.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_آزادگان
#آزاده_سرافراز
#محمدتقی_عابدینی
#قسمت_اول
در ۲۰ تیرماه سال ۱۳۶۷ بود که تکهای دشمن انجام میشد، غافلگیر شدیم و به اسارت در آمدیم. آنجا بود که من و همرزمانم را به شهر العماره عراق انتقال دادند. حدود ۲۴ساعت در العماره بودیم و بدون هیچ آب و غذایی ما را نگهداشتند. بعد از گذشت ۲۴ساعت، سوار اتوبوس شدیم و راهی بغداد شدیم. در بغداد زندانی به نام الرشید بود که بسیار مخوف بود. ساعت ۱۱شب به پادگان رسیدیم. زمانی که اتوبوسها وارد پادگان شدند نگهبان داخل ماشین گفت پردهها را کنار بزنید. اسراء پردهها را کنار زدند اتوبوسها در یک محوطه خالی ایستادند. دیدم که سربازها هر کدام چوب یا شلنگ به دست به سمت ما میآیند.
همه سربازها به دو سمت ایستادند و یک کوچه درست شد. افسر عراقی وارد اتوبوس شد و گفت که همه شماها باید از این مسیر رد شوید و آنطرف محوطه توی صف آمار منتظر باشید. اسراء از این تونل مرگبار عبور کردند و همه بچهها بعد از کتک خوردن با شلنگ و چوب و باتوم در صف آمار ایستادند. حالا ساعت ۱۲نیمه شب شده بود و سه روزی بود که از غذا خبری نبود. به جایش کتک خورده بودیم. تا اینکه ساعت یک شب برای اسیران غذا آوردند و به هر ۱۰ نفر یک ظرف غذا داده شد که هر کس یک مشت غذا برداشت و خورد. این آغاز حکایت ما اسیران جنگی بود.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #یاد_یاران #پانزدهم_دیماه #سالروز_شهادت #سرداران_رشید_اسلام #شهیدان_والامق
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
گذری بر زندگی
#سرلشگر_شهید
#منصور_ستاری
#قسمت_اول
#شهيد_ستاري در سال ۱۳۲۷ در روستاي ولي آباد ورامين ديده به جهان گشود . پدرش ، مرحوم « حاج حسن » شاعري فاضل بود كه ديواني از او به نام «ماتمكده عشاق » به يادگار مانده است .
#منصور_ستاري دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد ورامين و دوران متوسطه را در قريه « پوينك » باقر آباد به پايان رسانيد . وي در طول دوران تحصيل همواره يكي از شاگردان ممتاز كلاس به شمار ميرفت .
#شهيد بزرگوار پس از اخذ ديپلم متوسطه ، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشكده افسري شد و پس از پايان دوره دانشكده به درجه ستوان دومي نايل آمد .
در سال ۱۳۵۰ جهت طي دوره علمي كنترل رادار به كشور آمريكا اعزام شد و پس از گذراندن دوره يكساله ، در سال ۱۳۵۱ به ايران بازگشت و به عنوان افسر كنترل شكاري نيروي هوايي مشغول به كار شد .
#شهيد_ستاري در سال ۱۳۵۴ در كنكور سراسري شركت كرد و در رشته برق و الكترونيك پذيرفته شد . تعدادي از واحدهاي دانشگاهي را گذرانده بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي ، تحصيل را كنار گذاشت و همدوش ديگر آحاد مردم به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
وي افسري مؤمن ، متعهد ، شجاع ، آگاه ، تيزهوش و كاردان بود . طرحها و ابتكارهاي زيادي در تجهيز سيستمهاي راداري ، پدافندي به اجرا گذاشت كه در طول جنگ تحميلي توان نيروي هوايي را در سرنگوني هواپيماهاي متجاوز دشمن دو چندان نمود .
#شهید_ستاري به علت فعاليتهاي بيش از حدي كه در اجراي طرحهاي جنگي از خود نشان داد ، درسال ۱۳۶۲ به سمت معاون عمليات فرماندهي پدافند نيروي هوايي منصوب شد .
طرحها و برنامههايي كه #شهيد_ستاري ارائه ميداد بسيار منطقي ، عملي ، كاربردي و مؤثر بود . از اين رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نيروي هوايي برگزيده شد و به علت لياقت و كارداني و شايستگي كه از خود نشان داد ، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگي به سمت فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد و تا هنگام #شهادت عهده دار اين مسئوليت بود .
در عمليات خيبر وقتي در محاصره بمباران شيميايي او ماسك خود را تقديم به پيرمردي كه راننده لودر بود كرد را همه به ياد دارند. براثر اين اقدام وي تا زمان #شهادت از شامه بويايي بي بهره شده بود و تا پايان عمر اين موضوع را مخفي مي كرد.
اقدامات #شهيد_ستاري بر چهار ركن اصلي استوار بود :
۱ـ طرح و برنامه صحيح از ابتداي فرماندهي همراه با آينده نگري هرچه ژرف تر.
۲ـ سازماندهي نيروي انساني متعهد و كارا ، مستعد و مبتكر و بيش از همه خود اتكا و خودباور در پروژه هاي توسعه پيشرفت.
۳ـ تأمين وسايل و تجهيزات با بهره گيري حداكثر از منافع موجود داخلي و با تكيه بر اهداف خودكفايي كشور.
۴ـ اعمال مديريت پويا و متكي بر روابط انساني و ايجاد محيطي هرچه مناسب تر براي تشريك مساعي همگاني.
#شهيد_ستاري با برنامه اي منسجم كه در پيروزي نهايي بسيار مؤثر افتاد به كار پرداخت.
#ادامه_دارد ...
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_اول
بنده در عملیات کربلای ۴ از صفر تا صد آن حضور داشتم و تقریبا جزو معدود افرادی بودم که تا ثانیههای قبل از اسارت آنجا ماندم و توانستم از منطقه عملیاتی که بودیم به عقب برگردم و علیرغم اینکه شدیدا مجروح شدم اما تا چند ثانیه به اسارت مانده هم در آنجا بودم و اسیر نشدم. نمیتوانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه. اما این اتفاقی که افتاد را عرض میکنم.
عملیات کربلای ۴ یکی از وسیعترین و مهمترین و یکی از اثربخشترین عملیاتهایی بود که در دفاع مقدس اتفاق افتاد، عملیات کربلای ۴ مطلقا عملیات ایذایی نبود؛ عملیات ایذایی در یک محدوده بسیار کوچک و خیلی خاص در یک ساعات مشخصی انجام میشود و همانطور که از اسمش بر میآید به این منظور است که یا دشمن را متوجه خودشان کنند تا از آن نقطهای که قرار است عملیات اصلی انجام بشود غافل شود، یا اینکه در عملیاتهای ایذایی برای ضربه زدن محدود به دشمن اقدام کنند. اما وقتی عملیاتی در سطح کربلای ۴ در نظر گرفته میشود و وقتی نیروها برای عملیات توجیه شدند و بنا بر این بود که تا در اولین شب عملیات نیروها تا جاده اصلی امالقصر به بصره بروند و مستقر شوند و راه ارتباطی بصره را قطع و در مراحل بعدی بصره محاصره و تصرف شود، نمیتواند یک عملیات ایذایی باشد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #از_شهداء برای #دوست_داران_شهداء 🌹🕊 #معرفی_شهید 🕊🌹 #شهیده_والامقام #عصمت_پورانوری #زنا
🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀
#شهیده_والامقام
#عصمت_پورانوری
#قسمت_اول
تنها دانشآموز مدرسه بود که قبل از انقلاب با شجاعت روسری سرش کرد. این نشئت گرفته از ایمانش بود که دوست داشت حجابش را حفظ کند .
عصمت پورانوری در سال ۱۳۴۱ در شهرستان دزفول پا به عرصه وجود نهاد و در خانواده ای کاملا” اسلامی و با اصالت زندگی را آغاز نمود. او از کودکی علاقه وافری به یادگیری مسائل اسلامی داشت. بطوریکه در سنین کم ،توانست قرآن خواندن و نماز را بطور کامل یاد بگیرد و در حفظ و رعایت حجاب خود از کودکی علاقه زیاد نشان میداد.
ایشان در دوران انقلاب مرتب در مراسم و برنامه های خیابانی و همچنین جلسات افشاگرانه رژیم منحوس پهلوی و هدایت دوستان و آشنایان در جهت افشای ماهیت طاغوت نقش بسیار فعالی را ایفا می نمود او اشتیاق فراوان به بررسی مسائل و مباحث اسلامی داشت بطوریکه در جلسات و برنامه عقیدتی، سیاسی که در منازل بعضی از خواهران تشکیل می شد با شور تمام شرکت مینمود تا اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با رهبری حضرت امام خمینی پیروز گردید. بعد از انقلاب اسلامی ایران مجدانه در ترویج خط اصیل اسلامی که همانا خط امام و روحانیت متعهد و مسئول بود تلاش می کرد و همیشه میگفت : رمز پیروزی و بهروزی اسلام ،امام و روحانیت است، پس این عزیزان را باید داشته باشیم زیرا اینان توشه راهند.
ایشان علاقه خاصی به کل روحانیت خصوصا” منصوبین امام داشت بطوریکه برای شهادت شهید مظلوم "آیت الله دکتر بهشتی " از اعماق وجودش گریه میکرد و بر سر خود میزد.
او همیشه از امام بعنوان تنها الگو و اسوه حسنه در دوران حضرت ولی عصر (عج) یاد میکرد.
در دوران دبیرستان فردی بسیار فعال و پرکار بود بطوریکه در تمام مراسم و برنامه هائی که در دبیرستان برگزار میشد شرکت فعال داشت.او دقیقاً موضعی خصمانه در قبال نیروهای چپ و منافق و دیگر گروهکهای ضدانقلابی که میخواستند در دبیرستان فعالیتی بکنند داشت و فردی مشخص در انجمن اسلامی دبیرستان خود بود تا اینکه در سال ۵۹ موفق به اخذ دیپلم اقتصاد از دبیرستان کوثر شد.
#زنان_شهیده
#حجاب
#عفاف
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀
01-haj ghasem.mp3
9.9M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#بچه_های_حاج_قاسم
#خاطرات_سردار
#حسین_معروفی
💐 #قسمت_اول💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_اول
حسین محمدی مفرد از #غواصان لشکر 5 نصر واحد تخریب در دوران دفاع مقدس است .
او در تاریخ 1365/10/04 در عملیات کربلای چهار در سن 14 سالگی در منطقه #شلمچه به اسارت نیروهای بعثی دشمن درآمد ، به روایت خاطراتی از نحوه #شهادت ، #شهید_محمد_رضائی پرداخته است.
#عملیات_کربلای_4: درگیری خیلی شدید بود تا آن روز #جنگ را از این دریچه ندیده بودم خیلی آتش دشمن زیاد بود #جنگ از پشت جعبه شیشه ای #تلویزیون با این فرق می کرد .
خیلی متفاوت بود گلوله ها واقعی، خونها واقعی، دشمن واقعی، ترس واقعی، شجاعت واقعی، ایثار واقعی، شهادت ها واقعی همه چیز واقعی... اینجا سینما نبود که وقتی یک صحنه هیجانی بود سوت و دست و فریاد بزنند!
اینجا #سوت بود اما سوت خمپاره... #دست بود اما قطع شده! #هیجان بود اما کنترل شده دو گلوله قبل از ورود به پشت سنگرهای یک شکل به دستم خورد از آب بیرون آمدیم وارد سنگرهای ب شکل شدیم (سنگرهای کمین که به شکل ب بودند. بسیار مهندسی ساخته شده بود ) و درگیری بین ما و دشمن بسیار نزدیک بود آنقدر که چهره های هم را به راحتی میدیدم فرمانده شهید مسلم اعلام کرد بچه ها عملیات لو رفته و ادامه عملیات لازم نیست دستور داده اند که برگردیم نیروهای پشتیبانی نخواهند آمد (ما خط شکن بودیم) اما آنقدر دشمن نیرو در منطقه آورده بود که ما راهی برای برگشت نداشتیم به نوعی در محاصره بودیم چاره ای جز جنگیدن و مقاومت نبود تا راهی برای برگشت پیدا کنیم هر لحظه که می گذشت عزیزی را از دست میدادیم وارد یکی از کانال ها شدیم تیربارچی تانک به سمت کانال تیر میزد.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_آزادگان
مفقودالاثری که آزاده شد
#غلامرضا_قائدی
#قسمت_اول
آزاده سرافراز سالهای دفاع مقدس غلامرضا قائدی فرزند محمد سال 1346 در روستای جبری شهرستان دشتی چشم به جهان گشود، با آغاز جنگ تحمیلی و شروع خدمت سربازی به خط مقدم جبهههای نبرد اعزام شد و تابستان سال 1367 در منطقه زبیدات به اسارت رژیم بعث عراق در آمد.
ختیها و رنجهای اسارت را با وجود بدترین شکنجهها از لحظه سخت تونل وحشت تا تاریکیهای سلولهای انفرادی با اعتقاد به دفاع از میهن و انجام خدمت وظیفه تحمل میکند و سرانجام با تبادل اسرا پیروزمندانه به میهن اسلامی بازگشت.
این آزاده سرافراز در بخشی از خاطراتش میگوید زمانی که بعثیها ما را گرفتند هدفشان این بود که ما را بکشند، آنها قصد نداشتند تا ما را اسیر کنند زیرا ما را به خط کرده بودند تا از رویمان با تانک یا نفربر رد شوند. ابتدا لختمان کردند، چشمان و دستانمان را از پشت بستند و کفشهایمان را درآوردند زیرا میخواستند ما را زیرتانک ببرند اما به مشیت الهی نظرشان تغییر کرد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#دمی_با_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_شفیعی
#قسمت_اول
مادر شهید میگوید: در دوران کودکی شیطنتهای کودکانه اش همه را با خود مشغول میکرد، در آن منزل قدیمی ایوان کوچکی داشتیم که پلههای آن به آب انبار منتهی میشد، محمدرضا میخواست سیم برق را داخل پریز کند که برق او را گرفت و با شدت هر چه تمامتر از بالای پله های ایوان به پایین پله های آب انبار پرت شد. من تنها بودم و پایم هم شکسته بود و در اتاق زمین گیر شده بودم. به هیچ وجه نمیتوانستم از جایم بلند شوم. شروع کردم به یا زهراء و یا حسین گفتن. همسایه ها را صدا می زدم که تصادفاً خواهرم وارد خانه شد.
با گریه و التماس از او خواستم محمدرضا را از پله های آب انبار بالا بیاورد، وقتی بچه را آوردند چهره اش سیاه و کبود شده بود و حرکت و تنفس نداشت. او را بردند به سمت بیمارستان، یک بقال در محله داشتیم به نام سید عباس، در بین راه خواهرم را با بچه روی دست دیده بود و بعد از شنیدن ماجرا بچه را بغل کرده بود. او سید باطن دار و اهل معرفتی بود، خواهرم می گفت: "سید عباس انگشتش را در دهان محمدرضا گذاشت و شروع کرد چند سوره از قرآن را خواندن، به یکباره محمدرضا چشمانش را باز کرد و کاملاً حالش عوض شد." سید گفته بود نیازی به دکتر نیست، طبیب اصلی او را شفا داده است.
راوی :
#مادر_شهید
#ادامه_دارد...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐
#خاطرات_انقلاب
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_اول
اواخر سال 56 بود. مدتها امتحان برای گواهینامه رانندگی میدادم. قبول شده بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذرینسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهینامهات رو خمینی امضا کرده! آماده است تحویل بگیری». من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجهدار دیگر هم وارد شدند و شروع به دادن فحشهای رکیک کردند.
من در محاصره آنها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. آنها با سیلی و لگد و ناسزای غیر قابل بیان میگفتند: «تو شبها میروی دیوارنویسی میکنی؟» آنقدر مرا زدند که بیحال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن چنان ضربهای به شکمم زد که احساس کردم همه احشای درونم نابود شد.
به رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که در ورزش کاراته و زورخانه میکردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، در اتاق بسته بود و من محبوس در آن بودم.
#ادامه_دارد
🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
🇮🇷🕊🌹🇮🇷🌹🕊🇮🇷
#امام_خمینی_ره
#انقلاب_ما
#انفجار_نور_بود
#سفری_به_تاریخ_گذشته
#سال ۱۳۵۷
#بهمن_ماه ۱۳۵۷
اَهَم رویدادهای
#چهار_شنبه_هجدهم_بهمن ۱۳۵۷
#قسمت_اول
💐 دولت انقلابی وزارتخانه ها را توسط کارمندان به دست می گیرد
💐 ملاقات گروهی از نظامیان با امام خمینی (ره)
💐 بازرگان در دفتر جدید نخست وزیری موقت مستقر شد
💐 ژنرال هایزر از ایران رفت
💐 اردشیر زاهدی اسناد سفارتخانه را ربوده است
💐 طالقانی: نامه های جعلی تهدید آمیز تحریکات عوامل رژیم سابق است.
💐 برنامه دولت بازرگان جمعه در دانشگاه اعلام می شود.
💐 سرهنگ شکوری، رییس آجودانی ستاد لشکر شصت و چهار رضائیه، به هنگام رفتن به پادگان، اعدام انقلابی شد.
💐 آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) : ارتش باید به ملت ملحق شود.
💐 حضرت امام خمینی (ره) در دیدار روحانیون شهر اهواز با وی اعلام فرمودند: "ادامه نهضت یک تکلیف است."
💐 رییس جمهور و وزرای خارجه و دفاع آمریکا، پس از پایان مأموریت ژنرال هایزر در ایران، جلسهای با حضور وی تشکیل دادند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما از اجرای قانون اساسی پشتیبانی میکنیم.
💐 وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت میشناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.
#ادامه_دارد ...
🇮🇷🕊🌹🇮🇷🌹🕊🇮🇷
fasle01.mp3
11.08M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#پایی_که_جا_ماند
#خاطرات_سردار
#سیدناصر_حسینی_پور
💐 #قسمت_اول💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#مصطفی_محمودمازح
اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون
#قسمت_اول
بیش از سی سال پیش بود که جوانی لبنانی الاصل به نام #مصطفی_محمودمازح در راه اجرای یکی از مهمترین فرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران #حضرت_امام_خمینی_ره و برای به درک واصل کردن سلمان رشدی ملعون به #شهادت رسید.
مصطفی جوان لبنانیالاصلی که تبعه فرانسه بود را میتوان اولین کسی دانست که برای اجرای فتوای تاریخی #حضرت_امام تلاش کرد.
#شهید_مازح در سال 1347 هجری شمسی در کشور گینه کوناکری و در خانوادهای لبنانی متولد شد .
نزدیکان #مصطفی از مهربانی، تخلق به اخلاق اسلامی، جد و جهد در تبلیغ تفکر اسلامی، علاقه عجیبش به #حضرت_امام_ره و اشتیاق وصف ناشدنی و فراوانش برای پیوستن به لشکریان بسیجی، خاطرات فراوانی به یاد دارند.
در سال 1362 به کشور لبنان سفر میکند، کشوری که حدود یک سال از اشغال نظامی بخشهای عمدهای از آن توسط اشغالگران صهیونیست میگذشت.
حرکت از سرزمین #سیدحسن_نصرالله به موطن #سیدروح_الله_خمینی، خود حرکتی پر رمز و راز در جغرافیای آفرینش حماسه هاست، گو اینکه ایران و جنوب لبنان، سدره المنتهای عالمند که برتارک تاریخ می درخشد، با اینکه #مصطفی در همان ایام جوانی در موطن اصلی خود گینه کوناکری با افکار #امام آشنا شده بود. اما از وقتی که به سرزمین #سیدحسن_نصرالله گام نهاد، شوری دیگر یافت، در اوج دلداگی به #امام_روح_الله بود که امامش پرکشید و او اینکه عشق به #امام و عشق به #نصرالله را در عشق به #امام_خامنه_ای جستجو می کرد.
#ادامه_دارد...
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹