May 11
هدایت شده از شعر هیأت
برای آرتین
کودک مجروح حرم حضرت شاهچراغ
دلت را داغها در بر کشیدند
به خون و خاک و خاکستر کشیدند
سه غم آمد سراغت هر سه یکبار
پدر، مادر، برادر پر کشیدند
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#حاصل_مدرسه_منهای_چهار
#قیصر_امین_پور
فصل گل بود و بهار
فصل پرنقش و نگار
باد بی رحم خزان
ناگهان از سر دیوار، پرید
و بر این باغ وزید
بهترین گل ها را
از دل باغچه ی مدرسه چید
چارگل، چار شهید
همه ی مدرسه ی ما غم بود
چار تا غنچه ی سرخ
در دل باغچه ی ما کم بود
من به خود می گفتم:
باید این مسئله را حل بکنیم!
حاصل مدرسه منهای چهار
می شود: مدرسه منهای هزار
می شود: مدرسه منهای بهار
باید این مسئله را حل بکنیم
من به دنبال قلم می گشتم
پدرم نیز به دنبال تفنگش می گشت
#مثل_چشمه_مثل_رود
#نو_نیمایی
#شعر_نوجوان
#شهدای_ترور
#شهدای_دانش_آموز
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/1881
#آرتین_گلم_از_امشب_تو_مرد_خانه_هستی
#میلاد_عرفانپور
«نامهای از بهشت»
برای آرتین
در جمعهٔ تلخی که به خانه بازگشت...
آرتین! خوشآمدی! ما چشمانتظار بودیم
بهتر شدهست دستت؟ ما بیقرار بودیم
یادت میاید آرتین؟ در آن حرم درآن شب
مثل ستارههای دنبالهدار بودیم
آن شب قطاری از نور سوی بهشت میرفت
ما را تو خوب دیدی، در آن قطار بودیم
آرتین! بگو به خواهر، در جشن ازدواجش
پای قرار هستیم، پای قرار بودیم
آرشام، در بهشت است اما هنوز باتو
همبازیاست و همراه، ما ماندگار بودیم
ما را خدا صدا کرد رفتیم سمت دریا
ما رود رود رفتیم ما آبشار بودیم
بر روی تخت وقتی از ما سؤال کردند
دیدیم بغض کردی، ما آن کنار بودیم
آرتین! ببین برایت باران شدهست ایران
ما نیز گریههای بیاختیار بودیم
آرتین! گلم! از امشب تو مرد خانه هستی
محکم بمان عزیزم! ما استوار بودیم
آرتین! برای ایران، سردار دیگری باش
ما عاشقانه یکعمر با این دیار بودیم
بهتر شدهست دستت؟ بهتر شده ست حالت؟
آرتین خوشآمدی، ماچشم انتظار بودیم
#شهدای_ترور
#غزل
کانال شاعر:
@erfanpoor
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247751
#این_قوم_که_روشن_است_تاریکی_شان
#علی_داودی
هرچند به شور و اشتیاق آمدهاند
داساند و به پابوسی باغ آمدهاند
این قوم که روشن است تاریکیشان
امروز به کشتن چراغ آمدهاند
#رباعی
#شهدای_ترور
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247752
#چه_آرامند_روی_دامن_مولایشان_سرها
#فاطمه_عارف_نژاد
شکسته بالِ نوپروازها، زخمی شده پرها
بمیرم من، چه بهتی هست در چشم کبوترها!
گلوله رد شده بی اِذن، هنگام اَذان از صحن
ترک خوردهست آیینه، پریده رنگ مرمرها
ببین! روی مفاتیح پدرها لاله روییده
ببین! بوی شقایق میدهد مُهر برادرها
سر سجاده، جایی در میان سجدۀ آخر
هوای گریه دارد چادر زخمی مادرها
چه بی لالایی و بی سرصدا خوابیدهاند آرام
عروسکهای خونآلود در آغوش دخترها
یکی سقا شده، آبی رسانده دست مجروحین
یکی تنها شده، روضه گرفته بین پیکرها
چه زیبایند این پروانههای شمعدرآغوش
چه آرامند روی دامن مولایشان سرها
تو شاعر! از علیاکبر بخوان در گوش اشعارت
تو مداح! از علیاصغر بگو بالای منبرها
اگر فتنه، اگر غوغا، اگر آشوب، اگر بلوا
بمان در قلعۀ ایمان و در باروی باورها
خدایا! از تو و پیغمبرت در مکتب تکفیر
برای قتل ما پاداش میخواهند کافرها
شهادت سیب سرخی بود روی شاخۀ تقدیر
که افتاد از قضا در دامن باآبروترها
#غزل
#پایداری
#شهدای_ترور
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247753
#حس_می_کنم_دنیا_بهشت_کوچکی_دارد
#سعیده_کرمانی
نه جای دارد در غزلها پیچش مویم
نه کافری شد بندهی محراب ابرویم
معمولیام آنقدر که پشت سرم هرگز
شهری نیفتد از نفس با عطر گیسویم
گاهی نماز صبح را با چرت می خوانم
گاهی کنار میز چرخم ذکر میگویم
گاهی دو دوتا چارتای انتهای ماه
وامی سبک میگیرد از دست النگویم
گاهی غزل در گوش بند رخت میخوانم
گاهی میان تشت دست از شعر میشویم
از کودکانم سادگی را یاد میگیرم
هر شب که میخوابند روی هر دو زانویم
این قصر نقلی آسمانی بیکران دارد
من هم کنار همسرم یک شاهبانویم
حس میکنم دنیا بهشت کوچکی دارد
نوزاد خود را صبحدم وقتی که میبویم
#غزل
#عاشقانه
#سبک_زندگی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247754
#همان_جنگ_است_اما_رفته_در_پیراهن_نیرنگ
#سید_محمدمهدی_شفیعی
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این
به چشم نیمهبازت تار دیدی در کف مطرب
ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این
برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی
ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این
نشانده گوشهای مات تماشا مردمانی را
ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟
همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ
لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این
دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی
وگرنه میکشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این
#مرز_ما_عشق_است
#غزل
#شعر_پایداری
#جنگ_نرم
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/246355
#پس_ای_مرغ_آمین_نیما_کجایی؟
#محمدرضا_روزبه
دوباره پُرم از صداها
صداهای تاریخ؛
این تلخ تاریک
نعیق «غراب» منوچهری دامغانی
و بانگ «کلاغ» آلن پو
و شبخوانی «جغد گنگ» بهار و...
دمادم صداهایی از دور و نزدیک
پس ای «مرغ آمین» نیما کجایی؟
تو از هرکجا غرق نور و نسیم و نوازش
بیا و ببین
خون چکان است
رؤیای انسان
ز کابوس تیغ دل آشوب داعش.
کجایی خدارا؟ خدارا کجایی؟
برآی ای صدای صداهای هستی!
بیا خواب شب کوچه های جهان را
دمی شعله ور کن
وگرنه
هم آواز مرغ سحر باش
کمی ناله سر کن
کمی ناله سر کن!
#از_پیله_تا_پروانگی
#نو_نیمایی
#شعر_رهایی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247492
#آه_ای_خنده_ی_سیاه_و_سفید
#سعید_بیابانکی
نوزده سال مثل برق گذشت
نوزده سال از نیامدنت
کوچه مشتاق گام هایت ماند
خانه چشم انتظار در زدنت
مثل این که همین پریشب بود
آمدی با پسرعموهایت
خنده هایت درست یادم هست
بس که آشفته بود موهایت
رو به من... رو به دوربین با شوق
ایستادید سر به زیر و نجیب
آخرین عکس یادگاری تان
بین این قاب ها چقدر غریب...
هیچ عکاس عاقلی جز من
دل به این عکس ها نمی بندد
تازه آن هم به عکس ساده ی تو
که سیاه و سفید می خندد
دور تا دور این مغازه پُر است
از هزاران هزار عکس جدید
تو کجایی؟ کجا؟ نمی دانم!
آه ای خنده ی سیاه و سفید
تو از این قاب ها رها شده ای
دوستانت اسیرتر شده اند
تو جوان مانده ای، رفیقانت
نوزده سال پیرتر شده اند
صبح شنبه، چه صبح تلخی بود
از خودم پاک نا امید شدم
قاب عکس تو بر زمین افتاد
به همین سادگی شهید شدم
#نامه_های_کوفی
#چارپاره
#پایداری
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/100045
#تشکیل_خانواده
#سمیه_تورجی
یک شب به هم گره خورد
قلب دو تا پرنده
از لانه های آنها
آمد صدای خنده
این غنچه های کوچک
مانند گل شکفتند
قول و قرارشان را
با جیک و جیک گفتند
روی درخت سبزی
یک لانه هم خریدند
دیوارهای چوبی
اطراف آن کشیدند
امروز هم گرفتند
یک جشن خوب و ساده
بالای شاخه دادند
تشکیل خانواده.
#چارپاره
#عاشقانه
#سبک_زندگی
#شعر_کودک
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/247660
#خداست_بانی_این_جور_آشنایی_ها
#قاسم_اردکانی
هوای بام تو داریم ما هوایی ها
خوشا به حال شب و روز سامرایی ها
چه نعمتی ست سر سفره ات نمک خوردن
چه افتخار بزرگی ست این گدایی ها
خداست بانی این اعتقاد نورانی
خداست بانی این جور آشنایی ها
تو کربلای اسیری و روضه می خوانند
به یاد غربت تلخ تو کربلایی ها
دوباره حسرت دیدار در دل کعبه ست
چقدر کعبه دلش خون شد از جدایی ها
به یاد حضرت فرزندتان هر آدینه
چه حس و حال قشنگی ست هم صدایی ها
#غزل
#مذهبی_ولایی
#امام_حسن_عسگری_علیه_السلام
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/68133