بر خانه حق مولا گردیدم و گردیدم
هر رکن عزیزش را با دیده ی تر دیدم
با هر قدمم از او دیدار تو را جستم
بر هر که نگه کردم سیمای دگر دیدم
بر شانه ی خود دستی احساس اگر کردم
فی الفور به سوی او با دلهره گردیدم
صدبار فرج خواندم صد هم صلواتت را
دل را پس هر شوطی من غرق کسر دیدم
تا همهمه ام گم شد در بین هیاهوها
خود را ته این دریا کمتر ز نفر دیدم
گفتم که شوم دریا هر بار به دریایی
من چاره ی مشکل را با اهل نظر دیدم
از پای فتادم من نومید ز خود گشتم
چون یوسف زهرا را از خود به حذر دیدم
ای عسکری آلوده کی لایق پاک آید
این است که یارت را من اهل سفر دیدم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۰ مرداد۹۸
#منتظرانه #حج #حضرت_مهدی
عرفه عید عزیزی است که بر عفو و عطا
بار عام آمده بر عبد ز معبود علا
عرش در آینه ی عشق و دعا و عرفان
عینهُ نورِ علی نور، ز حیث معنا
عرصه ی عشوه و عشق است زمین عرفات
از تعابیر عجیب گلی از آل عبا
می کند نعت نعم چون بر عالم آرا
از عروق و عنق و عینْ وَ دیگر اعضا
او به معشوق کند عرضه تو گویی به عدد
آنچه عودت بدهد عاقبت از خیل عطا
تا بگوید عرفه موعد عارف شدن است
که فقط عاشق عارف بکند جان اهدا
بی عدد داد به من صانع عالم من هم
آنچه آید به عدد می کنمش پس به فدا
عسکری پس عرفه معبر وصل است به عرش
سعی کن در عمل و دور شو از عیب و خطا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و یکم شهریور نود و پنج
آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
#عرفه
#عرفات
#امام_حسین
#مناجات
.
لبیک بر دهانم آنگه که گشت جاری
گویا که گشت شیطان از گرد من فراری
چون کودکان نمودم احساس پاک بودن
افتادم از عطایش در بند شرم و زاری
گفتم به او ستایش مخصوص توست مولا
تنها به دستهایم، نعمت، تو می سپاری
در دست توست مولا تنها حیات و مرگم
هرگز شریک و مثلی در این جهان نداری
جانم ازین عنایت مشعوف بود و حیران
این کمترین کجا و اینگونه افتخاری
هرگز به خود نمی دید این عبد رو سیاهت
تا آنکه محرم آید در پیشگاه باری
زلزال در دل و جان اخلاص بر لبانم
با کافرون کشیدم بر دین خود حصاری
یارا به دور بیتت پروانه وار گشتم
شاید برای دینت من هم شوم حواری
بی پا و سر نمودم سیر منا و رفتم
در سرزمین عرفان تا مرز بی قراری
از قید هر تعلق گشتم رها به مشعر
شاید کرم نمایی بر مفلس صحاری
بر عسکری نظر کن یارا که یاد وصلت
آخر برد از او جان در گوشه و کناری
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۷خراد۱۴۰۰
آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
#حج
.
هنوز هم دل من در طواف خانه ی توست
هنوز برلب من نغمه و ترانه ی توست
اگر چه مشی کریمان به سخت گیری نیست
هنوزچشم دلم در پی نشانه ی توست
چو شد شمائل تو قاتل شمارش من
برای امر رضا اینکه خود بهانه ی توست
به شوط شوط طوافم همیشه می گفتم
دلم خوش است که دستم به روی شانه ی توست
اگر چه حوله ی احرام من درست نبود
کجا تکلف بی حد به آستانه ی توست
اگر چه سعی میان صفا و مروه ی من
نبود خوب ولی خوب عاشقانه ی توست
اگر ز رمی جمر هم نبوده ای راضی
مرا امید به آن دید زیرکانه ی توست
مرا به صحت اعمال خود امیدی نیست
مرا امید به الطاف بی کرانه ی توست
اگر چه از سر خوف عسکری ز نقص عمل
به فکر خود همه دم در طواف خانه توست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۸تیر۱۴۰۱
#حج #مناجات
.
یاد ایام صفا در شهر پیغمبر به خیر
یاد بزم ساقی و پیمانه و ساغر به خیر
تا حرم هر روز بودی با ملائک هم قدم
یاد صحن و یاد روضه مرقد و منبر به خیر
یاد عزم توبه در پای ستون توبه تا
چون لبابه گرددت مهر خدا یاور به خیر
یاد محرس شاهد جاوید بر این امر که
نیست بر احمد به جز حیدر حراست گر به خیر
ناله ها سر می دهم از دوریت حنانه وار
ختم گردد کار تا گیری مرا در بر به خیر
یاد دیدار وفودت یا سریر اعتکاف
هم مقام جبرئیل و خانه ی حیدر به خیر
یاد محراب رسول و یاد محراب بتول
یاد باب خانه ی صدیقه ی اطهر به خیر
گر چه خصمت منع کردم از صفای بیشتر
یاد وقتی می شدم پروانه ی کوثر به خیر
یاد وقتی می نشستم زیر تیغ آفتاب
تا بقیع و غربتش گردد مرا باور به خیر
گرم بود و عشق من بر گنجهایش آتشین
یاد وقتی می شدم دیوانه و مضطر به خیر
یاد لعنت بر سقیفه دیدمش چون بر قرار
با وجود هادمان مرقد جعفر به خیر
یاد مسجدهای سبعه ،ذو الحلیفه یا قبا
مسجد ذو القبلتین و مسجد صفدر به خیر
یاد آن مسجد که شد بر خشت تقوا استوار
تا شود کار منافق باطل و ابتر به خیر
یاد آن مسجد که یادآور ز بهل احمد است
یاد فائق گشتن آن خمسه ی انور به خیر
آنچه ثابت کرد حیدر نفس پاک احمد است
یاد آن ابنا و آن داماد و آن دختر به خیر
یاد حمزه آن شهید دفن در پای احد
هر شهید و عاشق و دلداده ی دیگر به خیر
عسکری در شهر پیغمبر چه بزمی داشتی
بگذرد کاش از دعای شافعت محشر به خیر
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۷ تیر۹۹
#مدینه
#بقیع
#حضرت_محمد
#حج
.
هنوز نقش تو در خاطرم نمایان است
که جان هنوز هواخواه کوی جانان است
هنوز مستم از آن ساغر سماواتی
که آرزوی لقای توام فراوان است
برای عاشق گلها کجا بود بهتر
از این دیار مقدس که چون گلستان است
گرو ستانده ای ای کوی یار قلبم را
که سالهاست به میخانه ی تو مهمان است
هنوز هم دل من در حوالی منبر
برای پیر مغان واله و غزلخوان است
هنوز تن به ستون محض توبه می بندد
چرا که یار کریمش شبیه باران است
ز اشک دیده ی غمبار خویش می پرسد
کجا سلاله ی مضروب یاس پنهان است
هنوز در عجب از غربت گلانی که
بلند آمده ز آنها شمیم عرفان است
مدینه کی شود ای عسکری تو را از یاد
که این دیار گهر خیز سر ز رضوان است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۳۰ خرداد۱۴۰۱
#مدینه
#حضرت_محمد
هست اگر با شهادت او مانوس
چیست پس بغض و گریه و افسوس
اضطرابی عمیق و بی پایان
بام دار الاماره را محسوس
نفسش تنگ و قلب نا آرام
آه سوزان به سینه اش محبوس
اشک تر کرد روی عالم را
ناله آمد ز عمق اقیانوس
دل مسلم به فکر مولایش
«گفتمش کوفه باشدت پابوس»
وای از ماجرای آن خبری
که فرستنده شد از آن مایوس
حال مسلم به جستجوی وفا
پی دشمن فتاده با فانوس
به حسینم رسان که حرف شرف
رفته از اهل کوفه در قاموس
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۷ تیر ۱۴۰۲
#مسلم
#امام_حسین
.
عید قربان است قربانی کنیم
نفس را در بحر حق فانی کنیم
چون تولد یافت نفسی بس نفیس
عید باشد دست افشانی کنیم
بعد قربان می شوی مأذون به حلق
از ظواهر این چنین باید گسست
تا نسازی نفس را قربان بدان
می خوری در گام دوم هم شکست
گفت زین العابدین هنگام ذبح
ذبح کن در خویشتن حلقوم آز
غیر این گر نیتی داری خطاست
این نه قربان است بر فعلت مناز
عید قربان عید فاتح گشتن است
راه را بر نفس آمر بستن است
عید پیروزی دل در امتحان
عید از قید علائق رستن است
عید تبدیل صغیری با عظیم
عید لا گفتن به شیطان رجیم
عید افعل بر سر ما تومر است
عید صبر عبد بر حکم رحیم
حال عید است و مبارک باشدت
از زمین و آسمان گل باردت
هرچه می خواهی طلب کن ازخدا
چون دعا کردم همان را آردت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سیزده مهر نود و سه
آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
#عید_قربان #مناجات
آنرا که فرِّ آن قد و بالا گرفته است
کار دلش ببین که چه بالا گرفته است
در عشق ناب کار به دست زبان که نیست
کار دلست و آنچه در آن جا گرفته است
عاشق چو شیخ جعفر تبریزیش خوش است
آن کس ز یار منصب منّا گرفته است
گوید به عشق خویش ندارد صداقتی
عاشق اگر که رنگ ز الّا گرفته است
باید خضاب خون بزند بر محاسنش
آن کس که عشق خون خدا را گرفته است
عاشق فدایی ره معشوق می شود
در راه عشق گر ره مولا گرفته است
من را که اهل شعر و شعارم همین بس است
گویند شعر او چه ثناها گرفته است
ای عسکری بکوش به شعرت خبر رسد
از دست پیر میکده امضا گرفته است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
هفتم تیر نود و شش
#امام_حسین
#عرفان
#شیخ_جعفر_مجتهدی
از مدینه تا کربلا قسمت دهم
بود در شهر مکه ابن عمر
عمره ای تا گزارد او از پیش
تا به مکه رسید ابن علی
کرد آهنگ رفتن از آن کیش
رفت پس خدمت امام حسین
ظاهراً او به قصد دلسوزی
گفت او را بیا و بیعت کن
چون شنیدم من از نبی روزی
کشته گردد حسین پس از من
نکند نصرتش اگر امت
مبتلا می شود در آینده
به زبونی و خواری و خفت
چونکه داده است دست بیعت را
این جماعت به درهم و دینار
دشمنی یزید و آلش هم
با شما نیست قابل انکار
ترسم این است بیعت اَر نکنی
بر سَرِ کار خود گذاری جان
می شوندت به جرم همراهی
کشته بسیاری از مسلمانان
پس بیا با یزید بیعت کن
تو به مانند مردم دیگر
بگزین راه صلح را و بترس
که رود خون مسلمین به هدر
گفت او را مگر نمی دانی
که چه پست است و خوار این دنیا
که برد پیش زانی و نا پاک
هدیه و ارمغان سرِ یحیی
باز گفتش مگر نمی دانی
اول صبح قوم اسرائیل
بعد هفتاد قتل پیغمبر
می شدند از برای کار گسیل
مثل ایام عادی پیشین
رخ نداده جنایتی گویا
داد پروردگارشان مهلت
تا که افزون کنند عصیان را
تا گرفت انتقام سخت و شدید
منتقم، بستشان مسیر مفر
پس بیا از خدای خویش بترس
مکن از یاریم ابا و حذر
چونکه گفتار او نتیجه نداد
مسألت کرد از امام چنین
تا زند بوسه بر محلی که
بارها بوسه زد نبی امین
جامه اش را امام بالا زد
تا به صدرش سه بار بوسه زد او
گفت با گریه اش خداحافظ
بود الحق دروغگو و دورو
و خداحافظی نمود از او
گفت او را سپردمت به خدا
تو در این راه کشته خواهی شد
رفت از مکه مرد پر ز ریا
او که بیعت نکرد با حیدر
کی شود یار از بَرِ پسرش
او برای یزید نامه نوشت
تا سپارد به دیو دل وَ سرش
چونکه حجاج رو به مکه نمود
در مدینه به نزدش آمد شب
گفت حجاج این شتاب از چیست؟
گفت آمد به یادم این مطلب
از رسول خدا شنیدم من
مرگ چون آورد کسی را رو
نشناسد اگر امامش را
مرده چون اهل جاهلیت او
ترس بر من بگشت مستولی
بروم امشب اَر که از دنیا
و نباشد امام من معلوم
به جهالت روم به نزد خدا
پای خود از لحاف بیرون کرد
گفت حالا ببوس پایم را
دست یاری نداد او به حسین
تا بیفتد به پای بی سر و پا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
چهارم آذر نود و پنج
آخرین بازنگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_دهم
#امام_حسین
معشوق را هر آنچه که که خوشنودی آورد
بر جان خویش عاشق سرگشته می خرد
راضی ز درد نیست به درد حبیب هم
هر چند از رضای خود اینگونه بگذرد
از اینکه کل دهر نیرزد به اخم او
با هر مرارتش ز رخ یار می برد
در روز قهر هست اگر یار بی خیال
او از جنون غبن به خود جامه می درد
او داد می زند که فلانی نبینمت
این داد می زند که به او یار بنگرد
ای عسکری نمی شکند قلب یار را
عاشق مگر دمی که از این بام می پرد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۶خرداد ۱۴۰۱
#عاشقانه
#عارفانه
تعجب ندارد خدا
سه آیه به توصیف اهل نفاق و الد الخصام
بپردازد و
سپس از علی گوید و
مباهات سازد به او پیش کروبیان
سپس از لجاجت پس از پندِ "از حق بترسید "و بعد
بگوید که با پیروی از خدا
رسد خلق عالم به صلح
مپویید پس راه دیوی که باشد شما را عدو مبین
که با خطوه هایش شما را به بند هواها کشد گام گام
بگوید رعایای شیطان چه دارند از رب خود انتظار
که با جمع کروبیان
به ظلِ سحاب و غمام
به دیدار ایشان رسد
و لابد بگوید به یک صیحه ی آسمانی علی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۵ مرداد ۹۷
#حضرت_علی
آیات ۲۰۴ تا۲۱۰ بقره
اَلَدُّ الخِصام؛سرسخت ترین دشمنان
عدو مبین؛دشمن آشکار
خطوه ؛گام
سحاب و غمام ؛ابرها