eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
447 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠کنفرانس وحدت اسلامی، از رؤیا تا واقعیت 🖋محمدتقی سبحانی ♦️سی و دومین اجلاس بین المللی وحدت اسلامی دیروز ۵ آذرماه در غیاب نمایندگان رسمی مذاهب اسلامی و بدون حضور رهبران سیاسی جهان اسلام، به کار خود پایان داد. ♦️دبیر کل مجمع تقریب بین المذاهب پیش از تشکیل کنفرانس نوید داده بود که «تلاش برای ایجاد اختلاف و ستیز در جهان اسلام با تلاش‌های گسترده مجمع تقریب مذاهب اسلامی و نهادهای تقریب‌گرا شکست خورده و ما در این کنفرانس آغاز این پیروزی را به جشن خواهیم نشست و اعلام خواهیم کرد که صفحه جدیدی در جهان اسلام در حال باز شدن است که در این صفحه نو شاهد غلبه جریان وحدت‌گرا در جهان اسلام هستیم.» و درباره فلسفه وجودی کنفرانس در وبگاه این مجمع می‌خوانیم: «هدف از برگزاری کنفرانس وحدت، ایجاد زمینه‌های اتحاد و هم بستگی جهان اسلام و هم فکری علما و دانشمندان، جهت نزدیک سازی دیدگاه های علمی و فرهنگی آنان در زمینه های فقهی، اصولی، کلامی، تفسیری و نیز بررسی مسائل و مشکلات مسلمانان و ارائه ی راه حل های مناسب و موضع گیری مشترک در برابر آن است.» ♦️سخن در این است که کنفرانس وحدت با هزینه‌های فراوان مادی و معنوی، تاکنون تا چه اندازه به آرزوهای خود نزدیک شده و ادامه این مسیر تا چه حد می‌تواند کمکی به آرمان‌های مورد نظر بکند. یک ناظر بیرونی با نگاهی واقع‌بینانه به صحنه درگیری‌های موجود در جهان اسلام، پرسش‌هائی را فراروی خویش می‌بیند که لازم است مسئولان امر، به دور از شعارها و بیرون از فضای رسانه‌ای به این سوالات پاسخ دهند: 🔸1. در کنفرانس امسال طرف‌های درگیر در جدال‌های جهان اسلام که قرار بود به «جشن پیروزی»بنشینند، چه کسانی بودند؟ و کدامین «صفحه جدید در جهان اسلام» در این اجلاس گشوده شد؟ و دقیقا کدام‌یک از اعضای حاضر قرار است این صفحه جدید را رقم بزنند؟! 🔸2. در کنفرانس کنونی برای «ایجاد زمینه‌های اتحاد و همبستگی جهان اسلام» چه اقدامی صورت گرفت؟ و اساسا کدامین اعضای حاضر در این کنفرانس از چنین ظرفیتی برخوردار بودند؟ و با کدامین ساز و کار سیاسی و فرهنگی قرار است این اتحاد و همبستگی در جهان شکل گیرد؟ 🔸3. در کنفراس کنونی چگونه و بین چه کسانی «هم فکری علما و دانشمندان، جهت نزدیک سازی دیدگاه های علمی و فرهنگی آنان در زمینه های فقهی، اصولی، کلامی، تفسیری» انجام شد و با توجه به کارنامه چند کنفرانس گذشته دقیقا چه چالش‌های فکری و علمی در بین کدامین متفکران شیعی و سنی به بحث گذاشته شد و مستندات پیشرفت در این موضوعات در کجا گرد آمده است؟ 🔸4. اما در خصوص «مسائل و مشکلات مسلمانان و ارائه ی راه حل های مناسب و موضع گیری مشترک در برابر آن» گذشته از تکرار جنایات اسرائیل و سعودی و خط و نشان کشیدن برای دشمنان، واقعا کدامیک از مشکلات جهان اسلام در این کنفرانس مطرح شد و چه راه حل‌هائی در برابر وضعیت بغرنج سیاسی، مذهبی و اقتصادی مسلمانان ارائه گردید و دقیقا چند نفر از شرکت‌کنندگان در کنفرانس چنین صلاحیتی داشتند و تا چه اندازه این کنفرانس را برای چنین هدفی جدی گرفتند؟ ♦️بی‌پرده باید گفت که همه شاخص‌ها نشان می دهد که کنفرانس وحدت اسلامی همچون سایر قطعات پروژه تقریب در این کشور، سالهاست که از کار افتاده و این پیکره نیازمند یک تعمیر بلکه تعویض اساسی است. ♦️در یادداشت‌های بعدی در اندازه بضاعت خود خواهم نوشت که پروژه تقریب در جمهوری اسلامی از سه بیماری بنیادین رنج می برد و تا این رویکرد اساسی اصلاح نشود، نه تنها به پیشرفت این پروژه نمی‌توان امید بست، بلکه با رفتن در بیراهه‌ها، به تدریج ظرفیت‌های اندکِ بازمانده نیز ناامید و زمین‌گیر خواهد شد. ♦️این سه مشکل اساسی عبارت است از: 🔹1. خلط میان اهداف چندگانه در میدان تقریب (از همگرائی مذهبی گرفته تا همزیستی اجتماعی و تا همکاری بین المللی) و در نتیجه سردرگمی در میان راهبردهای ناهمگون. 🔹2. ناتوانی در بسیج امکانات و اهرم های موثر در جهان اسلام و ناکارآمدی در بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و مزیت‌های نسبی 🔹3. عدم بهره‌مندی از یک شبکه انسانی و رسانه‌ای هوشمند و کنشگر برای تعامل با نخبگان و گروه‌های موثر در بین شیعیان و اهل سنت و فقدان یک منطق و گفتمان تو‌در‌تو و اثربخش برای گفت و گو با گروه‌های درگیر و رقیب. -به نقل از نامه های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در فقه چیزی به نام نظام نداریم/ اسلام در اقتصاد و سیاست و امور قضائی نظام ندارد! 🔸اظهارات چالش برانگیز استاد محمدجواد فاضل لنکرانی: ♦️اگر فقهی به نام فقه نظامات وجود داشت می بایست امام راحل به آن می رسید و می گفت. ♦️ما این مقدار که در فقه کار کردیم چیزی به نام نظام نداریم، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید این عنوان چشم و گوش ما را پر کند که بگوئیم اسلام نظام دارد، نه، اسلام در هر زمینه‌ای احکام جزئی دارد، قواعد دارد. ♦️آقایانی که قائل هستند که ما نظام اقتصادی داریم، می‌گویم هر موضوعی در نظام اقتصادی با هم ارتباط تنگاتنگ دارد، در نظام اقتصادی موضوعات را منفرداً و مستقلاً نمی‌شود دید، در فقه فردی هر موضوع مستقلی را فقیه استنباط می‌کند ولی در اقتصاد باید همه موضوعات را با هم و در کنار هم، و چیزهای عجیبی آدم در این مقالات می‌بیند. ♦️ما اگر بخواهیم شئون فرهنگی، شئون اقتصادی، شئون سیاسی را، رنگ دینی بدهیم، باید نظام را استخراج کنیم، اگر از مرحوم شهید صدر رضوان الله علیه(که معتقد به نظام سازی است) سوال کنیم کاشف این نظام چیست؟ بالاخره از کجا به این نظام که شما مدعی هستید پی ببریم؟ ایشان می‌گوید اتفاقاً اینجا باید از رو بنا به زیربنا رسید، از همین فقه موجود و احکام موجود باید به زیربنا رسید، می‌گوئیم اولین سؤال این است که این فقه موجود با اجتهاد مجتهدین مختلف است، پس هر مجتهدی خودش باید یک نظام خاصی استخراج کند چون شما کاشف دیگری برای رسیدن به آن نظام ندارید غیر از همین مسائل روبنایی. ♦️در مسائل روبنایی در اقتصاد، در هر فرعی از آن، در مالکیت خصوصی، اقوال، انظار، مختلط است، با اختلاف انظار چطور می‌شود به نظام رسید؟ اگر یک فقهی داشتیم، احکام واحدی داشت هیچ اختلافی هم در آن نبود اینجا ثبوتاً ممکن بود بگوئیم به نظام می‌رسیم ولی با وجود اختلاف چطور می‌توانیم به نظام برسیم؟ و ثانیاً شما وقتی در اقتصاد می‌گوئید ما نظام اقتصادی داریم، در سیاست می‌گوئیم نظام سیاسی داریم، در قضاوت باید بگوئید نظام قضایی داریم؟ باز یک سؤال دیگر پیش می‌آید که خود این نظام‌ها چه نظامی دارد؟ بالاخره اینها زیرمجموعه های دین هستند اگر زیرمجموعه‌های دین هست چطور می‌توانیم بگوئیم اگر شما می‌گوئید در خود اقتصاد نظام است باید در مرحله کلان هم یک نظامی باشد که اینها قابل التزام نیست. ♦️اگر ما ورای این فقه فردی یک فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید به آن می‌رسید در درجه اول امام راحل است، امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره می‌کنیم. (۸ آذر ,۱۳۹۷ سایت شفقنا) -به نقل از کانال فقاهت http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠احتضار موج اول رسانه ای انقلاب 🖋روح الله جلالی ♦️در مترو در آنسوی واگنی که من ایستاده بودم یک نفر به مرور مشغول مقدمه چینی برای سایرین بود که به این نتیجه برسد که باید به زور سیستم را عوض کرد. یک نفر دیگر نیز به او ملحق شد و با صدای بسیار بلندتر بحث را ادامه دارد که آب از سرچشمه گل است. کل مسیر این دو نفر گفتند و بقیه شنیدند. هر چه با صدای بلند ادامه دادند، کسی وارد بحث نمی‌شد. معلوم بود هر دو سیاسی هستند و اطلاعات هدایت شده ضعیفی دارند که راحت قابل رد بود. کم کم سخنانشان تند می‌شد و ابتذالی که در اخبار و استدلالشان بود برایم رنج آور. نه درد واقعی را می‌شناختند نه درمان را. نسخه هایشان فقط شورش را میشناخت و درهم کوبیدن و تقدیس و تسبیح گذشته‌ای پر از حقارت. آنها میگفتند و من به سوی دیگری می‌اندیشدم! ♦️در کنار سایر رسانه‌ها، بحث های فضای عمومی خیلی مهم و اثرگذار است که از آن به رسانه "موج اول" تعبیر می‌گردد، یعنی پیام رسانی و تبلیغ چهره به چهره. ♦️با خود می‌اندیشیدم که امروز سهم نیروهای انقلاب از این بحث های چهره به چهره چیست؟ به جد معتقدم «هیچ»! (هیچ در مقابل آنچه باید باشد.) ♦️نیروهای انقلابی بعنوان قدرتمندترین بازوی حامی نظام در میان مردم، به شدت در جنگ‌های سیاسی داخلی، فرسوده، دلزده و سطحی شده اند. بخش بزرگی از نیروی انقلابی شب خواب می‌بیند که صبح چگونه توی دهن رقیب سیاسی بزند، اما وسط روز روشن از اینکه آمار نماز جماعت و نمازخوانی در میان نسل‌های جدید چه وضعیتی دارد، اصلا دلمشغولی نمیگیرد و خود را با انداختن توپ به زمین دیگران راحت می‌کند. ♦️نیروی انقلابی واو به واو صحبت فلان رجل سیاسی را بررسی میکند که جمله ای برای کوبیدن وی بیابند اما تنها دو جلد کتاب شهید مطهری را راجع به زن و حجاب و اسلام و مقتضیات زمان را درست و درمان نمیخوانند. ♦️دردشان نمی‌گیرد که انقدر ضعیف بوده ایم که دانشجویم از من با تعجب میپرسد شما محمدرضا شاه را دیکتاتور می‌دانید؟! و دیگران هم همراهیش می‌کنند. ♦️در کل بخش مهمی از نیروهای ما از مباحث مبنایی تهی و از افراط در دعواهای جناحی انباشته هستند. وضعیت کشور پر از تلاطم است و قطعا «استقلال تاوان دارد»، اما میدان دادن به بحث‌های مبتذل به مرور تبدیل به جنگ داخلی ای میگردد که طرف های آن شورشیانی ناآگاه و قابل استثمار هستند. 🔴در کل معتقدم نیروهای حامی، در دفاع از حوزه «اندیشه» و «ساختار»، بخاطر افراط در دعوای روزمره «عملکرد»، بیشتر در خدمت ارتش نفرت افزای انقلاب هستند. -به نقل از کانال انقلاب اسلامی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠قم بزرگ‌ترین بُعد امنیتی جمهوری اسلامی است! 🔈دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران ♦️امنیتی‌ترین عنصر هر جامعه‌ای حتی در یک جامعه سکولار هم دین است، دین با تمام ساختارها، نهادها، مدارس و مطالبش. در عالم مسیحیت هم این مطلب را می‌بینید. ترکیه را هیچ‌وقت به اروپا راه نخواهند داد چون مسلمان است. در بوسنی‌ و هرزگوین کشت‌و‌کشتار کردند چون نمی‌خواستند یک دولت اسلامی باشد و حتماً با صرب‌ها باشند. در سوییس سکولار، نباید گلدسته باشد. خودشان در مسیحیت یک گلدسته مسلمانان را تحمل نمی‌کنند. دین امنیتی است. امنیتی به معنای بگیر و ببند نیست. ♦️در تلویزیون فلان‌کشور شرقی آن ‌طرف دنیا می‌بینید همیشه یک خبر از ایران هم هست؛ یعنی اگر خبر از آمریکا هست یک خبر از ایران هم هست. چون ایران یکی از کشورهای امنیتی جهان است. از هر لحاظ فکر کنید ایران یک کشور به‌شدت امنیتی است. ♦️الآن قم بزرگ‌ترین بعد امنیتی جمهوری اسلامی خصوصاً در زمینه معرفتی است. البته متأسفانه قم این تلقی را از خودش ندارد. ما باید قم را جدی بگیریم، کارش را جدی بگیریم، دین را جدی بگیریم. الآن به نظر من اهمال وجود دارد یعنی باور نداریم قم الآن تعیین‌کننده جهان است. قم در عرصه اندیشه خیلی محوریت جهانی دارد. من بلوف نمی‌زنم. موقعی که نظر خارجی‌ها را نسبت به قم می‌بینم مات می‌مانم. نتیجه گاندی، خانم «سوفلیا گاندی» در هند من را می‌دید گفت من می‌خواهم بیایم حوزه علمیه قم درس بخوانم! در بیرون شما را بیشتر از خودتان باور دارند! اینجا تنبلی داریم، درس نمی‌خوانیم، فکر نمی‌کنیم، کار نداریم. ما شبانه‌روز نباید بخوابیم. ♦️دین عنصر رئیسه جامعه است و مردم به‌خاطر دین‌شان حاضرند شما را خفه کنند! یعنی اگر نتوانند با دین در زندگی روزمره‌شان آرامش داشته باشند و زندگی‌شان هم بچرخد و شما جلویش را بگیرید، خفه‌تان می‌کنند و خودشان هم دین درست می‌کنند. چون دین عضو رئیسه هر فرهنگی است، حتی فرهنگ سکولار، حتی فرهنگی که ظاهراً غیردینی یا حتی ضد دینی است مثل اروپا. ♦️دین کل نظام معنایی ما را شکل می‌دهد، کل نظام کنشی ما را هم شکل می‌دهد، پس ساختار اجتماعی ما شکل پیدا می‌کند؛ در اقتصاد، در سیاست، در اجتماع و … . این نظام معنایی با یک مقوله دانشی دیگر ترکیب می‌شود و هویت‌ساز می‌شود؛ نه ماهیت‌ساز. آن مقوله «هنر» است. هنر با دین قاطی می‌شود، دین را نشانه‌دار می‌کند، دین را حد می‌بخشد، شکل و فرم می‌بخشد. چون فکر با هنر چارچوب پیدا می‌کند. تکنولوژی تحقق خارجی‌اش با هنر است. ♦️اما الآن هنر در حوزه علمیه چه جایگاهی دارد؟ نخستین مقوله دانشی که باید در تمامی ابعادش ما وارد بشویم که حوزه وارد ابرقدرتی بشود و بتواند کشور ایران را در آینده بسازد، همین هنر است. همان‌طور که کلیسا در رنسانس وارد شد. کلیسا آن همه پول می‌داد به رافائل، میکل‌آنژ، لئوناردو داوینچی. این‌ها در کلیسای فلورانس آن همه نقاشی خلق کردند، همه در ارتباط با خدا و پیغمبر و حضرت مریم. ♦️حوزه کجای ادبیات است؟‌ می‌شود بدون معانی، بیان و بلاغت به مردم پیام رساند؟‌ ادبیات و بلاغت یک مقوله اساسی است. بلاغت یعنی ارتباط مؤثر در زبان امروز ارتباطات. مرحوم تفتازانی در «مطول» داشته علم ارتباطات زمانه را درس می‌داده. یعنی معانی، بیان، بدیع. بدیع یعنی زیباشناختی کلام. ما امروز بلاغت اینترنتی می‌خواهیم، بلاغت‌تلویزیونی می‌خواهیم، بلاغت رادیویی می‌خواهیم. ♦️تکنولوژی موقعی که تولید بشود بعد از تکنولوژی اقتصاد است. اقتصاد تجارت نیست، همان میانه‌روی است. اکونومی هم به معنای میانه‌روی است. بحثش عقلانیت و زهد است؛ نه اسراف، نه خست. دو مبنای اقتصاد این است. اقتصاد که عوض شد اجتماع عوض می‌شود. بعد که اجتماع عوض می‌شود سیاست و حکومت عوض می‌شود. بعد که این عوض شد حقوق عوض می‌شود. اینجا حقوق با دین در مسائل اجتماعی برخورد می‌کند. این برخورد تمدن را به‌وجود می‌آورد. پس ابرقدرتی ما چارچوبش در حوزه است. -متن کامل در http://meftaah.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه کافی نیست! 🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی 🖋مهدی کاظمی زمهریر ♦️1- یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دوره معاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است. در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام. ♦️2- به گمانم دیدگاه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در دومین آئین نکوداشت موسس دانشگاه مفید از نمونه مباحثی است که افق های گفتگو را می گشاید. سخنان وی بیان مثبت حقیقتی بود که در ماههای گذشته توسط آقای رحیم پور ازغدی با زبان تند و تلخ بیان گردید. آقای ازغدی از این شکایت داشت که فقه مصطلح از پرداختن به مسائل مربوط به جامعه و نظام حکمرانی غافل مانده است؛ آیت الله لنکرانی نیز- با بیانی مثبت - این ایده را تکرار کردند و گفتند که فقهی تحت عنوان "فقه نظام " ورای فقه مصطلح وجود ندارد. ♦️3- دستاور این دو سخن یکی است؛ فقه سنتی توانایی پرداختن به نظام اجتماعی به مثابه یک هستی جمعی را ندارد و تنها از منظر فقه فردی می تواند، درباره امر اجتماعی حکمی صادر نماید. این بدان معناست که تلاش برای برکشیدن فقه به جایگاه دانشی جامع که جانشین فلسفه و علوم اجتماعی مدرن گردد، تلاشی ناکام است. این تلاش در سال های اخیر نه تنها به شکل گیری فقه مدرن یا فقه نظام کمکی نکرده، بلکه به آشفته سازی زبان فقهی و بحران در درک نظامند از جامعه معاصر انجامیده است. ماحصل این رخداد، بسط آشفتگی در نظام حکمرانی بوده است. ♦️4- فقه به مثابه دانش اجتماعی بخشی از حیات جمعی و فردی ما را در جامعه دینی سازمان می دهد، اما تلاش برای کاربست حداکثری آن و تصاحب کارکرد سایر دانش ها، بطور همزمان هم فقه را آشفته می کند و هم نظام دانش های مدرن را. اگر در عالم قدیم فقه در کنار دانش فلسفه، الهیات و سایر دانش ها ، در زندگی اجتماعی مشارکت داشت، امروزه نیز ناگزیر از پذیرش حدود امکانات خود و تلاش برای نقش آفرینی در زندگی جمعی بر مبنای آن است. -به نقل از نامه های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 💠 🔴آئينه‌اي براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها، نظرات و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه بدون پیش‌داوری و قضاوت... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠فقه کافی نیست! 🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی 🖋مهدی کاظمی زمهریر ♦️1- یکی ا
💠فقه کلی نگر، فقه جزئی نگر 🔸نقدی بر یادداشت مهدی کاظمی زمهریر 🖋سیّد مرتضی اهری ♦️پیش از پاسخ به نوشته استاد و برادر بزرگوار دکتر مهدی کاظمی زمهریر، بایستی توجه داشت که بحث استاد بزرگوارم حضرت آیت الله محمّد جواد فاضل لنکرانی مبتنی بر سه مقدّمه است: ♦️مقدمه نخست: مراد آیت‌الله از نظام، همان «سیستم» (System) است که عبارت است از مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیر مرتبط که هدف یا اهدافی خاص را دنبال کرده و روی هم یک «کلّ» به مثابة یک واحد پیچیده - را تشکیل می‌دهند. ♦️مقدمه دوم: در حوزۀ اجتهاد - از جهتی - دو منهج «جزءنگر» و «کلّ نگر» وجود دارند. محقق خوئی نماینده شاخص منهج نخست، و شهید صدر نماینده بارز منهج دوّم به شمار می آیند. ♦️مقدمه سوم: دو تفاوت عمده دو روش فوق به شرح زیر است: 🔹۱. در «روش کلّ‌نگر»، به مجموعۀ کتاب و سنّت به مثابة یک کلّ واحد نگریسته شده و برای این کلّ بما هو کلّ، اعتباری جداگانه نسبت به تک تک احادیث و آیات نهاده می‌شود. در حالی که «روش جزء نگر» به هر آیه و روایت وارد شده در خصوص هر مسأله، مستقل از آیات و روایت مربوط به دیگر مسائل می نگرد. بر این پایه ممکن است میوة اجتهاد فقیه جزء نگر در یک مساله - با توجه به روایت ویژه‌ای که در آن زمینه وجود دارد – متفاوت از میوة اجتهاد وی در خصوص مسائل دیگر باشد و به تعبیر کل نگرها، ممکن است فتوای ناسازوار با اهداف کلّی شریعت از فقیهان جزء نگر صادر شود. برای نمونه برخی «کل نگرها» معتقدند یکی از اهداف اسلام، حفظ بنیان خانواده است. از این رو اگر «حق حبس زن» منجر به طلاق شود، بهره گیری از این حق توسط زن جایز نیست. در برابر دیدگاه جزء نگر، چنین حقی را برای بانوان، به گونة مطلق قائل است. 🔹۲. روش کل نگر، نخست در پی روح یا «مقاصد شریعت» رفته و سپس بر اساس آن و با دخالت آن، به اخراج احکام از ادله می پردازد. برای نمونه مرحوم شهید صدر تلاش کرده روح شریعت را در خصوص مسائل اقتصادی به دست آورده و بر آن اساس نظام اقتصادی اسلام را صورت بندی کند. و در همین راستا ایشان در مقدمه «اقتصادنا» خود اذعان کرده که صرفاً بر اساس فتاوای خویش نتوانسته نظام اقتصادی اسلامی پی ریزی کند و گاه از فتاوای دیگران – که همسو با نظام مد نظر او بوده – بهره برده است. 🔹در برابر، روش جزء نگر اصولاً توجهی به مقاصد نداشته و صرفاً حکم به دست آمده از ادله را – بدون در نگر داشتن مقاصد – به مثابة میوه اجتهاد و فقه خویش بر می‌شمارد. ❤️مراد حضرت آیت الله از عدم وجود فقه نظام، در حقیقت اشاره به روش اجتهادی خودشان است. ایشان بر اساس مبنای خویش در اصول فقه – که برای مقاصد شریعت جز یکی دو مورد ویژه اعتبار چندانی قائل نیستند – تبعیت از نظام مبتنی بر مقاصد را نیز ناتمام دانسته و به تبع محقّق خوئی و دیگران، منهج مبتنی بر جزء نگری خویش را مورد تأکید قرار داده اند. ♦️بر این پایه ترابردن «فقه نظام» به «فقه اجتماعی» و این برداشت که آیت الله در صدد رویارو نهادن فقه فردی و اجتماعی بوده اند، ناتمام به نظر می‌رسد. 🔹امّا اصل مدعای جناب کاظمی مبنی بر ناتمام بودن تلاش برای نشاندن فقه به جای فلسفه و علوم اجتماعی مدرن فی الجمله تمام است. هر دانشی کارویژه ی خود را دارد و فقه نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند گمان نمی برم آیت الله فاضل لنکرانی نیز چنان ادعایی (لزوم جایگزینی فقه به جای علوم اجتماعی) داشته باشد. -نامه های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ابعاد تمدنی انقلاب اسلامی 🖋دکتر موسی نجفی ♦️اگر ما نتوانیم اثبات کنیم که ابعاد مثبت تمدنی داشته‌ایم، ناگزیر یا باید به فروپاشی فکر کنیم، یا به استحاله. استحاله به این معنا است که از دل نهضت مشروطه، پادشاهی مانند رضا خان بیرون می‌آید و این یعنی فقط اسمی از مشروطه باقی مانده بود. بر این مبنا اگر فقط اسم جمهوری اسلامی باشد ولی واقعیت نداشته باشد، ما در حال استحاله هستیم. بنابراین باید بتوانیم ابعاد تمدنی جمهوری اسلامی را اثبات کنیم. ♦️در چند قرن اخیر دو نوع تمدن شیعی رخ داد، یکی تمدن شیعی صفوی بود و دیگری تمدن شیعی جمهوری اسلامی. ♦️اما در کنار این ما شاهد بروز سه گونه نهضت در طول این چند قرن بودیم. «نهضتهای بیداری اسلامی» که آن فاصله و شکاف میان دوران صفوی تا انقلاب اسلامی را حفظ کردند و باعث شدند هویت تمدنی شیعی در طول این ۳۰۰ سال باقی بماند و در نهایت دوره صفوی به انقلاب اسلامی وصل شود. نوع دیگر نهضتها در این چند قرن نهضتهای شیعی‌ای مانند سر به داران و قزلباشها بودند. نوع سوم نهضتها هم نهضتهای ملی و غیراسلامی بودند که فقط در ابعاد سلبی با نهضتهای شیعی و دینی همراه بودند، و از نظر ایجابی هیچ همراهی‌ای با نهضت شیعی و دینی نداشتند. ♦️وقتی می‌گوییم تمدن بیشتر اذهان به سمت ابزار و تکنولوژی می‌رود، در حالی که تمدن ارتباط وثیقی با فرهنگ دارد. وقتی یک فرهنگ و نظام ارزشهای فرهنگی به عنوان خاستگاهی معنوی بخواهد وجه اجتماعی یا به تعبیری وجه مادی و عینی و انضمامی پیدا کند، مجبور است نهادسازی کند و این نهادسازی نیازمند ابزارسازی است تا از این طریق به آن ظهور و بروز اجتماعی برسد. این ظهور و بروز اجتماعی فرهنگ در دل جامعه همان تمدن است. به عبارت دیگر وقتی فرهنگ در جامعه مابه‌ازا پیدا می‌کند به تمدن تبدیل می‌شود. ♦️ملت‌سازی و استقلال به عنوان دو عنصر محوری تمدن، عناصری نبودند که ما در جمهوری اسلامی آنها را ساخته باشیم، اینها ابعادی بودند که از تمدن شیعی صفوی به ما رسیده است. ما در جمهوری اسلامی وارث ملت‌سازی‌ای هستیم که در صفویه شکل گرفت. امروز اگر ملت‌سازی شیعی در ایران بسیار جلوتر از کشورهایی مانند عراق و لبنان است به خاطر میراثی است که ما از صفویه داریم. ♦️در صفویه می‌توانیم سه مرحله را از هم تفکیک کنیم. 🔸مرحله نخست «تاسیس» است که با شاه اسماعیل اول رقم خورد و می‌توان نقش او را از این نظر با نقش امام خمینی(ره) در نظام جمهوری اسلامی مقایسه کرد. 🔸مرحله دوم مرحله «تثبیت» است که مقارن با زمان زمامداری شاه طهماسب اول است و می‌توان دوران او را با دورانی که رهبر معظم انقلاب رهبری جامعه را بر عهده دارند مقایسه کرد. 🔸مرحله سوم، مرحله تمدنی است. در زمان شاه عباس در دوران صفوی ما یک اقتدار تمدنی واقعی را شاهد هستیم که بعد از حدود ۱۰۰ سال رخ می‌دهد. ♦️صفویان بعد از صد سال توانستند ابعاد تمدن شیعی را در عرصه‌های مختلف شبیه‌سازی کرده و آن را به حوزه‌های مختلفی چون هنر، فرهنگ، معماری، جامعه، اقتصاد و... وارد کنند. مثلا شما در آن تمدن با میدان نقش جهان مواجع هستید، ولی امروز در تهران مثلا نماد توسعه ما «برج میلاد» است. این در نظام شیعی ما یک نماد تمدنی نیست و بنابراین روشن است که از نظر تمدنی هنوز از صفویه عقب‌تریم. ♦️صفویها صرفا با تمدن عثمانی درگیر بودند که چندان وجه هژمونیک و جهانی نداشت، ولی نظام جمهوری اسلامی امروز با هژمونی جهان غرب در جدال است که بسیار سهمگین‌تر از جدال صفویه با عثمانی است. ♦️در دوران صفویه بین افکار تمدن‌ساز و اندیشه‌های رهبران فکری جامعه با کارگزاران تمدن نوعی وفاق و همراهی و یگانگی وجود داشت همین عامل باعث تحقق تمدن آنها شد، اما امروز بین افکار و اندیشه رهبران فکری و دینی جامعه با کارگزاران تمدن این همراهی و یگانگی وجود ندارد و این مانع بزرگی بر سر راه تمدن‌سازی است. ♦️وقتی شهید مدرس می‌گفت سیاست ما عین دیانت است، منظورش دقیقا همین همراهی و یگانگی بین ایده‌ها و آرمانها و شیوه‌های کارگزاری و مدیریت جامعه بود. ایشان معتقد بود در همان غرب هم سیاستشان عین دیانتشان است، به این معنا که اگر آنها به سکولاریسم اعتقاد دارند و در حقیقت دینشان همان سکولاریسم است، کارگزارانشان هم سکولار هستند و این عینیت میان افکار و کارگزاران وجود دارد. -متن کامل در https://www.mehrnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ 🖋مهدی نصیری ♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظام سازی در فقه، دوباره بحث فقه نظام ساز در محافل حوزوی مطرح شده است. بالاخره فقه نظام ساز است یا خیر؟ ♦️اولین نکته مهم این است که اساسا مساله و معضله عدم کفایت فقه سنتی و موجود برای اداره جامعه مربوط به یک قرن اخیر است و در قرون گذشته چنین موضوعی تقریبا مطرح نبوده است و مردم مسلمانی که مقید به دینی و فقهی زندگی کردن بوده اند بر اساس همین فقه همه امور زندگی خود را انجام و سامان می داده اند. و اگر در آن دوران، حکومتی فقهی و دینی هم تشکیل می شد همین فقه از عهده اداره امور جامعه تا حد زیادی بر می آمد و به هیچوجه با این حجم از گره های نظری و عملی کنونی مواجه نمی شد. ♦️بنا براین سئوال اساسی این است که چه اتفاقی در یک قرن اخیر رخ داده است که چالش ناتوانی فقه سنتی در اداره امور جامعه و ضرورت ارتقا و یا انطباق آن با مقتضیات و پیشرفت زمانه مطرح شده است؟ روشن است که اتفاق رخ داده چیزی جز مدرنیته و تمدن جدید غرب و ورود و رسوخ آن به شرق و جوامع اسلامی نیست که ساختارهای تمدنی را در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دگرگون و با تغییراتی عمیق مواجه کرده است. اما مساله مهم این است که حوزه ها و فقه ما در باره این پدیده فوق العاده تاثیرگذار و ساختار آفرین و نظام ساز کمترین بحث و تحلیل و موشکافی ای ندارد. همان حوزه و فقه و اصولی که در برخی از موشکافی هایش دنیایی از بحث و قیل و قال بعضا کم فایده وجود دارد. ♦️حوزه و فقه ما مثل عموم مردم تحت تاثیر نظریه سیر خطی پیشرفت تاریخ و تمدن {که هیچ استناد علمی و تاریخی درست و ثابت شده ندارد و برخلاف نصوص قرانی و صدها روایت است اما به دلیل القای آن در نظام آموزشی مدرن و رسانه های جدید شهرت و قطعیتی غیرقابل بحث یافته است} معتقد به مشروعیت و مطلوبیت تمدن جدید در ساحت معیشت و ساختارهای مادی مانند بانک و بورس و بیمه و رسانه و حمل و نقل و ... است. البته در مطلع ورود مظاهر مدرنیته به جامعه ما مخالفتها و نقدها و مقاومت هایی از سوی برخی علما و فقها در برابر آن صورت گرفت اما نتوانست در برابر سیلاب سهمگین نظری و عملی مدرنیته تاب بیاورد و لذا به محاق رفت. خب با این نگاه به تمدن جدید دو راه و گزینه در پیش روی فقه و فقیهان وجود دارد: ..... 🔴جمع بندی بحث این که فقه در قیاس با جامعه و تمدن سنتی ماقبل مدرن (جدای از مشکل غیبت امام معصوم)، ارزشها و احکامش با نظامها و ساختارهای حاکم در تلائم وتناسب بوده و اساسا بحث نظام سازی (مقصودم در اینجا تاسیس حکومت ونظام سیاسی نیست که مشروعیت انحصاری آن برای دین و فقه در عصر حضور و غیبت ثابت است) مطرح نیست اما در روزگار کنونی نظام سازی مستقل و خالص و یک دست دینی و فقهی در قبال ساختارها و نظامات مدرن اغلب غیر عملی و منتفی است و تنها باید به طور نسبی و در حد مقدور به تغییر و اصلاحات دست زد و البته این توان محدود و نسبیِ تمدن سازی در زمانه جدید (صرف نظر از مانعیت غیبت که آن هم به مردم بر می گردد) نه به دلیل ضعف و نقصان دین و فقه و فقها به عنوان علت فاعلی بلکه به جهت انحطاط و ویرانی علت قابلی که بستر تمدنی مدرن است، بر می گردد و از این رو تحلیل روشنفکران که این مساله را به عقب ماندگی فقه و دین و پیشرفتگی و کمال یافتگی تمدن جدید ربط می دهند، مردود است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا برخی مراجع یخ‌شان نمی‌گیرد؟ 🖋روح الله جلالی 🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید شهوت داشتن یک نماز جماعت چندهزار نفری، از شهوت داشتن یک کاخ چندهکتاری، وسوسه انگیزتر و جذاب‌تر است. 🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید لذت داشتن صدها شاگرد قوی و عالم در بهترین مکان و بهترین ساعت تدریس در حوزه‌ علمیه درحالیکه بسیاری از علما و اساتید به زور چند ده شاگرد ممتاز دارند، چقدر آرامش‌بخش بوده و در میزان رضایت‌مندی از زندگی اثر دارد. 🔸باید یک عالم دینی باشید تا متوجه شوید بعد از چند دهه تلاش دینی و علمی در یک منطقه و احترام پشت احترام، یک نفر از راه برسد و بشود آقای همه و همه توجهات علمی و معنوی سمت وی سر بخورد چه معنایی دارد. 🔸در همه این موارد شیطان به قدری قدرتمند می‌شود که شاید یک دهم تلاش خود را برای اقناع یک مومن ساده برای شرابخواری احتیاج داشته باشد! تو عالمی! تو نماینده خدا روی زمینی! تو حافظ دینی! مردم به برکت وجود تو الهی و مومن شده‌اند و در نبودت همه فاسقانی کافرند! چقدر برای اسلام خون دل خوردی؟ الان این نورسیدگان چه هستند؟ که هستند؟ از کجا معلوم که پرچم اسلام را به توان و دلسوزی تو برافرازند؟ می‌بینی وقتی وارد صحن می‌شوی برای سلامتیت چندهزار نفر صلوات می‌فرستند؟ اینها برای عظمت اسلام است و اسلام تویی! 🔸اینجاست که آفات علم و عالم بودن از ذهن فرد زدوده می‌گردد. تواضع واقعی نه نمایشی، کنار می‌رود. عُجب رخنه می‌کند و فرد خود را قیم می‌پندارد. 🔹آیت‌الله بروجردی سال 1323 شمسی برای عمل جراحی از بروجرد خارج شده و به مدت هفتاد روز در شهر ری بستری شد. علما و بزرگان قم از جمله سیدروح‌الله خمینی از اساتید مطرح وقت، به اصرار، ایشان را قانع نمودند که به قم برود. تا ایشان وارد قم شد شیطان نه تنها زورش به مراجع ثلات قم نرسید، بلکه ماجرا معکوس شد. 🔹در همان بدو ورود، آیت‌الله العظمی سیدصدرالدین صدر، به احترام آیت الله بروجردی، پیشنمازی صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به ایشان واگذار نمود. 🔹آیت‌الله العظمی حجت نیز وقت تدریس فقه خود را که بعد از مرحوم آیت الله حائری تدریس می‌نمود به ایشان واگذار کرد. 🔹آیت الله‌العظمی سیدمحمدتقی خوانساری نیز در تجلیل و بزرگداشت و معرفی او به خاص و عام و تحکیم اساس مرجعیت ایشان تلاش کافی نمود. به نحوی که پس از فوت آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله حسین طباطبائی، مرجعیت عام شیعیان به آیت الله بروجردی منتقل گردید. ♦️نتیجه این اخلاص و دنیاگریزی واقعی علمای وقت، شد تصمیم و حرکتی عاقلانه که ثمره آن رشد نجومی حوزه علمیه قم، تربیت نخبگانی قدرتمند در حوزه، مرکزیت حوزه قم در جهان تشیع و شتاب بیشتر مبانی و معارف شیعه، و در نهایت بستری که در آینده بزرگ‌ترین تحول جهان اسلام در سرنگونی یک حکومت وابسته شاهنشاهی و تشکیل یک حکومت اسلامی بر پایه حکومت مرجعیت تقلید را رقم زد، گردید. ♦️اما پس از انقلاب اسلامی، قدرت سیاسی با مرجعیت گره خورد و هم تشخیص، سخت شد و هم مبارزه برخی علما با شیطان درون سخت‌تر! ♦️حتما علما برای این آزمون سخت راهکارهای قوی‌ای دارند. وگرنه آدمیزاد بد آسیب‌پذیر است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
4_5787539152291497306.pdf
312.2K
💠تحلیل و نقد پیش‌نویس توسط حجت الاسلام دکتر محسن الویری با عنوان: «الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت و آرزوهای تمدنی محمدرضا پهلوی» http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از علم خبری نیست! 🖋استاد رسول جعفریان ♦️زمانی که بهترین کتابهای بازار در حوزه های پژوهشی، عبارت از رساله های دکتری و ارشد باشد، آن وقت باید امید داشت که تحولی در حوزه دانش در جامعه پدید آمده است. ♦️به عبارت دیگر، تنها مسیر درست در پیشرفت علم، در همه حوزه ها، عبارت از این است که بتوانیم، رساله های دکتری و ارشد را تبدیل به بهترین دستاوردهای علمی جامعه مان بکنیم. مثلا وقتی وارد یک کتابفروشی بروز می شویم، بهترین کارهایی که روی پیشخوان آن کتابفروشی است، رساله ها و پایان نامه های دانشگاهی باشد. وقتی یک پژوهش را می خوانیم، در پیشینه علمی آن بحث، یکسره به معرفی چندین رساله و پایان نامه بپردازد و بگوید که قبل از من چه تحقیقاتی در این زمینه شده است. ♦️وقتی دیدیم که افراد با افتخار رساله های دکتری و پایان نامه های خود را منتشر می کنند، و درصد قابل توجهی از کتابهای بازار علمی ما همین هاست، باید امید داشته باشیم که روزنه هایی برای گسترش علم فراهم شده است. ♦️اگر جز این بود، و کارهای تألیفی عمومی، تصحیحی، ترجمه و جز اینها جای رساله های دکتری و پایان نامه را در کتابفروشی ها گرفت، معنایش این است که هیچ پیشرفتی در زمینه دانش نشده است. ♦️مسلما همین امر در رشته های پزشکی و فنی و علوم پایه هم وجود دارد، بلکه در آنجا آشکارتر و بهتر است. ♦️به نظرم، امروز در جامعه ایران ما چنین نیست. درصد بسیار کمی از کتابهایی که در بازار است، رساله های دکتری و ارشد است. ♦️مشکل این است که بیشتر این رساله ها به گونه ای است که قابل نشر نیست. چون از ابتداء تا انتها مسیر درستی در نگارش آنها طی نمی شود. طبعا در جامعه هم اعتمادی به این رساله ها که بسیاری با تقلب نوشته می شود وجود ندارد. ♦️اگر فقط و فقط همین یک معیار برای پیشرفت علم در یک کشور باشد، کافی است که مطمئن شویم اتفاق مهمی در کشور ما نیفتاده است. در اینجا، مقصود بازار کتابهای علمی است نه داستانی یا هنری یا جز اینها. آن گونه کتابها و مطالعه آنها، سبب پیشرفت علم نیست. ♦️علم فقط و فقط در رساله ها و پایان نامه های دکتری و ارشد و مقالات مستخرج از آنهاست. ♦️کشور ما از این جهت فوق العاده ضعیف است. مرکز گردآوری رساله های دانشگاهی ما در کشور «ایرانداک» یک مرکز ورشکسته علمی ـ دانشگاهی است که هیچ کس به آن توجه جدی ندارد. ♦️برای شکل گرفتن جنبش پایان نامه و رساله، باید هزینه کرد. در کشور ما این امر غالبا و به خصوص در علوم انسانی و اجتماعی که مثل علف هرز رشد کرده، و حتی علومی که نام های دینی مثل علوم قرآنی و حدیثی و جز اینها را یدک می کشد، هیچ نمودی ندارد. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0