.
سیاهیِ دو چشمانت مرا کشت
درازیِ دو زلفانت مرا کشت 🌸
به قتلم حاجتِ تیر و کمان نیست
خمِ ابرو و مژگانت مرا کشت 🌱
#باباطاهر
✨ @avayeqoqnus ✨
mohsen_chavoshi_ft_sina_sarlak_del_ey_del.mp3
14.17M
.
🔸 آهنگ "دل ای دل"
🔸 با صدای محسن چاوشی
و سینا سرلک
🔸 شعر از باباطاهر
#آهنگ
#محسن_چاوشی
#سینا_سرلک
✨ @avayeqoqnus ✨
.
کسی که قلب نجیبی دارد
اگر لازم باشد
زندگی را هم فدا خواهد کرد.
#فئودور_داستایوسکی
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿💐🌿💐🌿
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی، تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دیوار زبان وقتی کشیده میشود
که دو نفر به یک زبان حرف میزنند.
آن وقت دیگر مطلقا نمیتوانند
حرف همدیگر را بفهمند.
🔸 از رمان "خداحافظ گاری کوپر"
نوشته رومن گاری
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
با کمالِ احتیاج از خلق اِستِغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است 🌱
#صائب_تبریزی
💫 @avayeqoqnus 💫
.
مردم لبِ جو سَرو نشانند و دلِ ما
خواهد که: ترا بیند و در دیده نِشاند 🌹
#هلالی_جغتایی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 واعظ و جوان پاکدل
روزی واعظی به مردمش می گفت:
"ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه میرود."
جوان ساده و پاکدلی که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه عبور کند پای منبر واعظ بود.
چون این سخن را شنید و بسیار خوشحال شد.
هنگام بازگشت به خانه، دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت.
روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد.
آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند.
روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد تا به شایستگی از او پذیرایی کند.
واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد.
چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت.
جوان گفت: "ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین میکنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن!"
واعظ، آهی کشید و گفت: "حق همان است که تو می گویی، اما دلی که تو داری من ندارم!"
#حکایت
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تو با کدام زبان صدایم میزنی
سکوت تو را لمس میکنم
به من که نگاه میکنی
به لکنت میافتم
زبان عشق سکوت میخواهد
زبان عشق واژهای ندارد
غربت ندارد 🌹🌿
#نزار_قبانی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گاهی باید سکوت کنی
تا اصالت به جای تو حرف بزنه
نگذار هر کس از راه رسید
با ساز دلت تمرین نوازندگی کنه
دل تو قداست دارد
دل تو حرمت دارد
اگر که ساز دلت را
به هر کس بسپاری
روحت می رنجه و ناکوک می زنه
تجربه نشون داده تو هر طور باشی،
مردم طور دیگه ای فکر می کنن
پس خودت باش
دنیا اصالت را ستایش می کنه 👌🌸
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
هر صبح
طلوع دوباره خوشبختی و آرامش
و امید دیگری است
بگشای دلت رابه مهربانی
و عشق رادر قلبت مهمان کن
بدون شک شکوفههای
خوشبختی و آرامش
در زندگیات گل خواهدکرد 🍀
صبح تون به خیر و به مهر رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
پروردگارا؛
با لطف خودت نيتم را نيكو گردان،
و يقينم را با رحمت بیپايانت
از گزند انحراف، مصون دار؛
و با قدرت بىانتهايت،
هر عمل فاسدى كه
از من سر زده را اصلاح فرما.
آمین 🙏🌱
🔸 فرازی از دعای بیستم صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه
#مناجات
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 حکایت جالبی از بهلول دانا:
روزي هارون الرشید تعدادی سکه به بهلول داد که آن را در میان فقرا و نیازمندان تقسیم نمایـد.
بهلـول سکه ها را گرفت و بعد از چند لحظه آن ها را به خود خلیفه پس داد.
هارون علت آن را سوال نمود.
بهلول جواب داد: "من هرچه فکر کردم از خود خلیفه محتاج تر و فقیرتر کسی نیست، این بود کـه سکه ها را به خودت برگرداندم چون می بینم مامورین و گماشـتگان تـو در دکان هـا ایـستاده و بـه ضـرب تازیانه مالیات و باج و خراج از مردم می گیرند و در خزانه تو می ریزند؛ از این جهت دیدم که احتیـاج تو از همه بیشتراست لذا وجه را به شما برگرداندم"!! 👌😄
#حکایت
#بهلول
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
افسوس که نامه ی جوانی طی شد
و آن تازه بهار زندگانی دِی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شَباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد
#خیام
✨ @avayeqoqnus ✨
.
حق تعالی با بایزید گفت که
"یا بایزید چه خواهی؟"
گفت: "خواهم که نخواهم."
🔸 برگرفته از کتاب فیه مافیه مولوی
#مولوی
#مولانا
#فیه_مافیه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
گاهی اوقات
دست هایم به آرزوهایم نمی رسند
شاید چون آرزوهایم بلندند
اما
همواره با خود تکرار می کنم
امیدی هست؛ چون خدایی هست …
عصر بخیر🌻🌻
✨ @avayeqoqnus ✨
.
چشمت که فُسون و رنگ میبارد از او
افسوس که تیرِ جنگ میبارد از او
بس زود مَلول گشتی از همنفَسان
آه از دل تو که سنگ میبارد از او 🥀🍃
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 داستانی از کوروش کبیر
زمانی کزروس به کوروش کبیر گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کوروش گفت: «اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟» کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت: برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستان_کوتاه
✨ @avayeqoqnus ✨