eitaa logo
المیزان
257 دنبال‌کننده
119 عکس
99 ویدیو
3 فایل
کانال حاضر با تکیه بر تفسیر گران سنگ المیزان پیرامون تفسیر آیات قران از جهت روایی،فلسفی و تاریخی و نظرات خاص حضرت علامه و همچنین پاسخ به شبهات می باشد. ارتباط با ادمین👇 @khatami_esf https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱●غرض و محتواى سوره مباركه يس و شاءن و فضيلت آن سوره مبارکه يس مكى است و هشتاد و سه آيه دارد . 🔹غرض اين سوره بيان اصول سه گانه دين است ، چيزى كه هست نخست از مساءله نبوت شروع كرده ، حال مردم را در قبول و رد دعوت انبيا بيان مى كند، و مى فرمايد كه : نتيجه دعوت حق انبياء، احياى مردم است ، و اينكه آنان در راه سعادت واقع شوند و حجت را بر مخالفين تمام كند، و به عبارت ديگر تكميل هر دو دسته مردم است ، عدّه اى را در طريق سعادت ، و جمعى را در طريق شقاوت . آنگاه اين سوره بعد از بيان مسأله نبوت ، منتقل مى شود به مسأله توحيد، و آياتى چند از نشانه هاى وحدانيت خدا را برمى شمارد، و سپس به مسأله معاد منتقل شده ، زنده شدن مردم را در قيامت براى گرفتن جزا، و جداسازى مجرمين از متقين را بيان نموده سپس سرانجام حال هر يك از اين دو طايفه را توصيف مى كند. و در آخر دوباره به همان مطلبى كه آغاز كرده بود برگشته ، خلاصه اى از اصول سه گانه را بيان ، و بر آنها استدلال مى كند و سوره را ختم مى نمايد. 🔹و از آيات برجسته و بسيار علمى اين سوره آيه ((انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسب حان الّذى بيده ملكوت كل شى ء و اليه ترجعون )) است ، 🔹پس اين سوره شاءنى عظيم دارد، چون هم متعرض ‍ اصول سه گانه است و هم شاخه هايى كه از آن اصول منشعب مى شود. 🔹روايات هم از طريق شيعه و سنى آمده كه فرمودند: براى هر چيزى قلبى است ، و قلب قرآن سوره يس است . اما از طريق شيعه ، صدوق در كتاب ثواب الاعمال آن را از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده ، و از طريق اهل سنت ، الدر المنثور آن را از انس و ابو هريره و معقل بن يسار از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نقل كرده است . 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 90 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan
🌱● دو روايت درباره اينكه "امام مبين " امیرالمومنین آقا على عليه السلام است 🔹و در تفسير قمى در ذيل جمله ((و كل شى ء احصيناه فى امام مبين )) فرموده : يعنى در كتابى مبين ، و آن محكم است ، يعنى تأويل نمى خواهد. و ابن عباس از امير المؤمنين (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند منم امام مبين ، كه ما بين حق و باطل جدايى مى اندازم ، و اين را از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) ارث برده ام . 🔹و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از ابى الجارود، از امام باقر از پدرش ، از جدش (عليهم السلام ) از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) روايت آورده كه در ضمن حديثى درباره على (عليه السلام ) فرمود: او امامى است كه خداى تعالى علم هر چيزى را در او احصاء كرده است . 🌱مؤلف : اين دو حديث در صورتى كه از نظر سند صحيح باشد، ربطى به تفسير ندارد، بلكه مضمون آن دو جزو بطن قرآن و اشارات آن است ، و هيچ مانعى ندارد كه خداى تعالى به بنده اى از بندگانش كه داراى توحيد و عبوديت خالص براى اوست ، علم به همه معلوماتى كه در كتاب مبين است بدهد، و آن كس بعد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) سيد الموحدين امير المؤمنين على (عليه السلام ) است . 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 103 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🌱● معناى ملكوت و اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا است. فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ كلمه ملكوت مبالغه در معناى ملك است ، مانند كلمه ((رحموت ))و كلمه ((رهبوت )) كه مبالغه در معناى رحمت و وحشت اند. با انضمام اين آيه به ما قبلش اين معنا به دست مى آيد كه : مراد از ((ملكوت )) آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست ، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق . ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است ، و ملك آن سمت رو به خلق است. ممكن هم هست بگوييم : ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است ، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مى شود، ((و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الاءرض و ليكون من الموقنين ))و ((و لم ينظروا فى ملكوت السموات و الأرض ))و ((قل من بيده ملكوت كل شى ء)) و اگر فرموده ملكوت هر چيزى به دست خداست ، براى اين است كه : دلالت كند بر اينكه خداى تعالى مسلط برهر چيز است ، و غير از خدا كسى در اين تسلط بهره و سهمى ندارد. 🔹و برگشت معنا در آيه ((فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شى ء))به اين است كه : خدا از استبعادى كه مشركين در مسأله معاد مى كنند، منزه است ، چون مشركين غافلند از اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا و در قبضه قدرت اوست . و جمله ((و اليه ترجعون ))خطاب به عموم مردم است ، چه مومن و چه مشرك ، و هم بيان نتيجه اى است از بيان سابق بعد از تنزيه خدا. 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 174 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🌱فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌱● اعاده و احياء اموات و در الدر المنثور در تفسير جمله ((لينذر من كان حيا...))گفته : ممكن است مراد از ((كسى كه زنده باشد))، ((كسى كه عاقل باشد)) بوده باشد، همچنان كه از على (عليه السلام ) هم اين معنا نقل شده . و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) نقل شده كه در تفسير جمله ((و اتخذوا من دون اللّه )) تا جمله ((محضرون ))فرموده : خدايان مشركين توانايى يارى مشركين را ندارند، و مشركين قشونى هستند براى آلهه كه روزى احضار مى شوند. و از تفسير عياشى نقل شده كه از حلبى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: ابى بن خلف استخوان پوسيده اى را از ديوارى كند، و آن را با دست نرم كرد و با خود گفت : آيا بعد از آنكه استخوانى پوسيده شديم ، دوباره به خلقتى جديد خلق مى شويم ؟ خداى تعالى در پاسخش اين آيه را فرستاد: ((قال من يحيى العظام و هى رميم قل يحييها الّذى انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم )). 🔹مؤلف : الدر المنثور به طرقى بسيار نظير اين حديث را از ابن عباس ، عروه بن زبير، قتاده ، سدى ، و عكرمه آورده ، و نيز از ابن عباس روايت كرده كه گفت : گوينده اين سخن عاص بن وائل بوده و باز به طرقى ديگر از ابن عباس نقل كرده كه گفت : گوينده آن عبد اللّه بن ابى بوده است . و در كتاب احتجاج در ضمن احتجاج امام صادق (عليه السلام ) آمده كه : سائل پرسيد: آيا روح آدمى بعد از بيرون شدن از قالبش متلاشى مى شود؟ و يا همچنان باقى مى ماند؟ امام (عليه السلام ) فرمود: نه ، بلكه تا روزى كه در صور دميده شود باقى مى ماند، و بعد از آنكه در صور دميده شد، همه چيز باطل و فانى مى شود، ديگر نه حسى مى ماند و نه محسوسى ، آنگاه دوباره همه چيز به حال اول خود بر مى گردد، همان طورى كه مدبر آنها بار اول ايجاد كرده بود، و اين بعد از گذشتن چهارصد سال سكون و آرامش خلق در فاصله بين دو نفخه است . سائل پرسيد: چگونه مى تواند دوباره مبعوث شود با اينكه بدنش ‍ پوسيده و اعضاى آن متفرق شده ، يك عضوش در يك شهرى طعمه درندگان شده ، و عضو ديگرش در شهرى ديگر مورد حمله حشرات آنجا گشته ، و عضو ديگرش خاك شده با خاك آن شهر به صورت ديوار در آمده ؟ امام صادق (عليه السلام ) فرمود: آن خدايى كه بار نخست او را از هيچ آفريد و بدون هيچ الگويى صورتگرى كرد، مى تواند دوباره به همان وضع اول اعاده اش دهد. سائل عرضه داشت : اين معنا را برايم بيشتر توضيح بده . فرمود: هر روحى در مكان مخصوص به خود مقيم است ، روح نيكوكاران در مكانى روشن و فراخ و روح بدكاران در تنگنايى تاريك ، و اما بدن ها خاك مى شود، همان طور كه اول هم از خاك خلق شده بود، و آنچه درندگان و حشرات از بدنها مى خورند و دوباره بيرون مى اندازند، در خاك هست و در پيشگاه خدا كه هيچ چيز حتى موجودى ريز به اندازه ذره در ظلمات زمين از او غايب نيست ، و عدد تمامى موجودات و وزن آنها را مى داند، محفوظ است و خاك روحانيان به منزله طلا است در خاك . پس چون هنگام بعث مى رسد باران نشوز به زمين مى بارد، و زمين ورم مى كند، پس خاك بشر نسبت به خاكهاى ديگر، چون خاك طلايى كه با آب شسته شود، مشخص مى گردد و چون كره اى كه از ماست بگيرند، جدا مى شود. پس خاك هر قالبى به قالب خود درمى آيد، و به اذن خداى قادر، بدانجا كه روح او هست منتقل مى شود، صورتها به اذن صورتگر به شكل اول خود برمى گردد و روح در آن دميده مى شود. و چون خلقت هركسى تمام شد هيچ كس از خودش چيزى را ناشناخته نمى يابد. ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 176 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🌱فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌱● و اراده قول خداوند 🔹و در نهج البلاغه مى فرمايد: چون خدا اراده مى كند او را دوباره خلق كند، مى گويد: باش و او بى درنگ خلق مى شود، و اين گفتن چون گفتن ما با صوت و آوازى كه شنيده شود نيست ، بلكه كلام خداى سبحان همان فعل اوست ، كه آن را ايجاد كرده است در حالى كه مثل آن قبلا نبود، چون اگر مى بود قديم بود و خداى دوم مى شد. 🔹و نيز در نهج البلاغه است كه : خداى سبحان مى گويد، ولى نه با تلفظ، و اراده مى كند، ولى نه با نيت و ضمير. 🔹و در كافى به سند خود از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت : به حضرت ابى الحسن (عليه السلام ) عرضه داشتم : درباره اراده خدا و خلق كردنش ، چيزى بفرما مى گويد: آن جناب فرمودند: اراده در ما مخلوقات به معناى ضمير و خواست باطنى است كه به دنبال آن فعل از ما سرمى زند، و اما اراده در خداى تعالى به معناى ايجاد و احداث فعل است نه غير آن ، براى اينكه : خداى تعالى احتياج به تروى و تفكر قبلى ندارد، او مثل ما نيست كه قبل از هر كار نخست تصميم بگيرد و سپس ‍ در طرز پياده كردنش فكر كند اين گونه صفات در خداى تعالى نيست و از خصايص مخلوقات است . پس اراده خدا همان فعل است نه غير، به آن فعل مى گويد: ((باش )) و آن فعل وجود پيدا مى كند، اينهم كه گفتيم ((مى گويد))گفتن با تلفظ و نطق به زبان نيست ، و تصميم و تفكر ندارد، و همان طور كه خودش ‍ كيفيت ندارد، فعل او نيز كيفيت ندارد. مؤلف : روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در اينكه اراده خدا از صفات فعل است زياد است ، به طورى كه به اصطلاح علمى به حد استفاضه مى رسد. 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 178 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🔹🔹🔹فهرست تفصیلی مطالب کانال👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه حمد👇 👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه بقره👇 👇 ت 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه یس👇 🌱مباحث مربوط به سوره توحید 🌱مباحث مربوط به سوره ناس 👇 🌱مباحث مربوط سوره مبارکه قدر👇 🌱مباحث مربوط به سوره کوثر👇 مباحث مربوط به سوره مبارکه دخان👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه فلق👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه همزه👇 🌱مباحث مربوط بهسوره مبارکه جن👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه فیل👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارک لقمان👇 🌱 بیان مباحث سوره مبارکه بروج👇 _دوزخ 🌱بیان مباحث سوره مبارکه قریش👇 🌱مباحث متفرقه از دیگاه علامه 👇 🌱بیان مباحث سوره مبارکه احزاب👇 🌱بیان مباحث سوره مبارکه حج👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه تین👇 🌱مباحث مربوط به سوره مبارکه نور👇 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t