◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۶ من تقریبا ۴ سال پیش در سن ۲۱ سالگی ازدواج کردم، در حالی همسرم ۲۳ سالش بود. اوایل زند
#تجربه_من ۳۰۷
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#قسمت_اول
من خانومی ۲۹ ساله ام که به لطف خدا ۲ فرزند دارم. پسر ۵/۵ ساله و دختر چهار و نیم ماهه.
همیشه عاشق درس بودم و مطالعه کتاب رو کلا دوست دارم. بعد دیپلم تو رشته مهندسی چوب و کاغذ سازی دانشگاه دولتی دانشگاه استان خودمون قبول شدم. دوست داشتم بمونم واسه پزشکی ولی اشتباهم این بود که انتخاب رشته کرده بودم و اگه نمیرفتم دو سال محروم می شدم.
با توکل بر خدا رفتم دانشگاه، ترم ۵ بودم که خواهرم گفت قراره خواستگار بیاد و من گفتم فعلا ارشد و دکترا برنامه ی من هست چون میخواستم استاد رشته خودمون بشم. خانواده بهم گفتن بذار بیاد بعد نظرتو بگو...
شب اول همسرم نیومده بودن و فقط جلسه آشنایی بود. شب دوم همسرم هم اومدن که نظر جفتمون مثبت بود. و خدا رو شکر تو همه چیز تفاهم داشتیم، طوری که پدرم گفتن خدا در و تخته رو واسه هم جور میکنه.
بعد گرفتن لیسانس عروسی گرفتیم و رفتیم زیر یک سقف. دیگه ارشد نخوندم و تصمیم گرفتیم که دوباره کنکور بدم. همسرم همه امکانات برام فراهم کردند از کتاب و جزوه و سی دی تا کلاس خصوصی و کمک در کار خونه ..
اما مثل اینکه قسمت چیز دیگه ای بود و من سه ماه مونده به کنکور باردار شدم 😍و روز کنکور به خاطر ویار شدید نرفتم سر جلسه و فکر ادامه تحصیل فعلا گذاشتم کنار.
حالا دیگه مادر شده بودم و باید تمام تمرکزم رو میذاشتم واسه پسرم. تو بارداری ویار شدید داشتم به همراه افسرگی که منو خیلی اذیت میکرد. به دلیل ترس از زایمان طبیعی، تو سن ۲۳ سالگی، پسرم بدون هیچ دلیل پزشکی و فقط به خواست خودم با زایمان سزارین به دنیا اومد و خانواده مون ۳ نفره شد.😍
و حالا منی که همیشه تا نزدیکای ظهر میخوابیدم و به زندگی راحت و روی روال و بدون استرس عادت داشتم باید با بچه کوچیک سر میکردم اما تجربه واقعا شیرینی بود برام و خودم هم همراه پسرم بزرگ میشدم. به صورتی که همه بهم میگفتن فکر نمیکردیم این روحیه و صبر داشته باشی. آخه پسرم تا حدودای یک سالگی گریه شدید میکرد که تو فامیل سابقه نداشت اما خدا رو شاهد میگیرم که من ذره ای اذیت هاشو احساس نمیکردم و فقط میگفتم الان پسرم دلش درد میکنه یا دندون داره در میاره که اینقدر گریه میکنه. بقیه میگفتن آرزو داریم یکبار بچتو اروم ببینیم ..
الحمدلله بعد یکسالی خیلی اروم شد و البته باهوش و خوش سرزبون که همه دوستش داشتن و بهش ابراز علاقه میکردن.
خیلی زندگی خوب وشیرین و آرومی داشتیم تا اینکه همسرم نیت کردند شغلشونو عوض کنن با اینکه کارمند بودن و درآمد نسبتا خوبی داشتیم و به لطف کمک پدرشوهرم یه آپارتمان تو مرکز شهرمون داشتیم.
اما همسرم دوست داشت شغلی داشته باشه که بهش علاقه داره تا بتونه بهتر و بیشتر به کشورش و اسلام خدمت کنه و همیشه آرزوشو داشته که بعد کلی نذر و نیاز و تلاش همسرم خداروشکر محقق شد و ما باید از خانواده ها و خونه خودمون دور میشدیم و میرفتیم شهر غربت.
در حد ضروریات جمع وجور کردم و باقی وسایل گذاشتم خونه خودمون بمونه چون موقت واسه یکسال ونیم قرار بود بریم و ما راهی یه زیر زمین تو شهر قم شدیم.
همسرم بامداد شنبه میرفتن سرکار و غروب پنج شنبه می اومدن و من و پسرم فقط یک روز همراهی اونو تو زندگی داشتیم و کلی سختی های ریز و درشت و کلی تنهایی و... که تو همه این سختی ها کمک خدارو همراهم میدیدم.
نمیگم همیشه آروم بودم اتفاقا خیلی اذیت میشدم از این تغییر وضعیت اما باید صبر میکردیم.
البته خونه خواهرم به فاصله چند کوچه از ما بود که من به دلیل شغل خونگی که آبجیم و همسرشون داشتن هفته ای یکبار میرفتم اونجا تا مزاحمشون نباشم.
هفته ای یکبار با پسرم برنامه حرم داشتیم و چندین ساعت کنار ضریح حضرت معصومه سلام الله مینشستیم و من درد ودلام میگفتم و پسرم با بچه ها بازی میکرد.
تا اینکه تصمیم گرفتم واسه بار دوم باردار بشم که خدارو شکر خدا هدیه شو برامون فرستاد😍 و وارد مرحله جدیدی از زندگی شدم.
بارداری دوم و ویار شدید که چون تنها بودم و تو شهر غریب بیشتر از بار اول بود. که تصمیم گرفتم برم شهرمون ..
سخت ترین دوران زندگیم دوران ویار بچه دومم بود که همه سختی ها با هم همراه بود. خدارو شکر بعد تموم شدن ویار و بهتر شدن حالم برگشتم قم و تنهایی مجدد.
تو همون روزا بود که تصمیم گرفتم زایمان طبیعی پس از سزارین تجربه کنم. دکتر زنان میرفتم میگفتن اصلا امکانش نیست وخیلی خطرناک تا اینکه با موسسه مامایی رویش قم آشنا شدم. خانم رشیدی مسئول موسسه بودن که خودشون زایمان وی بک انجام دادن تو کشور خارج و نیت کردن خانومای ایرانی رو تو این راه کمک کنند. و بهم گفتند قابل انجام شدنه فقط شرایطش اینکه وضع مادر و جنین تا روز اخر نرمال باشه. و ۲ درصد خطر ممکن داشته باشه که پذیرفتم با توکل برخدا
👈ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
شاید در ظاهر تفاوتی بین مودت و محبت نبینیم🤔
اما با دقت به معنی اونها متوجه میشیم که هر کدوم معنای جداگانه خودشون رو دارن😮
که انتخاب یک معنی ،
سرنوشت زندگیمون رو تحت تاثیر قرار میده.😍
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۵۳
🎀 خــودآرایی برای همسرتان، قدرت او را
در مهـــــرورزی افزایش می دهد.
🆔 @asanezdevag
🏘 #خانواده_رشد
💢 جای خالی #خانواده در شاخصه های #توسعه
🇸🇪 #کشور_سوئد
🔹 #کشور_سوئد به عنوان یکی از کشورها حوزه #اسکاندیناوی ، هرچند به ظاهر در شاخصههای خودساخته #توسعه_انسانی و #اقتصادی رتبه بالایی دارد امّا #بحران_خانواده در این کشور و کشورهای مشابه غربی، #تمدن مدرن را در آستانه سومین #بحران بزرگ قرار داده است.
🕴🏻«از سال 1980، 63 درصد ساکنان استکهلم #تنها زندگی میکنند».
⚖️ این کشور در سال 1981، 22000 کودک را به علّت بدرفتاری والدین از آنها #جدا کرد.
💔 سوئد رکورددار #کمترین_نرخ_ازدواج و #بالاترین_نرخ_طلاق در جهان غرب است.
👶🏻 50 درصد از کل متولّدان سوئدی #نامشروع هستند!
📊 تمام این آمارها نشانگر « کامیابی #دولت_رفاه سوئد است که #واحد_بنیادین_اجتماعی (خانواده) را به #واحد_بنیادین_سیاسی (فرد خودمختار) تبدیل کرده است» .
👤 گاردنر، کتاب #جنگ_علیه_خانواده، ص 112-115
🌱 #خانواده_در_غرب
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید | این عکسا چیه تو گوشیته هاااااا😠
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۷ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک #قسمت_اول
#تجربه_من ۳۰۷
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#قدردان_همسرم_هستم
#قسمت_دوم
دی ماه سال ۹۸، هشت ماهه بودم که همسرم گفتن باید خونه رو ببریم تهران چون دیگه میتونست روزانه بیاد خونه و ما خیلی خوشحال بودیم.
با دغدغه زایمان طبیعی، وسایل خونه رو جمع کردیم و راهی تهران شدیم. حالا روز از نو روزی از نو... دنبال دکتر خصوصی میگشتم که قبول کنن وی بک انجام بدن اونم تو بیمارستان خصوصی که با بیمه همسرم قرارداد داشته باشه و ماما همراه بتونم ببرم بلا تشبیه مثل پیدا کردن سوزن بود تو انباره کاه ...
بعد از کلی فکر تصمیم گرفتیم واسه زایمان بریم قم چون هم دکتر و ماما و و هم بیمارستان مد نظرم رو پیدا کرده بودیم و فقط میترسیدم زایمان یهویی نشه که مجبور بشم سزارین کنم.
تو این یک ماهی که اومده بودم تهران برای ویزیت پیش دکترم که قبول کرده بودند وی بک انجام بدم میرفتم قم و باز برمیگشتیم. همه چیز از قرار معلوم تحت کنترل بود فقط اینو بگم که تو تموم این مدت هنوز هم از زایمان طبیعی به شدت میترسیدم اما اراده کرده بودم و این بار میخواستم انجامش بدم.
اخرای هفته ۳۷ بارداری بودم که احساس کردم درد های زایمانی داره شروع میشه و با مامای همراهم تماس گرفتم. گفتند اول به بیمارستان تهران برو و اگر همه چیز خوب بود و هنوز وقت داشتی بیا قم. من وقتی به بیمارستان رفتم ساعت ۲ نیمه شب بود دکتر زنان با پرستار و ماما همه تعجب کرده بودند از تصمیمم و من مصمم گفتم اگه وقت دارم بهم بگید دکتر زنان گفت همین امشب برو قم تا خیالت راحت باشه و ما مستقیم از بیمارستان راهی قم شدیم.
تو شهر قم با اینکه خونه خواهرم بود اما چون ماه آخر بودم همسرم یک سوئیت برامون گرفت. فردای اون شب پیش دکترم رفتم و دوباره سونو و دکترم گفت هنوز وقتش نشده و باید صبر کنی ..
من فقط یک هفته وقت داشتم چون دقیقا همون هفته به همسرم مرخصی داده بودند و میتونستیم با خیال راحت قم بمونیم و هم اینکه دکترم گفتن اگه تا آخر هفته زایمان نکنی نهایت سزارین باید بشی..
این نکته یادم نره که تعجب میکنم با اینکه دکترم زایمان های وی بک زیادی رو انجام دادند تا حالا هر دفعه به من میگفتند بیا سزارینت کنم میگفتم من بچه کمش چهارتا میخوام وسزارین برام سنگینه که میگفتند تو شش تا بیار خودم همه رو واست سزارین میکنم 😳 و من مصمم که نه فقط طبیعی.
با مامام همیشه در تماس بودم ورزش و پیاده روی برام خیلی خوب بود و آخرای بهمن بود و به همین بهونه ما هر روز میرفتیم خرید و کلی خوش میگذشت شبها هم میرفتیم حرم .
خلاصه یه مسافرت بیاد ماندنی شده بود واسه ما و فقط منتظر دختر گلمون بودیم که بیاد و چشم هممون رو روشن کنه.
دقیقا یک هفته بعد از اومدن به قم یکبار دیگه دردهای زایمانیم شروع شدن و خیلی زود پیشرفت کرد که موقع اذان صبح وارد بیمارستان شدیم.
به مامام زنگ زدم گفت برو بستری بشو منم میام. از بیمارستان با دکترم تماس گرفتند که دکترم در اوج ناباوری گفتن نمیتونن بیان وخانوم دکتر زهرا قاسمی رو گفتند که ایشون بیاد. و چند ساعت مونده به زایمان به من استرس شدید وارد کردند.
وقتی به همسرم گفتم گفتند با توکل بر خدا برو واسه طبیعی ان شالله خیره.
و من بستری شدم. با مامام تماس گرفتم و در کمال تعجب ایشون هم گفتم نمیتونن بیان و مامای دومم میاد که من هیچ شناختی از ایشون نداشتم.
فقط اینو بگم که کل خانواده از پدرومادرها و خواهرم و شوهرم تموم این چند ساعت برام دست به دعا شدند که بتونم زایمان طبیعی خوبی داشته باشم و هم خودم و هم بچه سالم باشیم.
فقط ۲ ساعت بعد بستری شدن تو بخش زایمان دخترم با درد خیلی زیاد اما قابل تحمل و بدون هیچ مشکلی الحمدلله دنیا اومدن وشیرین ترین لحظه رو تجربه کردم.
دکترم خانم قاسمی و مامای همراهم، بسیار مهربانانه و صبور کمکم کردند و لحظه به لحظه بالای سرم بودند. و احساسم اینه اگه دکتر خودم بود، شاید نیمه های راه به سزارین ختم میشد در حالی که به من نه آمپول فشار زدند و نه امپول بی حسی و خدا کمکم کرد ذره ای جای بخیه سزارین حین زایمان درد نگرفت و فقط درد زایمان بود که اونم کاملا طبیعی بود.
در آخر تو این پیام میخواستم از همسرم که همیشه همراهم بودند و تو هر تصمیمی پشت من بودند نهایت تشکر داشته باشم. شاید هر کس دیگه ای بود این هزینه رو متقبل نمیشدند. در حالی که من میتونستم تو بهترین بیمارستان خصوصی تهران و با دکتر خوب سزارین کنم.
🆔 @asanezdevag
❣هر زنی که در حج و جهاد و دانش اندوزی به شوهرش کمک کند، خداوند آن پاداشی را که به زن حضرت ایوب علیه السلام داده است، به او می دهد.
#پیام_دوست
🆔 @asanezdevag
👨 هر کسی را به خانه مبر👱
👨 مردان همانگونه که در بیرون رفتن زن👩 خود از خانه و معاشرت با👱 مردان دیگر مراقبت دارند،
👤 در وارد شدن و آوردن مردان نامطمئن به خانه هم باید مراقبت داشته باشند.
👇👇👇👇👇👇
👁امین زن نسازی هیچ مردی
👁که اینجا نقل زنبور است و انگور
👁هزارش مرد اگر زهد است و تقوی
👁ز یک دیدن نپرهیزد مگر کور
استاد شهریار
👸👰👸👰👸👩👸👰👸🙎👰
💆♂💇♂🙎♂🙍♂💁♂🙅♂👷♀👷💂💂🕵👴
#همسرداری
#داودی_نژاد_مشاور
💝💘💖💗💞💕❣💗
🆔 @asanezdevag
🌺 برخورد با نوجوان ناسازگار چگونه باید باشد؟
🌺 در رابطه با اين موضوع لازم است به موضوعات زير توجه شود:
۱. دنياي نوجواني اقتضائات خاص خود را دارد و قابل قياس با هيچ دوره ديگري از دوره هاي زندگي نيست. در اين مقطع موضوعاتي مانند هويت يابي، تجديد نظر در گذشته، استقلال طلبي، غرور، رويايي زندگي كردن و قانون گريزي و ... بروز پيدا مي كند.
در چنين وضعيتي لازم است، والدين از قبل خود را آماده چنين تغييراتي كنند و از قبل تدابير لازم را اتخاذ كرده باشند به نحوي كه نوجوان را كمك كنند تا از اين مرحله با موفقيت عبور كند. بر اين اساس:
الف) به شخصيت او احترام بگذاريد و استقلال او را به رسميت بشناسيد.
ب) در تصميم گيريها، روي نظرات ايشان نيز حساب باز كنيد.
ج) از برچسب زدن و تحقير او به شدت خودداري كنيد.
د) از تذكر و امر ونهي كردن افراطي خودداري كنيد.
ذ) ارتباط عاطفي و صميميت خود را با ايشان تقويت كنيد.
ر) برای ايشان وقت بيشتری اختصاص دهيد.
۲. در عين حالی كه موارد فوق رعايت ميشود، لازم است قوانين و خطوط قرمز خانواده به صورت شفاف مشخص شود، و با اقتدار رعايت اين حريم ها از سوی تمام افراد خانواده خواسته شود. به اين منظور لازم است:
الف) جايگاه محوري پدر در منزل ارتقاء يابد.
ب) تعارض و چند صدايي، در محيط منزل از ميان برود
ج) جلسات گفتگوي صميمانه (نه رسمی) ميان اعضاي خانواده تشكيل شود. و پيرامون اين خطوط قرمز و حريمها، توافق ايجاد شود.
۳. فضاي معنوی را در منزل رونق بيشتري ببخشيد.
۴. براي حضور در فضاهاي سالم و ارتباط با دوستان شايسته، او را تشويق كنيد.
۵. نقاط قوت او را تأييد و برجسته كنيد.
۶. براي پيگيري و ورود به ورزشهای باشگاهی، از او حمايت كنيد.
۷. هيچ گاه نااميد نشويد و او را از دست رفته نپنداريد. نااميدي خطرناكترين موضع است.
۸. اقدامات شما شايد نسبت به گذشته قدري ديرهنگام باشد، اما نسبت به آينده و چند سال ديگر به هنگام و ضروري است.
۹. مسافرت (زيارتي و سياحتي)، تفريح و ... خانوادگي را افزايش دهيد.
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| چالش غیرت
🔺پشتپرده و راهکار مقابله با چالشهای اخیر فجازی چیست؟
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۷ #فرزندآوری #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک #قدردان_همسرم_هستم #قسمت_دوم
#تجربه_من ۳۰۸
#فرزندآوری
#فاصله_سنی_فرزندان
#رزاقیت_خداوند
من مادری ۳۱ ساله هستم که ۳ فرزند دارم. دختری۶ ساله و پسرم ۲ ساله و یه دختر یک ساله. همیشه دوست داشتم که ۳ فرزند داشته باشم اما پسرم که ۵ ماهه بود، متوجه شدم که دوباره باردار هستم. خیلی شوکه شده بودم چون تازه پسرم ۵ ماهش شده بود و خیلی سخت بود که بارداری جدیدی داشته باشم.
با هر سختی که بود دخترم پارسال به دنیا اومد و تازه مشکلات بیشتر شد. حسادت های پسرم شروع شد و دختر بزرگتر هم که همش دوست داشت ما مثل قبل براش وقت بذاریم. خلاصه یک سال گذشت و الان اوضاع خیلی بهتر از سال قبل هست. بچه ها بزرگتر شدن و با هم بازی میکنن و سختی کار کمتر شده. اما باز به عزیزانی که قصد دارن بچه دوم یا سوم و یا چهارم داشته باشن به فاصله بین بچه ها دقت کنن و حداقل بعد از دو سالگی فرزندشون، برای بچه بعدی برنامه ریزی کنن. چون واقعا خیلی سخته وقتی اختلاف بچه ها زیر دوسال هست. من یه بچه یک ساله داشتم یک نوزاد جدید به دنیا اومده بود و ما باید همش مراقبت میکردیم تا نوزاد آسیبی نبینه از طرف پسرمون، چون هر دو نیاز به مراقبت داشتن و بماند که روزی یک ساعت وقتی دوتا کوچولو ها خواب بودن باید برای دخترم وقت میذاشتم و باهاش بازی میکردم.
وقتی برای بار سوم باردار شدم تنها کسی که از اطرافیانم خوشحال بود فقط همسرم بود و همیشه به من دلداری میداد و بقیه فقط ابراز ناراحتی میکردن و منو دلسرد میکردن و همش از سختی ها برام میگفتن. اما بعد از خبر بارداری سوم من چندتا از اقوام و اطرافیان ما هم برای فرزند سوم اقدام کردن.
با فرزند سوم وضعیت مالی ما خیلی بهتر شد و به برکت وجود فرزند سوم همه چیز تو زندگی ما تغییر کرد و از همه لحاظ زندگی برامون بهتر شده. با وجود همه سختی ها، ادامه تحصیل دادم و لیسانسم گرفتم. و در حال حاضر به سه زبان انگلیسی و فرانسوی و اسپانیایی تسلط کامل دارم. در ضمن ما مستاجر هستیم و هنوز خونه نداریم و به لطف خدا به زودی صاحب خانه هم میشیم ان شاء الله. و این ها همه به خاطر داشتن این سه فرزند هست. و به همه دوستان توصیه میکنم که اصلا در امر فرزند آوری کوتاهی نکن که ما الان هر چی داریم به برکت بچه ها داریم.
من قبل از ازدواج زبان انگلیسی رو کامل یاد گرفته بودم و ۴ سال بود که تدریس میکردم سال ۹۰ که ازدواج کردم تدریس رو هم ادامه دادم تا سال ۹۲ که دختر اولم به دنیا اومد و همسرم حمایت کردن و تونستم زبان فرانسه رو هم یاد بگیرم و تدریس کنم و با بارداری دوم روزی شد و تونستم زبان اسپانیایی رو یاد بگیرم و باردار بودم و رفتم کانون زبان و آزمون بین المللی زبان اسپانیایی دادم و به لطف خدا قبول شدم. و باز با بارداری سوم زبان آلمانی و عربی رو شروع کردم که به خاطر کرونا الان مجازی دارم ادامه میدم.
دوست دارم که خانم ها بدونن که فرزند آوری و ازدواج اصلا مانع پیشرفت علمی نمیشه بلکه سریع تر هم به اهداف میشه رسید و من این رو کاملا تجربه کردم و با وجود ۳ تا بچه ، خیلی در زمینه علمی پیشرفت کردم. خدا رو به خاطر داشتن بچه ها شاکر هستم.
🆔 @asanezdevag
💠اوصاف #همسر شایسته در بیان قرآن
🔅قرآن، درباره لزوم رعایت شایستگی و اهمّیت اوصاف همسری که انسان در ابتدا برمیگزیند یا اگر #ازدواج با همسر نامناسبی صورت گرفته، باید این شایستگی را در او پدید آورد، مباحثی را مطرح کرده هست.
🌹← صلاحیت ظاهری و باطنی
تکیه قرآن در موارد متعدّد بر صلاحیت و شایستگی همسر، مفهومی عام است و شامل جنبههای گوناگون ظاهری (جسمی) و معنوی (دینی و اخلاقی) میتواند باشد.
آیه ۹۰ سوره انبیاء، که گزارشی از اجابت دعای زکریا است، میفرماید: «واَصلَحنا لَهُ زَوجَه».
برخی این آیه را به اصلاح ظاهری و جسمی معنا کرده و گفتهاند: همسر زکریا عقیم بود، خداوند نازایی او را از بین برد یا پیر و شکسته بود و خداوند او را جوان کرد و برخی، آیه را به اصلاح اخلاقی معنا کرده و گفتهاند: خداوند، همسر زکریا را خوش اخلاق قرار داد.
🌹← خضوع و درستکار
آیه ۳۴ سوره نساء ، زنان صالح و درستکار را کسانی میداند که در برابر نظام خانواده خاضع هستند و نهتنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او مرتکب خیانت مالی و ناموسی نمیشوند و حقوق او را مراعات میکنند: «فالصاّلِحتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ...».
🌹← تربیت شده در خانواده شایسته
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «تزوّجوا فی الحجز الصالح فاِنّ العِرق دسّاس»؛
با خانواده شایسته ازدواج کنید؛ زیرا خصایص والدین و اجداد، به نسل بعد سرایت میکند.
🌹← صلاحیت اخلاقی
قرآن در آیه ۳۲ سوره نور ، صلاحیت و شایستگی بردگان هنگام ازدواج، مورد توجّه اولیای آنان قرار داده است: «...والصاّلِحینَ مِن عِبادِکم واِمائِکم...».
گروهی صلاحیت در آیه را به آمادگی برای ازدواج ، و برخی آن را به صلاحیت دینی، تفسیر کردهاند.
زیرا بسیاری از بردگان، در سطح پایینی از فرهنگ و اخلاق قرار داشتند؛ بهطوری که هیچگونه مسؤولیتی در زندگی مشترک احساس نمیکردند و همسر خود را به آسانی رها کرده، او را بلاتکلیف میگذاشتند؛ بدین سبب دستور داده شده، هرکدام صلاحیت اخلاقی دارند، به ازدواج با او اقدامکنید.
#انتخاب_همسر
🆔 @asanezdevag