📜 آشپز طماعی که بوی غذا را میفروخت...
یک روز عربی از بازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراکپزی افتاد که بخاری از سر دیگش بلند میشد. خوشش آمد. تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.
هنگام رفتن صاحب دکان گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی.
مردم جمع شدند. مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت. از بهلول تقاضا کرد که میان آن ها قضاوت کند.
بهلول به آشپز گفت: آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت: این چه طرز پول دادن است؟
بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
.
همچون انار
خون دل از خویش میخوریم
غم پروریم،
حوصلهی شرح قصه نیست🥀
#فاضل_نظری
✨@avayeqoqnus✨
🌹باز مثل سابق باش🌹
دل من! باز مثل سابق باش
با همان شور و حال عاشق باش
مهر می ورز و دَم غنیمت دان
عشق می باز و با دقایق باش
بشکند تا که کاسه ات را عشق
از میان همه تو لایق باش
خواستی عقل هم اگر باشی
عقل سرخ گل شقایق باش
شور گرداب و کشتی سنگین؟
نه اگر تخته پاره قایق باش
بار پارو و لنگر و سکان
بِفکن و دور از این علایق باش
هیچ باد مخالف اینجا نیست
با همه بادها موافق باش
#حسین_منزوی
✨@avayeqoqnus✨
.
من خیره به آیینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن، چه بگویم که شکستی دل ما را
#فروغ_فرخزاد
✨@avayeqoqnus✨
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این
زاویه قضاوت کردید؟
برخی گریه میکنند…
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند!!!
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی
قوی بوده اند... 🥀
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
.
چه تعبیر زیبا و درستی 👏 🌸
آدمها مثل کتابند!
از روی بعضیها باید مشق نوشت و آموخت،
از روی بعضیها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت،
بعضیها رو باید نخونده کنار گذاشت،
و بعضیها رو باید چندبار خوند
تا معنیشون رو فهمید. 👌
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
#شکسپیر میگه:
به همه عشق بورز ، به تعداد کمی
اعتماد کن و به هیچ کس بدی نکن.
✨@avayeqoqnus✨
میخواهم برگردم به روزهای کودکی ...
آن زمانها که پدر تنها قهرمان زندگیم بود
عشق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـیام بودند
تنـها چیزی که میشکست، اسباببـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ...
#حسین_پناهی
✨@avayeqoqnus✨
211982446-samatak-com.jpg
174.1K
یک استکان بوسه داغ
یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه
یک پیاله گل سرخ
یک کف دست نان صداقت
از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود
این صبحانه عشق است با تو خوردن صفا دارد
🌸 صبحتون همراه با عشق فراوون عزیزان 🌸
@avayeqoqnus
.
اگر یکروز از من بپرسند
قویترین انسان های دنیا
چه کسانی هستند ؟
جواب می دهم
زنانی که تنهایی را یاد گرفته اند. 💪👏
#جمال_ثریا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
🌼 نِی دولت دنیا به ستم میارزد
🍀 نی لذّت مستیاش اَلَم میارزد
🌼 نه هفت هزار ساله شادی جهان
🍀 این محنتِ هفت روزه غم میارزد
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
📚 حکایتی از جوانمردی حاتم طایی
🌴 يكي از پادشاهان يمن در بخشندگی و سخاوت معروف بود، ولي هرگاه كسی نزد وی از بخشندگی های حاتم طايی سخن می گفت، برمی آشفت و ناراحت می شد.
🌴 بنابراين، چون پادشاه يمن، حاتم را در بخشندگی از خود بلندآوازهتر ديد، كسی را مأمور كرد تا او را از بين ببرد.
🌴 مأمور حاکم راه قبيله «بنی طی» را پيش گرفت.
در راه شخصی را ديد و با او دوست و همراه شد و به وی گفت: "حال كه تو جوانمرد و راز نگهدار هستی، از تو خواهشی دارم، اميدوارم مرا راهنمايی كنی!"
🌴 جوان گفت: "با كمال ميل در خدمتم."
مأمور گفت: "آيا تو حاتم طايی را می شناسی؟"
جوان گفت: "مقصود تو از اين سؤال چيست؟"
🌴 مأمور گفت: "پادشاه يمن مرا مأمور كرده است تا حاتم را بكشم و سرش را برای پادشاه ببرم، ولي سبب دشمنی آنها را نميدانم." جوان خنديد و گفت: "آن حاتمی كه دنبال او می گردی، خود منم و الان آمادهام سر از تنم جدا كنی!"
🌴 مأمور با شنيدن اين سخن ناراحت شد، به سرعت به يمن بازگشت، به خدمت پادشاه رفت و آنچه بر او گذشته بود، تعريف كرد.
🌴 پادشاه پس از شنيدن ماجرا و پی بردن به ميزان جوانمردی حاتم، از مأمور دلجویی كرد و به وی هديهای داد و بر حاتم طایی درود فرستاد.
#حکایت
#حاتم_طایی
💐 @avayeqoqnus 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 این قافلهٔ عمر عجب میگذرد
🍀 دریاب دمی که با طرب میگذرد
🍀 ساقی غم فردای حریفان چه خوری
🍀 پیش آر پیاله را که شب میگذرد
♦️ دکلمه زیبا با صدای احمد شاملو
روحش شاد 🙏🥀
#رباعی
#خیام
@avayeqoqnus
🌱 با درد بساز چون دوای تو منم
🌱 در کس منگر که آشنای تو منم
🌱 گر کشته شوی مگو که من
کشته شدم
🌱 شکرانه بده که خونبهای تو منم
#رباعی
#مولانا
#مولوی
@avayeqoqnus
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
#رهی_معیری
@avayeqoqnus
🌸 میخواهم به یادِ من باشی، اگر تو به یادِ
من باشی، عینِ خیالم نیست که همه
فراموشم کنند! 🌸
#بریده_کتاب: کافکا در کرانه |
نوشته: هاروکی موراکامی
@avayeqoqnus
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان محو که یک دم مژه بر همنزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
#شعر
#فریدون_مشیری
@avayeqoqnus
n00351648-r-b-000.jpg
189.3K
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره دل را برایش باز کرد
میتوان درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد
صبح زیباتون پر از خیر و برکت 🌹
✨@avayeqoqnus✨
بارگیری (1).jpeg
11.3K
کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
#خواجه_نصیر
✨@avayeqoqnus✨