#شهید دفاع مقدس غلامحسین صابری
🍃🌷🍃
در تاریخ دهم فروردین ماه 1337 در روستای ناریان درخانواده ای روستایی ومذهبی متولدشد.
پدرش مردی زحمتکش و متدین و پاکدل و ارادتمند به #اهل بیت عصمت و طهارت🌷 و از نظر اخلاقی مهربان و مؤدب و مادرش بانوئی فداکار، دلسوز ، مهربان.
ایشان از کودکی #مؤدّب و #دوست داشتنی و
#پر تلاش و #زحمتکش بود و در نوجوانی به تهران عزیمت و مشغول به کار شد.
🍃🌷🍃
#جهادگر #شهید #حاج محسن مطیعی
🍃🌷🍃
ایشان #پدر #مداح معروف #حاج میثم مطیعی هستند.
#برادر #شهید هم هست، #برادر ایشان #عباس مطیعی از #شهدای #جنگ تحمیلی هستند.
🍃🌷🍃
در 26#اسفند 1337# در سمنان متولد شد، از کودکی به واسطهی پدرش حاج کریم که
#مداح #اهل بیت🌷 بودند با #مسجد و #روضه #مأنوس شد و با آن #زندگی کرد.
🍃🌷🍃
بسیار #درس خوان بود، یکی از #نخبگان #ریاضی بود و به این درس علاقه زیادی داشت، این علاقه را میتوان در کارنامههای تحصیلی ایشان که هنوز نزد خانواده اش باقی است، مشاهده کرد.
🍃🌷🍃
#دغدغه #انقلاب و #آرمانهای آن را داشت، مانند #برادر و سایر #دوستان #انقلابیاش، #عمرش را در #راه #انقلاب اسلامی و #آرمان های #حضرت امام خمینی (ره) سپری کرد، از #پخش #اعلامیههای امام (ره) تا #شرکت در #تظاهرات و #جلسات مخفیانه با #جوانان #انقلابی.
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ترم در اداره ی بازرگانی استانشان استخدام شدو بیش از پیش احساس تکلیف می کرد و با رشوه خواری و رفع تبعیض مبارزه و رسیدگی به مستضعفان تنها بخشی از دل نگرانیها بود.
پس از کارش ، خانواده اش تصمیم گرفتند که برامپیش آستین بالا بزنند و بعد از تحقیقات مستمر بالاخره همسر ایده ال خود را پیدا کرد و این وصلت انجام شد و زندگی ساده خود را شروع کردند.
مدتها گذشت تا اینکه حمله ی داعشیان به حرم #حضرت زینب (س)⚘شروع شدو می شنید که چه جنایتهایی در کشور سوریه انجام میشه. 😔 آرام و قرار نداشت و بی تاب بود و نیمه شب ها گریه ، امانش را بریده بود.
دیگه پای موندن نداشت و مرتب خبرها را رصد می کرد و با دوستان بسیجی خود مرتب در تماس بودکه چه باید کرد و چه جوری میشه به سوریه رفت و آن مزدوران را ریشه کن کرد.
تصمیم جدی گرفت که باید برای دفاع از حرم #اهل بیت (ع)⚘عازم سوریه شود. می گفت این را بدانید تا زمانی که بچه های شیعه زنده هستند نمی گذاریم #عمه زینب⚘دوباره به اسارت کفر در بیاید.
به نظر من آن چیزی که #مجید را به مقام #شهادت رساند، #عشق و #ارادتش به #اهل بیت🌷و #خصوصاً #امام حسین (ع)🌷بود. #همسرم با برادرم خیلی صمیمی بودند. قرار گذاشتند اربعین ۹۶ با هم به کربلا بروند.😭😭
🍃🌷🍃
#مجید در خیالش برای این سفر رؤیاها بافته بود. به برادرم میگفت: «اربعین میریم کربلا. دستمال برمیداریم و #کفشهای زائران ا#مام حسین (ع)🌷 را پاک میکنیم. من توی #بینالحرمین میخوام #کفاش بشم!»😭
🍃🌷🍃
من به حرفهایش خندیدم. گفتم: «#مجید حالا چرا کفاش؟» جدی شد و نگاهم کرد. با حالت عجیبی گفت: «گرد پای زائرای #امام حسین🌷 تبرکه. دوست دارم خاکهای اونا بخوره به دست و صورتم»😭
🍃🌷🍃
اما قسمت نشد بره 😭😭
بعد از چهلم #همسرم به خانه خواهر شوهرم رفته بودم. خانم مسنی را آنجا دیدم. پرسید: «تو همسر #مجیدی؟» گفتم: «بله.» گفت: «میدونستی همسر تو هر ماه یک مقدار پول به من کمک میکرد؟»
🍃🌷🍃
از تعجب ماتم برد. از این موضوع هیچ خبر نداشتم. وضع خانواده خودمان خوب نبود. #مجید پدرش را از دست داده بود و #وظیفهاش میدانست که به #مادرش #کمک مالی کند.😭
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس #سید حمید نخلی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۴۰/۹/۲۳# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
دوران کودکی را پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و ادامه تحصیل داد تا دبیرستان و در رشته اقتصاد دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
از دوران #دبیرستان نوجوان #با سواد و
#اهل #مبارزه فکری بود، #مبارز بود و#فعال.
🍃🌷🍃
با وجود این که #نوجوان بود، ولی از #دانش و #بینش بالایی #برخوردار و #پیشگام #نهضت #روشنگری بود.
🍃🌷🍃
بطوری که در همان سالهای ۱۳۵۷_۵۸_۵۹# بطور #جدی و #مستدل هم به #روشنگری #نیروهای انقلاب می پرداخت و هم با کمونیست ها، منافقین و سایر تفکرات انحرافی ایشان #مبارزه #فکری و #عقیدتی داشت.
🍃🌷🍃
ایشان با شروع #جنگ تحمیلی ، از همون اوایل به #جبهه رفت و در #عملیات های زیادی #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
☝️#تصویر مربوط حضور#حضرت آقا🤍 بر سر #مزار#شهید هادی جوان دلاور.
🍃🌷🍃
تنها شرطمان این بود که ضارب باید بعد از آزادی هر سال در #شب #چهارشنبه سوری در همکاری با نیروی انتظامی و کارشناسان، #فرهنگسازی و #اطلاعرسانی انجام بدهد و #خطراتی را که در آن روز متوجه #جوانهاست به آنها #گوشزد کند.
پدر و مادر آرش شوکه شده بودند. پدرش میگفت من وقتی شنیدم بدون هیچ #چشمداشتی پسرم را #بخشیدید اصلاً باورم نمیشد. در پاسخش گفتم ما با #حضرت زهرا (س)🌷#معامله کردیم. بروید و به
#اهل بیت (ع)🌷متوسل شوید.😭
🍃🌷🍃
میخواستند به نوعی کار ما را جبران کنند که قبول نکردیم. دو بنر نوشتند که یکی را در محله ۳۰ متری جی تهران و یکی دیگر را هم در سراب نصب کردند. با این کار موافقت کردیم، چون میخواستیم مردم بدانند بیهیچ چشمداشتی از قاتل فرزند عزیزمان گذشتیم.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید هادی جوان دلاور هم درتاریخ ۲۴# اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۳# بعداز #دوماه کما ، به آرزویش که #شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید
تهران ، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷
قطعه ۵۰
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ترم در اداره ی بازرگانی استانشان استخدام شدو بیش از پیش احساس تکلیف می کرد و با رشوه خواری و رفع تبعیض مبارزه و رسیدگی به مستضعفان تنها بخشی از دل نگرانیها بود.
پس از کارش ، خانواده اش تصمیم گرفتند که برامپیش آستین بالا بزنند و بعد از تحقیقات مستمر بالاخره همسر ایده ال خود را پیدا کرد و این وصلت انجام شد و زندگی ساده خود را شروع کردند.
مدتها گذشت تا اینکه حمله ی داعشیان به حرم #حضرت زینب (س)⚘شروع شدو می شنید که چه جنایتهایی در کشور سوریه انجام میشه. 😔 آرام و قرار نداشت و بی تاب بود و نیمه شب ها گریه ، امانش را بریده بود.
دیگه پای موندن نداشت و مرتب خبرها را رصد می کرد و با دوستان بسیجی خود مرتب در تماس بودکه چه باید کرد و چه جوری میشه به سوریه رفت و آن مزدوران را ریشه کن کرد.
تصمیم جدی گرفت که باید برای دفاع از حرم #اهل بیت (ع)⚘عازم سوریه شود. می گفت این را بدانید تا زمانی که بچه های شیعه زنده هستند نمی گذاریم #عمه زینب⚘دوباره به اسارت کفر در بیاید.
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
با #خدا #معامله کردم و #فرزندم را #فدای
#حضرت زینب(س)🌷 ، #حضرت رقیه(س)🌷 ، #اسلام و #رهبر نمودم.😭
🍃🌷🍃
چرا که #محمد لایق #شهادت بود و از #خدا #سلامتی #رهبر عزیز انقلاب و همه #پاسداران و #خدمتگذاران نظام را خواهانم.
🍃🌷🍃
#محمد وقتی به #ماموریت می رفت ، کسی مطلع نمی شد که به کجا می رود و اخیراً هم از #کربلا به #سوریه رفت و من نمی دانستم که در #ماموریت #سوریه بوده.
🍃🌷🍃
#مداحی برای #اهل بیت #عصمت و #طهارت🌷 را یکی از #خصوصیات #پسرم بود😭 #محمد #نوکر #اهل بیت علیه السلام🌷 بود و به آنچه #می خواند #توجه قلبی داشت.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید محمد صاحبکرم اردکانی هم درتاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۲# در #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر سپیدان، شیراز.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید محمد صاحبکرم اردکانی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#معصومه رحیمی #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی که در سن ۱۶#سالگی به دیگر یاران #شهیدش در دوران دفاع مقدس پیوست.
🍃🌷🍃
از ۳۰#سال قبل با تبدیل خانه خود به #حسینیه #سیدالشهدا🌷 ادامه دهنده راه #فرزند #شهیدش است.
🍃🌷🍃
به گزارش ایرنا : در ابتدای ورود به خانه این #شهید بزرگوار در خیابان ظفر گنبدکاووس که بر سردر آن تابلویی با نام #حسینیه #شهید قربانعلی ترکفرخانی گذاشته شده، #سادگی و #آرامش حاکم بر محیط توجه را به خود جلب میکند و بعد #مادری را میتوان مشاهده کرد که #اسوه صبر و #مقاومت بوده و با #رویی #گشاده میزبان #دوستداران #اهل بیت (ع)🌷 و #اهالی محل است.
🍃🌷🍃
با داشتن احساس راحتی زیاد در این خانه ساده که از ۳۰#سال قبل محل #برگزاری #عزاداریهای خاندان #عصمت و #طهارت بهویژه در #ایام محرم و صفر است پای صحبت های این #مادر #شهید نشستم که از ابتدای سخن تا به پایان همواره در حال #شکرگزاری #خداوند بود و #انگیزهاش برای #وقف #خانهاش به نیت #حسینیهای به نام #پسر #شهیدش را کسب #دعای خیر #مردم و #عاقبت خیری عنوان کرد.
🍃🌷🍃
به گفته این #مادر #شهید، #توجه و #سرزدنهای #مداوم #همسایهها و اینکه همیشه #هوایش را دارند و تبدیل #خانهاش به #حسینیه و #حضور #دوستداران #اهل بیت(ع)🌷 در مراسم #عزاداری باعث میشود کمتر به #تنهایی فکر کند.
🍃🌷🍃
رحیمی، #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با #ویژگیهای #پسر #شهیدش با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود #هوای #پدر و #مادرش را داشته و از هیچ ک#مکی به آنان خودداری نکرده، #گل بود. #پسری که همواره با #یادآوری #کارهایش و #خصوصیات #اخلاقیاش #لبخند بر لب میآورم.
🍃🌷🍃
#قربانعلی #تنها فرزند #گلمحمد ترکفرخانی و #معصومه رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر #جوانان، حضور در #جبهه را برای #دفاع از #خاک و #ناموس اش بر خود #وظیفه دانست و با #رضایت #والدینش وارد میدان #مبارزه حق علیه باطل شد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #قربانعلی که در زمان #شهادتش فقط ۱۶#سالش بود با #رضایت #من و #پدرش برای #اعزام به #جبهه از طرف #بسیج با حضور در #ثبت احوال #سنش را در شناسنامه #یک سال #اضافه کرد.
🍃🌷🍃
روایت ازخواهر شهید:
همیشه مادرم به #اهل بیت(ع) توسل ویژهای داشت و در نمازهایش متوسل به این بزرگان می شد تا #فرزندانی صالح داشته باشد و همیشه این جمله را می گفت که من فرزندانم را به #امام حسین (ع)سپرده ام.🍃⚘🍃
زمانی که برادرم #شهید شد همسرم باجمله برادرت به #لیاقت و#شایستگیش رسید نگرانم کرد و با بغض در گلو و چشمانی پر از اشک به دلهره ام پاسخ داد که برادرت #شهید شد.
ایشان در #صبر بی نظیر بودند و من همیشه سعی می کردم مواردی که به صبر ویژه نیاز داشت از ایشان مدد جویم و او همیشه نتیجه این اطمینان عاطفیم را باصبر وحوصله ویژه و متفاوت تری از تمامی کسانی که می شناختم همراهی
می کرد.🍃⚘🍃