eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
932 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 در مواقع بیمــاری کنار همـسرتان باشــید! روزی که همسرتون مریض است اگر میتونید مرخصی بگیرید یا زودتر از سرکار برگردید. ☝️ 🔸در مواقع بیماری همــسرتان با او بیشتــر مهربان باشید و به او توجه ویژه کنید. همسر شما در اینگونه مواقع نیاز شدید به محبت و مهربانی‌تان دارد. 🆔 @asanezdevag
بچه بیار، جایزه بگیر👶🏻🍼🤱🏻🌏 سیاست و روش کشورهای مختلف برای فرزند آوری و افزایش جمعیت 🆔 @asanezdevag
زمان: حجم: 133K
در مورد تفاوت سنی بچه ها سوال کردند🧐، آیا سن خاصی رو در نظر داشتید؟ 💕 💕💕 💕💕💕 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۰۳ #سبک_زندگی_اسلامی #مدیریت_اقتصادی #رزاقیت_خداوند #فرزندآوری #قسمت_دوم خلاصه همسرم
۵۰۴ سال ۸۸ تو سن ۲۰ سالگی ازدواج کردم، تا جایی که تونستیم از خرجای اضافی زدیم. دوس نداشتم تجملات تو زندگیم باشه. هم دوست نداشتم به همسرم از لحاظ مالی فشار بیاد وبخواد دست جلوی کسی دراز کنن. من عاشق بچه بودم ولی همسرم می گفت زوده، تا بالاخره بعد از ۸ ماه، خداخواسته باردار شدم،، در پوست خودم نمی گنجیدم، انقددررررر خوشحال بودم، دارم مادرم میشم، 😍😍😍 ولی همسرم خیلی ناراحت، و اصرار به سقط بچه😢، ولی من زیر بار نرفتم، گفتم هر کاری بکنی، من این بچه رو نگه میدارم. ویار شدیدی داشتم، خیلی روزای سختی بود. روزا داشت به سختی، ولی پر از لذت مادرشدن داشت میگذشت، که یهو یه روز حالم بد شد، درد زایمان تو هفته ی ۲۰ بارداری اومد سراغم، چند تا دکتر، بیمارستان رفتیم، نتونستن بچه رو نگه دارن، و بچم سقط شد😢 و من بدون بچه از بیمارستان برگشتم خونه... اون روزا هم با اینکه خیلی سخت بود ولی گذشت. یک سال بعد سقط دوباره خدا خواسته باردار شدم، چند تا دکتر رفتم، و می ترسیدم دوباره بارداریم به آخر نرسه، و مشکل منو تشخیص دادن، گفتن باید سرکلاژ بشی. تاریخ عمل رسید، ولی دکتر گفت لازم نیست همه چی خوبه، فقط برو استراحت کن، و استرس نداشته باش. روز ها همینطور با ویار و ضعف می گذشت، که دوباره دردای زایمان تو هفته ۲۰ اومد سراغم😢 و دوباره پسر دوم سقط شد😢. دوباره بعد یک سال از سقط دوم باردار شدم، این دفعه ترس و نگرانی بیشتر شد، دکترمو عوض کردم. دکتر تشخیص سرکلاژ داد، دکتر دلسوز و مهربان، مثل یه خواهر کنارم بود، خانم دکتر کلاهچی، ماه سوم بارداری رفتم برای عمل و استراحت، همچنان مثل بارداری قبلی حالم بد بود، دوباره حالم بد شد، دردای زایمان اومد سراغم، ولی تو هفته ۳۱ بارداری. با استرس با دکترم تماس گرفتم، گفت خودتو برسون بیمارستان، رفتم بیمارستان بعد از ۴۵دقیقه پسرم به دنیا اومد، تولد حضرت معصومه و سالگرد ازدواجمون. چون پسرم با وزن خیلی کم به دنیا اومد، گذاشتن توی دستگاه. من مرخص شدم ولی پسرم بیمارستان بود. بعد از دو هفته با رضایت خودمون اوردیمش خونه. پسرم جون نداشت شیر بخوره و من هم شیرم کم بود. دکتر گفت باید شیر خشک بدید تا بچه زود جون بگیره. تو این گیر و دار زردی گرفت، سختیایی که کشیدیم یه طرف، حرف و حدیثایی که بچت ناقصه، بچت معلوله بماند😢😢 خلاصه روزای سخت گذشت پسرم بزرگ شد. همه عاشقش شده بودن.😍 چند روز بعد از تولد یک سالگی پسرم حالم بد شد، و متوجه شدم خداخواسته باردارم😂 و من همچنان خوشحال ولی نگران، و همسرم ناراحت، که ما بچه ی کوچیک داریم، تو بارداری سختی داری، تنهایی، نمی تونیم. منم گفتم کسی که داده، حواسش به همه چی هست. بارداریم سختیش کمتر از قبل بود، و چون پسرم کوچیک بود، استراحت نمی تونستم بکنم، دوباره تو هفته ی ۲۵ بارداری دردای زایمان شروع شد، رفتم بیمارستان دارو دادن تا جلوی زایمان رو بگیرن، رفتم خونه مادرم استراحت بعد دو ماه دخترم به دنیا اومد😍😍، وزنش کم بود، ولی سر ۳۷ هفته، به اصرار دکترا سزارین شدم، یادم تو آسانسور گریه می کردم که منو سزارین نکنید، می گفتن بچت مشکل داره، نمی تونی طبیعی زایمان کنی، بچه به دنیا اومد صحیح و سالم😍. و این دفعه با بچه به بقل اومدم خونه😂😍. سختیای سزارین با بچه ی کوچیک، دست تنها، بماند. خلاصه دخترم شد یکسالش، همبازی و یه خواهر مهربون برای داداشش😍 بعد تولد یکسالگی دخترم، دوباره حالم بد شد، و متوجه شدم خداخواسته باردارم😳. این دفعه من شروع کردم به ناشکری، دوتا بچه ی کوچیک دارم، بارداری سخت، من نمی خوام، و همسرم گفت این بچه رو نگه میداریم، و راضی نشد برای سقط... خلاصه روزها داشت می گذشت که حالم بد شد، دوباره بیمارستان، که بچه به دنیا نیاد، دیگه نمی تونستم از جام بلند شم، دیگه یک ماه پرستار گرفتم، بعد مادرم و خواهرم اومدن پیشم، پسرم شب چهارشنبه سوری، با سزارین به دنیا اومد😍😍. با وزن بیشتر، سر حال، دوتایی با هم اومدیم خونه😍😍. حالا همه عاشقشن، خیلی پسر خوبیه، خیلللی. با اومدن هر کدوم از بچه ها چه بچه هایی که سقط شدن، چه بچه هایی که زنده ان، رزق و روزیشونو با خودشون اورون، رزق معنوی فراوووووون برای من و همسرم اوردن، خونه رو عوض کردیم، ماشین خوب خریدیم. با اومدن بچه ی سوم بیشتر حضور ملائکه رو احساس می کنم، خدا خودشو نشونم میده، که من هستم، نگران نباش. فقط یه خواهش دارم برام دعا کنید، منتظرم دوباره مادر بشم، ولی همچنان منتظرم، دعا کنید بتونم به حرف رهبرم گوش کنم، به امام زمانم کمک کنم. ان شاالله دامن همه ی خانومای سرزمینم سبز بشه، عزیزای دل، ناامید نشید، خدا حواسش به همه چی هست. عاشقتمممم خدا😍😘 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌به خاطر نیش و نوش ها... 💔 الآن زمانی هست که اگر یک دختری خواسته باشد زن یک جوان پاکی شود، ولی جوان بی پول باشد، خواهرهایش، دخترخاله‌هایش و دختر عمه‌هایش، در و دیوار متلکش می‌گویند. 💔 دختر لیسانس دارد و پسر دیپلم، زن دیپلم شدی؟ این به شأن ما نمی‌خورد! فرهنگ ما با هم نمی‌سازد! من می‌دانم کوه هیمالیا چند متر است. این خانم نمی‌داند. کوه هیمالیا چه کار به ازدواج دارد؟ 💔 یک مشت چیزهایی حفظ کرده و مدرک گرفته، فکر می‌کند حالا که مدرکش بالاست فرهنگش هم بالاست. نه آقا! خیلی دخترها به خاطر این نیش و نوش‌ها که به فرهنگ ما نمی‌خورد [و] صبر کنیم تا داماد پیدا شود، می‌بینیم سن دختر رفت تا ۳۷،۳۶،۳۵،۳۴ سال 🌐 درس‌هایی از قرآن (۲۵/ ۲/ ۱۳۹۸) 🆔 @asanezdevag
✅ نسخه ای معنوی برای فرزندآوری... 🔹یه شخصی آمد محضر علی بن موسی الرضا، عرض کرد: "یا ابن رسول الله من مدتهاست که تو زندگیم، گرفتاری های پیچیده ای به وجود آمده، هیچ راهی هم ندارم... فقیرم، اما گدا نیستم... درمانده ام تو کارهام... چندتا کسالت هم خودم و بچه ها داریم... ناراحتیم شدیدا... چه کار کنیم آقا جان؟! هم فقر و مریضی بیچاره مون کرده... هم اینکه دوست داشتیم دوتا بچه دیگه هم داشته باشیم... اما مدتی است که بچه دار هم نمی شویم، خواستم بچه دار هم بشیم ان شاء الله..." ✨ حضرت فرمودند:" برو و برای نمازهات ... همون تو خونه ات اذان بگو..." گفتم:"یا ابن رسول الله همین کافیه؟! " فرمودند:" بله همین کافی است. " 🔹طول کشید، کمتر از یک ماه، یا حالا بیشتر، آن شخص با امام رضا برخورد کرد و گفت: " یا ابن رسول الله، کارم درست شد، مریضی از خونه ام رفت، فقرمم اصلاح شد، کارم رو به راه افتاد و خانواده هم باردار شد و داریم بچه دار میشیم... " برخی از بزرگان و علما، که شنیده بودم، وقتی می گفتند اولاد دار نمیشن و یا دیر میشن، می گفتند اذان بگید تو خانه... نرین بالا پشت بام فریاد بزنید!! نه همین تو خونه... 👌هم تون از بین میره، هم تون رو از بین میبره ، همین که صاحب خواهید شد ان شاء الله... خیلی عالی است اذان گفتن... 🆔 @asanezdevag
🔷 بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول هستید؛ شما مسئولید که در دامنهای خودتان اولاد بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت می‌شوند. دامن مادر بهترین مکتب است از برای اولاد... 🔷 مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما می‌توانید بچه‌هایی تربیت کنید که یک را کنند. شما می‌توانید بچه‌هایی را تربیت کنید که بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند. شما هم خود حافظ باید باشید و هم نگهبان درست کنید. نگهبان، اولاد شما هستند؛ آنها را تربیت کنید. 🔷 خانه‌های شما باید خانه تربیت اولاد باشد. منزل منزل شما؛ و منزل تربیت علمی، تربیت دینی، تهذیب اخلاق. توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است. 📚 صحیفه امام خمینی - جلد ۷ 🆔 @asanezdevag
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣️ماجرای کشف حجاب تا رابطه حرام و در نهایت خودکشی یک خانم 🆔 @asanezdevag