eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵اشرافیت حاکمان «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» ‏ نهج البلاغه 🔹با من آنگونه که با جباران سخن گفته می‌شود، سخن نگویید، و آنگونه که از افراد تندخو احتیاط می‌کنند، از من احتیاط نکنید، با زدوبند و چاپلوسی و طمع‌کاری با من ارتباط نگیرید و گمان نکنید اگر حرف حقی به من گفته شود شنیدنش برایم کمترین تلخی و دشواری را داشته باشد و ... مدتی پس از صلح امام حسن (ع) در سفری به مدینه آمد. در نماز جماعت مدینه تکبیر قبل از رکوع و بسم‌الله را از سوره حمد حذف کرد. پس از نماز، مهاجران و انصار به او خُرده گرفتند که چرا بسم‌الله و تکبیر را سرقت کردی (سرقتَ من الصلاة)؟ مجبور شد نمازش را اعاده کند! شافعی که راوی این حکایت معاویه است می‌گوید معاویه سلطانی بسیار عظیم القوة و شدید الشوکة بود همینکه مردم مدینه جرأت کرده‌اند به او ایرادی بگیرند نشانه این است که بسم‌الله جزء واجب نماز بوده است! (مسند شافعی ص 13) ◀️گزارش شافعی از شخصیت معاویه گزارش بسیار دقیقی است! سلطانی که حتی اگر نماز خود و مردم را باطل کند، صحابه پیامبر از ترس نتوانند به او اعتراضی بکنند! این، در شیوه حکمرانی معاویه است اما منطق حکمرانی علی علیه‌السلام همان است که در این خطبه 216 آمده است. ،شماره 140 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۴ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵کلمه إحکام در نامه 31 نهج البلاغه به معنای کاری را با اتقان و استحکام و دقت انجام دادن است. بی‌توجهی به این نکته لغوی در ترجمه برخی فرازهای نهج‌البلاغه مانع از کامیابی مترجمان در انتقال دقیق معنا به زبان فارسی شده است. ✍️مثلا در آمده است: «ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِم مِثْلَ الَّذِي الْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلَامِكَ إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة» ترجمه: آنگاه ترسیدم اموری که مردم به خاطر هوا و هوسها و اجتهادات شخصی‌شان در آن به اختلاف افتاده‌اند، بر تو مشتبه شود، همانطور که بر خودشان نیز مشتبه شد. برای همین [به این نتیجه رسیدم که کوشیدن برای] استحکام عقایدت، با همه آن‌که هشدار دادن [و امر و نهی کردن جوانان] را نمی‌پسندم، بهتر از آن است که در جریانی رهایت کنم که در آن از هلاکت تو بیمناکم. 🔻در اینجا در جمله «کان إحکام ذلک...» یعنی شبهه را به صورت درست و متقن و اثربخش جواب دادن. این نکته که در بسیاری از ترجمه‌ها منعکس نشده، ظرافتهای بسیاری در خود دارد. مثلا نشان می‌دهد که شبهه را جواب ندادن بهتر است از بدون اتقان جواب دادن. ،‌ شماره 54 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۶ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵مرز بین تأسف سیاسی و اشک عاطفی ✍️ابوالخطاب از شاگردان امام صادق علیه‌ السلام بود که چون در ادامه دچار غلو و انحراف شد، از محضر امام ع طرد شد و سرانجام به خاطر اعتراض سیاسی بر عباسیان، همراه با یارانش به طرز فجیعی توسط حکومت عباسیان به قتل رسید. روزی یکی از شاگردان امام صادق علیه‌السلام در محضر ایشان از قتل ابوالخطاب سخن می‌گفت که بغض کرد و اشکش جاری شد. امام علیه السلام از او پرسیدند: آیا تو برای از دست دادن آنها حزین هستی؟ گفت: نه ولی خودتان یک بار که درباره جنگ سخن می‌گفتید، فرمودید که یاران علی علیه‌السلام نیز بر کشته‌های نهروان می‌گریستند. حضرت امیر از آنها پرسید که آیا برای از دست رفتن کشتگان نهروان حزین شده‌اید؟ یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام به ایشان عرض کردند: نه ما به یاد دوستی و الفتی که با اینها داشتیم می‌افتیم و به آن بلایی که به آن گرفتار شدند می‌اندیشیم و دلمان می‌شکند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: چنین گریه‌ای اشکال ندارد. ↩️عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَكْرٍ قَالَ: ذَكَرْتُ أَبَا الْخَطَّابِ وَ مَقْتَلَهُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فَرَقَقْتُ عِنْدَ ذَلِكَ فَبَكَيْت. فَقَالَ أَ تَأْسَى عَلَيْهِمْ؟ فَقُلْتُ لَا وَ لَكِنْ سَمِعْتُكَ تَذْكُرُ أَنَّ عَلِيّاً ع قَتَلَ أَصْحَابَ النَّهْرَوَانِ فَأَصْبَحَ أَصْحَابُ عَلِيٍّ ع يَبْكُونَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ عَلِيٌّ ع أَ تَأْسَوْنَ عَلَيْهِمْ؟ فَقَالُوا: لَا إِنَّا ذَكَرْنَا الْأُلْفَةَ الَّتِي‏ كُنَّا عَلَيْهَا وَ الْبَلِيَّةَ الَّتِي أَوْقَعَتْهُمْ فَلِذَلِكَ رَقَقْنَا عَلَيْهِمْ ! قَالَ: لَا بَأْسَ. 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏79، ص: 87 و 88 ،شماره 141 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۸ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵 الگوی یا ثروت بادآورده؟ 🔹یکی از نگرانی‌های مقام معظم رهبری که از دهه هفتاد بدان پرداخته‌اند، خطر انباشت در جیب برخی از افراد منتسب به نظام جمهوری اسلامی است. در یک برنامه تلویزیونی یکی از فضلای حوزوی در مقام دفاع از جمهوری اسلامی (که خود وظیفه‌ای ملی و تکلیفی دینی است) این نکته را متذکر شده است که در حکومت امیرالممؤمنین نیز از ثروتمندان به عنوان کارگزاران دولت استفاده می‌شد که یکی از آنها قیس است. 🥺🙁😮 🔻راستی آیا قیس بن سعد، به ثروتمندانی که در جمهوری اسلامی درباره آنها گفتگو می‌شود، شباهتی داشت؟ 1) شخصیت قیس: قیس فرزند سعد بود. سعد بزرگ قبیله خزرج و یکی از دوازده نقیبی بود که در هنگام بیعت با پیامبر ص تضمین کردند که قبیله‌هایشان هم ایمان می‌آورد. بعد از او نیز ریاست قبیله خزرج به فرزندش قیس واگذار شد. قیس از یاران نزدیک و مقرّب علی بود که ابتدا فرماندار مصر و سپس فرماندار آذربایجان شد. در جنگ صفین نیز از فرماندهان مهم لشکر بود. چنان درایتی داشت که گاه مالک اشتر را نصیحت می‌کرد. چنان اعتباری در نزد خاندان علی ع داشت که بعد از شهادت امام از نزدیکترین یاران حسن بن علی ع بود. 2) زهد و بخشش:‌ آثار و اخبار درباره بخشش او بسیار گسترده است. یک بار که یکی از املاکش را به قیمت 90هزار دینار فرخته بود، جارچی فرستاد در مدینه جار بزنند که هر کس قرض می‌خواهد بیاید. در یکی از بیماریهایش دید کسی به عیادتش نمی‌آید، همسرش به او اشاره کرد که همه‌ی مردم به تو بدهکارند، خجالت می‌کشند به حضورت برسند، اعلام کرد که همه بدهکاران را حلال کرده و بدهی‌ها را بخشیده است! منابع تاریخی فصول مشبعی را در بخشش و بی‌اعتنایی او به ثروت نقل کرده‌اند. ۳)‌ سلامت سیاسی:‌ مسعودی در مروج الذهب سه صفت او را بزرگ و کم‌نظیر دانسته است: دیانت، زهد و عشق و علاقه به علی علیه‌السلام. قبل از نقشه‌ای کشید تا قیس را به سوی خود بکشاند. در آخرین نامه قیس به او نوشت: «ای بت و ای بت‌زاده تو می‌خواهی مرا از علی بن ابی‌طالب جدا کنی و به طاعت خودت بکشانی؟ مرا می‌دهی که مردم از علی جدا شده و به سوی تو آمده‌اند؟ به خدا قسم اگر برای علی کسی جز من و برای من کسی جز علی باقی نمانده باشد تا وقتی با علی دشمن هستی من با تو سر آشتی نخواهم داشت! من دشمن خدا را بر ولی خدا ترجیح نخواهم داد!» الغدیر ج 2 ص 110 و 112و 113 ☑️ای کاش آن روحانی بزرگوار در آن برنامه، صاحبان ثروتهای بادآورده را با قیس بن سعد مقایسه نمی‌کرد! شماره 50 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۱ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵مبارزه با و تبعیض اجتماعی؛ مانیفست انقلاب علی علیه‌السلام «...وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ ...» سوگند به کسی که او را به پیامبری برانگیخت، [درحکومت من] به شدت در هم آمیخته خواهید شد و به شدت غربال خواهید شد و آنقدر مانند دانه‌های داخل دیگ بالا و پایین خواهید شد تا اینکه پایین‌مرتبه‌ها صدرنشین شوند و صدرنشین‌ها به پایین کشیده شوند... 🔹علی ع در جامعه‌ای به خلافت رسید که مشکلات زیادی در آن وجود داشت و او باید بین آن مشکلات به اولویت‌سنجی می‌پرداخت: برای مثال مشکل اول این بود که دوگانه «انتصاب و امامت» به دوگانه «بیعت و خلافت» تبدیل شده بود! مشکل دوم فساد مالی و فاصله طبقاتی بود آنهم در حدی که طلاهای برخی از صحابه‌ با تبر بُرش می‌خورد! مشکل سوم مسأله فتوحات مستمر خلفا بود که علی نیز در کسوت خلیفه چهارم باید درباره آن برنامه‌ای ارائه می‌کرد، مشکل چهارم مساله قتل خلیفه سوم بود که خلیفه چهارم برنامه خود را برای مجازات عاملان قتلش مشخص می‌کرد چنانکه پیشنهادهایی نیز از سوی برخی صحابه در این مورد به علی علیه السلام ارائه شده (البدایة و النهایة؛ 7 ص 227 و 228) مشکل پنجم، جهل مردم به معارف اسلام بود آن هم در حدی که مثلا در مسجد کوفه وقتی امام مجتبی علیه السلام به دستور پدر مردم را از اینکه نماز مستحبی را به جماعت بخوانند نهی کرد، کسی نگفت: ما گمان می‌کردیم این سنت پیامبر است بلکه یکصدا فریاد زدند: "وا سنّة عمراه!" این، عمق فاجعه است که مردم سنّت پیامبر را واگذارند و به حفاظت از سنّت خلیفه بپردازند. ◀️علی ـ‌اماـ از میان این مشکلات رنگارنگ، مبارزه با فساد را انتخاب کرد. در اولین خطبه‌ای که برای مردم ایراد کرد مانیفست حکومتی خود را بیان کرد. او رسما اعلام کرد که رانتخورها باید رانتها را پس بدهند حتی اگر به عنوان مهریه به زنانشان پرداخته باشند()! او فساد را از فساد مالی به فساد در تعمیم داد و رسما اعلام کرد که استانداردهای این 25 سال را قبول ندارد و هر کسی که با این معیارها ترقّی کرده باید به زیر کشیده شود و هر کسی که به خاطر این استانداردهای غلط به زیر کشیده شده‌ باید بالانشین شود (حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ)! ،شماره 142 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
🔹افتتاح مسجد نهج البلاغه در شهر «تاوی تاوی» فیلیپین🔸 🔹نامگذاری مسجد به نام نهج البلاغه یک ابتکار عمل زیبا. ،46 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵ترجمه نکره در سیاق نهی «وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» ‏ نهج البلاغه 🔹 و گمان نکنید به خاطر حرف حقی که به من گفته شود، کوچکترین تلخی و دشواری در من پدید بیاید. «استثقالا» در این جمله، نکره در سیاق نهی است. « نهی» صریح در تأکید و تعمیم است. یعنی: «هیچ گونه‌ استثقال». مترجمان نتوانسته‌اند تأکیدو عمومیتِ موجود در این جمله را به فارسی برگردانند. اغلب آنان جمله را به این صورت ترجمه کرده‌اند: «و درباره من گمان مبريد كه اگر حقّى گفته شود دشوار آيد،»! این ترجمه‌ها "تأکید و عمومیتِ" موجود در استثقال را نمی‌رساند! معنای جمله این است «هیچ گونه دشواری »را در من گمان نبرید! ،‌ شماره 55 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۷ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵رابطه بین «پرحرفی» و «دوزخی شدن» ◀️...وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار... کسی که سخنانش زیاد شود خطایش زیاد می‌شود، کسی خطایش زیاد شود حیایش کم می‌شود، کسی که حیایش کم شود ورعش کم می‌شود، کسی که ورعش کم شود قلبش می‌میرد و کسی قلبش بمیرد داخل جهنم می‌شود.... ،شماره 143 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله 🔵از فقه شخصی تا فقه حکمرانی صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَال. ‏. نهج البلاغه نماز را در وقت خاص خودش بخوان. نه به خاطر داشتن فرصت، زودتر از وقت بخوان و نه به خاطر گرفتاری دیرتر از وقت خودش بخوان. چند نکته: 1.این جمله بخشی از نامه امام علی علیه السلام به محمد بن ابی بکر، والی مصر است. 2. این جمله در سیاقی است که جمله‌های قبلی و بعدی‌اش همگی احکامی را بیان می‌کند، که بر حاکم اسلامی واجب است. بنابراین بعید به نظر می‌رسد که این حکم (توصیه به نماز در وقت فضیلت) یک حکم استحبابی باشد. 3. در سراسر این نامه به محمد بن ابی‌بکر توصیه‌های حکومتی ارائه شده نه توصیه‌های فردی. توصیه به اقامه نماز در وقت خاص نیز در میان همین توصیه‌های حکومتی قرار گرفته است. 4. بنابراین، به نظر می‌رسد اینکه نماز باید در اوقات خودش خوانده شود و دیرتر از وقت خود خوانده نشود، در مقیاس فردی یک تکلیف مستحب است اما در مقیاس یک تکلیف واجب است. یعنی حکومت موظف است برای اقامه در ساعات خودش برنامه‌ریزی کند. یعنی مقدمات را فراهم و موانع را برطرف کند. ،شماره 143 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
بسم الله برای دسترسی آسان تر مخاطبان گرامی به موضوعات، هشتگ عناوین اصلی در اینجا قرار داده می‌شود: البلاغه البلاغه البلاغه البلاغه ها https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
۲۲ بهمن ۱۳۹۹