگو : به مو‌ میرسه ولی پاره نمیشه چون خدا هست :)                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
🔹 🦚 دیروز توی جشن حنابندون گلناز هم اومده بود،نمیدونستم امروزم میاد یا نه اما گفته بود که آقام اینا به خاطر مرگ اردشیر نمیتونن بیان،وقتی از حال و روز زنعمو پرسیدم گفت مثل دیوانه ها رفتار میکنه، مدام اسم فرحناز رو تکرار میکنه و میگه میخواد با دستای خودش بکشتش آقامم توی اتاق زندونیش کرده کاش میفهمید پسرش تاوان بدجنسیای خودشو پس داده و این هیچ ربطی به فرحناز بیچاره نداره! فرحناز هم با وجود اینکه هنوز از مردن اردشیر خبر نداره،باز هم مثل مرده ای متحرک گوشه ای کز میکنه و با خودش حرف میزنه! حال من از اونم بدتر بود و بدترین قسمتش این بود که من حتی کسی رو نداشتم که غمم رو باهاش شریک بشم حتی فرحنازم زیور رو داشت که مثل پروانه دورش بچرخه! چند تا سیب برداشتمو با دستمال پاک کردمو درون سبد گذاشتم،برای رسم امشب همین کافی بود... نگاهی به سبد سیب توی دستم انداختمو به یاد اون شبی که اورهان توی باغ، سیبی به دستم داده بود و از خوشحالی سر از پا نمیشناختم آهی کشیدمو پامو از در انبار بیرون گذاشتم! خواستم به سمت مطبخ برم که دستم کشیده شد،با فکر اینکه حتما دوباره آتاش هست و میخواد تهدیدم کنه اخمامو در هم کردمو سرچرخوندم سمتش اما با دیدن اورهان جا خوردم! عصبی دستی روی بینیش گذاشت و کشوندم توی حیاط پشتی نزدیک مستراح! اضطراب اینکه اگه کسی ببینتمون ممکنه چه شر بزرگی به پا بشه رنگ به روم نذاشته بود، دستمو از دستش کشیدم بیرون و آروم لب زدم:-چیکار میکنی اورهان الان آتاش میاد! -آتاش میاد؟ازش میترسی یا چون دوستش داری نمیخوای ناراحتش کنی؟ بوی نجسی که خورده بود دلمو زیر و رو کرد،آروم لب زدم:-توروخدا بذار برم! -میگن میخوای امروز عقد آتاش بشی؟بگو که این کارارو فقط از لج با من انجام میدی آیسن از اینکه نتونستم سر قولم بمونم،از اینکه قول دادم خوشبختت میکنم و نتونستم،وگرنه تو آدمی نیستی به این زودی وا بدی و بری توی بغل یه مرد دیگه! با تکونی که بهم داد با ترس لب زدم:-اورهان تو تو حال خودت نیستی! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
Hamid Alimi - Yatim Makei_GuitarMusic.mp3
5.06M
🏴مداحی های ویژه آخر ماه صفر۷ (وفات حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم) یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی 🎙کربلایی حمید علیمی                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
به تو دلبسته شدم 1.mp3
1.85M
" •به تو از دور سـلام کربلایی محمدحسین پویانفر از ته دل به ارباب سلام بدیم♥️                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 امروز، سه شنبه هشتم ذى الحجّه است. گوش كن! سربازان، اين خبر را در كوچه و بازار اعلام مى كنند: "اى مردم! امير، شما را به مسجد كوفه فرا خوانده است و همه بايد در مسجد حاضر شويد". مردم به مسجد مى روند تا ببيند چه خبر شده است. ابن زياد وارد مسجد مى شود و به بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: اى مردم كوفه! از اختلاف دورى كنيد و خود را به كشتن ندهيد، بدانيد كه من به دشمنان خود، رحم نخواهم كرد. ناگهان از عقب جمعيّت فريادى بلند مى شود: "مسلم آمد، مسلم آمد.". نگاه كن! ابن زياد چگونه فرار را بر قرار ترجيح مى دهد، پلّه هاى منبر را دو تا يكى مى كند و در حالى كه ترس، تمام وجود او را فرا گرفته است به سوى قصر مى دود. او خود را به قصر مى رساند و دستور مى دهد تا درها را محكم ببندند و سربازان، بر پشت بام قصر سنگر بگيرند. آيا مى دانيد چرا نام مسلم اين چنين ترس را بر دل ابن زياد مى نشاند؟! مسلم، آن شير بيشه ايمان، براى نجات بزرگترين يار و ياور خود به ميدان آمده است. درست است كه مردم كوفه ديشب فريب شُرَيح قاضى را خوردند; امّا اكنون مسلم به خروش آمده است. او با هزاران سرباز به ميدان آمده است! ياران مسلم گروه گروه از خانه ها بيرون مى آيند و دور مسلم حلقه مى زنند. قصر حكومتى كوفه محاصره مى شود. ياران مسلم با يك برنامه منظّم از چهار طرف به سوى قصر به پيش مى روند. تمام بازار و اطراف قصر كوفه آكنده از مردمى شده است كه شمشيرهاى برهنه به دست دارند. اكنون ابن زياد ديگر نا اميد شده است. سربازان او در مقابل اين لشكر عظيم، ذرّه اى بيش نيستند. اكنون مسلم يقين دارد كه در اين جنگ پيروز خواهد شد و هانى را از زندان نجات خواهد داد. آرى، اين مسلم است كه با هانى، اين گونه نجوا مى كند: "اى يار باوفا، اى ميزبان مهربانم، قدرى ديگر صبر كن كه براى آزاديت به ميدان آمده ام". همسفر خوبم! بيا همه به كمك مسلم بشتابيم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖بهترین آرزویی که میتونم امشب براتون داشته باشم اینه که خدا آنقدرعاشقانه نگاهتون کنه که حس کنید مهم ترین و خوشبخت ترین موجود کائنات هستید. ⭐️🌙✨🌟 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
یه کانالی کاملا هیچ مطلبی جز مطلب گذاشته نمیشه عاشق عليه السّلام هستی عضو شو اینم 👇👇👇 عاشقانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
لاله‌اى بود که با داغ جگر سوخته بود آتشى در دل سودا زده افروخته بود شرم دارم که بگویم تن مسموم تو را خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود..                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
سلام بر پیامبر مهربانی ها...❤️ زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها: دو چشم بی رمق وا کن پدر جان    غـم مـا را تـمـاشـا کـن پـدر جـان هـمه پشت و پـنـاه مـاتو هـستی نظـر بر حال زهـرا کن پدر جان شاعر:قاسم نعمتی بر امام زمان عج و همه عاشقانش تسلیت باد                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴🏴 @delneveshte_hadis110 🏴🖤🏴
💔 مولاے غریب ما امروز در بین الحرمين بقیع گهے در عزاے جدش رسول الله (ص) مے گرید و گه بر غربت عمویش حسن (ع) (ص) و (ع) و (ع) تسلیـــت باد 🏴 @delneveshte_hadis110 <====💠🏴🖤🏴💠====>
🔹 🦚 عصبی نگاهی بهم انداخت و گفت:-من عقلم سر جاشه اونی که توی حال خودش نیست تویی،همین الان میری بقچتو میپیچی از این خراب شده میریم! حلقه اشک توی چشمامو پس زدم و با تعجب گفتم:-کجا میریم؟مگه جنازه اردشیر رو ندیدی؟به خدا به شب نکشیده پیدامون میکنن،تازه ما به هم حرومیم هرجای دنیا هم که بریم چیزی عوض نمیشه! با بغض نگاهی بهم انداخت و گفت:-تو که مرد نیستی ببینی دارم چی میکشم،نمیفهمی وقتی روی یه نفر غیرت داری نمیتونی نگاه چپ کسیو بهش تحمل کنی چه برسه به اینکه...شده تا آخر عمر بهت دست نمیزنم خیلی برام راحت تر از اینه که ببینم جلوی چشمم عقد یکی دیگه بشی! خوب میدونستم این حرفاش همه از روی احساسه و خودشم خوب میدونست اگه فرار کنیم روز آخر زندگیمونو‌ رقم زدیم، نمیخواستم دوباره آقامو عزادار کنم یا عروسی بهترین دوستمو به کامش تلخ...،اما با دلم چیکار میکردم؟قلبم دیوانه وار توی سینم‌ میتپید تموم وجودم میگفت خودمو تسلیم حرفاش کنم! -حرف بزن آیسن،باهام میای؟اگه قبول کنی هر چی شد تا آخرش هستم حتی اگه جنازمم بندازن کف این حیاط! نگاهی به چشمای پر از بغضش انداختم مردن کنار این مرد رو به زندگی کنار برادرش ترجیح میدادم دهن باز کردم چیزی بگم که با صدای آتاش که سعی در کنترل بلندی صداش رو داشت با وحشت قدمی به سمت عقب برداشتم و‌ سر چرخوندم... ،نزدیک شد یقه پیراهن اورهان رو توی دستش گرفت و گفت:-تو دیگه چه آدمی هستی،چطور باید بهت بفهمونم نزدیک زنم نشی،نشنیدی چی گفت؟نمیخواد فرار کنه! اگه میخواست فرار کنه همون شب که بهش نامه دادی میکرد نمیومد نامتو بذاره کف دست من و بگه برادرت عقلشو از دست داده نذار خودشو از این بیچاره تر کنه! 🔵🌹🌷🔵🌹🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
                   @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴