9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 #تربیت_فرزند
🎙 سخنران: استاد تراشیون
🔻 موضوع : نام گذاري فرزندان (قسمت اول)
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۱۶ #فرزندآوری #سالخوردگی #آینده_نگری در مورد نیاز سالمندان به محبت فرزندان شون تجربه ا
#تجربه_من ۳۱۷
#فرزندآوری
#اشتغال_زنان
#قسمت_اول
۳۷ ساله ام، دو پسر دارم و یک دختر و همسری که مهربانه، ۲۶ ساله بودم که به عقد همسرم دراومدم و بعد از ۶ ماه ازدواج کردیم، سال ۹۰ پسر بزرگم به دنیا آمد. درد زایمان رو تحمل کردم و آخر سر سزارین شدم ، ۹۴ دخترم به دنیا آمد و ۹۵ پسر دومم به قول معروف به طور ناخواسته. با اینکه بچه سوم ام ناخواسته بود اما من هیچ حس بدی نداشتم و اصلاً هم به فکر سقط و این کارهایی که این روزها خیلی باب شده نیفتادم، ولی کلی سوژه شدم؛ سوژه همکارانم، سوژه خانواده ام، سوژه در و همسایه، سوژه هر رهگذری که خانواده ی ما رو میدید و بگذریم که هر کسی در حد و اندازه خودش اظهار نظر می کرد در مورد تعداد فرزندان دیگران که به نظر من جزء خصوصی ترین مسائل یه خانواده هست و کسی نباید دخالتی و حتی اظهار نظری بکنه.
مرخصی زایمان بچه اولم، شش ماه بود و بعد بچه رو میبردم خونه مادرشوهرم میذاشتم و میرفتم سر کار و بعد از کار دوباره میرفتم و تحویل میگرفتم، کمی که بزرگتر می شد، می گفت مامان نرو سر کار و هر روز با گریه ازم جدا می شد. بچه ای که مفهوم زمان رو نمی فهمه هر روز با صحنه خداحافظی مادرش روبرو میشه انگار که هر روز مادرش میمیره و اون چند ساعت غصه میخوره و بعد مادر بر میگرده و فردا دوباره همان قصه تکرار میشه و خدا می دونه چه صدمات جبران ناپذیر عاطفی می بینه ... کمترینش انگشت مکیدنش بود.
مادرشوهرم خیلی مهربونه و هم در حق من و هم در حق نوه ش مادری کرده و وجود اون دلگرمیه زیادی برای من و بچه م هست.
سر زایمان دخترم ؛ ۹ ماه تو مرخصی بودم و بالتبع خیلی بهتر بود، دخترم که چهار ماهه بود فهمیدم بچه سومم رو باردارم هفت الی هشت ماه به دخترم شیر دادم و بعد هم شیر خشک.
تقریبا چهار ماه بعد از اتمام مرخصی زایمان دوم، دوباره به مرخصی زایمان رفتم، سزارین سوم ، کودک یک ساله ، مادر و خواهری که ازت دور هستن و مشکلات خودشونو دارن ، تنهایی ، شوهری که خسته از کار به خونه پناه میاره و ... بیشتر وقتا کم میاوردم.
مرخصی سوم که تموم شد سه تا بچه رو نمیتونستم با هم ببرم پیش عزیزشون ، شوهرم اون روزا صبح زود و بدون ماشین میرفت سر کار اما من باید سه تا بچه ی ۵ و ۲ و ۱ ساله رو هر روز از خواب بیدار می کردم از طبقه چهارم میاوردم تو پارکینگ و سوار ماشین می کردمشون تا ببرم تحویل عزیزشون بدم و برم سر کار... سرما و گرما، خواب ،گریه، شرایط رو سخت میکرد.
با مادرشوهرم (که بهش میگیم عزیز) صحبت کردیم و آپارتمان خودمونو اجاره دادیم و خودمون رفتیم پیش عزیز، خونه ویلایی نقلی دو طبقه، طبقه بالا برادرشوهرم و خانمش بودن و طبقه پایین خانواده ۵ نفری ما با عزیز و مادربزرگ همسرم. اون روزا صبحا با خیال راحت میرفتم سر کار و بچه ها تا ساعت نه ونیم ده می خوابیدن و وقتی هم بیدار میشدن عزیز پناهشون بود. چهار ـ پنج ساعت بعدش منم میرسیدم و خوشحالی شون دو چندان میشد. ناهارم همیشه آماده بود و بعد از ناهار ظرفا رو میشستم و استراحت می کردم.... عزیز مهربونتر از مادرم بود.
یکسال هم اینطوری سپری شد و بچه ها بزرگتر شدن، روا نبود عزیز مهربون رو بیشتر از این اذیت کنیم، دنبال آپارتمان طبقه اول نزدیک خونه ی عزیز بودیم و میتونم بگم شش ماه تمام، مشاورین املاک محل، سایت دیوار و ... رو گشتیم تا بالاخره با دوتا کوچه فاصله یه آپارتمان ۸۵ متری پیدا کردیم. اصرار بر طبقه اول هم به خاطر این بود که قبلا که تو آپارتمان خودمون در طبقه ۴ بودیم همسایه پایینی خیلی از دستمون شکار بود، تقی به توقی می خورد، سریع میومد بالا که بچه ها تون سرو صدا می کنن، نمیدونم واقعاً انتظار داشتن من با بچه های سه چهار ساله با چه ادبیاتی حرف بزنم که مثلا شلوغ نکنن، سر وصدا نکنن...
به نظر من که خودم در یک خانواده ۸ نفره و فقیر بزرگ شدم، وضعیت روحی و عاطفی پدر و مادر خیلی خیلی تأثیر گذارتر از وضعیت مالی خانواده در تربیت و روحیه فرزندان هست. خود من به شخصه هیچ گله و شکایتی از پدر و مادرم به لحاظ کمی امکانات مالی شون ندارم ــ من تا کلاس چهارم دبستان کیف مدرسه نداشتم، کتابام و لوازم التحریرم رو که تو یه مداد و یه پاک کن خلاصه می شد که اغلب هم گمشون می کردم. تو یه کیسه پلاستیکی میذاشتم و میرفتم مدرسه ، پول تو جیبی نداشتم، دفتر نقاشی نداشتم، گاهی وقتا که کفشم پاره میشد مثل شخصیت های داستان فیلم بچه های آسمان مجید
مجیدی، با خواهرم به صورت مشترک می پوشیدیم تا وقتی که پدر بتونه کفش جدید بخره ــ اما منکر این هم که فقر چهره تلخی داره ، نیستم. کما اینکه گاهی وقتها این که " کادَ الفقرُ ان یکونَ کفراَ " رو به صورت ملموس حس کردم.
👈 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۵۶
🌸 رسول مهربانی ها میفرمایند؛
بهترینِ شما کسی ست که برای خانواده اش، بهترین باشد.
🆔 @asanezdevag
⭕️ با این وضع عجیب خواستگاری ها ادم به خودش میگه کاش کنار درس تنظیم خانواده، مهارت خواستگاری و انتخاب همسر هم تو دانشگاههامون تدریس میشد!
🆔 @asanezdevag
4_324931949732827753.mp3
3.98M
🎙 صحبتهای حجت الاسلام دکتر دهنوی
حتما گوش کنید👌👌👌👌👌👌
💞هنر عشقبازی | قسمت ۱
🆔 @asanezdevag
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ #غربالگری اجباری نیست اما به مادران تحمیل می شود!!
🎥 #ببینید (قسمت اول)
🔻نگاهی به استانداردها و دستورالعملهای اجرایی تستهای غربالگری
مصاحبه با دکتر کتایون حیدری، متخصص زنان، زایمان و نازایی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۱۷ #فرزندآوری #اشتغال_زنان #قسمت_اول ۳۷ ساله ام، دو پسر دارم و یک دختر و همسری که مهر
#تجربه_من ۳۱۷
#فرزندآوری
#اشتغال_زنان
#مرخصی_زایمان
#قسمت_دوم
وضعیت مالی فعلی ما، خدا رو شکر بدک نیست و میشه گفت متوسط هست. تو این دوران نابسامان اقتصادی یه آپارتمان ۱۱۰ متری داریم (که متاسفانه به خاطر اینکه همسایه ها اذیت نشن توش نمیشینیم ). یه ماشین داریم و حقوقی که خدا رو شکر از پس هزینه هامون بر میام. ما آدمای پرهزینه ای نیستیم، لباسهای پسر بزرگم رو نگه میدارم برا پسر کوچیکم، لباسای برادرزاده هام و خواهر زاده هام رو استفاده می کنم و برعکس. هزینه های پوشک و شیر خشک رو حس کردیم که چه طوریه، بچه هامو آتلیه نبردم تا حالا ـ ما خیلی رستوران نمیریم ـ فست فود زیاد نمیخوریم و بیشتر خودمون درست می کنیم، بچه هامون هر چی بخوان در اختیارشون قرار نمیدیم. بعضی وقتا واقعا نمیتونیم حتی اگه بخوایم ...
خیلیا شماتتم می کنن و میگن تو که شاغلی میخواستی چیکار سه تا بچه رو؟ اصلا وقت می کنی به خودت برسی؟ وقت می کنی مسافرت بری؟ از زندگی چه لذتی می بری؟ گاهی میگن خب معلومه چون مادرشوهرش بچه هاشو نگه میداره خیالش راحته ... خودش که کاری نمیکنه ... بعضی وقتا نمی فهممشون، لبخندی میزنم و میگم آره همینطوره، به نظرم ارزش بحث کردن نداره چون از همون اول هم محکومم پس سر خودمو با حرفهای ـ صد تا یه غازشون ـ درد نیارم ...
بله که لذت میبرم از زندگی، سرکار میرم، خسته بر می گردم، ناهار نداشته باشم باید به فکرش باشم، بعضی وقتا به بچه ها التماس میکنم سروصدا نکنن تا یه کم بخوابم، که اغلب نمیذارن. مثل همه ی خانوما با مسأله مهم و اساسی " چی بپزم؟" در گیرم، تو فضای مجازی هستم ـ ۲۴ ساعته نه ولی همیشه باید مواظب باشم تا مسحور این جادوگر نشم ـ برای مسافرت چون خانواده پدریم در شهرستان هستن سالی دو یا سه بار میرم پیششون، شمال، مشهد میریم و ...
پارسال با سه تا بچه رفتیم کربلا، سختی هم داشت خب مگه چیه؟ فقط تو نجف یه کم به خاطر کم آبی اذیت شدم همین ... اینا میگذره. هر روز جدیدی که میاد خدا فرصت دوباره برای لذت بردن از نعمت حیات و هم چنین جبران اشتباهاتمون بهمون میده و هیچ وقت دیر نیست.
با اینکه آگاهانه به این فکر کرده بودم که به ۳ تا بچه اکتفا نکنم اما مدتی بود که بیخیال این موضوع شده بودم شاید تذکرات منفی اطرافیان داشت کم کم اثرشو میذاشت با خودم می گفتم ولش کن نهایتا اگه بازم بخوام بعد از بازنشستگی اقدام می کنم و ... تا اینکه با خوندن تجربه های خانم های پرانرژی و امیدوار به این فکر افتادم که اولاً بازم بچه دار بشم دوماً فاصله زیاد نندازم بین بچه ها، اما...
راستش می ترسم، مرخصی زایمان زنان شاغل، شامل سه فرزند میشه ـ از هر کی میپرسم که قانون جدیدی، ماده ای ، تبصره ای، آئین نامه ای نیست آیا که مشکل منو حل کنه ؟ یا نمیدونن یا مثل همیشه میگن واقعاً میخوای بازم بچه بیاری؟ من دلم نمیاد اگه بچه چهارم رو بیارم از همون نوزادی تنهاش بذارم و برم سرکار . بچه های زنان شاغل مثل بچه یتیم بزرگ میشن ولی من دلم میسوزه نوزادم رو تنها بذارم ... گاهی به فکر بازنشستگی زود هنگام میافتم اما می بینم شرایطشو ندارم، گاهی با خودم میگم خب خودت نرو سرکار ولی دلم نمیاد هفده سال زحمتم رو بی سرانجام رها کنم...
گاهی کلاً خسته و داغونم از این جابجا شدن نقشم در زندگی ... من مادرم ... چرا به جای اینکه صبحها نوزادم رو نوازش و بو کنم و لذت ببرم باید سر کار برم، چرا به جای اینکه برای بچه هام صبحانه و ناهار درست کنم باید با کلی ارباب رجوع همیشه نالان و شاکی سروکله بزنم، چرا باید به جای اینکه تو خونه بمونم و خودم رو برای شوهرم آرایش و پیرایش کنم باید سرکار باشم و رفتار مردانه از خود بروز دهم که محیط کاری ام سالم بماند و خیلی چراهای دیگر ...
بگذریم درد دل زیاده ولی به قول حضرت علی : یا باید راهی پیدا کنم و با توکل پیش برم یا اگه راهی نبود رهاش کنم و بسپرمش به خدا و جزع و فزع نکنم .
من از تجارب دوستان یاد گرفتم که خدا روزی همه رو خودش میده و فراتر از آن به این رسیدم که اگه بچه ی دیگه ای بیارم علاوه بر روزی ، خداوند خودش از جایی که فکر ناقص من بهش راهی نداره مشکلات رو هموار میکنه پس چرا من غصه ی این مسائل رو بخورم میسپرم به خودش و هم ضرورت ازدیاد نسل رو فدای مسائل کم اهمیت نمیکنم و هم اینکه ببینم چطور از پس این امتحان برمیام....
بالاخره وقتی ادعای شیعه بودن برای امام زمان رو دارم ؛ خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
" شک نکنید" که دعای خیرتان برام برکات زیادی میاره ، التماس دعا.
🆔 @asanezdevag
4_324931949732827754.mp3
4.74M
🎙صحبتهای حجت الاسلام دکتر دهنوی،حتما گوش کنید👌 / قسمت ۲
هنر عشقبازی
🆔 @asanezdevag
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 استاد #پناهیان
📝 پاسخ به یک پرسش پرتکرار :
📿چرا بچه ام نماز نمی خونه؟
➕راه حل
✍ قابل توجه پدران و مادران؛ مدیران و معلمان و فعالین فرهنگی
#نوجوان
🆔 @asanezdevag
در خواست کودک جیرفتی از امام حسین (ع):
"یک بچه زیبا به ما بده من تنها هستم" 😔
در فرزند آوری خودخواه نباشیم!
داشتن خواهر و برادر از اصلیترین نیازهای یک کودک است.
🆔 @asanezdevag
🔴 نحوه پاسخ گویی به سوالات جنسی کودکان ( تولد نوزادان):
یکی از نگرانی های والدین، چگونگی پاسخ گویی به سوالات جنسی کودکان است. و از جمله این سوال ها ، سوالهایی است که در مورد به دنیا آمدن نوزادان و چگونگی آن مطرح می شود.
قطعا نحوه پاسخ گویی به این سوال در سنین متفاوت کودکان مختلف است اما نکاتی وجود دارند که والدین در پاسخ گویی به این دست سوالات باید به آن توجه کنند.
یکی از این نکات این است که در پاسخ به سوال های کودکان لازم نیست که از سیر تا پیاز موضوع مورد پرسش را برای او بگوییم بلکه گاهی یک پاسخ منطقی کوتاه می تواند برای کودک کاملا قانع کننده باشد. بنابراین برای پیشگیری از انحرافات جنسی کودکان، لازم است به پرسشهای جنسی آنان درست و متناسب با درکشان پاسخ داد.
با توجه به نکات ذکر شده اغلب سؤالات جنسی کودکان، بهگونهای نیست که نتوان به آن جواب داد.
ممکن است کودک سؤال کند که نی نی کوچولو قبلاً کجا بوده و از کجا آمده است؟
در اینجا پدر و مادر میتوانند پاسخ دهند که مدتی در شکم مادر زندگی میکرد، بعداً بیرون آمد.
ممکن است بپرسد از کجا بیرون آمد؟
میتوان پاسخ داد که خانم دکترا وقتی نی نی ها بزرگ می شن و دیگه در شکم مادر جا شون نمی شه شکم مامانا رو می برن و بچه را از توش میارن بیرون.
ممکن است بگوید چگونه در شکم مادر بهوجود آمد؟
می توان پاسخ داد که خداوند به مامان و بابا ها بچه ها رو می ده.
در این قبیل سؤالات، صلاح نیست که والدین مسائل پیچیده زناشویی را به میان بیاورند و مطالبی را بگویند که کودک برای فهم آنها آمادگی پیدا نکرده است.
تصور نکنید که او میخواهد همه حقایق را بفهمد. او میخواهد مطالب را به مقداری که سؤال میکند بداند نه بیشتر.
با نگاهی به پاسخ های فوق مشاهده می شود که پاسخ ها دروغ و غیر واقعی نیست و هر یک به قسمتی از واقعیت اشاره دارد و از سوی دیگر قانع کننده است و خود سبب کنجکاوی های بیشتر، که می تواند به مسائل دردسر آفرین ختم شود، نمی گردد.
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۱۷ #فرزندآوری #اشتغال_زنان #مرخصی_زایمان #قسمت_دوم وضعیت مالی فعلی ما، خدا رو شکر بد
#تجربه_من ۳۱۸
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#تحصیل
#مشارکت_اجتماعی
۱۶ سالم بود که با پسر عموم ازدواج کردم. پیش دانشگاهی عروسی کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون و من زمانی که کنکور می دادم، دو ماهه باردار بودم...
حقوق بین الملل دانشگاه شیراز قبول شدم اما از اون جایی که رفت و آمد برام سخت بود انصراف دادم. هدی ساداتم به دنیا اومد و زندگی ما رنگ و بوی دیگه ای گرفت...
دوباره کنکور شرکت کردم و توی شهر خودمون دانشگاه پیام نور رشته علوم تربیتی قبول شدم. همزمان بعنوان خبرنگار فعالیت می کردم و گاه گداری اجرای صحنه هم می رفتم.
اساتیدمون خیلی بهمون امیدواری میدادن که می تونید با این رشته وارد آموزش و پرورش بشید و من این رو بیشتر شبیه خواب و خیال می دیدم. آخه چجوری؟با چه امیدی؟
خلاصه که بعد از سه سال در حالیکه هنوز داشتم درس می خوندم با همسرم تصمیم گرفتیم که دوباره یه فرشته وارد زندگیمون کنیم و خدای مهربون هم اجابت کرد و زهرا سادات ِ شیرین زبون به جمع ما پیوست.
سال ۹۷ آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و به مدد الهی قبول شدم. بعد از یه مدت اجراهام توی صفحه ی اینستاگرامم دیده شد و از طرف صدا و سیمای استانمون دعوت به کار شدم.
تازه داشتم جا باز می کردم توی این دو حوزه که به شدت عاشق هر دوش بودم ... اما احساس کردم داره دیر می شه و لازمه که به فکر فرزند سوم باشیم.
ولی کارم چی؟؟؟ اگه از دستش بدم چی؟؟؟
خیلی این فکرا توی ذهنم می چرخید اما توکل به خدا کردم و دلم رو زدم به دریا و امروز در حالیکه ضحی سادات سومین دخترم هنوز یک ماهش هم نشده دارم براتون پیام میدم.
خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم که فرزندان صالح و سالم به من و همسرم عطا کرده و ازش می خوام که دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار فرزندن رو سبز کنه...
امروز الحمدلله رب العالمین وضعیت ما از هر زمانی بهتره...
با همین شرایط دو بار رفتم پیاده روی اربعین و فعالیت های اجتماعی و روزمره خودم رو هم دارم.
گاهی کم میارم، گاهی درجا می زنم ولی شیرینی های زیادی رو هم چشیدم و از خدا ممنونم بخاطر همه ی نعمت هاش که هر چقدر شکر کنم باز هم کمه...
توکل خیلی مهمه... یادمون نره رازق اصلی خداست و اگه کار رو به دست اون بسپاریم حواسش بهمون هست.
🆔 @asanezdevag