🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمت_چهل_ام
چندتا دفتر یادداشت داشت. از کلاسهای قرآن قبل از جنگش تا کلاسهای اخلاق و نهج البلاغه
در شهر رامهرمز و سخنرانی های امام و خطبههای نماز جمعه، همه را در دفترش مینوشت. خیلی وقتها هم خاطراتش را می نوشت، اما به ما نمیداد بخوانیم.
برنامه خودسازی آقای مطهر را هم جدول بندی کرده بود و هنوز بعد از دوسال مو به مو انجام میداد.
هر دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفت. ساده می خورد، ساده می پوشید و به مرگ فکر می کرد.
بعضی وقتها بعضی چیزها را برای ما تعریف میکرد یا میخواند، گاهی هم هیچ نمی گفت.
به مهری و مینا میگفت" شما که در جبهه هستید، از خدا خواستهاید که شهید بشوید؟ آیا تا حالا از خدا طلب شهادت کرده اید؟"
بعد از اینکه این سوال را میپرسید، خودش ادامه می داد"البته اگر آدم برای رضای خدا کار کند، اگر در رخت خواب هم بمیرد، شهید است."
با اینکه تحمل دوری زینب را نداشتم، اما وقتی که شوقش را برای رفتن به آبادان و کمک به مجروحین میدیدم، حاضر بودم که مینا و مهری او را با خودشان ببرند.
اما آنها و همینطور مهران مخالف بودند و زینب را خیلی بچه میدانستند. در حالی که زینب اصلاً
بچه نبود و همیشه هم در کارهای خوب جلوتر از آنها بود.
بعد از برگشتن بچه ها به جبهه، باز ما تنها شدیم. زینب در دبیرستان فعالیتش را از سر گرفت. به
جامعهی زنان و بسیج هم می رفت. بعضی از کلاس ها را با شهلا میرفتند.
در مدرسه از همان ماههای اول، گروه سرود و تئاتر تشکیل داد: 'گروه تئاتر زینب' ، 'گروه سرود
زینب'. از زمان بچگیاش با من روضه امام حسین علیهسلام میآمد و برای حضرت زینب سلام الله علیها و امام حسین علیه سلام خیلی گریه میکرد.
از وقتی راهش را شناخت، از اسم میترا خوشش نمی آمد و بارها هم از مادربزرگش خرده گرفت
که چرا اسمش را میترا گذاشته. دنبال فرصتی میگشت که اسمش را زینب بگذارد و دیگر کسی
او را میترا صدا نزند. در دبیرستان با چند نفر دختر که هم فکر خودش بودند، دوست شد. اکثر
بچه های دبیرستان بی خیال و بی حجاب بودند. این چند نفر در دبیرستان فعالیت تربیتی میکردند و به کلاسهای بسیج هم میرفتند.
زینب یکی از روزهایی که روزه گرفته بود، دوست هایش را برای افطار دعوت کرد. من برای افطار چلو خورشت سبزی درست کرده بودم. قرار
بود آن شب زینب و یکی دیگر از دختر ها اسم هایشان را عوض کنند و اسم مذهبی بگذارند.
دوست هایش بد قولی کردند و نیامدند. زینب خیلی ناراحت شد. بهاش گفتم"مامان، چرا ناراحت شدی؟ خودت نیت کن و اسمت را عوض کن."
آن شب زینب سر سفره افطار به جای چلو خورشت سبزی، فقط نان و خرما و شیر گذاشت
و حاضر نبود چیز دیگری بخورد. میگفت "افطار حضرت علی علیه السلام چیزی بیشتر از نان و خرما یا نان و نمک و یا نان و شیر نبوده
است."من نشستم و با هم نان و خرما و شیر خوردیم. همان شب زینب به همه ما گفت"از امشب به بعد، اسم من رسماً زینب است و هیچ کس حق ندارد مرا میترا صدا بزند."
من و مادرم هم به خاطر تغییر اسمش بهاش تبریک گفتیم. از آن شب به بعد، اگر بچه ها یا مادرم در خانه اشتباهی او را میترا صدا میکردند، زینب جواب نمی داد.
آن شب بعد از حرف های عادی گفت" مامان، من دوست دارم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها در جوانی بمیرم. دوست ندارم پیر بشوم و بمیرم، یا آنقدر زنده بمانم که گناه کنم."
آن شب زینب با اینکه از نیامدن دوست هایش ناراحت بود، ولی خیالش راحت شد که تغییر اسمش را همه قبول کردیم و او دیگر میترا نبود؛ زینب بود. یعنی مثل زینب بود.
ادامه دارد...♡
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
🌱↝#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌸|•بسم الله الرحمن الرحیم•|🌸
🌱ما زنده به آنيم که آرام نگيريم / موجيم که آسودگي ما عدم ماست🌱
رمان
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
49 قسمت دارد🌱
هر روز 4 قسمت.
محتوای مورد نظر خود را از هشتک زیر جستجو کنید..🌹
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#قسمت_اول
#قسمتدوم
#قسمتسوم
#قسمتچهارم
#قسمتپنجم
#قسمتششم
#قسمت_هفتم
#قسمت_هشتم
#قسمت_نهم
#قسمتدهم
#قسمتیازدهم
#قسمتدوازدهم
#قسمتسیزدهم
#قسمتچهاردهم
#قسمتپانزدهم
#قسمتشانزدهم
#قسمتهفدهم
#قسمتهجدهم
#قسمتنوزدهم
#قسمتبیستم
#قسمتبیستویکم
#قسمتبیستودوم
#قسمتبیستوسوم
#قسمتبیستوچهارم
#قسمتبیستوپنجم
#قسمتبیستوششم
#قسمتبیستوهفتم
#قسمتبیستوهشتم
#قسمتبیستونهم
#قسمتسیام
#قسمتسیویکم
#قسمتسیودوم
#قسمتسیوسوم
#قسمتسیوچهارم
#قسمتسیوپنجم
#قسمتسیوششم
#قسمتسیوهفتم
#قسمتسیوهشتم
#قسمتسیونهم
#قسمت_چهل_ام
#قسمت_چهل_یکم
#قسمت_چهل_دوم
#قسمت_چهل_سوم
#قسمت_چهل_چهارم
#قسمت_چهل_پنجم
#قسمت_چهل_ششم
#قسمت_چهل_هفتم
#قسمت_چهل_هشتم
#قسمت_چهل_نهم
♡اتمام رمان♡
🍃💚شادی روح همه ی شهیدان،مخصوصا شهیده زینب کمایی صلوات💚🍃
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht