eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
259.2هزار عکس
71.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس غلامحسین صابری 🍃🌷🍃 در تاریخ  دهم فروردین ماه 1337 در روستای ناریان درخانواده ای روستایی ومذهبی متولدشد. پدرش مردی زحمتکش و متدین و پاکدل و ارادتمند به بیت عصمت و طهارت🌷 و از نظر اخلاقی مهربان و مؤدب و مادرش بانوئی فداکار، دلسوز ، مهربان. ایشان از کودکی و داشتنی و تلاش و بود و در نوجوانی به تهران عزیمت  و مشغول به  کار شد. 🍃🌷🍃
    محسن مطیعی 🍃🌷🍃 ایشان معروف میثم مطیعی هستند. هم هست، ایشان مطیعی از تحمیلی هستند. 🍃🌷🍃 در 26 1337# در سمنان متولد شد، از کودکی به واسطه‌ی پدرش حاج کریم که بیت🌷 بودند با و شد و با آن کرد. 🍃🌷🍃 بسیار خوان بود،  یکی از بود و به این درس علاقه زیادی داشت، این علاقه را می‌توان در کارنامه‌های تحصیلی ایشان که هنوز نزد خانواده اش باقی است، مشاهده کرد. 🍃🌷🍃 و آن را داشت، مانند و سایر ، را در اسلامی و های امام خمینی (ره) سپری کرد، از امام (ره)  تا در و مخفیانه با . 🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ترم در اداره ی بازرگانی استانشان استخدام شدو بیش از پیش احساس تکلیف می کرد و با رشوه خواری و رفع تبعیض مبارزه و رسیدگی به مستضعفان تنها بخشی از دل نگرانیها بود. پس از کارش ، خانواده اش تصمیم گرفتند که برامپیش آستین بالا بزنند و بعد از تحقیقات مستمر بالاخره همسر ایده ال خود را پیدا کرد و این وصلت انجام شد و زندگی ساده خود را شروع کردند. مدتها گذشت تا اینکه حمله ی داعشیان به حرم زینب (س)⚘شروع شدو می شنید که چه جنایتهایی در کشور سوریه انجام میشه. 😔 آرام و قرار نداشت و بی تاب بود و نیمه شب ها گریه ، امانش را بریده بود. دیگه پای موندن نداشت و مرتب خبرها را رصد می کرد و با دوستان بسیجی خود مرتب در تماس بودکه چه باید کرد و چه جوری میشه به سوریه رفت و آن مزدوران را ریشه کن کرد. تصمیم جدی گرفت که باید برای دفاع از حرم بیت (ع)⚘عازم سوریه شود. می گفت این را بدانید تا زمانی که بچه های شیعه زنده هستند نمی گذاریم زینب⚘دوباره به اسارت کفر در بیاید.
به نظر من آن چیزی که را به مقام رساند، و به بیت🌷و حسین (ع)🌷بود. با برادرم خیلی صمیمی بودند. قرار گذاشتند اربعین ۹۶ با هم به کربلا بروند.😭😭 🍃🌷🍃 در خیالش برای این سفر رؤیا‌ها بافته بود. به برادرم می‌گفت: «اربعین می‌ریم کربلا. دستمال برمی‌داریم و زائران ا حسین (ع)🌷 را پاک می‌کنیم. من توی می‌خوام بشم!»😭 🍃🌷🍃 من به حرف‌هایش خندیدم. گفتم: « حالا چرا کفاش؟» جدی شد و نگاهم کرد. با حالت عجیبی گفت: «گرد پای زائرای حسین🌷 تبرکه. دوست دارم خاک‌های اونا بخوره به دست و صورتم»😭 🍃🌷🍃 اما قسمت نشد بره 😭😭 بعد از چهلم به خانه خواهر شوهرم رفته بودم. خانم مسنی را آنجا دیدم. پرسید: «تو همسر ؟» گفتم: «بله.» گفت: «می‌دونستی همسر تو هر ماه یک مقدار پول به من کمک می‌کرد؟» 🍃🌷🍃 از تعجب ماتم برد. از این موضوع هیچ خبر نداشتم. وضع خانواده خودمان خوب نبود. پدرش را از دست داده بود و می‌دانست که به مالی کند.😭 🍃🌷🍃
دفاع مقدس حمید نخلی 🍃🌷🍃 در تاریخ ۱۳۴۰/۹/۲۳# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. دوران کودکی را پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و ادامه تحصیل داد تا دبیرستان و در رشته اقتصاد دیپلم گرفت. 🍃🌷🍃 از دوران نوجوان سواد و فکری بود، بود و. 🍃🌷🍃 با وجود این که  بود، ولی از و بالایی   و بود. 🍃🌷🍃 بطوری که در همان سالهای ۱۳۵۷_۵۸_۵۹# بطور و هم به انقلاب می پرداخت و هم با کمونیست ها، منافقین و سایر تفکرات انحرافی ایشان و داشت. 🍃🌷🍃 ایشان با شروع تحمیلی ، از همون اوایل  به رفت و در های زیادی  داشت. 🍃🌷🍃
☝️ مربوط حضور آقا🤍 بر سر #شهید هادی جوان دلاور. 🍃🌷🍃 تنها شرطمان این بود که ضارب باید بعد از آزادی هر سال در سوری در همکاری با نیروی انتظامی و کارشناسان، و انجام بدهد و را که در آن روز متوجه به آن‌ها کند. پدر و مادر آرش شوکه شده بودند. پدرش می‌گفت من وقتی شنیدم بدون هیچ پسرم را اصلاً باورم نمی‌شد. در پاسخش گفتم ما با زهرا (س)🌷 کردیم. بروید و به بیت (ع)🌷متوسل شوید.😭 🍃🌷🍃 می‌خواستند به نوعی کار ما را جبران کنند که قبول نکردیم. دو بنر نوشتند که یکی را در محله ۳۰ متری جی تهران و یکی دیگر را هم در سراب نصب کردند. با این کار موافقت کردیم، چون می‌خواستیم مردم بدانند بی‌هیچ چشمداشتی از قاتل فرزند عزیزمان گذشتیم.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام هادی جوان دلاور هم درتاریخ ۲۴# اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۳# بعداز کما ، به آرزویش که در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید تهران ، بهشت زهرا سلام الله علیها🌷 قطعه ۵۰ 🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ترم در اداره ی بازرگانی استانشان استخدام شدو بیش از پیش احساس تکلیف می کرد و با رشوه خواری و رفع تبعیض مبارزه و رسیدگی به مستضعفان تنها بخشی از دل نگرانیها بود. پس از کارش ، خانواده اش تصمیم گرفتند که برامپیش آستین بالا بزنند و بعد از تحقیقات مستمر بالاخره همسر ایده ال خود را پیدا کرد و این وصلت انجام شد و زندگی ساده خود را شروع کردند. مدتها گذشت تا اینکه حمله ی داعشیان به حرم زینب (س)⚘شروع شدو می شنید که چه جنایتهایی در کشور سوریه انجام میشه. 😔 آرام و قرار نداشت و بی تاب بود و نیمه شب ها گریه ، امانش را بریده بود. دیگه پای موندن نداشت و مرتب خبرها را رصد می کرد و با دوستان بسیجی خود مرتب در تماس بودکه چه باید کرد و چه جوری میشه به سوریه رفت و آن مزدوران را ریشه کن کرد. تصمیم جدی گرفت که باید برای دفاع از حرم بیت (ع)⚘عازم سوریه شود. می گفت این را بدانید تا زمانی که بچه های شیعه زنده هستند نمی گذاریم زینب⚘دوباره به اسارت کفر در بیاید.
بود و خانوادگی از صدای او برای بیت(ع)🌷 گرم می‌شد اما حالا مدت‌هاست و در فضا شنیده نمی‌شود و جای خالی او در بیشتر احساس می‌شود.😭😭 🍃🌷🍃 وقت بهش گفتم اگر رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو رفت، با هم رفت، بگو خودش را بیت(ع)🌷 و کرد. من هم این روزها خودم را با همین می‌دهم.😭 🍃🌷🍃 هر زمان ناراحت میشم به این فکر می‌کنم که و از طرف بود و من را به دادم و را می‌کنم که در این بودم و این قلبم را# آرام می‌کند. 😭 🍃🌷🍃 به تشویق شوهرم که حکم برای را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر را دهم. خبر را ابتدا به اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند. 😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از پدر : با کردم و را زینب(س)🌷 ، رقیه(س)🌷 ، و نمودم.😭 🍃🌷🍃 چرا که لایق بود و از عزیز انقلاب و همه و نظام را خواهانم. 🍃🌷🍃 وقتی به می رفت ، کسی مطلع نمی شد که به کجا می رود و اخیراً هم از به رفت و من نمی دانستم که در بوده. 🍃🌷🍃 برای بیت و 🌷 را یکی از بود😭 بیت علیه السلام🌷 بود و به آنچه خواند قلبی داشت.😭 🍃🌷🍃 سرانجام محمد صاحبکرم اردکانی هم درتاریخ   ۱۳۹۳/۱۲/۱۲#   در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر سپیدان، شیراز. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید محمد صاحبکرم اردکانی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
رحیمی قربانعلی ترک‌فرخانی که در سن ۱۶ به دیگر یاران در دوران دفاع مقدس پیوست. 🍃🌷🍃 از ۳۰ قبل با تبدیل خانه خود به 🌷 ادامه دهنده راه است. 🍃🌷🍃 به گزارش ایرنا : در ابتدای ورود به خانه این بزرگوار در خیابان ظفر گنبدکاووس که بر سردر آن تابلویی با نام  قربانعلی ترک‌فرخانی گذاشته شده، و حاکم بر محیط توجه‌ را به خود جلب می‌کند و بعد را می‌توان مشاهده کرد که صبر و بوده و با میزبان بیت (ع)🌷 و محل است.   🍃🌷🍃 با داشتن احساس راحتی زیاد در این خانه ساده که از ۳۰ قبل محل خاندان و به‌ویژه در محرم و صفر است پای صحبت های این نشستم که از ابتدای سخن تا به پایان همواره در حال   بود و برای   به نیت  به نام را کسب خیر و خیری عنوان کرد. 🍃🌷🍃
به گفته این ، و و اینکه همیشه را دارند و تبدیل به و بیت(ع)🌷 در مراسم‌ باعث می‌شود کمتر به فکر کند. 🍃🌷🍃 رحیمی، قربانعلی ترک‌فرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود و را داشته و از هیچ ک به آنان خودداری نکرده، بود.  که همواره با و بر لب می‌آورم. 🍃🌷🍃 فرزند ترک‌فرخانی و رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر ، حضور در را برای از و اش بر خود دانست و با وارد میدان حق علیه باطل شد. 🍃🌷🍃 به گفته ، که در زمان فقط ۱۶ بود با و  برای به از طرف با حضور در احوال را در شناسنامه سال کرد. 🍃🌷🍃
روایت ازخواهر شهید: همیشه مادرم به بیت(ع) توسل ویژه‌ای داشت و در نمازهایش متوسل به این بزرگان می شد تا صالح داشته باشد و همیشه این جمله را می گفت که من فرزندانم را به حسین (ع)سپرده ام.🍃⚘🍃 زمانی که برادرم شد همسرم باجمله برادرت به و رسید نگرانم کرد و با بغض در گلو و چشمانی پر از اشک به دلهره ام پاسخ داد که برادرت شد. ایشان در بی نظیر بودند و من همیشه سعی می کردم مواردی که به صبر ویژه نیاز داشت از ایشان مدد جویم و او همیشه نتیجه این اطمینان عاطفیم را باصبر وحوصله ویژه و متفاوت تری از تمامی کسانی که می شناختم همراهی می کرد.🍃⚘🍃