eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
148 دنبال‌کننده
9هزار عکس
8.9هزار ویدیو
25 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش پانزدهم): بنده در نخستین تحلیل انتخاباتی خود نوشتم: «و چه ننه‌من‌غریبم‌وای در خواهد آورد!» اما این پیش‌بینی، اشتباه بود! زیرا مدعیان اصلاح‌طلبی نه تنها وارد این بچه‌بازی نشدند بلکه بدون هیچ جنجالی (بازی ۵+۱) روی تنها گزینه مطلوب خود متمرکز شدند و توانستند بر هر ۵ رقیب خود غلبه پیدا کنند! بعضی از دوستان (حزبی و غیرحزبی) هم متعجبانه می‌پرسند که چرا بنده از اول، روی زاکانی، تمرکز کردم؟! واقعیت آنست که ایشان را به و صراحت در بیان حرف حق، نزدیکتر می‌دیدم ولو اینکه هیچ شانسی برای پیروزی نداشت. او شاید تنها دولتمردی است که هنوز به آلودگی‌های مرسوم ، ملوّث نشده است. همین که؛ ۱) بمحض ثبت‌نام ادعا کرد تا آخرش می‌ماند! ۲) در مناظره به رقیب خود گفت تا آخر می‌ماند و‌ نمی‌گذارد او به ریاست برسد! نشان داد که از و ، هیچ نمی‌داند! یعنی صحنه سیاست کشوری با کلکل‌های کوچه بازاری شهرری برای وی یکی است! وی حتی وقتی گفت: «آهای مردم! من بچه جنوب شهرم» (قریب بدین مضمون)! معلوم شد که نه مشاوری دارد و نه تمرینی برای اینکه چه بگوید و چه نگوید! تا این حد زلال و شفاف و بی‌سیاست و بی‌شیله پیله! زیرا با همین جمله اولاً رأی شمال‌شهری‌ها را از کف داد (زیرا آن‌ها بدون تعارف با خود می‌گویند؛ این پاپتی غربتی گدای جنوب‌شهری می‌خواد رئیس ما بشود؟! پیف پیف!) و ثانیاً نیمی از آراء جنوب‌شهری‌ها را هم از دست داد. زیرا آن‌ها هم با خود می‌گویند؛ اینم که مثل خود ماست! چرا باید رئیس ما بشود؟!! او که در طی ۵۰ سال، محل زندگی خود را از شاه‌عبدالعظیم به میدان شهداء برده، حالا لابد می‌خواهد بالاتر برود و اگر رئیس بشود دیگر از ما نیست ووو... اینگونه گویش‌ها حاکی از این بود که وی نوک سوزنی هم با سیاستمدارهای پیچیده و تو در تو نچرخیده (با اینکه چهار دوره نماینده بوده!) یا از آن‌ها متأثر نشده است! و خیلی خیلی ساده و مردمی (و البته چوپانی قوی که گرگ‌ها را فراری بدهد!)، است! (و صد البته چنین شخصی به درد ریاست جمهوری نمی‌خورد مگر اینکه معجزاتی رخ بدهد و خود را بسی ارتقاء بخشد!) وی که در جایگاه شهردار تهران، خدمات ارزشمندی را انجام داده است، حتی فاقد این سیاست بود که کارهای خود را تبلیغ کند و به رخ مردم بکشد تا مقبولیت آن‌ها را به دست آورد! چنانکه قبلی‌ها بویژه قالیباف در این نوع بهره‌برداری، سنگ‌تمام گذاشتند. به همین علت هم بود که در دومین تحلیل انتخاباتی خود که به «ارزیابی کلی نامزدها» پرداختم در باره زاکانی نوشتم: «... اگر علیرضا ز.، بالا بیاید، در سه سال آینده چه اتفاقی می‌افتد؟ جواب؛ اتفاق مثبت: اتفاقات مثبت فراوانی بصورت رخ خواهد داد اما کسی از کم و کیف آن‌ها خبردار نخواهد شد. اتفاق منفی: اتفاقات منفی قابل توجهی بصورت رخ خواهد داد ولیکن کسی از کم و کیف آن‌ها خبردار نخواهد شد.» اگرچه اخیراً دیده می‌شود که تا حدودی شروع کرده به تبلیغاتی پیرامون عملکرد شهرداری در دوره ریاست وی بر آن که نسبت به انتخاباتی که گذشت، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است! اما در مجموع شخصیتی دارد که مایل است موتورخاموش و چراغ‌خاموش پیش برود! زیرا خود را وسط معرکه‌ای می‌بیند که در محاصره دشمنان است! بعضی از دوستان اعتراض دارند که بنده چرا منظور خود را مغلق می‌نویسم؟! شاید بخاطر اینست که سادگی بیش از حد زاکانی را ندارم! و لابد خواهند پرسید با این حرف‌ها دارم زاکانی را تحسین می‌کنم یا تخریب؟! بنظر خودم دارم نقد می‌کنم ولو اینکه نتیجه این نقادی آن باشد که زاکانی به درد ریاست جمهوری (مظهر اعلای سیاست‌زدگی) نمی‌خورد! پس چرا می‌خواستم به وی رأی بدهم؟! این هم قابل اشاره است که به یکی از میتینگ‌های انتخاباتی وی هم (در محوطه میدان امام حسین علیه‌السلام تهران) رفتم و از نزدیک دیدم که خلوت بود! با اینکه وی رئیس دو مجموعه ارزشمند جمعیت جانبازان و رهپویان انقلاب اسلامی است و همچنین در حدود ۱۰ تشکل سیاسی بنام هم عضویت دارد. اما چرا فراخوان جمعیتی وی، خلوت بود؟! آیا بلد نیست؟! یا اینکه بلد نبوده از ظرفیت آن‌ها برای بالا بردن خود استفاده (سوءاستفاده) کند؟! در هر حال، بنظر بنده، چنین شخصیتی (ضعیف برای ریاست جمهوری)، بهتر از همه کسانی است که خیلی زرنگ و خیلی سیاستمدار و خیلی ... هستند و با ملت، صداقت ندارند! شاید شما بگویید: «دشمن دانا که غم جان بود/بهتر از آن دوست که نادان بود»! ولیکن بنده او را نادان نمی‌دانم بلکه او را دور از سیاسی‌کاری افرادی می‌دانم که ذات کثیف خود را پنهان و کتمان می‌کنند. خلاصه کلام این که؛ زاکانی دنبال نبود. و همین یک معیار کفایت می‌کند کفایت مدیریتی او را! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۷ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
🔴برادر كلاهی و حاج آقا كشميری هنوزهم هستند! شبکه سازی کرده‌اند / نفوذی‌ها سخت مشغولند! 🔹در صف بندی هميشگی جبهه حق در مقابل جبهه باطل، بی‌ترديد خطر و تهديد منافقان از كافران و مشركان بارها بيشتر و سهمگين تر است. 🔸🔸چرا كه عداوت آشكار جريان كفر مؤمنان را به مقابله و استقامت وا می‌دارد اما دشمنی پنهان منافقان موجب گمراهی و خطای آنان می شود. از همين رو بيشترين هشدار قرآن كريم به مراقبت توطئه‌ها و پيشگيری از آسيب‌های منافقينی است كه خداوند پايين‌ترين طبقه‌های جهنم را براي آنان مقرر ساخته و بيم داده. اينان هستند كه در طول تاريخ بيشترين ضربه‌ها را به پيكره اسلام وارد ساخته‌اند و در تاريخ معاصر هم بزرگترين لطمه‌ها را به ايران اسلامی زده‌اند، زيرا منافقان كسانی هستند كه در رنگ و بوی خودی‌ها خزيده‌اند و چنان رفتار می‌كنند و گفتار دارند كه كسی به راحتی نتواند به آنها گمان بد پيدا كند. 🔹️خدا بيامرزد مرحوم شهیدلاجوردی را كه هميشه با سوز و گداز از خطر منافقين در آينده انقلاب می‌گفت و بيدارباش و هشدار میداد و حتى در وصيتنامه‌اش هم از اين نگرانی و ترس خويش نوشت! در سال‌های نخستين پس از پيروزي انقلاب بزرگترين ضربه‌ها را همين عوامل نفوذی به پيكره انقلاب وارد كردند و فاجعه‌های بزرگ و خونين مانند ''انفجار هفتم تير'' و '' ترور هشتم شهريور'' و... را رقم زدند. 🔹️كسی كه سلاح به دست می‌گرفت و توی خيابان فرياد میزد به روشنی قابل مشاهده بود و میشد با او روبرو شد و جنگيد اما آن كه درون خانه جای داشت و از هركسی نزديكتر بود داستانش فرق داشت. ''شهيد رجايی پشت سر كشميری نماز میخواند'' و ''كلاهی مسئول تشكيلات حزب جمهوری اسلامی بود''؛ ⬛️ اما تلخ تر و نگران كننده تر آن گروه از همكاران كلاهی و كشميری هستند كه هنوز شناسايی نشده و مشغول ادامه مأموريت خويشند که در نهایت منجر به ترور دانشمندان اتمی و حاج قاسم و فخری زاده و... می‌شود. 🔷🔷آری، برادر كلاهی و حاج آقا كشميری هنوز هم هستند، دقيق‌تر و پيچيده‌تر و دورتر از ناشی‌گری‌ها و آشفتگی‌های اول انقلاب و در بالاترين سطوح؛ یعنی در همان جايی كه حتى كسی فكرش را هم نمی‌كند! 🔸ممكن است بپرسيد پس چرا كسی آنها را شناسایی نمی‌كند؟ به اين دليل كه تا يک نفر به آنها شک داشته باشد و بخواهد به سراغشان برود چنان تهمت بارانش می‌كنند و منكوبش می‌سازند كه اثری از او باقی نماند، زيرا بعضا همين افراد مسئول تعيين ميزان ولايتمداری و بصيرت ديگران هم هستند و اگر کسی خلاف تفکرشان حرفی بزند، با تهمت‌هایی نظیر ''نفوذی ''بهایی'' ''سلطنت‌طلب'' و... از خجالتش در می‌آیند! 🔹كاری كه معمولا اين افراد می‌كنند حذف افراد عاقل و فهيم و ترويج افراط و تفريط و خشونت و تندروی و ايجاد نااميدی نسبت به آينده است. سال‌هاست كه اينان در مراكز مختلف و سطوح متفاوت مديريتی و گزینشی كلان كشور ما را گرفتار كاغذبازی و مسايل جزيی ساخته‌اند و مسير امور كشور را چنان تنظيم كرده اند كه به جای امور اساسی و كلان، همه مشغول موضوعات حاشيه‌ای بشويم و از اصل و اساس غافل گرديم. 🔸️🔹🔸🔹سال‌هاست اينان ما را به جان هم انداخته‌اند و به بهانه‌های واهی، جبهه انقلاب را به تنش و درگيری وادار كرده‌اند. سال‌هاست نخبگان دلسوز را از ماندن و خدمت در داخل كشور دلسرد نموده‌اند و آنان را به ترک يار و ديار واداشته‌اند. آنان سال‌هاست كه مأموريت خويش را بی‌سروصدا و به خوبی انجام می‌دهند و گرچه تعدادشان چندان زياد نيست و توان مقابله با نظام مستحكم و انقلابی جمهوری اسلامی و همبستگی مردم ايران را ندارند اما شوربختانه بايد گفت كه بسيار موفق هستند و تا جایی که توانسته‌اند همفکران خود را در ساختارهای مختلف سیاسی و اقتصادی و امنیتی و فرهنگی کشور جای داده‌اند و شبکه سازی کرده‌اند؛ به طوری که خودشان میروند، ولی تفکرشان باقی می‌ماند و نه تنها ما را که نسل آینده ما هم درگیر مشکلات امروز ما، چه بسا بیشتر از این مشکلات شوند.🔹🔸🔹🔸 ↩️دليل توفيق اين عده اندک كاملا قابل درک است؛ آنان دشمنانی هستند كه لباس دوست پوشيده‌اند و مخفيانه شمشير می‌زنند و آتش می‌افروزند، آنان منافق‌اند و نفوذی! 📢 ➖➖➖➖➖➖➖➖ ◀️ با کانال که محفل حضور نخبگان کشورمان است، میتوانید باشید و از آخرین اخبار و تحلیل‌های مهم ایران و جهان در حوزه و کسب آگاهی کنید. ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
افعی‌های رخنه‌ای در حوزات علمیه (۳) نکته: وقتی یک عالم و یا به ظاهر عالم و روحانی به رود، گروه کثیری از مردم و طرفداران خود را به انحراف می‌برد، تبعیت‌کنندگان از آنان یا از و زده می­‌شوند یا همان مسیر انحرافی که او می‌رود را می‌پیمایند و تباه می‌شوند و متأسفانه عده کمی از آنها در مسیر درست باقی می‌مانند و ضمن حفظ دین خود در قدم بر نمی‌دارند که البته کار بسیار سختی می‌باشد و نیاز به بصیرت و زیرکی خاص خود را دارد و ما بعد از تا به امروز بارها آن را تجربه کرده‌ایم که چه بسیار اشخاص که در خط انقلاب بودند، چگونه از مسیر خارج و عده زیادی را با خود همراه کرده و آرمان‌های انقلاب و را رها و به خود پشت کردند و می­‌کنند و حاضر به تبعیت از و نیستند هرچند تا این لحظه و در صحنه نقشه‌های آنان را نقش بر آب کرده‌اند و محکم پای آرمانها ایستاده­‌اند اما این باید امتداد داشته و همچنان با صبر، بصیرت و عبرت از تاریخ به حمایت از ، و ادامه دهند. روحانیت چه دیدگاه‌هایی دارد؟ را می­‌توان به چند قسم تقسیم نمود یکی از تقسیمات که سه‌گانه است، شامل گروهی که در اینجا آن را گروه اول نام می­‌گذاریم پای آرمانهای و ایستاده و با شناخت نسبت به مسائل و برای ایجاد و تحکیم و الهی پیش می‌روند و هدف آنها برقراری و آماده_سازی جامعه و ایجاد زمینه برای است. اما گروه دوّمی که می­توان به آن اشاره کرد عده­‌ای هستند که به دنبال دنیا و منافع آن سرگردانند و برای رسیدن به ثروت و قدرت به هر دری می‌زنند و حتی سر تسلیم به سوی کفار فرود می­‌آورند و در کل دیدی مادی و سرسپرده دارند و مردم را به تسلیم در برابر قدرت­های جهان رهنمون می‌دارند و را نادیده می­‌گیرند یا قبول ندارند و پایگاه و ذخیره‌ای برای می‌باشند و اهداف آن را خواسته یا ناخواسته از روی جهل و هواپرستی انجام می­‌دهند. گروه سوم عده­‌ای هستند که در گوشه‌ای نشسته و تنها به و و خود مشغولند و هیچ‌کاری به و ندارند و در هیچ امور سیاسی و حکومتی دخالت نمی­‌کنند و نظری نمی­‌دهند. خیلی جالب است بدانیم نه تنها گروه دوم مورد علاقه استکبارند بلکه گروه سوم نیز بسیار بسیار مورد علاقه استکبار هستند به گونه‌ای که سعی می­‌کنند گروه اول را تشویق کنند به گروه سوم بپیوندند و دست از سیاست برداشته و می­‌گویند چه کار به سیاست، سیاست را به اهلش بسپارید و به کارهای عبادی خود مشغول شوید و در مسجد و حوزه‌ها بمانید و در دخالت نکنید. خامنه‌ای خطاب به گروه سوم می‌فرمایند: «اگر آقایی در گوشه‌ای عبایش رو به کولش بکشد و بگوید به کارهای کشور کاری ندارم، به کاری ندارم، این افتخار نیست، این ننگ است». اما هدف دشمن چیست؟ کشاندن انسان‌ها به ذلت و رسیدن به قدرت و ثروت برای خود و حزب و گروه خود و حتی در بسیاری از کشورهای استعمارگر اکثر مردم خود آن کشــورها هم در آسایش و آرامش نیستند و مجبور به سرسپردگی هستند و با فقر و بدبختی دست و پنجه نرم می­‌کنند و نهایت این غارتگری بی‌انتها ذخیره‌ای برای تنها گروهی اشرافی و ثروتمند در آن کشورها است که به وسیله آن بر کل جهان کنند و به جنگ مردمی بروند که در برابر آنها می­کنند و روحانیون سرسپرده در یا بهتر بگوییم مارها و افعی‌های این هستند و دستورات آنها را مو به مو اجرا می­‌کنند و به جای خدای احد از این می­‌ترسند و حساب می‌برند و غرق در و خود هستند. به طور کلی اهداف این شیاطین برای چپاول همه به صورت زیر خلاصه می‌شود: گرایش تمام جوانان و مردم جهان چه مؤمن و سایر ادیان و چه غیر مؤمن به بی‌بند و باری، بی‌دینی، بی­‌غیرتی، دنیاپرستی و…. تا راحت‌تر بتوانند به اهداف خود برسند در واقع بدون آنکه مقاومتی در مقابلشان باشد به مقصود خود خواهند رسید پس این گزینه برای همه یکسان است و سایر گزینه‌ها به نوعی همین هدف را دنبال خواهند کرد. ادامه 👇
افعی‌های رخنه‌ای در حوزات علمیه (۴) در میان مسلمانان ایجاد تفکیک به: الف) شیعه: خود این گزینه در ۲ بخش پیگیری می­‌گردد: بی‌دین یا هم‌صدا شدن با و ایجاد ملی غیر دینی: بی‌دین نمودن با همان طرفندهای بالا و یا آماده نمودن او برای پیشبرد و هم‌صدا شدن با دشمن. برنامه برای که اعتقادی هستند نیز به دو شکل دنبال می‌گردد: ایجاد مؤمن بی­‌تفاوت یا ساکت و خانگی که طرفدار جدایی دین از سیاست باشد و کاری به نداشته باشد. ایجاد مؤمن تندرو که به وسیله آن به سایر خود برسند به گونه‌ای که این باید بشدت دشمن باشد که برای ، ایجاد اختلاف کند و یا ترویج فرهنگ‌های غلط و افراطی دهند تا باعث در جوامع دیگر شوند که عمدتاً این کار توسط یا که به وسیله کمپانی‌های بزرگ مالی و رسانه‌ای حمایت می‌شوند صورت می‌گیرد اینها بدون استثنا هستند یا فتواهایی غیرمعمول دارند. بدین ترتیب این افعی­‌ها از قلوب مهربان و معصوم اقشار مؤمن و مذهبی و ارادتی که نسبت به (ع) دارند سوءاستفاده نموده و در صورت نداشتن از راه اصلی منحرف و مسموم می‌گردند و در زمین دشمن بازی می­‌خورند. ب) اهل سنت: که این گزینه هم همانند بالا دنبال می­‌شود، ایجاد اهل سنت که از دین خارج شوند، و یا ایجاد مسلمان بی‌تفاوت و یا که معمولاً در بخش و و دنبال می­‌شود و آنها نیز توسط افعی­‌های مفتی خود که در برخی حوزه‌های مذهبشان پرورش یافته‌اند گمراه می‌شوند و نقش اختلاف‌افکن و ایجاد و سایر مذاهب را بر عهده دارند. سخن آخر: عزیزان و دوستان و مسلمانان و مؤمنان آگاه باشید و جریانات و افراد سیاسی و مذهبی را بشناسید بویژه شما طلبه­‌های عزیز که مسئولیت سنگین را در آینده به دوش ضعیف و نحیف خود خواهید کشید با این همه تبلیغ بر و دین و ترفندها و حیله‌های دشمنان خارجی و از آن خطرناک‌تر دشمنان دوست‌نما داخلی مواجه خواهید شد. طلبه‌ای که وارد می‌شود باید جدای از یادگیری درست و و ، را نیز بیاموزد و با منطقه، شهر و روستا، استان و کشور خود و حتی سایر کشورهای جهان چه مسلمان یا غیر مسلمان آشنا شود و همچنین گروه‌ها و را در خود و جهان زیر نظر بگیرد و اگر بخواهد فقط به درس بسنده نموده و از و شبهات روز افزون که دشمن وارد می­­‌کند بی­‌اطلاع بماند، در آینده که از او پرسش می‌شود قادر به پاسخگویی و روشنگری نخواهد بود یا اشتباه خواهد کرد و با اشتباه خود ضربات جبران‌ناپذیری خواهد زد یا مجبور به طفره رفتن خواهد بود که در هر دو صورت را محقق کرده و در دام آن گرفتار می­‌شود و دیگران را نیز به همراه خود گرفتار و این همه هزینه­‌ای که حوزه برای به ثمر رسیدن او برای کرده یا هدر می‌رود یا به کام دشمن. همچنین باید بداند در مسائل مربوط به یا یا نباید متکی محض به شخص باشد مثلاً یکی را به عنوان و سیاست و عرفان برگزیند و هرچه او گفت بگوید همان است و دیگر هیچ انتقادی یا نظر مخالفی که علمی و اصولی است را قبول نکند و نشنود، زیرا تاریخ نشان داده بعضی وقت‌ها علمای بزرگ نیز اشتباهاتی می­‌کنند که البته آن را تصحیح می­‌کنند و از آن ابایی ندارند ولی برخی علماءنماها حاضر به تصحیح نیستند، یا علما گمان می­‌کنند مطلبی که به آن اشاره دارند صحیح هست که نباید در این قضیه تعصبی و افراطی عمل شود که باعث گمراهی می­‌گردد. ما باید به گونه­‌ای عمل نماییم که ضمن حفظ تمام نظرات نهایتاً در حول محور نظر جمع گردد و نظر نهایی و جمع بندی­‌ها همسو با نظر ایشان باشد تا به آسیبی نرسد زیرا ایشان هم دیده­‌بان هستند و هم ناخدای کشتی که در دریای به حرکت درآمده و با بر خدا از طوفان و موانع ابرنکبت­‌ها عبور کرده و ان­شاالله با تمام کارشکنی‌های داخلی و خارجی در نهایت در اسکله پهلو خواهد گرفت و خود را به صاحبش خواهد رساند. یدالله فوق ایدیهم نویسنده: حجت‌الاسلام اسماعیل اثری انتهای پیام/ https://dana.ir/871896/ ☝️از پیام‌های وارده☝️ با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای که چقدر این خانم جوان خوب حرف زد و حرف های خوبی هم گفت. لذت بردم. تا حالا کسی به این قشنگی قطع رابطه آمریکا با ایران رو تبیین نکرده بود.. برای همه سلیقه ها مفید هست. حتما تا آخر گوش کنید ، چون قطعا ارزش آنرا دارد.ضمنا برای مدعیان فهم زبان دنیا متاسفیم😒👋 پیشنهاد میکنم عزیزان برای دوستانشون حتما این ویدئو رو ارسال کنن ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 امام صادق عليه‌السلام: انسان عاقل/مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی‌شود. ⁉️ دکتر ()؛ دارای و چندین دوره و نامزد (اما بدون در و )، چرا می‌خواهد، برای چندمین‌بار از گزیده شود؟! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۵ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 عجایب ماجراجویی ۲۶ اکتبر اسراعیل! طبق اطلاعات ؛ 👌هدف‌گیری ۲۰ نقطه ایران با شلیک ۸۴ توسط ۱۴۰ جنگنده از فراز کشورهای (اردن، عراق، باکو و...) را داریم و نتیجه؛ ۱) انهدام ۶۸ تیر موشک در و توسط ۲) اسقاط ۱۰ تیر موشک در توسط ۳/۱) اصابت ۶ موشک به هدف (ادعای ایران) ۳/۲) اصابت ۱۹ موشک به هدف (ادعای اسراعیل) ۴) بازگشت ۹۸ جنگنده! شاید و مهم قضیه در چرائی «انتظار بی‌نتیجه و نهایتاً بازگشت ۹۸ جنگنده اسراعیلی غیرفعال» باشد! و حداقل قصه (صرف‌نظر از عملیات‌های ایذائی نفوذی‌ها در زمین!) اینست که عملیات هوایی دشمنان ، دو مرحله‌ای بوده است و شکست اجرای مرحله اول، موجب انصراف دشمن از اجرای مرحله دوم گشته است! بنابراین؛ و اما در مبحث این و صد البته در محدوده؛ این نکته را باید در نظر گرفت که؛ ⁉️تلاش‌های برای تحقق ، (صرف‌نظر از احتمال هماهنگی این با دشمنان بویژه و جلوه دادن آن!!)، آیا پیامدی بجز گستاخی دشمن داشت؟ مضافاً که؛ و در مقابل ؛ بعد از هر ، بمنظور و اثبات بوده است که اینک گویا با همان خود، ایران را هم به گرفته است! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۰۳/۸/۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۱): هم میهن/سیاست/کد مطلب: ۳۱۵۶۰ ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ تعطیل اما فعال/بازخوانی مسیر انجمن حجتیه و مواضع آنها از ابتدا تاکنون به بهانه درگذشت سیدحسن افتخارزاده لیدر این جریان در تاریخ معاصر ، کم نبوده‌اند گروه‌هایی که در دوره آغاز به کار کرده‌ و محور فعالیت خود را و قرار داده‌اند اما در بین آنها، یک گروه خاص‌تر از سایرین است. اگر اکثر تشکل‎‌ها و گروه‌‎ها به صورت رسمی وارد عرصه شده‌اند اما تنها گروهی که به صورت رسمی تاکید داشت که قصد ورود به سیاست را ندارد، «انجمن حجتیه» بود؛ انجمنی که در دهه ۳۰ متولد شد، در دوران پیش از هیچ حرکتی در آنها علیه پهلوی به ثبت نرسید و به عبارتی از این جهت خاموش بودند. مدت کوتاهی پس از انقلاب اعلام کردند که فعالیت‌هایشان را کرده‌اند اما به نظر می‌رسد که تعطیلی دهه ۶۰ شکلی بوده و آنها همچنان مشغول به کار هستند و اخیراً هم سیدحسن افتخارزاده، دومین رهبر تاریخ خود را از دست داده‌اند؛ موضوعی که بهانه خوبی است برای اینکه سیر تاریخی و مواضع این را مورد بررسی قرار دهیم. ماجرای تشکیل در بررسی ماجرای تشکیل انجمن حجتیه، ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که محمود تولایی یا همان شیخ که بنیانگذار این انجمن است، گفته می‌شود پیش از کودتای ۲۸ مرداد فعالیت داشته و حتی در سخنرانی‌هایی سیاسی هم انجام داده بود اما در مجموع بعد از سیاست را رها کرده و تغییر مسیری غیرسیاسی می‌دهد. در باره ماجرای تغییر مسیر حلبی، عماد‌الدین باقی در کتاب «در شناخت حزب قاعدین زمان» اینگونه توضیح داده است: «برخی بر این عقیده‌اند که در سال‌های پیش از ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که تبلیغات وسیعی بـرای انحـراف افکـار عمـومی توسـط به‌ویژه علیه و حـوزه‌هـا راه افتـاد آقـای کـه در مـشهد درس می‌خواند و استاد وی میرزامهدی اصفهانی بود ـ که علاقه خاصی به (عج) داشـته ــ به همراه طلبه دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ به بهائیت دعوت می‌شوند. این افراد چند ماهی از وقت خود را برای مطالعه بهائیت صرف می‌کنند. سیدعباس علـوی به خاطر زمینه‌های و که احتمالاً بهائیت در اختیارش می‌گذارد می‌لغزد و بهـائی می‌شود. آقـای حلبی با مشاهده این مسئله بهائیت را بزرگی تشخیص مـی‌دهـد و بـا برقـراری تمـاس بـا افراد گول‌خورده از بهائیت، به جلسات تبلیغـی آنـان راه یافتـه، بـا آنهـا بـه و مباحثـه می‌پردازد. سپس آقای حلبی به آمده و جذب نیرو می‌کند و اطلاعات و تجربیات خـود را منتقل می‌نماید. چون بهائیت مثل ما علنی و با پرچم فعالیت می‌کردند و خطـر آنهـا نـزد علما منعکس شده بود، پس از یکسری موفقیت‌ها، آقای حلبی و دوستانش مورد حمایت علمـا قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از را نیز به آنها دادند.» طاهر احمدزاده، یکی از فعالان سابق ملی – مذهبی هم در مصاحبه‌ای که مهرماه ۱۳۸۶ با داشته، درباره این موضوع گفته است: «مرحوم شیخ محمود حلبی پس از کنار گذاشتن سیاست و راه‌اندازی انجمن حجتیه معتقد بدان بود که تکلیف امروز ما منحصر به مبارزه با بهایی‌هاست. او سوگند می‌خورد و با تکیه‌زبان مخصوص به خودش می‌گفت که «والله‌العلی‌الاعظم الاعلی»، امروز امام زمان جز مبارزه با بهایی‌ها، خدمت دیگری را از ما انتظار ندارد. یادم نمی‌رود که روزی بعد از پایان صحبت‌های ایشان و تکرار همین حرف، من در کنار ایشان نشسته و سکوت کرده بودم. ایشان به من گفت که احمدزاده، معنای سکوت تو را می‌فهمم و می‌دانم که با این حرف من مخالف هستی ولی من این سخن را خیرخواهانه می‌گویم و از روی علاقه‌ای که به شما دارم باز هم می‌گویم که امروز، و دینی ما در مبارزه با بهائیت است. بنابراین، به نظر من دیدگاه‌های مرحوم حلبی برآمده از نوعی اعتقاد بود و نمی‌توان آنها را یک بازی سیاسی دانست.» به هر ترتیب، در همان سال ۱۳۳۲ شیخ محمود حلبی، انجمنی را در مشهد برای مبارزه با بهائیت تشکیل می‌دهد اما استقبال خوبی در این شهر از جلسه‌های برگزارشده، صورت نمی‌گیرد و سرانجام در سال ۱۳۳۶، انجمن را با نام «انجمن حجتیه مهدویه» به ثبت می‌رساند تا فعالیت‌هایش رسمی شود. پس از آن است که انجمن اقدام به برگزاری کلاس‌ در شهرهای مختلف ایران برای تربیت و مناظره‌کننده‌ها می‌کنند تا با استفاده از استدلال بتوانند به مقابله با بهائیت بپردازند. ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۲): 👈بخش قبلی👉 با اینکه درباره تشکیل ، علت اصلی همان با عنوان شده است، اما عماد‌الدین در کتاب «در شناخت زمان»، دو علت دیگر را درباره تشکیل این انجمن بیان کرده است. او در بخشی از این کتاب می‌نویسد: «نظـر دومی کــه در خــصوص تــشکیل انجمــن وجــود دارد مربــوط بــه خــود انجمنی‌هاست. آنها معتقدند آقـای رئیس انجمن مدعی شده که در سال‌هـای ٣٢ خواب دیده است که بـه وی امر فرموده‌اند که گروهی را برای مبـارزه با بهائیت تشکیل بدهد. نظر دیگر حاکی از آن است که پس از اختلاف بین آیت‌الله و و شکست ، همزمان تبلیغ بهائیت نضج گرفت و گروهی را که در بین‌شان نیز بود؛ از جمله هم‌حجره‌ای آقای حلبی را جذب کردند. لذا بهائیت در ذهن شیخ بزرگ جلوه‌گر شد و به این نتیجه رسـید کـه بایـد را ول کرد و دست به انجام اقدامات زد.» ورود به سیاست ممنوع در اساس‌نامه‌ای که هیئت‌مدیره پنج‌نفره انجمن تدوین کرده بود، در تبصره دو آمده بود: «انجمن به هیچ وجه در مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نـوع دخـالتی را که در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.» علی‌اکبر ، یکی از چهره‌های شاخص انجمن که در همان سال‌های پیش از از انجمن خارج شد، درباره این بند در کتاب «ولایت‌های بی‌ولایت» نوشته محمدرضا اخگری، توضیح می‌دهد: «از بـرادران و خواهران انجمن نوشته می‌گرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمـن شـدیداً از درگیـر شدن با مسائل سیاسی اجتناب می‌کرد.» در این راستا، نقل‌قول‌هایی از سوی برخی فعال پیش از انقلاب صورت گرفته است. برای مثال محمدفاضل استرآبادی در بخشی از خاطرات خود گفته است: «سیاست‌شان‌ این‌ بود که‌ با درگیر نشوند. اصلاً دوست‌ نداشتند وارد درگیری‌های‌ سیاسی‌ شوند.» و یا ابوالقاسم خزعلی اینگونه اشاره کرده: «موضع‌گیرى سیاسى بیشتر از سر بوده است. این مسئله غیر از شعار جدایى از است. اعضاى انجمن حجتیه بر این اعتقاد بودند که ما قدرت مقابله با محمدرضا پهلوى را نداریم.» احمد صابری‌همدانی هم نقل کرده است: «به جرأت مى‌توانم عرض کنم که ضد بهائیتى که این‌ها به راه انداختند و بزرگش کرده بودند، تنها براى جلوگیرى از فعالیت و تبلیغات و و خالى کردن مجالس آن‌ها بود.» ساواک و حجتیه یکی از مواردی که پیرامون انجمن حجتیه درباره سال‌های پیش از انقلاب بیان شده، این نکته است که انجمن با همکاری کرده است. در این راستا می‌توان به سه اظهارنظر از سوی پیش از انقلاب و یک نامه ساواک اشاره کرد. اولین موضوع مربوط به خاطره‌ای است که در کتاب خاطراتش از سفر به در شعبان سال ۱۳۵۷ نقل کرده است. او در بخشی از خاطرات خود گفته است: «با گوش خود شنیدم که افرادشان به یکدیگر می‌گفتند، اگر مسئله‌ای پیش آمد سریع با ساواک در میان بگذاریم و از آنها کمک بخواهیم تا مشکل ما را حل کنند. حرف من به زودی ثابت شد. با کمال تعجب مطلع شدیم آنها به رفته و از ما کرده‌ا‌ند. آنها گفته بودند که آقای آمده تا در اینجا افکار آیت‌الله و باند او را اشاعه دهد.» محمدرضا مهدوی‌کنی هم اینگونه گفته است: «گاهی از اوقات که ساواک ما را برای بازجویی یا برای می‌برد، از پیشنهادهایی که به من یا امثال بنده می‌دادند این بود که چرا شما مثل آقای حلبی کار نمی‌کنید؟» علی‌اکبر پرورش هم گفته است: «وقتی ساواک متوجه شده بود که من از انجمن کنار رفتـه‌ام همـین نـادری [از مـسئولان عالیرتبه دستگاه امنیت] ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی کرد و گفت چرا دیگـر در انجمن نیستی.» همچنین، در نامه‌هایی که از ساواک به‌دست آمده نامه‌ای مربوط به ۲۳ فروردین سال ۱۳۳۶ وجود دارد که مربوط به هیئت‌مدیره انجمن حجتیه است. در بخشی از این نامه، رئیس واحد اطلاعاتی ضدخرابکاری نوشته است: «تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با را دارد و برابـر اطلاع حاج‌شیخ محمود ذاکرزاده‌تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلـسه بـا بخش ٢١ سازمان اطلاعات و امنیـت تهـران همکـاری‌هـایی دارد؛ اصـلح اسـت هرگونـه اطلاعی در مورد جلسه متشکله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۳): 👈بخش قبلی👉 علاوه بر آنها، محمدعلی در اظهارنظری گفته بود: «آن موقعی که برادران و خـواهران‌مـان زیـر فریـاد می‌کشیدند اینها می‌رفتند ثابت کنند که بر حق است یا باطـل و دقیقـاً در مقابـل مبـارزه قرار می‌گرفتند.» مهدی طیب، یکی از جداشده‌های در مهرماه ۱۳۶۰، مصاحبه‌ای با روزنامه «صبح آزادگان» انجام می‌دهد و در آن می‌گوید: «در جریان و ، خود آقای قضاوت‌شان این بود که این انقلاب، چون مـسلح اسـت و دارد و مـردم سازمان و سلاح ندارند به پیروزی نمی‌رسد.» حجتیه و رهبر انقلاب درباره ارتباط با آیت‌الله در سال‌های پیش از انقلاب می‌توان به سه نکته اشاره کرد. اول اینکه در خرداد ۱۳۴۳، سخنرانی‌ای انجام می‌دهد که به نظر می‌رسد سمت و سوی بخشی از این سخنرانی انجمن حجتیه و سیاست سکوت و عدم دخالت آنها در باشد. ایشان در بخشی از این سخنرانی می‌گوید: «آن آقایانی که می‌گویند باید خفه شد و دم درنیاورد آیا در این مورد هم می‌گویند باید خفه شد؟! در اینجا هم ساکت باشیم و دم درنیاوریم؟! ما را بفروشند و ما باشیم؟! ما را بفروشند و ما ساکت باشیم؟! والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله است کسی که نزند.» نکته دوم این است که اگر در ابتدای کار با سکوت در مسئله سیاست مشکلی نداشتند اما به مرور نگاه‌شان به این تشکل تغییر می‎کند. در همین راستا، در سال ۱۳۴۹ به‌دنبال نامه‌ای که به ایشان نوشته می‌شود و اجازه استفاده از را می‌خواهند، این اجازه هم از سوی این داده می‌شود اما به مرور شاهد فاصله گرفتن از آنها هستیم تا اینکه به سال ۱۳۵۷ می‌رسیم. در باره سال‌های اوج‌گیری انقلاب، محمدفاضل استرآبادی در کتاب خاطرات خود اینگونه نوشته است: «خط‌ مشی‌ انجمن‌ در زمان‌ اوج‌گیری‌ انقلاب‌ موجب‌ نگرانی‌ و ناراحتی‌ شده‌ بود. تا اینکه‌ کم‌کم‌ ما آثار نارضایتی‌ امام را از این‌ گروه‌ احساس‌ کردیم‌. بعضی‌ از افرادی‌ که‌ نزد امام‌ رفتند و با امام‌ صحبت‌ می‌کردند، به‌ من‌ گفته‌ بودند که‌ آقا ما هر وقت‌ نزد امام‌ می‌رویم‌، در اظهارات‌ خصوصی‌ و خودمانی‌، امام‌ از انجمن اظهار نارضایتی‌ می‌کند. علناً چیزی‌ نمی‌گوید، اما‌ پیداست‌ که‌ نگران‌ است‌. این‌ مطلب‌ برای‌ ما کاملاً مسلم‌ و مشهود بود که‌ امام‌ از انجمن‌ رضایت‌ ندارند.» اما مهم‌ترین ماجرا و به عبارتی تقابل بین انجمن حجتیه و امام خمینی را می‌توان مربوط به ماجرایی دانست که در شعبان سال ۱۳۵۷ به وجود می‌آید که ایشان در واکنش به کشتارهایی که توسط انجام شده بود، می‌گویند: «ما در نیمه‌ی‌ شعبان‌ امسال‌ عید نداریم» اما حجتیه توجهی به این موضوع نمی‌کند و مسیر خود را می‌رود. فاضل استرآبادی درباره این موضوع در خاطراتش گفته است: «در این‌ ایام‌ وقتی‌ به‌ تبع‌ گفتند از جشن‌ و خبری‌ نیست‌، ما متوجه‌ شدیم‌ که‌ این‌ امر برای‌ آنها خیلی ‌سخت‌ است‌. گفتند که‌ دستور از و است‌. بنده‌ با بعضی‌ از آنها صحبت‌ کردم‌ و گفتم‌ آقا! فرمان‌ امام‌ و انقلاب‌ است‌ و وضعیت‌ جامعه‌ ایجاب‌ می‌کند که‌ به‌حرف‌ امام‌ گوش‌ کنید و... شما سال‌ها برای‌ (عج‌) مراسم‌ گرفتید، ان‌شاءالله سال‌های‌ بعد هم‌ آذین‌بندی‌ می‌کنیم‌ اما امسال‌ را نمی‌توانیم‌ بگیریم‌. ما می‌خواهیم‌ از این‌ عمل‌ و از این‌ مورد بهره‌برداری‌ کنیم‌، شما هم‌ امسال‌ جشن‌ نگیرید. اما آنها مقاومت‌ کردند و اگر کسی‌ چنین‌ اعتقادی‌ پیدا می‌کرد، از او می‌خواستند که‌ از عضویت‌ خارج‌ شود.» انقلاب و تلاش برای ورود با پایان دوره و آغاز ، آنها هرچند به صورت علنی در تصمیم خود برای عدم ورود به سیاست تجدیدنظر نمی‌کنند اما در تلاش‌هایشان برای حضور در دستگاه‌های اجرایی انجام می‌شود. در این راستا می‌توان به دو خاطره اشاره کرد. طاهر احمدزاده، در بخشی از مصاحبه خود با «شهروند» در مهرماه ۸۶ گفته است: «یادم است که اوایل سال ۵۸، وقتی که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، یک روز مرحوم با من تماس گرفت و گفت که آیا شما می‌‌خواهید با اعضای کمیته مرکزی حزب در خراسان آشنا شوید؟ من پاسخ مثبت دادم. به محل کمیته مرکزی حزب در مشهد رفتم و آنجا افرادی را دیدم که عضو انجمن حجتیه بودند و سابقه فعالیت در آنجا را داشتند.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۵): 👈بخش قبلی👉 البته تماس مستقیم میسر نبود. لیکن بـرای تحقیـق از مجـاری ممکنه و شخصیت‌های محترمه موثقه و بنا به قراین کافیه محرز شد کـه «معظم‌له» این می‌باشد؛ لذا موضوع توسط به عـرض و حضرت حجت‌السلام والمسلمین آقای (دامت برکاته) رسید و فرمودند: «در چنین حالتی وظیفه شـرعی در ادامـه فعالیـت نیـست. کلیـه جلـسه‌هـا و برنامه‌ها باید شود.» علیهذا همانگونه که بارها کتباً و شـفاهاً تـصریح کـرده بودیم بر اساس و خـود، تبعیـت از و ، حفظ یکپارچگی و رعایت و انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ‌یک مجاز نیست تحـت عنـوان ایـن انجمـن، کوچـکتـرین فعالیت بکنند.» ۶۷ طوفانی؛ امام بر علیه انجمن آغاز و پایان سال ۶۷ با دو موضع علیه همراه بوده است. این در حالی است که آنها ۵ سال قبل گفته بودند که فعالیت را تعطیل کرده‌اند. در اولین مورد، ۱۴ فروردین این سال در سخنرانی خود در جمع کارکنان و مسئولان وزارت پست، می‌گوید: «اینهایی که می‌گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف است. اینها نمی‌فهمند چی دارند می‌گویند. اینها تزریق کرده‌اند بهشان که این حرف‌ها را بزنند. نمی‌دانند دارند چی چی می‌گویند. نبودن، یعنی اینکه همه به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف رفتار بکنند.» پس از آن، تندترین و اصلی‌ترین موضعی که با نام بردن از انجمن حجتیه توسط امام خمینی همراه بود، در اسفندماه ۶۷ صورت می‌گیرد. ایشان نامه‌ای را خطاب به در باره تعیین استراتژی می‌نویسد و در بخشی از آن می‌آورد: «دسته‌ای دیگر از روحانی‌نماهایی که قبل از ، را از جدا می‌دانستند و سر به می‌ساییدند، یک‌مرتبه شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای آن همه زجر و آوارگی و و کشیدند تهمت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس‌نماهای می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با است، امروز می‌گویند شده‌اند! تا دیروز و و و و حکومت برای ظهور - ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا می‌دانستند، امروز از اینکه در گوشه‌ای خلاف شرعی که هرگز خواست نیست رخ می‌دهد، فریاد «وااسلاما» سر می‌دهند! دیروز «حجتیه‌ای»‌ها را حرام کرده بودند و در بحبوحه تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب نیمه‌شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از شده‌اند!» دهه هشتاد و دو شایعه پس از درگذشت امام خمینی، انجمن در سال ۱۳۷۶ شیخ را از دست می‌دهد و با درگذشت او، به «سیدحسن افتخارزاده‌ سبزواری» می‌رسد. در این عصر هر چند خبری از بازگشت رسمی به عرصه نیست و این انجمن نشانه رسمی از فعالیت خود را به نمایش نمی‌گذارد اما در دو مقطع مباحثی پیرامون آن به میان می‌آید. اولین مقطع در اوایل دهه ۸۰ بوده که گفته می‌شد تلاش‌هایی را برای ایجاد بین و انجام داده است. در همین راستا، رسول منتجب‌نیا طی یادداشتی که مرداد ۹۳ در روزنامه به چاپ رسید، گفته است: «زمانی که حجت‌الاسلام ، بود در یک جلسه چندنفره به ما گفت که انجمن حجتیه تمام هم و غمش را روی ایجاد اختلاف و بین شیعه و سنی بنا کرده است و گفت که ما اخیراً مقادیر زیادی کتاب و جزوه از انجمن حجتیه کشف و ضبط کردیم که در مورد توهین به علمای بوده و قرار بوده که این نوشته‌ها را در میان اهل سنت پخش کنند تا آن‌ها را کنند و به دامن بزنند. این پایه‌های فکری آن‌هاست.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۶): 👈بخش قبلی👉 دومین مقطع مربوط به زمانی است که به می‌رسد. با حضور احمدی‌نژاد در مباحثی درباره در او به میان آمد که هم از سوی اعضای دولت‌هایش تکذیب شد و هم اخیراً توسط یکی از اعضای تکذیب شده است. نادر فضلی، یکی از اعضای انجمن است که در مرداد ۱۴۰۰ مصاحبه‌ای با انجام داد و در بخشی از آن گفته بود: «احمدی‌نژاد اصلاً بوی انجمن هم به مشامش نخورده. خیلی از این کسانی‌که مردم به‌عنوان می‌شناسند و به خاطر اختلاف دیدگاه با آنها به انجمن ناسزا می‌گویند و تهمت می‌زنند، ابداً انجمنی نبودند. آقایان دعواهایی با خودشان دارند و می‌زنند بر سر انجمن.» حجتیه در عصر جدید برای بررسی اینکه مشغول به چه کاری است، می‌توان به بخش دیگری از مصاحبه نادر فضلی با انصاف‌نیوز در مرداد ۱۴۰۰ اشاره کرد که تایید کرده انجمن مشغول به فعالیت است. او در بخشی از این مصاحبه گفته است: «این را بدانید ما نبوده و نیستیم، ما قائل به این نیستیم که نظام سقوط کند و لطمه بخورد. البته در جبهه‌ی امثال آقایان و هم نیستیم. ما کاری به اینگونه امور نداریم و کارمان کار است. به دسته‌بندی‌های وارد نمی‌شویم و در هم نمی‌کنیم. اما در کلیات هرچه را بگویند گوش می‌کنیم. بارها هم گفته‌ایم که حتی راجع به فعالیت‌های فرهنگی‌مان، آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای ، بفرماید ، تعطیلش می‌کنیم. سال ۶۲ آن فرمایش را فرمود و ما تعطیل کردیم. واقعاً تعطیل کردیم.» همین موضوع و ادامه فعالیت‌های حجتیه توسط چهره‌های سیاسی دیگری هم در سال‌های اخیر مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال رسول منتجب‌نیا در یادداشتی که مرداد ۹۳ در روزنامه منتشر شد، نوشته بود: «الان هم افرادی از سر‌شناسان را در ارگان‌های مختلف داریم اما این‌ها هیچ‌وقت نیامدند به صراحت اعلام کنند ما با انجمن مخالفیم؛ با اینکه خواص می‌دانند آن‌ها سابقه حضور در انجمن را دارند. از سوی دیگر ما ردپای انجمن را در می‌بینیم. چه‌بسا این که در جامعه ما ایجاد شده، بخشی به انجمن حجتیه مرتبط شده باشد. می‌بینیم که برخی اعضای نهاد‌ها این تفکر را پیدا کردند.» علی‌اکبر محتشمی‌پور هم در مصاحبه‌ای که آبان ۹۴ با روزنامه انجام داد، در باره آنها اینگونه اشاره می‌کند: «از خط قرمزهای بسیار پررنگ عبور کردند و برخورد با این‌ها خیلی سخت شده است و تنها است که می‌تواند کمک کند و آن چیزی را که داد در گذشته امروز عین زیر خاکستر است.» عباس هم اخیراً ۳۰ دی‌ماه سال جاری مصاحبه‌ای با انجام داده و گفته است: «در عمل، این انجمن تعطیل نشد. آن‌ها به‌طور غیرعلنی به فعالیت خود ادامه دادند و روابط‌شان را حفظ کردند. در این دوران، یک جریان درون انجمن پا گرفت که به نیرو‌های نزدیک شد. این جریان آمد و گفت ما قبلاً گفته بودیم نباید در دوران وارد سیاست شویم، زیرا معتقد بودیم ورود به به لطمه می‌زند و در واقع شروع به جدایی از کردند.» 👈منبع👉 ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) پیرامون شیخ محمود حلبی ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌بعضیون؛ ملغمه‌ای از کفر و ایمان! با عرضه به ، مردم ۵ دسته شدند: ؛ در ظاهر و باطن تسلیم ؛ در ظاهر و باطن ضدیت ؛ ظاهراً تسلیم/باطناً ضدیت ؛ پذیرش دین+حفظ مرام خود ؛ تسلیم بعض/ رد بعض دین! بعضیون در : ۱) «أ فتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض؟! فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیاة الدنیا ۖ و یوم القیامة یردون إلی أشد العذاب ۗ ...» (۲/۸۵) ... آیا به بخشی از کتاب ایمان می‌آورید و به بخشی دیگر کفر می‌ورزید؟! پس کیفر کسانی از شما که چنین تبعیضی را روا می‌دارند، جز خواری و رسوایی در زندگی دنیا نیست، و روز قیامت به سوی سخت‌ترین عذاب بازگردانیده می‌شوند و... ۲) «إن الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون أن یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتخذوا بین ذلک سبیلا» (۴/۱۵۰) کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می‌کنند، و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم و بعضی را انکار می‌کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند... ۳) «الذین جعلوا القرآن عضین» (۱۵/۹۱) همان‌ها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوس‌هایشان بود رها نمودند)! لطفاً این‌جا👈دین حداقلی👉را حتماً بخوانید🙏 = =مصداق بارز بعضیون بعضیون؛ قابل حمایت نیستند و بلکه... ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۸ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏