eitaa logo
المیزان
239 دنبال‌کننده
119 عکس
99 ویدیو
3 فایل
کانال حاضر با تکیه بر تفسیر گران سنگ المیزان پیرامون تفسیر آیات قران از جهت روایی،فلسفی و تاریخی و نظرات خاص حضرت علامه و همچنین پاسخ به شبهات می باشد. ارتباط با ادمین👇 @khatami_esf https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
مشاهده در ایتا
دانلود
فَمَنْ حَاجَّك فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِينَ(۶۱/ آل عمران) پس هركس با تو درباره بندگى و رسالت عيسى (عليه السلام ) مجادله كرد بعد از علمى كه از مطلب يافتى ، به ايشان بگو بيائيد ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و دورى از رحمت خدا را براى دروغگويان كه يا مائيم ، يا شما، درخواست كنيم . ● پاسخ به اين توهم كه آيه مباهله نمى تواند در شاءن على و فاطمه و حسنين (ع )نازل شده باشد با اين بيان پاسخ از اشكالى كه در ذيل آيه شده روشن مى شود و آن اشكال اين است كه گويا گفته باشند اين آيه نمى تواند در شاءن على و فاطمه و حسنين عليهم السلام نازل شده باشد، براى اينكه لفظ جمع وقتى استعمال مى شود كه حداقل سه عدد مصداق داشته باشد و كلمه نساء بر يك تن - فاطمه س - صادق نيست و كلمه ((ابناء)) در مورد حسنين (عليهماالسلام ) كه دو تن هستند استعمال نمى شود، و همچنين استعمال كلمه ((انفس )) بر يك تن - على (عليه السلام ) - صحيح نيست و اما پاسخش اين شد كه صدق كلام موقوف بر متعدد بودن ابناء و بسيار بودن نساء و انفس نيست ، چون گفتيم : مقصود نهائى از اين نفرين اين است كه يكى از دو طرف با همه نفراتش از صغير و كبير و مرد و زن براى هميشه هلاك گردد، مفسرين هم اتفاق دارند و روايات هم متفقند، تاريخ هم مويد است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، وقتى براى مباهله حاضر مى شد احدى به جز على و فاطمه و حسنين (عليهم السلام ) را با خود نياورد، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 353 پس از ناحيه آن جناب كسى حضور به هم نرسانيد مگر دو نفس ، و دو ابن و يك زن و با آوردن اينان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، امر پروردگارش را امتثال نمود. علاوه بر اينكه اصولا مراد از لفظ آيه امرى است ، و مصداقى كه حكم آيه به حسب خارج منطبق بر آن است امرى ديگر، و اين بار اول نيست كه خداى تعالى حكم يا وعده و وعيد را كه بر حسب خارج با يك نفر منطبق است بطور دسته جمعى حكايت مى كند، مثلا با اينكه فرد معينى زن خود را ظهار كرده بود و آيه در شاءن او نازل شده بود مى فرمايد: ((الذين يظاهرون منكم من نسائهم ما هن امهاتهم ...)) باز درباره همان يك فرد بصورت دسته جمعى مى فرمايد: ((و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا))، و درباره شخص واحدى كه گفته بوده خدا فقير و من توانگرم ، به صورت دسته جمعى فرموده : ((لقد سمع اللّه قول الذين قالوا ان اللّه فقير و نحن اغنياء))، و در پاسخ شخص واحدى كه پرسيده بود چگونه انفاق كنيم ؟ به صورت دسته جمعى فرمود: ((يسئلونك ما ذا ينفقون ؟ قل العفو)) و از اين قبيل آيات بسيارى كه به لفظ دسته جمعى نازل شده ، در حالى كه مصداق خارجيش به حسب شاءن نزول فرد معينى بوده . ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِينَ مصدر ((ابتهال )) كه باب افتعال است از ثلاثى ((با -ها - لام )) گرفته شده و مصدر ((بهل )) به فتحه اول و هم به ضمه آن به معناى لعنت است ، اين اصل معناى كلمه است ، ولى بعدها در مطلق دعا و درخواست زياد شد، البته دعائى كه با اصرار و سماجت صورت بگيرد. و جمله : ((فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين )) اين جمله به منزله بيانى است براى ابتهال ، و اگر فرموده : ((فنجعل ))، لعنت خدا را بر دروغگويان قرار بدهيم و نفرموده : ((فنسئل ))، (و از خدا لعنت را براى دروغگويان درخواست كنيم )، براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اين نفرين درگير است ، چون باعث مى شود حق از باطل ممتاز گردد و خلاصه روشن شدن حق از باطل فعل بستگى دارد به درگير شدن اين نفرين و چون درگيريش به اين جهت حتمى است ،اينطور تعبير كرد كه ((لعنت را بر دروغگو قرار دهيم )) و نفرمود: ((درخواست كنيم )) چون استجابت شدن و نشدن درخواست معلق است . ((الكاذبين )) اين كلمه به خاطر اينكه در سياق عهد واقع شده الف و لام آن ، الف و لام عهد است ، يعنى همان دروغگويان معهود، نه استغراق و يا جنس و نمى خواهد بفرمايد تمام دروغگويان دنيا و جنس ‍ آنان را نفرين كنيم ، بلكه دروغگويانى را نفرين كنيم كه در اين ماجرا در يكى از دو طرف مباهله قرار دارند، يا در طرف ((اسلام )) و يا در طرف ((مسيحيت )) قرار گرفته اند، اسلام مى گفت : هيچ معبودى غير خدا نيست و عيسى (عليه السلام ) بنده خدا و رسول او است ، مسيحيت مى گفتند: عيسى خودش اللّه و يا پسر اللّه است و يا اللّه سومى از سه خدا است . 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه 354 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f