eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️مرور خاطره ها... من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود یک دست پرچم بود یک دست استکان چای یک سو صدای روضه ی عباس می آمد یک سو صدای گرم یک کودک که : بارِد مای! بر ابری از اشک و شعف مشتاق می رفتم هم آبله هم درد پایم را بغل می کرد هر بار کامم تلخ می شد از غم دنیا چای عراقی بود کامم را عسل می کرد @hosenih باور نخواهی کرد چیزی را که می گویم چشمان من بیدار بود آن دم که می دیدند ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه ی کوچک پر کرده بود از نان و با پای علیل خود خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد می ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود گفتند نذری دارد و هر سال می آید کارش در این جا شستن جوراب زائر بود مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می سازد مشایه یعنی هرکه هستی باش عاشق باش هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می بازد @hosenih حیرت گناه ماست مایی که نفهمیدیم این چیزها در کربلا بسیار عادی بود ما آنچه می دیدیم را باور نمی کردیم این ماجرا اصلا برای ما زیادی بود باید که برگردیم راه کربلا باز است در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم در خانه ی دل جز حسین ابن علی کس نیست در خانه ی خود زائران اربعین هستیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می کنی @hosenih مطئنم دوستم داری که در هر اربعین ناز می آیی و راه مرز را سد می کنی کُلُکُم نورید و کل ارض هم کرببلا با همین علت مرا راهی مشهد می کنی باشد از مشهد برات کربلا می آورم حل کارم را یقین هشتاد درصد ، می کنی بیست درصد را هم از پائین پایت خواستم شک ندارم روزیم را بیش از این حد می کنی @hosenih دوستانم گرچه منعم می کنند اما حسین! باز بی ویزا مرا از مرزها رد می کنی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می نویسم شعر با نامِ خدای کربلا می بَرَد دل را هوای دلربای کربلا چند باری کربلا رفتم ولی نقل است که فرق دارد اربعین حال و هوای کربلا @hosenih خوش به حال آن کسانی که پیاده،اربعین از نجف رفتند تا صحن و سرای کربلا کعبه هم با آن بزرگی و شکوهش بی گمان بارها افتاده روی دست و پای کربلا با همین چشمان خود دیدم مسلمان می شوند کافران با دیدن ایوان طلای کربلا @hosenih مادرم آخر طلاهای خودش را داد و گفت: پول آن خرجِ غمِ فرمانروای کربلا باز هم جا مانده ام از قافله،امسال هم می روم با مادرم مشهد به جای کربلا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو چرا نشد امسال زائرت باشم قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم مگر اجازه ندادی که اربعین هرسال بیایم و دو سه‌روزی مجاورت باشم، @hosenih نجف به کرب‌وبلا را پیاده گریه کنم و پا به پای قدم‌های جابرت باشم کدام سیّئه کرد اینچنین زمینگیرم امان نداد که مرغ مهاجرت باشم قرار بود فدایت شوم، قرار نبود فقط به گوشه‌ای آسوده، شاعرت باشم! قرار بود فدایت شوم، قرار نبود فقط سخنور و مداح و ذاکرت باشم! @hosenih کسی که نام تو را کشتی نجات گذاشت مرا شکست که آشفته‌خاطرت باشم تو پادشاه تمام قرون و اعصاری مرا همین و همین بس، معاصرت باشم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های ماه های صفر و شهریور 🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 🙏 امیدواریم خادمین را در ایام محرم و صفر ، از دعای خیر خودتان محروم نفرمایید. 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد میکنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅عمومی: ✅ اول صفر: ✅ مصیبت های شهر شام: (بین مسیر کوفه تا شام) ✅ پنجم صفر: ✅ هفتم صفر: ✅ بیستم صفر: اربعین حسینی(ع) ✅ بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به مدینه: ✅ بیست و هشتم صفر: ✅ بیست و هشتم صفر: ✅ سی ام ماه صفر: ✅ پایان ماه صفر: مناسبت شهریور ماه ✅ از ۳۱ شهریور: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های ماه صفر و شهریور @hosenih
چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود @hosenih به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت چنان که یاد ندارم عمود چندم بود! نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود قدم تمام طریق از نفس نمی‌افتاد نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود فدای آنهمه یکرنگی‌ِ سفر گردم سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود @hosenih رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای شروع روضه ی ما با همان تکلم بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را یکی در کوله‌بار کهنه‌اش بار گناهش را یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را @hosenih یکی در هر قدم هُرم نفس‌ها را بغل کرده یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را یکی نذر شما کرده‌ست چندین گوسفندش را یکی وقف شما کرده‌ست تنها سرپناهش را بسوزان چهره‌ام را آفتاب داغ! اربابم... خبر دارم که می‌بخشد غلام روسیاهش را ببین موکب به موکب می‌شود تسخیر او قلبم چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را به هم می‌ریزد آری نظم نفرت‌آور دنیا امیر عشق تا آماده می‌سازد سپاهش را @hosenih قدم‌ها محکم‌اند و عزم‌ها راسخ، چه غوغایی نمی‌بندد شهادت تا قیامت شاهراهش را و در دیدار آخر مادرم با گریه می‌خندید و من آورده‌ام تا کربلا با خود نگاهش را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت به کثرت نه @hosenih قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است آری پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را به غارت نه @hosenih اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان دارند در میخانه مأوا می‌کنند خانه ی غم را خراب از سیلِ صهبا می کنند خوب ها گلچین شدند و در مسیر کربلا شرح شور عشق را با اشکْ معنا می کنند @hosenih اذن از مولا گرفته از نجف راهی شدند این چنین در عاشقی دل را مهیّا می کنند سودها دارد مَشایه در طریقِ کربلا نقدِ جان را با متاع عشق سودا می کنند پابرهنه چون رقیّه، سرسپرده، جان به کف هر دلی را در طریقِ دوست شیدا می کنند در عمود آخرین عشّاق دلداده به ماه با دمِ "عباس جیٖبِ الْمٰای" غوغا می کنند @hosenih در جواب آنکه روزی یار می کردی طلب با لَکَ لَبیک، اعجاز مسیحا می کنند التفاتی نیست عشّاق شما را با بهشت در میان دو حرم، فردوس پیدا می کنند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این‌که می‌کِشد مرا به‌سوی تو چه جذبه ای است؟ حال‌و روز عاشقان چگونه اینچنینی است @hosenih تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است! @hosenih از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق این صدای پای زائران اربعینی است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بخر مقابل چشمانِ خوب‌ها بد را بزن به نام خودت این بدِ زبانزد را میان ماندن و رفتن از انتخاب نگو بگیر راه سقوطِ منِ مردّد را @hosenih همیشه سنگِ دلم راهِ اشک را بسته تلنگری بزن ای روضه! بشکن این سد را ببخش، حاجتِ من کمتر است از کَرمت خودت بخواه برایم هر آنچه باید را به جمعِ گریه‌کنان؛ بین ابرها بردی همان‌ کسی که خودش را به گریه می‌زد را شهادتِ نفسم یاحسین و یاحسن است نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را مسافر حرمم؛ روی بالِ سجاده سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقصد را @hosenih کلاغ را چه به پرواز با کبوترها! کسی سیاه ندیده‌ست رنگِ گنبد را بحقّ پای سپاهِ پیاده‌ی حرمت ببر زیارتِ دنیای خوب‌ها بد را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرارتی ست درون دلم ز داغ حسین فراق، میکشد آخر مرا فراق حسین حسین در دوجهان بهترین رفیق من است دلم بگیرد اگر، میروم سراغ حسین به روی نیزه سرش رفت تا چهل منزل که روشن است زمین از چهلچراغ حسین بهای گریه بر او پر زدن به معراج است به عرش میبرد این اشک را براق حسین چه میشود دم محشر دوباره گریه کنیم برای حضرت زهرا به اتفاق حسین شاعر:
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را به پا می‌خیزم و پا در رکاب جاده می‌آیم به پای عشق خواهم رفت راه بی‌نهایت را @hosenih هوای روزگار من سیاه از دود غفلت‌هاست شلوغی‌های شهر از من گرفته کنج خلوت را زمین گم می‌شود در ازدحام گام‌های شوق کم آورده‌ست جاده این همه شوق زیارت را.. نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را.. مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد که از آن روز می‌جویند دریای حقیقت را @hosenih جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده ببین لبیک‌های فرد فرد این جماعت را :: امام صبح پیروزی به ما سر می‌زند روزی به پایان می‌رساند اربعین‌ها عصر غیبت را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از درک بشر جداست ماشاءالله چون‌ مشتریش خداست ماشاءالله خاک حرم کعبه حرام است به ما خاک حرمش شفاست ماشاءالله @hosenih بیچاره کسانی که ندارند اورا ارباب حسین ماست ماشاءالله فرمود که زیر قبه شاه شهید.. حاجات همه رواست ماشاءالله کشتی حسین از ازل بر آب است او ناجی انبیاست ماشاءالله سنگ از درو دیوار ببارد هرروز بزم غم او به پاست ماشاءالله دست کرمش پر است شکرا لله دورش چقدر گداست ماشاءالله تکلیف دلم میان عباس و حسین یک بام و دوتا هواست ماشاءالله مارا دم مرگ در بغل میگیرد آنقدر که با وفاست ماشاءالله @hosenih در لشکر اربعینی او هستیم فرمانده کربلاست ماشاءالله با این همه زخم باز زیباست حسین زلفش روی نی رهاست ماشاءالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد @hosenih به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟ فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد @hosenih اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی با پرچم سیاه به همراه هیأتی @hosenih از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است بر شانه می‌بریم چه بار امانتی سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک طفلی که نیست هستی او غیر شربتی هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست بر روی ما گشوده شده باب رحمتی «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی! ما پا‌برهنه‌ایم و به ما طعنه می‌زنند ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی.. @hosenih کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح اما به غیر اشک نداریم حاجتی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صفا گرفته رواق دل از صفای حسین هزار شکر که هستیم آشنای حسین نشسته ایم همه تک به تک به پای حسین امیر می شود آنکس که شد گدای حسین تمام هستی ما مو به مو فدای حسین ز داغ او همه با حال زار میگرییم از این عزا همه دیوانه وار میگرییم شبیه رود چو ابر بهار میگرییم چه در نهان و چه در آشکار میگرییم مصیبتی نبود چون غم و عزای حسین  @hosenih نگه نداشت کسی حرمت پیمبر را گرفت دشمن از او انتقام حیدر را کشاند تا وسط قتلگاه مادر را بخوان برای خودت روضه های حنجر را که گریه میکند عالم ز روضه های حسین   غم و مصیبت هفت آسمان فزون گردید دل زمین و زمان در عزاش خون گردید هزارباد مخالف چو قیرگون‌گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید ببار ابربهاری فقط برای حسین   به روی صورت آیینه رد چین افتاد شکاف بر رخ خورشید از جبین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد به روی دوش نبی بود، آه جای حسین   چونان قنوت سحر شوق استجابت داشت به روی لب همه دم نغمه شهادت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت نمیرسید دگر نغمه صدای حسین   دوباره در نظرم روضه ها مجسم شد نوشته اند چنین، کم کم از تنش کم شد تنش به خاطر دِرهم چقدر دَرهم شد و خواهری که ز غم قد و قامتش خم شد برید مست حرامی سر از قفای حسین   بِبُر قبول ولی پیش چشم مادر نه بِبَر قبول ولی پیش چشم خواهر نه بِزن قبول ولی پیش چشم دختر نه بکش قبول ولی روسری و معجر نه امان ز روضه مقتل ز کربلای حسین   اگرچه رفت ولی راه عشق پابرجاست   و کل ارض حرم کل یوم عاشوراست علم نخورده زمین پرچم علی بالاست علم به دست علمدار زینب کبراست به لطف خطبه او کاخ ظلم شد رسوا به لطف خطبه او شد کلام حق احیا نماند سر بلا در میان کرب و بلا به لطف خطبه او زنده ماند عاشورا به لطف اوست اگر عاشقیم و دینداریم به لطف اوست اگر هیبتی چنین داریم به لطف اوست اگر شوق این زمین داریم به لطف اوست که امروز  داریم ببند راه سفر را دوباره راهی شو بسوی نور بیا فارغ از سیاهی شو ببین کنار خودت رد پای جابر را چهار سمت خودت فوج فوج زائر را زمانه ریزه خور خیر بی نظیر حسین بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین چراغها همه سبزند در مسیر حسین @hosenih بیا که فصل رهایی ست فصل آغاز است بیا که پای پیاده دو بال پرواز است بیا که راه سعادت ز شش جهت باز است  بهشت مقصد این راه منتظر ساز است بیا که از قدمت بوی نور میاید از این مسیر شمیم ظهور میاید شاعر‌: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین @hosenih عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین @hosenih *** گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرارتی ست درون دلم ز داغ حسین فراق، میکشد آخر مرا فراق حسین حسین در دوجهان بهترین رفیق من است دلم بگیرد اگر، میروم سراغ حسین به روی نیزه سرش رفت تا چهل منزل که روشن است زمین از چهلچراغ حسین بهای گریه بر او پر زدن به معراج است به عرش میبرد این اشک را براق حسین چه میشود دم محشر دوباره گریه کنیم برای حضرت زهرا به اتفاق حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی گریه ی بی صدا قبول نشد هرچه کردم دعا قبول نشد اهل موکب به فکر پروازند نوکری های ما قبول نشد @hosenih شد پذیرفته کار بی منت کار با ادعا قبول نشد بهر وصلش چه نذرها کردم نذری ام منتها قبول نشد بنویسید باز هم امسال عبد سر به هوا قبول نشد منم آن روسیاه و بی کس که نزد موسی الرضا قبول نشد صحن حیدر چقدر زیبا بود حیف! دیگر گدا قبول نشد هرچه گفتم وَ لا تؤدّبنی... حاجتم از قضا قبول نشد تا سحر ناله کردم از جگرم کربلا... کربلا... قبول نشد شعرها یک به یک خریده شدند شعر این بی بها قبول نشد ** حرف زینب که گفت با قاتل بس کن ای بی حیا... قبول نشد @hosenih زیورم را بگیر و سر نبرش... لااقل از قفا، قبول نشد با عصا پیری آمد و می زد گفت ضربات پا قبول نشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همه‌شب راه می‌روم در خواب پای رویای من پُر آبله است مگر از آسمانِ خانه‌ی ما تا ضریحت چقدر فاصله است؟! تا در این شاهراه گم نشوم باز با چشم بسته بیدارم چند شب مانده است تا خورشید چند صد تا ستاره بشمارم؟! @hosenih از مزارِ پدر به سمت پسر در مسیری که شب‌به‌شب رفتم تا ضریحت به احترام نجف جاده‌ها را عقب‌عقب رفتم روزها با شمارشِ معکوس می‌گذشتند زود، تا برسم ساعتم را عقب کشیدم تا سرِ ساعت به کربلا برسم یک‌هزار و چهارصد منزل یک‌هزار و چهارصد سال است سرِ این جاده در زمان ظهور انتهای مسیر، گودال است مقتلت را ورق زدم؛ می‌گفت ته این جاده صحبت از جنگ است یاری‌ام کن که زودتر برسم پای رویای من اگر لنگ است هر شب این دلهره‌ست کابوسم که مبادا دوباره دیر شود نکند آسمان غروب کند نکند خواهرت اسیر شود نکند آب تا حرم نرسد ساقی‌ات از خجالت آب شود «روی نیزه بخواب مادر جان!» ذکر لالایی رباب شود یاری‌ام کن به یاری‌ات برسم دستِ خنجر به حنجرت نرسد تا سواری به گَرد پاهای دخترِ نازپرورت نرسد قطره قطره به هم گره خوردیم تا به دریای سرخ‌تان برسیم تا سرِ ساعتِ طلوع سرت پله‌پله به آسمان برسیم @hosenih مثل تسبیح، سوی آغوشِ ذکرِ «هل‌من‌معینت» آمده‌ایم گرچه دیر است، جای روز دهم یاری اربعینت آمده‌ایم پیش‌مرگانِ آسمان بودن آخرِ راهِ ما زمینی‌هاست روی زانوی تو شهید شدن همه‌شب خوابِ اربعینی‌هاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد یک فصل دیگری به محرم اضافه شد @hosenih تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد پای پیاده کار دوصد بال وپر کند وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد @hosenih خالیست جای محتشم واین چه شورش است گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت @hosenih حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت رقص شکر در چای ها بیداد می کرد شور حسینی در دلم ایجاد می کرد این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت @hosenih با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای خرمن آهم حریق میخواهم رکاب چشم که دارم، عقیق میخواهم @hosenih عطای قوه ی اشکی، شهید اشک روان! چو عمق فاجعه هایت عمیق میخواهم سیاه جامه ی من را به قبر بسپارید برای روز مبادا رفیق میخواهم سپرده ام که به خاکم دهند باب الرأس... نشانی حرمت را دقیق میخواهم @hosenih به اربعین تو امسال میرسد دستم؟ إلی الحسین دوباره طریق میخواهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه باورم نمی شه که اومدم باور نمی کنم مسافر شدم اگه که خوابم من و بیدار نکن چه خوبه خواب اینکه زائر شدم خوبا همه جمعن و من بینشون یعنی که این بدم سعادت داره من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟! رویاهام انگار که حقیقت داره @hosenih حقیقته میخام بیام کنارت؟ با اینکه بیشتر شبیه خواب شده نمی دونی وقتی که راهی شدم پشتسر من چه دلایی آب شده خودت بگو حالا به غیر روضه کجا برن از کربلا مونده ها سلام اول من و قبول کن از طرف تموم جامونده ها هر چی توقع تو از من کمه رو دوشم التماس دعا زیاده شاه دو عالم کرمت رو برم دور و برت چقد گدا زیاده یه شب توی یکی از این موکبا انگاری روحم از بدن جدا شد آخه تو آسمون کبوتر دیدم یهو دلم تنگ امام رضا شد نمی دونم کی و کجا از آقا دوای زخم سینه مو گرفتم فقط این و میدونم آخر امسال برات اربعینم و گرفتم حالا میخوام یه سر برم زیارت به نیت آقای مهربونم میرم توی گودال قتلگاه و روضه یابن شبیب و می خونم @hosenih یابن شبیب جدم و سر بریدن جدم با شمشیر و دشنه کشتن ذبیح و قبل کشتن آبش می دن یابن شبیب جدم و تشنه کشتن یابن شبیب مدینه تکرار شد و دنیا روی سرامون آوار شد و فقط یه حرف می زنم و رد می شم ناموسمون راهی بازار شد و.... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم روشن شد از خورشیدِ رویت چشم خاموشم @hosenih وقتی شنیدم قصه‌هایی از غمِ عشقت، دیدم تمام غصه‌هایم شد فراموشم ای روضه‌ات آغاز دلتنگی آدم، آه! پایان ندارد غربتِ آهنگِ چاووشم _ کی زائر زلف پریشان توام؟... گفتی: آن دم که مثل باد باشی مست و مدهوشم شب‌های جمعه در جهان عطر بهشت توست ای کاش می‌دیدم ضریحت را در آغوشم _ پای پیاده، اربعینت... می‌رسم آیا؟! سنگینیِ بار گناهان است بر دوشم... @hosenih با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک دور از عراقت در فراقت چای می‌نوشم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم @hosenih زیرِ حرارتِ عشق، می‌سوختم، ولیکن، اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم در جمعِ بی‌قراران، دلدادگانِ خورشید، من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم @hosenih ** سیلی کسی نمی‌زد، کس ناسزا نمی‌گفت کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حق من این این بود از رفیقان جا بمانم ماندم چرا نگذاشتی تنها بمانم @hosenih من که نمی‌دانم چرا در کربلایم شاید مرا اینجا کشاندی تا بمانم این زائران امواج شورانگیز عشقند بگذار در آغوش این دریا بمانم حتی اگر هم این زیارت خواب باشد تا عمر دارم کاش در رویا بمانم من برنمی‌گردم دلم اینجاست اما ای کاش می‌شد با دلم اینجا بمانم @hosenih من هر چه دارم از دعای مادر توست بگذار زیر سایهٔ زهرا بمانم شاعر: ‏© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
... صدای تو از دور آمد، شنیدم به سمت صدایت دویدم، دویدم قفس بود و در تنگنای نفس بود درِ آسمان باز شد، پر کشیدم @hosenih زدم دل به جاده، شتابان، پیاده نفس بودم و از خودم دل بریدم شدی داغ و در عمق جانم نشستی شدم اشک و در پای عشقت چکیدم دویدم، بریدم، شکستم،نشستم نفس تازه کردم، به سمتت پریدم شدم بید مجنون، شدم دل، شدم خون نسیم تو آمد، به سویت وزیدم اگر منت باد سوزان.. کشیدم اگر ناز خار بیابان... خریدم @hosenih علم تا علم رد شدم از خودم هم به تو آرزوی عزیزم رسیدم شبی بود روشن، فقط تو، فقط من در آغوش زیبایی ات آرمیدم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوید در رگم از شامه، ماجرا این است نخست خاصیت خاک کربلا این است به خاکبوسی او آمدم، رفیقم گفت که سربرآر کنون، گنبدِ طلا این است @hosenih همان نظاره ی اول که دیدمش از دور ربود قلب مرا، جذبه ی ولا این است رها و گم سر میدان پرچمش بودم مرا سپرد به پرچم که رهنما این است گرَم به سنگ ملامت زنند خلق، کرم مشایه ی تو مرا مذهب است و آئین است @hosenih من از عمود هزار و یکم خراب شدم که اهل مشهدم و ابجد رضا این است دلم میان دو گنبد قرار از کف داد عمود آخر دنیا برای ما این است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e