#نکات_سلامتی 🍎
🥣 طرز تهیه #حلوای_سویق
⬅️ مواد لازم
سویق گندم و جو، یک قاشق غذاخوری
روغن حیوانی، یک قاشق غذاخوری
آب، ۲/۳ استکان
سه شیره یا چهار شیره، یک قاشق مربا خوری
⬅️ دستور تهیه
ابتدا روغن را داخل ظرف میریزیم،(شعله گاز کم باشد) سپس سویق را که با آب مخلوط کرده ایم به آن اضافه میکنیم، بعد از آن شیره را اضافه میکنیم و شعله را خاموش میکنیم.
📌 نکته
حلوا را روان بگیرید تا خوردن و هضم آن راحت باشد.
این #حلوا احتیاج به سرخ کردن و تفت دادن ندارد.(سویق تفت داده است)
👌 خواص
ضعف عمومی بدن ، لاغری
مناسب برای کودکان
پوکی و ضعف استخوان ها
پیسی، تب، تیرگی پوست
👍 بسیار عالی و مقوی برای افطارهای ماه مبارک رمضان/ کودکان/ نوجوانان/مادران باردار یا شیرده
#سویق
👁 عوامل موثر در #بیماری_های_چشم
👀 مصرف دم کرده "مورد" برای #درد_چشم مفید است.
👀 مصرف "عدس" موجب فزونی #آب_چشم می شود.
👀 اگر از ترکیب سه گانه "صبرزرد" و "مرمکی " و "کافور" سرمه تهیه شود،برای #تقویت_بینائی مفید است.
👀 مصرف ۱۵ عدد "سیاه دانه" همراه با عسل برای #التهاب_چشم مفید است.
👀 ضماد کوبیده "کاسنی" و همچنین خوردن آن برای #ورم_ملتحمه_دور_چشم و درد چشم مفید است.
👀 مصرف دم کرده "کاسنی" با کمی شکر سرخ برای #ضربان_چشم مفید است.
👀 مصرف دم کرده "رازیانه" موجب تقویت بینائی می شود.
👀 مالیدن "حنا" به سر و محاسن برای #بیماریهای_چشم مفید است.
👀 مالیدن دم کرده "جاوشیر" به چشم برای #فزونی_بینایی مفید است.
👀 مالیدن روغن "دارچین" به پلک چشم برای #رفع_پرش_پلک مفید است.
👀 مالیدن "دارچین" به چشم به صورت سرمه برای #تقویت_دید_چشم مفید است.
💫 امام صادق علیه السلام: #روغن_بنفشه چه خوب روغنی است،همانا بیماری را از سر و دو چشم بیرون می برد.
💫 امام صادق علیه السلام یکی از علل ضعف بینائی را زیادی موهای سر معرفی کرده و در مقابل کوتاه شدن موهای سر را عامل تقویت بینائی دانسته اند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام وعرض ادب.
من مادرم اززمان تولدم بامن مشکل داره و جز دشمنی بامن نکرده،اززمان کودکی ک با تحقیر تهمت و توهین هاش بزرگ شدم و زمان نوجوانی که با کم محلی و بداخلاقیهاش سوختم و ساختم و خداراشاکرم ک هیچوقت کوچکترین بی احترامی بهش نکردم.دوران دانشجویی با تهمت هایی ک میزد،فقط توکلم به خدا بودوخداراشکر،دختر مومنه و پاکی بودم و باوجود چنین مادر ظالم و بی انصافی،هیچوقت سمت گناه نرفتم و سالم زندگی کردم.من حتی جرأت نداشتم باپدرمهربانم درددل کنم و با ترس درحد سلام باایشون صحبت میکردم و درخارج از منزل باهم حرف میزدیم.
تمام خواستگاران منو رد میکرد و من خودم ازطریق موسسه همسریابی و در جریان قراردادن پدرم توانستم یک ازدواج موفق داشته باشم.
همسرم کم کم بارفتارهای مادرم نسبت به من آگاه شد،چون مادرم به ایشون زنگ میزد و کلی بدی از من میگفت ولی همسرم روز به روز بیشتر عاشق من میشد،چون میدید ک حرفهای مادرم،با رفتارهای من،زمین تا اسمان،متفاوت است.
دوران بارداری های بسیار سختی داشتم و بسیار تنها بودم،یکی ازدوستانم به داد من میرسید و برای من غذا میپخت چون همسرم از صبح تاشب،سرکار بودند و من تنهای تنها و البته آزار مادرم سرجای خودبود،بهم زنگ میزد و بهانه جویی میکردومن فقط اشک میریختم و دربدترین شرایط روحی و جسمی بودم و البته اصلابراش مهم نبود ک من باردارم.دریکی ازسونو ها،دکتر گفت قلب بچه گوشت اضافه داره ولی چون زیر ۳۰سال هستی،اشکالی نداره.موقع زایمانم
بخاطر حرف مردم،مجبور شد برای زایمان من بیاد و بداخلاقی میکرد تاخداراشکر بعدازده روز رفت.
سربارداری دومم،دوباره روند بداخلاقی مادرم ادامه داشت.البته هیچوقت پدرم ازمن دفاع نکرد،چون اونم مورد آزار قرارمیگرفت،ولی درخفا به من دلداری میداد ک صبر کنم و خداباصابران است.
یه روز اومد و دخترم رو برداشت و برد،من ک باردار بودم هرچی داد زدم گوش نداد و بچه رو که ۱سالونیم داشت باخودش برد،باهمسرم تماس گرفتم و زود خودشو رسوند و دیدم بادخترم اومده.گفت مادرت ازمن جرأت نمیکنه،دست از پاخطا کنه.
همسرم ازاول اصلا رو به مامانم نمیداد چون اخلاقش دستش اومده بود و اگه رو میداد،صددرصد منو تاحالا طلاق داده بود.
برای زایمان دومم،بیمارستان نیمد و دخترعموی همسرم با من به بیمارستان و بعد خونه اومد.البته ان زمان داشتیم خونه میساختیم و مادرم بابت این موضوع خیلی ناراحت بود و بیتابی میکرد و مرتب میگفت چرا این باید درناز و نعمت باشه و من هم سن این بودم،آب گرم نداشتم و ....
خلاصه ک بسیار آزارم داد،چون من شرایط مالی خوبی داشتم و این برای مامانم بسیار گران تمام میشد.
شاید برای کسی قابل درک نباشه که مادر ک چشمه عشق و محبت و عاشق فرزندشه،حاضره تیغ تو پا خودش بره ولی فرزندش سالم باشه،مگه میشه اینجوری باشه؟!
ولی من،از بدو تولد از محبت مادر بی بهره بودم و هستم.
سربارداری سومم،۳ ماهه بودم،علنا زنگ زد و به منو همسرم بدوبیراه گفت و من فقط گریه کردم،دختر ۱۰ ساله و پسر۸ساله من خیلی ناراحت شدند و تا ۹ ماهگی،من مادرم روندیدم،نه زنگ زد سراغی بگیره و نه خبری ازش شد،البته ناگفته نمونه که مسجد و زیارت کربلا و مشهد مادرم،با دوستانش،ترک نمیشه،از مشهد میره کربلا و ازکربلا میاد میره مشهد.
تا۹ ماهم ک شد و موقع زایمان،مادربزرگم،مادر پدرم،با مادرم دعواش شده بود،ک تو چه مادری هستی ک دراین شرایط بچتو تنها گذاشتی،و مادرم مجبور شد موقع زایمان بیاد و ۱۰روز خونه من بمونه و بعد رفت و بچم ۲ماهش ک شد متوجه شدیم بیماری کبد داره و عمل سنگینی روی بچم انجام دادند و گفتند عملش ناموفق بود و باید پیوند کبد بشه.الان تحت درمانه و بچه ۱ ساله روزی ۱۵ وعده دارو میخوره و طعنه های مادرم ک برو ببین چه ظلمی کردی ک خدا چنین بچه ای بهت داده.
البته بچه هامو خیلی دوست داره.
ببخشید طولانی شد.برای فرزند بیمارم دعا کنید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
در تاريخ 16 جمادى الاولى 97 در كربلا جناب آقاى سيد عبدالرسول خادم حضرت ابوالفضل عليه السّلام نقل نمودند كه در چند سال قبل :
مرحوم حاج عبدالرسول رسالت شيرازى از تهران تلگرافا خبر داد كه آقاى ناصر رهبرى (محاسب دانشكده كشاورزى تهران ) جهت زيارت مشرف مى شوند، از ايشان پذيرايى شود. پس از چند روز درب منزل خبر دادند كه زوار ايرانى تو را مى خواهند. چون رفتم نزد ماشين ، ديدم يك نفر مرد با يك خانم است . خانم پياده شد و آهسته به من فهمانيد كه ايشان آقاى رهبرى شوهر من است و مدتى است مبتلا شده و استخوان فقرات پشت او خشكيده شده و هشت ماه بيمارستان بوده و او را جواب داده اند و بيمارستان لندن هم گفته علاج ندارد و به همين زودى تلف مى شود و فعلاً به قصد استشفا اينجا آمده ايم و به تنهايى نمى تواند حركت كند.
پس دو نفر حمّال آوردم زير بغل او را گرفتند و رو به منزل آمديم . سينه و پشت او را به وسيله فنرهاى آهنى بسته بودند. با نهايت سختى هر از چند دقيقه قدمى بر مى داشت . چشمش به گنبد مطهر افتاد. پرسيد اين آقا! ((حسين )) است يا ((قمر بنى هاشم ))؟
گفتم : قمر بنى هاشم است . با دل شكسته و چشم گريان عرض كرد آقا! من آبرويى نزد حسين ندارم ، شما از برادرت حسين بخواهيد كه ايشان از خدا بخواهد اگر عمر من تمام است همين جا زير سايه شما بميرم و اگر از عمرم چيزى باقى است با اين حالت بر نگردم كه دشمن شاد شوم و مرا شفا دهد. پسر كوچك او تقريبا هشت ساله وهمراهش بود با گريه و زارى مى گفت : اى قمر بنى هاشم ! زود است كه من يتيم شوم . من در مجلس عزاى شما خدمت كردم ، استكانها را جمع مى نمودم پدرم را شفا دهيد.
پس گفت مرا ببريد حرم شريف را زيارت كنم . گفتم : با اين حالت نمى شود. قبول ننمود. با همان حالت به هر دو حرم او را برديم تقريبا به مدت چهار ساعت در راه بود با كمال سختى او را منزل برده روى تخت خوابانيدم و طورى بود كه هيچ حركت نمى توانست بكند و بايد او را حركت دهند. فردايش اصرار كرد مرا نجف ببريد. با سختى او را نجف اشرف برديم ولى نشد كه در حرم مشرف شود. از همان بيرون زيارت نمود به كربلا برگردانديم . اصرار كرد مرا به كاظمين و سامرا ببريد.
گفتم تلف مى شوى ، گفت مى خواهم اگر بميرم ، اين مشاهد را زيارت كرده باشم . بالا خره او را فرستادم . در مراجعت خانمش نقل كرد: پس از بيرون شدن از سامرا راننده پرسيد آيا امامزاده سيد محمد (فرزند حضرت هادى ) را مايل هستيد زيارت كنيد؟ (در آن زمان قبر آن حضرت چند كيلومتر از جاده اسفالت دور بود و جاده هم خاكى و خراب ) آقاى رهبرى گفت : مرا ببريد. پس حضرت سيد محمد را با كمال سختى زيارت كرديم . در مراجعت يك نفر عرب كه عمامه سبز بر سر داشت ، جلو ماشين ما را گرفت و به عربى با راننده سخن گفت و راننده جوابش مى داد.
آقاى رهبرى پرسيد آقا سيد چه مى گويد؟ راننده گفت مى گويد: من را سوار كن تا اول جاده اسفالت و من گفتم ماشين دربست شماست و اجازه ندارم .
آقاى رهبرى گفت آقا را سوار كن ، چون سوار شد سلام كرد و نزد راننده نشست . در اثناى راه ، آقاى رهبرى ناله مى كرد و مى گفت : يا صاحب الزمان عليه السّلام . سيد فرمود از آقا چه مى خواهى ؟ خانم جريان مرض آقاى رهبرى را مى گويد. سيد فرمود نزديك بيا، گفتم نمى تواند. بالا خره كمى نزديك شد. سيد دست را دراز كرد و بر ستون فقرات او كشيد و فرمود: ان شاء اللّه اگر خدا بخواهد شفا مى يابى .
از فرمايش سيد اميدى در ما پيدا شد. گفتم آقا! ما براى شما نذرى مى كنيم . فرمود خوب است . گفتم اسم شما چيست ؟ فرمود:((سيدعبداللّه )) (بنده خدا).
آقاى رهبرى گفت : محل شما كجاست تا به وسيله پست براى شما بفرستم . فرمود به وسيله پست به ما نمى رسد شما هرچه براى ما نذر كرديد هر سيدى كه ديدى به او بدهيد. چون نزديك جاده اسفالت رسيديم ، فرمود نگه داريد.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در تاريخ 16 جمادى الاولى 97 در كربلا جن
#ادامه
موقعى كه خواست پياده شود فرمود آقاى رهبرى امشب شب جمعه است و خداوند اجابت دعا را تحت قبه جدم حسين عليه السّلام قرار داده و شفا را در تربت او. امشب خود را به قبر او برسان و پيغام مرا به او برسان .
گفتم هر چه مى فرماييد مى رسانم . فرمود بگو يا امام حسين عليه السّلام فرزندت براى من دعا كرده و شما آمين بگوييد. پس آن سيد بزرگوار رفت و من به خود آمدم كه اين آقا كه بود؟ به راننده گفتم ببين از كدام سمت رفت و او را پيدا كن . چون راننده نگاه كرد ابدا اثرى از آن بزرگوار پيدا نبود.
خلاصه آقا سيد عبدالرسول در همان شب او را در حرم امام حسين عليه السّلام برده و مكرر عرض مى كرد آقا! يك آمين از تو مى خواهم ،، فرزندت چنين گفته است و حالش طورى بود كه هركس نزديك او بود، همه را گريان مى ساخت ، پس او را منزل روى تخت خوابانيدم و چون سختى مسافرت در او اثر كرده بود حالش بدتر از قبل بود. پيش از اذان خوابيده بودم ، خادمه منزل درب حجره ام مرا صدا زد، بيرون شدم ، گفتم چه خبر است ؟ گفت بيا تماشا كن كه آقاى رهبرى نماز مى خواند. تعجب كردم . از آينه درب نظر كردم ديدم ايشان روى سجاده ايستاده و مشغول نماز است .
از خانمش جريان را پرسيدم ، گفت مرا سحر صدا زد. بلند شدم گفت آب وضو بياور، گفتم ناراحت هستى نمى توانى گفت در خواب حضرت امام حسين عليه السّلام به من فرمود خدا تورا شفا داد برخيز نماز بخوان و من مى توانم . پس آب وضو آوردم . با كمال آسانى برخاست وضو گرفت گفت سجاده بياور گفتم نشسته بخوان . گفت چون امام فرموده البته مى توانم و فنرهاى آهنى سينه و پشت مرا باز كن . بالا خره با اصرارش همه را باز كردم ، پس ايستاده مشغول نماز خواندن است چنانچه مى بينى .
پس وارد حجره شدم و او را در بغل گرفتم و هر دو گريه شوق مى كرديم و حمد خداى را بجاى آورديم . پس تلگراف بشارت به تهران مخابره كرديم . چند نفر از بستگان ايشان آمدند و با كمال عافيت به شام مشرف شدند پس به تهران برگشتند و تا اين تاريخ در كمال عافيت در تهران هستند و چندين مرتبه زيارت كربلا و يك مرتبه حج مشرف شده اند.
چنين به نظر مى رسد كه آن سيد بزرگوار كه در راه (حضرت سيدمحمد) ملاقات كرده اند يكى از رجال الغيب يا ابدال يا يكى از عباد صالحين حضرت آفريدگار بوده كه ماءموريت غيبى داشته اند كه بيمار مزبور را كه دچار ياءس شده بود اميدوار سازد و آنچه را كه ديگران بايد عبرت بگيرند:
يكى آن است كه در اثر تاءخير اجابت هيچ وقت نبايد نااميد شوند.
ديگر آنكه آنچه از امام صادق عليه السّلام رسيده كه اجابت دعا تحت قبه حسينيه است باور دارند. ديگر موضوع نذر كردن در راه خدا را امر مطلوب و مرغوبى شناسند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام خانما آب سبزی رو اصلا چطور میشه گرفت من با آبمیوه گیر هم نتونستم آب سبزی رو بگیرم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت همه دوستان امیدوارم سوال من منتشرکنید یک ماه گذشته پیام گذاشتم ولی توگروه نداشتید
برای تعیین جنسیت ای وی اف کسی درقم انجام داده نتیجه ببینه وچه دکتری خوب هست
ممنونم بابت راهنمایی وگروه خوبتون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وخدا قوت ی پسر ۹ ساله دارم خیلی کنجکاو ه از ۳ سال پیش وقتی میرفتیم بیرون از خونه ته سیگار ک رو زمین میدید را بر میداشت و نگاه میکرد یا اگه عمو یا تو تلویزیون کسی را میدید ک سیگار یا قیلون میکشه خیلی نزدیکش میرفت وبا دقت نگاه میکرد از من هم خیلی سوال میکنه برا چی سیگار میکشن چ حسی داره چرا سیگار بده منم ک خانوادم اصن اهل این چیزا نیستن بلد نیستم چی جواب بدم فقط بهش میگم بده آدم را ب زمین میزنه این چیزا قانع میشه و دوباره ی مدت بعد همین سوالها را میپرسه بعد چون یکی از عموهاش معتاد و پدرش هم یواشکی سیگار میکشه وعموهای شوهرم هم معتادن برا آیندش خیلی نگرانم ومیترسم😔😱 ومن تجربه ای تو این زمینه ندارم ودو فرزند دارم اولی دختر ودومیم پسر تو را خدا اگه کسی تجربه داره وبلده راهش را به من بگه مشاوره هم گرونه نمیتونم برم🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
لطفا کسانی که تجربه ی از شیر گرفتن و درس خوندن یا اشتغال با بچه ی نوپارو دارن جواب منو بدن🌺🙏☺️
عرض سلام به اعضای کانال، دخترم حدود ۴ ماهه دیگه دوسالش کامل میشه و من همین یک فرزندو دارم.. از اونجایی که تصمیم دارم درس بخونم..و هم دوست ندارم و هم زمان ندارم دخترم یکسره از سینم آویزون باشه و اینکه داریم به ماه رمضون هم نزدیک میشیم، میخوام شیر خوردنش کم بشه...بنظرتون چه کاری کنم که نه بهش لطمه بخوره نه اینکه خودم انقدر اذیت بشم..الان که خیلی بهونه گیری میکنه و سینمو میگیره....😭😭تا حالا شیرخشکم بهش ندادم
دوست داشتم به شیشه عادت کنه که هنوز که هنوزه نکرده و تایم زیادی از روزو شب رو زیره سینمه
متاسفانه بعد از سال اول هم فقط یک طرفو میگیره و سختیش برام بیشتره..
درضمن خیلی هم اهل آشپزی نیستم😞لطفا با این دید راهنمایی کنین😬
چیکار باید بکنم که آروم آروم وابستگیش کم بشه و بهونمو نگیره..آخه اگه خدا بخواد و تو آزمون استخدامی قبول بشم باید از دو سالو چهارماهگیش نصف روز تنهاش بزارم😔ینی کناره خودم نباشه
ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🌺🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید من چهار بار کاشتم ونگرفتم علتش چیه چرا نمیگیرم.. ذخیره تخمدان نیم شده پارسال بود الان دکتر گفت باید تخم اهدایی بگیری راه حل برام نداری که ذخیره تخمدان بربالا خیلی افسردگی شدم😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر
یه سوال داشتم از اعضای گروه
یکی از خانمها ی اقوام ما.مدت چند ماهی میشه که به نوعی انگل مبتلا شده که به اصطلاح کرمک نامیده میشه
ایشون میگن که هنگامی که کوچکترین چیز شیرین حتی یک حبه قند میخورن از ناحیه مقعد متوجه حرکت جسمی میشه.که وقتی خیلی اذیت میشن خیلی ببخشید مجبور میشن که از انگشت استفاده کنند و کرمک رو با دست در بیارن.ایشون میگن خودشون کرمک رو می بینند.
آیا کسی راه حلی برای این مشکل دارند؟؟؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر،ببخشیدهمسرم اعتیادداره هردعایی اطرافیانم گفتن خوندم اماتاثیری نداره لطف میکنین راهنمایی کنین که چه کاری انجام بدم این مشکل اززندگیم حل شه😭
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند..
عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم ..
بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ...
بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند ..
موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم ..
آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم ..
گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
طفلک دختره😢👆🙈🔞
کاملش سنجاق شده😍
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خانما آب سبزی رو اصلا چطور میشه گرفت من با آبمیوه گیر هم نتونستم آب سبزی رو بگ
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
برای سینوزیت روغن بنفشه برپایه ی کنجد شبها بریزن داخل بینی ,تا یکهفته هرشب یک قطره در یک سوراخ شب بعد سوراخ مخالف به همین صورت ,بعددوباره یکهفته نریزن ,دوباره به همون روال شروع کن تا دوهفته ادامه بدن
افسانه خانم
گفتید برای بداخلاقی همسر
سوره ناس یونسیه یاودود بخونیم
اینها تعداد خاص نداره؟
یا فقط هرتعداد شد بخونیم؟؟؟
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام.
#نگرفتن سینه مادر توسط کودک
در جواب خانمی که گفتن الان بچه شون ۵ ماهه شده و همچنان سینه مادر رو نمیگیره،عرض کنم،به احتمال زیاد چون شیر شما زیاد هست،یکی دو بار شیر پریده توی حلقش و بچه خاطره بد داره.
منم مثل شما دخترم رو همه جا بردم،مشکلی نداشت تا اینکه بالاخره خودم فهمیدم.
اون اوایل وقتی به قول معروف سینه ام رگ میکرد(یعنی جریان شیر زیاد می شد)،دخترم سرش رو عقب می برد و من باز به زور سرش رو میچسبوندم به سینه ام.
دو سه بار این اتفاق افتاد و دیگه از سینه زده شد.
احتمالا بچه شما هم همینطور شده.فقط اینو بگم ناامید نشین.دختر من بالاخره توی ده ماهگی سینه ام رو گرفت ولی منم چون توی یک سفر،شیرم رو ندوشیدم خشک شده بود و دیگه شیر نداشتم.
عید رفتین سفر،حتما بازم شیرتون رو بدوشین.
راستی،بانک شیر بیمارستان ها،شیر های اهدایی مادران رو قبول میکنن.حیفه،بیرون نریزید.
اجرتون بیشتر از بقیه مادرهاست چون مشقت بیشتری تحمل می کنید عزیزم🌷
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام خوبی سلامتی بابت این پیام خانمی ک سینه اش نوزادش نمیگیره بگیید تربت اربابمون بگیرن ب سقف دهان نوازد بزنن و بهشون با نیت توسل حضرت زهرا حضرت علی اصغر شیر بدن سینه قبول میکنن
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام این شماره دکتر بابایی برای اون خانمی که میخاست لطفا زودتر بذارید
۰۹۰۲۲۵۲۱۰۰۹
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام به همه اعضا گروه
درجواب اون خانم که میره کربلا التماس دعا دارم تو عراق جنساش گرون هس خیلی کم پارچه هس که از ایران ارزانتره اونم جنسش خوب نیست لیوان وقند ونبات باهرچی که چایی میخوری باخودت ببر چون تو هتل فقط شکر هست قندونبات نیست توسلف سرویس میز باز هس با نهار وشام دو نوع میوه سالاد زیتون خرما دوغ نوشابه همه چی میدن وضع اونجا خیلی بهتره از ایران بستگی به ریس کاروان همداره نایب الزیاره ما باش حتما برای فرج وسلامتی امام زمان دعا کنی
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
سلام خدمت حبیبه خانم و هم گروهی های عزیزم می خواستم به اون خانمی که از سوره زخروف حاجت گرفته بپرسم از کدوم آیه سوره زخرف حاجت گرفتن لطفاً واضح بگید کدوم آیه بوده
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🤱 #تغذیه در #دوران_شیردهی
☀️ #غذای_مادر باید بسیار چرب باشد تا هم از یبوست دوران شیردهی (که به دلیل کاهش رطوبت و چربی ایجاد میشود) جلوگیری کند و هم باعث چرب شدن شیر مادر و سیر شدن نوزاد میشود و در رشد نوزاد هم بسیار مؤثر است.
☀️ مصرف شیر به همراه روغن حیوانی، کلّه پاچه، تخم مرغ سرخ شده در روغن حیوانی زیاد، کاچی چرب، زیره جوش (آرد تفت داده با روغن، عسل، تخم مرغ)، کباب گوسفندی به همراه دنبه زیاد، آبگوشت، روغن زرد و عسل، حلیم، شیرعسل، شیر و زرده تخم مرغ، شیربرنج و مغزها از بهترین غذاها هستند.
☀️ نکته بسیار مهم
به هیچ عنوان غذای سرد نباید استفاده شود. #نفخ_نوزاد، #افسردگی_پس_از_زایمان، #نازایی و #سرد_شدن_رحم، #کم_خونی و #پوکی_استخوان_مادر و #خشک_شدن_شیر از عوارض خوراک سرد است.
🧀 #لبنیات، چه کسانی کمتر از لبنیات استفاده کنند؟
🥛 طبع لبنیات سرد و تر میباشد و خوردن آن برای افراد سرد و تر و یا به اصطلاح بلغمی خوب نيست و بهتر است همراه مصلحات مصرف شود.
🧕 خوردن لبنیات برای #زنان که اکثرا مزاج سردی دارند،موجب چاقی و ابتلا به #بیماری_های_مفصلی می شود و بخصوص اگر در شب مصرف شود به علت اینکه طبع شب نیز سرد هست موجب #درد_بدن، #ورم و #التهاب می شود.
👤 افرادی که از بیماریها و ناراحتی های زیر رنج می برند، باید تا حد امکان از مصرف لبنیات پرهیز نموده و در صورت مصرف، همراه با گردو، خرما، زنیان، پونه کوهی و گلسرخ استفاده نمایند:
#درد_مفاصل
#یبوست
#سنگ_کلیه، مثانه و مشکل #کیسه_صفرا
#نفخ_معده، #باد_روده و #میکروب_معده
#لک_سفید ( #برص یا #پیسی )
عفونت و #ترشح_زنانگی
#کیست_تخمدان
#درد_قاعدگی و شکم درد
#اختلالات_قاعدگی
#شب_ادراری_کودکان
#صرع و #تشنج
افسردگی و ناراحتی اعصاب
پرخوابی
#آلزایمر یا فراموشکاری
#پارکینسون یا رعشه و لرزش بدن
نفس تنگی، #آسم و #سینوزیت
#کم_کاری_تیروئید
👌 شیرطبیعیگاو نسبت به سایر لبنیات مفیدتر می باشد و می توان با عسل آن را میل کرد
#حرف_اعضا 🌸🍃
❌❌❌❌سلام حبیبه خانم عزیز این پیام رو در جواب خانمی که گفتن بچه اشون سندرم هستن عزیزم نگران نباش من تو بارداری دومم بهم گفتن بچه ات سندرم هست چون هر دوتا غربالگری این رو نشون داده بود بعد که آمینو سنتز شدم که بعد از یک ماه انتظار جواب اومد گفتن بچه اتون سالمه و سونو هم انجام دادیم شکر خدا پسرم هیچ مشکلی نداره والان پنج سالش هست عزیزم اصلا خودت رو ناراحت نکن اینا یکمی هم بخاطر اینکه جیب مردم رو خالی کنن به هر روشی مردم آزار میدن من موقعی که داشتم آمینو سنتز میشدم حدود بیست نفر بودیم که خدا شاهده موقع گرفتن جواب آزمایش چند نفرشون رو دیدم شکر خدا همه سالم بودن و جالب اینجاست که بعد من دوتا جاریهام هم باردار شدن و مثل ما همین مراحل رو طی کردن وبچه های اونا سالم هستن شکر خدا و این موضوع باعث شد که از خیلیها پرس جو کنم تقریبا با همه مردم بینوا این کار کردن وباعث ناراحتی و خالی کردن جیب مردم بیچاره شدن
خودتون رو ناراحت نکنید من نمیگم آزمایشات رو انجام ندید ولی به خودتون استرس ندید با توکل به خدا همه مراحل رو پیش برید.ببخشید که طولانی شد❤️❤️
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام.خدمت همه عزیزان.عزیزی که بهتون گفتن بچه تو راهیتون سندرم داون داره.خواهر گلم علاوه بر خودم ۴تا از اشناهامونم همین حرف رو بهشون زدن.خدا میدونه چقدر استرس داشتم.ولی من ازمایش خون دادم دکتر متخصصی که رفتم گفت که آزمایش امنیو سنتز نده چون ممکن بود آمپول به جنین بخوره و موجب سقط بشه.چون من توی۴ماهگی رفتم گفت بچه بزرگه .شکر خدا هم خودم و هم اون آشناها ازمایششون سالم بود و الانم بچه ها به لطف خدا مشکلی ندارن.توکلت به خدا باشه.خواهر عزیزی که مشهد ساکن هستین و اسمتون معصومه اگر رفتین حرم به امام رضا سلام منم برسون😭بگو صدامو میشنوی و کاری برام نمیکنی.بگو خیلی منتظر معجزشم.رومو زمین نندازه.عزیزان توی ماه رمضان سر سفره افطاربا قلب پاکتون همدیگه رو فراموش نکنیم.منم دعا کنید😭کاری از دست خودم بر نمیاد😔شفای تمامی مریضها و رفع مشکلات ریز و درشت همه عزیزان صلوات🤲📿
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام دوستان خواهر زادم دوسه ساله صورتش لک سفید زده دکتر هم رفته پماد و شامپو داده اما فایده نداشته کسی میدونه چیه و چه درمانی داره
#ایدی_ادمین 👇❤️
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان . همسایه ها زنگ زدن امبولانس اومد بردنش بیمارستان ، گفتن خونریزی داخل دار
#داستان_زندگی 🌸🍃
مرجان
حسام گفت پس همون خونه بابات پیش کس و کارت بمون لازم نکرده برگردی با ما المان، اروم و قاطع گفتم خدا خیرت بده حسام اتفاقا خودمم همین تصمیمو داشتم نمیدونستم چه جوری بگم.
حسام گفت خداروشکر ما ام از دست اخلاق گندت راحت میشیم.
اون شب حسام منو رسوند خونه پدرمو و خودشون رفتن.
احساس میکردم حسام حرفمو جدی نگرفته و گذاشته پای حاظر جوابیم توی دعوا ولی باید بهش میفهموندم که تصمیمم جدیه.
فرداش عصر مادر شوهرم و زندایی اومدن و خواستن که با من صحبت کنن که مشکل حل شه
وقتی من مشکلاتمو گفتم مادرشوهرم گفت من با حسام حرف میزنم خودشو جمع وجور کنه تا دو سه سال دیگه بچه دار بشید، گفتم حسام منو ددست نداره، بچه ای که من مادرش باشمم دوست نداره، قبلا بهم گفته اگه حامله شم بچمو میکشه، من یه عمر خواسته نشدنو با تمام وجودم لمس کردم نمیخام بچمم اینو تجربه کنه. دلم میخواد از مردی بچه دار بشم که من و بچمو دوست داشته باشه. اون روز خیلی صحبت کردیم
گفتم تو هر کاری میکنی واسه بچه هات میکنی ، هم تو عاشق اونایی هم اونا عاشق تو، من چی دارم اینجا؟ کی تو این خونه منو دوست داره؟ حسام من نمیخوام تو بی کسی و تنهایی پیر شم و به هیچ کدوم از آرزوهام نرسم. من ارزو دارم ادامه تحصیل بدم سه سالم صبر کددم تا شرایط بهتر شه,الان دیگه میخوام برم دانشگاه
حسام گفت من مسئول آرزوهای تو نیستم مرجان، الانم واقعا شرایطشو ندارم تو رو به ارزوهات برسونم.
این حرف حسام مثل پتک تو سرم خورد و منو به خودم اورد، حسام راست میگفت اون مسئول ارزوهای من نیست، من خودم باید برای ارزوهام تلاش کنم، فقط من مسئول ارزوهای خودمم، اون شب تا صبح بیدار بودم و فکر میکردم ، من اشتباه کردم، تموم زندگیمو اشتباه کردم که فکر کردم که با ازدواج میتونم به ارزوهام برسم و هربار بدتر از قبل شکست خوردم و هر بار با هر ازدواج از ارزوهام دورتر شدم،
روزای بعد از اون شب خیلی با خودم کلنجار رفتم، خیلی فکر کردم، به حسام و بچه هاش نگاه میکردم و مطمئن میشدم من تو زندگیشون جایی ندارم، اون روزا داشتم همه جرئتمو جمع میکردم برای گرفتن سخت ترین تصمیم زندگیم، یادمه تعطیلات سال نو بود و حسام مدتی بود پول جمع کرده بود که بتونیم بریم ایران، ایران رفتنمون جدی شده بود و منم تو تصمیم جدی بودم.
روزای قبل رفتنمون با بودجه ای که حسام کنار گذاشته بود رفتم برای همه سوغاتی خریدم و بسته بندی کردم و وسایل جمع کردیم و منم وسایلامو جمع کردم، به کسی چیزی نگفتم ولی میدونستم که دیگه نمیخوام برگردم اینجا، اونچیزایی که میتونستم با خودم ببرم رو تو چمدون گذاشتم و میدونستم بقیه رم حسام می تونه بفرسته برام.
روزی که داشتم برای همیشه ازون خونه می اومدم بیرون، به همه جاش نگاه کردم و تو گوشه گوشه اش ارزوهای خاک شدمو دیدم. ارزوی داشتن شوهری که دوسم داشته باشه، ارزوی درس خوندن، ارزدی زندگیی که همه حسرتشو بخورن ، اما حالا داشتم با حسرت همون گذشته خودم اونجا رو ترک میکردم. به هیچ کس چیزی نگفته بودم، میخواستم تو عمل انجام شده قرار بگیرن.
برگشتیم ایران، همراه بچه ها ، از پشت اون شیشه به مریم و مامانم نگاه کردم و روزیو یادم اومد که خودم اون ور شیشه بودم و داشتم به زندگی مینا حسرت میخوردم. من همه چیمو باخته بودم ولی هنوز زنده بودم و فرصت زندگی و جبران گذشتمو داشتم.
از فرودگاه رفتیم خونه ما و شام خوردیم، آخر شب که حسام و بچه ها میخواستن برن خونه مامان حسام بهش گفتم من دوست دارم خونه خودمون بمونم، عیب نداره تو و بچه ها بدون من برید خونه مامانت؟حسام مردد نگاه کرد و گفت باشه هر جور راحتی و زیر نگاهای پر از سوال مادر شوهرم و خانواده ام حسام و بچه ها و مادر وهرم رفتن خونه و بعد از ینکه با خانواده ام تنها شدم ، سوالا شروع شد: دعوا کردین؟ چی شده؟ مشکلی دارین؟ گفتم نه دلم میخواست یه کم تنها باشم تو خونه پدریم، پیش خانواده واقعیم.
اون شب وقتی بعد از سه سال دوباره تو اون اتاق خوابیدم تحساس کردم همش همینه ، هرکاری که فکر میکنم بای خوشبخت شدنم لازمه انجام میدم ولی بازم تهش شکست خورده و تنها به همین اتاق میرسم، فرداش وقتی با مریم تنها شدم قضیه رو بهش گفتم، دیگه دلم طاقت نداشت اینو به کسی نگم، بهش گفتم دیگه نمیخوام برگردم المان و میخوام از حسام جدا شم و همینجا بمونم، از شرایط زندگیم اونجا بهش گفتم و گفتم که چقدر تنها بودم و حسام و بچه هاش دوسم ندارن.
مریم که با شنیدن حرفام بهم ریخته بود بهم گفت عجله نکنم و بزارم مامان و بابا یا احمد اقا با حسام حرف بزنن، ولی مگه میشد اون همه مشکلو با حرف زدت درست کرد؟ گفتم مریم حسام منو دوست نداره و با حرف زدن احساسش تغییر نمیکنه.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین 🌸🍃
وجوب روزه✅
پرسش :گرفتن روزه برای مسلمانان چه حکمی دارد؟
پاسخ :در هرسال واجب است همه افراد مکلّف یک ماه مبارک رمضان را روزه بدارند.
تعریف روزه✅
پرسش :روزه در اصطلاح شرع به چه معنا میباشد؟
پاسخ :روزه آن است که انسان براى اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چیزهایى که روزه را باطل مىکند خوددارى کند.
اهمیّت روزه در اسلام
پرسش :جایگاه روزه در دین اسلام چگونه میباشد؟✅
پاسخ :روزه یکی از عبادتهای مهمّ اسلامى است که در هرسال تنها به مدّت یک ماه، ماه مبارک رمضان، بر مسلمانان واجب میشود؛ و یکى از بهترین روشهای خودسازى و تهذیب نفس است. روزه از معدود عباداتى است که گناه بزرگ ریا و خودنمایى نمیتواند در آن نفوذ کند; زیرا شخصى که اهل روزه است و لیاقت بار یافتن به این ضیافت الهى را دارد هرگز بهغیراز خدا به دیگرى فکر نمیکند و شخصى که لیاقت این عبادت بزرگ را ندارد و اهل روزه نیست، بلکه اهل ریا و خودنمایى است، لازم نیست روزه بگیرد و تظاهر کند، بلکه بدون اینکه روزه بگیرد بهدروغ خود را روزهدار نشان میدهد! روزه از ارکان پنجگانه اسلام، ابزار رسیدن به تقوا، سپر آتش جهنّم، موجب سلامتى انسان و خلاصه یکى از بهترین ابزار ترقّى و قرب الى الله است.
تفاوت بین خواب، جنون و اغماء ✅
پرسش : تکلیف فرد خوابیده، مجنون و بیهوش در مورد روزه چیست؟
پاسخ :معمولاً خواب اختیاری است و جنون اختیاری نیست، اما اغماء نه جنون است و نه خواب. روایات متعددی داریم که روزه ازآنها ساقط است اما در مورد اغماء اگر نیمی از روز باشد و قبل از آن نیت کرده باشد احتیاط واجب آن است که قضا کنندامااگرتمامروز باشد از او ساقط است.
عدم لزوم اجازه شوهر و پدر برای روزه رمضان✅
پرسش :آیا رضایت پدر یا شوهر برای روزه گرفتن لازم میباشد؟
پاسخ :روزه ماه مبارک رمضان واجب است و در تکالیف واجب، رضایت و عدم رضایت ایشان شرط نیست و فرد باید طبق تکلیف خود عمل کند و روزه بگیرد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽