اصول بدون فلسفه__.mp3
1.16M
🔊#طلبه_موفق| از ترتیبی که آگاهان گفته اند نمیشود تخلف کرد/ متعلم علم اصول باید ترتیب «فلسفه» و «اصول» و «فقه» را ملتفت باشد/ بدون فلسفه، ثمره حاصل نمیشود
🎙استاد علی فرحانی
📚 تدریس قطع و ظن کفایه الاصول. موسسه دارالهدی. سال 96
#اصول #فلسفه #طلبه_موفق
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌اخلاق یعنی «چه باشیم» نه فقط «چگونه باشیم»
💠شهید مطهری
❇️قدماى ما حكمت عملى را كه شامل اخلاق هم هست اينجور تعريف مىكردند: علم به افعال اختيارى انسان از حيث اينكه چگونه بايد باشد و اينكه چطور اگر باشد على افضل و احسن و اكمل ما يمكن است. اين نوع تعريفى بود كه قدما مىكردند، كه با يك مسألهاى كه در حكمت نظرى بود (كه آن مسأله نظام احسن و اكمل است كه آيا اين نظام موجود نظامى است كه على افضل و احسن و اكمل ما يمكن است يا نه) تا اندازهاى شبيه مىشد. البته مسأله نظام احسن درباره «هست و نيست» است، ولى در مورد افعال اختيارى انسان بحث از «هست و نيست» نيست، بحث درباره اين است كه چگونه بايد باشد و اينكه چگونه اگر باشد على احسن و افضل و اكمل ما يمكن است.
❇️علماى جديد گاهى اينجور تعبير مىكنند و مىگويند: اخلاق علم چگونه زيستن است؛ نه اينكه چگونه انسان زيست مىكند، بلكه چگونه بايد زيست بكند.
❇️اين هم تقريبا همان مفهوم را مىرساند ولى با چند قيدى كه بايد به آن اضافه شود؛ يكى اينكه «چگونه بايد زيست كند» چگونه بايد زيست كند كلّى است، همچنان كه قدما هم كه مىگفتند «علم به اينكه افعال اختيارى انسان چگونه بايد باشد» مقصودشان چگونگى كلى بود، يعنى يك دستورالعمل كلى براى همه انسانها، نه اينكه من بالخصوص چگونه بايد رفتار بكنم و آن ديگرى چگونه. پس كليتى [بايد داشته باشد] كه براى همه اينها محفوظ است. يك قيد ديگرى هم بايد به اين تعريف اضافه كرد و آن اينكه: اينها مىگويند اخلاق علم چگونه زيستن است. گاهى خود اينها هم يك قيدى به آن اضافه مىكنند كه با نظر قدما نزديكتر مىشود و آن اينكه مىگويند: چگونه انسان زيست كند كه زيستش داراى قداست و تعالى باشد. در مفهوم «اخلاق» يك نوع تقدس و تعالى و به اصطلاح «ارزش داشتن» خوابيده است؛ چگونه انسان با ارزش زيست كند.
❇️يك امر ديگرى هم اگر در اينجا استطرادا ذكر شود بىفايده نيست و آن اينكه معمولًا مىگويند: «اخلاق علم چگونه زيستن است». اين چگونگى، هم شامل چگونگى رفتار مىشود و هم شامل چگونگى ملكات؛ يعنى چگونه بايد رفتار كند و چگونه ملكاتى بايد داشته باشد تا با ارزش باشد. اما امروزه يك حرفى بالاتر از اين گفته مىشود كه در فلسفه ما هم هست و آن اينكه [بنا بر تعريفى كه در بالا ذكر شد] اخلاق فقط به كيفيت و چگونگى زيستن كار دارد؛ يعنى ماهيت انسان مشخص است، و معلوم است كه چيست، ولى همين انسانى كه ماهيتش مشخص است، چگونه بايد زيست كند و چه كيفياتى بايد داشته باشد كه آن كيفيات متعالى و مقدس است، و چه كيفياتى اگر داشته باشد آنها رذيلت و پستى است.
❇️اما مىدانيم كه امروز مطلبى به نام «اصالت وجود» مطرح است كه از طرف اگزيستانسيا ليستها عنوان شده و در كلمات مرحوم آخوند هم آمده است، منتها اصالت وجودى كه مرحوم صدر المتألهين مطرح كرده است اصالت وجود به معناى عام است و اصالت وجودى كه اگزيستانسيا ليستها مطرح كردهاند به معنى بالقوه بودن انسان و نامتعين بودن وجود انسان است كه از نظر تعين وجودى نامتعينترين موجودات است.
❇️[بنابراين نظريه] افعال انسان ملكات انسان را مىسازد و ملكات انسان از نوع چگونگى و كيفيت نيست؛ يعنى اين جور نيست كه انسان يك هويتى قطع نظر از ملكات دارد و ملكات عارض بر هويت انسان مىشوند، بلكه اين ملكات سازنده هويت انسان حتى ماهيت انسان مىشوند. اينها همان فعليت جوهرى وجود او هستند؛ يعنى انسان با خلقها و خويهايى كه پيدا مىكند حتى «چه بودنش» تغيير مىكند، و به يك تعبير دقيقتر اخلاق تنها علم چگونه بودن نيست، علم «چه بودن» هم هست.
❇️«چگونه بودن» وقتى گفته مىشود، به اين معنى است كه ماهيت ما معلوم است و اين مسأله مطرح مىشود كه اين چيستى مشخص و ثابت و اين وجود و ماهيت مشخص و محرز در همه انسانها، چگونه بايد باشد. اما طبق اين نظريه انسان با خلق و خوى خودش واقعيتش ساخته مىشود و ماهيتش تغيير مىكند و صورتش صورت ديگرى مىشود. پس اخلاق يك مقام عميقترى پيدا مىكند: صورت همه انسانها يكى است و صورت انسانى است، ولى واقعيت انسانها از نظر روحى تابع اخلاق و ملكاتى است كه داشته باشند، و ممكن است افرادى به حسب صورت حدّ انسان بر آنها منطبق بشود ولى به حسب معنى حد يك حيوان (خرسى و يا خوكى، سگى، پلنگى) بر آنها صادق باشد و اگر كسى به چشم حقيقت بين بخواهد آن انسان را ببيند، واقعيتش واقعيت انسان نباشد و به صورت ديگرى درآمده باشد.
📚نقدی بر مارکسیسم. مقاله جاودانگی اخلاق
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
المرسلات
🔊#طلبه_موفق| از ترتیبی که آگاهان گفته اند نمیشود تخلف کرد/ متعلم علم اصول باید ترتیب «فلسفه» و «اصول
.
#سوال_از_شما
#پاسخ_از_ما
💢سوال:
💠با سلام . وقت بخیر
💠صوتی را که اخیرا از استاد قرار دادید (https://eitaa.com/almorsalaat/6435)، منظور استاد این هست که قبل از اصول باید فلسفه خوانده شود ؟!
یا منظور این است که فلسفه و اصول و فقه باید با هم باشد ؟
💢جواب:
💠خیر. منظور این است که از جهت محتوایی، اصول بدون فلسفه ثمره ندارد کما اینکه فلسفه هم بدون فقه و اصول ثمره نمیدهد یعنی همه این علوم برای اسلام شناسی لازم اند و هر یک متکفل بعدی از هویت وحدانی اسلام اند
💠 ترتیبی که استاد در این صوت فرمودند از جهت محتوایی است اما از جهت ترتیب آموزشی، اصول مقدم بر فلسفه است یعنی استاد معتقد اند باید تدریس الموجز و اصول فقه ایشان استماع شود و بعد مجوز ورود در بدایه الحکمه استاد را دارید.
📌با المرسلات در ارتباط باشید👇
@admin_morsalat
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌امام جواد (علیهالسلام)
🔰مقام معظم رهبری
◾️امام جواد مانند دیگر ائمهی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهی شایستهی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند.
◾️همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهی مهمی از جهاد همه جانبهی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم.
◾️اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند.
🔰بیانات۱۳۹۰/۰۳/۲۳
#اهل_بیت
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
فصوص الحکم فارابی و مقامات العارفین بوعلی.mp3
1.28M
🔊#فلسفه| فارابی و فصوص الحکم او/بوعلی و مقدمه حکمة المشرقیین و مقامات العارفین او
🎙استاد علی فرحانی
📚گزیده نشست علمی(جلسه ششم مصباح اندیشه)
#فلسفه #تراجم
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#فقه| تمام دقائق ضمان را نمی توان در کتاب الضمان به دست آورد بلکه باید به صورت قاعده فقهیه تمام مسقطات و مثبتات آن را از کتب فقهی تجمیع و بررسی کرد/ مبتنی بر تفکیک حیث جانحه و جارحه در معاملات، قاعده ضمان «ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده» ناظر به «عقد» است که طبیعت آن یا صنفی از آن ضمان آور باشد نه جائی که ضمان شرط معامله قرار داده شده باشد/ بر این اساس ضمانی که ناشی از شرط در معامله است عقد مستقلی است که البته به نظر برخی از بزرگان، ایجاب و قبول هم لازم دارد
🎙استاد علی فرحانی
📚گزیده تدریس مکاسب.جلد سوم. موسسه دارالهدی. سال 94
#فقه #مکاسب
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐 آپارات| المرسلات👇
https://www.aparat.com/almorsalat
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
اولین همایش مسابقات علمی حل مسئله ی فقهی
با سخنرانی:
✅ حجتالاسلام والمسلمین میرهاشم حسینی
🔸تولیت حوزه های علمیه آیت الله حق شناس(ره) و آیت الله مجتهدی(ره)
✅ حجت الاسلام والمسلمین استاد علی فرحانی
🔸استاد سطوح عالی حوزه ی علمیه قم و استاد دانشگاه
🔹با موضوع بررسی تطبیقی روش های حل مسائل مستحدثه و مسائل غیر مستحدثه
✅حجتالاسلام والمسلمین حسین اثنی عشری
🔸مدیر دفتر فقه معاصر و مشاور مدیریت حوزه های علمیه در فقه معاصر
🔹با موضوع ظرفیت های مغفول فقه برای حل مسائل مستحدثه
✅حجت الاسلام والمسلمین سید احسان رفیعی علوی
🔸معاونت آموزش و مدیر گروه فقه مضاف دانشگاه باقر العلوم
🔹با موضوع چالش های گسست فتوا و تقنین
⏰ زمان برگزاری جلسه: پنجشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱ ٫ ساعت ۱۷
🔹مکان برگزاری جلسه: شهر مقدس قم ٫ مجتمع فرهنگی نور
⭐️آیدی مسئول مسابقات حجتالاسلام حسین نصیری: @Hasanjanammm
⭐️کانال اطلاع رسانی مسابقه ی علمی حل مسئله: https://eitaa.com/mosabeghhalemasale
⭐️ مکان و محل برگزاری همایش:
مجتمع فرهنگی نور
https://nshn.ir/9b7bs-t62x7OHq
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
باید شرعی غیر از باید اکتشافی و ضرورت بالقیاس است.mp3
8.07M
🎙#علوم_انسانی_اسلامی| در فضای علوم انسانی اسلامی می بایست بین باید اکتشافی(ضرورت بالقیاس) و باید شرعی تفکیک کنیم/ بسیاری از حقوق دانان غربی نیز به این مطلب معترف اند./ این نگاه لوازم و ثمرات متعددی دارد
🎙استاد علی فرحانی
📚فقه فرهنگ. فیضیه. 17 دی 1401
#فقه_فرهنگ #علوم_انسانی_اسلامی
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️سالروز شهادت شهید چمران
💢مثل چمران بمیرید
🎙امام خمینی(ره)
#المرسلات
#استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
المرسلات
🎙#علوم_انسانی_اسلامی| در فضای علوم انسانی اسلامی می بایست بین باید اکتشافی(ضرورت بالقیاس) و باید شرع
.
#پیام_شما
📌مخاطبین عزیز کانال لطف دارند و دائما ابراز علاقه نسبت به کانال و مطالب آن دارند. یکی از دوستان نیز با آیدی (@Kouhestani_1210) در مورد گزیده اصوات استاد برای ما فرستادند👇
💠آقا سلام خواستم تشکر بکنم
واقعا اینکه اصوات استاد رو به صورت گزیده و کوتاه قرار میدهید خیلی خوبه ما استفاده میکنیم واقعا🙏
📌شما هم با المرسلات در ارتباط باشید👇
@admin_morsalat
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💠مراحل فاعل بالقصد در بیان استاد شهید مطهری/ تفاوت مبدأ ادراکی تخیل و مبدأ ادراکی تفکر/ شوق غیر از اراده است/ باید بین غایت قوه شوقیه با غایت قوه عقلانی تفکیک کرد/ افعال عبث نیز غایت دارند اما غایت قوه شوقیه و خیالیه
🔰شهید مطهری
🌀بعد مىگويد: در هر حركت اختيارى، تحرك قوه عامله حتماً ضرورت دارد كما اينكه تحرك قوه شوقيه يا خوفيه هم ضرورت دارد: «و الواجبة ضرورة هى القوى المحركة فى الاعضاء، و القوة الشوقيّة» ولى مبدأ ادراكى انسان دو شاخه دارد و يكى از اين دو لااقل بايد وجود داشته باشد.
🌀گاهى مبدأ ادراكى مبدئى تخيلى است و گاهى مبدئى فكرى است. «تخيل» اين است كه انسان چيزى را تصوّر كرده و بلافاصله بدون فكر كردن شوقش به آن چيز جذب مىشود.
🌀ولى «فكر» در موردى است كه انسان پس از تصوّر و تصديق، از روى حساب و عقل به موضوعى علاقه پيدا مىكند. گاهى هم هر دو مبدأ وجود دارد، امّا نمىشود كه هيچيك از دو مبدأ وجود نداشته باشد.
🌀اصولًا مقدّمات يك كار اختيارى عبارت است از:
1⃣اوّل بار انسان تصوّر مىكند؛ كه ممكن است اين تصوّر، تصديقى از پى داشته باشد يا نداشته باشد.
2⃣بعد ممكن است تصديق به فايده آن شىء بشود.
3⃣پس از تصديق ممكن است شوق به وجود بيايد (و نيز ممكن است كه به وجود نيايد).
4⃣ پس از شوق، مرحله «اجماع» به وجود مىآيد. اجماع يعنى هماهنگى. گاهى يك شوقى پيش مىآيد؛ حال ممكن است شوق ديگر يا خوف ديگرى به مقابله بيايد. پس هماهنگى اين است كه شوقها يا خوفهاى مزاحم ديگر عقب رفته و بالنتيجه يك هماهنگى ايجاد شود.
5⃣مرحله بعد، تحريك و تحرك قوّه عضلانى است.
🌀حال آيا اجماع عين همان تصميم و اراده است و يا غير از آن است؟
🌀حق اين است كه اجماع غير از اراده است. اجماع حالت پس از «پس زدن شوقهاى مزاحم» است. اجماع يعنى هماهنگى ميلها و شوقها و خوفها. اراده از مقوله شوق نيست بلكه بيشتر به عقل مربوط است. هر چه عقل بيشتر دخالت داشته باشد نقش اراده بيشتر است، و برعكس به هر نسبت كه عقل كمتر حاكم باشد همان شوقها حكومت دارد.
🌀شوق بيشتر جنبه «بىاختيارى» و «تحت تأثير قرار گرفتن» دارد. اراده برعكس، مربوط است به مالك بودن بر نفس و احساسات خود.
🌀حال اگر كارى داشته باشيم كه ما ينتهى اليه الحركه و متشوّق اليه باشد و قوه تخيل و عقل هم آن را تأييد كند چنين كارى ديگر نمىتواند عبث باشد. در آنجايى هم كه غايت قوه عامله از غايت قوه شوقيه تفكيك شده باز اگر غايت قوه شوقيه غايت قوه عقلانى هم هست ديگر فعل ما عبث نخواهد بود.
🌀امّا در صورتى كه غايت قوه شوقيه از ما اليه الحركه تفكيك شود ولى غايت صرفا غايت خيالى باشد نه غايت فكرى، در اينجاست كه مىگوييم عبث است. و اگر دقت كنيم مىبينيم كه همه عبثها از اين گونه است.
🌀جواب اشكال عبث هم همين جا پيدا مىشود و آن اينكه:
🌀عبثها ازآنجهت عبثاند كه غايت فكرى ندارند نه اينكه هيچ غايتى نداشته باشند. حال آيا مبدأ فكرى داشته و غايت فكرى نداشته است و يا اصلًا در اينجا فكر ما كار نكرده و اساساً فكرى وجود نداشته است؟
🌀جواب اين است كه در اينجا اصلًا فكر وجود نداشته است؛ مبدأ فكرى نداشته بلكه مبدأ خيالى داشته است؛ قوه خيال وجود داشته و غايتش هم وجود دارد. پس آن فاعلى كه وجود دارد غايت او هم هست.
🌀قوه عامله به غايتش رسيده است، قوه شوقيه و خياليه هم غايت داشته و به آن رسيده است، ولى قوه فكرى و عقلانى وجود نداشته است تا اينكه غايت عقلانى داشته باشد.
🌀گفتيم كه معنى «عبث» اين نيست كه فاعلى فعلى را بدون غايت انجام دهد. فعل ارادى سه مبدأ دارد در طول يكديگر: مبدأ ادراكى، مبدأ شوقى و خيالى، مبدأ عاملى.
🌀گاهى غايت هر سه مبدأ منطبق بر يكديگر است كه در اين صورت عبث نيست. امّا اگر غايت قوه محرّكه چيزى و غايت قوه شوقيه چيز ديگرى باشد ولى غايت قوه ادراكى نيز با غايت قوّه شوقيّه يكى باشد باز در اين صورت عبث نيست ... عبث در آنجايى است كه قوه خيال آن را تأييد كند ولى عقل آن را تأييد نكند
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (درسهاى اشارات، نجات، الهيات«شفا»)، ج7، ص: 360
📌توضیح مفصل این مطلب را در جلسات اعتبار و عقلاء از استاد فرحانی استماع کنید👇
http://eitaa.com/almorsalaat/2671
#فلسفه
#شهید_مطهری
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد👇
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b