eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
189 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
39 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۳): 👈بخش قبلی👉 علاوه بر آنها، محمدعلی در اظهارنظری گفته بود: «آن موقعی که برادران و خـواهران‌مـان زیـر فریـاد می‌کشیدند اینها می‌رفتند ثابت کنند که بر حق است یا باطـل و دقیقـاً در مقابـل مبـارزه قرار می‌گرفتند.» مهدی طیب، یکی از جداشده‌های در مهرماه ۱۳۶۰، مصاحبه‌ای با روزنامه «صبح آزادگان» انجام می‌دهد و در آن می‌گوید: «در جریان و ، خود آقای قضاوت‌شان این بود که این انقلاب، چون مـسلح اسـت و دارد و مـردم سازمان و سلاح ندارند به پیروزی نمی‌رسد.» حجتیه و رهبر انقلاب درباره ارتباط با آیت‌الله در سال‌های پیش از انقلاب می‌توان به سه نکته اشاره کرد. اول اینکه در خرداد ۱۳۴۳، سخنرانی‌ای انجام می‌دهد که به نظر می‌رسد سمت و سوی بخشی از این سخنرانی انجمن حجتیه و سیاست سکوت و عدم دخالت آنها در باشد. ایشان در بخشی از این سخنرانی می‌گوید: «آن آقایانی که می‌گویند باید خفه شد و دم درنیاورد آیا در این مورد هم می‌گویند باید خفه شد؟! در اینجا هم ساکت باشیم و دم درنیاوریم؟! ما را بفروشند و ما باشیم؟! ما را بفروشند و ما ساکت باشیم؟! والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله است کسی که نزند.» نکته دوم این است که اگر در ابتدای کار با سکوت در مسئله سیاست مشکلی نداشتند اما به مرور نگاه‌شان به این تشکل تغییر می‎کند. در همین راستا، در سال ۱۳۴۹ به‌دنبال نامه‌ای که به ایشان نوشته می‌شود و اجازه استفاده از را می‌خواهند، این اجازه هم از سوی این داده می‌شود اما به مرور شاهد فاصله گرفتن از آنها هستیم تا اینکه به سال ۱۳۵۷ می‌رسیم. در باره سال‌های اوج‌گیری انقلاب، محمدفاضل استرآبادی در کتاب خاطرات خود اینگونه نوشته است: «خط‌ مشی‌ انجمن‌ در زمان‌ اوج‌گیری‌ انقلاب‌ موجب‌ نگرانی‌ و ناراحتی‌ شده‌ بود. تا اینکه‌ کم‌کم‌ ما آثار نارضایتی‌ امام را از این‌ گروه‌ احساس‌ کردیم‌. بعضی‌ از افرادی‌ که‌ نزد امام‌ رفتند و با امام‌ صحبت‌ می‌کردند، به‌ من‌ گفته‌ بودند که‌ آقا ما هر وقت‌ نزد امام‌ می‌رویم‌، در اظهارات‌ خصوصی‌ و خودمانی‌، امام‌ از انجمن اظهار نارضایتی‌ می‌کند. علناً چیزی‌ نمی‌گوید، اما‌ پیداست‌ که‌ نگران‌ است‌. این‌ مطلب‌ برای‌ ما کاملاً مسلم‌ و مشهود بود که‌ امام‌ از انجمن‌ رضایت‌ ندارند.» اما مهم‌ترین ماجرا و به عبارتی تقابل بین انجمن حجتیه و امام خمینی را می‌توان مربوط به ماجرایی دانست که در شعبان سال ۱۳۵۷ به وجود می‌آید که ایشان در واکنش به کشتارهایی که توسط انجام شده بود، می‌گویند: «ما در نیمه‌ی‌ شعبان‌ امسال‌ عید نداریم» اما حجتیه توجهی به این موضوع نمی‌کند و مسیر خود را می‌رود. فاضل استرآبادی درباره این موضوع در خاطراتش گفته است: «در این‌ ایام‌ وقتی‌ به‌ تبع‌ گفتند از جشن‌ و خبری‌ نیست‌، ما متوجه‌ شدیم‌ که‌ این‌ امر برای‌ آنها خیلی ‌سخت‌ است‌. گفتند که‌ دستور از و است‌. بنده‌ با بعضی‌ از آنها صحبت‌ کردم‌ و گفتم‌ آقا! فرمان‌ امام‌ و انقلاب‌ است‌ و وضعیت‌ جامعه‌ ایجاب‌ می‌کند که‌ به‌حرف‌ امام‌ گوش‌ کنید و... شما سال‌ها برای‌ (عج‌) مراسم‌ گرفتید، ان‌شاءالله سال‌های‌ بعد هم‌ آذین‌بندی‌ می‌کنیم‌ اما امسال‌ را نمی‌توانیم‌ بگیریم‌. ما می‌خواهیم‌ از این‌ عمل‌ و از این‌ مورد بهره‌برداری‌ کنیم‌، شما هم‌ امسال‌ جشن‌ نگیرید. اما آنها مقاومت‌ کردند و اگر کسی‌ چنین‌ اعتقادی‌ پیدا می‌کرد، از او می‌خواستند که‌ از عضویت‌ خارج‌ شود.» انقلاب و تلاش برای ورود با پایان دوره و آغاز ، آنها هرچند به صورت علنی در تصمیم خود برای عدم ورود به سیاست تجدیدنظر نمی‌کنند اما در تلاش‌هایشان برای حضور در دستگاه‌های اجرایی انجام می‌شود. در این راستا می‌توان به دو خاطره اشاره کرد. طاهر احمدزاده، در بخشی از مصاحبه خود با «شهروند» در مهرماه ۸۶ گفته است: «یادم است که اوایل سال ۵۸، وقتی که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، یک روز مرحوم با من تماس گرفت و گفت که آیا شما می‌‌خواهید با اعضای کمیته مرکزی حزب در خراسان آشنا شوید؟ من پاسخ مثبت دادم. به محل کمیته مرکزی حزب در مشهد رفتم و آنجا افرادی را دیدم که عضو انجمن حجتیه بودند و سابقه فعالیت در آنجا را داشتند.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 دروغ‌های شاخ‌دار! (بخش دوم): عطف به بسته صوتی (شبه‌سخنرانی توسط ظاهراً یک شیخ ناشناس)، 👈مندرج در پیام قبلی👉، آمیخته به چندین دروغ بزرگ، قابل بررسی و نقادی در ابعاد ظاهری، محتوایی و آثار مترتبه بر آن است. این بسته صوتی، سوار بر عکس‌هایی از مرحوم آیةالله مهدوی‌کنی و شیخی دیگر (برای باورپذیری صحت پیام اما) در برداشتی بدبینانه، بمنظور انهدام باور و اعتقاد به فریادرسی (عج) را می‌توان نمونه‌ای از بسته‌های مجازی فریبنده اسراعیلی-انگلیسی برشمرد که راست+دروغ را درهم آمیخته است! گوینده ادعا می‌کند که از آیةالله مهدوی‌کنی، نقل قول می‌کند و از شخص مرتبط دیگری هم اسم برده می‌شود که برای بنده، چندان مفهوم نبود. اما عکسی از حجة‌الاسلام رستگار (مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه خوزستان؟)، هم در این پیام دیده می‌شود که ایضاً متوجه نشدم چه ربطی به این روایت دارد؟! و اما بعد؛ اولاً) (عضو جمعیت به رهبری شهید )، با رحلت آیةالله (۱۳۴۰)، به دلیل انقلابی‌گری، به محضر ، شرفیاب شد و در فضایی که همگان بدنبال انتخاب خود (از بین لیستی که مورد تأیید دربار شاه بود و اسمی از حاج در آن نبود!) بودند، خود را نامید و تمام‌قد، خود را در قرار داد. زیرا از نهضت ، برای ، جذابیت و اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت. فلذا در ۱۳۴۲ در بودند و برای ایجاد و توسعه «نهضت» امام، شب و روز نمی‌شناختند. ⁉️حال چه معنی دارد که یکی دو سال بعد از مقلد و امام بودن، (۱۳۴۳) بلند بشوند و بروند نجف تا جویای / امام بشوند؟! آن‌هم با استفاده از کلمه «انقلاب»؟! در حالی که؛ عبارت متداول قبل از ۱۳۵۷، همان () بود و ۱۳۴۳ کلمه ، اصلاً متداول نبود که او (بجای سؤال از )، بپرسد هدف شما از انقلاب، چیست؟! پس استفاده از کلمه انقلاب، با ادبیات زمانه، هارمونی ندارد. ...تا از ... ثانیاً) امام در آبان۱۳۴۳ به ترکیه تبعید شدند و ۱۳۴۴ به ، لذا در ۱۳۴۳ اساساً در نبودند که کسی، بتواند معظم‌له را در عراق ملاقات نماید. لازم به توضیح است که؛ با نخست‌وزیر شاه؛ حسنعلی منصور؛ عامل تصویب قانون ننگین ، که تروری در انتقام از بود (بهمن۱۳۴۳)، مجاهد بزرگ؛ هم بازداشت و محکوم به شد ولیکن در دادرسی مجدد به ، تنزل یافت و لغایت ۱۳۵۵ (به مدت ۱۳ سال)، در حبس بود. لذا عراقی، آزاد نبود که بتواند به نزد امام (که تبعیدی در بورسای بود) برود. بنابراین چنین سفری در ۵۶-۱۳۴۳ به عراق و ملاقات با امام، اصلاً انجام شدنی نبود. امام خمینی بعد از بازداشت در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه شدند و عراقی همراه با یاران حزبی خود، طی اولتیماتومی، مهلتی ۱۵ روزه به جهت بازگرداندن امام دادند و با اقدامات مختلفی از قبیل تحصن در محوطه زندان و... در تکاپوی آزادی و رجعت امام بودند. که ترتیب‌اثری داده نشد و لذا اقدام به ترور منصور کردند. اما همگی بازداشت و تعدادی محکوم به اعدام شدند که عراقی هم تا ۱۳۵۵ که مشمول عفو شد، گرفتار بود و لذا مجالی برای خروج از ایران و بلکه زندان نداشت. البته در سال ۱۳۵۷ عازم شد و مدیریت برنامه‌های امام خمینی را بر عهده گرفت و در هم به ایران برگشت. او در سال ۱۳۵۸ ترور و به شهادت رسید و... ثالثاً) امام خمینی در طی ۳۵ سال مبارزه خود، عبارت را در کنار عبارت ، منحوس می‌نامید (که احتمالاً ناشی از تنفر او از در قالب جمهوری‌خواهی و سپس سلطنت‌گزینی رضاخان پالانی بود) و این کلمه از ۲۰ مهر ۱۳۵۷ در نزد امام، موضوعیت مطلوب یافت که قبلاً در سلسله «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، مورد اشاره قرار داده‌ایم. لطفاً 👈اینجا👉 و 👈این‌جا👉 را ملاحظه فرمایید. بنابراین کلمه جمهوری در سال ۱۳۴۳ مذکور، اساساً در لسان امام، محلی از إعراب نداشت که بخواهند استقرار آن‌را دومین مأموریت خود بنامند. بلکه ایشان همیشه از عبارت ، استفاده می‌کردند. مضافاً که ، در نهضت نیمه خرداد ۱۳۴۳، صرفاً در صدد مبارزه‌ای در حد و لغو کاپیتولاسیون بودند نه سرنگونی شاه و تشکیل حکومتی جدید. و بلکه بعد از تبعید از ایران به این فکر افتادند و در سال ۱۳۴۸ نظریه خود را مورد تحقیق و تدریس و پردازش قرار دادند آنهم با پرهیز از آراستن آن به عباراتی از قبیل؛ سلطنت و مشروطه و جمهوری. رابعاً) این ادعا با حدیث ، تعارض دارد که... ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۴/۱۷