eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
283 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. (س) و در این غروبِ غریبی، ببین کواکب را به‌روی نی سر گلگونِ نجمِ ثاقب را بخوان به لحن حروفِ مقطعه امشب حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را بخوان «وَلِیُّکُمُ الله» را پناه حرم بگو حکایت این مردمانِ غاصب را برای تسلیت خاطرِ «ذَوِی القُربَی» ز تازیانه‌ی طعنه ببین مواهب را بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم»، شکوهِ غیرت من! که دور سازی از این کاروان، اجانب را مسیح خسته‌ی من! ندبهٔ أنا العطشان به خون نشانده دل بی‌قرار راهب را لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای و «أم حَسِبْتَ» بخوان این همه عجائب را! بیا شبی به خرابه، بیاوری با خود برای دخترکت لیلةُ الرغائب را هنوز بر لب تو بغض «أَیَّ مُنقَلبٍ» به انتظار نشسته غریب غائب را ✍ .
. نَفَهـمیدَند مَعنایِ وَلی را رَهـا ڪَردَند حَقِّ مُنجَلی را که می بُردَند با دَستانِ بَسته عَلی ابنِ حُسینِ ابنِ عَلی را...! .
. علیه‌السلام کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. استاد سازگار✍ .
. گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه شام دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است چوب میزد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه‌ی روضه همان الشام است شاعر: .
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده ✍ .
. ادامه فاطمه السلام علیک یا عقیله العرب ای که عقیله ی بنی هاشمی فخر قبیله ی بنی هاشمی فهیمه وعالمه ی اطهری ادامه ی فاطمه ی اطهری توکعبه ای وحجب وشرم وعفاف کند همه عمربه دورت طواف سپهر صبرو عشق را کوکبی جلوه ی ایمانی وزین ابی به عشق فریادرسی جزتونیست تالی فاطمه کسی جزتونیست هیبت مرتضاست درعزم تو خطبه ی توبود همان رزم تو زینت گلخانه ی مولاشدی هم نفس حسین زهرا شدی تویی مباهات بنی فاطمه عمه ی سادات بنی فاطمه عرش مقامی وفلک منصبی بشیر کربلائیان زینبی ای که به چشم حسنی نورعین آینه ی تمام قدحسین پنجه ی توحید به شور جهاد تا علم صبربه دست تو داد شور تو دم زعشق محبوب زد صبردلت طعنه به ایوب زد کویر ازاشک غمت باغ شد لاله ز داغ دل تو داغ شد چون تو کسی گلشن پرپر نداشت این همه لاله های بی سر نداشت گرچه زتاب غصه تب داشتی شکرخداوند به لب داشتی عدو زضعف تو نشانی ندید لحظه ای ازتو ناتوانی ندید کاخ ستم را که نگون ساختی چنان علی به ظالمان تاختی صحیفه عشق و وفاجزتونیست شیرزن کرب وبلا جز تو نیست ای که جهان غرق تحیات توست چشم «وفایی» به کرامات توست .
. شبی راحت تنِ رنجورم از تب نیست بابا جان دگر در آسمانم بی تو کوکب نیست بابا جان ندیدم روزِ خوش بعدِ تو و بعدِ عمو جانم برایم روزهای بی تو جز شب نیست بابا جان پس از توروزگارم شد سیاه،از بس کتک خوردم لباس و روسری، مویم مرتب نیست باباجان مرا با خود ببر بابا که اینجا ماندم دیگر به جز زحمت برای عمه زینب نیست بابا جان از هر کس که سراغت را گرفتم بی محلی کرد کسی گوشش بدهکارومخاطب نیست بابا جان صدقه می دهند حرف از کنیزی می زنند اینها کسی مانندِ من اینجا معذب نیست بابا جان تو هم که سوخته مانندِ من موی سرت خیلی چه کرده خیزران باتو،نه این لب نیست باباجان همین بس که به توگویم کسی مانندِ زجر اینجا به نامردی و بی رحمی ملقب نیست باباجان هر آنچه بر دهانش آمده نسبت به من داده کجا مانده عمو دشمن مودب نیست باباجان نمانده استخوانِ سالمی در پیکرم باقی شکسته پهلویم این کلِّ مطلب نیست باباجان ۱۴۰۲ ✍ .
. کوفه را تسخیر کردم با نَفَسهای علی.. در منِ زینب ..تجلّی کرده آوای علی.. خطبه ای خواندم به لحنِ فاتحِ خیبر..سپس فتح کردم کوفه را با لحنِ گویای علی.. زین اَب بودم..شدم زینت برای دینِ حق.. جمع کردم گوهرِ دین را ز دریای علی.. کارِ من بیداری بیچارگانِ کوفی است.. ارث ها دارم خدا را شکر از نای علی اسکتوا گفتم همه غرقِ سکوتِ غم شدند یافتم آموزه هایم را ز لبهای علی.. انتقامِ خون سالارم را گرفتم با کلام... زنده کردم مرده را ..هستم مسیحای علی از ندامت شهر شد یک پارچه..اندوه و درد سر فرود آورد کوفه پای گلهای علی... عالمه دادم لقب ..چارم ولّی شیعیان.. با عقیله بودنم گشتم مصّفای علی.. سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین خوار کردم خصم را با مددهای علی.. .
. مضطر شده ام ، باز عطا می خواهم با ذکـر و توسل به دعـا می خواهم مجنون حسینم و من از قبله ی طوس یک جفـت بلیـط کـربلا می خواهم ✍ .
. پا زد به جهان و خنده زد در دل دود دل وقف خدا کرد و‌دل از خلق ربود با پـای خودش رفت بـه مقتل اما سـر داد ولی چه سـرفراز آمده بود
. ای دل به‌ هوش‌باش که غم پایدار نیست آسوده باش، ظلم و ستم پایدار نیست هرکس که ناامید شد از بین می‌رود هرجا امید نیست، علم پایدار نیست شاید به ظلم قائله‌ای را علم کنند اما به‌حق عدل قسم! پایدار نیست فرهنگ ما، تمدّن ما، دین ما یکی‌ست این سه بدون یاری هم پایدار نیست وقتی مقاومت نکنی روی پای خود حق تو غیر چند قدم پایدار نیست بر دشمنان به غیر "اشدّاء" روا مدار با دوستان به غیر کرم پایدار نیست نام "مدافعان حرم" جاودانه شد پس نام دشمنان حرم پایدار نیست ✍ .
. در چشمِ حسین ، محترم می گردد شایسته ی الطاف و کرم می گردد شک نیست که محشور شود با عباس هر کس که مدافع حرم می گردد ✍ .