✨بسم الله الرحمن الرحیم
🍃هر وقت که می رفت تبلیغ، یک کیسه نان خشک و پنیر هم با خودش می برد. فکر میکردم میخواهد در محل تبلیغش #زاهدانه زندگی کند و با خودم کلنجار می رفتم که شیخ مهدی اهل این کارها و فیلم بازی کردن برای #مردم نبود، هر طور در خانه #زندگی می کرد، بیرون هم همین بود، حالا چی شده که این کار را میکند؟!
🍃همین سوال باعث شد تا در یکی از سفرهای تبلیغی اش به زور همراهش بروم. وقتی به محل تبلیغ که روستای کوچکی بود رسیدیم تازه دو زاری ام افتاد. شیخ مهدی همیشه عادت داشت بین کارهایی که میخواهد انجام دهد، سخت ترین ها را انجام بدهد برای همین در تبلیغ هم روستاهایی را انتخاب می کرد که بر اثر تبلیغات #رژیم_شاهنشاهی ذهنیت منفی ای به دین و روحانیت داشتند تا آنجا که حتی حاضر نبودند نان خالی به #روحانی بفروشند و شیخ مهدی مجبور بود تا با همان نان خشک و پنیر روزگارش را بگذراند اما این هیچ تاثیری در تبلیغ او نداشت.
🍃 برای اهالی آن روستا در تبلیغ و تبیین دین آنچنان سنگ تمام می گذاشت که یادم هست وقتی ایام تبلیغ تمام شدمردم همان روستا آمدند و با اشک و آه و به اصرار از او خواستند تا باز هم به آنجا برود اما شیخ مهدی بنایش این بود که در آن روستا کارش را کرده و #علاقه را در اهالی ایجاد کرده، بقیه کار را یک نفر دیگر باید بیاید انجام دهد.
🍃برای همین سال بعد با وقت تبلیغی بعد می رفت به یک روستای صفر کیلومتر دیگر و روز از نو روزی از نو. بیخود نبود که شیخ مهدی شاه آبادی فرزند بزرگ استاد #عرفان حضرت امام رضوان الله علیهم آنطور چشم خدا را گرفت که با خلعت فاخر شهادت او را برای خودش جدا کرد.
✍️نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حجت_الاسلام_مهدی_شاه_آبادی
📅تاریخ تولد : ۱٣۰٩
📅تاریخ شهادت : ۶ اردیبهشت ۱٣۶۳
📅تاریخ انتشار : ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت :جزیره مجنون
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
✨بسم الله الرحمن الرحیم
🍃روزی که فرماندهی توپخانه کل سپاه را به او دادند مگر اصلا سپاه توپخانه ای داشت؟! مقداری قبضه های قدیمی وجود داشت که آن هم دست ارتش بود، هیچ کس هم که در دنیا به #جمهوری_اسلامی چیزی نمیفروخت.
🍃از این فرماندهی فقط یک اسم وجود داشت، یعنی دوتا کلمه بود و شرایط هم اجازه نمی داد که بیش از آن باشد.اما معروف است که همان روزها از حسن پرسیده بودند که«شما که توپی ندارید چه معنی دارد که یگان توپخانه ایجاد کنید؟»
🍃جواب حسن اما فقط یک چیز بود:«قبصه های ما در دست دشمن است و خودمان باید برویم آنها را بگیریم»
حرفی که خیلی ها نه فهمیدندش و نه باور کردند تا اینکه حسن پس از مدتی کوتاه مو به موی حرفهایش را با عمل در ذهن همه مان حک کرد. توپخانه کل سپاه با غمینتهایی که از رژیم صدام گرفته شد، به وجود آمد و این حس را در او ایجاد کرد که باید برویم به سمت تاسیس یگان موشکی سپاه.
🍃آنچه شرایط را برای یگان موشکی سختتر می کرد آن بود که دیگر #موشک را نمی شد غنیمت گرفت و باید یا خریده میشد که این محال بود یا حرکتی زد که همه متحیر بمانند. حسن و #حسن_مقدم این راه دوم را انتخاب کردند و شاهکاری کردند که تا همین امروز بزرگترین و جدی ترین عامل قدرت ما می باشد.
🍃در یک کلام شهید حسن شفیع زاده مرد میدانهای سخت بود و از جمله آدم هایی که هیچ چیز نمی توانست جلوی او را بگیرد و مصداق «#میشود_و_میتوانیم».
✍نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسن_شفیع_زاده
📅تاریخ تولد : ۱٣٣۶
📅تاریخ شهادت : ٨ اردیبهشت ۱٣۶۶
📅تاریخ انتشار : ٧ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عملیات کربلای ۱۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃گویا باز هم میتوان رُخ #مالک_اشتری را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود.
🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد.
🍃گویا در وجود #علی_اکبر تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود. او بی مهابا به #قلب دشمن حمله می کرد.
🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد.
🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های #معنوی نزد پروردگار می گشت.
🍃گویا او و جنگ #عهدی بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند، عهدی که با قلبی پاک و با #عشق بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت #شکست این عهد جاوید را نداشت.
🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون #شهدا.
🍃گویا #دنیا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از #زندان پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود.
🍃پر زدن علی اکبر به سوی #آسمان به ما آموخت، می شود #پرواز کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند...
✍️نویسنده : #گمنام
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علی_اکبر_قربان_شیرودی
📅تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : گلزار شهدای بالا شیرود
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #کربلا #اربعین #مشهد #طراحی #دل_نوشته
🍃زودتر از سنش بالغ شد، نماز خواندن و #روزه گرفتن را از ۷ سالگی شروع کرد، آنچنان زیبا نماز میخواند که قنوت هایش در آسمان هفتم می پیچید و در میان این قنوت ها گاهی چهره اش به وسعت دریاها نمناک و دیده اش تار میشد.
🍃رضا آنقدر در برابر مصیبت صبوری میکرد که دیگر صبر هم به ستوه آمده بود. صوت دلنشینی داشت، هنگامی که #قرآن را میخواند، میتوانستی حضور فرشتگان را در کنارش حس کنی.
🍃با هر #جمعه که از راه می رسید، #زیارت_آل_یاسین را با شور و حال عجیبی میخواند، گویا دلتنگی امانش را میبرید و تنها راه آرامش روحش این زیارت بود.
🍃هنگامی که فهمید #حرم عمه جان زینب«س»در معرض خطر است لحظه ای آرام و قرار نگرفت و داوطلب شد و اذن سربازی بانو را گرفت.
🍃 در ماموریت دوم بود که پا بر بال #ملائک گذاشت و رفت. او رفت و چند خط وصیت به یادگار گذاشت.
«ای همسرم! از اینکه رفیق نیمه راه بودهام، #شرمندهام. تو را به همان خدایی میسپارم که به طفل صغیر هم #روزی میدهد.
به پسرم بگو: که چرا به این راه رفتهام؟ #هدفم، زندگی عزتمندانه ایران، ایرانی و مردم #مسلمان بوده است.»
☆روحش شاد و یادش گرامی☆
✍نویسنده : #گمنام
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_سید_رضا_طاهر
📅تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
📅زمان انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : روستای هریکنده
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دل_نوشته
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای رفیق های آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که جنگ ندیده اند #قلم به دست گرفته و راوی صحنه های مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام علیاصغر بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخواست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#پروازت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ٢۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃ایام اربعین سال ۹۴ بود که تصمیم گرفتیم با چندتا از رفقا راه بیفتیم سمت مرز تا برویم و خودمان را بندازیم توی اقیانوس خروشان#زیارت_پیاده_اربعین امام حسین علیه السلام👣
🍃دو تا ماشین شدیم و زدیم به جاده
من و جواد و سه نفر دیگه از بچه ها توی یک ماشین بودیم.اون سه نفر که تا راه افتادیم خوابیدند، ماندیم من و جواد. از همانجا تا خود مرز برای هم تعریف کردیم تا خوابمان نبرد و بتوانیم رانندگی کنیم🚘
🍃سالها بود جواد را میشناختم، با هم توی ستاد شهید بابانظر کار میکردیم، #عاشق شهدا بود، آنقدر که هرکجا کار شهدا روی زمین می ماند و کسی نمیتوانست سختی آن کار را تحمل کند اصطلاحا او می رفت و زیر یک خم کار را می گرفت.
🍃آن شب هم کلی از خاطرات کارهایش گفت اما خیلی هم برایم درد دل کرد.کفری بود از اینکه خیلی تلاش کرده است تا برای دفاع از حرم برود#سوریه حتی یک بار تا پای#پرواز هم رفته اما از همانجا برش گردانده اند. می گفت من در حق اهل بیت کوتاهی کرده ام و نتوانسته ام کاری برای آنها بکنم، میخواهم بروم سوریه و حداقل کاری را که میشود انجام بدهم.
🍃از زیارت#اربعین که برگشتیم، مدتی بعد کارهای اعزامش درست شد و رفت و دست آخر در آزادی نبل و الزهرا یک تیر و دو نشان کرد، هم مدال دفاع از حرم و خدمت به#اهل_بیت سلام الله علیهم را گرفت و هم به عشقش که#شهادت و شهدا بودند رسید🕊
🍃حالا که فکر میکنم چقدر خوب است که انسان زندگی اش را مانند شهید جواد محمدی مفرد#وقف چیزهایی کند که پیوستن به آنها مایه سربلندی دنیا و آخرتش باشد♥️
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_جواد_محمدی_مفرد
📅تاریخ تولد : ٢۶ اردیبهشت ۱٣۵۶
📅تاریخ شهادت : ۱۵ بهمن ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضا مشهد
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
✨بسم الله الرحمن الرحیم
🍃چقدر امروز اگر پیش ما بود #سبک_زندگی و کردار و رفتارش به درد مان میخورد و گره گشای مشکلات مان بود.
🍃هنوز انقلاب نشده بود و #دانشجوی راه و ساختمان #دانشگاه_مشهد بود، آنقدر #استعداد و نبوغ داشت که از همه دانشجوها یک سرو گردن بالاتر بود،پدرش یک روز کشیدش کنار و گفت:حیف است اینجا بمانی، بیا وسایلت را جمع کن و برو خارج درس بخوان.
🍃اما او در عین #جوانی، خیلی محکم و متین جواب داد که: ما جوانها با #اسلام خو گرفتهايم و نميتوانيم دركشور بيگانه زندگي كنيم. #پدر هم که دید پسرش اینقدر آگاهانه اعتقاداتش برایش مهم است و در حفظ آن عزم راسخ دارد دیگر اصراری نکرد.
🍃سالها گذشت و در دوران #دفاع_مقدس معلوم شد که او برای حفظ عقیده اش راه مناسبی پیدا کرده و تخصص یافتن را هم فدای آن نکرده بود. توی جبهه های #جنگ هم وقتی همه مطابق معمول جبهه ها انجام وظیفه میکردند، او با توجه به تخصصی که داشت، گشت و باری را که روی زمین مانده بود و بقیه نمیتوانستند برش دارند برداشت تا گره از کار ارتش اسلام باز شود.
🍃به جمع #سنگرسازان_بی_سنگر پیوست و مشغول ساختن جاده برای رزمندگان شد. زیر آتش سنگین و بی حفاظ دشمن، او و دوستانش #مردانه می ایستادند و راه باز می کردند تا نیروها بتوانند به سهولت خودشان را به خط درگیری ها برسانند.
🍃سید محمد تقی رضوی مبرقع با همین روحیات بود که در چشم خدا گل کرد و خود را لایق ردای والای شهادت نمود، روحیاتی که همین امروز میتواند گره گشای گره های کور اجتماع ما باشد.
✍نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدتقی_رضوی
📅تاریخ تولد : ٢۶ فروردین ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ٣ خرداد ۱٣۶۶
📅تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : کربلای ده
🥀مزار شهید : حرم مطهر امام رضا علیه سلام
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨به نام خدای کویرهای داغ
🍃از دیار خاک های آفتاب خورده #یزد، لالهای رویید که حکایت از معجزه عشق داشت.
🍃تا پایان دوره ابتدایی #تحصیل کرد و پس از آن حرفهی بنایی را در پیش گرفت. بنا بود و فهمیده بود ساختمانی که پایههایش استوار باشند، تا فلک هم میتوان بُردش. بنابراین پایههای #ایمان را چنان محکم در قلبش نشاند که حتی #مرگ هم نتوانست آنها را بلرزاند.
🍃آن هنگام که دین و #اسلام را در خطر دید، جامه رشادت و شجاعت و #عشق بر تن کرد و راهی دیار عاشقان شد. به عنوان کمک تیربارچی در آنجا خدمت کرد. خالصانه، بی ادعا، بی ریا و... تا اینکه سرانجام مزد خدمت در راه معشوق را با شیرینی وصل، دریافت کرد.
🍃قریب به ده سال، مزارش چون بانوی #گمنام بقیع، پنهان بود. اما بالاخره در سال هفتادو سه به چشم انتظاری خانوادهاش پایان داد و برای همیشه در زادگاهش آرمید.
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حسن_خواجه
📅تاریخ تولد : ۱۰ خرداد ۱٣۴٧
📅تاریخ شهادت : ٢٢ دی ۱٣۶۵
📅تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : شلمچه
🥀مزار شهید : شهرستان اشکذر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 همیشه دو چیز را رشک می برده ام که آن هر دو را تو انگار جوری ربوده ای که حتی سهمی هم علی القاعده نباید برای چون منی باقی می ماند. یکی گمنامی در عین پر کامی و دیگری گمشده #معشوق بودن.
🍃فرمانده #قرارگاه_نصرت بودن در #دفاع_مقدس ما یعنی فرمانده جنگ بودن و البته در چشم همگان نبودن. کیست که نداند فرمانده جنگ بودن در جبهه حق چه اوج والایی است در آسمان قرب الهی و چقدر زیباست اینگونه دور از چشم همه غرق در آغوش #خدا بودن. تو اینگونه بودی!
🍃 شاید آن #آرزو و رشک دومم که تو آن را هم خیلی شیرین در دست گرفتی نتیجه همین گمنامی در عین پرکامی بود، آنسان که آنقدر دور از چشم اغیار در آغوش خدا ماندی و سینه در سینه خدا فرو بردی که دیگر اراده خدا بر این قرار گرفت که نام تو را با عنوان «عاشقی بی بدیل» فریاد بزند و شهادت را که معشوق اولیائش بود بر خلاف قاعده دنیا که همیشه #عاشق در پی معشوق است، دنبال تو فرستاد!
🍃 و اینگونه شد که سالها پس از بی نامی و گمنامی، #خداوند تبارک و تعالی تو را با نام #شهید روی دست گرفت تا حتی کسانی مانند من نیز کمی از قدر تو را فهمیدیم و هر وقت نام زیبایت را « شهید علی هاشمی » شنیدیم، بی اختیار در مقابلت سر فرود آوردیم و #خاضع شدیم.
✍️نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_هاشمی
📅تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۴۰
📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱٣۶٧
📅تاریخ انتشار : ۴ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : جزیره مجنون
🥀مزار شهید : اهواز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨بسم الله الرحمن الرحیم
🍃مداد العلما افضل من دما الشهدا را همه شنیده ایم اما کمتر کسی برایمان روشن تفسیر کرد که چرا مداد علما برتر از خون است.
🍃قلم علما برتر است چون #شهدا راه و رسم خون دادن برای خدا را از آن می آموزند. هم #قلم در دنیا بسیار است هم حتی عالم دینی اما هر قلمی که در دست عالمی باشد از خونهای شهدا بافضیلتتر است؟
🍃معلوم است که نه. پس آن قلم کدام است؟ آن قلم، قلمی است که در دستان عالمی باشد که علمش راهگشای راه شهیدانه زیستن و شهیدان از جان گذشتن باشد و چگونه میشود عالم این همه را بداند و خود شهید نشود؟!
🍃حضرت آیت الله صدوقی از این دست علما بود، علمایی که قلم شان شهیدپرور است، علمایی که قلم هاشان از خون شهدا هم با فضیلت تر است! چرا که با زیستنش خون منافقین جنایتکار را به جوش می آورد و شهید شدنش در محراب جانهای مومنان را به یاد مصیبت مولا در مسجد آتش میزد.
🍃خوشا به حال عالمان شهیدی چون شهید صدوقی که هم قلم #علما را در دست داشتند و هم خون شهدا را در رگها.
✍نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_آیت_الله_صدوقی
📅تاریخ تولد : ۱٢٢٨
📅تاریخ شهادت : ۱۱ تیر ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱۱ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : یزد
🥀مزار شهید : مسجد روضه محمدیه_یزد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#شهید_محراب #صلوات #ترور
🍃ما نسل شهید ندیده ای بودیم اما خبر نداشتیم که #رفاقت ندیده و رفیق نشناخته هم هستیم اما واقعه مقدس دفاع از حرم خوب تلنگری شد برای ما ندید بدید ها تا هم شهیدها را ببینیم در کنار خودمان و هم لمس کنیم رفاقت و #رفیق را از نزدیک! البته خیلیها را دیدیم و خیلی ها را هم نه.
🍃فریادهای محمد را در تشییع پیکر مطهر مصطفی هر کس شنید و دید به ظاهر و به حکم زمانه باید چیزی کاملا معمولی را می دید و می شنید اما زمان به ما نشان داد که اگر کسی به چشم خدابین و گوش خداجو، آن صحنه و آن فریادها را میدید و می شنید،درک می کرد که دارد یک #شهید را در حال یک گفتگوی کاملا رفاقتی می بیند.
🍃محمد با بی تابی تمام، از رفیق خدایی اش، #مصطفی_صدرزاده، میخواست تا سلامش را به حضرت زهرا سلام الله علیها برساند و مدتی بعد معلوم شد مصطفی هم رفاقت را برای محمد تمام کرده است و سلامش را به حضرت رسانده است چرا که فکر میکنم به دو ماه نکشید و محمد جواب سلامش را گرفت و در #خانطومان پر کشید.
🍃محمد آژند شهیدی بود که هم در کنارمان دیدیمش و هم با رفتارش رفاقت را که اکسیر عاقبت بخیری است جرعه جرعه به ما چشاند.
✍نویسنده: #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_آژند
📅تاریخ تولد : ٢٧ تیر ۱٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ٢۱ دی ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۲۶ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: بهشت رضوان کهنز
#استوری_شهدایی #گرافیست_شهدا
#رفیق_شهید #لبیک_یا_زینب
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃رسیده بود به سن خدمت و باید میرفت سربازی. بحبوحه قیام #امام بود او دلش نمی خواست که برود زیر پرچم شاهنشاهی و با شاه خائن خدمت کند، به هر ضرب و زوری که بود فرستادنش سربازی اما چون از همان آغاز دل چرکین بود چندماهی بیشتر دوام نیاورد و از پادگان فرار کرد تا اینکه بالاخره #انقلاب پیروز شد و به هرنحوی بود گواهی پایان خدمتش را گرفت.
🍃همه فکر میکردند که حالا #حسین خلاص شده است و حالا میرود دنبال کار و کاسبی اش اما از همان روزهای آغاز جنگ رفت #جبهه و عضو گردان کمیل شد. همین بس بود تا تعجب خیلی ها را برانگیزد اما آنها خبر نداشتند که او دلداده امام بود و راه امام😌
🍃حسینِ عامیِ ظاهرا کم سواد در جریان انقلاب و خصوصا جنگ تحمیلی و در اثر تلاش، کوشش و #مجاهدتی که در راه امام و انقلاب با جان و دل انجام داد به چنان مقامی رسید که روز قبل از شهادتش، خبر #شهادت خود و دو تا از دوستانش را به همه داد و البته همه به او خندیدند اما وقتی روز بعد یعنی هفدهم مهر ۶۶ خبر شهادت حسین مهربان، #علی_اصغر_تمنادار و #جواد_همتایی رسید همه فهمیدند که شهید حسین مهربان عجب گوهری بود که قدرش را ندانستند🌺
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حسین_مهربان
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۳۶
📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای نی ریز
🕊محل شهادت : شلمچه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
* بسم رب الشهید *
🍃شهادت، جاده ایست منتهی به عشق حقیقی و اخلاص آسمانی که شیفتگان را به این راه میکشاند؛ عشق را میانِ جانشان رسوخ میدهد و آن هارا از درد فراق می گریاند!
🍃علیرضا عاشق ترین بود! همانی که خدا مُهرِ بندگی را بر پیشانی اش زده بود و از همان سن کم دل بیقرار او را بیقرار تر کرده بود! ورد زبانش این بود: "ما باید سعی کنیم خودمان را بسازیم، باید نمازمان را درست بخوانیم و حامی قرآن و اسلام و امام باشیم"
🍃گویا خوب فهمیده بود #نماز ستون عاشقی است و اگر دلدادگی ات را در برابر معبود نشان دهی ، اوست که راه زندگی را برایت می گشاید! آن وقت است که سالهای سال پیکرت را #گمنام نگه میدارد و تورا همنشین سفره ی فاطمه(س) میکند !
🍃مادرت نیز چشم انتظار بود! دلش راضی شده بود به چند تکه استخوان و چشم به راه دوخته بود تا جگر گوشه اش از راه برسد! نیامدی و نیامدی و دیدار نصیب مادرِ دلتنگت نشد! سرانجام پس از ۳۷ سال پیکر که نه، استخوان هایت به وطن بازگشت و همه در فراق نبود مادر گریستند!
🍃این ها، مرثیه نیست!
روضه و مداحی نیست!
افتخار کشور است و ما میبالیم به وجود عاشقان فداکاری چون شما !
#تولدت_مبارک افتخار ایران♥️
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علیرضا_میرزایی_قالهری
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عین خوش دهلران
🥀مزار شهید : روستای قالهر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃اون روز وقتی توی فرودگاه #بم جلوی رویم افتاد و غش کرد با خودم گفتم این فقط خدا بوده است که #انقلاب را حفظ کرده است والا انقلابی که فرمانده لشکرش اینطور و اینقدر ضعیف و ناکارآمد باشد هشت سال که هیچ، هشت روز هم نباید جلوی ارتش #عراق با آن همه تجهیزات و پشتیبانی تمامی ابرقدرتها دوام می آورد...
🍃با اکراه جلو رفتم و همانطور که چشمم به درجه های سرداری اش بود زیر بغل هایش را با کمک یکی از همراهانش گرفتم و بردیم بیرون فرودگاه و گذاشتیم داخل آمبولانس.
🍃توی راه که داشتیم با همان همراه بر می گشتیم داخل فرودگاه، نتوانستم خودم را کنترل کنم و گفتم: اینا با این توان و ضعف در کار چطور #فرمانده میشوند؟
🍃 یک باره انگار که به پدر آن بنده خدا توهین کرده باشم، براق شد برایم که: چی می گی؟ تو اصلا ایشان را میشناسی؟ می دانی از همان لحظات اولیه #زلزله تا امروز که روز دهم است شاید روی هم ده ساعت هم نخوابیده باشد؟ میدانی توی همین ده روز برای اینکه هزینه اضافی نداشته باشد برای سیستم به اندازه جیره غذایی یک روز آدم معمولی غذا نخورده؟ میدانی چند برابر من و تو کار کرده؟
🍃چشم هایم گرد شد، ده روز و ده ساعت خواب؟! ده روز و جیره یک روز یک نفر؟! گفتم: خب چرا؟
پاسخ داد: این چرا برای من و تو است، برای او چرا ندارد، میخواهد پرفایده و کم هزینه باشد! #حاج_احمد موشک هم که میخواهد بزند به منافقین اول هزینه اش را میپرسد ببیند می ارزد یا نه.
🍃یک بار بعد از مدتها کار روی #منافقین و مقرهاشان، رفته بود توی خاک #عراق، از آنجا با #سردار_مقدم تماس گرفته بود که مقر منافقین را با موشک بزنند. از سردار مقدم پرسیده بود قیمت موشکها چقدر میشود، قیمت را که گفته بودند دستور داده بود شلیک نشود، گفته بود این کار ارزش چنین هزینه ای را ندارد. فکر کردی بیخود و بی جهت است که میشود سردار احمد کاظمی؟!😌
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_احمد_کاظمی
📅تاریخ تولد : ۲ مرداد ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۱۹ دی ۱۳۸۴
📅تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به نام قدرت واحد چرخ گردون
🍃خلقت کائنات، الوانش را از ما وام گرفته است. #بهار، در ما متجلی شده است. خورشید، با ما تبسم کرده است.
پاره ی تن نبی(ص)وهستی #علی(ع)،هم جنس ما بوده است. مأمن دل حزین #دخت_حسین(ع)،هم جنس ما بوده است. آری! ما لطیف و #نجیب و شریفیم.
🍃ما لایقیم تا آدمیان را بیدار و خبردار کنیم، از آنچه نهفته گشته در ضمیر #پاک کیش مان. آنچه که از آیین مان، غریب و #گمنام مانده است.
🍃لایقیم تا بزداییم #اندیشه ی عالمیان را از آنچه که این دیار و شیرانش را عاجز و واپس مانده می نمایاند.
🍃لایقیم تا سفیر #عاشقی باشیم و ترسیم کننده ی مرزهای عبودیت. لایقیم تا پاک باشیم و پر ارج.
🍃مگر نه اینکه #مریم هم، چنین بود؟
مریمی که در دل فریب ترین روز های حیاتش، دست از لذات فانی، بر کشید و میزبان نور گشت.
🍃مریمی که در آن روز ها توانست و #کربلای خویشتن را در میان همهمه ی خون و خاک، رقم زد.
🍃مگر نه اینکه ما هم، از نَسَب مریم هاییم؟ مایی که گرچه در این روزها، کربلایمان، در میان همهمه ی خاک و خون نخواهد بود اما، هر دم که به پیکار با رذل ترین بدخواهمان* می رویم، اُجرَتمان همسان مریم ها خواهد بود.*
🍃هر دم که #پارسایی پیشه کرده و زیبایی های دلربایمان را، بهر دیدگانی خالص و زلال، محفوظ می داریم.
🍃آری! ما #لطیف و نجیب و شریفیم.
بیایید هیچ گاه از این مدار منور، به در نشویم.
پ.ن: * رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دشمن ترين #دشمن تو، نفسى است كه در درون تو است.
[. تنبيه الخواطر : 1/259.]
*لإمامُ عليٌّ عليه السلام : ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ.
امام على عليه السلام : كسى كه در راه خدا #جهاد كند و به #شهادت رسد، اجرش بيشتر از آن كسى نيست كه بتواند #گناه كند و #عفّت ورزد.
[نهج البلاغة : الحكمة 474.]
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهیده_مریم_فرهانیان
📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۴۲
📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۳ آبادان
📅تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای آبادان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #شهیده
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃دانشجوی دانشگاه #صنعتی_شریف بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه #تحصیل بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد😌
🍃بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما #مصطفی باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام»
🍃همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به #سرزنش باقی مردم نداشت.
🍃کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج #جوانی به آن رسید😓
🍃مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان #حزب_اللهی است❣
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📅تاریخ تولد : ۱۷ شهریور ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۰
📅تاریخ انتشار : ۱۶ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : امامزاده علی اکبر چیذر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 «بسم رب الحسین»
🍃 در این راه که پا میگذاری، چشم هایت ناخودآگاه بسته میشود و چشم دل را رهسپار این دیار میکنی. قدم قدم که پیش میروی، متحیرانه در و دیوار این خانه را مینگری؛ خانه ای که خشت خشت آن را سربازان این #خاک با عشق بنا کرده اند!
🍃 بهروز عبادی ها، پس از #انقلاب سر از گهواره بیرون آورده اند و #مخلصانه #مجاهدت های خود را به نمایش درآوردند! ایستادند و ثابت کردند، عشق حسین(ع)، بزرگ و کوچک نمیشناسد؛ از #حبیب_بن_مظاهر بگیر تا عبدلله پسر کوچک #حسن_بن_علی(ع)، همه رجزخوان میان میدان علم برپا میکنند و باید ببینی که چه غوغایی است میان دل هایشان دل هایی مملو از #شور و سرمستی...
🍃 قصه عاشقی اینبار، معطر به نام #بهروز_عبادی است! برگ های درخت زندگی اش را که پی در پی رد میکنم، میتوانم صدای #قرآن خواندنش را در بین الطلوعین بشنوم؛ اصلا صدای #اذان که در شهر دمیده میشود، قلبم تصور میکند قامت استوار سرباز خمینی را؛ آخَر لحظه هارا یک به یک سپری میکرد تا اذان شود و زانو بزند مقابل معشوق خویش...
🍃او مجنونِ جبهه ها بود! این چنین شد که نامش برای همیشه میان خاک پر رمز و راز #جزیره_مجنون پیچ خورد، قد کشید و آنقدر شاخ و برگ گرفت تا امروز قلب های مارا به احاطه خویش دراورد!
🍃 او #گمنام ماند، شب های #جمعه سفره دار زهرای مرضیه(س) بود اما چشم انتظاری مادر بود که نیروهای تفحص را به بالین فرزندش کشاند! این چنین شد که پیکر دردانه اش مهمان خانه اش شد! مادر فدا کرد تازه دامادش را، همانی که شش ماه بود رخت عروسی بر تن کرده بود...
🍃پسرش #جاودان شد و این روزها چشم های اوست که دل هارا برای خویش به جزیره ی مجنون تبدیل کرده است! او فرمانده شده و این ما هستیم که باید سرباز شدن را بیاموزیم...
🍃سالگرد شهادتت مبارک مجنونِ جبهه!
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بهروز_عبادی
📅تاریخ تولد : ۱۰ مهر ۱۳۴۱
📅تاریخ شهادت : ۲۰ شهریور ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار : ۲۰ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : جزیره مجنون
🥀مزار شهید : همدان ، اسد آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
☆بسم الله الرحمن الرحیم☆
🍃بار اول نبود که عازم ماموریت خارج از ایران می رفت چندبار قبلا به ماموریت #عراق، لبنان و سوریه رفته بود اما این بار مخیر بود که یا به عراق برود و یا به #سوریه. گفت میخواهم استخاره کنم، خوشحال شدم چرا که مطمئن می شدم هرجایی که با استخاره انتخاب شود جای خوبی است و مهدی سالم و موفق برخواهد گشت. جواب استخاره این بود عراق بد است و سوریه خیلی خوب!
🍃شادمانه نگاهش کردم و گفتم: باور کن اگر بروی عراق روز اول #شهید میشوی، برو سوریه تا خیال ما هم راحت باشد. چشم هایش برق خاصی افتاد، لبخند زد و گفت: چشم، میرم سوریه😌
🍃نزدیک #محرم بود که عازم شد، نگران روضه هر ساله مان بودم که سالها پیش باهم نذرش را انجام داده بودیم اما چیزی به مهدی نگفتم چون می دانستم روضه مان برای او مهمتر است و حتما یادش هست.
🍃چند روز به محرم بعضی از دوستانش که از نذر ما خبر داشتند به او گفته بودند که اگر میخواهی میتوانی برگردی #ایران اما او پاسخ منفی داده بود و گفته بودیم می مانم و همینجا روضه را برپا میکنیم ان شاالله که حضرت زهرا سلام الله علیها میپذیرند✨
🍃نذر ما روضه دهه دوم محرم بود اما حضرت زهرا پیش پیش پسرش را قبول کرد و سید مهدی حسینی در روز اول محرم با لبی #تشنه از پهلو و سینه تیر خورد و در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم سلام الله علیها به #شهادت رسید.
🍃تازه آنجا بود که فهمیدم چرا جواب استخاره #مهدی خیلی خوب آمد، چرا که خیلی خوب برای او عاقبت بخیری بود و شهادت...💔
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیدمهدی_حسینی
📅تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۱۲ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃رسیده بود به سن خدمت و باید میرفت سربازی. بحبوحه قیام #امام بود او دلش نمی خواست که برود زیر پرچم شاهنشاهی و با شاه خائن خدمت کند، به هر ضرب و زوری که بود فرستادنش سربازی اما چون از همان آغاز دل چرکین بود چندماهی بیشتر دوام نیاورد و از پادگان فرار کرد تا اینکه بالاخره #انقلاب پیروز شد و به هرنحوی بود گواهی پایان خدمتش را گرفت.
🍃همه فکر میکردند که حالا #حسین خلاص شده است و حالا میرود دنبال کار و کاسبی اش اما از همان روزهای آغاز جنگ رفت #جبهه و عضو گردان کمیل شد. همین بس بود تا تعجب خیلی ها را برانگیزد اما آنها خبر نداشتند که او دلداده امام بود و راه امام😌
🍃حسینِ عامیِ ظاهرا کم سواد در جریان انقلاب و خصوصا جنگ تحمیلی و در اثر تلاش، کوشش و #مجاهدتی که در راه امام و انقلاب با جان و دل انجام داد به چنان مقامی رسید که روز قبل از شهادتش، خبر #شهادت خود و دو تا از دوستانش را به همه داد و البته همه به او خندیدند اما وقتی روز بعد یعنی هفدهم مهر ۶۶ خبر شهادت حسین مهربان، #علی_اصغر_تمنادار و #جواد_همتایی رسید همه فهمیدند که شهید حسین مهربان عجب گوهری بود که قدرش را ندانستند🌺
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسین_مهربان
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۳۶
📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای نی ریز
🕊محل شهادت : شلمچه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃آتش را همه می دانند که داغ است و سوزاننده اما او که یک بار سوخته است از عمق جان میفهمد داغی و #سوزانندگی را. حال اگر این سوخته دوباره و با اختیار کامل به دل آتش بزند نشان از جستجوی #گمشده ای بسیار ارزشمند در میانه شعله های آن آتش است!
🍃سید در کودکی مدال افتخار #فرزند شهید بودن را گرفته بود و به خوبی تمام رنج و مرارتهای نداشتن ظاهری پدر را از عمق جان چشیده بود، نیروی #نظامی هم نبود، هیچ اجباری هم برای اعزام نداشت اما در بحبوحه سروسامان گرفتن کارش و پدر شدن دوباره اش به جستجوی گنجی گرانقدر که همان وصل خداوند تبارک و تعالی بود به دل آتش #جهاد با اشقی الاشقیا در عراق و سوریه زد و بالاخره در حلب آن گنج را به بهای سوختن و قربان شدن یافت💔
🍃فرزند سید محمدجواد حسن زاده وقتی به دنیا آمد که پدرش به جز مدال فرزندی شهید، تاج افتخار #شهادت را نیز بر سر داشت.
♡رضوان الله علیه و حشرنا الله معه♡
✍نویسنده : #گمنام
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سید_محمدجواد_حسن_زاده
📅تاریخ تولد : ۳ اسفند ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضا
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃همه جا پرچم سفید بالا بردن نشان صلح نیست گاهی باید روی سپید را به زینت موی و ریش سفید درآورد تا آتش سوزان دشمنی ها را فرونشاند و صلح و #امنیت را ارمغان آورد.
🍃جنوب شرق مدتها بود که در تلاطم #فتنه_انگیزی دشمنان و خناسان یک روز آرام نداشت و هر سپیده دم آبستن حادثه ای جدید و خونبار بود، هیچ ضرب و زوری هم نتوانسته بود فضا را حتی اندکی آرام کند تا اینکه او با روی سپیدی که به بهای سالها بندگی و #مجاهدت یافته بود مامور بازگرداندن امنیت و صلح به آنجا شد.
🍃از روزی که او قدم به #جنوب_شرق ایران گذاشت روی سپید و موی سفیدش را در میان مردم شریف آنجا گرو گذاشت تا دلها را به هم نزدیک کند و فاصله ها را کم، آنقدر که دیگر نااهلی نتواند در فاصله بین دو اهل ایران جا خوش کند و به ترفند توطئه زمینه ناامنی و #فتنه را در آن ساکان فراهم کند. اما این پایان کار او نبود، انگار صفحه روی و موی سفید او برای پایان ماموریتش مهر سرخی احتیاج داشت تا کار تمام شود.
🍃روز ۲۶ مهر سال ۸۸ آن مهر سرخ نیز بر پرنده سفید و پاک او زده شد تا همگان او را #شهید نورعلی شوشتری خطاب کنند و او نظر کند به وجه الله🌺
✍نویسنده : #گمنام
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_نورعلی_شوشتری
📅تاریخ تولد : ۱۴ اسفند ۱۳۲۷
📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۸۸
📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مشهد
🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 اعتقاد وقتی در درون کسی پدید میآید که محتوای آن #اعتقاد را با گوشت و پوست خویش حقیقتاً چشیده باشد و شاید بر این اساس بوده است که حضرت #امام(ره) میفرمودند: «و تنها آنهایی تا #آخر_خط با ما هستند که درد #فقر و #محرومیت و #استضعاف را چشیده باشند.» چراکه ماندن تا آخر خط #انقلاب فقط با اعتقاد واقعی امکانپذیر است.
🍃 #شعبان حقیقتاً از همان کودکی طعم تلخ استضعاف و ظلمی که #رژیم_شاهنشاهی بر تمامی مردم تحمیل میکرد را با گوشت و پوست و استخوان درک کرده بود.
🍃 هفت ساله بود که به جای #مدرسه مجبور شد تا برای امرار معاش خود و خانوادهاش به دامداری و کشاورزی بپردازد، همان سالها هم بود که رژیم برای ضعیف کردن #اقتصاد مردم، #سیاست خود را بر پایه تضعیف دامداری و کشاورزی گذاشت تا شعبان هم علیرغم سن کمش به شهر برود و به شغل #جوشکاری مشغول شود اما او که از بن دندان به مبارزه هدفمند با رژیم شاهنشاهی اعتقاد داشت.
🍃 با شروع #قیام حتی کار خوشکاری را هم تعطیل کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و بعد از پیروزی انقلاب هم مدام درگیر امور انقلاب و دفاع از آنان شد.
🍃 این نشان از #پاکباختگی و اعتقاد او به مبارزه با رژیم طاغوت بود و او را حتی لحظهای آرام نمیگذاشت.
🍃 بعد از #پیروزی_انقلاب با تمامی توانی که داشت در همه جبهههای دفاع از انقلاب شرکت کرد تا بالاخره در درگیریهای آمل به دست منافقان کوردل در جنگلهای آمل به شهادت رسید و شهید شعبان کاظمی نام گرفت.
✍️نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شعبان_کاظمی
📅تاریخ تولد : ۱۳۳۱
📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : آمل
🥀مزار شهید : امامزاده عباس ساری
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
* بسم رب الشهید *
🍃شهادت، جاده ایست منتهی به عشق حقیقی و #اخلاص آسمانی که شیفتگان را به این راه میکشاند؛ عشق را میانِ جانشان رسوخ میدهد و آن هارا از درد فراق می گریاند!
🍃علیرضا عاشق ترین بود! همانی که #خدا مُهرِ بندگی را بر پیشانی اش زده بود و از همان سن کم دل بیقرار او را بیقرار تر کرده بود! ورد زبانش این بود: "ما باید سعی کنیم خودمان را بسازیم، باید نمازمان را درست بخوانیم و حامی #قرآن و اسلام و امام باشیم"
🍃گویا خوب فهمیده بود #نماز ستون #عاشقی است و اگر دلدادگی ات را در برابر معبود نشان دهی ، اوست که راه زندگی را برایت می گشاید! آن وقت است که سالهای سال پیکرت را #گمنام نگه میدارد و تورا همنشین سفره ی #فاطمه(س) میکند !
🍃مادرت نیز چشم #انتظار بود! دلش راضی شده بود به چند تکه استخوان و چشم به راه دوخته بود تا جگر گوشه اش از راه برسد! نیامدی و نیامدی و دیدار نصیب مادرِ دلتنگت نشد! سرانجام پس از ۳۷ سال پیکر که نه، استخوان هایت به #وطن بازگشت و همه در فراق نبود #مادر گریستند😢
🍃این ها، مرثیه نیست!
روضه و مداحی نیست!
افتخار کشور است و ما میبالیم به وجود عاشقان فداکاری چون شما.
#شهادتت_مبارک افتخار ایران♥️
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_میرزایی_قالهری
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۶۱
📅تاریخ انتشار : ٢۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عین خوش دهلران
🥀مزار شهید : روستای قالهر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃درمیان غوغای ناغافل زندگی،هستند کسانی که غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و #بصیرت، آوازه ای تازه.
🍃سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان #گمنام و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان #عاشق و زلال🙂
سرزمین ما، بیکران رشد #حامدهاست.حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند #غفلت. به آسمان گروید و #رستگار شد❤️
🍃حامدی که میخواست #عباس دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و #سقای عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد .
🍃حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی #جوانی و #رشادت ، پدری بود با سیمای خورشید و همسری به تلاطم گلبرگ گل. حامدی که با ضمانت شاه #خراسان ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند فرشته باشند🌺
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🕊به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حامد_سلطانی
📅تاریخ تولد : ۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۷ آبان ۱۳۹۸
📅تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه ، لاذقیه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #صلوات
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۸ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی