eitaa logo
آوای ققنوس
8.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
538 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آيد آن صبح درخشانى كه من مى ‏خواستم     روشنى بخش دل و جانى كه من مى ‏خواستم‏ از نسيم جانفَزاى گُلشنِ آل رسول    بشكفد گلهاى بستانى كه من مى ‏خواستم‏ از بهارستان باغ و گلشنِ آل على       آمد آن سروِ خرامانى كه من مى‏ خواستم‏ میلاد قائم آل محمد، حضرت مهدی (عج)، خجسته باد 🙏🌺 دوستان عیدتون مبارک 💐💐 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد... الهم عجل لولیک الفرج 🤲💚 رفقا عیدتون مبارک و شادیهاتون مستدام 💐 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📜 وضع حمل دیگ !! می‌گویند ملانصرالدین از همسایه‌اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگ کوچکی به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد! چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد، به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می‌میرد؟ چرا مزخرف می‌گویی! و جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی‌زاید؟! دیگی که می‌زاید حتما مردن هم دارد! 😀 @avayeqoqnus
. گر نگهدار من آنست که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد 🌺 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📌 آداب صحبت کردن از منظر استاد سخن سعدی شیرازی: 🔹 تا نیک ندانی که سخن عین صواب است 🔸 باید که به گفتن دهن از هم نگشایی 🔹 گر راست سخن گویی و در بند بمانی 🔸 به زآن که دروغت دهد از بند رهایی   @avayeqoqnus
دلنشین‌تر می‌شود وقتی که او می‌نشیند با دلت در گفت و گو... 🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آوای ققنوس
اشکهای من از غصه نیست، فقط چشمهای من خجالتیست چشمانم به وقت دیدنت عرق می کند اما تو این را باور نکن غصه از اشکهای من می بارد 🥀 @avayeqoqnus
🍂 گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم 🥀 دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را 🍂 دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل 🥀 گرچه غافل بود آن مَه مبتلای خویش را @avayeqoqnus
🌿🍀🌺🍀🌿 غزلی در مورد امام زمان (عج) از حافظ: دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گل به شُکر آن که تویی پادشاه حُسن با بلبلانِ بی‌دلِ شیدا مکن غرور از دستِ غیبتِ تو شکایت نمی‌کنم تا نیست غیبتی نَبُوَد لذّتِ حضور گر دیگران به عیش و طَرَب خُرَّمَند و شاد ما را غمِ نگار بُوَد مایه‌ی سُرور زاهد اگر به حور و قُصور است امّیدوار ما را شرابخانه قصور است و یار حور مِی خور به بانگِ چنگ و مخور غصه ور کسی گوید تو را که باده مخور گو هُوَالْغَفُور حافظ شکایت از غم هِجران چه می‌کنی؟ در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور 🔻 غزل ۲۵۴ از دیوان حافظ شیرازی @avayeqoqnus
دیوان صوتی حافظ 254 با صدای خانم مدرس زاده.mp3
2.29M
🍀🌺🍀 ⚜ دیوان حافظ را درست بخوانیم 🖇 خوانش غزل ۲۵۴ دیوان حافظ 🎙 با صدای خانم فریبا مدرس زاده @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امید بستم به تویی که ناخوانده اجابتم می‌کنی 🙏🌺 @avayeqoqnus
🌼 باید عشق ورزید، زیاد... که در جهان، هیچ چیز به قدر عشق ورزیدن و مهربانیِ بی‌چشمداشت، حال انسان را خوب نمی‌کند 🍀 و آدمی را از ورطه‌ی تاریکی و اندوه، بیرون نمی‌کشد. 🌼 باید مهربان بود و آدم‌ها را دوست داشت و مهر ورزید و عبور کرد... 🍀 باران می‌بارد و ابر نمی‌ایستد تا نتیجه را ببیند... 🌼 سبک‌تر می‌شود و با قلبی آرام‌تر، به مسیر بخشندگی‌اش ادامه می‌دهد... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی روزها خودت را به گلها بسپار و ببین که گل ها چه معجزه ای می کنند در لحظه ها... صبح تون به زیبایی گل‌ها رفقا 🌸💜@avayeqoqnus
خــــــــــدایا‎ ‎ تو می دانی ما را چه می شود و ما خود نمی دانیم ! نجاتمان بده‎ . . . ‎ ای آن که بی‌آن که بگوییم شنیده ای... آمین 🙏🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. 📌 حیفه این متن کوتاه رو نخونید ﻣﺮﺩﻱ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ. ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏« ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ.» ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ. ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ‏« ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ.‏» ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ‏«ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ.‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏« ﭼﺮﺍ؟‏» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ‏« ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه ... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ.‏» 😔 🥀 ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ. ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. 👤 سروش صحت @avayeqoqnus
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست! در زندگیم، غیر زمستان خبری نیست! در زندگیم، بعد تو و خاطره‌هایت غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست انگار نه انگار دل شهر گرفته‌ست! از بارش بی وقفه‌ی باران خبری نیست ای کاش کسی بود که می‌گفت به یوسف در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی جز دوری‌ات ای عشق، به قرآن خبری نیست ... 💔🍃 @avayeqoqnus
این همه رنج کشیدیم و نمی‌دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست 🍂 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آوای ققنوس
📚 وحید سلام نمی‌کرد! وحید سه سالش بود. وحید پسر عموی من بود. وحید سلام نمی کرد. صبح ها که از خواب بیدار می شد، زل می زد به چشم های یک عالم عمو و عمه و مادربزرگ و پدربزرگ و سلام نمی کرد. همه می گفتند: وحید سلام کن! وحید سلام کن! ولی وحید می رفت زیر چادر مادرش قایم می شد یا پشت درِ اتاقشان سنگر می گرفت و سلام نمی کرد. من یک سال و نیم‌ از وحید بزرگتر بودم و سلام نکردنِ وحید بزرگ‌ترین مشکلم بود. برای همین از این اتاق به آن اتاق می رفتم و می گفتم: سلام! از آشپزخانه می آمدم به هال و می گفتم: سلام! می رفتم به ایوان و رو به باغ می گفتم: سلام! به صندلی ها سلام می کردم. به دمپایی ها سلام می کردم. به کاسه و بشقاب و پیش دستی ها سلام می کردم! همه کلافه می گفتند: عرفان چرا اینقدر سلام می کنی! عرفان بسه! عرفان سلام نکن! می گفتم: آخه وحید سلام نمی کنه! یعنی در آن دنیای چهار سال و اندی‌ِ خودم دنبال یک راه چاره می گشتم، می خواستم چیزی را جبران کنم، می خواستم از خجالت بزرگترها در بیایم. از دار دنیا فقط یک سلام داشتم و با دست و دلبازی تمام ولخرجی می کردم! حالا هم مشکلم همین است، حالا هم که جامعه پر است از خشم و خشونت و بی رحمی و بی سلامی، هنوز هم من جز سلام چیزی ندارم. هنوز هم از این اتاق به آن اتاق می روم و سلام می کنم. به خیابان سلام می کنم، به اتوبوس سلام می کنم، به آجرهای دیوار و به سنگفرش پیاده رو سلام می کنم. به آدم و‌ درخت و‌ پرنده، به دوست و دشمن و غریبه و آشنا و مردگان و زندگان سلام می کنم. هنوز هم‌‌ بعد از این همه سال چاره ای جز سلام پیدا نکرده ام. راستی دوزخ مگر چیست جز جغرافیایِ بی سلامی و بهشت مگر کجاست جز اقلیمِ سلام! @avayeqoqnus