eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. آقای جمعه های غریبی ظهور کن دل را پر ازطراوت عطر حضور کن یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن آقا تو را به حرمت مولایمان علی آقا تو را به حرمت زهرا ظهور کن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه برگرد و شهر را پر امواج نور کن شبهای جمعه یاد تو بیداد می کند آدینه ای ز کوچه دنیا عبور میکند آقا چقدر فاصله اندوه انتظار فکری برای این سفر راه دور کن آقا چقدر ضجه زنیم دعا کنیم یا باز گرد یا دل ما را صبور کن آقا اگر که آمدی و عاشقت نبود یـک فاتحه نوازش اهل قبور کن .
. باموضوع السلام علیک یا صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ای زائر غریب امامان بی حرم ای همنشین چار کریم اسیر غم بنشسته ای کنار مزار غریب ها تنها به روی خاک دیار غریب ها در زیر آفتاب‌ بقیعی تو روضه خوان اما دوباره بر سر تو نیست سایبان فرشی ز خاک پهن شده زیر پایتان جانم فدای گرد و غبار عبایتان نه یک ضریح چوبی و نه کهنه پرچمی نه در میان اشک همه ،بزم ماتمی از یک طرف گرفتن روضه حرام شد سویی دگر اهانت دشمن مدام شد داغی دگر نهاده به دل های زائران نیش و کنایه های نگهبان بدزبان دشمن زده به زخم دل زائرش نمک هرکس که گریه کرده شده عایدش کتک ای زائر قبور بدون حرم بیا صاحب برای منبر وتیغ و علم بیا تا کی بقیع بی حرم و صحن و بارگاه تا کی کنار خاک بقیع است اشک و آه آقا بیا و تربت آن را امان بده دیگر مزار مادر خود را نشان بده ای روضه دار هر شب مادر بیا دگر بشنو صدای غربت او را به پشت در مادر تو را صدا زده با سینه ی کبود بر انتقام محسن پاکش بیا تو زود آقا برای مادر شیعه حرم بساز بر اهتزاز پرچم یا محسنش بناز ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علیکم یا ائمة الهدی ای آسمان غربت تو بیکران بقیع باید گریست از غم تو بی امان بقیع دیگر چه انتظار ضریح است و بارگاه وقتی دریغ از تو شده سایه بان بقیع دارد نواده های امامان تو حرم امّا شده ست گنبد تو آسمان بقیع نه قبّه ای نه صحن و سرایی نه بیرقی هستی همیشه همدم ظلمی عیان بقیع ناله زدن به دور حریمت مجاز نیست حالا که خادمت شده از دشمنان بقیع مانده ست در کنار حصار ِ مزار تو درد ِسکوت گریه کن و روضه خوان بقیع تو مدفنی برای کریمی که شد شهید از کینه های همسر نامهربان بقیع تابوت تیر خورده ی او را تو دیده ای شد قامت حسین کنارش کمان بقیع دو یادگار کرب وبلا داری و شده خاک تو کربلای دگر بی گمان بقیع با روضه های باقر وسجّاد وصادقت گردیده نام کرب وبلا جاودان بقیع مانده میان غربت خاکت هنوز هم یک قبر مخفی از همه و بی نشان بقیع گردیده خادمین تو بدتر ز خار پس در باغ تو نهان شده یاس خزان بقیع تو آشنای هر شب ِ غم های حیدری اشکش به روی خاک تو بوده روان بقیع سی سال شام ماتم ودردش نشد سحر چون در میان تو شده ماهش نهان بقیع ما می شویم کارگر ساخت حرم بعد از ظهور مهدی صاحب زمان بقیع ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ایام ................................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. هشتم شوال سالگرد تخریب بقیع السلام علیکم یا اهل بیت النبوة هستیم ما گدای امامان بی حرم پاینده از دعای امامان بی حرم شوق کبوتر دل ما شیعیان شده پرواز در هوای امامان بی حرم شکر خدا که روزی ِ خود را گرفته ایم از سفره ی عطای امامان بی حرم پُر می شود ز هیزم دوزخ مسلّماً قلبی که نیست جای امامان بی حرم ما از حساب روز قیامت رها شویم با یک نخ عبای امامان بی حرم شد منصب حقیقی هر شیعه نوکر و گریه کن ِ عزای امامان بی حرم اینان شهید کینه و زهر جفا شدند جان های ما فدای امامان بی حرم در زندگی غریب و پس از مرگ هم غریب کم نیست غُصّه های امامان بی حرم نه سایبان،نه صحن و سرا و نه خادمی غم گشته آشنای امامان بی حرم دل های ما به کوری آل سعود پست شد صحن باصفای امامان بی حرم گویا خراب شد حرم باصفایشان تا دل شود سرای امامان بی حرم ایوان طلا و صحن وضریحی میان قلب شد ساخته برای امامان بی حرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ایام ................................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دارد شکوفا می شود باغ انارم از دانه دانه اشک های بی قرارم سال هزار و یک صدو بغض شکفته ست از وسعت تنهایی ات تا کی ببارم این الشموس الطالعه در قحطی ِ نور؟! فانوس چشمان تو را در انتظارم آورده باد از عطر نرگس های چشمت پیچیده حالا از شمیمت در بهارم یک یا علی باید بگویی و بیایی مولای من ! سخت است بی تو روزگارم باید بیایی نور در شعرم بریزی روشن شود چشم و دل اشعار تارم ✍ .
. هوایی مدینه... دلم دوباره هوای مدینه را دارد هوای صحن و سرای مدینه را دارد گمان من نشود جز مدینه جای دگر شبیه عشق و صفای مدینه را دارد کریم آل عبا آنقدر کریم است که خودش هوایِ گدای مدینه را دارد فدای قبر بدون ضریح و گنبد او چو خاکی است و بَنای مدینه را دارد به گوش دل رِسَد از هر کجا نوای حسن مدینه شورِ آقای مدینه را دارد نوا نوای حسن باشد و دَم زهرا که یادِ درد و بلای مدینه را دارد همان بلای عظیمی که بر سرش آمد به کوچه ای که نِمای مدینه را دارد صدای سیلی و درد و کبودی و صورت نشانیِ دَمِ، وایِ مدینه را دارد چنان بلای عظیم عاقبت شدش کابوس که حُکم کرب و بلای مدینه را دارد زِ راه می رسد آنکه امام منتقم است ..وَ روی شانه لوای مدینه را دارد .
. السلام علیکم یا اهل‌بیت النبوه بسم رب البقیع ، به نام بقیع می نویسم من از مقام بقیع آسمان جلوه ای زِ عرش حق و.. عرش حق وسعت تمام بقیع جنّت از شوق بوسه بَر خاکش خم شده ، کرده احترام بقیع می زند جام غصه و غم را جبرئيل از غمش به کام بقیع می دهد خاتم النبیین از مرقدش صبح و شب سلام بقیع خوش به حال کبوتر عشقی که شده عاشقانه رام بقیع عاشقم عاشقِ سرا پا عشق عاشقِ عشقِ چار امام بقیع من غلامم ، غلام آل علی من غلامم ، همان غلام بقیع زخمی ام ، زخمی قبور بقیع زخمی ام ، خواهم التیام بقیع مست جام سینجلی هستم مست جام علی الدوام بقیع دست خالی نمی رَوَد زِ بَرش هرکسی شد گدای جام بقیع کی براند مرا زِ درگه خود اینچنین نیست ، در مرام بقیع شیعه ی مرتضی علی همه دم می نهد سر به زیر گام بقیع باید اصلاً به گور خود ببرد دشمنش فکر انهدام بقیع می رسد روزی از همین روزها یک نفر از پس قیام بقیع می رسد منتقم که با غضبش گیرد از دستِ کین ، زمام بقیع می کِشد ذوالفقار حیدر را قصد حمله ، چو از نیام بقیع گیرد او انتقام زهرا را بعد از آن گیرد انتقام بقیع هم و غمّش ولایت است و،اوست در پی حفظ انسجام بقیع کمر همتش که بسته شود می شود غرق اهتمام بقیع می کند او حرم بنا و سپس گنبدی را به روی بام بقیع چار حرم می شود بنا آنجا آن حرم های با دوام بقیع مسجدی در بقیع شود برپا نام آن مسجدالحرام بقیع ای خدا در ظهور منتقمش قسمتم کن شبی مقام بقیع قسمتم کن مَهِ صفر یاکه ده شبی از مَهِ صیام بقیع مثل مشهد که آرزو دارم خواهم از نذریِ طعام بقیع حاجتم خادمی صحنینش خادم زائران عام بقيع متخلص به «ملتمس» هستم شاعری مانده در کلام بقیع .
. مُسمّط مربّع سالروزِ و مرثیه‌یِ مجتبی علیه السلام خورشیدی امّا سایه‌ات رویِ سرِ نوکر گرد وُ غبارِ صحنِ تو از سیم ُو زر بهتر یابنَ علیِ مرتضی اِی دلبرِ دلبر جانم حسن ذکرِ لبِ فُلک وُ فَلک یک‌سر شاهِ کرم هستی هوایِ نوکرم داری کوریِ چشمِ دشمنان اینجا حرم داری سَرتاقدم جود وُ کرم ایثار وُ توحیدی تاجِ سرِ خیرُالبشر سردارِ اُمّیدی آرامِ جان آرامشی بر سینه بخشیدی امّا خودت یک لحظه آرامش مگر دیدی هر روزِ تو شد روضه‌ای سنگین‌تر از گودال پیشِ دوچشمَت مادرت در کوچه رفت از حال آن روز آقا بر سرَت دنیا شده آوار سیلی که زد مادر به شدّت خورد بر دیوار می‌زد لگد بر رویِ زخمِ تازه‌یِ مسمار هر روز وُ شب زخمِ زبان داده تو را آزار یک روز باید از زمین آویزه برداری یک روز لختِه‌لختِه در تشتی جگر داری آرامِ جانِ فاطمه آرام کِی ماندی؟! دلخون شدی و از سری بر رویِ نِی خواندی آقا دلم با روضه‌یِ گودال سوزاندی از نعلهایِ اسبها و خیزران خواندی روز وُ شبَت با روضه‌ها همراه شد حالا یک سایه‌بان رویِ مزارت نیست واویلا داغِ دلِ نوکر شده صحن ُو سرایِ تو رویایِ خوابم گنبد وُ گلدسته‌هایِ تو یک روز آقا رو به اِیوانِ طلایِ تو با گریه می‌خوانیم در مدح وُ ثنایِ تو شاهِ کرم هستی هوایِ نوکرم داری ای ندبه‌خوانِ کوچه‌ها اینجا حرم داری .
. سالروزِ کاش بر رویِ مزارت سایه‌بانی بود نیست کاش امشب در بقیعت روضه‌خوانی بود نیست کاش یک زائر فقط یک شمع روشن می‌نمود جایِ تکّه‌ِسنگ اینجا آستانی بود نیست کاش جارو می‌زدم صحنِ شما را با مُژه گنبدی گلدسته‌ای  نام وُ نشانی بود نیست کاش یک بیرق فقط بالایِ قبرَت بود آه ریسه‌بندان صحنِ خاکیِ تو آنی بود نیست کاش گریه ‌ کاش ناله  کاشکی سینه‌زنی در حریمِ این کریمِ آسمانی بود نیست کاش خاکِ چادری از خاطرش بیرون شود یاد دارم پیشِ مادر کودکانی بود نیست کودکی با ضربه‌یِ سنگین به پهلو شد شهید کودکی شد پیر در روضه توانی بود نیست تکّه‌ای از گوشواره رویِ خاکِ کوچه‌هاست گوشه‌ای از خانه یاسِ ندبه‌خوانی بود نیست .
. سالروز تخریب بقیع و روضه‌یِ مادر سادات ندارد روضه‌خوانی در جَوارش نباشد سایه‌بانی بر مزارش بقیعش خلوت است امّا نشسته زنی با چادری خاکی کنارش عجب آهی به لب دارد بمیرم سراسر روضه باشد روزگارش هنوز اِنگار دارد ردِّ پایی به رویِ چادرِ غرقِ غبارش به سینه می‌زند در صحنِ خاکی به یادِ رازدارِ بی‌قرارش به زیرِ معجرِ خاکی گمانم .... که باشد لَخته‌خون بر گوشوارَش میانِ کوچه وقتی که زمین خورد عصا شد شانه‌یِ طفلِ نَزارَش دعایِ ندبه می‌خواند کنارِ..... مزارِ خاکیِ شب‌زنده‌دارش ‌.
. برای غربت بقیع و تخریب آن بارگاه آسمانی به دست ابلیس های وهابی ---------- جز نور ای بقیع ام در آسمان نداری خورشید و ماه داری گر سایبان نداری گلدسته ای نباشد محراب خاکی ات را صوت خوش اذان را وقت اذان نداری در آسمان همیشه تصویری از تو پیداست غیر از بهشت و طوبا از خود نشان نداری آید شمیم جنّت همواره از حریمت ای گلشن ولایت اصلا" خزان نداری با آن که بی رواقی ، بی صحن و بی سرایی بر سنگفرشت امّا جز ارغوان نداری آمد کبوترانه دل سوی تو ولیکن بهر کبوتر دل یک آشیان نداری در خلوت حریمت آیند قدسیان هم زائر ز عرش داری گر میهمان نداری بر فرش های خاکی پا می گذارد این دل با آن که جز ملائک خود میزبان نداری گلهای پاک خفتند آنجا ز نسل احمد یعنی که در حریمت جز بوستان نداری از چار قبر ویران آید نسیم رحمت غیر از نسیم رحمت تا بی کران نداری ای تربت امامان آئينه دار داغت فریاد کن غمت را با آن که جان نداری تخریب بارگاهت آتش زده به دل ها این ظلم و کین که دیدی تاب و توان نداری تفسیر هرچه داغی تعبیر هرچه دردی در متن خود بجز این شرح و بیان نداری در آفتاب سوزان از بس نفس کشیدی حتّی برای گریه اشک روان نداری در زیر تیغ دشمن دیدی گلوی خود را با حنجر بریده آه و فغان نداری ای کربلای یثرب اندوه داری امّا یک جسم اِرْبا" اِرْبا در خود نهان نداری با آن که تو غریبی امّا به روی دامن گلهای پرپری از پیر و جوان نداری هجران لاله ها را کردی نظاره امّا طفل گلو بریده شیرین زبان نداری در خویش داری اکنون قامت به خاک رفته از محنت برادر قامت کمان نداری دیدی جفا فراوان از خصم دین ولیکن دیگر تو رأس خونین روی سنان نداری با کاروان عشقت آمد دلم ، نظر کن چون «یاسر» فتاده در کاروان نداری ** محمود تاری «یاسر»✍ ایام ................................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. به مناسبت هشتم شوال سالروز تخریب بارگاه قدس امامان بقیع توسط گروه ضاله وهابیت -------- سینه شد از داغ تو لبریز از فریادها بر زمین افتاد زین غم قامت شمشادها جای لبخندی نمانده روی لب های بقیع بر حریم این حرم رفته ست بس بیدادها پیکرش زخمی ست این مرغ شکسته بال و پر بر گلویش مانده جای دشنه ی صیّادها هر طرف را بنگری قبری ست امّا بی رواق کی رود تصویر این ویرانه ها از یادها شد بهشت خاکیان تخریب با دست ستم وای از آل سعود این زاده ی شدّادها ای بقیعِ گشته ویران هیچ می دانی چرا می زند آتش به هر دل این خراب آبادها می وزد هر چند ، گردد سوز دلها بیشتر در ضمیر خود شرار شعله دارد بادها می چکد خون دل مظلوم دائم بر زمین هست تا تیغ جنایت در کف جلّادها شد بنا گر پایه های ظلم ، آید یار ما تا فرو ریزد ازو ارکان این بنیادها بارالها در ظهور مهدی ات تعجیل کن دوخته این آستانه چشم بر امدادها عاقبت آباد می گردد بقیعِ غرقِ نور می شود نابود از او فتنه ی شیّادها خصم اگر آورده در زنجیر "یاسر" عشق را بگسلد آخر ز هم این حلقه ها ، پولادها ،،،،،،،،،، «یاسر»✍ .