شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهدی یه لحظه شوکه شدم. این از کجا فهمیده ؟ خودمو نشکستم بهش گفتم کی این حرفو زده
#داستان_زندگی 🌸🍃
مهدی
نزدیک امتحانای ترم بود و ما تو فرجه بودیم، و من دیگه نمیدیدمش که ازش بپرسم چرا اون حرفو زد؟
خوبیش این بود که ترم اول بودیم و همه امتحانامون مث هم بود و اون مجبور بود برای امتحاناش بیاد دانشگاه.
روز 12 دی بود اولین امتحانمون زراعت.
من از 2 ساعت قبل از امتحان تو دانشگاه بودم که بیاد و ببینمش، ولی اون دقیقاً 5 دقیقه قبل از امتحان اومد و فرصت نشد بهش بگم، خیلی سریع رفتم سرجلسه و تند تند همه رو جواب دادم و زدم بیرون.
اون هنوز سرجلسه بود.
من داشتم خودمو آماده میکردم که بهش بگم، ولی یهو یه فکری اومد تو ذهنم.
بخودم گفتم مهدی اون الآن تو امتحاناس، اگه بهش نگی بهتره، بزار راحت امتحاناتشو بده بعد هرچی میخوای بهش بگو.
وایسادم تا بیاد بعد سلامش کردم اونم سلام کرد، و من گفتم با اجازه و دور شدم.
امتحانا تموم شد. حدودای 15 بهمن بود که کلاسای ترم دوم شروع شد.
من قبلش تموم کلاسایی رو که گرفته بود چک کردم ، فهمیدم اونم مث من 20 واحد برداشته، خوشحال شدم که کلاسامون مشترکه.
منتظر یه موقعیت بودم که بهش بگم چرا؟
هر کاری میکردم نمیتونستم باهاش حرف بزنم، دقیقاً قبل از کلاس میومد و بعداز کلاس میرفت، هرچقدرم بعداز کلاس صداش میزدم، توجهی نمیکرد و می رفت .
واقعاً اعصابمو خورد کرده بود، مجبور شدم یه روز با ماشین تعقیبش کنم، یه روز تعقیبش کردم تا رسید به خونشون.
فردای اون روز بعد از دانشگاه رفتم در خونشون وایسادم به امید اینکه بیاد بیرون.
چند روزی همینجوری گذشت و اون بیرون نیومد، تا یه روز ساعت حدودای 4 بعداز ظهر بود که تنهایی از خونه اومد بیرون .
من منتظر موندم تا از کوچشون بره بیرون، وقتی اومد بیرون سریع رفتم کنارش و شیشه رو دادم پایین و بهش سلام کردم.
دیدم یهو رنگش پرید و گفت شما اینجا چیکار میکنین؟
گفتم من تا آخر دنیام که بری دنبالت میام.
گفت آقای ... تورو خدا برید من تو این محل آبرو دارم .
گفتم خانوم... سوار شین برسونمتون بخدا قصد مزاحمت ندارم فقط میخوام باهاتون حرف بزنم.
یه کمی مکث کردو با اکراه سوار شد. منم از از اونجا دور شدم.
بهش گفتم کجا میرین برسونمتون. گفت میخواستم یکم با خودم تنها باشم. جایی نمیرفتم.
منم از موقعیت استفاده کردم و رفتم بسمت یه پارک و بهش گفتم حالا میشه با هم قدم بزنیم؟
گفت مجبورم کردین ولی باشه بریم.
خدایا چرا من وقتی با این دختر حرف میزدم انقدر احساس راحتی می کردم؟
ماشین رو پارک کردم و رفتیم تو پارک و شروع کردیم به آروم قدم زدن.
یکم در سکوت طی شد.
بعدش آروم گفتم : میشه بگین چرا شما لیاقت منو ندارین؟ البته این جمله شماست نه من. بنظر من لیاقت شما از همه بیشتره.
یه لحظه وایساد و سرشو انداخت پایین و بمن گفت: من نامزد دارم.
انگار یه چیزی محکم خورد تو سرم، همونجا نشستم رو زمین. نمیتونم حال اون لحظه رو شرح بدم.
وقتی به خودم اومدم دیدم نشسته و داره صدام میکنه: پاشین تورو خدا زشته جلو مردم . خواستم پاشم ولی سرم گیج رفت. یه نیمکت تو دو قدمیم بود بزور خودمو رسوندم به نیمکت و روش نشستم و سرمو محکم تو دستام گرفتم، انگار سرم داشت منفجر میشد.
بعداز چند لحظه صداشو شنیدم، گفت تورو خدا اینجوری نکنین، من براتون توضیح میدم.
من فقط داشتم گریه می کردم. گفتم چی رو میخوای برام توضیح بدی؟
چرا زودتر نگفتی؟ چرااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااا؟
گفت بهم مهلت بده که منم مث تو حرفامو بزنم.
منم ساکت شدم و گفتم بگو، هرچی میخوای بگو ولی زودتر تمومش کن.
شروع کرد به گفتن
گفت نامزد من پسرعمومه، 15 سال از خودم بزرگتره، اسمشو از بچگی رو من گزاشتن.
آقای ... بخدا من دوستش ندارم، یعنی نمیتونم حتی 1 روزم تحملش کنم، من 4 سال دیگه مهندس میشم ولی اون یه راننده کامیونه.
تا حالا فکر کردین چرا من همیشه ناراحتم؟ من نمیخوام زندگی آیندم رو تباه کنم، نمیخوام.
بعدش یه جوری زد زیر گریه که من دلم داشت ریش ریش میشد. تحمل هر چیزی رو داشتم الا گریشو.
داشتم با خودم فکر میکردم، داشتم دیوونه میشدم.
بعد از چند دقیقه سرشو بلند کرد با اون نگاهش که منو دیوونه میکرد به صورتم خیره شد و گفت من نمیخوام باهاش ازدواج کنم.
خدایا امروز چه خبره ؟ اول با یه خبر بد اعصابمو داغون میکنی بعدش با این خبرت دیوونم میکنی.
انگار دنیا رو بهم دادن، اشکامو پاک کردم بهش گفتم میشه با من ازدواج کنی؟
هیچی نگفت و بازم زد زیر گریه.
اینبار به خودم جرات دادم و به اسم صداش زدم.
معصومه جان باز چی شد؟ تو گفتی که نمیخوای باهاش ازدواج کنی، نکنه از منم بدت میاد؟ آره؟
اشکاشو پاک کرد و گفت تو خوبی، خیلی خوبی، ولی... باز بغض تو گلوش نزاشت ادامه بده.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
⭕️ مواردی که به #کبد آسیب میزنند و دشمن کبد هستند
بخش اول:
👈 بدترین و مضرترین، رعایت نکردن #اصول_تغذیه
مثل👇👇
♨️ درهمخوری
♨️ برهم خوری⬅️ یعنی مصرف غذاهای مختلف با ویژگیهای مختلف مزاجی و هضمی، سبب بدگواری به ویژه مشکلاتی در کبد میگردد
♨️ زیاده روی در مصرف سردیها و زیاده روی در مصرف گرمیها به خصوص در افراد گرم مزاج در فصول گرم
♨️ مصرف زیاد ترشیها (حتی #سرکه و #آبغوره_خانگی) و مصرف #ماست، #دوغ و #خیار بدون مصلحاتی مانند #نعنا، #آویشن به ویژه در افراد با مزاج سرد و تر میتواند موجب بروز #کبد_چرب شود
♨️ خوردن #شیرینی با شکم سیر
♨️ خوردن زیاد غذاهای سرخ شده چرب و مانده و بیات و مصرف سسها و غذاهای غلیظ و لزج مانند سیبزمینی، #ماکارونی، و #لازانیا و #قارچ
❌ توجه: #پاستیل نه #استخوانساز است و نه #غضروفساز ...، بلکه با توجه به حجم زیاد افزودنیها و اسانس، یکی از دشمنان بزرگ کبد است و مصرف آن در کودکان سبب #بیش_فعالی، #یبوست و #مشکلات_کبدی میشود
✅ درمانهای خانگی
👌 #زخم_معده و #اثنی_عشر
⬅️ علائم:
۱. اگر درد بعد از غذا بیشتر شود، نشانه زخم معده و اگر هنگام گرسنگی بیشتر شود نشانه #زخم_اثنی_عشر هست.
۲. درد سوزشی از جناغ سینه تا بالای ناف.
۳. تهوع صبحگاهی.
۴. خونریزی از معده یا روده (اگر در مدفوع خون تیره دیده شود نشانه زخم معده یا اثنی عشر است و اگر خون روشن دیده شود نشانه #زخم_روده یا #کولیت_روده هست. گاهی اوقات مدفوع بسیار تیره و سیاه هست که نشانهای از زخم معده هست)
۵. درد معده هنگام خواب.
⬅️ درمان:
۱. دو قاشق #روغن_بادام_شیرین بعد از هر غذا
۲. #سیاهدانه #عسل هر هشت ساعت یک قاشق غذاخوری (یک سوم سیاهدانه با دو سوم عسل)
۳. جوشانده یک قاشق بابونه صبح و شب
۴. یک قاشق #بارهنگ و یک مشت #آویشن و #گلاب ده دقیقه بجوشد ناشتا میل شود.
۵. #جوشانده_شنبلیله شب هنگام خواب.
۶. یک قاشق عسل ناشتا و شب هنگام خواب ( دو روز در میان #جامع_رضوی همراه آن مصرف شود) مزاج های خشک #عسلاب مصرف شود.
۷. ترک سردیها (لبنیات و ترشیجات و غذاهای چرب)
۸. آب جوشیده در ظروف سالم میل شود.
۹. مصرف برنج و شیر برنج
۱۰. روزی دو لیوان #آب_جوی_طبی (جو را بپزید تا شکفته شود، آب آن را جدا کنید و میل کنید)
📌 نکته:
غیر از پرهیزات فقط دو یا سه مورد از موارد بالا انجام شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 🌸🍃
سلام و عرض ادب خدمت حبیبه خانم گل و اعضای گروه حلول ماه مبارک رمضان بر همگی مبارک باد
خدمت اون خواهر عزیزی که گفتن کرمک یا همون انگل دارن و خیلی اذیت میشن واقعا درد و خارش و سوزش خیلی بدی داره
و باید قطعی درمان بشه چون اگر قطعی درمان نشه اون دو تا کرمک نر و ماده که به قول معروف پدر و مادرشون هستن باقی میماند
من خودم 30 سال قبل این مشکل را داشتم و خیلی اذیت شدم
درمانی که واقعا برای من جواب داد
هر روز آش ترش درست کن بخور البته من تو تابستان بود مرتب آش و سوپ با گوچه سبز فراوان درست میکردم اما الان گوچه سبز هنوز نیامده شما الو خشک ترش بگیر و فراوان بریز تو اش و سوپ که کاملا ترش بشه و میتونی اش قرقروت مرتب روزی چند بار بخوری و هر روز چند مرتبه یه مقدار پنبه را با نفت اغشته کن و داخل مقعد بزار
انشاالله با این کار در عرض یه هفته شایدم زودتر کل معده و روده ها که الان مرکز کرمک ها شده پاک و تخلیه بشه باید حتما اون کرمک نر و ماده که خیلی بزرگ هست ببینی که خارج بشه چون اگر خارج نشه احتمال این که دوباره زاد و ولد کنه زیاد هست
چون روزهای اول کرمک های ریز خیلی زیاد خارج میشه ولی باید اخر سر اون دو تا نر و ماده خارج بشه
تا درمان بشی
من خودم روز اخر اون دو تا نر و ماده که به اندازه ده پانزده سانت بود خارج شد تا راحت شدم
البته شما میخوای کنارش دکتر هم برو و دارو بگیر
اما من خودم با این درمان خوب شدم
چون یادم هست اون زمان همه ی اون قدیمیا میگفتن فقط باید مرتب آش ترش و ترشیجات زیاد بخوری تا خوب بشی
ببخشید طولانی شد امیدوارم خوب بشی و نتیجه را در گروه اعلام کنی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام به خواهرای گلم
یه سوال داشتم این زردی داخل سینی و کسی میدونه چطور میشه پاک کنم
رنگ سیلور داخل سینی زرد شده اصلا پاک نمیشه😔
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
در تاريخ دهم جمادى الثانى 97 در كربلا در مقبره سيدمجاهد - اعلى اللّه مقامه بودم و جناب آقاى حاج سيد نورالدين آيت اللّه زاده ميلانى و آقاى حاج سيد عبدالرسول خادم و فاضل محترم آقاى حاج سيد محمد طباطبائى ابن سيد مرتضى برادر سيد محمد على از احفاد سيدمجاهد از ائمه جماعت كربلا و چند نفر ديگر از اهل علم بودند. از عالم مجاهد مرحوم حاج سيد محمدعلى كه از احفاد سيد مجاهد و از نبيره هاى سيد صاحب رياض است و تقريبا ده سال از فوت ايشان مى گذرد و از آن بزرگوار داستان عجيبه اى نقل شد كه آقاى سيدعبدالرسول از همان مرحوم شنيده بودند و آقاى سيد محمد طباطبائى از مرحوم والد خود سيدمرتضى كه برادر مرحوم آقاى سيد محمد على بوده وآقاى ميلانى به واسطه عالم بزرگوار مرحوم آقاى بنى صدر همدانى از آن مرحوم نقل كرده اند.
مرحوم آقاى سيد محمد على غيور و متعصب در دين و در امر به معروف و نهى از منكر و جهاد دينى ساعى بوده و در زمان تسلط انگليسها بر عراق ايشان را دو سال زندانى كردند الخ ...
و از خصوصيات ايشان آنكه اوقات تشرف به حرم مطهر بجز نماز و دعا و زيارت با كسى سخن نمى فرمود و اگر كسى از ايشان پرسشى مى كرده ، جواب نمى داده و خلاف ادب مى دانسته و به اشاره مى فرموده بيرون حرم بپرس .
روزى بر سجاده نشسته مى بيند شيخى كه (ظاهرا بعدا نامش را شيخ محمدعلى گفته بود) سابقه اى از او هيچ نداشته و او را نديده بوده ، مى آيد مى فرمايد سيد محمدعلى ! برخيز و منزلى براى من تدارك كن با اينكه سيد مرحوم عادتا در حرم مطهر به هيچيك از بزرگان اعتنايى نمى كرده ، به ناچار به ايشان مى گويد اطاعت مى كنم .
از حرم خارج مى شود منزلى كه در كوچه مقبره مرحوم شريف العلماء آمادگى داشته ايشان را آنجا مى برد و سفارش مى فرمايد منزلى خالى و تميز و ايشان را در آنجا جاى مى دهد و مراجعت مى كند. فردايش به قصد زيارت آن شيخ مى رود، پس از نشستن آن شيخ ، مقدارى از خرده گچهايى كه گوشه حجره ريخته بوده برمى دارد و در دست سيد مى ريزد، آنگاه مى فرمايد نظر كن چيست ؟ مى بيند تماما جواهرات پرقيمت است . آنگاه مى فرمايد: اگر لازم دارى بردار و ببر. سيد مى فرمايد لازم ندارم ، آن را پس گرفته و مى ريزد و به حالت اوليه برمى گردد.
همان روز يا روز ديگر به سيد مى گويد برويم زيارت قبر ((حرّ)) از كنار شط پياده مى رفتند پس آن شيخ به روى آب رفته وسط آن كه رسيد وضو مى گيرد و به سيد مى گويد شما هم بياييد اينجا وضو بگيريد.
سيد مى گويد: من نمى توانم روى آب راه روم پس آن شيخ وضو را تمام كرده برمى گردد نزد سيد و چون قدرى راه پيمودند ناگاه مار عظيمى ديده مى شود كه رو به آنها مى آورد. سيد سخت مضطرب و وحشتناك شده . شيخ مى گويد:آيا ترسيدى ؟ سيد گفت : بلى خيلى هم مى ترسم ، فرمود: نترس نزديك كه شد فرمود:((يا حيه ! مت باذن اللّه اى مار! به اذن خدا بمير)). مار از حركت افتاد و من تعجب بسيار كردم .
فردا صبح گفتم بروم تحقيق كنم آيا مارى بوده يا به نظر من آمده و آيا واقعا مرده يا موقتا بى حس شده و بعد از رفتن ما رفته است . رفتم در همان محل ديدم لاشه اش را جانورها خورده اند و مقدارى از آن هنوز باقى بود. يقين كردم كار شيخ حقيقت داشته . رفتم براى ملاقات شيخ تا وارد شدم فرمود: خوب كردى رفتى براى تحقيق مار، البته عين اليقين بهتر است . همان روز يا روز ديگر فرمود برويم زيارت اهل قبور (قبرستان كربلا را وادى ايمن مى گويند). چون به وادى ايمن رسيديم و مشغول قرائت فاتحه شديم ، رسيديم به محلى فرمود: مرا اينجا دفن كن . من حرف او را جدى نگرفتم .
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در تاريخ دهم جمادى الثانى 97 در كربلا د
#ادامه_یک_نکته_از_هزاران 🌱
.
سپس فرمود: ميل دارى برويم نجف زيارت حضرت امير عليه السّلام ؟ گفتم بلى ، فرمود دستت را در دست من گذار و چشم را برهم گذار. پس از فاصله كمى فرمود: چشم باز كن . ديدم در صحن مقدس حضرت امير عليه السّلام هستيم ، با هم حرم مطهر مشرف شده پس از نماز و زيارت و دعا بيرون آمديم .
فرمود:ميل دارى امشب را نجف بمانيم يا برگرديم كربلا؟ گفتم برگرديم بهتر است . باز دستم را گرفت و چشم برهم گذاشتم طولى نكشيد چشم باز كردم در كربلا بودم . ايشان به منزل خود رفت من هم رفتم منزل خود و خوابيدم . صبح كه برخاستم به قصد ملاقات شيخ آمدم چون وارد شدم ديدم صاحب منزل گريان است و مى گويد:(انا للّه وانا اليه راجعون ) شيخ مرحوم شد.
چون وارد حجره شدم ، ديدم خودش رو به قبله خوابيده خوابى كه ديگر بيدارى ندارد. ظاهرا آن شيخ يكى از ابدال بوده كه ماءموريت الهى داشته براى تقويت ايمان سيد مرحوم پاره اى از آيات الهى را به او نشان دهد.
نظير آن را بزرگى از اهل علم نقل فرموده كه يك نفر از مجاورين نجف اشرف نسبت به خوارق عادات و امور ماوراى طبيعت دچار وسوسه شده و براى علاج اين مرض متوسل به حضرت سيدالشهداء گرديده بود.
وقتى از كربلا به سمت نجف سوار ماشين بوده يك نفر ناشناس نزد او مى نشيند و در راه مقدارى از امور غيبى سخن مى گويد تا
در محلى ماشين توقف مى كند مسافرها پياده مى شوند، آن شخص دست او را مى گيرد مى آيند نزد گودالى . مى بينند مرغ مرده اى افتاده است . مى گويد مى بينى كه مرده است ؟ مى گويد آرى . پس به آن مرغ خطاب كرد و گفت :(قُمْ بِاِذْنِ اللّهِ) ناگاه مرغ زنده شد و در هوا پرواز كرد. آنگاه فرمود مرده زنده كردن كار بچه مكتبيهاى اين درگاه است . پس سوار شدند نزديك نجف به او مى گويد شما را كجا ببينم ؟ فرمود فردا صبح نزد قبر كميل . فردا كه مى رود آنجا جنازه آن مرحوم را مى بيند!
5.mp3
4.01M
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام در جواب خانمی که پسر ۱۸سالش دهانش بوی میده احتمالا معده ایشون سرده شما به مدت چهل شب یک لیوان عرق نعناع با یک قاشق مرباخوری بارهنگ با شعله ملایم بذار ده دقیقه آرام بجوشه وبعد از ولرم شدن با یه قاشق عسل شیرین کنید وهر شب قبل از خواب بدین بخوره اگه یبوست داره به جای یک لیوان عرق نعناع نصف لیوان بریزید و نصف دیگه گلاب بریزید این نسخه دکتر خیراندیش برای بوی بد دهان که از معده باشه است
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام وقت بخیر ممنون میشم پیام منو داخل گروه بزارین
من داستان مرجان و دنبال میکنم . به نظر من مرجان حسود نبوده و به مینا حسادت نمیکرده و بیشتر حسی مثل غبطه خوردن بوده چون معمولا آدم حسود آسیب میرسونه اما مرجان راز دار خواهرش بوده حتی موقعی که زنده بود .
مورد دیگه اینکه خانمی گفته بودن که مرگ مینا به دلیل چشم زخم بوده ؛ درسته که چشم زخم وجود داره اما نمیتونیم هر اتفاقی رو به چشم زخم ربط بدیم و بگیم صد در صد به دلیل چشم زدن بوده ، به هر حال اشتباهات آدم ها رو نمیشه بی تاثیر دونست ، آیا قرار گذاشتن مینا با مرد غریبه در حالی که همسر داشته هم از چشم زخم بوده ؟؟؟
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام
در جواب خانمی که عکس پسرشون فرستادن لک سفید دارن، قبل از هر وعده غذایی یک لیوان آب هویج بخورن لکه ها کاملا محو میشه
تجربه شدست.
انشالله
حتما جواب میگیرین از بستگانمون بودن خانمی که ۴۰سال از این لکها داشتن
هر روز قبل از هر وعده غذایی با خوردن ۱لیوان آب هویج درمان شدن.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام
خانمی که فرمودن خواهر زادشون برص گرفتن حتما قبل سه وعده ی اصلی غذایی
آب هویج میل کنن
تجربه شدست و نتیجه بخش بوده.
انشالله که نتیجه بگیرین.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
پاسخ🌺خانومی که فرمودین به بچه ۱۰ ماهتون شیر نجوشیده دادین اولا که به بچه زیر ۱سال شیر گاو نباید داده بشه ان شاءالله که به یه بارخوردن شیر نجوشیده تب مالت نمیگیره
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام دوستی گفتن فرزندشون تب دو ه ای داره پسر منهم وقتی به سن بلوغ رسید چند ماه یکبار تب میکرد وبدن درد میشد مخصوصا پا درد و ل درد هر چی آزمایش دادیم چیزی نشان نداد وچند سال این مریضی طول کشید حتی چند تا دکتر معروف بردو گفتن باید تا آخر عمر کلسیم بخورند اما من به حرفشان اعتماد نکردو وکلسیم را قطع کردم و به حرف یه عطاری که گفت این از سردی وبلغم زیاد بدن اینطور میشه وداروی گیاهی داد بهش ویک دکتر دیگه هم گفت این ارثیه وبعد از دوران بلوغ خوب میشه .بعضی ها تو سن بلوغ اینطوری میشن همینطور هم شد .با اینکه بعضی دکترها گفته بودن تب مدیترانه ایه من قبول نکردم وبچه ام ازسن نوزده آروم آروم بهتر شد و.بیماری خاموش شد ...شما هم انشالله بهتر میشن پسرتون .بهتر پیش یک دکتر سنتی حاذق ببرین تا بفهمیم مشکلشون واقعا چیه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام برای خانمی که با جوهر نمک سینگ ظرفشویش خراب شده منم همین مشکل را داشتم انواع راه حل ها را تا ۱سال امتحان کردم تا آخر سر از مغازه لوازم ساختمان فروشی یه دونه جلاسنج خریدم ولی پاک کردنش کمی مشکله اما مثل اولش می شه در طی چند روز استفاده کن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام عزیزم برا خانمی که در مورد کرم پرسیده باید بگم که هم خودم هم خواهرم گرفتیم استفاده کردیم ولی دریغ از کوچکترین تاثیر
هزینه الکی هس به نظرم روغن خراطین بزنن تاثیرش بیشتر از این کرم هست
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌❌❌❌مهم مهم❌❌❌❌❌❌
سلام عزیزای دلم ایام به کام ❤️
طاعات و عباداتتون قبول 🤲 من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید 🙏
دوستان گلم خدمتتون گفته بودم که داریم هماهنگیایی میکنیم با زینب جون و همسرشون برای ارسال محصولات طب اسلامی ☀️
محصولاتی که خیالمون از بابت خلوص و اصل بودنش راحت باشه و کیفیت بالا داشته باشه
برای همین یه کانال زدیم لطفا عضو بشید همگی تا زینب جون بیان و ثبت سفارش کنن و ان شاءالله بعد از تعطیلات عید ارسال بشه براتون
در ضمن کانال خصوصیه دوستان گلم و فقط مختص اعضای خودمونه ،لینک رو به دوستان و عزیزانتون بدید که عضو بشن👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
تضمین و نظارت به کیفیت محصول و ارسالشون هم با خودمه🌸
در ضمن اونجا خودمم بیشتر درباره پوست و مو باهاتون صحبت میکنم ❤️💜
#ارادتمند
#حبیبه
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
درمورد اون خانم که دکتر تو اهواز میخوان رحمشون در بیارن دکتر آزاده محمدپور دکتر خوبیه مطبش تو کیان پارس هست تو بیمارستان دولتی هم کار میکنه خواهرم عمل کرد کارش عالیه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام. خانمی که بچه نوزاد دارن و شیر بالا میاره من بچه هام اینجوری بودن شب تا صبح می بایست حواسم باشه در حین بالا اوردن خفه نشن عزیزم شما بالشتی که میذاری زیر سرش فقط باید بلند باشه با این روش حالت خفگی دست نمیده بعد یه مدت خودش خوب میشه دریچه معده اش هنوز اون جور که باید نرسیده برای همین تا یه کم بزرگتر میشه اینجوری
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با سلام خدمت ادمین عزیز
گلم میخواستم در مورد اون خانومی که میخان نگن دخترشون باکره نیست نمیدونم چرا بعضیا نمیدونن اصلا اصول شرعی و عرفی اگر خانومی باکره نباشه و آقا ندونه عقد باطلل هستش .رابطه زناشویی دخترتون هم مثل رابطه زنا و بچه شون نامشروع میشه .اگه آقا ندونه باکره نبوده عقدم هم همون موقع جاری باطل هستش امیدوارم تونسته باشم اصل مطلب ب حضورتون برسونم . لطفا بزارید توی کانال خوبتون تا خطایی نکرده باشن❤️🌷
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ببریدش پیش دکتر سعادت نیا سر فلکه دروازه شیراز می نشینه دکتر خوبی هستش
دکتر مغز واعصاب هستش
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
عزیزی ک مادرتون بواسیر داره...
۱.تا میتونه شورت ...شلوار تنگ نپوشه
۲.از عطاری روغنشا بگیر و باهاش چرب کنه ۳.مزاجشون چطوره؟شکمشون چطور کار میکنه ب احتمال زیاد یبوست داره ک خونریزی کرده ببینین اول باید اونو درمان کنین با عرض،معذرت اصلا باد شکمشون نگه ندارن چون یبوست بدتر میشه
اگه زحمش زیاده باید بره دکتر چون میکشه بالا ممکنه مجبور بشن ی قسمت از روده رو بردارن...
من پارسال اوضاعم وخیم شد داشتم بواسیر اما اینطوری نبود رفتم حکیم اول ی روغن داد برای من با اینکه اسهال شدید داشتم بخورم تا رودم پاکسازی بشه بعد نمیدونم دقیق فک کنم نشاسته بود ک باها خمیر درست میکردم دوسه دقیقه میزاشتم روزخم تا ترمیم کنه توروز دوبار بود فک کنم...اما خوب کرد... منم چون خونریزی داشتم بهم فقط،یه هفته وقت داد چون میگفت اگ از تو زخم باشه میکشه ب روده...من تو اون یه هفته فقط دامن گشاد پوشیدم و حتما بعد از دشویی چرب میکردم..خداروهزار مرتبه شکر عمل نکردم چون بی اختیاری مدفوع و باد معده میاره...الانم کارای بالا رو انجام میدم خوبم شکر خدا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام عزیزی که چشمشون سکته کرده.پدرمنم همینطور شدن هرماه تو چشمشون دارو تزریق میکردن ۵-۶سال.تا اینکه ۲ماه یکبار برا تزریق رفتن وبه توصیه طب سنتی هرشب یک قطره عرق رازیانه میچکونن تو چشم
خداروشکر خوبه دیگه نیاز به تزریق نبوده.انشالله شماهم شفا بگیرید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام .خدمت دوست عزیزمون که ریزش شدید مو دارن .ریزش مو یا از کمبود ویتامین د هست یا ازتیروییدشون ویاازکم خونی لطفا اول یه ازمایش بدهید تاعلت ریزش مو را متوجه شوید ودرمان اساسی کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلاموخستهنباشیدبهحبیبهخانموهمگروهیها
آیا.کسیازمحصولاتعقیقاستفادهکرده
نتیجهگرفتهلطفاتوگروهاعلامکننممنون
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به خانومی که میگین بعد خونه ساختن حالتون بده مضطربین .حال روحیتون به هم ریخته و به بیماری پانیک مبتلا شدین نگران نباشین به روانپزشک مراجعه کنین یکسال قرص بخورین خوب میشین انشاءالله .خونه رو عوض نکنین هیچ ربطی به اون نداره .اگر دشمنم دارین بررسی کنید از جای مطمان که یه وقت سحر و جادویی نکرده باشن براتون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
💎 صبحانه در #طب_اسلامی 💎
در روایت آمده است:
مَنْ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُبَاكِرِ الْغَدَاءَ وَ...
/من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۵۵۵
🔸 کسی که جاودانگی میخواهد و البته جاودانگی نیست، پس زود #صبحانه بخورد و...
🔰 #چای چی بخوریم؟
🌿 چاي #بادرنجبويه
🌿 چاي #زعفران
🌿 چاي #سنبل_الطيب
🌿 چاي #دارچين
🌿 چاي #زنجفيل
🌿 چاي #آويشن
🌿 چاي #مرزنگوش ( #مرزنجوش )
🌿 چاي #به
🌿 چاي #سیب
🌿 چاي #نعنا
🌿 چاي #پونه
🌿 چاي #گزنه
🌿 چاي #چلتوک_برنج ( #ارز )
🌿 چاي #عناب
🌿 چاي #مرزه
🌿 چاي #رازيانه
🌿 چاي #جو
🌿 چاي #زيره_سياه
🌿 چاي #زنيان
🌿 چاي #بابونه ( #قراص )
🔰 #قند و #شکر چی بخوریم؟
🔺 #شکر_سرخ_نیشکر
🔺 #قند_شکر_سرخ
🔺 #خرما
🔺 #شیره_خرما
🔺 #انجیر
🔺 #شیره_انجیر
🔺 #انگور
🔺 #شیره_انگور
🔺 #عسل
🔺 #توت_خشک
🔰 #نان چی بخوریم؟
🍪 #نان_گندم_کامل_محلی
🍪 #نان_جو_کامل_محلی
🍪 #نان_برنج_کامل_محلی
🍪 #نان_گاورس
▫️
غذای مقوی #معده
یکی از معضلات اکثر افراد در جامعه امروز، معده ضعیف است
سیرابی معده را تقویت میکند
💠خواص درمانی سیرابی
🔺صفرابر و باعث تولید سودای صافی
🔺درمان کم خونی
🔺مفید در رشد و تقویت کودکان
🔺بهترین برای تقویت معده و روده
🔺تقویت و درمان ریزش مو
🔺مفید برای افراد مبتلا به بیماری ام اس MS
🔺تقویت سیستم ایمنی بدن
🔺تقویت و کمک به تولید اسپرم سالم
🔺کمک در درمان بیماری های عصبی و افسردگی
🔺درمان زخم معده و اثنی عشر
🔺ضد سرطان
✍🏻سیرابی را هفته ای دوبار در برنامه ی تغذیه ای خود بگنجانید.
🟢 #خواص_حنا
🔹 #حنا برای پوست های شُل مفید است
چرا که به #اندامها قوام می دهد و #بافت_بدن سفت می شود.
🔸 پف و بیریختگی صورت و بدن ناشی از #بلغم را رفع می کند، (برای #افتادگی_و_شلی_سینه_ها نیز خوب است)
🔹 #ترشحات_زیاد_زنان را رفع می کند، (به دلیل خاصیت خشک کنندگی که دارد)
🔸 مانع #عفونت_های_مداوم_زنان می شود
🔹 #باد_رحم و #ورم_رحم را درمان می کند
🔸 همچنین درمان مشکلات #کلیه، #پروستات ، #کبد_چرب ، #فشار_خون و #دیابت است.
🔹 حنا این خاصیت را دارد که وارد #عروق شده و رگها را پاک می کند.
🔸 حنا نهادن به کل بدن توصیه میشود.
🔹 حنا هم #پیشگیری و هم #درمان_کننده است.
🔴 دوران #بارداری و #قاعدگی استفاده نشود.
کانال فروش محصولات طب اسلامی 👇✅✅✅🌻🌻🌻
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
با نظارت خانم حبیبه🌸
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام
من همیشه گروه تون میخونم ایشالله سوال منم جواب بدید من ۲۱سالمه ...دو تا خواسگار همزمان اومدن برام و پدرم ب انتخاب خودش یکیش قبول کرد هر چقد م ضجه و التماس کردم ک من شوهر نمیخام مرغش یه پا داشت البت ما تو روستا یم و پدرم معتقد بود آبروم میره هدیه هاشون پس بدم بماند ک با چ سختی و کم محبتی زندگی کردم شوهرم با باباش و دامادشون و داداشش دامداری دارن ...۳۵سالشه فقط هم از زن گرفتن رابطه و پختن شستن میدونه هر چی میگم بابا یه حرفی ...نگاهی لبخندی ...میگ این ادا ها مال شهریا س😒من خودم خیلی اجتماعی م خیلی فعال و ب نوعی برونگرام مرتب مطلب ها بهترین کانال ها را میخونم پادکست گوش میدم،خطاطی میکنم..،حتی با این ک ما اصن این جا موسسه زبان نداریم زبانم را از طریق کانال ها ب حد عالی رسوندم🥺 ..ورزش میکنم تو خونه ...گاهی کیک میپزم تزییین غذا میکنم ولی اون اص ب چشمش نمیاد مدام میگ چرا مث زن برادرام نمیای سر زمین نمیای دامداری ..ایشون توقع دارن من ۴صبح پاشم غذای ۱۶نفر ب عنوان کمک دست مادرشون بپزم و چادر ب کمر تا ۱تو دامداری باشم و باز از ۳تا ۹شب ادامه داشته باشه و کاه و یونجه و فضولات و اینا جا ب جا کنم مدامم میگ
چرا مث زن ها ی ده کار نمیکنی ...این اداها چیه
کیک میپزی سخنرانی گوش میدی(پادکست منظورشه)😒...بماند ک اصن توی رابطه م من مهم نیسم اگ بهش هم گفتم منم باید تامین بشم میگ زشته این حرفو نزن😔خلاصه ک ۳ساله ازدواج ک چ عرض کنم بدبخت کردم خودما ب بابام و داداشام گفتم آقام میگ ما ک راضی م ازش😒بشین زندگیتو کن ادا سر پسر مردم در نیار😐😐داداشام دو تاشون مجردند میگن بیای تو ده ب ما زن نمیدن😕اونام ک متاهلن میگن طلاق گرفتی آبرومون تو فامیل زنمون میره😔یه خواهر هم دارم ۱۰۰۰هزار کیلومتر با خودمون فاصله داره
این ب کنار
ایشون یه برادر ۴۹ساله دارن ک خانومش ب تازگی خودشا از دست شوهر ش نجات داد و دست دخترش گرفت و شبونه رفت از روستا کسی هم نمیدونه کجاس بماند ازحرف و حدیث های مردم ک پشتشون میزنن این خانم یه پسر۱۱ساله داشت ک با خودش نبرد و این آقا پسر از صبح ک اینا میرن دام داری پیش من تا شب ک همه میان مادر شوهرم میگ من نگه ش نمیدارم تحسه....خواهر شوهرامم میگن این پشت سر ننش حرف هس شوهرامون قبول نمیکنن این بچه چون مدرسه از روستا دوره مدرسه هم درست و حسابی نمیره....ب شوهرم میگم میگ ب جا این اداها بشین بچه را جمع کن .....بخدا دارم روانی میشم این پسر تقریبا بیش فعاله ......ب شوهرم میگم زندگیمو داغون کرده میگ بچس دیگ تو باید بلد باشی چیکار کنی ...یه راه جلوم بزارید از دست این بچه نجات پیدا کنم و با این مرد چ کنم😭😭😭رفتم جریان برا بابام باز گفتم برگشت گفت تقصیر مادرته ک تو را لوس بار اورد بعدم گفت اصن چ خودت هم یکی دوتا نمیاری وووومنم قهر کردم اومدم ..مامانمم بنده خدا میگ من درکت میکنم ولی چاره ی نیس 🥺...در ضمن جاریم سر از آبادش نیس و خونوادش هم نمیدونن کجاس امیدی هم نیس برگرده خونواده ی جاریمم زیر بار نوه شون نمیرن ....تو را خدا یه راهی بذارید جلوم فک کنید دختر نداشته خودتونم 😭..منم باشم نسیم💓
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽