🍁پاییز ...
.
🍂پاییز ، بساطش را جمع می کند ، اما قاصدکِ خوش خبر از راه رسیده است.
.
برگ ها🍁 به یمنِ آمدنت بر زمین ، سجده شکر می کنند🍂 و فرش رنگینِ زیر پایت می شوند . آذر را سربلند کردی😍 و پاییز با آمدنت عاشق شد...❤️
.
قصه ی عشق💚 را به زمستان هم آموختی ، همان روزی که برای ظهور قدم برداشتی ، مدافع شدی و با خون سرخت، عشق به معشوقِ حقیقی را بر کتابِ تاریخ ثبت کردی⏳دنیا و آدم هایش شاهد تولد دوباره تو بودند ...
.
در تقویم روزگار🗒، هجدهمین روز آذر به بقیه روزها فخر می فروشد وخبرِ به دنیا آمدنت ، سطرِ اولِ روزنامه ی ایثار می شود.📜
.
برای تولدت، قلب ها ❤️را با عهدنامه روزی بدون گناه چراغانی می کنیم ..به یمن آمدنت ، کمیل هدیه می کنیم تا شاید خودمان بیدار شویم از این خواب حسرت.. 😔
برایمان دعا کن ، بهار دلمان ، از پاییزِ عاشق غافل شد و میزبان زمستانِ گناه شد😓😓 ..برای بهارِ ایمانمان دعا کن..
.
تولدت مبارک مرد پاییزی🍁❤️
.
✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر )
.
.
❣️به مناسبت تولد شهید
#محمودرضا_بیضایی💕
.
.
#شهید_محمودرضا_بیضایی #شهید_مدافع_حرم #شهید_بیضایی #شهید_محمود_بیضایی #حسین_نصرتی #اللهم_الرزقنا_شهاده #مدافع_ظهور #شهید_مخلص #مرد_پاییزی #تولدت_مبارک #گرافیک #ماه_آذر #شهدا_زنده_اند #با_صلواتی_یادشان_کنیم #فتوشاپ #شهید_را_مدافع_آفریدند #دعایم_کن #کاش_شهید_شویم #عهد_نامه #کمیل #طراحی #عمار #عاشق_خدا #تایپوگرافی #عکس_نوشته #شهادت #شهدا
دلم بی تاب است💓....
.
✊وضو می گیرم ..دفتر دل نوشته هایم راباز می کنم📒 ..قلم به دست می شوم✏️ اما نمی دانم چرا ساعت شنی⏳ دلهره ام امروز پایانی ندارد.
.
حافظه ام شرمنده ی دلم شده 😞و جملات ، امروز توانِ بودن ندارند...
.
خواهر شاه خراسان💐 ، خادم خود را به عمه سادات هدیه کرده است 🥀و من برای درک این اتفاق خیلی کوچکم😓 ...
.
شاید هم دخیل های پنجره فولاد جواب داده است😰....نمی دانم....
.
حسرت ها را در کوله پشتی سردرگمی ریخته ام و می روم به سرزمین ندامت تا کمی برای خودم گریه کنم😭 ..شاید اشک کمی از حجم درد بکاهد...😢
خوش به حالت❤️...برای بانوی قم ۱۴ سال با افتخار خادمی کردی ،راست می گویند؛ رفیق شهید 💔، شهیدت می کند..با آمدن خبر ِ شهادت ِ شهید قریب🌹 ، کبوتر دلت🕊 به سوی آسمانِ شهادت پرواز کرد ....در گریه های شبانه ات😭 در حرم ، 💌جواز مدافع شدن را گرفتی .چشم سر را برتمام وابستگی های دنیا بستی و با چشم دل💚 راهی سرزمینی شدی که عشق را به بهای شهادت می آموزند.💐.
.
من برای تمام روزهایی که دلم را سرگرم وابستگی های دنیا کردم به خودم بدهکارم 😞و چه سخت است بدهکار خودت باشی..😔😔
.
🗓بیست و یکمین روز آذر را با شهادتت آذین بستی🌟 و دنیا و آدم هایش را داغدار نبودنت کردی .
اما چرخ گردون روزگار چرخید و این بار شهید ِخادم🕯 شدی و حرم را زیارت کردی .
.
من برای حاجت های دنیایی ام زائر می شوم ، دخیل می بندم و ضجه می زنم😥 و من در درس عاشقی خیلی عقبم 😢
این روزها فرزندت با افتخار برای حضرت معصومه ، خادمی می کند و راهت را ادامه می دهد ...میدانم این ها از دعای خیر تو است ...دعا کن ...برای اسیران نفس که ⛓زنجیرهایی گناه بر وجودشان سنگینی می کند..توان راه رفتن در این برزخ را ندارند....دعا کن راه را گم کرده ایم😰 ..نفس کم آوردیم ..
برای منتظرهای محتاج ِ دعایت ، دعا کن .
من در برابر شهدا شرمنده ام 😭😭
.
✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر)
.
.
تاریخ شهادت: 21 آذر 96
محل شهادت: دیرالزور | سوریه
.
.
🥀به مناسبت شهادت#شهید_مهدی_ایمانی 🥀
.
#شهید_مهدی_ایمانی #مدافع_حرم #شهدا_زنده_اند #خادم_حرم #شهید_خادم #شهید_قریب #شهدا_گاهی_نگاهی #التماس_دعا #رفیق_شهید_شهیدت_میکند #عمار #طراح #شهدا_را_با_صلواتی_یاد_کنیم #گرافیست #دلتنگ_شهدا #عکس_نوشته #شهدا_دعایم_کنید #در_آرزوی_شهادت #حرم #شهید_آذری #عکس_نوشته #شهید_ایمانی #شهادت #بی_ادعا
🌱 به نام #مرهم دلتنگی ها
.
.
☝️ بگذار...
🍃 بگذار این #اشک های خسته 😓 را به #عاشقانه های عارفانه ی دل بی #انتهایت ❤️ پیوند بزنم. 🚩
.
بگذار به سان #تو، 👆 دمی در حوالی #عروج 👣 قدم بزنم.
.
.
.
👊 می خواهم #فریادی برآورم 😵 از #ضمیر جان که نوایش برسد به گوش اهل #جهان. 🌪
.
💫بگویم که ما #طفل شیرخواره 🙂 و پیر #رنج کشیده و #جوان نور دیده داده ایم، و آه از #جوان نور دیده. 😍
.
😍 #جوان نور دیده آن است که 🤔 #اعماق افکارش باز می گردد به میخانه ی #عشق حسین (ع). 🌍
.
آن است که #علم 📝 و ایمانش 🔴 را در هم #آمیخته و نثار راه پر فروغ #دلدادگی میکند. ♥️
.
😍 #جوان نور دیده یعنی آن که #زلال چشمانش 👁 لب به سخن #آزادگی گشوده است. ✍
.
😍 #جوان نور دیده یعنی تو!
.
🔶 یعنی تو محسن!
🔶 یعنی تو و تلاطم جنون بندگی در تک تک گام هایت
🔸 یعنی تو و آوای دلدادگی در هیاهوی نفس هایت
🔹 یعنی تو و ...
.
🔶 آری تو ...
🔸 تو یعنی عاشق و عارف و عالم
🔹 یعنی بنده و دلداده و جوان نور دیده
.
همه اش یعنی تو
🔸یعنی تو ای شهید 🌹
.
.
به قلم : زهرا مهدیار
🔻 #شهید_محسن_وزوایی 🔻
.
#شهید_دفاع_مقدس #شهید #شهدا #شهادت #محسن_وزوایی #کربلا #اربعین #حرم #ولایت_فقیه #مدافع_حرم #شهدا_زنده_اند #شهدا_گاهی_نگاهی #التماس_دعا #عمار #طراح #گرافیست #دلتنگ_شهدا #عکس_نوشته #در_آرزوی_شهادت #عکس_نوشته #شهادت #بی_ادعا #دفاع_مقدس #جنگ #جبهه
اون ک چشیده طعم این عشقو❤️، غیر تو هیچکس و نمیشناسه
هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن #رایه العباسه🌷
.
ریشهای خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک #پاسدار نمیاندازد؟🤔
.
نامش #امیر بود🌷. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش🥀 را دیدم و یک بیت معروف نوحههای حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این #شهید به رایه العباس چیه؟
.
مثل همیشه راهکار علامه گوگل🙂. سرچ که کردم علامت سوالهایم🤔 بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها #چریکی و #بسیجی که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست❤️، یاد حرف #شهید #حججی🥀 افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش☘️ صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا #شهادت🍃 یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه #معبری تنگ که حتی مختصات روی نقشهاش هم نیست.😞
.
#امیر سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی هاست 😍؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه #هیات امام حسین. 🏴
.
همهی ما #اربعین دست و پا میزنیم برا پابوس آقامون😭 .اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد،😔.رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور میداریم و آخر قبولی #زیارت💐 بدست اونه.
.
رفت پیش عمه #سادات که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود💓 و غصه و غمهاش بیشمار.😥
.
ما اول مسیر و اون آخر مسیر بیصدا و بیریا رسید 😓به اون معبر لعنتی ؛که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ،چه برسه به معبر شهادت.😭
.
سیاوش وسط آتش 🔥اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب🕊
.
امیر جان ما ماندهایم راه #انقلاب که سرخ است از لخته خون 💔شهیدان، ما ماندهایم و #سم پاشی 😥 ناامیدی لیبرالهای سگ سفت غرب زده، ما ماندهایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما ماندهایم باسنگینی #سینه های پر از سرب و #خردل😪، پاهای کِرِخت و بدون احساس😢، ما و آنهایی که #ترکش ها در بدن های لاغرشان😭 قایم باشک بازی میکنند😰 و....
.
اما ته همه ما ماندهایم و #حسرت و آه #یتیمان😓 و پوزخند مدیران🙁
.
نویسنده:محمد صادق زارع
.
#شهید_امیر_سیاوشی #مدافع #شهدا_گاهی_نگاهی #اربعین #رایه_العباس #اربعین #گرافیست #پاسدار #عمار #سوریه #شادی_روح_شهدا_صلوات #زیارت #عمه_سادات #شهید_نشوی_میمیری #جامانده #در_آرزوی_شهادت #شهدا_زنده_اند #مدافع_شهید #معبر #نقشه_شهادت #ترکش #التماس_دعا #فتوشاپ #کربلا #پای_پیاده #شهید_سیاوشی #دفاع_مقدس #در_آرزوی_شهادت
اون ک چشیده طعم این عشقو❤️، غیر تو هیچکس و نمیشناسه
هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن #رایه العباسه🌷
.
ریشهای خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک #پاسدار نمیاندازد؟🤔
.
نامش #امیر بود🌷. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش🥀 را دیدم و یک بیت معروف نوحههای حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این #شهید به رایه العباس چیه؟
.
مثل همیشه راهکار علامه گوگل🙂. سرچ که کردم علامت سوالهایم🤔 بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها #چریکی و #بسیجی که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست❤️، یاد حرف #شهید #حججی🥀 افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش☘️ صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا #شهادت🍃 یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه #معبری تنگ که حتی مختصات روی نقشهاش هم نیست.😞
.
#امیر سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی هاست 😍؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه #هیات امام حسین. 🏴
.
همهی ما #اربعین دست و پا میزنیم برا پابوس آقامون😭 .اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد،😔.رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور میداریم و آخر قبولی #زیارت💐 بدست اونه.
.
رفت پیش عمه #سادات که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود💓 و غصه و غمهاش بیشمار.😥
.
ما اول مسیر و اون آخر مسیر بیصدا و بیریا رسید 😓به اون معبر لعنتی ؛که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ،چه برسه به معبر شهادت.😭
.
سیاوش وسط آتش 🔥اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب🕊
.
امیر جان ما ماندهایم راه #انقلاب که سرخ است از لخته خون 💔شهیدان، ما ماندهایم و #سم پاشی 😥 ناامیدی لیبرالهای سگ سفت غرب زده، ما ماندهایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما ماندهایم باسنگینی #سینه های پر از سرب و #خردل😪، پاهای کِرِخت و بدون احساس😢، ما و آنهایی که #ترکش ها در بدن های لاغرشان😭 قایم باشک بازی میکنند😰 و....
.
اما ته همه ما ماندهایم و #حسرت و آه #یتیمان😓 و پوزخند مدیران🙁
.
نویسنده:محمد صادق زارع
.
#شهید_امیر_سیاوشی #مدافع #شهدا_گاهی_نگاهی #اربعین #رایه_العباس #اربعین #گرافیست #پاسدار #عمار #سوریه #شادی_روح_شهدا_صلوات #زیارت #عمه_سادات #شهید_نشوی_میمیری #جامانده #در_آرزوی_شهادت #شهدا_زنده_اند #مدافع_شهید #معبر #نقشه_شهادت #ترکش #التماس_دعا #فتوشاپ #کربلا #پای_پیاده #شهید_سیاوشی #دفاع_مقدس #در_آرزوی_شهادت
🍃می نویسم برای تو
برای توکه بودنت را
نه #چشمانم میبیند،
نه گوش هایم می شنود،
نه دستانم لمس می کند.
تنها راه این است که
#دلم را برایت قلم کنم
و از تو بنویسم.✍
.
🍃از تبار #حسین بودی و هم نام امامت ،
از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی .از بدو تولد ،
از همان روزی که قرار بود نباشی
تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان #مادرت نمک گیر خانه ارباب شدی.
#سرنوشتت از همان روز مشخص شد.🌿
.
🍃تو آمده بودی که حسینی باشی.
آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود #حسینی شد.
فقط مرد میدان میخواهد.
این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید.
نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود.
زندگی که با طریق شهدا آغاز شود...
سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
اصلا همسرت هم این را فهمیده بود.
او هم میدانست
میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی
بروی تا جاودان شوی.☘
.
🍃اصلا #سوریه که رفتی ، همین دخترت؛ زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد.
دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت:
#باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو..
من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست😔
.
🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی.
آن هم چه آمدنی..
چهارده خرداد ۹۲ ،با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی.
و
اینک ما مانده ایم و تویی که تا #ابد هستی !🌺
.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
.
🕊به مناسبت تولد #شهید_محمد_حسین_عطری
.
📆تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵
.
📅 شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۹
.
🥀مزار : گیلان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دل_نوشته #عمار #
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای رفیق های آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که جنگ ندیده اند #قلم به دست گرفته و راوی صحنه های مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام علیاصغر بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخواست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#پروازت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ٢۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باز یه خبر رسید از روضه، بی بی یه گل رو چید از #روضه، باز یه #رفیق پرید از روضه😥
🍃نمیشود از تو گفت. از تویی که اندک زمانیاست از پروازت میگذرد و ما همه در بهت که چه شد؟ به راستی تو پر کشیدی؟!
🍃اما تقدیر همین است که درست زمانی که ما درگیرِ هیچ و پوچِ دنیا بودیم، تو پرستو شدی در آغوشِ آسمان. #شب_جمعه بود و همه جا پر از عِطر حسین و تو چه خوش درخشیدی که ارباب میزبانت شده.
🍃پایِ حرم یه یاس پرپر
پیشِ نگاهِ بنت الحیدر
رفت و رسید به ارباب آخر
این گل هم به قربونِ #حسین💔
🍃ما داغ از نبود رفیق و بچه ها، مبهوت از نبود #پدر، تو که اربا اربا به آغوش حسین بال گشودی؛ به رسم مادرت زهرا، کودکانت را به آغوش بکش.
🍃در شبِ سالروزِ رحلت حضرت #روحالله(رحمته اللهعلیه) تو نیز به ملکوت پیوستی و این مهر تاییدی است که "سرنوشت فرزندان #خمینی، چیزی جز شهادت نیست"
🍃کمین دشمن بهانه بود! تو آماده بودی که دیشب از خاک #تدمر به آغوش زهرا_سلاماللهعلیها_ بروی. و در کنارِ مادرت این شب جمعه را راهیِ #کربلا باشی.
🍃حالا در آغوشِ فرمانده ات استراحت کن. شبیه همان عکس معروف که در آن جلسه، مثل #عمار در آغوش ح.ا.ج ق.ا.س.م گرفته ای. شما عادت دارید استراحت را به بعد از شهادت موکول کنید؛ درست مثل فرماندهتان. نوشِ جان، شیرینیِ شهدِ شهادت حاج حسن🕊
🍃خونِ گلوش هنوز هم گرمه!
ما دلمون به چی سرگرمه؟!
✨#اللهم_انا_لانعلم_منه_الا_خیرا
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🥀به مناسبت #شهادت
#شهید_حاج_حسن_عبدالله_زاده
📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱۴۰۰
📅تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۰
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#شهادتت_مبارک #مدافع_حرم
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۸ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی