🍃داستان از انجایی شروع میشود که بعضی ها بهتر از بقیه شوق رسیدن به اسمان را میفهمند. آنقدر زیبا واژه #پرواز را معنی میکنند، که بلندی آسمان در مقابلش خجل میشود. واژه ایی جدید می افرینند ولی آسمان هنوز مسخ پروازشان مانده.
🍃پیرو راه #سالار_شهیدان میشوند. و میسازند واژه شهید را، میشوند امثال قدرت الله، پا در رکاب #حسین اینان آمده اند که شهید باشند. که پدران و مادرانشان بگویند: "فرزندم فدای حسین". که خودشان بگویند: "سرم به فدای سرِ اربابم حسین"
🍃که اولین باشند! هم اولین فرزند و نورچشمی خانه، هم اولین شهید و افتخار شهر. بهر تسکین دل #علمدار آمدند. آمدند تا حریم #حرم دوباره شسکته نشود. اشک از دیدگان همسران و فرزندانی روان نگردد و هتک حرمت #عقیله_بنی_هاشم نشود.
🍃فرزند مهربان خانواده اند، مانند مولایشان علی دست گیر اند و کمک به مستمندان و #ایتام از لیست کارهایشان خارج نمیشود. آنقدر #مهربان اند که روز تشیع، غریبه ایی برای دیدن پیکرشان بیتابی میکند حتی از خانواده هم بیشتر وقتی دلیل را جویا میشوی میگویند نمک گیر سفره مهربانی قدرت الله بوده...
🍃زمینی اند اما آسمانی میشوند
و آسمان از شوق وجودشان دف میزند. زمین هم در حسرت نبودنشان به سر میکوبد. می مانیم ما و داستان جانفشانی هایشان، افسانه بودنشان که دیگر نیستند و دنیا از نبودنشان غمگین.
🍃ای شهید نشسته اییم در انتظار یک نگاهت که آسمانی شویم و #عاشق
نگاهمان کن تا جان به لب نرسیده💔
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_قدرت_عبدیان
📅تاریخ تولد : ٣۰ فروردین ۱٣۵٧
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : اولادقباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃در هیاهوی دهه سی، اردیبهشتی که بیستم آن را به نام مهدی(عج) آذین بسته بودند تو پا به این دنیا نهادی و شدی پرویز خیامیان. سربازی که بلندای آسمان جایگاهش بود. شوق #پرواز را در دل داشتی و فکر خدمت را در سر. پس پرواز کردی بر فراز آسمان های #ایران تا سپهری امن برای هممیهنانت بسازی.
🍃آرمانهایت را گره زدی به نهال #انقلاب و با هم رشد کردید تو شدی یکی از همافرانی که با پیر خمین بیعت کرد و با خون خویش پای #بیعت_نامه را امضا زدی. جنگ محکی شد برای آنان که ادعا داشتند تو نیز در صف مدعیان بودی با این تفاوت که جامه عمل پوشاندی به ادعاهایت.
🍃خود را با پرواز محک زدی! خبر سربلندی ات در آزمون رستگاری در آخرین روزهای بهار شصت تیتر روزنامه ها شد: یك فروند هواپيماي توربو ـ كوماند ارتش جمهوري اسلامي ايران كه از اروميه عازم #تهران بود در نزديكي زنجان در اثر برخورد با كوه در ساعت پنج بعد از ظهر سقوط ميكند.
🍃 در اين حادثه 7 تن سرنشينان و #خلبانان آن به شهادت ميرسند. اسامي آنها بهشرح زير است. همافر دوم پرويز خياميان، همافر دوم اكبر معبوديان، ستوانيار خلبان سيدمهدي علوي و...
🍃آن روز آسمان برای تو و هم رزمانت آغوشش را باز کرد تا برا همیشه در او جاودانه شوید.
✨#سالگرد_شهادتت_مبارک✨
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_پرویز_خیامیان
📅تاریخ تولد : ۱٣٣۱
📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣۶۰
📅تاریخ انتشار : ٢۱ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : زنجان
🥀مزار شهید : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
☆بسم رب الشهدا☆
🍃میگویند باید از شما نوشت! نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را فراموش کند!
🍃مگر کسی که قلب #آسمان را می شکافد، بر بلند ترین نقطه آن #پرواز می کند فراموش شد نیست؟! بعید می دانم...
🍃شُهرَتَت صیاد است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد!❤️
🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به #شهادت می شود، می گوییم آسمانی شد...اما تو از همان ابتدا آسمانی بودی حتی جسمت هم روی زمین نبود!
🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان، که برای آرامش مردم زمین #پرواز می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که #صیاد در آسمان می چرخید♡
🍃آرامش آسمانی ات حوالی مزارت هم حس می شود! پر از امنیت و #آرامش و حس غرور...
🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب #شیطان گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به شیطان و سپاهش نمی رسد😔
🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد...
در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم...
🍃فرزند آسمان، قلب واماندگان زمینی را دریاب...
صیاد دلم باش؛ #صیاد_قلبها🌹
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_صیاد_شیرازی
📅تاریخ تولد : ۲۳ خرداد ۱۳۲۳. مشهد
📅تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۷۸
📅تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی
🍃همه چیز را آماده کرده بود هم ساکش را هم دلش را.گوشی اش را در دست گرفته بود و زمان هشدار را برای بار چندم با #وسواس چک می کرد.با قندی که در دلش آب می شد برای دعوت فردا چشم هایش را بست تا زودتر سحر برسد و وقت #پرواز او سوی حرم برسد.
🍃اما کمی آنطرف تر ، کسی با دیدن ساک آماده ی گوشه اتاق #بغض کرده بود و با دیدن لباس هایی که بوی #خداحافظی می دادند ، صدای ترک های دلش را می شنید .
دل کندن برای او که در دنیا،دار و ندار ِ دلش اسدالله بود سخت بود.نه مادری داشت که بتواند غم رفتن آرام جانش را با او شریک شود و نه پدری که پشت و پناه روزهای بدون حضور مرد خانه اش باشد.آنقدر فکر کرد به روزهایی بدون همسرش که با چشم های تر تصمیم گرفت چاره ای بیندیشید برای جاماندن و نگه داشتن پدر بچه هایش در کنار خودش و فرزندانش.
🍃با فکری کوچک خودش را برای دقایقی زودتر از بیدار شدن اسدالله آماده کرد.با صدای هشدار بیدار شد #نمازش را خواند و تمام هشدارهایی که قرار بود #شریک_دلش را برای رفتن به فرودگاه بیدار می کرد خاموش کرد.به قول خودش نهایتا یک #نماز_صبح از او قضا می شد و ساعاتی بعد او فقط غم جاماندن داشت.شاید تلاش می کرد که چند روز بیشتر اسدالله برای او همسری کند و برای فرزندانش پدری.اما کار خدا را ببین که دقایقی بعد از خاموش شدن هشدار، کتابی از کتابخانه مامور شد برای افتادن بر روی عسلی، هم عسلی #شکست هم رویاهای بافته شده خانم خانه.
🍃اسدالله در میان بهت و ناباوری بیدار شد و چرای خاموش شدن هشدار ها را موکول کرد به بعد .به قدر پوشیدن لباس و خواندن نماز وقت داشت و پس از آن راهی #فرودگاه شد.#کبوتر خو گرفته با حرم پرواز کرد و مزد بال زدن هایش را در سرزمین #عشاق گرفت و #پیکرش را سرزمین حلب به آغوش کشید . نه نقشه های نقش بر آب شده همسرش و نه هشدارهای ساکت شده ی زودتر از موعد نتوانست مانعی برای رفتنش شود.
🍃گاهی خدا #دعوت می کند ناز می کشد #ناز می خرد و #عاقبت_بخیر می کند.
#تا_ز_معشوقه_نباشد_کششی
#کوشش_عاشق_بیچاره_به_جایی_نرسد....
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_اسدالله_ابراهیمی
📅تاریخ تولد : فروردین ۱۳۵۲
📅تاریخ شهادت : ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: حلب_سوریه
🥀مزار یادبود: بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#مدافعان_حرم
🍃از لا به لای فصل قصه ها نسیمی میوزد و عاشقانه های بنده ای با معبود خویش را ردیف کنار هم میچیند؛ غزلی میسراید ناب و شنیدنی! سر هر مصرع اللهم الرزقنا ردیف، میشود وَ «شهادت فی سبیلک» قافیه! این #غزل گویای ناگفته های دل خیلی از بندگان خداست!
🍃ابراهیم هم یکی...
از بین آرزومندانی که شهادت را رویا میپنداشتند او برگزیده شد برای نوشیدن شهد شیرین شهادت. و من با خود اندیشیدم که اگر جانبازی در راه حق رسم مردان خداست، در خانواده ابراهیم یک رسم خانوادگی ست! اینگونه که مادر خانواده خلیل وار اسماعیل هایش را به مسلخ #عشق فرستاد و از آزمون بندگی سربلند بیرون آمد.
🍃اول ابوالقاسم بعد هم ابراهیم؛ لبیک گویان پا در میدان جهاد نهادند. ابراهیم پا جای برادرش نهاد تا راهش را از سر بگیرد؛ بعد از بیست و پنج سال ابوالقاسم دیگری اینبار در تدمر میخواست متولد شود. تخریبچی از جوار #جمکران سربرآورده بود تا سد ها را بشکند، از سیم خاردار های نفسش عبور کند و به معراج سفر کند. و امروز همان روزی بود که ابراهیم در آغوش تدمر به وقت سحرگاه به معراج #پرواز کرد.
✨سالروز #شهادتت_مبارک♥️
✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_ابراهیم_رشید
📅تاریخ تولد : ۱۱ اسفند ۱٣۶۵
📅تاریخ شهادت : ۱۰ تیر ۱٣٩٧
📅تاریخ انتشار : ۱۰ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : تدمر_دیرالزور
🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی بن جعفر قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به گفته شهید اهل قلم :اگر شهید نشدیم لاجرم باید #مُرد.
چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خون خودش بتواند به دین #اسلام کمک کند. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکسی نمیدهند و خدا به #بندگان ویژه خود میدهد*
🍃آری تو ویژه بودی، آنقدر ویژه که خونت درختِ اسلام را آبیاری کرد.
با هر لقمه که خوردی #بسمالله گفتی و سرچشمه نوری در درونت روشن شد، نوری که بعد از #پرواز هم روشنی بخش ظلمتهاست❤️
🍃بینالطلوعین را از دست نمیدادی!
و شاید رزقِ #شهادت را همان حوالی گرفته ای، همان لحظاتی که ملائک رزق و روزیِ دنیا را بر سر خفتگان میریختند. ما از روزیِ دنیا جا میمانیم و امثال تو سِیر در آسمان میکنید.
🍃میانِ حالِ خوبت عاقبت بخیر شدی و شهید. به قول #حاج_اسماعیل* خدا به ما تعهدی نداده اما تو راهش را بلدبودی. ما نابلدان اگر جا بمانیم، قطعا میمیریم.
🍃حلب ،آخرین ایستگاهِ دنیا و سرآغازِ راه آسمانیِ توست. آن هنگام که #دنیا تلاش میکرد دست و پایت را ببندد،چشم بستی و راهِ #غیرت را پیش گرفتی. خود را به قافله عاشقان رساندی🌹
🍃حال نیستی و همسرت، #زینب وار فقط زیبایی هارا میبیند و#علی_اکبر میپروراند برای مولایش،که مبادا در صفِ منتقمینِ #حسین_علیهالسلام جایِ پسرانش خالی باشد!
🍃آسمان نشین، حواست را جمعِ ما کن!
این روزها عجیب بلاتکلیفیم.
حواست به ما باشد🌺
#تولدت_مبارک😍
*بخشی از وصیتنامه شهید.
*"خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان
که هستي بماني، نداده است!
شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبی داری و میخواهی #دعا کنی، يادت نرود عافيت و #عاقبت_به_خيریات را بطلبی.
#حاج_محمد_اسماعیل_دولابی"
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمد_استحکامی
📅تاریخ تولد : ۱۴ تیر ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : جهرم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #حلب
✨بسم رب المهدی
🍃می گویند *اشک* راز شهادتِ عاشقان است؛ زمانی جاری میشود که دل سوخته باشد! عجیب هوایی شده و به سمت خدا پرکشیده باشد!
🍃دل حنیف هم همیشه پرِ #پرواز داشت و اشک هایش درنماز سوز درونی اش را آشکار میکرد، او خوب میدانست باید چه کند تا خدا خریدارش شود؛ تا اورا برگزیند و در آغوش بکشد!
🍃قطره های روان شده از چشمانش دل مادر را به درد می آورد و آنقدر بیتابی های فرزندش را دید که زیر آسمان دست به قنوت برداشت و با تمام وجود حاجت روایی فرزندش را از خدا طلب کرد. بعدها بود که فهمید حنیفش غرقِ شهادت شده و دیگر میلی به دنیا ندارد!
🍃عاشق #باب_الحوائج نیز بود! آقایمان امام کاظم(ع) را میگویم! در خاکریز دفاع از کشور، میان بوی باروت و خمپاره؛ این مداحیِ هفتمین خورشیدِ ولایت بود که قلب میقرارش را تاب میبخشید...
🍃عشق به موسی بن جعفر(ع) بعد از شهادتش نیز هویدا شد، آنجا که پیکر مقدس وبی جانِ او روی دستان مردم در #کاظمین مهمان حضرت شد و شال سبزی از مرقد مولا بر کمرش بسته...
🍃او فاتح عملیات غرورافرین #مرصاد است! بی سیم چی بودن عجیب به او می آمد و زمانی چهره اش جهان را نور بخشید که با تیر مستقیم دشمن شهد شهادت کامش را شیرین کرد! #شهادتت_مبارک بی سیم چیِ مرصاد♥️
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حنیف_بهبودی
📅تاریخ تولد : ۱ فرودین ۱٣۴۶
📅تاریخ شهادت : ۱٨ تیر ۱٣۶٧
📅تاریخ انتشار : ۱۸ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه شیرسورکوه عراق
🥀مزار شهید : امام زاده هاشم رشت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سرآغاز نامه را با نام خالق #عشق زینت میدهم. سپس مقدمه ای میچینم برای گفتن از او. امروز قرار است دفترم پر شود از یاد آقای مرادی. شهید مصیب مرادی! هنوز چند روز از برگشتن بهار نگذشته بود که تو حال و هوای خانه را با حضورت بهاری تر و گرم تر از قبل کردی.
پا به این دنیا گذاشتی برای سرانجام رساندن رسالتی که خداوند بر عهده ات گذاشته بود.
🍃شور کودکی و اشتیاق #نوجوانیات که نمیگذاشت دمی آرام بگیری را مادرت خوب به یاد دارد، از یک جایی به بعد اما مسیر عوض میشود. آن شور و اشتیاق جایش را به آرامشی وصف ناپذیر و جدیتی عجیب میدهد. آرامشی توأم با نشاط و جدیتی همراه با مهربانی... اینجا دیگر رزم و رشادت های تو بود که پازل زندگانیت را تکمیل میکرد و تو را میساخت. از انقلابی که پیروز شد تا هشت سال جنگی که #تحمیل شد و سرانجامش افتخار پیروزی بود که بر سینه میهن حک شد تو در همه عرصه ها حضور داشتی و همگام با دوستانت جلو میرفتی.
🍃ناگهان ورق برگشت جنگ به پایان رسید و تو جا ماندی! کاروان شهدا حرکت کرد و رفت وَ تو در حسرت #پرواز سوختی. بغض خفته در کلماتی که تو روی کاغذ نشاندی را میشد حس کرد خصوصا آنجا که میگویی: از کاروان خونین شهدا جا ماندم... وَ کسی چه میداند شاید #مناجات هایت دل رفقایت را به آتش کشید که دستت را گرفتند و بلندت کردند از جایی که شاید کمتر کسی فکرش را میکرد. از میدان مینی که پاکسازیاش به عهده تو بود و خوب از عهده آن برآمدی.تو از آنجا به پرواز درآمدی.
🍃میخواهم تمامش کنم اما سوالی دارم، ما از زمین که خیری ندیدیم از #آسمان چه خبر؟ تو که زمین را با تعلقاتش به اهلش سپردی بگو آنجا چه خبرست؟ میدانی مدتی است مبتلا شدیم به درد عادت، به این زندگی و دنیا، خسته ایم، کاش واسطه شوی بلکه ما هم آسمانی شویم...
✨سالگرد #شهادتت_مبارک♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مصیب_مرادی
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣٢٩
📅تاریخ شهادت : ٢٨ تیر ۱٣٨۴
📅تاریخ انتشار : ٢٧ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه عمومی دیواندره
🥀مزار شهید : خاکعلی قزوین
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃او را به عاشقی میشناختند. عاشقی برای ارباب. یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
🍃انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است. و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب او را به سمت و سوی خود کشاند.
🍃وقتی امام(ره) خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
🍃گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است. عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است #غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد. در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت. مادر میگوید: "از حج که باز گشت، گفتم: عباس! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی" گفت: خیلی دلم می خواهد ملاقات و زیارت خدا نصیبم شود.
🍃باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از دل بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت. تا که در نیمه شبی، در پنجوین، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت. #والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
#تولدت_مبارک؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان❤️
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺 به مناسبت سالروز #تولد #شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین
📆تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بعضی ها از ابتدا #عاشق آفریده میشوند! به سِیر زندگیشان که نگاه میکنی، با بقیه فرقهایی دارد. مثلا #مرتضی! متولد شهر قم است. از ابتدا زیرِ سایه حضرت #فاطمه_معصومه(سلام الله علیها) بزرگ شده است😌
🍃پسری باهوش، با استعداد و توانمند، در رشته #ریاضی تحصیل کرد و توانایی هایی بینظیرش در حل معادلاتِ ریاضی او را قبولِ رشته #مهندسی_الکترونیک کرد.
🍃اما او آگاهانه، مسیر زندگی اش را تغییر داد! دل از رشته عالی و موقعیت های بعدش کَند و وارد دانشگاه #افسری_امامعلی(علیهالسلام) شد. جایی که دستِ عاشقی کردنش باز باشد😉
🍃اما به قولِ همسرش"بیش از اینکه به فکر #شهادت باشد به فکر انجام وظیفه بود. مرتضی حتی وصیتنامه هم ننوشت!"
🍃به سوریه رفت، منطقه #سیده_زینب، در ردیف جنوبی دمشق. پایش به عراق باز شد، آن زمان که داعش پا از گلیمش فراتر گذاشت و به همراهِ سردار دلها در خارجِ شهرِ #بغداد کمربند دفاعی تشکیل دادند تا مانعِ پیشروی دشمن شوند. بال و پر میگشود. آماده #پرواز میشد و گویی جسمش جایی برای روحِ بزرگش نداشت!😓
🍃عاشقانه پایِ عشق جان داد
ترکشی پهلویش را شکافت و خونی که وارد ریه اش شد، راه نفسش را بست. جسمِ بیجانش درون خاک و روحِ بلندش در #آسمان ها نظاره گرِ فرزندی است که چهارماه پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود😔
🍃#علی که هیچ گاه طعمِ آغوش پدر را نچشید...
#پروازت_مبارک_فرمانده💔
پ.ن: شهید در سال۹۷ شهید نمونه کشوری معرفی شدند.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مرتضی_حسین_پور
📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ مرداد ۹۶.دیرالزور سوریه
📅تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گیلان، روستای شلمان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #مدافعان_حرم #عمار_عبدی #صلوات
🍃دست به خاک #شلمچه که می گذاری گوشت و پوست و #استخوان شهدا را میان انگشتانت حس می کنی ، دل به لرزه می افتد.اما به آسمان ِ دل خون که می نگری ، #بغض ها سراغت می آیند .شاید آسمان،سهم آنان است که در این سرزمین #جامانده اند .مثل مصطفی رشیدپور که جاماند از دوستش.باهم پیمان بسته بودند که تنهایی وارد بهشت نشوند اما در #عملیات_کربلای_۵ ذکر یا زهرا گفتند و در پایان #بهمن_صبری_پور شهید شد و دل گله مند مصطفی را با خود برد.در خواب به او قول مردانه داده بود که منتظر اوست.
🍃حالا بعد از سال ها که در باغ #شهادت بازشد و صدای #هل_من_ناصر_ینصرنی در #صور دنیا دمیده شد .مصطفی مشتاق، راهی دفاع از حریم آل الله شد.
🍃آرزو داشت پرستو شود اما #کبوتر زخمی حرم شد و برگشت.در مناجاتش با خدا گفته بود: "خدایا اگر از من راضی نشده ای #مرگ مرا نرسان" .به قول خودش:" شهادت، شوخی نیست! قلب آدم را بو می کنند.اگر بوی دنیا و تعلقاتش را داد رهایت می کنند.میگویند برو درد بکش.پخته شو .منیّت را رها کن."
🍃مجروحیتش زیاد بود و #همسرش پرستار روزهای سخت .رفیقش چشم به راه بود و خودش بیتاب #پرواز.سالهای انتظار از کربلای ۵ تا دفاع از حرم با شیرینی #وصال پایان یافت و مصطفی عاقبت بخیر شد...
🍃آقا مصطفی! بوی دنیا و تعلقاتش میدهیم و دلمان سنگین از غم #گناه. دعایمان کن....
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
♡#شهید_مصطفی_رشیدپور♡
📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت : ۷ شهریور ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۰ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀محل دفن : گلزار شهدای اهواز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #مدافعان_حرم
🍃در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ هشتمین روزِ خردادماه⚘
🍃پدر عاشق چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️
🍃خو گرفته با هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به #دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب س.پاه شد.
🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و عاشقانه خدمت میکرد.
🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊
🍃خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی غرب شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
🍃به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، مدافع وطن شد🇮🇷
🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی #سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨⚕
#شهادتت_مبارک، مدافع وطن⚘
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_کمیل_صفری_تبار
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
📅زمان انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بابل
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سلام بر #عشق که از میان عطش پرواز، در وجودت دمیده شد.
🍃نمیدانم آیا هرکسی که پر باز کرد و اوج گرفت، یقینا #پرواز خواهد کرد یا نه، اما میدانم که قلب تو، مفتخر به لمس عاشقانه ذرات آسمان شد.
🍃پرواز، در تعبیر من و امثال من نمی گنجد. پرواز یعنی گرایش بسوی بینهایت؛ گرایشی که تمام وجود را محبوس تلاطم #آفرینش میکند.
🍃نمیدانم که هنگام #عروج، آسمان را چگونه میدیدی. شاید پدیده های صبحگاهی در آسمان دلت رقص میکردند، شاید از میان پاره ابر ها رنگین کمان را رصد میکردی. در هرحال، چرخش این شاید ها باید ها در پیچوخم ذهنم، نمیتواند لطافتی که تو با دل دیدی را برایم نقش کند.
🍃شرمنده ام که هیچ از تب عشق نمیدانم؛ طعم پرواز تو را هر #گمشده ای نخواهد چشید، مگر به شرط #شفاعتت...
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_جواد_فکوری
📅تاریخ تولد : ۱۷ دی ۱۳۱۷
📅تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃روز به روز غرق می شویم در #دنیا و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن، دل کندن است...
🍃پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت. #دل برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند. شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از #همسر و دخترش...
🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از #اشکِ وداع ریحانه با پدرش. از دل #پدر برای بی تابی فرزندش. اما خداراشکر اگر بابا #شهید شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خار مغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه #اسارت که در آن سیلی بخورد. اما امان از #دلتنگی که لالاییِ هرشب دختران شهداست و شهادتِ پدر، تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود.
🍃به قول #شهید_حججی: « عصر #تاسوعا بود، موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل #حضرت_عباس (ع)، از روی مرکب.....»
🍃عشاق دارند یکی یکی به قافله شهدا ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ...
#جامانده ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه. کاش #پرواز را یاد بگیریم...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_پویا_ایزدی
📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴
📆تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اصفهان
🕊محل شهادت : حلب سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃متفکر به مانیتور خیره شدهام. این دهمین باری بود که بیوگرافی این #طلبه را میخواندم. از زمانی که نام وبلاگش را شنیدم حس کنجکاوی امانم نمیداد که بفهمم وبلاگ "نوشته های یک طلبه" از کیست! طلبه جوانی که از اواسط #دهه_هفتاد وارد #حوزه شده بود و به خوشرویی و روحیهی شهداییاش #شهرت یافته بود.
🍃برای منی که نه او را دیده بودم و نه پای #منبر هایش نشسته بودم درک این موضوع سخت بود که منبر هایش مشتاقان زیادی داشته و در کل شنونده مجذوب سخنانش میشده! یک طلبه جوان زیر چهل سال آنقدر محبوب؟!
عجیب بود اما حقیقت داشت! زمانی به این مهم پی بردم که پای صحبت همان مشتاقان منبرش نشستم. پیر و #جوان این طلبه را به همان روی خوش و منبرهای پرطرفدارش میشناختند.
🍃 اما ماجرا از اینجا به بعد جالب میشد. از جایی که همسرش حیات این طلبه را مختصر و مفید بیان کرد. از نامش گفت: محمد حسن دهقانی! از تحصیلاتش گفت همان طلبگی، و البته عالمی که محمدحسن را برای لحظه کوتاهی از دنیای خویش غافل میکرد و سرش را به تبلیغ و درس و منبر گرم... از #خادمی_حرم دختر موسیابنجعفر گفت که بالی شد برای #پرواز به سمت حرم دختر #علیابن_ابیطالب! و آغاز قصه که همینجا بود! ریف دمشق... اینجا قصه آغاز شد و بعد مدت کوتاه و پرباری هم پایان یافت.
🍃از اینجا به بعد را پای صحبت #همسر محمد حسن نمیشینم، خودم از لحظه شهادتش میخوانم! از دومین اعزامی که میدانست سرپا برنخواهد گشت، از دلتنگی محدثه و مطهره وَ در آخر شب اربعینی که شام شهادت محمدحسن شد!
آری! پاداش به پایان رساندن رسالتی اینچین مهم جز این اگر بود جای تعجب داشت.
✨سالگرد شهادتت مبارک #خادم_حرم💚
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدحسن_دهقانی
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱٣۵٧
📅تاریخ شهادت : ٨ آبان ۱٣٩٧
📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند...
🍃نامش بهنام، #نوجوانی مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی #عاشق پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت...
🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق #مجاهد، شما مرد #آسمان بودی که #خدا را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود.
🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من #شهید شدم به #خانواده ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که #عبدالله بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای #تقوا امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود...
🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال #پرواز نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بهنام_کشاورز_رضایی
📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه پنجوین
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتی ترس و دلهره نوشتن شعار و داشتن #عکس امام و اعلامیه بر همه غالب بود همیشه عکس #امام را با خود به همراه داشت. هیچ وقت از کاری که انجام میداد دست نمیکشید و تا آن را به ثمر نمیرساند آرام و قرار نداشت. هیچ کس از کارهایش خبر نداشت همیشه چند ساعت قبل از شروع #مدرسه میرفت و در دیوار های انجا را پر از شعار ها و نوشته های خط امام میکرد.
🍃وقتی #جنگ_تحمیلی آغاز شد محصل بود اگر احترام به حرف پدر و مادر نبود ترک تحصیل میکرد و همان روز به #جبهه میرفت اما تا تابستان صبر کرد و برای دیدن #مهارت و گذراندن دوره آموزشی به اصفهان رفت. هوش و زکاوت فراوانی داشت و میگفتند در پشت جبهه حضورش مفید تر است و به توصیه #علما برای ادامه تحصیل به #مشهد بازگشت و آنجا هم از فکر جبهه باز نماند.
🍃مشغول به تعلیم و #تربیت شد و همه را تشویق میکرد که به جبهه بروند. پس از گذشت مدتی که نتوانست دوری از جبهه و خدمت به #میهن را تاب بیاورد، بدون اینکه به #خانواده چیزی بگوید دوباره به جبهه رفت و با نوشتن نامه ای از اهل منزل عذرخواهی کرد. اما میان کشاکش این دنیا نامتقارن، باز هم مجبور شد به عقب برگردد و به ادامه تحصیل و انجام وظایف خود آن هم پشت جبهه بپردازد.
🍃از بیهوده بودن و بیهوده #زندگی کردن تنفر و داشت و برای همین نذر کرده بود ۱۰۰ تا عراقی را بکشد و بعد #شهید شود حدودا شش بار به جبهه رفته بود و بارها میزبان #مرگ هم شده بود. در نامه ای که به پدر خود نوشته ازاین گفته بود که "بالا تر از علی اکبر و حسین (ع) نیست" و پدرش باید به شهادت او افتخار کند...
🍃اخرین باری که به جبهه رفته گویی همه میدانستند این آخرین بار است. همه چیز رنگ و بوی اخرین ها را داشت، از اخرین باری که به مرخصی امد و قرار شد مدتی به استراحت مطلق بپردازد تا وقتی که زیربار نرفت و به جبهه برگشت و آن شب که نور سر تاپای وجود اورا فرا گرفت و خواب یکی از همرزمانش که حکم شهادت او را امضا کرد. و پانزده آبان اخرین روزی بود که در این دنیای تنگ و تاریک گرفتار بودو به آسمان #پرواز کرد...
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_پور_قاسمی
📅تاریخ تولد : ٢ آبان ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : پنجوین
🥀مزار شهید : روستای شاهد شهر شهریار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃جایی نوشته بود "چه کسی میگوید جاذبه رو به زمین است؟! من کسانی را دیدم رفتهاند تا بالا ، تا اوج! فارغ از هر کششی. جاذبه رو به خداست"
🍃خوب که تامل کردم متوجه شدم سخن #انیشتین را نقض کرده!
انیشتین در دنیای #فیزیک حرف از جاذبه زمین زده و حالا یکی پیدا شده حرف از جاذبه رو به آسمان میزند!بهتر بگویم جاذبه رو به خدا!جاذبه ای که از شوق #پرواز میگوید ، پرواز به سوی آسمان.
🍃دفترم را که ورق زدم دیدم در هر صفحهاش از کسانی نوشته شده که فارغ از هر کششی سوی خدا رفتهاند و به #قانون پرواز در عشق معنا بخشیدند.
🍃یکی از همانها #سید_عماد بود!
به واسطه علاقهاش به عماد مغنیه و شال سبزی که همراهش بود از بین این همه اسم نام " سید عماد " را برای خودش برگزید.
🍃از آن روز به بعد او دیگر محمد حسین بشیری نبود! سید عماد بود. متولد بیست و نهمین روز از تیر ماه سال شصت در همدان.
🍃نوزده سالش که بود عضو س.پ.ا.ه پاسداران شد. و این سرآغاز تحقق رویایش بود.زندگیاش را روی دور تند گذاشتم جلوتر رفتم؛ به سال نود و پنج.
در آن سال دوبار اعزام شد به سوریه برای دفاع از #حرم. هر دوبار صحیح و سالم برگشت به آغوش خانواده.اما بار سوم برگشتی در کار نبود.
🍃رویایش رنگ حقیقت گرفت ، هنگامی که تله های انفجاری داعش را خنثی میکرد و او به وقت بیست و دومین روز آبان فارغ از هر کششی سوی خدا پرواز کرد.
🍃سالگرد شهادتت مبارک سید عماد!
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمد_حسین_بشیری
📅تاریخ تولد: ۲۹ تیر ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت: ۲۲ ابان ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: سوریه
🥀مزار: همدان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🍃مصمم بودن را از چشم هایش میخوانی، گویا خیال این را در سر دارد که با چشم هایش #سرود_قهرمانی و #شهادت_طلبی را فریاد بزند و با همان چشم ها، میان میدان دشمن #رجز_خوانی کند.
🍃فرقی ندارد پا در #سوریه بگذارد یا راهی #عراق شود؛ هر جا که باشد مرغ دلش، شوق #پرواز دارد و همان برق رجز میان #چشم هایش کافیست تا تن لشکری را به لرزه درآورد.
🍃امین سربندی! الحق که نام #سرباز وظیفه لایق اوست؛ هر کسی را توانِ به دوش کشیدن این نام نیست و او به خوبی #قدم در مسیری گذاشت که منتهی به پرستو شدنش بود.
🍃شهادتت مبارک سرباز وطن🍃
✍️نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_امین_سربندی
📅تاریخ تولد : ٢١ مرداد ١٣٧۶
📅تاریخ شهادت : ٢۴ آبان ١٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ٢٣ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : شازند
🥀مزار شهید : روستای سرسختی سفلی
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃او را به عاشقی میشناختند. عاشقی برای ارباب. یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
🍃انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است. و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب او را به سمت و سوی خود کشاند.
🍃وقتی امام(ره) خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
🍃گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است. عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است #غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد. در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت. مادر میگوید: "از حج که بازگشت، گفتم : عباس! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی" گفت: خیلی دلم می خواهد ملاقات و زیارت خدا نصیبم شود.
🍃باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از دل بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت. تا که در نیمه شبی، در پنجوین، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت. #والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
#شهادتت_مبارک؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان❤️
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺 به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲
📆تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : پنجوین
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 قصه از آنجایی شروع میشود که آقا حمیدرضا #عاشقانه خدایش را میپرستید. عاشقانههایی که از همان طفولیت شروع شد.
🍃 پیاده و سواره در پی جلب لبخند یار بود از این نبرد به آن نبرد، از این کوه به آن کوه، خلاصه اینکه با آن کمی سن و سالش خوب #دلبری میکرد :)
🍃 اولین قدمهایش را از خاکهای #جنوب در #دفاع از وطن و ناموس میبویم، از آن روزهای منحوس #حملهی_رژیم_بعث.
🍃 پروانهی قصهی ما از تمام جانش مایه میگذاشت و هیچ اِبا و ترسی به خود راه نمیداد انگار نه انگار هنوز بچه مدرسهای بیش نیست، اما #مردانگیاش بیش از سن و سالش بود.
🍃 جادهی قدمهایش را که دنبال میکنیم
آخرین رد پاهایش را در #بوکمال_سوریه میبینم همان سرزمینی که خود را در آن فدای جانانش میکند...
🍃 آری درست است، و چگونه در بستر خاک بماند، آن که #پرواز آموخت.
🌷سالروز پروازت مبارک.....
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸 بهمناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حمیدرضا_ضیایی
📅 تاریخ تولد: ۱۷ خرداد ۱۳۴۹
📅 تاریخ شهادت: ۲۹ آبان ۱۳۹۶
📅 تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۰
🕊 محل شهادت: سوریه
🥀 مزار شهید: بوکمال
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید ابراهیم سال ۱۳۲۹ در محله قصرالدشت مسجدالرضا شیراز دنیا آمد. تحصیلاتش را با نمرات عالی تا مقطع دیپلم در کازرون و شیراز سپری کرد. به علت علاقه وافر به #پرواز در امتحان #خلبانی شرکت کرد. سال ۵۰ و ۵۱ پس از گذراندن آموزش مقدماتی در ایران، برای #آموزش هواپیماهای جنگی به آمریکا فرستاده شد.
🍃شهید ابراهیم در ایام #انقلاب، همراه همفکران نیروی هوایی چاش به فعالیت انقلابی پرداخت و حامی رهبر انقلاب شد. پس از پیروزی #ازدواج کرد و از پروردگار یک #دختر هدیه گرفت.
🍃با آغاز #جنگ_تحمیلی به بوشهر منتقل شد و همراه خلبانان شجاع نیروی هوایی #ایران به نبرد با دشمن پرداخت. شهید ابراهیم در مدت دو ماه ابتدای جنگ، ۵۰ پرواز برون مرزی داشت و ۸۰ پرواز عملیاتی موفق و از تیمسار فکوری چندین لوح #تقدیر اخذ کرد.
🍃سرانجام در #عملیات مروارید،پس ازشکست دادن #نیروی_دریایی صدام، داخل آبهای خلیج فارس، همراه ناو پیکان همیشه جاوید ایران، مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و با لقب #مفقود به #آسمان پرواز کرد.
✍️نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_ابراهیم_شریفی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۲۹
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : جاویدالاثر
🕊محل شهادت : اب های خلیج فارس
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به تابلوی #چشمانش می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم میآمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود.
🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشمهایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های #مادرانهام برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر #دلم میآید و هزاران "اگر" دیگر...
🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از #کودکی اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و #سیدعلی نام #حیدر را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت #آرزوهایم را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای #حقیقی شدنشان.
🍃از #همت و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و #تظاهرات و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش میریخت. #قرآن نذرش میکردم که سالم برگردد.
🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو #دِینت را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت #جبهه! یک کلمه گفت: مرگ با #عزت اگر خونین، بهتر از زندگی #ننگین. و من خاموش گشتم، دلم نیز هم...
🍃دیگر #نذرش نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از #خدمتش تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای #خدا کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر #نگران نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که #پرواز کرد سمت خدا، آنهم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه #مریوان...
◇سالگرد #شهادتت_مبارک حیدرم!◇
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیدحیدر_حمیدی
📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۴
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اطلاعاتی در دسترس نیست.
🕊محل شهادت : مریوان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃خودکار را برداشته، مینویسم از اویی که از تبار #حبیب بود. نوشتهام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه!
🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک #وصیت، مسیر زندگیاش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته باشد مسیر #جهاد و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمهی شروعی دوبارهست، #شهادت! و این همان چیزی بود که به حیات #منصور در این دنیا خاتمه داد.
🍃فیلم زندگیاش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج #خانواده باشد.
🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به #پرواز شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت #آیتالله* را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه #برادرش بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های #انقلاب_اسلامی و حراست از مرز های میهن اسلامیمان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد.
🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از #پنج_سال حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصهی ما را #زینبی کرد.
🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای #دفاع پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این #جاماندگی به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در #بوکمال_سوریه به وصال رسید.
♡ #شهادتت_مبارک حبیب حرم!♡
پ.ن:برادر شهید آیتالله عباسی در عملیات آزادسازی #خرمشهر شهید شد.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_منصور_عباسی
📅تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶
📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃چندبار دیگر تقویم را چک میکنم، درست بود! انگار ذهنم درست میگفت او فرزند #جمعه بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب #مبعث رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث #پیامبر و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ #محمد_احمدی_جوان آغاز میشود.
🍃سالها با عجله جلو میروند و #محمد را با خود میبرند. بزرگ میشود، مرد میشود و خودش را وقف کار #خیر میکند. از تکریم خانواده #شهدا تا شبهای #تاسوعایی که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بیهیچ گله و شکایتی، فقط برای #خدا ! و خدا چه زیبا آنها که از مالها و جانها و #خانوادهشان میگذرند را مژده داده...
🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پروندهاش تکمیل شد که هوای #سوریه در سرش افتاد. نمیشد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا میگفت، #رضایت_مادر را میخواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه میدانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی #دل که این قاعده و قانونها سرش نمیشد...
🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمیبینند بلکه پیکری خوابیده در #تابوت را با نام #شهید میبینند. و قصه در سوریه همینگونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت #پرواز بود. باز هم #شب_جمعه!
🍃رزقهایی که از این شبها به دستش میرسید تمامی نداشت! حالا رزق #جانبازی در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه میگذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمیدانم. ولی خوب میدانم شب جمعه بود که جام #شهادت را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز #ششمین سالی است که از پروازش میگذرد و امشب نیز شب جمعه است. در شب زیارتی #ارباب یادمان باش برادر...
♡ #سالگرد_شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_احمدی_جوان
📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی