🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یادباد
#بهار_شهادت فروردین 1365
#مقر_الوارثین(تخریب لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام)
شهیدان: از سمت راست
تخریبچی شهید #علیرضا_پیکاری شهادت کربلای 5
سردار شهید #حاج_ناصر_اربابیان شهادت تابستان 67 فکه
تخریبچی شهید #رضا_صمدیان شهادت عملیات بیت المقدس 2
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#دعوای_دو_شهید
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
توی #مقر_شهید_پوررازقی(تخریب لشگر10) در جاده اهواز به خرمشهر بودیم
اوایل فروردین ماه شال 1366 بود و چند روزی با عملیات #کربلای_8 فاصله داشتیم.
#تازه_شهید_نصرت_خواه مسوول تدارکات گردان شده بود
توی چادر استراحت میکردم که شنیدم بیرون صدای بگو مگوی دو نفر میاد.
از چادر بیرون اومدم.
دیدم جلوی #چادر_تدارکات . #شهید_کهندل و #شهید_نصرت_خواه دارند دعوا میکنند.
نصرت خواه رگهاش گردنش بیرون زده بود
صداش میلرزید
میخواست به فارسی سلیس و تند جواب کهندل رو بده... فارسی خوب بلد نبود...نمیتونست.
ترکی و فارسی رو قاطی میکرد.
خنده ام گرفته بود
هر دوشون رو آروم کردم و پرسیدم حالا بگید چی شده که شما دو تا هم رزم صداتون رو برای هم بلند کردید.
#شهید_نصرت_خواه گفت: ایشون (شهید کهندل) اومده تدارکات و از من جنسی خواست و من بهش ندادم و به من توهین کرد.
گفتم: حالا بهت چی گفته اینقدر آشفته شدی.
گفت : به من میگه مفت خور..
من هم به خنده بهش گفتم... برادر #نصرت_خواه... مگه تو مفت خوری..
گفت : نه
گفتم منظورش تو نبودی.... بیر نفر دیگه بود
خلاصه دعوای بین #دو_شهید حل شد
#شهید_نصرت_خواه 18 فروردین 67 از شلمچه پرکشید و #شهید_سید_عبدالله_کهندل هم شهریور ماه همون سال ازجبهه سردشت به معراج رفت.
روح هر دوشون شاد باشه
دارن توی بهشت به ما میخندند.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
✅#افطاری_در_بهشت
در کنار #سفره_شهدا روزه خود را باز کنید
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
(امام خمینی ره)
خدایی #گلزار_شهدای_بهشت_زهرا سلام الله علیها دارالشفاست
حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست
باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری
#سی_هزار_شهید در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است
حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی
همه هستند
مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم.
از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند.
اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره
مخلص کلام اینکه #اقیانوس_رحمت_خدای تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند.
اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند.
و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است.
هر #شب_جمعه قطعه ی شهدا
جای #جامانده_های جنگ شده
دل دنیاگرفته ی ماهم
بهردیدار یار تنگ شده
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹@alvaresinchannel
#شهدای_تخریبچی_لشگر_10
شهادت: روز11فروردین 67
هنگام #فریضه_ظهر_و_عصر
محل شهادت: ارتفاع تیمورژنان
منطقه عملیات #بیت_المقدس_4
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺
#یارانی_که_وقت_نماز_شهید_شدند
#بمباران_شیمیایی
#عملیات_بیت_المقدس_4
تحریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
#صبح_روز_یازدهم_فروردین 67 بود
هنوز هوا روشن نشده بود که ما از #شاخ_شمیران به مقر برگشتیم.نماز صبح رو خوندیم.. معمولا رسم گردان ما بود که بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب بچه ها نمیخوابیدند و مشغول خواندن #زیارت_عاشورا میشدند. اونروز هم توقع داشتند من زیارت عاشورا رو بخونم که بعلت خستگی رفتم زیر پتو و زود هم خوابم برد. #شهید_ابوطالب_مبینی اون روز صبح #زیارت_عاشورا رو خوند و حدود ساعت 8 صبح بود که به زور ما رو برای خوردن صبحانه بیدار کردند و بعد از صبحانه قرار شد یک تعداد از بچه ها به جلو برند تا جایگزین #بچه_های_تخریب در #شاخ_شمیران شوند.
ساعت 10صبح بود که به سنگر داخل خط رسیدیم.
حاج ناصر اسماعیل یزدی مسوول بچه های تخریب مستقر در خط بود. هنوز بچه ها داخل سنگر نرفته بودند که آتش دشمن شروع شد. و ارتفاع بالای سنگر ما رو زیر آتیش گرفت. و با خوردن گلوله ها روی صخره ها سنگ های زیادی پایین میریخت..آتیش که شروع شد حاج ناصر نگران به اینطرف و آنطرف میرفت.
گفتم ناصر تو که آدم جیگر داری هستی چرا دست و پاهات رو گم کردی. اون با خنده گفت: این بی پدر و مادرها اشک ما رو این چند روزه در آوردند. هوا که روشن میشه از زمین و آسمون گلوله میاد. صبر کنید الان سروکله هلکوپترهاشون هم پیدا میشه..
ناصر راست میگفت.. هلکوپترها هم توی آسمون ظاهر شدند و چند تا موشک سمت سنگر ما شلیک کردن. همه بچه ها توی سنگر چپیدند و یک ساعتی گذشت و بچه هایی که باید عقب میرفتند آماده شدند. حدود 20 نفر بودند که باید عقب میرفتند...
چون دشمن آتیش فراوان میریخت و احتمال تلفات بود قرار شد بچه ها دو قسمت بشند و با فاصله عقب برند. من میخواستم با گروه اول عقب برم اما تا وضو بگیرم و #ماسک_شیمیایی ام رو پیدا کنم طول کشید و گروه اول رفتند سمت #دریاچه_دربندی_خان که با قایق به عقب برگردند.
قبل از عقب رفتن ، صحبت از #بمباران_شیمیایی منطقه شد و گفتند اگر قبل از ظهر به آنطرف آب رسیدید برید چادرها رو جمع کنید و به مقر بچه های تخریب در شهر بیاره برید و اگر بعد از ظهر از آب گذشتید مستقیم به مقر بیاره برید
ما تا لب اسکله رسیدیم طول کشید و قایق هم دیر اومد و اذان ظهر رو گفته بودند که به اسکله لشکر رسیدیم. نماز رو خوندیم و حرکت کردیم ...
ماشین نبود و مجبور بودیم یک مقدار از مسیر رو پیاده بریم. رسیدیم سر دوراهی که یه راه اون به مقر زیر ارتفاع تیمورژنان میرفت. #شیخ_تاج_آبادی گفت استخاره کن. اگر خوب اومد میریم به مقر جلو و اگر بد اومد میریم مقر"بیاره"
من یک تسبیح کوچیکی توی سنگر پیدا کرده بودم و برای خودم هم نبود و با اون #استخاره_کردم و رفتن به مقر جلو بد اومد و در همین حین هم یک وانت خالی رسید و همه سوار شدیم و به سمت عقب حرکت کردیم. وقتی عقب میرفتیم هواپیماهای دشمن توی آسمون بودند و مدام شیرجه میرفتند و بمبارون میکردند و چند جا ما هم مجبور شدیم از ماشین پایین بریزیم و روی زمین دراز بکشیم. هنوز وارد حلبچه نشده بودیم که یکی از هواپیماها برای بمباران شیرجه رفت و ما توی آسمون مسیر حرکت بمب ها رو به هم نشون میدادیم. بمبها درست میرفت سمت مقر ما توی خط... بمب های دشمن که زمین خورد من گفتم #غلط+نکنم_مقر_ما_رو_بمبارون_کرد.
نزدیک عصر بود که به مقرمون در #شهر_بیاره رسیدیم. نهار خوردیم و من هم خیلی خسته بودم خوابم برد...یک ساعتی به اذان مغرب بود که با صدای پچ پچ بچه ها بیدار شدم.یکی از بچه ها از جلو اومده بود و خبر بمباران مقر را آورده بود. فقط میگفت #همه_بچه_ها_از_بین_رفتن.
🍃🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#ماه_رمضان_در_جبهه
سر و پا کردن #حسینیه_مقر_الصابرین_تخریب
با تلاش #سردار_شهید_حاج_قاسم_اصغری
شهید اصغری با زیر پیراهن آبی
رمضان سال 1364
✅ اولین سالی بود که گردان تخریب ل10 یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم . نام مقرمون رو #شهید_نوریان گذاشته بود #الصابرین…
واقعا هم ما جزء صابرین بودیم..
آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از #پل_کرخه جا و مکان داشتیم و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود…
با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه مقر هم سر پا شد…
@alvaresinchannel
مناجات نورایی.mp3
6.16M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شهدا_اهل_مناجات_بودند
#این_فایل_رو_گوش_بدید_تا_حالتون_خوب_بشه
☑️ یکساعت به اذان صبح اون ها بیدار بودند
یک عده هم با این نوای مناجاتی بیدار میشدند
یادش بخیر
صبح قبل از اذان صبح این مناجات از بلندگوهای #مقر_الوارثین با صدای کم پخش میشد و یواش یواش صدا رو زیاد میکردند..
بغضی ها توی حسینیه رو بقبله به مناجات مشغول بودند و یک عده هم سر به بیابون میگذاشتند و از هر گوشه ای صدای گریه و ناله میومد.. یک عده هم داخل قبرهایی که کنده بودن به حالت سجده مشغول گریه بودند.
یاد همه ی اون ها بخیر
و بدا به حال ما که از اون مناجاتیان جا موندیم
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
یک ظهر #ماه_رمضان
بعد از صرف نهار
رزمندگان #تخریبچی_لشگر10
خرداد ماه سال 64
#موقعیت_الصابرین
# کرخه
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#ویژه_نامه
#ماه_رمضان_جبهه
☑️ #قسمت_اول
🔴ماه رمضان سال 64 مقرما در کنار رودخانه کرخه بود
شهید نوریان فرمانده تخریب ل10 نام این مقر رو #موقعیت_الصابرین گذاشت
این مقر یک محوطه بزرگ و صاف بود که با شن های درشت فرش شده بود و چند مسیر کج و معوج که به چند تا تو رفتگی داخل صخره های شنی که شبیه غار بود ختم میشد و جون میداد برای خلوت کردن و عبادت با خدا.
با تلاش بچه ها خصوصا #شهید_حاج_قاسم_اصغری کف حسینیه گردان سیمان شد و با داربست دور و سقف رو اسکلت بستند و با چند تا برزنت سقف حسینیه رو پوشوندند.
دور حسینیه باز بود و برای اینکه داخلش هوا جابجا بشه با حصیر دورش رو محصور کردند و عبادتگاه بچه های تخریب هم کامل شد.
از این حسینیه بیشتر برای برنامه های عمومی مثل نمازهای یومیه و عبادت های جمعی استفاده میشد و اون هایی که میخواستند تنها با خدا خلوت کنند از غارهای اطراف مقر استفاده میکردند.
کار به جایی رسیده بود که به شوخی برای مسیرها و غارها اسم گذاشته بودند و چند بار فرماندهان به دوستان تذکر دادند مبنی بر اینکه ، اون هایی که توی غار میرن لااقل بعد از اتمام عبادت پتوهایی که برای استفاده میبرن برگردونن.
با شروع ماه رمضان عبادت های جمعی و فردی هم داغ تر شد.
تنها کسی که از بچه های تخریب ل10 در ماه رمضان سال 64 روزه میگرفت حاج آقا صمد زاده بود.اون هم به خاطر اینکه ماشین گردان تحویلش بود و بین مقر و پادگان دوکوهه در رفت و آمد بود و بقیه بچه های تخریب که حدود 60 نفری میشدیم اجازه روزه داری نداشتند.
توی گردان چند تا طلبه داشتیم که هیچکدوم ملبس نبودند و موقع نماز حکایتی بود جلو ایستادن برای امام جماعت.
خیلی تواضع به خرج میدادند و در آخر هم #شهید_حسین_مصیبی که طلبه حوزه علمیه چیذر بود و اصالتا اهل ارومیه بود جلو می ایستاد و نماز میخواند و بعد از نماز و تعقیبات ، سفره نهار در حسینیه پهن میشد
البته شب ها حکایت فرق میکرد و فتیله معنویت بالاتر میرفت و تعقیبات توام با ناله میشد و بعد هم تلاوت قرآن و ذکر مصیبت و بعضی شب ها هم تذکرات معنوی شهید نوریان فرمانده گردان تخریب بود که فضا رو عوض میکرد.
روزهای ماه رمضان هم به تجدید آموزش و ستون کشی و راهپیمایی و شب ها هم بیدار باش و رزم شبانه های سنگین تخریب که معروف بود طی میشد. فرمانده ما شهید نوریان خیلی مواظب بود که در تمرین های عملیاتی بچه ها آسیب نبیند و دیگر اینکه به مربی های آموزش تاکید میکرد که مراقب باشید و بچه ها رو زیاد خسته نکنید تا در روزها و شب های ماه رمضان به طاعت و عبادتشون برسند.
✍️✍️راوی: جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
✅ #ماه_رمضان_در_جبهه
با عرض شرمندگی ...
تقریبا در مورد ماه رمضان در جبهه حداقل در فضای مجازی چیزی یافت نمیشه
خاطرات و روایاتی هم که در مورد #ماه_رمضان_در_جبهه هست یا همه گیر نیست یا دقیق.
اما ماه رمضان در جبهه برای خودش عالمی داشت
🔶 این رزمنده جاموندها از شهدا از ماه رمضان سال 62 تا ماه رمضان سال 67 یعنی 6 سال ماه رمضان ، روایات و خاطرات زیادی در حافظه دارم.
از سال 62 که قبل از عملیات والفجر2 بود و روزهای و شب های آمادگی برای عملیات.
و سال 63 که ماه رمضان در مقر شهید موحد در سه راه جفیر بودیم و تیپ سیدالشهداء(ع) داشت آماده میشد برای عملیات در هور.
و سال 1364 و شب ها و روزهای اردوگاه الصابرین تخریب لشگر10 کنار کرخه و بعد هم ماموریت پاکسازی میادین مین در اطراف پنجوین در ماه رمضان.
و سال 65 که ماه رمضان بعد از عملیات سیدالشهداء(ع) در فکه شروع شد و در روزهای داغ ماه رمضان بچه های تخریب لشگر10 در منطقه عملیاتی پیکرهای به جانده از عملیات رو از داخل میدان های مین با کمک بچه های تعاون جمع آوری میکردند.
و سال 66 که در مقر الوارثین ، ماه رمضان پر خاطره ای داشتیم پر از برنامه های متنوع و مسابقه و....
و آخرین ماه رمضان دفاع مقدس که در سال 67 بود و بعد از صدمات شیمیایی فراوانی که بچه های تخریب در حلبچه دیده بودند و بعد از دوران درمان در تهران به جبهه برگشتیم وماه رمضان اون سال رفتیم #جزیره_مجنون_شمالی کنار جاده خندق برای مین گذاری مقابل دشمن در آب. هوا خیلی گرم بود و هنوز جای طاول های ما خوب نشده بود و میبایستی لباس غواصی بپوشیم و در داخل آب های شور جزیره مجنون مین گذاری کنیم.
❇️ روایت ها و خاطرات اون روزها و ماموریت های اون ایام ، روزها و شب های ماه رمضان ما رو شکل میدهد اما در همه ی این حکایت ها اسمی از #روزه_داری نیست. و به همین دلیل بود که ما نمیتوانستیم روزه دار باشیم.
بغیر از روزه داری به توفیق الهی از همه ی برکات ماه صیام بهره بردیم اگر خدا قبول کنه.
انشاءالله عزرائیل مهلت بدهد و آن روزها و شبها به ثبت برسد
🔸 یکی از ده ها خاطرات مربوط به ماه رمضان حکایت تلخی بود که بعد شیرین شد .
اون هم روایت آوارگی #بچه_های_تخریب_لشگر_10 در میدان های مین بود
گفتم آوارگی؟؟؟؟؟؟؟؟
به خاطر این که ده ها پیکر مطهر شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) از روز 13 اردیبهشت سال 65 که مصادف با 22 ماه شعبان بود روی زمین گرم فکه داخل میادین مین جامونده بودن و آفتاب گرم و سوزان فکه بر آن ها میتابید
دشمن بعثی 15 روز بعد از عملیات از منطقه عقب نشینی کرد و بچه های تخریب اوائل ماه رمضان توانستند وارد منطقه عملیات شوند و بعد هم بچه های تعاون اومدند و پیکرهایی که از شدت آفتاب سوخته و متلاشی شده بود جمع آوری کنند.
و خدا به بچه های تخریب لشگر عیدی داد
عیدی ولادت امام مجتبی علیه السلام
و بعد از چند روز وارسی رمل های فکه بالاخره پیکر مطهر #شهید_سید_مجتبی_زینال_حسینی برادر کوچکتر فرمانده تخریب لشگر10 شهید حاج سید محمد زینال حسینی پیدا شد.
منتظر خاطره پیدا شدن پیکر سید مجتبی باشید👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
✍️✍️✍️ #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
#موقعیت_جغرافیایی
مقر #تخریب_لشگر_10
در #شهر_بیاره_عراق
که در روز13 فروردین 67 توسط هواپیماهی بعثی #بمباران_شیمیایی شده و عده زیادی مصدوم شدند
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
#سیزده_بدر_با_طعم_شهادت🌹🌹
#عملیات_بیت_المقدس_4
✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
#روز_13_فروردین بود که با تعدادی از بچه ها رفتیم برای جمع کردن چادر بچه هایی که روز قبل شهید شده بودند.
روز سیزده بدر و از طرفی هم #شب_نیمه_شعبان بود گفتیم روحیه بچه ها عوض بشه . به مهدی صور اسرافیل اشاره کردم و اون هم روی ما رو زمین نگذاشت و شروع کرد سرود خوندن .
گفت برادر ها من هرچی میگم شما بگید. گرفت ، گرفت ..
مهدی خوند...فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه ها یک صدا میگفتند گرفت، گرفت و میزدند زیر خنده. و بعد هم چون شب نیمه شعبان بود با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم .
به مقرکه رسیدیم همه چیز به ریخته و روی زمین خوابیده بود با کمک بچه ها چادرها رو روی پایه هاش بلند کردیم . چادرها که سر پا شد با منظره ای مواجه شدیم که اشک ها رو سرازیر کرد. دیدیم جانماز ها کنار هم در یک ردیف پهن شده و این حکایت میکرد که #دوستان_شهید_ما_برای_نماز_جماعت_ظهر_و_عصر مهیا شده بودند و وقت نماز مقر بمباران شده بود.
چادرها و وسایل شهدا رو جمع کردیم و به طرف شهر بیاره برگشتیم نزدیک غروب بود که به نزدیک مقرمون در بیاره رسیدیم.. دیدم ماشینها چراغ میزنند که جلو تر نرید . #دشمن_شیمیایی_زده. باز به دلمون بد اومد که اینبار هم مقر ما رو زده. تا جلوی مقر رسیدیم .
حاج احمد ماشین رو نگه داشت.
من زودتر از همه پایین پریدم و سر بالایی جلو مقر رو بدو بالا رفتم.
دیدم چادر تدارکات روی درخت آویزونه و یکی هم به پشت روی زمین افتاده.
دلم ریخت و بچه ها رو صدا زدم . دیدم کسی جواب نمیده.. وارد ساختمون شدم همه جا تاریک بود و صدایی از کسی نمیومد .. کف اطاق تعداد زیادی پتو افتاده بود . پتوها رو وارسی کردم. اطاق خالی بود. از ساختمون بیرون اومدم و بچه های دیگه هم رسیدند و همه جا رو وارسی کردیم. یکی از بچه ها صدا زد بچه ها رفتند بالای ارتفاع و کسی اینجا نیست. خاطرمون جمع شد که تلفات زیاد نیست. رفتیم سر وقت چادر تدارکات ... #شهید_رضا_استاد به پشت افتاده بود و صورتش خونی بود. اون رو داخل پتو پیچیدیم و به #معراج_شهدا بردیم.
قرارمون بود که شب #نیمه_شعبان برای ولادت #امام_زمان (ع) جشن بگیریم که هواپیماهای دشمن برنامه ما رو به هم زدند. اون روز نزدیک 50 نفر از بچه ها ی تخریب لشگر 10 سیدالشهداء(ع) مصدوم شیمیایی شدند. یه تعداد که حالشون خراب بود و حالت تهوع داشتن با مینی بوس به بهداری فرستادیم و ما هم که حالمون زیاد بد نبود موندیم . نماز مغرب و عشا رو که خوندیم وضعمون به هم ریخت و سرفه های شدید و خارش پوست شروع شد ... حالت تهوع و درد چشم هم اضافه شد و مجبور شدیم که به بهداری مراجعه کنیم و ما رو فرستادند پاوه و بعد هم کرمانشاه و در نهایت در بیمارستان امیرکبیر اراک بستری شدیم .
در #بمباران_دو_تا_مقر_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهدا_علیه_السلام 14 تا شهید دادیم و بیش از پنجاه نفر هم مصدوم شیمیایی شدند. و گردان ما در تهران پخش بین دو تا بیمارستان شد. عده ای در بیمارستان لقمان... تعدادی هم در بیمارستان بقیه الله..
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#آخرین_عکس_با_یک_شهید
هیات الوارثین
جمعه 12 خرداد 96
حسینیه #شهید_اربابیان
#شهید_حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#حاج_جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
#آخرین_دیدار
#هیات_الوارثین (رزمندگان تخریب لشگر10)
منزل سردار #شهید_تخریب_حاج_ناصر_اربابیان در ده ونک بود. وقتی من رسیدم آقا سید مهدی روی صندلی مشغول صحبت بود و کنارش نشستم و بعد هم ایشون مجلس رو به من واگذار کرد و کنارم نشست و من هم چون روز هفتم ماه رمضان بود بیاد هفتمین روز ماه محرم زیارت عاشورا خوندم و به یاد لب خشکیده اربابمون ، لحظه شهادت در گودی قتلگاه با آقا سید مهدی کلی گریه کردیم.
اذان رو گفتند و همه پشت سر آقا سید مهدی نماز مغرب و عشاء رو قبل از افطار خوندیم. سید خیلی با طمئنینه نماز میخوند بین دو تا نماز با صدای بلند گفتم #آقا_سید_عملیاتی_نماز_بخون ...
با سید کنار سفره افطار نشستیم و روزه روز جمعه 7 ماه رمضان رو با هم افطار کردیم. بعد از افطار وقت جدا شدن از همدیگر رو در آغوش گرفتیم و روی همدیگر رو بوسیدیم . به سید مهدی گفتم: آقا سید یه عکس از 30 سال پیش شما دارم میخواهم یه عکس هم از الان شما داشته باشم و کنار هم بگذارم.
او هم سر و وضعش رو درست کرد و آخرین عکس رو از آقا سید گرفتیم.
#سید_مهدی_شهادت_حقش_بود_و_به_حقش_رسید
#جعفر_طهماسبی
🌿🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
27.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #حال_و_هوای_بچه_های_تخریب_لشگر_10
#حسینیه_الوارثین
🔷در ایام ولادت کریم اهل بیت(ع)-ماه رمضان 1366- اردیبهشت
قرائت قرآن با حضور #شهدای_تخریبچی
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ماجرای درگیری لفظی بین شهید سید مهدی تقوی
و روحانی گردان تخریب لشگر10
🔷 شهید حجت الاسلام سید مهدی تقوی در 12 ماه رمضان سال 1396 در حمله داعشی ها به مجلس شورای اسلامی با زبان روزه به شهادت رسید
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
✅ #ماه_رمضان_در_جبهه
در ماه رمضان هر دسته و هر چادری برای خودش مراسم جداگانه ای داشت
بعضی ها شب ها در چادر گروهی دسته خودشون برنامه داشتند و بعضی ها هم مثل دسته #شهید_حاج_قاسم_اصغری در فضای باز مقر برنامه داشتند.
این تصاویر مراسم معنوی و عزاداری بچه های تخریب لشگر10 در مقر #شهید_موحد در سه راه جفیر است
#ماه_رمضان_1363
خرداد ماه
#شهیدان در تصویر
شهید حاج قاسم اصغری
شهید حاج ناصر اربابیان
شهید پیام پوررازقی
شهید محسن علیپور
شهید علیرضا طحانی
شهید سید موسوی
@alvaresinchannel